نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؛ اهمیت و فرمول محاسبهی آن
نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده میشود. از آنجایی که این نرخ یکی از معیارهای نشاندهندهی موفقیت سرمایهگذاری به حساب میآید اغلب مدیران ارشد و اجرایی به دنبال مشخص کردن آن هستند. به طور معمول نرخ بازگشتسرمایه به شکل درصد یا نسبت مثبت یا منفی بیان میشود که چیزهای زیادی را از بازگشت سرمایه چیست؟ بازده مالی گرفته تا بهرهوری را توصیف میکند.
برای هر سرمایهگذاری باید نرخ بازگشت سرمایه را تعیین کنید. روشهای مختلفی برای اندازهگیری میزان بازگشت سرمایه وجود دارد. هر آنچه که باید دربارهی نرخ بازگشت سرمایه برای افزایش درآمد کسب و کارتان بدانید در این یادداشت آورده شده است. در ادامه با مایا همراه باشید.
نرخ بازگشت سرمایه چیست؟
برای تمام هزینههای یک کسب و کار میتوان نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کرد. اگر چه ممکن است نتوان نرخ مستقیمی برای برخی از هزینهها یا فعالیتها مانند خرید کالاهای اساسی در نظر گرفت اما هر هزینه در سرمایهگذاری کلان سهیم است.
برای مثال میتوان هزینههای ناشی از استخدام یک طراح گرافیک برای طراحی تبلیغات بنری، پرداخت هزینهی عکاس برای تهیه عکسهای مورد نیاز از کسب و کار و محصولاتتان و همچنین پشتیبانی و بررسی وبسایت را یک نرخ بازگشت سرمایه در نظر گرفت.
در بسیاری از موارد نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبهی میزان ارزش یک سرمایهگذاری به کار برده میشود. برای مثال هنگام تامین سرمایه بذری استارتاپ یک سرمایهگذار فرشته مایل است که قبل از در اختیار گذاشتن سرمایهی مورد نیاز استارتاپ از بازگشت سرمایهی بالقوهی آن مطلع شود. محاسبهی بازگشت سرمایه چیست؟ بازگشت سرمایه بالقوه به طور معمول از تقسیم درآمد یا سود سالانهی شرکت بر میزان سرمایه فعلی کسب و کار به دست میآید.
نرخ بازگشتسرمایه همچنین برای توصیف «هزینه فرصت» به کار میرود. اگر فردی پول خود را در بورس سرمایهگذاری کند میتواند انتظار داشته باشد که به طور سالانه حداقل ۲۰ درصد عایدی نصیب او شود. حال با سرمایهگذاری همان پول در یک کسب و کار انتظار بازگشت سرمایهای مشابه یا به همان میزان را خواهد داشت و نه بیشتر
هنگام محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده میشود سالانه به دنبال متوسط بازده سالانه سرمایهگذاری که در طول دوره به دست آمده، باشید. از آنجایی که دوره نگهداری در فرمول بازگشت سرمایه در نظر گرفته نمیشود، محاسبهی سالانهی آن میتواند یک دورنمای خوبی از اینکه سرمایهگذاری چقدر سودآور است بدهد. نرخ بازگشتسرمایه سالانه میتواند به تحلیل و مقایسه عملکرد سرمایهگذاری در بازههای زمانی مختلف و معین کمک کند.
به طور کلی میتوان گفت که نرخ بازگشت سرمایه رشد یا کاهش وجوه سرمایهگذاری شده در یک کسب و کار را اندازهگیری میکند.
اهمیت محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
در یک کلام تنها کسب و کارهایی که عاقلانه، هزینه و نرخ بازگشت سرمایه را کنترل میکنند در طولانیمدت می توانند زنده بمانند.
اگر شما در یک فعالیت خاص نرخ بازگشت سرمایهی بهینهای مشاهده نمیکنید دیگر از اختصاص دادن پول به آن فعالیت صرف نظر کنید. در حقیقت شما بهتر است آن را کنار بگذارید زیرا هزینه کردن برای اهداف گمشده راهی مطمئن برای کسری بودجه و سرکوب اهداف مشخص شده کسب و کار است.
از آنجایی که نرخ بازگشت سرمایه به شما این امکان را میدهد که ثمرهی سرمایهگذاری خود را ببینید کنترل و نظارت بر آن هنگام ادارهی یک کسب و کار بسیار ضروری است.
چه نرخ بازگشت سرمایهای «خوب» تلقی میشود
آنچه که به عنوان یک نرخ بازگشتسرمایه مطلوب در نظر گرفته میشود به سرمایهگذاری شما بستگی دارد. برای مثال وقتی شما برای خرید تجهیزات جدید هزینه میکنید نرخ بازگشت سرمایه را باید بر اساس بهرهوری بسنجید. از طرف دیگر برای پی بردن به نرخ بازگشت سرمایه هزینههای بازاریابی باید به میزان فروش نگاه کنید. به طور کلی بازگشت سرمایه شما از هزینههایی که صرف سئو و دیجیتال مارکتینگ کردهاید نمیتواند با بازگشت سرمایه مطلوبتان از سرمایهگذاری در یک کارخانهی تازه تاسیس یکی باشد.
نرخ بازگشت سرمایه دو رقمی برای تازهکارها نرخ مطلوب و مناسبی به حساب میآید. در صورتی که توانستید بازگشت سرمایه با درصد بالایی را شناسایی کنید بهتر است به بررسی عملکرد خود بپردازید تا بتوانید روی نقاط مثبتی که باعث موفقیت شما شدند بیشتر سرمایهگذاری کنید.
