فیلم آموزشی الگوهای کلاسیک با محسن اسلامی
الگوهای قیمتی، بخش بااهمیت و جدایی ناپذیری از علم گسترده ی تحلیل تکنیکال هستند. در این میان، کاربرد الگوهای کلاسیک، به جهت ساده بودن، اعتبار بالا و رایج بودن، بیشتر از سایر انواع الگوها است. در این که تاریخچه ی این الگوها به چه زمانی بر می گردد، گفته می شود که در دهه ی 1930، فردی به نام ریچارد شاباکر، کتابی را منتشر کرد که مفاهیم پایه و لازم درمورد الگوهای قیمتی را بنا نهاد. الگوهای قیمتی در حقیقت حاصل اختراع شخص خاصی نیستند؛ بلکه، همه ی این الگوها، در بازارهای مختلف دیده شده و کشف شده اند و در نتیجه، الگوها را می توان حاصل روانشناخت جمعی معامله گران و بخشی از ناخودآگاه بازارها خواند. از این رو، برای ایجاد الگوها احتیاجی به یک نیروی خارجی نیست؛ بلکه، الگوها ذاتا ساخته می شوند چون نتیجه ی عملکرد ناخودآگاه معامله گران هستند. همچنین، این الگوها معمولا زمانی ایجاد می شوند که کشمکش بین خریداران و فروشندگان افزایش می یابد و یک حالت سردرگمی جدید در آن مقطع، اتفاق می افتد.
انواع الگوهای قیمتی
انسان ها ذاتا، نیاز و کششی درونی برای پیدا کردن الگوها دارند. بنابراین در هر زمان و مکانی به دنبال کشف و درک الگوهای جدید هستند تا بتوانند از آنها در جهت سازندگی استفاده کنند. در بازارهای مالی نیز، همان گونه که با گذشت زمان بر تعداد این الگوها افزوده می شود، از نظر نوع نیز، الگوهای قیمتی دارای انواع مختلفی هستند که در زیر مختصرا به انواعی از آنان می پردازیم:
1. الگوهای کلاسیک (این الگوها که موضوع اصلی این مجموعه هستند، در واقع نشان دهنده ی احساسات معامله گران در موقعیت های مختلف و در بازه های زمانی طولانی تر هستند. هنگامی که یک الگو تشکیل می گردد، تا زمانی که جهت حرکت بعد از الگو مشخص نشود، معامله گران حالت سردرگمی خود را حفظ می کنند و هنگامی که جهت حرکت پس از خروج از الگو، مشخص شد، احساسات معامله گران نیز در جهت آن حرکت برافروخته می شود.
این نوع از الگوها، ظاهر و شماتیک مشخصی دارند و دارای نشانه های گوناگونی از جمله علائم ظاهری و روند حجم معاملات هستند. بنابراین، تشخیص اصولی و صحیح الگوها، نیازمند مهارت و دانستن نکات مهم آنها می باشد. همان گونه که گفته شد، الگوهای کلاسیک، کاربردی ترین و رایج ترین الگوهایی هستند که در معاملات موفق به معامله گران کمک می کنند.)
2. الگوهای شمعی : این مدل از الگوها، احساسات معامله گران را در قالب کندل های ژاپنی و در یک الی سه کندل نمایش می دهند. در نتیجه، استفاده از این الگوها، ساده است و می توانند تاییدکننده ی برگشت های قیمتی باشند. برخلاف الگوهای کلاسیک، معمولا الگوهای کندلی دارای هدف مشخص نیستند و این یکی از دلایلی است که در بین معامله گران، الگوهای کلاسیک از محبوبیت و دقت بالاتری برخوردار هستند. (لینک آموزش الگوهای شمعی آقای اسلامی)
3. الگوهای هارمونیک : یکی از شاخه های گسترده ی علم تکنیکال، مربوط به الگوهای هارمونیک است. این الگوها دارای نسبت های خاصی از مجموعه نسبت های فیبوناچی هستند که در واقع نشان دهنده ی نظم محاسباتی و نسبتی در نمودار هستند؛ درست همان گونه که این نظم، در طبیعت نیز یافت می شود. لازم به ذکر است که نسبت های مذکور، صرفا نسبت های قیمتی نیستند؛ بلکه نسبت های زمانی هم در الگوهای هارمونیک، دخیل هستند. (لینک آموزش هارمونیک آقای اسلامی)
4. الگوهای الیوتی (این الگوها، دارای دسته بندی خاص خود هستند. بعضی از آنها در امواج اصلی و بعضی دیگر در امواج اصلاحی رخ می دهند که علاوه بر گستردگی خاصی که دارند، دارای ساختارهای منظم و پیچیده هستند. همچنین در بعضی از این الگوها، نسبت های فیبوناچی دخیل هستند. (لینک آموزش الیوت آقای اسلامی)
کمک شایانی که درک این مدل از الگوها به معامله گران می کند، کمک در درک روند جاری و روند آینده ی قیمت است و بنابراین، شاید بتوان گفت که دقیق ترین و سخت ترین الگوها را میی توان در زمره ی الگوهای الیوتی یافت. البته این نکته نیز لازم به ذکر است که بیشتر این الگوها، همان الگوهای کلاسیک هستند که به صورت ساختارمند در آمده اند.)
