درک بیشتر هزینه سرمایه


[د – (ج – ب) الف] / [(ج – ب) الف] = اهرم عملیاتی الف: تعداد واحد‌ها ب: قیمت هر واحد ج: هزینه متغیر هر واحد د: هزینه ثابت

هزینه ثابت سرمایه گذاری

هزینه ثابت سرمایه گذاری به هزینه ای گفته می شود که با بالا رفتن یا پایین آمدن میزان کالا یا خدمات تولید شده یا فروخته شده، تغییری نمی کند. هزینه های ثابت، به هزینه هایی گفته می شود که باید مستقل از هر‌ گونه فعالیت تجاری خاص، به وسیله شرکت می پردازند. به طور کلی، یک شرکت می تواند دو نوع هزینه داشته باشد.

هزینه ثابت (Fixed Cost):

هزینه های ثابت یا متغیر، دو‌ نوع هزینه احتمالی جهت یک واحد تجاری می باشند که تمام هزینه های یک شرکت را شامل می شوند. جهت پایین آوردن هزینه های ثابت از نقاط توقف تولید مورد استفاده قرار می گیرد.

به این معنا که هر زمان بنگاه اقتصادی به جایی برسد که درآمد به دست آمده از فروش کالا ها یا خدمات تولید شده حتی هزینه های متغیر تولید هم تحت پوشش قرار می گیرند، تصمیم به تعطیلی موقتی می شود.

درک هزینه های ثابت:

شرکت ها، در کسب و‌کارشان طیفی وسیع از هزینه های متفاوت را دارا هستند. این هزینه ها، به هزینه های مستقیم، غیر ‌مستقیم و سرمایه ای تقسیم می گردند. این موارد در اظهار‌نامه سود و زیان ذکر شده و به شکل بدهی کوتاه مدت یا بلند ‌مدت در تراز‌نامه، دسته بندی می شوند.

هزینه های ثابت و متغیر در کنار یکدیگر، ساختار هزینه کل یک شرکت را تشکیل می دهند. تحلیلگران، مسئولیت ارزیابی هر دو این هزینه ها را با استفاده از ساختار ‌های متفاوت، را عهده دارند. به طور کلی، هزینه ها عاملی مهم می باشند که بر سودآوری کل واحد تأثیر گذارند.

شرکت ها در دسته بندی هزینه ها در صورت های مالی ، منعطف می باشند. به همین دلیل، هزینه های ثابت را می توان به شکل سود و زيان مختص کرد. نسبت هزينه های متغير به هزینه های ثابت يک شرکت، به صنعتي که در آن فعاليت دارد، وابسته می باشد. هزينه های متغیر، مستقیما با تولید مرتبط هستند. پس، با تغییر در خروجی کسب و‌کار ها، تغییر می کند.

هزینه های ثابت، عموما در یک بازده زمانی مشخص در نظر گرفته شده و با تفاوت در سطح تولید، تفاوتی ایجاد نمی کند. در این صورت، هزینه های ثابت می توانند در همبستگی با قسمت های هزینه های مستقیم در صورت سود و زیان به ازای هر واحد، کاهش یافته و در تجزیه هزینه کالا ‌های فروخته شده، نوسان به وجود می آید.

هزینه های ثابت معمولاً توسط توافق نامه و برنامه ها تعیین می شوند. که همان هزینه های پایه ای هستند که به طور جامع در عملکرد تجارت دخیل هستند. بعد از دایر شدن، هزینه ثابت در طول عمر یک توافق یا برنامه، تغییری نمی کند.

شرکت هایی که فعالیتی نو را شروع می کند، احتمالاً با هزینه های ثابت جهت اجاره و حقوق مدیریت رو ‌به رو می شود. تمامی انواع مشاغل، هزینه ثابت دارند که به شکل منظم، آن را بررسی می نمایند.

در حالی که این هزینه های ثابت احتمال دارد با گذشت زمان دگرگون شود، این تغییرات ناشی از نوسان سطح تولید نخواهد بود. ولی قرار‌داد ‌های توافقی یا برنامه های جدید دلیل تغییر در هزینه های ثابت می شوند. پرداخت وجوه اجاره، استهلاک حقوق ها، بیمه هزینه های بهره ، مالیات بر دارایی و برخی دیگر، مثال هایی از هزینه های ثابت به حساب می آیند.

تاپ وان مطالعه مقاله طرح کسب و کار یا بیزینس پلن را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

تحلیل صورت مالی

تحلیل صورت مالی

نکات کلیدی:

مدیریت ساختار هزینه، قسمت اصلی از ارزیابی کسب و‌کار را متشکل می باشد. این کار، به بررسی تاثیرات جامع هزینه ثابت و متغیر بر روی یک کسب و‌ کار می پردازد. هزینه ثابت در یک طول زمان مشخص معین می گردد و تحت تأثیر سطح تولید تغییر نمی کند.

هزینه های ثابت مستقیم یا غیر ‌مستقیم اند. پس، احتمال دارد در موارد متفاوتی، صورت سود و زیان را تحت تأثیر فراوانی قرار دهند.

تحلیل صورت مالی:

کمپانی ها می توانند زمان بررسی هر واحد از هزینه، هر دو هزینه متغیر و ثابت را یکی کنند. به این شکل، هزینه کالا ‌های فروخته شده در هر دو هزینه های متغیر و ثابت لحاظ می گردد.

به شکل جامع، تمام هزینه هایی که به شکل مستقیم با تولید یک کالا در ارتباط می باشند با یکدیگر جمع شده و از درآمد سود خالص کم می شوند. حسابداری هزینه ثابت و متغیر جهت هر واحد تجاری، بسته به هزینه هایی که دارد، مختلف می باشد.

می تواند عاملی جهت کمپانی هایی که توانایی تولید انبوه کالا دارند، مزیت مقیاس باشد. مزیت مقیاس یا صرفه به مقیاس ، به دست آوردن مزیت کم کردن هزینه در اثر بالا رفتن حجم تولید اشاره دارد. هزینه ثابت می تواند به شرکت هایی که صرفه به مقیاس خیلی خوبی دارند، کمک شایانی کند. چون با تولید بیشتر کالا، هزینه های ثابت می توانند به ازای هر واحد کم شوند.

هزینه های ثابتی که احتمال وارد با تولید، ارتباط مستقیم داشته باشند در هر شرکت مختلف اند. می توانند حاوی هزینه هایی مانند اجاره و نیرو کار مستقیم هستند. هزینه ثابت به قسمت هزینه های غیر مستقیم صورت سود و زیان هم اختصاص داده که سبب سود عملیاتی می شود.