قبل از امضای بازگشت سرمایه چیست؟ قرارداد و هزینه کردن بهتر است دربارهی نرخ بازگشتسرمایه واقعبین باشید. با دقت آن را در نظر بگیرید و بیدرنگ دست به خرید بزرگ نزنید. وعدهی سر خرمن نمیتواند نتیجهی خوبی برای شما داشته باشد. از این رو بهتر است مراقب باشید که پول خود را کجا سرمایهگذاری میکنید. در نظر بگیرید که آیا سودآوری سرمایهگذاری شما افزایش پیدا میکند یا خیر. در حقیقت آیا این سرمایهگذاری به شما این امکان را میدهد که نرخ بازگشتسرمایه خود را افزایش دهید و به درصدهای بالاتری برسانید یا خیر.
مشکلات پیش روی پیشبینی نرخ بازگشت سرمایه
شاید شما هم جز آن دسته از افرادی باشید که تصور میکنید میتوان به راحتی نرخ بازگشتسرمایه را پیشبینی کرد. با این حال بد نیست بدانید هیچکس نمیتواند آینده را ببیند. از طریق کلان داده میتوان میانگینها را بدست آورد اما تنها یک سرمایهگذاری سنجیده میتواند بازدهی مثبتی داشته باشد. سرمایهگذاری کورکورانه و بدون انجام تحقیقات کافی هرگز ایدهی خوبی نیست.
قبل از سرمایهگذاری حتما طرف مقابلتان را ملاقات کنید.در محل کسبوکار مورد نظر گشتی بزنید و با آن بیش از پیش آشنا شوید. از آنها اسناد و مدارکی بخواهید که ثابت شود آنها همان کسی هستند که ادعا میکنند.
به خاطر داشته باشید که هر کسی میتواند شرکت خود را ثبت کند و یک فضای کاری اجاره کند اما این بدان معنا نیست که نرخ بازگشتسرمایه مثبت در انتظار شما خواهد بود.
برای مثال اگر در سال ۲۰۱۰ در بیتکوین سرمایهگذاری کردهاید و در ابتدای سال ۲۰۱۸ آن را فروختهاید پول کلانی به جیب زدهاید. با این حال اگر در ابتدای سال ۲۰۱۸ به سراغ سرمایهگذاری در بیتکوین رفتهاید و هنوز آن را نگه داشتهاید به احتمال زیاد این روزها خیلی خوشحال نیستید. در حقیقت دو سرمایهگذار که سرمایهگذاری یکسانی دارند بسته به زمان سرمایهگذاری میتوانند تجربه و دیدگاههای بسیار متفاوتی داشته باشند.
شما باید پیشینهی مالی کسب و کار و تمام اسناد و مدارک آن را زیر و رو کنید. بدون دقت کافی انتظار شگفتیهای ناخوشایند را داشته باشید. انجام تحقیقات مناسب قبل از تزریق پول در یک کسب و کار شانس شما برای تحقق نرخ بازگشتسرمایه مثبت را افزایش میدهد.
محدودیتهای نرخ بازگشت سرمایه
محاسبه نرخ بازگشتسرمایه به شما در دوراندیشی و آیندهنگری مالی بسیار کمک میکند. با این حال اندازهگیری موفقیت کسب و کار بر اساس این نرخ بازگشت سرمایه چیست؟ محدودیتهایی هم دارد. در این بخش به سه محدودیتی که باید در نظر بگیرید میپردازیم.
- نرخ بازگشتسرمایه ی بالاتر به معنی افزایش جریان نقدی نیست. در حقیقت ممکن است شما با کسب و کاری مواجه شوید که علی رغم بالا بودن نرخ بازگشت سرمایه به طور مداوم جریانهای نقدی خود را از دست میدهد. این سرمایهگذاری برای شما بسیار پرهزینه خواهد بود. با در نظر گرفتن نرخ بازگشت سرمایه به تنهایی برای ارزیابی سلامت امور مالی شما به درک ناقصی از وضعیتتان میرسید.
- برای محاسبهی دقیق نرخ بازگشت سرمایه شما باید به درک کاملی از هزینههای آیندهی کسب و کار خود برسید. اگر هنوز اعداد و ارقام مشخص و دقیقی برای هزینههای آینده در دست ندارید یا اگر اعداد محاسبه شدهی شما متغیر هستند مانند نرخ بهره که ممکن است تغییر کند بازگشت سرمایه شما نمیتواند صحیح باشد.
- نرخ بازگشتسرمایه تنها و تنها موفقیت مالی یک پروژه را اندازهگیری میکند. به عنوان مثال سرمایهگذاری در تجهیزات جدید برای کارمندان ممکن است نرخ بازگشت سرمایه منفی داشته باشد اما در عین حال باعث راحتی کار و خوشحالی و ماندگاری کارمندان شما میشود. در حقیقت این نرخ منافع غیرمالی یک سرمایهگذاری را در بر نمیگیرد.
نرخ بازگشت سرمایه اطلاعات خاصی را ارائه میدهد که تمام جوانب کسب و کار شما را پوشش نمیدهد. در حقیقت اگر چه یک نرخ بسیار مهم و مفید است اما در دادههایی که ارائه میدهد محدود است.
مزیتهای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه
درک عایدی و تاثیر تزریق سرمایه در کسب و کار شما هنگام اتخاذ بازگشت سرمایه چیست؟ تصمیم برای آینده مفید و ضروری است. در حقیقت محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه میتواند به شما کمک کند تا امور مالی خود را تجزیه و تحلیل کنید و دربارهی آیندهی شغلی خود بهتر تصمیم بگیرید. در ادامه به دو مزیت دیگری که محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه برای شما فراهم میکند میپردازیم.