انواع دیگری از الگوها نیز وجود دارد مانند الگوهایی که در ابزار مختلف مانند ایچیموکو یا باندبولینگر یا چنگال اندروز ایجاد می شوند که در این نوشتار، به همین میزان از توضیحات، اکتفا خواهیم کرد.
انواع الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک به دو نوع ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند. ادامه دهنده بودن الگو به این معنی است که در صورتی که الگو شکسته نشود، قیمت همان مسیری را ادامه خواهد داد که قبل از ورود به الگو طی می کرده است. برخلاف آن، بازگشتی بودن الگو یعنی این که در صورتی که الگو بی اعتبار نشود، قیمت بعد از الگو، مخالف جهت قبل از ورود به الگو حرکت خواهد کرد.
به زبان ساده تر، الگوهای ادامه دهنده، روند یا موج قبل از خود را ادامه می دهند و الگوهای بازگشتی، مسیر موج یا روند جاری را تغییر خواهند داد که در این دوره، به یادگیری هرکدام از این الگوها خواهیم پرداخت.
چکیده مطلب
الگوهای قیمتی یا پترن ها (Patterns) فرمی از رفتار قیمت هستند که به دلیل تکرار در گذشته برای ما امکان پیش بینی قیمت را فراهم کرده اند. این الگوها در گذشته آنقدر ایجاد شده اند که از لحاظ آماری برای ما با ارزش هستند و می توانیم برای آینده نیز آنها را تعمیم دهیم.
اساسا الگوهای قیمتی زمانی ایجاد می شوند که بازار دچار بلاتکلیفی می شود و تقابل خریدار و فروشنده داخل فرم خاصی از تراکم که می تواند مستطیل یا مثلت یا …. باشد حبس می شود. حال اینکه خریدار بتواند این حصار را بشکند یا فروشنده در مبحث الگوهای کلاسیک مطرح می شود که قیمت می تواند روند قبلی خود را ادامه دهد (الگوهای ادامه دهنده) یا که برخلاف مسیر قبلی خود حرکت کند (الگوهای برگشتی).
آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوی دوقلو Double Top & Bottom
در این آموزش قصد داریم شما را با دو الگوی قیمتی Double Top و Double Bottom که در ایران به اسم الگوهای دوقلو شناخته می شوند آشنا کنیم. این الگو ها از نوع الگوهای برگشتی یا Reversal بوده و از جمله سیگنال های تغییر جهت قیمت محسوب می شوند.
منظور از الگوی برگشتی این است که هنگامی این الگو شکل می گیرد که به طور مثال یک روند قیمتی نزولی پس از ورود به این الگو تغییر جهت داده و مسیر صعودی پیدا کند. معامله گران برای یافتن این الگو ها به دنبال نقاط حمایتی و مقاوتی می باشند که قیمت پس از دو مرتبه برخورد، موفق به عبور از آن نگردد.
الگوی دوقلو Double Bottom
در این مثال ما جفت ارز TRX/USDT را بررسی می کنیم. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید قیمت ترون از نقطه A، یعنی 0.02660 دلار تا قیمت 0.02500 دلار نزول کرده است. پس از اولین برخورد (نقطه ۱) تغییر جهت داده و تا نقطه ۲ نیز رسیده است. در الگو های دوقلو این نقطه را خط گردن یا Neckline می نامند.
اتفاق بعدی در این الگو برخورد مجدد قیمت در محدوده 0.02500 دلار می باشد (نقطه ۳). در اینجا قیمت مجدداً تغییر جهت داده و به سمت بالا می رود. بعد از اینکه قیمت توانست خط گردن را رد کند و یک روند صعودی را تشکیل بدهد، الگوی ما تکمیل شده است.
تفاوت دو الگوی Double Top و Double Bottom
در مثال بالا ما الگوی Double Bottom را دیدیم که یک الگوی صعودی یا Bullish Pattern بوده و ساده ترین راه شناسایی آن شکل W مانندی است که به خود می گیرد. اما در الگوی Double Top این روند دقیقاً عکس الگوی پیشین است که پس از یک صعود قیمتی انتظار شکل گیری آن می رود. این الگو برخلاف مورد پیشین به ما نوید یک روند نزولی را داده و به همین خاطر است که از آن به عنوان یک Bearish Pattern یا الگوی نزولی یاد می شود. از دیگر روش های شناسایی این الگو شکل ظاهری آن است که شبیه حرف M می باشد.
طریقه معامله در الگوی دوقلو:
معامله گران پس از تکمیل الگو، یعنی زمانی که دو برخورد با خط حمایتی صورت گرفته و خط گردن شکسته شده است به بازار ورود می کنند. همچنین بهترین شرایط ورود معامله گر PullBack بوده که در واقع قیمت پس از گذر از این نقطه مقاومتی تجربه می کند.
اهداف قیمتی (T/P):
در الگوهای دوقلو انتظار می رود که روند بازگشتی به اندازه اختلاف قیمت بین نقطه حمایت تا نقطه خط گردن، صعود یا نزول را تجربه کند. همانطور این مثال مشاهده می کنید، اختلاف قیمت در این محدوده 0.00070 دلار بوده و رشد قیمتی هم دقیقاً به همین اندازه صعود داشته است (از 0.02570 تا 0.02640).