استهلاک، یک هزینه ثابت می باشد که به شکل معمول در هزینه های غیر ‌مستقیم ذکر می شود. شرکت ها، برنامه استهلاکی را برای دارایی های سرمایه گذاری شده که مقادیرشان در طی زمان کم می کنند، تنظیم می نمایند.

به فرض مثال، یک شرکت احتمال دارد ماشین آلاتی جهت خط تولید خود خریداری کند که با گذشت زمان، تمام شده و رو به استهلاک روند.

یکی دیگر از هزینه های ثابت و غیر مستقیم اولیه، حقوقی می باشد که جهت مدیریت در نظر گرفته می شود. شرکت ‌ها، پرداخت های بهره را به عنوان هزینه ثابت خواهند داشت که عاملی جهت درآمد خالص به شمار می آید. هزینه‌ ثابت بهره از سود عملیاتی کاهش پیدا کرده تا به سود خالص منجر گردد.

هر هزینه ثابت در صورت سود و زیان، در تراز‌نامه و صورت جریان پول هم در نظر گرفته می شود. هزینه ثابت در تراز‌نامه احتمال دارد حاوی بدهی بلند یا کوتاه مدت گردد.

در آخر، هر وجهی که در قبال هزینه ثابت می پردازد، در صورت جریان پول لحاظ می گردد. به طور کلی، هر فرصتی جهت کم شدن هزینه ثابت، می تواند سود و زیان یک کمپانی را از راه کم کردن هزینه و بالا بردن سود، بهتر کند.

مدیریت ساختار هزینه

گزارش صورت های مالی، خیلی از شرکت ها ساختار هزینه خود را از راه صورت های مستقل ساختار هزینه، از نزدیک دنبال می کنند.

تجزیه و تحلیل مستقل ساختار هزینه، به شرکت کمک می نماید تا هزینه های ثابت و متغیر خود و شکل تأثیر‌ آنها بر قسمت های متفاوت کار و در کل تجارت خود را درک نمایند. خیلی از شرکت ها، صرفاً جهت تجزیه و ارزیابی هزینه های ثابت و متغیر خود، هزینه ای را به تحلیلگران اختصاص می دهند.

تاپ وان مطالعه مقاله نسبت های ارزش گذاری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

نسبت هزینه ثابت

نسبت هزینه ثابت

نسبت ها:

نسبت هزینه ثابت:

نسبتی ساده می باشد که هزینه های ثابت را بر فروش خالص تقسیم می شود تا نسبت هزینه های ثابت وابسته به تولید را حاصل کند.

نسبت پوشش هزینه ثابت

نوعی معیار پرداخت بدهی می باشد که به ارزیابی توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات با هزینه ثابت کمک می کند.

نسبت پوشش هزینه ثابت از راه فرمول زیر محاسبه می شود

سود + هزینه ثابت پیش از مالیات / درآمد پیش از مالیات + هزینه ثابت پیش از مالیات

ارزیابی نقطه سر ‌به سر یا تعادل

ارزیابی نقطه سر ‌به سر حاوی استفاده از هر دو هزینه ثابت و متغیر به منظور شناسایی سطح تولید می باشد که در آن، درآمد با هزینه برابر می باشد.

این موضوع می تواند موضوعی اصلی در تجزیه و تحلیل ساختار هزینه باشد. مقدار تولید سر ‌به سر یک شرکت به شیوه زیر محاسبه می گردد:

(هزینه متغیر برای هر واحد – قیمت فروش برای هر واحد) / هزینه ثابت = نقطه سر ‌به سر

تحلیل و تجزیه نقطه تعادل یک شرکت می تواند جهت تصمیم گیری ها حول هزینه ثابت و متغیر اصلی باشد. ارزیابی نقطه تعادل می تواند بر قیمت مورد نظر شرکت جهت فروش کالای خود هم موثرند.

اهرم عملیاتی:

یکی دیگر از معیار‌ هایی می باشد که در مدیریت ساختار هزینه استفاده می شود.

نسبت هزینه ثابت به متغیر، بر اهرم عملیاتی یک شرکت موثر می باشد. هزینه های ثابت بالا‌تر باعث بالا رفتن اهرم عملیاتی خواهند شد. تجارتی با اهرم عملیاتی بالا‌تر، می تواند به ازای هر واحد تولید اضافی، سود بیشتری کسب نمایند.

[د – (ج – ب) الف] / [(ج – ب) الف] = اهرم عملیاتی

الف: تعداد واحد‌ها

ب: قیمت هر واحد

ج: هزینه متغیر هر واحد

د: هزینه ثابت

ارزش فعلی خالص و سایر معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری

فرایند تخصیص یا بودجه بندی سرمایه معمولا از یک تصمیم گیری ساده در مورد خرید یا عدم خرید یک دارایی ثابت خاص، پیچیده تر است. در بودجه بندی سرمایه ای با موضوعات گسترده تری مانند تولید یا عدم تولید یک محصول جدید و یا وارد شدن به یک بازار جدید مواجه هستیم. چنین تصمیم هایی ماهیت عملیات و محصولات شرکت را در سالهای آینده تعیین می کنند؛ زیرا سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اصولأ بلندمدت است و پس از تصمیم گیری، نمی توان به راحتی آنها را لغو کرد یا تغییر داد.

شرکت خدمات مالی مهم ترین تصمیمی که هر شرکت باید اتخاذ کند را به خط تولید آن شرکت ارتباط می دهد: چه خدماتی عرضه خواهیم کرد با چه محصولاتی خواهیم فروخت؟ در چه بازارهایی رقابت خواهیم کرد؟ چه محصولات جدیدی معرفی خواهیم کرد؟ پاسخ به هریک از این سؤالها شرکت مورد نظر را ملزم می کند که سرمایه کمیاب و ارزشمند خود را به انواع خاصی از داراییها اختصاص دهد. در نتیجه، تمامی این موضوعات راهبردی در سرفصل کلی بودجه بندی سرمایه ای قرار می گیرد. بنابراین، می توان به فرایند بودجه بندی سرمایه ای عنوان دیگری هم داد که آن را بهتر توصیف می کند:

تخصیص راهبردی داراییها

بنا به دلایلی که برشمردیم، احتمالا سؤال بودجه بندی سرمایه ای مهم ترین موضوع در مدیریت مالی است. البته، اینکه یک شرکت چگونه فعالیتهای خود را تأمین مالی می کند (سؤال مربوط به ساختار سرمایه) و چگونه فعالیتهای عملیاتی کوتاه مدت خود را مدیریت می کند (سؤال مربوط به سرمایه در گردش) هم اهمیت خاصی دارند، ولی داراییهای ثابت هر شرکت، مشخص کننده ماهیت عملیات شرکت است. مثلا شرکتهای هواپیمایی، صرفا به دلیل استفاده از هواپیماهای خود برای ارائه خدمت و جابه جایی مسافران، شرکت هواپیمایی هستند، صرف نظر از اینکه چگونه این هواپیماها را تأمین مالی می کنند.

برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تخصیص راهبردی دارایی ها با شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام در ارتباط باشید.

هر شرکت تعداد بسیار زیادی طرح سرمایه گذاری بالقوه دارد. هر یک از این سرمایه گذاریهای بالقوه، گزینه ای است که در اختیار شرکت قرار دارد. برخی از این گزینه ها ارزشمند و برخی دیگر بی ارزش هستند. البته، اساس مدیریت مالی موفق این است کدام سرمایه گذاریها ارزشمند و کدام یک بی ارزش است. با توجه به این موضوع، هدف ما در این فصل معرفی فنونی است که با استفاده از آنها بتوانید سرمایه گذاریهای بالقوه را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید که کدام یک از آنها ارزش اجرا کردن دارد.

در این راستا، چندین روش عملی مختلف را معرفی و مقایسه می کنیم. هدف اصلی از معرفی این روشها آن است که با نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها آشنا شوید. همان طور که خواهیم دید در این زمینه، مهم ترین روش، ارزش فعلی خالص است که اکنون به آن می پردازیم.

الف.ارزش فعلی خالص

همانطور که قبلا گفتیم هدف مدیریت مالی ایجاد ارزش برای سهامداران است. بنابراین، مدیرمالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظراثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد. در این قسمت، رویه ای را که در بررسی طرح های سرمایه گذاری بالقوه کاربرد گسترده ای دارد، یعنی روش ارزش فعلی خالص، تشریح می کنیم.

ب.روش دوره بازگشت سرمایه

در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود. از آنجا که درک این روش ساده و استفاده از آن بسیار رایج است، آن را بررسی و به صورت نسبتا مفصل نقد می کنیم.

تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه

دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتا جدی دارد: اولآ، دوره بازگشت سرمایه صرفا با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول ناديده گرفته می شود. ثانيا، در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پرریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.

شاید مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه پیدا کردن مدت زمان مناسب به عنوان مبنای مقایسه باشد، چون در واقع هیچ مبنایی عینی برای انتخاب این مدت زمان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اصولا هیچ منطق اقتصادی برای تعیین دوره بازگشت مطلوب وجود ندارد. پس رهنمودی برای انتخاب مدت زمان مناسب در اختیار نداریم. در نتیجه، از عددی استفاده می کنیم که به صورت اختیاری انتخاب شده است.

خلاصه روش دوره بازگشت سرمایه

به طور خلاصه، دوره بازگشت سرمایه نوعی معیار «سربه سری» است. از آنجا که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود، می توانید دوره بازگشت سرمایه را طول مدت زمانی تلقی کنید که پروژه از نظر حسابداری به نقطه سربه سری می رسد ولی از نقطه نظر اقتصادی نمی توانید چنین تفسیری از دوره بازگشت داشته باشید. مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه این است که به سؤال اصلی (در بودجه بندی سرمایه ای) نمی پردازد. (در بودجه بندی سرمایه ای) موضوع مهم، تاثیر انجام دادن سرمایه گذاری مورد نظر بر ارزش سهام شرکت است، نه اینکه چند سال طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.

به هر حال چون این روش بسیار ساده است، شرکتها غالبا آن را به عنوان یک ابزار نظارتی (برای کنترل مخارج سرمایه ای)، در تعداد بسیار زیادی از سرمایه گذاریهای کم اهمیت که باید در مورد آنها تصمیم گیری کنند، به کار می گیرند. البته این کار هیچ ایرادی ندارد. مانند هر روش ساده سرانگشتی دیگری، استفاده از این روش هم با خطاهایی همراه خواهد بود، اما اگر روش مفیدی نبود، سالهای سال از آن استفاده نمی شد. اکنون که این روش را درک کرده اید، می توانید هوشیارانه مراقب موقعیتهایی باشید که در آنهاء استفاده از این روش می تواند به مشکل منجر شود. جدول زیر به شما کمک می کند تا مزایا و معایب این روش را مرور کنید:

مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه:

1.درک آن آسان است.

2.عدم قطعیت جریانهای نقدی دورتر را تعدیل می کند.

3.به نقدینگی گرایش دارد.

1.ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.

2.مبنایی اقتصادی برای تعیین مدت زمان مطلوب وجود ندارد.

3. جریانات نقدی که پس از دوره برگشت سرمایه اتفاق می افتد را نادیده می گیرد.

4. پروژه های بلند مدت مانند پروژه های تحقیق و توسعه و پروژه های جدید را رد می کند.

پ.روش دوره بازگشت تنزیلی

دیدیم که یکی از ایرادهای معیار دوره بازگشت سرمایه این است که در آن، ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود. نوع دیگری از دوره بازگشت هم وجود دارد که این مشکل خاص را برطرف می کند و دوره بازگشت تنزیلی نامیده می شود. دوره بازگشت تنزیلی طول مدت زمانی است که مجموع جریانات نقدی تنزیل شده با سرمایه گذاری اولیه برابر می شود. قاعده دوره بازگشت تنزیلی به صورت زیر است:

براساس قاعده دوره بازگشت تنزیلی، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که دوره بازگشت تنزیلی آن از تعداد سال هایی که قبلا معین شده است کمتر باشد.

خدمات مالی

دوره بازگشت تنزیلی را چگونه تفصیر می کنید؟ به یاد دارید که دوره بازگشت معمولی طول مدتی است که پروژه از نظر حسابداری به نقطه ی سربه سری می رسد. به طورکلی، در این مثال اصل پول و فرع مبلغ سرمایه گذاری را می توانیم پس از 4سال از محل جریانات نقدی آن به دست آوریم.

ت.نرخ بازده داخلی

اکنون به مهم ترین جایگزین ارزش فعلی خالص، یعنی نرخ بازده داخلی میرسیم. خواهیم دید که نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند. در ضمن تمایل داریم این نرخ یک نرخ داخلی باشد، از این نظر که صرفا به جریانات نقدی یک سرمایه گذاری خاص بستگی داشته باشد نه به نرخ هایی که برای سرمایه گذاری های دیگر پیشنهاد می شود.