- استفاده از نرخ بازگشتسرمایه به صاحبان کسب و کارها اجازه میدهد تا پروژههای کوتاهمدت و بلندمدت را رهگیری و تجزیه و تحلیل کنند. شما میتوانید اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود تعیین کنید. سپس نرخ بازگشتسرمایه میتواند سرعت شما در دستیابی به اهدافتان را اندازهگیری کند.
- نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک میکند عملکرد مالی کسب و کار خود را ارزیابی کنید. دانستن این نرخ کسب و کار شما را با وجود سودآوری پایین میانگین در مسیر خود نگه میدارد. در حقیقت این نرخ یک یادآوری خوب به منظور حفظ استاندارد امور مالی به شمار میآید.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه
فرمول نرخ بازگشت سرمایه یک معادلهی بسیار ساده است که از آن برای محاسبهی موفقیت سرمایهگذاری استفاده میشود. همانطور که اشاره شد یکی از راههای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه تقسیم سود خالص (بازده) بر مبلغ سرمایهگذاری شده است. در نهایت برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب میکنیم.
روش دیگر برای محاسبهی نرخبازگشت سرمایه به این شکل است که ابتدا هزینهها را از سود به دست آمده از سرمایهگذاری کم کنیم و سپس حاصل را تقسیم بر هزینهها کنیم. در انتها برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب میکنیم.
به عنوان مثال تصور کنید که شما دست به یک خرید بزرگ مانند خرید خانه زدهاید. از این رو فرض کنید شما خانهای به مبلغ ۲ میلیارد تومان خریداری کردهاید. پس از سه سال زندگی در خانهی خود، آن را به قیمت ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان میفروشید. در نتیجه پس از سه سال ارزش خانهی شما ۵۰۰ میلیون افزایش یافته است.
۵۰۰ میلیون تومان در حقیقت اختلاف بین سود از سرمایهگذاری و هزینهی شما است. برای به دست آوردن نرخ بازگشت سرمایه کافی است این عدد را تقسیم بر هزینهی ابتدایی کنیم. از این رو نرخ بازگشت سرمایه در اینجا طبق روش دوم ۲۵ درصد است.
اجازه دهید برای درک بهتر یک مثال دیگر را با یکدیگر مرور کنیم. تصور کنید شما ۱۰۰ میلیون تومان خود را در یکی از سهمهای بازار بورس سرمایهگذاری کردهاید. پس از ۱۲ ماه سهام خود را به مبلغ ۱۶۰ میلیون تومان میفروشید. نرخ بازگشت سرمایهی شما طبق روش دوم ۶۰ درصد است.
سخن آخر
روشهای اندازهگیری نرخ بازگشتسرمایه به طور کلی روشهای دقیقی نیستند. در حقیقت به طور تقریبی ما این نرخ را محاسبه میکنیم. اگر چه پیشبینی دقیقتر شما را در نزدیکتر شدن به اهدافتان بیشتر کمک میکند اما باید انتظار خطاهایی را هم داشت.
درست است که نرخ بازگشتسرمایه تخمین زده میشود اما محاسبهی آن را نادیده نگیرید. این نرخ به شما کمک میکند تا روند رشد و پیشرفت کسب و کار خود را تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید با اتخاذ تصمیمهای به موقع این روند را بهبود ببخشید.
درک نرخ بازگشت سرمایه یک پروژه یا کمپین بازاریابی به شناسایی روشهای موفق ختم میشود. بسیاری از کسب و کارها از نرخ بازگشت سرمایه برای شناسایی روشهای بازاریابی و تبلیغات استفاده میکنند. در حقیقت آنها تلاش میکنند استراتژیهایی با بیشترین بازده را بر اساس موفقیتهای قبلی شناسایی کنند. به این ترتیب میتوان گفت این نرخ نه تنها معیار خوبی برای بررسی موفقیت کسب و کار است بلکه میتوان از آن برای پیشبینی ماههای پیش رو استفاده کرد.
شما میتوانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا علاوه بر یافتن پاسخ سوالهای خود با چگونگی سرمایهگذاری یا جذب سرمایه آشنا شوید تا با فراهم کردن شرایط مناسب توسط تیم ما در این مرکز بتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید.
ROI چیست؟
در هر کسب بازگشت سرمایه چیست؟ و کاری می خواهید ببینید که چقدر تلاش های شما مؤثر بوده و باعث شده به اهداف خود نزدیک تر شوید. شما این کار را می توانید با استفاده از پارامتری به نام ROI اندازه گیری کنید. ROI مخفف Return on investment به معنای نرخ بازگشت سرمایه است و یکی از مهم ترین مؤلفه های بازاریابی به خصوص بازاریابی دیجیتال است.
این پارامتر به شما کمک می کند تأثیر و سود حاصل از عملکردتان را بسنجید و آن را اندازه بگیرید تا ببینید چقدر به کسب و کار شما کمک کرده است. اگر هوشمندانه عمل کنید می توانید با استفاده از آمارها و تحلیل فرآیند ROI برای استراتژی های خود را هدایت کنید و در آینده تصمیم گیری های دقیق تری بگیرید.
ROI در بازاریابی دیجیتال به چه معناست؟
ROI در بازاریابی به معنای نسبت دادن سود و افزایش درآمد به تأثیر ابتکارات شماست. با محاسبه این پارامتر می توانید دریابید تا چه اندازه تلاش هایتان به رشد درآمدتان کمک کرده است. معمولاً از این پارامتر برای توجیه هزینه های بازاریابی و هم چنین نحوه تخصیص بودجه در آینده استفاده می شود. محاسبه این پارامتر می تواند بازدهی سرمایه گذاری شما را مشخص کند و تلاش های شما را بهینه سازی کند.