نکات مهم:
– برخورد اول و دوم الزاما در یک نقطه مشخص صورت نمی گیرند و می توانند تا حد خیلی کمی اختلاف قیمتی داشته باشند.
– به احتمال ۹۰ درصد قیمت پس از عبور از نقطه خط گردن اصلاح قیمتی یا Pull Back را تجربه می کند.
– الگو تنها زمانی تأیید می شود که تمامی مراحل آن کامل شده و روند، به هدف قیمتی خود رسیده باشد.
روند پیش بینی آینده
اگر در بازارهای سرمایه به دنبال موفقیت هستید و اگر دوست دارید یک سرمایه گذار ایده آل باشید لازم است بتوانید آموزش های روند پیش بینی آینده را کسب نمایید. یکی از این آموزش ها، تحلیل تکنیکال است. در این مقاله قصد داریم روش های پیش بینی آینده از طریق علم تکنیکال را بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید.
فهرست محتوای این مقاله
روند چیست؟
تغییراتی که در بازار اتفاق می افتند به شکل حرکت های زیگزاگ مانند خودشان را نشان می دهند که بعضی از این حرکت ها صعودی و برخی از آن ها نزولی هستند.
حاصل و نتیجه ی این حرکات، روند را در بازار سرمایه تشکیل می دهد.
روندها تکرار می شوند
بعضی وقت ها برخی شرکت ها در فصل های خاصی، نمودارهایشان دچار تغییر می شود. مثلاً سودآوری شان در فصل خاصی است یا این که ضرر و زیان شان در یک دوره ی خاصی اتفاق می افتد.
وقتی سابقه ی نمودارشان را بررسی می کنیم مثلاً می بینیم سهام فلان شرکتی در فصل های نزدیک به چرخه ی ریاست جمهوری رشد قابل توجهی داشته اند.
بنابراین با بررسی سوابق سهم می توانیم به تکرارهایی در روند سهم دست پیدا کنیم و از آن ها برای بهبود عملکردمان در بازار بورس استفاده نماییم.
نمودارهای قیمتی
تمام معاملاتی که در بازار انجام می شود بر اساس تاریخ یا زمان و مبلغش دسته بندی می شود.
از همین روی نمودار قیمت از دو محور تشکیل می شود. محور عمودی که قیمت را برای ما به نمایش می گذارد و محور افقی که تاریخ یا زمان را به ما نشان می دهد.
یعنی هر روز برآیندی از معاملات انجام شده محاسبه می شود. مثلاً در نمودار خطی یک نقطه در روز مورد نظر جلوی قیمت میانگینی که معاملات انجام شده قرار می گیرد. روز بعد هم همین جور، روز بعد هم همین طور و این تکرار می شود.
بعد این نقاط توسط خط به همدیگر وصل می شوند و نمودار خطی را برای ما به تصویر می کشند.
حالا در نمودارهای مثلاً شمعی ژاپنی یا به اصطلاح کندل استیک به ازای هر روز یک کندل تشکیل می شود که اطلاعات بیشتری نسبت به نمودار الگوهای قیمتی برگشتی خطی به ما می دهد.
مثلاً بالاترین و پایین ترین قیمت را هم به ما می دهد، قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن را هم در اختیار ما قرار می دهد. پس بیشتر می توانیم از آن استفاده کنیم.
ولی ماهیت کار همان است. به ازای هر روزی که معامله انجام می شود در نمودار روزانه کندل استیک یک کندل شکل می گیرد و در جلوی قیمت مورد نظر و تاریخ مورد نظر این کندل قرار می گیرد و روزهای بعدش هم تکرار می شود .
در کل این ها مجموعه ی نمودارهای قیمتی ما را شکل می دهند. یعنی نمودارهای قیمتی می تواند برگرفته از نمودارهای مختلفی همچون نمودار خطی یا نمودار کندل استیک و یا نمودار مستطیلی باشند.
که همه ی آن ها می توانند آینده ی سهام را در بازار بورس به تصویر بکشند.
همه چیز در مورد روند نمودارهای قیمتی
همه چیز در نمودارهای قیمتی نهفته است. کسانی که رانت دارند یا از اخبار و قراردادهای شرکت مطلع هستند با خریدهای خودشان ردّ پاهایی را بر روی نمودارهای قیمت بر جای می گذارند.
چارتیست ها هم می توانند با دنبال کردن آن نشانه ها، آینده ی سهم را پیش بینی کنند و متوجه شوند برای آن سهم چه اتفاقی قرار است، رخ دهد.
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی یکی دیگر از ابزارهایی است که تکنیکالیست ها برای پیش بینی آینده ی بازارهای مالی استفاده می کنند.
بدین معنا که با حدس زدن یا مشاهده ی کامل الگوهای مختلف قیمتی و نیز بررسی تعداد تکرار الگوهای قیمتی در سابقه ی سهم، دورنمای سهام را بیان می کنند.
همچنین الگوهای برگشتی و الگوهای ادامه دهنده زیر مجموعه ی الگوهای قیمتی به شمار می آیند.