ث.محاسبه نرخ مشترک

نرخ مشترک، نرخ تنزیلی است که در آن، ارزش فعلی خالص دو پروژه باهم برابر است.

ویژگیهای توجیه کننده استفاده از نرخ بازده داخلی

علی رغم اشکالاتی که برای روش نرخ بازده داخلی ذکر کردیم، این روش در عمل، حتی از ارزش فعلی خالص هم بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ احتمالا به این دلیل که نیازی که روش ارزش فعلی خالص قادر به برآوردن آن نیست را برآورده می کند: به نظر می رسد که در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاریها، افراد عادی به طور عام و تحلیل گران مالی به طور خاص ترجیح می دهند در مورد نرخ بازده صحبت کنند تا در مورد ارزش بر حسب واحد پول.

به همین ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از روش نرخ بازده داخلی برای انتقال اطلاعات مربوط به یک پروژه، راهی ساده فراهم می آورد. مثلا ممکن است یک مدیر به مدیر دیگری بگوید: «تغییر سیستم رایانه ای شرکت ۲۰ درصد بازده دارد. در چنین جمله ای ساده تر از درک این جمله است: «در نرخ تنزیل ۱۰ درصد، ارزش فعلی خالص 4000 دلار است.

سرانجام، در شرایط اطمینان، از بعد عملی ممکن است روش نرخ بازده داخلی بر روش ارزش فعلی خالص، برتری داشته باشد: بدون داشتن نرخ تنزیل (نرخ بازده مورد توقع) نمی توانیم ارزش فعلی خالص را برآورد کنیم، در حالی که می توانیم نرخ بازده داخلی را تخمین بزنیم. مثلا فرض کنید نرخ بازده مورد توقع از یک سرمایه گذاری مشخص نیست، ولی می دانیم که نرخ بازده آن مثلا ۴۰ درصد است. به احتمال زیاد، نرخ بازده مورد توقع پایین تر از ۴۰ درصد است و بنابراین، این پروژه را خواهیم پذیرفت. مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی در جدول زیر خلاصه شده است:

مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی:

1.ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. و عموما این دو روش به نتایج یکسانی

برای تصمیم گیری منتهی می شوند.

2.درک آن ساده و انتقال اطلاعات یک پروژه با استفاده از آن آسان است.

1.در صورت وجود جریانات نقدی نامتعارف، ممکن است نتیجه آن، جواب چند گانه باشد یا جواب نداشته باشد.

2.ممکن است در مقایسه سرمایه گذاری های مانعة الجمع به تصمیمات نادرست منجر شود.

1.معیارهای مبتنی بر جریانات نقدی تنزیل شده

الف)ارزش فعلی خالص(NPV ): ارزش فعلی خالص یک سرمایه گذاری عبارتست از مابه التفاوت بین ارزش بازار و بهای تمام شده ی آن. باتوجه به این معیار چنانچه NPVیک پروژه مثبت باشد، آن پروژه پذیرفته می شود. ارزش فعلی خالص معمولا با محاسبه ارزش فعلی جریانات نقدی تنزیل شده (برای برآورد کردن ارزش بازار) و سپس کسر کردن بهای تمام شده از آن، برآورده می شود. روش ارزش فعلی خالص هیچ اشکال خاصی ندارد و معیار ارجح برای تصمیم گیری است.

ب)نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص برآورد شده یک سرمایه گذاری برابر با صفر می کند. گاهی اوقات نرخ بازده داخلی، نرخ بازده جریانات نقدی تنزیل شده هم نامیده می شود. این معیار، با ارزش فعلی خالص ارتباط نزدیکی دارد و چنانچه جریانات نقدی پروژه ها متعارف باشد یا پروژه ها از یکدیگر مستقل باشند، استفاده از هر دو روش مذکور به نتیجه واحدی ختم می شود. در صورتی که جریانات نقدی پروژه ها متعارف نباشد، ممکن است نرخ بازدهی وجود نداشته باشد یا تعداد نرخ بازده داخلی بیش از یک باشد. مهم تر اینکه نمی توان با استفاده از نرخ بازده داخلی، پروژه های مانعة الجمع را رتبه بندی کرد. پروژه ای که دارای بالاترین نرخ بازده داخلی باشد، لزوما بهترین پروژه نیست.

ج) شاخص سود آوری(PI) : شاخص سودآوری که به نام نسبت منفعت به هزینه هم شناخته می شود، برابراست با حاصل تقسیم ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه بر بهای تمام شده آن باشد، باید آن پروژه را پذیرفت. شاخص سودآوری ارزش فعلی یک سرمایه گذاری را به ازای هر دلاری که سرمایه گذاری شده است می سنجد. این روش به روش ارزش فعلی خالص شباهت زیادی دارد، ولی مانند نرخ بازده داخلی، نمی توان از آن در رتبه بندی پروژه های مانعة الجمع استفاده کرد. با وجود این، در صورتی که یک شرکت چندین پروژه مستقل با ارزش فعلی خالص مثبت در اختیار داشته باشد و نتواند همه آنها را تأمین مالی کند، می تواند از این شاخص برای رتبه بندی پروژه های مذکور استفاده کند

2. معیارهای مبتنی بر دوره بازگشت

الف) دوره بازگشت سرمایه: دوره بازگشت سرمایه، مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات نقدی یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت سرمایه، چنانچه دوره بازگشت سرمایه پروژهای از مدت زمان مورد نظر کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. اصولا این معیار نقایصی دارد، چون ریسک، ارزش زمانی پول و جریانات نقدی را که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده می گیرد.

ب) دوره بازگشت تنزیلی: دوره بازگشت تنزیلی مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات تقدي تنزيل شده یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت تنزیلی، اگر دوره بازگشت تنزیلی پروژه ای از مدت زمان معینی کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. این معیار هم ناقص است چون در این روش جریانات نقدی که پس از دوره بازگشت اتفاق می درک بیشتر هزینه سرمایه افتد، نادیده گرفته می شود.

3. معیارهای حسابداری

میانگین بازده حسابداری (AAR): میانگین بازده حسابداری معیاری برای سنجش سود حسابداری سرمایه گذاری نسبت به ارزش دفتری آن است. این معیار با نرخ بازده داخلی ارتباطی ندارد، ولی شبیه نسبت بازده دارایی ها (ROA) است. قاعده میانگین بازده حسابداری بیانگر آن است که چنانچه میانگین بازده حسابداری یک سرمایه گذاری از میانگین بازده حسابداری تعیین شده بیشتر باشد، باید آن سرمایه گذاری را پذيرفت. روش میانگین بازده حسابداری به چندین دلیل دارای اشکالات جدی است و دلایل اندکی برای استفاده از آن وجود دارد.