ROI چه کمکی به بازاریابی دیجیتال می کند؟
حال می خواهیم ببینیم ROI چگونه می تواند در بازاریابی دیجیتال کمک کند.
تهیه لیست منابع و بودجه از مهم ترین اولویت ها در بازاریابی است. برای اطمینان از مناسب بودن منابع و بودجه در عملیات های بازاریابی آینده باید ابتدا مطمئن شوید مخارج و هزینه ها و بودجه حال شما در حال حاضر در تعادل هستند. بنابراین شما باید به طور دقیق نرخ بازگشت سرمایه ای که تلاش های اخیرتان برای سازمان داشته است را محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر بدانید یک تبلیغات چقدر در بازگشت سرمایه شما تأثیر داشته است، پس از آن می توانید کار تخصیص بودجه خود را هوشمندانه تر انجام دهید.
همان طور که می دانید هزاران ترکیب برای انجام فعالیت های بازاریابی می توانید بسازید. اما این که برای هرکدام چه زمان، نیروی انسانی و هزینه ای اختصاص دهید به نگرش عمیق تری نیاز دارد که می توانید با استفاده از نرخ بازگشت سرمایه به آن برسید. بنابراین همواره به یاد داشته باشید که برای سنجیدن این که چه میزان از تلاش منجر به چه میزان از سود و درآمد شده است مهم ترین عامل در تعیین توزیع صرف بودجه های بعدی است.
به عنوان یک بازاریاب حرفه ای باید بدانید که توانایی اندازه گیری میزان موفقیتتان یک عامل مهم در این حرفه فوق العاده رقابتی است. شما باید معیارها را مشخص کرده و مرجعی برای تلاش های آینده خود تشکیل دهید. نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک می کند همواره میزان موفقیت خود را بدانید و تلاش هایتان را برای به حداکثر رساندن تأثیرات تنظیم کنید.
اگر به درستی این پارامتر را اندازه گیری و نظارت کنید می توانید عملکرد سازمان خود را به طور دقیق در زمینه مربوطه بسنجید. شما با محاسبه مستمر بازگشت سرمایه حتی می توانید میزان بازگشت سرمایه رقبای خود را تخمین زده و با تلاش مداوم خود همیشه در میدان رقابت پیروز باشید.
چگونه می توانید ROI را محاسبه کنید؟
به طور کلی می توان گفت چندین روش برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود دارد. اما در این جا ما فرمول اصلی محاسبه ROI را در ادامه توضیح می دهیم.
نرخ بازگشت سرمایه = (سود فروش – هزینه های بازاریابی)/هزینه های بازاریابی
هنگام استفاده از این فرمول به یاد داشته باشید که این فرمول فرض می کند که تمام رشد فروش حاصل از تلاش برای بازاریابی بوده است. اما اگر می خواهید یک دید واقعی تر به دست آورید باید فروش خالص را نیز در نظر بگیرید.
فرمول زیر این کار را برای شما انجام می دهد:
نرخ بازگشت سرمایه = (سود فروش – سود خالص حاصل از فروش – هزینه های بازاریابی)/هزینه های بازاریابی
در فرمول سازی به منظور محاسبه ROI باید درک خوبی از مجموع تلاش هایی که برای بازاریابی انجام شده است داشته باشید. تعریف کلمه «بازده» می تواند بر اساس استراتژی های مختلف بازاریابی تیم متفاوت باشد. بهتر است ابتدا عناصر اصلی که باید در این محاسبات اعمال کنید را به شما معرفی کنیم:
- درآمد کل: شما باید درآمد کل حاصل از یک عملیات خاص بازاریابی را بدانید تا بتوانید یک دید کلی از تلاش های خود به دست آورید.
- سود ناخالص: محاسبه سود ناخالص به شما کمک می کند تا هزینه هایی مانند تلاش های مرتبط با تولید یا تحویل کالا و خدمات را به دست آورید. به این منظور باید هزینه های مرتبط با تحویل و خدمات به شکل زیر به فرمول اضافه کنید: (درآمد کل – هزینه های تحویل کالا و خدمات)
- سود خالص: اگر نگاهی عمیق تر داشته باشید می توانید تأثیر تلاش های بازاریابی خود را در سود خالص به صورت زیر به فرمول اضافه کنید: (سود ناخالص – هزینه های اضافی)
در تمام محاسبات بازگشت سرمایه همواره به یاد داشته باشید که تعریفتان از سود، مخارج و بازگشت سرمایه کل چیست. همچنین بهتر است هزینه های مازاد و هزینه های جانبی را نیز در مخارج خود در نظر داشته باشید. این هزینه ها عبارتند از:
- هزینه های نمایندگی ها
- هزینه های مربوط به رسانه
- هزینه های مربوط به ایده ها
هم چنین می توانید ROI را با استفاده از ارزش طول عمر مشتری (CLV) نیز محاسبه کنید. این پارامتر ارزش مشتری را برای یک برند خاص تعریف می کند و به شما کمک می کند ROI را در طولانی مدت و بر اساس طول عمر هر مشتری محاسبه کنید.
برای این کار می توانید از فرمول زیر استفاده کنید:
ارزش طول عمر مشتری = (نرخ ماندگاری مشتری)/( 1+ نرخ تخفیف/نرخ ماندگاری مشتری)
نسب درآمد به هزینه در بازگشت سرمایه به چه معناست؟
نسب درآمد به هزینه در بازگشت سرمایه نشان می دهد برای هر دلار که در بازاریابی هزینه کرده اید چه میزان درآمد به دست آورده اید. به عنوان مثال اگر به ازای هر دلار هزینه ای که کرده اید، 5 دلار درآمد داشته باشید، نسبت درآمد به هزینه شما 5:1 است.