الگوهای برگشتی ماهیت برگشتی دارند یعنی وقتی چارتیست ها این الگوها را می بینند، در صورتی که روند سهم نزولی باشد درمی یابند که در آینده نیز روند سهم صعودی خواهد شد و اگر روند سهم صعودی باشد متوجه می شوند که در روزهای آتی، سهم روند نزولی را تجزبه خواهد کرد.
الگوهای ادامه دهنده هم ماهیت ادامه دهندگی روند را دارند مثلاً سهم یک مدتی استراحت می کند سپس تکنیکال کار می داند که بعد از استراحت، روند سهم نزولی است یا صعودی.
البته او در این مورد از طریق بررسی گذشته ی سهم با کمک الگوهای ادامه دهنده به این موضوع پی می برد.
به عنوان مثال اگر روند سهم منطبق بر الگوهای ادامه دهنده باشد یعنی اگر قبل از استراحت روند نزولی داشته بعد از استراحت هم روند نزولی خواهد داشت و اگر قبل از استراحت روند صعودی داشته بعد از استراحت هم روند صعودی پیدا می کند.
در نتیجه این الگوها برای دورنمای بازار و پیش بینی آینده ی آن بسیار کاربردی و مفید هستند.
جمع بندی تکنیکال برای آینده
در این مقاله آموختیم که آینده جیزی جز تکرار گذشته نیست. این قانون طبیعت است که علم تکنیکال، تکنیک استفاده از این قانون برای آینده است.
پس اگر در بازارهای مالی فعالیت دارید، اگر می خواهید خرید و فروش های بهتری را برای خود رقم بزنید باید پیش از هر گونه معامله ای، کالا، سهم یا هر چیزی را که میخواهید خرید و فروش نمایید، حتماً حتماً قبلش گذشته ی آن را بررسی کنید.
هم چنین گفتیم که چارتیست ها برای بررسی آینده سهام مورد نظرشان به موارد مختلفی توجه می کنند از جمله: تکرار روندها، نمودارهای قیمتی و الگوهای قیمت.
موارد فوق در واقع با استفاده از بررسی گذشته یا سابقه سهم صورت می گرفت.
در نتیجه خرید و فروش در بازار بورس نیازمند آموزش است. باید بتوانید نحوه ی استفاده از نمودارهای قیمتی، الگوهای قیمت و … را بدانید و با استفاده از آن ها آینده ی سهم مورد نظرتان را پیش بینی نمایید و خرید و فروش خود را در این بازار بهبود بخشید.
حالا اگر آموزش های لازم را در این زمینه ندیده اید، نگران نباشید. سایت آکادمی طهرانی در کنار شما عزیزان است تا هم فیلم ها و متن های آموزشی را در اختیارتان بگذارد و هم در صورت لزوم کلاس های آموزشی را در این زمینه برایتان برگذار نماید.
صفر تا صد الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال از جمله مباحث مهمی است که متأسفانه در بسیاری از موارد به درستی فهم نمیشود. بسیاری گمان میکنند که در تحلیل تکنیکال صرف به دنبال شکلگیری الگوهای قیمتی روی چارت باشند. این در حالی است که الگوهای قیمت صرفاً یک ابزار یا به تعبیر بهتر نشانههایی هستند که به کمک آن میتوان روندها را پیشبینی کرد. در همین راستا در این مقاله قصد داریم به معرفی الگوی فنجان و دسته بپردازیم. الگویی به دلایل شباهت شکل ظاهری آن به فنجان دسته دار، نامگذاری شده است و البته در بین تحلیلگران تکنیکال به نام الگوی کاپ نیز شناخته میشود. برای آشنایی کامل با الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال تا انتها با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
منظور از الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوهای قیمتی به صورت کلی در دو دسته تقسیمبندی میشوند که عبارتاند از:
- الگوهای ادامه دهنده: نشاندهنده تداوم روندها در نمودار قیمت هستند.
- الگوهای بازگشتی: نشاندهنده تغییر جهت روندها در نمودار قیمت هستند.
الگوی فنجان و دسته در زمره الگوهای ادامه دهنده قرار میگیرد. نکته بسیار مهم آن است که این الگوی قیمتی صرفاً در روندها صعودی به وجود میآید و به نوعی میتوان آن را سیگنال مثبت و صعودی برای قیمت در نظر گرفت. اما اجازه دهید ببینیم که ماجرا از چه قرار است؟
تصور کنید که یک قیمت یک دارایی روند صعودی به خود گرفته است. پس از مدتی این روند تغییر میکند و سهم وارد یک روند نزولی میشود. اما توان فروشندگان به حدی نیست که سهم را وارد یک روند نزولی سنگین کنند. این خریداران هستند که پس از مدتی مجدداً ابتکار عمل را در دست میگیرند و دارایی را از روند نزولی خارجی میکنند. به همین دلیل روند نزولی چندان تداوم پیدا نمیکند و مجدداً دارایی به روند صعودی خود باز میگردد. در جریان این فعل و انفعالات، بدنه الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال شکل میگیرد. به یک فنجان که نگاه کنید، بدنه آن تقریباً شکلی شبیه حرف U انگلیسی دارد.