در این بخش معیارهای مختلفی که در ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری به کار می روند، معرفی شدند. شش معیاری که مورد بررسی قرار گرفت، عبارت است از :

1. ارزش فعلی خالص NPV

2.دوره بازگشت سرمایه

3. دوره بازگشت تنزیلی

4.میانگین بازده حسابداری AAR

5.نرخ بازده داخلی IRR

6. شاخص سود آوری (PI)

همچنین، نحوه محاسبه هر یک از معیارهای فوق توضیح داده شد و نحوه تفسیر نتایج هم

مورد بحث قرار گرفت. مزایا و معایب هر یک از آنها نیز توضیح داده شد. در نهایت به این

موضوع پرداختیم که یک معیار معتبر در بودجه بندی سرمایه ای باید دو موضوع را مشخص

کند: ۱) آیا یک پروژه خاص، سرمایه گذاری مناسبی است؟ ۲) اگر بیش از یک پروژه

مناسب وجود داشته باشد ولی ناگزیر به انتخاب فقط یکی از آنها باشیم، کدام یک را

انتخاب کنیم؟ نکته اصلی این فصل آن است که فقط ارزش فعلی خالص می تواند به درستی

به دو سؤال فوق پاسخ دهد.

به همین دلیل، ارزش فعلی خالص، یکی از دو یا سه مفهومی است که در علوم مالی بیشترین اهمیت را دارند. در سایر فصلهای این کتاب، بارها و بارها از آن استفاده خواهیم کرد. در این زمینه دو نکته را به خاطر بسپارید: ۱) همیشه ارزش فعلی خالص، تفاوت بین ارزش یک پروژه یا یک دارایی و بهای تمام شده آن است و ۲) مدیر مالی با شناسایی و اجرای پروژه هایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است، به بهترین شکل درجهت منافع سهامداران عمل می کند.

در نهایت اشاره کردیم که به طور طبیعی نمی توان ارزشهای فعلی خالص را در بازار مشاهده کرد، بلکه باید آنها را تخمین زد. از آنجا که احتمال ضعیف بودن برآوردها وجود دارد، مدیران مالی در ارزیابی پروژه ها از چندین معیار مختلف استفاده می کنند. این معیارها، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه آیا واقعا ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت است یا خیر، فراهم می آورند.

برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران مالی شرکت مالی تماس بگیرید

سرمایه در حسابداری چیست؟ شناخت انواع سرمایه در حسابداری

آیا می دانید سرمایه در حسابداری چیست؟ شما چه برای یک مدت کوتاهی صاحب یک کسب و کار باشید چه برای تمام عمر داشتن سرمایه و مدیریت درست سرمایه امری مهم است. سرمایه در حسابداری و نحوه مدیریت آن برای برنامه ریزی های بودجه و هزینه بسیار مهم است. هر کسب و کاری برای شروع و ادامه به سرمایه نیاز دارد.

سرمایه در حسابداری

درک سرمایه می تواند به شما در رشد یک تجارت کوچک کمک کند ، فارغ از اینکه در چه مرحله ای قرار دارید مهم است که ارزش شرکت خود را بدانید و برای به دست آوردن سرمایه بیشتر یک برنامه حسابداری ایجاد کنید.

ساده ترین راه برای مدیریت سرمایه استفاده از نرم افزار حسابداری برای مشاغل است ، اما برخی از صاحبان مشاغل کوچک ممکن است ترجیح دهند این کار را به صورت دستی انجام دهند.

سرمایه چیست؟

سرمایه شامل وجوه نقد و سایر دارایی های مالی است که توسط یک فرد یا تجارت نگهداری می شود و مجموع کل منابع مالی مورد استفاده برای رشد و ایجاد ثبات مالی است. سرمایه می تواند شامل وجوهی باشد که در حساب سپرده نگهداری می شود ، یا ماشین آلات ملموس مانند تجهیزات تولید ، ماشین آلات ، ساختمان های ذخیره سازی و غیره.

توجه داشته باشید مواد اولیه ای که در تولید استفاده می شود سرمایه محسوب نمی شود.

برخی از نمونه های سرمایه در حسابداری عبارتند درک بیشتر هزینه سرمایه از:

  • اتومبیل های سازمانی
  • حق ثبت اختراع
  • نرم افزارهای مورد نیاز
  • نام های تجاری
  • حساب های بانکی
  • موجودی
  • املاک،مستغلات

سرمایه همان پول نیست. به جای اینکه صرفاً مثل پول نقد هزینه کنید ، از آن برای ایجاد ثروت از طریق سرمایه گذاری استفاده می کنید.

حسابداری سرمایه ها

مفاهیم کاربردی سرمایه در حسابداری

از آنجا که شما برای ایجاد ثروت از سرمایه استفاده می کنید ، سرمایه یک دارایی در سوابق حسابداری کسب و کار شما محسوب می شود. دارایی ها مواردی هستند که به کسب و کار شما ارزش افزوده می دهند و همچنین به شما کمک می کند در ازای فروش کالا و خدماتی که تولید می کنید تجهیزات مورد نیاز را تهیه کنید.

سود و زیان سرمایه

با سرمایه گذاری صحیح، سرمایه بیشتری برای کسب و کار شما تولید خواهد شد و همانطور که سرمایه گذاری های شما به رشد کسب و کار شما کمک می کند ، سرمایه خود نیز از ارزش بیشتری برخوردار می شود. این تغییرات سود و زیان یک سرمایه است.

مثال برای افزایش سرمایه

وقتی ارزش تجارت شما افزایش می یابد ، در واقع سود سرمایه بیشتر شده است. این اتفاق زمانی می افتد که ارزش سرمایه گذاری شما بیش از قیمت خرید آن باشد.

به عنوان مثال ، شما یک کامیون به قیمت 1600 دلار خریداری می کنید تا به شما درک بیشتر هزینه سرمایه کمک کند تجهیزات لازم را برای شرکت حمل کنید. در صورتیکه این کامیون به تعمیر نیاز داشته باشد و شما بتوانید بدون نیاز به قطعات جدید آن را تعمیر کنید و آن را باقیمت 2000 دلار بفروشید پس قطعا سرمایه شما افزایش پیدا کرده است.