بهترین نرخ بازگشت سرمایه باید چند باشد؟
- یک نسبت درآمد به هزینه مناسب باید 5:1 باشد.
- این نسبت در وسط دیاگرام و در قله آن قرار دارد.
- این نسبت برای بسیاری از کسب و کارها نسبت بسیار خوبی است.
نسبت 10:1 یک نسبت استثنایی محسوب می شود و دستیابی به نسبت بیشتر از این مقدار هر چند ممکن است اما فراتر از انتظار است. نسبتی که می توانید مورد هدف خود قرار دهید شما تا حد زیادی به ساختار هزینه شما بستگی دارد و بسته به صنعت مرتبط شما متفاوت خواهد بود.
چرا باید از این نسبت استفاده کنید؟ استفاده از اعداد و نسبت ها کار شما را آسان و کمی سازی کرده و معیار مناسبی است که استفاده از آن نیز آسان است. هم چنین باعث می شود پیش از هر عملیات بازاریابی بدانید باید به چه هدفی در آن برسید. علاوه بر این یک سازوکار درست پیش روی شما قرار می گیرد و می توانید به سرعت تشخیص دهید که عملیات شما موفق بوده یا خیر.
هزینه های بازاریابی چه هزینه هایی هستند؟
هزینه بازاریابی، هر هزینه افزایشی است که برای اجرای هر عملیات بازاریابی متحمل می شوید (یعنی هزینه های متغیر). این هزینه ها شامل موارد زیر می شوند:
- هزینه پرداخت شده به ازای هر کلیک
- هزینه های تبلیغات
- هزینه های شبکه های اجتماعی
- هزینه های تولید محتوا
- هزینه های جانبی خارج از بازاریابی و تبلیغات
- هزینه های کارمندان تمام وقت برای بازاریابی
این نسبت می تواند به سادگی موفقیت یا شکست شما را مشخص بازگشت سرمایه چیست؟ کند. چرا نسبت 5:1 یک نسبت خوب محسوب می شود؟ در بدترین حالت عملیات بازاریابی شما باید هزینه های ساخت محصولات و هزینه های بازاریابی آن را تأمین کند. نسبت 2:1 برای بسیاری از مشاغل به معنای سودآوری نخواهد بود. زیرا میزان 50 درصد درآمد حاصل از فروش صرف هزینه تولید مجدد کالای فروخته شده خواهد شد.
اگر شما به ازای 200 دلار فروش، 100 دلار برای بازاریابی هزینه کنید، یعنی شما به شکست نزدیک شده اید. اما اگر حاشیه ناخالص سود شما بیش باشد و قیمت کالای فروخته شده کمتر از 50 درصد هزینه های فروش باشد، دیگر نیازی نیست که پیش از سودآوری، فروش زیادی حاصل از بازاریابی خود داشته باشید. بنابراین این نسبت می تواند کمتر باشد. حال اگر حاشیه سود شما کم تر باشد و قیمت کالای فروخته شده بیشتر از 50 درصد هزینه های فروش باشد، بهتر است قبل از بدتر شدن اوضاع کمی از هزینه های بازاریابی خود بکاهید و به نسبت بالاتری فکر کنید.
طول عمر مشتری چیست؟
طول عمر مشتری در واقع ارزشی است که مشتری در طول زندگی خود به عنوان مشتری برای تجارت شما به ارمغان می آورد، نه فقط از طریق اولین معامله خود با شما. بسیاری از مشاغل فقط به ارزش اولین معامله فکر می کنند، در صورتی که عمر مشتری می تواند بسیار مثمرثمرتر از این باشد. بنابراین برای محاسبه دقیق بازگشت سرمایه باید درک دقیقی از این پارامتر داشته باشید.
چرا طول عمر مشتری در تعیین ROI فاکتور مهمی محسوب می شود؟ اگر شما فقط درآمد حاصل از اولین خرید مشتری را در محاسبات وارد کنید، نسبت بازگشت سرمایه شما حتی به 2:1 هم نمی رسد. در نمودار زیر می توانید تفاوت تجمعی ارزش اولین خرید و ارزش طول عمر مشتری را در طول زمان مشاهده کنید:
همان طور که مشاهده می کنید تفاوتی در هزینه ها ایجاد نشده است، اما با محاسبه دقیق این پارامتر، درک ما از تأثیر عملیات بر درآمد و در نهایت ROI به میزان چشمگیری تغییر می کند.
چگونه می توانید ROI هدف خود را محاسبه کنید؟
در مجموعه و سازمان شما کسی که باید این کار را انجام دهد مدیر مالی، مدیر پروژه و یا مدیر عامل خواهد بود. آن ها به اطلاعات لازم برای تعیین اهداف سازمان دسترسی دارند و حاشیه سود ناخالص شرکت، هزینه های سربار و هزینه های لازم دیگر برای رسیدن به اهداف را می توانند به خوبی محاسبه کنند. بهتر است به یاد داشته باشید که رسیدن به نسبت 10:1 یک هدف غیرواقعی خواهد بود و باعث دلسردی شما می شود. در بسیاری از کسب و کارها نسبت 5:1 یک نسبت هدف خوب خواهد بود و بیشتر از آن غیرواقعی است.
یک مثال عملی از نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
تصور کنید که کسب و کار شما تصمیم دارد همزمان با عرضه یک محصول جدید، یک عملیات بازاریابی دیجیتال راه اندازی کند. شما پرداخت هر کلیک در Google را به عنوان فاکتور اصلی در بازاریابی خود انتخاب می کنید و متعهد می شوید ماهانه 5000 دلار بودجه صرف این عملیات کنید. پس از بازگشت سرمایه چیست؟ پایان این 3 ماه فروشتان را بررسی می کنید و متوجه می شوید 7000 دلار به دست آورده اید. اگر قیمت کالای شما با حاشیه سود 50 درصد، 10 دلار باشد، در هر فروش 5 دلار سود داشته اید.
برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، کافی است هزینه های بازاریابی را از سودی که به دست آورده اید کسر کنید. در این مثال داریم:
$30,000 – $15,000 = $15,000
تبریک! در این حالت شما سود خود را دو برابر کرده اید. به این معنا که به ازای هر 1 دلار که هزینه کرده اید، 2 دلار به دست آورده اید و این به معنای بازگشت سرمایه 100 درصد است. ROI همچنین برای بررسی این که چقدر عاقلانه در سهام یک شرکت سرمایه گذاری کرده باشید، استفاده می شود. اگر تصمیم گرفته اید که 1000 سهم از یک سهام را با قیمت 10 هزار برای هر سهم بخرید و یک سال بعد آن را به قیمت 12 هزار به فروش برسانید، به این معناست که به ازای هر 10 هزار که هزینه کرده اید 12 هزار درآمد کسب کرده اید. در این حالت بازگشت سرمایه شما 20 درصد است. زیرا شما سرمایه اولیه خود را به علاوه 20 درصد اضافی پس گرفته اید.
بازگشت سرمایه چیست؟
بازدهی سرمایهگذاری یا نرخ بازگشت سرمایه یا به اختصار ROI نسبتی است که سود حاصل از سرمایهگذاری را در قالب درصدی از هزینهی اولیه محاسبه میکند.
بازگشت سرمایه یا ROI چیست؟
برای اینکه دقیقاً بفهمید که بازاریابی شما چقدر موثر است، میبایست مقدار بازگشت سرمایه (که به انگلیسی Return on Investment یا به اختصار ROI خوانده میشود) در تبلیغات خود را اندازه بگیرید.، ROI به معنی نرخ پول به دست آمده نسبت به پول سرمایهگذاری شده است.
هر هزار تومانی که یک کسب و کار کوچک خرج تبلیغات خود میکند، باید تبدیل به سود شود و در غیر این صورت، بقای این کسب و کار در خطر خواهد بود. بنابراین، چنین کسب و کاری باید بتواند در سریعترین حالت ممکن، میزان موفقیّت تبلیغات خود را اندازه بگیرند. که یعنی لازم است با یکی از دادههای آماری مهم به اسم نرخ بازگشت سرمایه و طریقۀ محاسبه آن آشنا باشد.
با ذکر یک مثال به موضوع نگاه کنیم: شرکت شما در زمینه فروش و تعمیر قطعات سختافزار فعالیّت دارد و میانگین سود خالص کسب و کارتان بابت هر مشتری، ۵۰ هزار تومان است. اما در حال حاضر مشتریان زیادی ندارید. بنابراین برای اینکه بتوانید مشتری جذب کنید، یک تبلیغ ۲۵۰ هزار تومانی در روزنامه چاپ میکنید. با این حساب، اگر بخواهید سر به سر هزینهها را رد کنید، به چند مشتری نیاز دارید؟ پنج تا. اما مشخصاً همینکه بتوانید هزینه و سود را سر به سر کنید، کافی نیست. چون به معنی آن است که بازگشت سرمایه شما ۰% بوده است. پس برای اینکه بازگشت سرمایه داشته باشید، باید بیشتر از پنج مشتری بدست آورید.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینهی کل محاسبه میشود.
همانطور که میبینید، فرمول محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه بسیار ساده و در عین حال گسترده است. منظورم این است که درآمد و هزینهها دقیقا مشخص نشدهاند. هزینهی کل و درآمد کل برای هر چیزی و در نظر هر کسی میتوانند متفاوت باشند. برای مثال، شاید مدیری به جای درآمد و هزینه در این معادله، فروش خالص و هزینهی کالاهای فروختهشده را جایگزین کند، در حالیکه سرمایهگذار دید جهانیتری به این معادله دارد و از کل فروش و همهی هزینههایی استفاده میکند که در فرایند تولید یا فروشِ محصول پرداخت شدهاند، از جمله هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی.
به این روش، محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه میتواند بسیار تطبیقپذیر باشد، اما بسته به اینکه کاربر چه بازگشت سرمایه چیست؟ چیزی را میخواهد ارزیابی کند یا نشان دهد، ممکن است گمراهکننده هم بشود. باید بدانید که هیچ معادلهی استانداردِ واحدی برای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد. در عوض، به این ایدهی اولیه توجه میکنیم که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک درستِ این نسبت، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینههایی در این معادله استفاده میشوند.
پس در مثالی که آوردیم، اگر شما بتوانید با تبلیغ خود ۶ کار تعمیر بگیرید و در نتیجه ۳۰۰ هزار تومان سود کنید، فرمول شما این شکلی خواهد بود:
(۳۰۰ – ۲۵۰) / ۲۵۰ = ۰٫۲
درست است. با گرفتن شش کار،شما سود کردهاید و بازگشت سرمایه شما معادل ۲۰% بوده است. اما اگر فقط ۴ کار بگیرید:
(۲۰۰ – ۲۵۰) / ۲۵۰ = – ۰٫۲
این یعنی تبلیغ شما (حداقل به صورت مستقیم) بازگشت سرمایه نداشته و به ضررتان تمام شده است.
با همین فرمول ساده میتوان ارزیابی خوبی از نتیجۀ روشهای بازاریابی مختلف داشت و آنها را برای یافتن بهترین راهکارهای تبلیغاتی با هم مقایسه کرد.