اما داستان الگوی فنجان و دسته در همین جا به پایان نمیرسد. معمولاً زمانی که روند نزولی سهم به طور کامل جبران میشود و سهم به سطح قیمت قبل از روند نزولی میرسد، بار دیگر یک نوسان کوتاه نزولی در سهم رخ میدهد. اما این بار خیلی سریعتر از قبل به مدار صعودی برمیگردد. در جریان این اتفاق نیز دسته الگوی کاپ شکل میگیرد. پس از آن سهم وارد یک روند صعودی میشود. به این ترتیب الگوی فنجان و دسته در نمودار خود را نشان میدهد.
نکات طلایی در خصوص الگوی فنجان و دسته
درباره هر الگوی قیمتی مجموعهای از نکات وجود دارد که اصطلاحاً از آنها به فوت کوزهگری در تحلیلگری یاد میشود. یک تحلیلگر زمانی میتواند به نتایج مناسبی از تحلیلهای خود دست پیدا کند که آشنایی کاملی با این نکات داشته باشد. در همین راستا مهمترین نکاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، عبارتاند از:
1. قدرت بالای خریداران در شکلگیری الگوی کاپ مؤثر است
یکی از مهمترین نکاتی که باید در مورد الگوی کاپ مورد توجه قرار بگیرد، قدرت بالای خریداران است که اجازه نمیدهند فروشندگان روندهای نزولی شدیدی را سهم ایجاد کنند. معمولاً از زمانی که بدنه فنجان در این الگو شکل میگیرد، صرفاً تعداد محدودی کندل نزولی شکل میگیرد و تضعیف کندلهای نزولی در نمودار از همان ابتدای کار آشکار میشود. یک نشانه بسیار مهم برای پیشبینی شکلگیری الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال، همین قدرت بالای خریداران است.
2. تشخیص بهترین زمان برای ورود به سهم با استفاده از الگوی کاپ بسیار مهم است
نکته طلایی دیگر که در خصوص الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار بگیرد، تشخیص زمان مناسب برای ورود به سهم است. اساساً در خصوص هر الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال باید به این سؤال پاسخ داده شود که در صورت مشاهده آن روی نمودار، چه زمان باید از سهم خارج شویم یا به آن وارد شویم؟ درباره الگوی فنجان و دسته بسیاری از کارشناسان تحلیل تکنیکال معتقدند که بهترین زمان برای ورود به سهم، وقتی است که بدنه فنجان به طول کامل و نیمی از دسته فنجان نیز شکل گرفته است.
البته گروهی نیز معتقدند که باید صبر کرد که دسته فنجان نیز به طور کامل شکل بگیرد و بعد وارد سهم شد. دیدگاه دوم کمی محتاطانه است و از طرفی این امکان وجود دارد که آن زمان دیگر برای ورود به سهم دیر شده باشد. با این وجود تصمیم نهایی کاملاً شخصی است و بسته به استراتژی معاملاتی و میزان ریسکپذیری شخصی باید در این خصوص تصمیمگیری شود.
3. نشانههایی که برای شکلگیری الگوی فنجان و دسته قوی را بشناسیم
هر الگوی قیمت بسته به اجزای تشکیلدهندهاش سیگنالهای قوی یا ضعیفی صادر میکند. یک تحلیلگر باید بتواند با در نظر گرفتن جنبههای مختلف آن تشخیص دهد که یک الگو چه میزان قدرتمند است. در خصوص الگوی فنجان و دسته با توجه به نمودار قیمت باید به نکات زیر را بررسی کرد:
- الگوهایی که دارای کفه فنجان گردتری دارند، سیگنالهای قویتری به حساب میآیند.
- اگر کفه فنجان حالت نوک تیز داشت، توصیه میکنیم که از ورود به سهم اجتناب کنید.
- فنجانهایی که عمق زیادی پیدا میکنند، سیگنال ضعیفی به شمار میروند. نکته اول در خصوص قدرت خریداران را بار دیگر مرور کنید تا متوجه علت این مسئله شوید.
- در جریان روند نزولی در الگو فنجان و دسته، حجم معاملات کاهشی و در روند صعودی باید حجم معاملاتی افزایشی باشد تا الگوی قدرتمندی شکل بگیرد.
- اعتبار الگوی کاپ در شرایطی بالا است که نقدینگی بالایی در بازار وجود داشته باشد.
4. انتخاب تایم فریم مناسب برای شناسایی الگوی فنجان و دسته ضروری است
برخی از الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال هستند که در مدت زمان کوتاهی شکل میگیرند. اما در مقابل هستند الگوهایی که تشکیل آنها ممکن است حتی چند سال به طور بینجامد. الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال در ردیف الگوهایی قرار دارد که شکلگیری آن معمولاً زمانبر است.
گاهی اوقات حتی حدود 5 سال نیز زمان برای شکلگیری کامل آن زمان نیاز است. اما معمولاً در مدت زمان یک ماه تا یک سال این الگو در نمودار شکل میگیرد. به همین دلیل در انتخاب تایم فریم مناسب برای تشخیص این الگوی قیمتی در نمودار باید حتماً مدت زمان مناسب را در نظر بگیرید.