با یک محاسبه ساده متوجه خواهید شد که سود سرمایه شما در این معامله 400 دلار می باشد.

مثال از دست دادن سرمایه

برعکس سود سرمایه ، زمانیکه ارزش سرمایه گذاری شما از مبلغ اولیه خرید کمتر شود، ضرر یا زیان سرمایه رخ می دهد.

در مثال قبل اگر شما علاوه بر خرید کامیون هزینه هایی را برای قطعات جدید آن خرج کنید و به مبلغ کمتری آن را بفروشید، شما در اصل دچار زیان شده اید. مفاهیم سرمایه در حسابداری بسیار مهم و کاربردی است.

سرمایه در حال رشد

بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک هنگام شروع کار خود سرمایه ای را برای ادامه فعالیت تأمین می کنند. منابع تأمین اعتبار اولیه شامل پس انداز شخصی و خرید املاک و… است.

همچنین ممکن است سعی کنید با ارائه مدارک لازم از بانک ها یا موسسات تسهیلات بانکی دریافت کنید و به عنوان سرمایه شرکت استفاده کنید.

یکی از مواردی که باید دقت کنید این است در شروع تاسیس شرکت بهتر است برنامه ای مدیریت شده برای حساب ها، سرمایه و هزینه ها داشته باشید. خرید یک نرم افزار حسابداری مناسب با کسب و کار به شما این امکان را می دهد که به درستی سرمایه مالی در حسابداری را مدیریت کنید.

مفاهیم کاربردی سرمایه در حسابداری

ثبت هزینه های سرمایه ای

هزینه سرمایه ای مقدار پولی است که شما برای به دست آوردن دارایی های ثابت خرج می کنید. دارایی های ثابت برای استفاده طولانی مدت است و به سرعت به پول نقد تبدیل نمی شود (به عنوان مثال زمین ، ساختمان ، تجهیزات).

شما به عنوان یک صاحب یک کسب و کار ، باید هزینه های سرمایه خود را ثبت کنید. پیگیری سرمایه گذاری ها به طور دقیق ارزش شرکت شما را نشان می دهد ، چک لیست حسابداری مشاغل کوچک می تواند کمک بزرگی باشد.

در ادامه چند نمونه از اهمیت سوابق سرمایه ذکر شده است:

  • هنگام دریافت وام بانکی یا گفتگو با سرمایه گذاران به این سوابق نیاز دارید. این سوابق به دیگران کمک می کند تا تصمیم بگیرند که آیا در شرکت شما سرمایه گذاری کنند یا خیر.
  • ممکن است تصمیم بگیرید که برخی از سرمایه گذاری های خود را بیمه کنید. شرکت بیمه برای بیمه آنها به جزئیاتی در مورد ارزش آنها نیاز دارد.
  • سرمایه به شما نشان می دهد که چه انتخاب های مالی در گذشته به تجارت شما کمک کرده است. همچنین می تواند به شما کمک کند تا برای آینده برنامه ریزی کنید، به شما کمک می کند که انتخاب های مالی معقولانه ای داشته باشید.
  • حتماً تمام معاملات سرمایه گذاری خود را در سوابق مالی خود ثبت کنید. برای پیگیری هزینه های سرمایه از صورتهای مالی مانند ترازنامه ، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد استفاده کنید.

سرمایه در گردش

سرمایه در گردش نوع خاصی از سرمایه در تجارت است. شما برای پرداخت هزینه های روزمره کار خود از سرمایه در گردش استفاده می کنید.

سرمایه در گردش با سرعت بیشتری نسبت به سایر سرمایه گذاری ها به پول نقد تبدیل می شود. این بدان معنی است که سرمایه در گردش با سرعت بیشتری به تجارت شما و خارج از آن منتقل می شود ، بنابراین حتماً آن ها را ثبت و مدیریت کنید.

سرمایه شرکت نیروی محرکه برای ادامه مسیر فعالیت های شرکت است. بدون داشتن سرمایه و سود حاصل آن کسب و کار متوقف خواهد شد و مدیران کسب و کارها نمی توانند هزینه ها را مدیریت کنند.

دوره آموزشی کسب بازدهی ثابت بدون سرمایه گذاری در بانک

سرمایه‌گذاری بدون ریسک با بازدهی معادل نرخ سود بانکی یا حتی بیشتر!


گواهیـنامه پایان دوره
ندارد


نحـوه برگـزاری
آنلاین – حضوری


پیـش‌نیـاز دوره
ندارد


مـدت دوره

۳ ساعت (۱ جلسه ۳ ساعته)

مهارت‌هایی که در دوره کسب بازدهی ثابت بدون سرمایه گذاری در بانک کسب می‌کنید:

با توجه به ماهیت بازار سرمایه که ریسک پذیری نیز جزئی از آن است، فعالان این بازار در دوره‌های رکود و یا افت بازار به دنبال یک سرمایه گذاری مطمئن با بازدهی ثابت هستند. اصولا در کشور ما، سپرده گذاری در بانک به عنوان تنها روش سرمایه گذاری بدون ریسک شناخته می‌شود که می‌تواند بازدهی ثابت و مشخصی را نصیب سرمایه گذاران نماید. این درحالی است که بازار سرمایه دارای ابزارهایی است که فرد می‌تواند از یک سرمایه گذاری بدون ریسک با بازدهی معادل نرخ سود بانکی بهره مند شود. از جمله این ابزارها می‌توان به صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت، اسناد خزانه اسلامی و اوراق مشارکت منتشر شده توسط شرکت‌های دولتی یا خصوصی اشاره کرد .

در این دوره آموزشی سعی می‌شود که تمامی این ابزارها معرفی شوند تا سرمایه گذاران با شناخت این ابزارها بتوانند از یک سرمایه گذاری مطمئن در بازار بهره‌مند شوند. ابزارهایی که می‌توانند جایگزین سرمایه‌گذاری در بانک شوند و درعین حال که شما می‌توانید همان بازدهی بانکی را بدست بیاورید، قادر خواهید بود بدون هیچ‌گونه ریسکی سود روزشمار نیز دریافت نمایید.
موارد زیر بخشی از مهم‌ترین مهارت‌هایی هستند که در دوره آموزشی درآمد ثابت بدون سرمایه گذاری در بانک کسب می‌کنید:

– شناخت صندوق‌های سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت

– نحوه سرمایه گذاری در صندوق ها

– نحوه پرداخت سود و بازدهی صندوق های درآمد ثابت

معرفی بیشتر دوره کسب بازدهی ثابت بدون سرمایه گذاری در بانک:

کسب درآمد ثابت با ریسک کم ، نقدشوندگی بالا و مدیریت حرفه‌ای تنها بخشی از مزایای سرمایه‌گذاری از طریق صندوق‌های با درآمد ثابت محسوب می‌شوند. یکی از محبوب‌ترین انواع صندوق‌های سرمایه‌گذاری که به ویژه در میان کسانی که به دنبال سرمایه گذاری با ریسک کمتر در بازار سرمایه هستند، طرفداران بسیار زیادی دارد. این صندوق‌ها دارایی سرمایه‌گذاران خود را در اوراق کم‌ریسکی چون اوراق مشارکت و سپرده‌های بانکی سرمایه‌گذاری می‌کنند و کمتر به سراغ سهام شرکت‌های بورسی که ریسک بالاتری دارند، می‌روند . در زمینه پرداخت سود نیز برخی از این صندوق‌ها سود را به صورت دوره‌ای و در بازه‌های زمانی مشخص به حساب سرمایه‌گذاران خود واریز می‌کنند و در برخی دیگر، با افزایش قیمت واحدهای صندوق سرمایه‌گذاران به سوددهی و بازدهی بیشتر می‌رسند. در دوره کسب بازدهی ثابت بدون سرمایه‌گذاری در بانک شما را با این صندوق‌ها و سازو کار خرید و فروش انواع صندوق های درآمدثابت بیشتر آشنا می‌کنیم.

تاثیر نرخ بهره بر بازار سهام چگونه است؟

در این مطلب قصد داریم تا چگونگی تاثیر نرخ بهره بر بازار سهام را بررسی کنیم.

جامعه های سرمایه گذاری و رسانه های مالی وسواس بیشتری روی نرخ بهره دارند. نرخ بهره همان هزینه ای است که شخص برای استفاده از پول شخص دیگری می پردازد. وقتی کمیته فدرال یا همان بانک مرکزی آمریکا میزان نرخ صندوق های فدرال را تعیین می کند (نرخی که بانک ها از بانک مرکزی وام می گیرند یا به یکدیگر وام می دهند) تاثیر مهمی در کل اقتصاد ایالات متحده دارد. این موضوع همچنین شامل بازار سهام ایالات متحده هم می شود. گرچه معمولا حداقل 12 ماه طول می کشد تا هر گونه افزایش یا کاهش نرخ بهره به شکل گسترده در اقتصاد کشور احساس شود، اما پاسخ بازار به هر تغییر اغلب خیلی سریع است. ما در این مقاله قصد داریم در مورد نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی صحبت کنیم.

تاثیر نرخ بهره بر بازار

پیشگویی های کلیدی در مورد نرخ بهره و تاثیر ان در بازار جهانی

  • هنگامی که بانک فدرال (بانک مرکزی امریکا) نرخ تخفیف را افزایش می دهد، در اقتصاد تاثیر منفی دارد و به طور غیر مستقیم بر بورس تاثیر می گذارد
  • سرمایه گذاران باید در نظر داشته باشند که واکنش بورس به نرخ بهره عموماً فوری است، در حالی که اقتصاد حدود 12 ماه طول می کشد تا اثر گسترده ای را ببیند.
  • گرفتن وام با نرخ های بالاتر، گران تر می شود و این بر درآمد و قیمت سهام تأثیر منفی می گذارد.
  • بخش بانکی از نرخ بهره بالاتر بهره مند می شود زیرا می تواند با شارژ بیشتر محصولات اعتباری، سود را افزایش دهد.

درک رابطه بین نرخ بهره و بورس اوراق بهادار می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا درک کنند که چگونه تغییرات ممکن است روی سرمایه گذاری آنها تأثیر بگذارد و چگونه تصمیمات مالی بهتری بگیرند. همچنین رابطه میان نرخ بهره و تاثیر ان در بازار جهانی را نیز بهتر درک می کنند.

نرخ بهره که سهام را تحت تأثیر قرار می دهد

نرخ بهره که بازارها را به حرکت در می آورد نرخ صندوق های فدرال است. همچنین به عنوان نرخ تخفیف شناخته می شود، این نرخی است که موسسات سپرده گذاری برای وام گرفتن پول از بانک های فدرال رزرو هزینه می کنند.

نرخ صندوق های فدرال توسط فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) برای تلاش برای كنترل تورم استفاده می شود. با افزایش نرخ صندوق های فدرال، فدرال رزرو اساساً تلاش می کند تا عرضه پول موجود برای خرید یا انجام سایر کارها را کاهش دهد، در نتیجه پول بیشتری برای بدست آوردن درآمد دارد. در مقابل، هنگامی که نرخ صندوق های فدرال را کاهش می دهد، باعث افزایش عرضه پول و تشویق هزینه ها با ارزان تر شدن وام می شود. بانک های مرکزی سایر کشورها نیز به همین دلیل همین کار را انجام می دهند.

در زیر یک نمودار از صندوق بانک مرکزی امریکا وجود دارد که نوسانات نرخ صندوق های فدرال طی 20 سال گذشته را نشان می دهد:

نوسانات نرخ صندوق های فدرال

چرا تا این حد کاهش و افزایش نرخ بهره بانک مرکزی بر بازار های جهانی تاثیر می گذارد ؟ زیرا نرخ بهره اولیه تا حد زیادی مبتنی بر نرخ صندوق های بانک مرکزی است.

چه اتفاقی می افتد که نرخ بهره افزایش می یابد؟

برای درک بهتر نرخ بهره و تاثیر آن در بازار های جهانی باید در مورد عواملی که باعث افزایش یا کاهش نرخ بهره می شود نیز اطلاعاتی داشته باشیم. هنگامی که بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را افزایش می دهد، مستقیم بر بازار سهام تاثیر نمی گذارد. تنها تاثیر مستقیم آن این است که وام گرفتن از بانک فدرال برای بقیه بانک ها گرانتر است. اما همان طور که در بالا نیز ذکر شد افزایش نرخ بهره تاثیر غیر مستقیمی بر بازار سهام دارد.

از آنجا که هزینه وام گرفتن از بانک مرکزی افزایش می یابد، موسسات مالی معمولا نرخ بیشتری برای وام دادن از مردم می گیرند. با این کار افرادی که می خواهد وام بگیرند باید بهره بیشتری به بانک بپردازند و این یعنی ارزش پول آن ها کاهش پیدا می کند. علاوه بر این قبض هایی که مردم پرداخت می کنند نیز گران تر می شود و خانواده ها با درآمدی که تغییری نکرده است باید هزینه بیشتری برای زندگی بپردازند . این نیز یکی از تاثیرات نرخ بهره در بازار جهانی است.

تاثیر نرخ بهره بر مشاغل

اما در رابطه با نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی، مشاغل نیز به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می گیرند. زیرا برای اجرا و گسترش فعالیت های خود باید از بانک ها وام بگیرند. هنگامی که بانک ها برگشت وام را گرانتر می کنند، شرکت ها برای ادامه فعالیت های خود مجبور به وام گرفتن هستند و باید پول بیشتری برای برگرداندن وام خود بپردازند. این کار سود کسب و کار ها را کم می کند و رشد این شرکت ها را نیز کند تر می کند. این کار همچنین ممکن است باعث کاهش درآمد شود که تاثیر منفی بر قیمت سهام آن ها دارد.

نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی سهام

اگر یک شرکت رشد اقتصادی خود را کاهش دهد یا سود کمتری به دلیل بدهی بالاتر و درآمد کمتر، داشته باشد، میزان تخمینی جریان نقدی آینده کاهش می یابد. با این حال برابر بودن میزان درآمد و بدهی باز هم قیمت سهام شرکت را پایین می آورد.

افزایش شدید نرخ بهره ممکن است به مشاغل آسیب برساند و منجر به افزایش هزینه های جبران آسیب می شود . اما افزایش تدریجی ممکن است به روند مثبت در اقتصاد کلی بازار اشاره داشته باشد. با این حال برخی از بخش ها از افزایش نرخ بهره، سود می برند. یکی از بخش هایی که بیشترین سود را از افزایش نرخ بهره می برد، صنایع مالی هستند. بانک ها، کارگزاری ها، شرکت های رهنی و شرکت های بیمه معمولا با افزایش نرخ بهره، سود بیشتری کسب می کنند.

از موارد دیگر در نرخ بهره و تاثیر آن بر بازار جهانی سهام می توان به فرصت های سرمایه گذاری اشاره کرد. تغییر در نرخ بهره می تواند فرصت هایی را برای سرمایه گذاران ایجاد کند. برای این که بتوانید از این تغییر نرخ بهره، سود ببرید و از سرمایه خود محافظت کنید، از طریق یک کارگزاری، یک حساب سرمایه گذاری برای خود ایجاد کنید.

تاثیر نرخ بهره بر بازار

نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی اوراق قرضه

نرخ بهره همچنین بر قیمت اوراق قرضه و بازده و همچنین اسکناس ها نیز تاثیر می گذارد. بین قیمت اوراق قرضه و نرخ بهره رابطه معکوس وجود دارد. به این معنی که با افزایش نرخ بهره، قیمت اوراق قرضه دچار افت می شود و بالعکس . هرچه سررسید اوراق قرضه طولانی تر باشد، در رابطه با نرخ بهره نوسان بیشتری خواهد داشت.

هنگامی که بانک فدرال نرخ صندوق های فدرال را افزایش می دهد، اوراق بهادار دولتی که اخیراً پیشنهاد شده است مانند قبض های خزانه داری و اوراق بهادار، به عنوان امن ترین سرمایه گذاری تلقی می شوند و معمولاً افزایش متفاوتی در نرخ بهره را تجربه می کنند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک بالا می رود و این سرمایه گذاری ها مطلوب تر می شوند. با افزایش نرخ ریسک، کل بازده مورد نیاز برای سرمایه گذاری در سهام نیز افزایش می یابد. بنابراین، اگر حق بیمه، ریسک موردنیاز کاهش یابد در حالی که بازده احتمالی یکسان باقی بماند یا پایین بیاید، ممکن است سرمایه گذاران احساس کنند سهام بیش از حد ریسک پذیر بوده و پول خود را در جای دیگری سرمایه گذاری کنند. این نیز از دیگر موضوعات مربوط به نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی است.

فروش اوراق قرضه

یکی از راه های جمع آوری پول دولت ها و مشاغل، از طریق فروش اوراق قرضه است. با بالا رفتن نرخ بهره، هزینه استقراض گران تر می شود. این بدان معنی است که تقاضا برای اوراق قرضه با بازده پایین کاهش می یابد و باعث افت قیمت آنها می شود. با کاهش نرخ بهره، وام گرفتن آسان تر می شود و باعث می شود بسیاری از شرکت ها اوراق قرضه جدیدی را برای تأمین مالی سرمایه گذاری های جدید صادر کنند. این امر باعث افزایش تقاضا برای اوراق با بازده بالاتر می شود و قیمت اوراق بیشتر می شود.

برای سرمایه گذاران درآمد محور، کاهش نرخ صندوق های فدرال به معنای کاهش فرصت برای کسب درآمد از بهره است . کاهش نرخ بهره، سرمایه گذاران را وادار می کند تا پول را از بازار اوراق بهادار به بازار سهام منتقل کنند که پس از آن با هجوم سرمایه جدید شروع به افزایش می کند.

بیشتر بخوانبد: اوراق قرضه چیست؟

چه اتفاقی می افتد که نرخ بهره کاهش می یابد؟

با رکود اقتصادی، بانک مرکزی آمریکا برای تحریک فعالیت های مالی نرخ صندوق های فدرال را کاهش می دهد. کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی فدرال تأثیر مخالف با افزایش نرخ را دارد. سرمایه گذاران و اقتصاددانان، نرخ بهره پایین تر را نیز به عنوان کاتالیزور رشد می دانند. فایده ای که این کار برای وام شخصی و شرکت ها، که به نوبه خود منجر به سود بیشتر و اقتصاد قوی می شود، دارند این است که مصرف کنندگان هزینه بیشتری را خرج می کنند، کاهش نرخ بهره بانک ها باعث می شود که مردم احساس کنند که بالاخره توانایی خرید خانه جدید را دارند یا می توانند فرزندان خود را به یک مدرسه خصوصی بفرستند .

همچنین مشاغل از توانایی تأمین مالی عملیات، تملک و توسعه با نرخ ارزانتر برخوردار خواهند شد و از این طریق پتانسیل درآمد آینده خود را افزایش می دهند که به نوبه خود منجر به افزایش قیمت سهام می شود.

برندگان ویژه نرخ پایین صندوق های فدرال، بخش های پرداخت سود سهام از جمله خدمات و اعتبار سرمایه گذاری املاک و مستغلات هستند. علاوه بر این، شرکت های بزرگ با جریان نقدی پایدار و ترازنامه قوی از بودجه ارزان تر بدهی بهره مند می شوند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.