خب، شما در یک روزنامه تبلیغ دادید و توانستید ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشید. اما بد نیست قبل از آنکه به طور جدیتر بر روی تبلیغات در روزنامه تمرکز کنید، یک روش دیگر را هم امتحان کنید: مثلاً تبلیغات گوگل را. شما ۴۰۰ هزار تومان بر روی تبلیغات گوگل سرمایهگذاری کردید و در نهایت توانستید ۱۲ مشتری پیدا کنید. پس:
(۶۰۰ – ۴۰۰) / ۴۰۰ = ۰٫۵۰
این یعنی، بازگشت سرمایه تبلیغ گوگل برای شما ۵۰% بوده است و تبلیغات گوگل دو برابر موثرتر از تبلیغات روزنامهای عمل کرده است
سختیهای اندازهگیری دقیق بازگشت سرمایه
البته، اندازهگیری نرخ بازگشت سرمایه هم پیچیدگیهای خودش را دارد که باعث میشود هیچوقت نتوانیم دقیقاً ROI بازاریابی خود را مشخص کنیم. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم بازگشت سرمایه چیست؟ کرد:
- وقتی یک مشتری از طریق تبلیغ شما جذب میشود، ممکن است خدمات شما را به دوست خود معرفی کند (که یعنی بازاریابی دهان به دهان). اما لحاظ کردن سود حاصل از این مشتری در نرخ بازگشت سرمایه، کار را کمی دشوار میکند.
- تاثیر برخی روشهای تبلیغاتی را نمیتوان به راحتی اندازهگیری کرد. یعنی هدف برخی از تبلیغات شما اصلاً این نیست که مشتری مستقیماً تماس بگیرد و در نتیجه، باید راهی دیگر برای اندازهگیری آنها پیدا کنید.
- اگر بخواهیم سختگیرانه به موضوع نگاه کنیم، لازم است هزینۀ وقت صرف شده توسط کارمندان را نیز در محاسبه خود لحاظ کنیم.
- و اما مهمترین مساله در اندازهگیری بازگشت سرمایه این است که در بسیاری موارد، این فقط یک شیوه بازاریابی نیست که مخاطب را جذب میکند. بلکه مجموعهای از شیوههای بازاریابی مختلف است.
تجزیه و تحلیل
به طور کلی هر نرخ بازگشت سرمایهی مثبتی را میتوان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینهی سرمایهگذاری به علاوهی مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایهی منفی یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه فوقالعاده متنوع است و میتواند برای سرمایهگذاریهای مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابیِ بازگشت سرمایههایی که سرمایهگذاری کردهاند استفاده میکنند. سرمایهگذاران میتوانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم میتوانند برای ارزیابی نرخ بازگشت داراییهایی همچون خانه از آن بهره ببرند.
نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمیگیرد.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست ؟
تجارت مانند همه صنایع، شرایط خاص خود را دارد. از آنجایی که یادگیری و درک نحوه کار مشاغل برای موفقیت بسیار مهم است. دانستن برخی اصطلاحات و محاسبات به موفقیت شما کمک خواهد کرد.
یکی از این اصطلاحات عبارت بازگشت سرمایهگذاری یا ROI است. بازده سرمایهگذاری نشانگر سود مالی حاصل از یک سرمایهگذاری است. در واقع، این یک اندازهگیری و مقایسه از آنچه که صرف میکنید و آنچه که به دست میآورید است. این مورد در بسیاری از زمینههای مالی و تجارتها استفاده میشود. در تجارت، بیشتر برای تعیین اثربخشی برند استفاده میشود.
وقتی صحبت از ROI میشود، هدف شما این است که حداکثر سود را برای حداقل سرمایهگذاری کسب نمایید. به عبارتی بیشتر از آنچه که خرج کردهاید سود به دست آورید.
برای محاسبه ROI، باید هزینههای سرمایهگذاری را از کل سود حاصل از تجارت کم کنید و حاصل را بر هزینههای سرمایهگذاری تقسیم کنید؛ عدد به دست آمده نرخ بازگشت سرمایه شما میباشد. به عبارتی نسبت سود حاصل از سرمایهگذاری به میزان هزینه اولیه در تجارت شما میباشد.
این شاخص به صورت درصدی محاسبه میشود و در بیان ROI از درصد استفاده میشود. این شاخص برای تحلیل سرمایهگذاریها و اقدامات و اهداف بعدی در کسبوکار مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارتی تصمیمات بعدی برای کسبوکارتان بر اساس درصد به دست آمده از این شاخص برنامهریزی خواهد شد.
در زمینه بازاریابی شما باید در محاسبات خود، هزینه تبلیغات را به عنوان هزینههای سرمایهگذاری در نظر بگیرید.
به عبارتی هزینههای بازاریابی را از سود حاصل از تبلیغات کم کنید و عدد به دست آمده را تقسیم بر هزینههای تبلیغات نمایید. با این محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در زمینه تبلیغات را به دست خواهید آورد.
با همین محاسبه شما میتوانید برای هر کسبوکاری نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه نمایید.
بازگشت سرمایه چیست؟
بازده ی سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه یا به اختصار ROI نسبتی است که سود حاصل از سرمایه گذاری را در قالب درصدی از هزینه ی اولیه محاسبه می کند. به عبارت دیگر، در قالب درصدی از هزینه ی خرید، حساب می کند که این سرمایه گذاری چقدر سودآوری داشته است. نرخ بازگشت سرمایه به سرمایه گذاران نشان می دهد که هر یک تومانی که در فلان پروژه سرمایه گذاری کردند، چقدر سود داشته است. سرمایه گذاران نه تنها برای ارزیابیِ چگونگی عملکردِ سرمایه گذاری شان، بلکه برای مقایسه ی عملکرد سرمایه گذاری های مختلف در انواع و اندازه های متفاوت هم از این نسبت استفاده می کنند.
برای مثال، فلان سرمایه گذاری در بورس، می تواند با سرمایه گذاریِ دیگری در زمینه ی تجهیزات مقایسه شود. نوع سرمایه گذاری مهم نیست؛ زیرا محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه فقط به هزینه ها و سود مرتبط با این سرمایه گذاری توجه می کند.
محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه یکی از رایج ترین نسبت های مورد توجه در بحث سرمایه گذاری است، زیرا بسیار ساده و تطبیق پذیر است. مدیران می توانند از این نسبت برای مقایسه ی نرخ های عملکرد در خرید تجهیزات سرمایه ای (تجهیزاتی که گران هستند و برای خریدشان سرمایه ی زیادی لازم است) استفاده کنند، در حالی که سرمایه گذاران می توانند محاسبه کنند کدام یک از سهام خریداری شده، عملکرد بهتری داشته اند.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینه ی کل محاسبه می شود.
همان طور که می بینید، فرمول محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه بسیار ساده و در عین حال گسترده است. منظورم این است که درآمد و هزینه ها دقیقا مشخص نشده اند. هزینه ی کل و درآمد کل برای هر چیزی و در نظر هر کسی می توانند متفاوت باشند. برای مثال، شاید مدیری به جای درآمد و هزینه در این معادله، فروش خالص و هزینه ی کالاهای فروخته شده را جایگزین کند، در حالی که سرمایه گذار دید جهانی تری به این معادله دارد و از کل فروش و همه ی هزینه هایی استفاده می کند که در فرایند تولید یا فروشِ محصول پرداخت شده اند، از جمله هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی.
به این روش، محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه می تواند بسیار تطبیق پذیر باشد، اما بسته به اینکه کاربر چه چیزی را می خواهد ارزیابی کند یا نشان دهد، ممکن است گمراه کننده هم بشود. باید بدانید که هیچ معادله ی استانداردِ واحدی برای محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد. در عوض، به این ایده ی اولیه توجه می کنیم که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک درستِ این نسبت، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینه هایی در این معادله استفاده می شوند.
مثالی از محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه
حالا که فهمیدید معادله ی استانداردی برای محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد، بیایید بدون ورود به بخش های هزینه و درآمد، نگاهی به فرمول اولیه بیندازیم. بیایید یک کارگزار فرضی بورس را در نظر بگیریم. بابک دلال سهام است و تخصصش سهام کم ارزش است، یعنی سهامی که در بازار غیررسمی سهام و با بهای بسیار کمی برای هر سهم معامله می شود و معمولا هم ریسک بالایی دارد.
او سال گذشته ۵۰۰ سهم، هر کدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان از سهام فلزات مایع را خریداری کرد که سرمایه گذاریِ مخاطره آمیزی بود. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار ۳۵۰۰ تومان است. بابک سهامش را می فروشد و از فرمول محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبه ی عملکردش استفاده می کند.
همان طور که می بینید، نرخ بازگشت سرمایه ی بابک ۲٫۵ یا ۲۵۰ درصد است. این یعنی به ازای هر ۱۰۰۰ تومانی که در شرکت فلزات مایع سرمایه گذاری کرده، ۲۵۰۰ تومان سود به دست آورده است. این سرمایه گذاری فوق العاده خوبی بوده، چون سرمایه ی اولیه را ۲٫۵ برابر کرده است.
حالا می توانیم انتخابِ خوب بابک در سرمایه گذاری روی فلزات مایع را با انتخاب دیگرش مبنی بر سرمایه گذاری در شرکت تجهیزات پزشکی مقایسه کنیم. در این سرمایه گذاری، بابک ۱۰۰ سهم، هر کدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان خرید و هر سهم را ۱۲۵۰ تومان فروخت.
در این خرید، نرخ بازگشت سرمایه ی بابک تنها ۲۵ درصد یا ۰٫۲۵ بود. البته این هم بازگشت سرمایه ی خوبی است، اما با سرمایه گذاری روی فلزات مایع، قابل مقایسه نیست.
تجزیه و تحلیل
به طور کلی هر نرخ بازگشت سرمایه ی مثبتی را می توان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه ی سرمایه گذاری به علاوه ی مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه ی منفی یعنی درآمد آن قدر نبوده که کل هزینه ها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
اگر نگاه دوباره ای به مثال مان درباره ی سرمایه گذاری های بابک بیندازیم، می بینیم که سرمایه گذاری اول، ۲۵۰ درصد بازگشت سرمایه داشت، در حالی که سرمایه گذاری دوم تنها ۲۵ درصد بازگشت سرمایه به همراه داشت. اولی، ده برابر دومی عملکرد بهتری داشت، پس بهتر بود که بابک همه ی پولش را در همان سهام اولی سرمایه گذاری می کرد.
محاسبه ی نرخ بازگشت سرمایه فوق العاده متنوع است و می تواند برای سرمایه گذاری های مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابیِ بازگشت سرمایه هایی که سرمایه گذاری کرده اند استفاده می کنند. سرمایه گذاران می توانند برای ارزیابی عملکرد سهام شان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم می توانند برای ارزیابی نرخ بازگشت دارایی هایی هم چون خانه از آن بهره ببرند.
نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی گیرد. البته برای خرید و فروش ساده ی سهام این حقیقت آن قدرها اهمیت پیدا نمی کند، اما برای محاسبه ی دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هر سال به ارزش آن افزوده می شود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتی های این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه می کنیم، معمولا مقدار آن تغییر می کند.
دیدگاه شما