5. این الگو نباید به تنهایی مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد
یکی از مهمترین اشتباهاتی که معمولاً تحلیلگران تازه کار مرتکب میشوند، این است که صرفاً با مشاهده الگوهای قیمتی دست به اقدام میزنند. الگوهای قیمتی هرچقدر هم که به صورت کامل و با تمام نشانههای ذکر شده شکل بگیرند، نباید به عنوان تنها فاکتور برای تصمیمگیری در خرید و فروش سهام در نظر گرفته شوند.
باید توجه داشته باشید که حتماً سایر ابزارها از قبیل اندیکاتورها در کنار تشخیص الگوها مورد بررسی قرار بگیرند. در صورتی که نشانههای متعددی بر تأیید الگوی قیمت حکایت داشتند، حال وقت تصمیمگیری و رسیدن به نتیجه نهایی است.
سؤالات متداول
1. الگوی فنجان و دسته چه سیگنالی صادر میکند؟
این الگو سیگنال صعودی صادر میکند و معمولا در روندهای صعودی نیز تشکیل میشود.
2. حد زیان در الگوی کاپ را چگونه انتخاب کنیم؟
معمولا حد زیان الگوی کاپ باید کمی بالاتر از پایینترین نقطه دسته فنجان در نظر گرفته شود.
3. الگوی کاپ معمولا در چه بازی زمانی شکل میگیرد؟
معمولا این الگو در تایم فریمهای یک ماه تا یک سال در نمودار ایجاد میشود. البته در برخی مواقع زمان بیشتری نیز به طول میانجامد.
کلام پایانی
در این مقاله به معرفی الگوی فنجان و دسته پرداختیم. با استفاده از الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال میتوانید سیگنالهای صعودی نسبتاً قدرتمندی را در تایم فریمهای بلندمدت دریافت کنید که بسیار ارزشمند هستند. همانطور که مشاهده کردید، مفاهیم پیرامون الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال چندان پیچیده نیستند. اما آنچه که اهمیت پیدا میکنند، مهارت در تشخیص به موقع و استفاده صحیح از آنها است. این مهم به دست نمیآید مگر با انجام تمرینهای عملی متعدد که یک تحلیلگر زیر نظر مدرس متخصص پشت سر بگذارد.
ویدیو آشنایی با الگوهای قیمتی برگشتی الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال و کاربرد آن
الگوهای متنوعی را میتوان در نمودارهای مالی مشاهده کرد. هریک از الگوها میتوانند نشان دهنده یک روند خاص باشند. به طوری که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوها میتوانند موقعیت بازار را تشخیص داده و به زمان صحیح ورود و خروج از معاملات دسترسی پیدا کنند. یکی از الگوهای قیمتی برگشتی مشهورترین و شناخته شدهترین الگوهای نموداری، الگوی مستطیل است. اما این الگو شرایط و انواع مختلفی دارد. به همین خاطر در این مطلب میخواهیم بهصورت مفصل با این الگو آشنایی پیدا کنیم. آنگاه خواهیم توانست هر نوع الگوی مستطیلی را در نمودارها تشخیص دهیم. اگر شما نیز میخواهید با شناخت الگوهای نموداری به درک بیشتری از الگوهای قیمتی برگشتی تحلیل تکنیکال برسید، حتماً با ما همراه شوید.
الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوی مستطیل «Rectangle Pattern» یکی از انواع الگوهای ادامه دهنده در روندها است. الگوهای ادامه دهنده در برابر الگوهای بازگشتی قرار میگیرند. به طوری که پس از گذر از الگوی مستطیل، روند ادامهدار خواهد بود. الگوی مستطیل را میتوان مانند یک محدودهی مستطیلی شکل به حالت افقی در نظر گرفت که ضلع بالایی آن «خط مقاومت» و ضلع پایینی آن «خط حمایت» است. حالا روند در بین این دو ضلع برای یک مدت مشخص گرفتار میشود. به طوری که گاهی خط روند به ضلع بالایی و گاهی هم به ضلع پایینی آن برخورد میکند. این روند با تشکیل چند سقف و کف متوالی بهصورت موازی ادامه خواهد داشت؛ تا این که در نهایت روند از این الگو خارج شده و به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه دهد.
الگوی مستطیل زمانی تشکیل میشود که عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. بنابراین در زمان شکلگیری این الگو، نوعی توقف در روند کلی، رخ میدهد که به آن «رنج شدن» یا «تراکمی شدن» هم گفته میشود. معمولاً این نوع الگو یا پترن مستطیل در تایمفریمهای پایین، بیشتر مشاهده میشود. تشخیص بهموقع شکلگیری این الگوی ادامه دهنده میتواند سیگنالهای خرید و فروش خوبی را در اختیار تریدرها قرار دهد!
نکته:
اگر یک تریدر بتواند تشکیل الگوی مستطیل بورس، ارز دیجیتال یا حتی در فارکس و دیگر بازارهای مالی را در مسیر آن تشخیص دهد، میتواند با رسیدن قیمت به کف مستطیل، خرید کند. آنگاه با رسیدن دوباره روند به سقف الگوی مستطیلی، دارایی خود را به فروش برساند. یک تریدر میتواند این کار را تا اتمام الگوی مستطیلی ادامه دهد و از آن سود بگیرد. در ادامه به شما خواهیم گفت که چطور میتوانید با استفاده از این الگو، معاملات جدیدی را در بازار آغاز کنید و از آن سود بگیرید.
معرفی انواع الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
الگوی مستطیل فقط به یک شکل خاص در نمودارها ظاهر نمیشود. بلکه این الگو در تکنیکال، دو نوع کلی دارد که باید آنها را بشناسید. انواع پترن مستطیل با نزولی و صعودی بودن بازار، معنا پیدا میکنند. به طوری که میتوان آنها را بهصورت زیر بررسی کرد:
گرفتار شدن روند در محدودهی دو ضلع موازی یک مستطیل، دیر یا زود به پایان میرسد. اما شکست این الگو، میتواند با شکست ضلع حمایت یا شکست ضلع مقاومت همراه باشد. الگوی مستطیل صعودی، معمولاً در طی یک روند صعودی قوی ایجاد میشود. در این الگو، خط روند، مقاومت یا حمایت را شکسته و روند را با افزایش یا کاهش قیمت همراهی میکند. در واقع، زمانی که شاهد یک روند صعودی در بازار هستیم و به ناگاه در یک رنج دچار نوسان میشود، الگوی مستطیلی ظاهر خواهد شد. در طی این الگو، بازار یک استراحت میکند. البته معمولاً شکست این الگو از سمت بالا خواهد بود.
الگوی مستطیل نزولی در برابر الگوی صعودی آن قرار میگیرد. به طوری که در روندهایی با کاهش قیمت شدید، اتفاق میاُفتد. در واقع، روند پس از طی کردن یک مسیر نزولی، در یک رنج الگوهای قیمتی برگشتی مشخص نوسان میکند. در چنین حالتهایی باید منتظر ماند تا مستطیل بهصورت کامل تشکیل شود. آنگاه با شکست خط مقاومت یا حمایت، مسیر روند پس از الگوی مستطیل نزولی، مشخص خواهد شد.
دو نوع الگوی نامبرده، در نمودارهای مالی هر بازار میتوانند تشکیل شوند. بنابراین اگر به نمودارهای گذشته سهام، ارز یا رمزارزهای خود نگاه کنید، میتوانید مستطیلهای شکل گرفته در روند آنها را مشخص کنید. آنگاه در روندهای جاری به تشخیص این الگوها بپردازید.
کاربرد الگوی مستطیل در معامله به چه صورت است؟
الگوهای مشابه دیگری در نمودارها وجود دارند که نباید آنها را با مستطیل اشتباه بگیریم. برای نمونه میتوان به الگوی پرچم مستطیل نزولی یا صعودی اشاره کرد. الگوهای پرچم، تفاوتهای جزئی با الگوی مستطیل دارند. بنابراین به عنوان یک تریدر، باید یاد بگیرید الگوهای مستطیل صعودی و نزولی را در نمودارها تشخیص دهید. ممکن است این کار به تمرین نیاز داشته باشد؛ اما با تشخیص این الگوها میتوانید، زمان مناسب برای ورود به یک معامله یا خروج از آن را شناسایی کنید. این موضوع به معنای آغاز کردن معاملات سودده در بازار موردنظر شما خواهد بود. به همین خاطر است که این الگو در تکنیکال از اهمیت بالایی برخودار است. در واقع، یک تریدر، حتماً باید با الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده بازار که الگوهای مستطیلی در زیرمجموعه آنها قرار میگیرد، آشنایی داشته باشد.
مراحل استفاده از الگوی مستطیل در معامله
پس از این که شما فهمیدید الگوی مستطیل چیست و چگونگی تشخیص آن روی نمودار را یاد گرفتید، حالا باید از آن در معاملات خود بهره بگیرید. طبیعتاً استفاده از این الگو میتواند معاملات استانداردتر و سودمندتری را برای شما به همراه داشته باشد. اما برای استفاده کردن از این الگو در معامله، باید با مراحل استفاده از آن، آشنایی داشته باشید. مرحله استفاده از الگوی مستطیل در معامله به قرار زیر است:
در اولین مرحله برای استفاده از الگوی مستطیل در فارکس، بورس یا هر بازار دیگر، باید ابتدا این الگو را در نمودار موردنظر خود مشخص کنید. برای این کار نموداری را پیدا کنید که وارد محدوده رنج یا تراکم شده باشد. به این معنی که در یک محدوده مشخص نوسان کند. آنگاه «حداقل دو کف و سقف متوالی که بهصورت افقی ایجاد شدهاند» را پیدا کنید. با مشخص کردن این کف و سقفها، محدودهی حمایت و مقاومت الگو مشخص خواهد شد.
پس از مشخص کردن الگوی مستطیل در انتهای روند نمودار خود، باید نقطه شکست آن را پیدا کنید. گفتیم که الگوهای مستطیل صعودی، معمولاً از سمت بالا ، خط مقاومت را شکسته و وارد محدوده صعودی میشوند. اما اگر شما با یک مستطیل نزولی سروکار دارید که در ادامهی یک شارپ نزولی شکل گرفته، باید انتظار کاهش قیمت و شکست حمایت را داشته باشید.
اگر شما با یک مستطیل صعودی سروکار دارید، میتوانید معامله خود را در نقطه مکث آخرین کف قابل مشاهده در نمودار آن آغاز کنید. اما اگر مستطیل شما نزولی است، باید معامله فروش خود را استارت بزنید. البته باز کردن معامله فروش، بدون داشتن دارایی نمودار در پرتفوی، صرفاً در بازارهای دوطرفه مانند فارکس و فیوچرز قابل انجام است.
- ایمن کردن معامله با تعیین کردن حد ضرر برای آن
برای ایمن کردن هر معامله مالی در بازارها، باید برای آنها «حد ضرر» تعیین کرد. با قرار دادن حد ضرر، از اُفت بیش از حد سرمایه خود جلوگیری خواهید کرد. این امر در معاملات باز شده از روی الگوی مستطیل هم صادق است. برای این کار باید، وسط مستطیل را به عنوان حد ضرر خود تعیین کنید. چراکه معمولاً نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه یا نوسانهایی را تجربه کند. در این صورت، با قرار دادن حد ضرر قبل از شکست، میتوانید معامله خود را با یک نوسان کوچک پایان دهید. البته شما میتوانید حد ضرر خود را در بالای حمایت یا مقاومت مشهود موجود در الگوی مستطیل هم قرار دهید.
- تعیین حد سود در معامله با الگوی مستطیل
با توجه به اینکه شما معامله خود را با استفاده از الگوی مستطیل باز کردهاید، پس باید معامله خود را تا زمان نمودار به هدف قیمتی که به اندازه خود الگو است، برسد. شما حد ضرر خود را الگوهای قیمتی برگشتی احتمالاً در وسط الگو قرار دادهاید. پس حد سود شما میتواند دو برابر حد ضرر باشد. نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با عدد «۲» است. پس این معامله، معقول و سودده به نظر میرسد.
طی کردن ۵ مرحله اصولی فوق برای بهرهگیری از این الگو در تحلیل تکنیکال، ضروری است. البته تریدرهای حرفهایتر میتوانند جزئیات بیشتری را برای آن در نظر بگیرند یا از فیلتر الگوی مستطیل استفاده کنند. فیلتر الگوی مستطیل و فرمول الگوی مستطیلی از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند برای تشخیص دقیقتر این الگوها و نحوه شکست آنها به تریدرها کمک کنند. شما نیز میتوانید با ارتقای دانش تحلیلی خود، از این ابزارها بهره بگیرید. البته مراحل ۵گانه فوق را میتوان کاربردیترین فرمول الگوی مستطیلی در نظر گرفت. شما نیز میتوانید به سادگی در معاملات آتی خود از این مراحل استفاده کنید.
اهمیت حد ضرر در استفاده از الگوی مستطیل
پترن مستطیل و الگوی اندینگ آن در تحلیل تکنیکال از کاربرد فراوانی برخوردار است. اما جدا از بحث الگوها، تعیین کردن حد ضرر در معاملات را میتوان یک ضرورت در نظر گرفت. برخی از اساتید حوزه مالی، معامله بدون تعیین حد ضرر را یک معامله باطل میدانند. در واقع شما با تعیین کردن حد ضرر، معامله خود را بیمه میکنید. این موضوع در مورد معامله با الگوی مستطیل هم باید حتماً رعایت شود. اگر شما در معامله خود با استفاده از این نوع الگو، حد ضرر تعیین کنید، ممکن است روند برخلاف انتظار شما حرکت کند. ما معمولاً الگوی مستطیل صعودی را با شکست مقاومت و الگوی نزولی آن را با شکست خط حمایت ارزیابی میکنیم. اما اگر انتهای مستطیل با شکست متفاوتی رقم بخورد، تعیین نکردن حد ضرر به قیمت یک زیان بزرگ برای تریدر تمام خواهد شد!
چطور میتوان به بهترین شکل از الگوی مستطیل استفاده کرد؟
برخی از افراد با راحتی و دقت بیشتری میتوانند از الگوهای مستطیلی در معاملات خود استفاده کنند. این در حالی است که برخی دیگر از این روش نتیجه چندان مطلوبی نمیگیرند. شما باید این روش را امتحان کنید تا به توانایی خود در استفاده از آن پی ببرید. البته این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که تمرین میتواند عملکرد شما را در استفاده از الگوهای نموداری ارتقا دهد. شما میتوانید استفاده از انواع الگوها را با شرکت در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال دلفین وست استارت بزنید.
سخن آخر
شناخت الگوها در حوزه تحلیل تکنیکال قرار میگیرد. شما در هر فضای معاملاتی که فعالیت کنید، میتوانید از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید. بنابراین شناخت الگوهای مستطیلی میتواند همیشه و همهجا به کار شما بیاید. شما میتوانید این مطلب را چند بار دیگر هم مطالعه کنید. آنگاه پس از شناخت صحیح الگوهای مستطیلی و چگونگی استفاده از آنها، میتوانید معاملات متفاوتی را در بازار موردنظر خود باز کنید. هر سؤال، ابهام، تجربه یا ایدهای در رابطه با استفاده از الگوهای مستطیلی در تحلیل تکنیکال دارید، آن را در بخش نظرات مطرح نمایید. تبادل نظر میتواند به بهبود فرآیند استفاده از این ابزارها کمک کند. پس در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما