عوامل رشد قیمت سهام
با گسترش توجه و تمرکز بر خصوصیسازی در اواخر دهه ۱۳۷۰ قانون اجازه تاسیس بانکهای غیردولتی به تصویب رسید و در سال ۱۳۷۹ اولین بانک خصوصی کشور تاسیس شد.
در راستای اجرای اصل 44 و خصوصیسازی، بخشی از سهام برخی بانکهای دولتی نیز طی دهه 1380 از طریق بورس عرضه شد و این بانکها که شامل بانکهای ملت، صادرات و تجارت هستند، عنوان بانکهای اصل 44 را یدک میکشند. در حال حاضر 16 بانک غیردولتی و دو موسسه مالی و اعتباری در بازار سرمایه ایران پذیرش یا درج شدهاند.
محیط قانونی
بانکداری در ایران تابع قوانین مختلفی است. تحلیل و بررسی بانکها نیازمند اطلاع از این قوانین است. از جمله این قوانین که بر تحلیل بنیادی بانکها موثر است، میتوان به قانون بانکداری بدون ربا و قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر اشاره کرد. علاوه بر این بانکها تابع مصوبات شورای پول و اعتبار و بخشنامههای بانک مرکزی هستند که این موضوع در بخشهای نرخ سود سپرده، تسهیلات، نرخ تسعیر ارز، نرخ سپرده قانونی و ذخیرههای مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوکالوصول موثر است.
بررسی ترازنامه بانکها
صورت مالی بانکها تفاوت اساسی با صورت مالی شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری دارد. در شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری، تسهیلات دریافتی بخشی از بدهیهاست در حالی که بانکها به عنوان وام دهنده، تسهیلات پرداختی را در عوامل رشد قیمت سهام داراییها ثبت میکنند. عکس این موضوع در خصوص سپردهها نیز وجود دارد. در شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری، سپردهها بخشی از داراییهاست در حالی که بانکها به عنوان سپردهپذیر، سپردههای دریافتی را در بدهیها ثبت میکنند. علاوه بر این بانکداری، کسب و کاری اهرمی است. به این معنا که نسبت سرمایه و حقوق صاحبان سهام نسبت به کل داراییها اندک و بسیار پایینتر از شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری است.
در مجموع بخش اصلی داراییهای بانکها تسهیلات اعطایی به دولت و بخش خصوصی است که بخش درآمدزای بانکها محسوب میشود. این رقم بیش از 70 درصد ترازنامه بانکها است. بخش اصلی دیگر ترازنامه بانکها سرمایهگذاریها و داراییهای ثابت است که حدود 19 درصد ترازنامه بانکها را در اختیار دارد. این سرمایهگذاریها در پرتفوی بورسی، شرکتهای زنجیره خدمات مالی و پروژههای صنعتی و شرکتهای تولیدی مختلف است. همچنین داراییهای ثابت مشهود و نامشهود و سایر داراییها شامل املاک و مستغلات، شعب و املاک تملک شده است. الباقی دارایی بانکها مربوط به نقد و سپرده قانونی نزد بانک مرکزی و مطالبات است.
در سمت چپ ترازنامه، بدهیها حدود 94 درصد و حقوق صاحبان سهام حدود 6 درصد سهم دارد. این موضوع نشاندهنده میزان بالای اهرمی بودن صنعت بانکداری است. این به آن معناست که تغییرات اندک در حاشیه سود، میتواند اثر قابل ملاحظهای بر سود و زیان بانکها داشته باشد.
سپردهها حدود 89 درصد از بدهیهای بانکها را شامل میشود. روند چند سال اخیر افزایش سهم سپردههای دیداری (بدون هزینه) و سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت (هزینه کم) در مقایسه با سپردههای بلندمدت است. سایر ارقام عمدتا شامل بدهی به بانک مرکزی، ذخیره مالیات و ذخیره مزایای کارکنان و سایر بدهیهاست. سرمایه حدود 5/ 3درصد ترازنامه بانکهاست و کل حقوق صاحبان سهام به 6 درصد محدود است.
ساختار صورت مالی بانکها در ایران
ساختار صورت مالی و درآمدهای بانکها با سایر شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری متفاوت است و در ایران به دلیل بانکداری اسلامی، صورت مالی بانکها و بهخصوص صورت سود و زیان تفاوت اساسی با بانکهای خارجی دارد. موضوع مهم در تحلیل بانکها درآمد مشاع و سهم بانک از آن است. در بانکداری اسلامی، بانک وکیل سپردهگذار و سود پرداختی علیالحساب است.
منافع حاصل از عملیات ریالی ناشی از بهکارگیری سپردهها و منابع بانک درآمد مشاع نامیده میشود. بانک میتواند درصدی از این منافع را به عنوان حقالوکاله از سپردهگذاران دریافت کند. مازاد حاصله به نسبت بین سپردهها و منابع بانک تسهیم میشود. سپردههای سرمایهگذاری اعم از کوتاهمدت و بلندمدت مشمول حقالوکاله میشوند و سپردههای دیداری (جاری) جزو منابع بانک است. سقف حقالوکاله در حال حاضر 3درصد است. در صورتی که سپردهگذاران در پایان سال، سهم بیشتری داشته باشند، مازاد به صورت سود قطعی به آنها پرداخت میشود. در صورت کسری، بانک مسوول جبران است و نمیتواند از سپردهگذاران مطالبه کند و سود علیالحساب برای سپردهگذاران، قطعی میشود. عملا سود مازاد بر حقالوکاله عاید سپردهگذاران میشود و سهمی به سهامداران نمیرسد. در بخش ارزی، کلیه منافع حاصل از عملیات بانکی مربوط به سپردهها و تسهیلات ارزی متعلق به بانک است.
متغیرهای اثرگذار
عوامل متعددی بر سود بانکها موثر هستند. از جمله این عوامل سود بانکی، سود تسهیلات، نقدینگی، هزینههای عمومی و اداری، درصد تسهیلات معوق، وضعیت ارزی و نرخ تسعیر ارز، وضعیت سرمایهگذاریها و املاک و ساختار سپردهها و. است. در شرایط فعلی اقتصاد کشور، سهم سپردهها و وضعیت ارزی و نرخ تسعیر ارز مهمترین عوامل موثر بر سودآوری بانکها هستند که در ادامه بررسی میشوند.
سهم سپردهها: سپردههای دیداری متعلق به بانک بوده و این سپردهها بدون سود است. در مقابل سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت مشمول پرداخت سود هستند و سپردههای هزینهای برای بانک به شمار میروند.
افزایش سهم سپردههای دیداری به دلیل عدمتحمیل هزینه سود سپرده، به نفع بانک است. بانکهایی با سهم سپردههای دیداری بالاتر، میتوانند سوددهی بالاتری داشته باشند. از سوی دیگر از 30 ماه پیش سود مبنای سپردههای کوتاهمدت از روزشمار به ماهشمار تغییر یافته است. این موضوع سبب کاهش شدید هزینههای سپردههای سرمایهگذاری برای بانکها شده است. از سوی دیگر، افزایش تورم و بازده بالای سایر گروههای دارایی نسبت به سود بانکی، سبب کاهش تمایل افراد به سپردهگذاری در سپردههای بلندمدت و کوتاهمدت و در مقابل افزایش سپردههای دیداری شده است. این موضوع سبب کاهش هزینه پول برای بانکها و افزایش سهم بانک از درآمد مشاع شده است. در مجموع شرایط فعلی اقتصاد کلان کشور سبب شده تا خالص درآمدهای مشاع افزایش چشمگیری داشته باشد و به رشد سود عملیاتی بانکها منجر میشود.
در جدول شماره2 اختلاف درآمد ناشی از تسهیلات و سود سپرده پرداختی برای بانکهای مورد بررسی در چهار ماهه 1399 و چهار ماهه 1400 آمده است. بهترین وضعیت را بانکهای پاسارگاد، خاورمیانه، اقتصاد نوین، عوامل رشد قیمت سهام ملت و سینا در اختیار دارند که در آنها این اختلاف بین 200 تا 440 ریال به ازای هر سهم است. همچنین تراز بانکهای کارآفرین و صادرات از منفی به مثبت تغییر یافته است. بانک اقتصاد نوین و سینا و پاسارگاد بیشترین رشد را در میان بانکها داشتهاند.
وضعیت ارزی و نرخ تسعیر ارز
عمده بانکهای کشور تراز ارزی مثبتی دارند. به این معنا که داراییهای ارزی آنها بیش از بدهیهای ارزی است. این موضوع سبب میشود در صورت افزایش نرخ ارز، این بانکها با سود تسعیر ارز مواجه شوند. این موضوع یکی از مهمترین عوامل در سودآوری بانکها در سه سال اخیر و همزمان با جهش ارزی بوده است.
بانک مرکزی در آخرین بخشنامه عوامل رشد قیمت سهام خود نرخ تسعیر دلار را در پایان سال 1399 برابر 159هزار ریال اعلام کرده است. با توجه به رشد قیمت ارز، نرخ تسعیر بانکها نیز افزایش خواهد یافت.
بررسی آثار افزایش نرخ تسعیر ارز بر هر یک از بانکها با کسر 25 درصد آن برای مالیات در جدول شماره3 آمده است. به ازای هر 10 هزار ریال افزایش نرخ ارز، بانک ملت بیشترین سود را به ازای هر سهم کسب میکند. پس از آن بانکهای پاسارگاد، اقتصاد نوین و خاورمیانه قرار دارند. با این حال، به دلیل عدمدسترسی به برخی از منابع ارزی، تفاوت احتمالی بین نرخ ارز بازار و نرخ مبنای تسعیر بانک مرکزی، در عمل این رقم دارای تفاوتهایی است. همچنین بانکها میتوانند از سود تسعیر ارز، افزایش سرمایه دهند.
ریسک بانکها
تسهیلات دستوری: یکی از چالشهای بانکها اعطای تسهیلات دستوری به بخشهای اقتصادی با نرخهای ترجیحی و ریسک بالاست که میتواند منجر به کاهش درآمد و افزایش معوقات آنها شود.
قانون رفع موانع تولید: بر اساس این قانون، بانکها باید داراییهای غیربانکی خود از جمله سرمایهگذاریها و املاک خود را واگذار کنند در غیراین صورت مشمول مالیات با نرخهای بسیار بالا بر اساس ارزش روز آن داراییها میشوند. این موضوع با توجه به عدمواگذاری داراییها توسط بانکها، منجر به تحمیل مالیات سنگین بر سهامداران بانکها شده است.
نرخ تسعیر ارز: بخشنامه بانک مرکزی در خصوص نرخ دلار تفاوت قابلتوجهی با نرخ ارز در سامانه نیما دارد. این موضوع سبب عدمشناسایی واقعی داراییها و سود بانکها شده است. از سوی دیگر، سازمان امور مالیاتی بر اساس نرخ نیما اقدام به مطالبه مالیات میکند که این موضوع سبب تحمیل هزینه مالیاتی به سهامداران و عدمکسب سود ناشی از تسعیر ارز شده است.
عوامل تاثیر گذار بر قیمت سهام (بخش دوم)
در بازار بورس ارواق بهادار قیمت سهام عوامل رشد قیمت سهام ثابت نیست و دائما در حال تغییر است و همین باعث ایجاد نوسانات قیمت سهام در بازار می شود.
تغییر قیمت سهام بدون علت نیست و تحت تاثیر چندین عوامل است که عبارت از :
3)عوامل خاص شرکت
عوامل اقتصادی
ارزش یک شرکت باید نشاندهنده ی ارزش فعلی جریانات نقدی آتی آن باشد. سرمایه گذاران هنگام ارزشیابی یک شرکت براي تعیین اینکه آیا سهام شرکت گران یا ارزان قیمت گذاري شده اند.
باید عوامل اقتصادي مؤثر بر جریانات نقدي شرکت را در نظر بگیرند.
1-تاثیر رشد اقتصادی
انتظار میرود که افزایش رشد اقتصادی، تقاضا برای خدمات و کالا شرکتها را افزایش داده و در نتیجه جریانات نقدی و ارزش شرکت را افزایش دهد.
مشارکت کنندگان در بورس نماگرهای اقتصادی مثل اشتغال، تولید ناخالص داخلی، خرده فروش و درآمد سرانه را پایش میکنند.
زیرا این نماگرها، اطلاعاتی در مورد رشد اقتصادي را نشان میدهند و بنابراین بر جریانات نقدی تاثیر می گذارد.
به طور کلی، اطلاعات مثبت غیر منتظره در مورد اقتصاد باعث تعدیل جریان وجوه نقد مورد انتظار شرکت شده و بنابرین ارزش شرکت را افزایش میدهند
چون سیاست هاي مالی و پولی دولت بر رشد اقتصادي تاثیر میگذارد، سرمایه گذاران پیوسته آنها را پایش می کنند.
2-تاثیر نرخ های بهره
یکی از مهمترین عوامل اقتصادي که بر قیمت هاي بورس تأثیر میگذارد، نرخ بهره بدون ریسک است. سرمایه گذاران باید تنها زمانی تصمیم به خرید یک دارایی پرریسک داشته باشند که انتظار داشته باشند ریسک دارایی با صرف ریسک جبران خواهد شد.
با در نظر گرفتن دو گزینه اسناد خزانه بدون ریسک و سهام، سرمایه گذاران تنها باید زمانی سهام بخرند که به گونه اي مناسب قیمت گذاري شده باشند تا بازدهی آن بیش از نرخ بهره بدون ریسک باشد.
رابطه بین نرخ بهره و قیمت سهام در طول زمان ثابت نیست. با این حال بزرگترین رکودهاي بازار اغلب در دوره هایی اتفاق میافتد که نرخ بهره افزایش پیدا کند.
عوامل بازاری
عوامل مرتبط با بازار نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند. این عوامل عبارتند از: احساس سرمایه گذار و تاثیر ژانویه
1-احساس سرمایه گذار
یک عامل مهم مرتبط با بازار” احساس سرمایه گذار” است که بیانگر روحیه کلی سرمایه گذاران در بورس است.
از آنجا که ارزشیابی سهام نشان دهنده انتظارات است، در برخی دوره ها عملکرد بورس ارتباط زیادي با شرایط اقتصادي ندارد.
براي مثال اگر اغلب سرمایه گذاران انتظار داشته باشند که اقتصاد در آینده نزدیک بهبود یابد، با اینکه اقتصاد رکودي است، ممکن است قیمت سهام افزایش یابد.
سهام ممکن است نوسانات زیادي از خود نشان دهند. زیرا قیمت آنها تا حدودي توسط شرایط روز هدایت میشود که ممکن است با ارزش فعلی سودهاي آتی ارتباطی نداشته باشد.
برخی سرمایه گذاران تلاش میکنند تا با در نظر گرفتن تغییرات ناشی از احساس بازار در ارزش گذاري، افزایش آتی قیمت سهام را بر اساس روند اخیر قیمت سهام پیش بینی کنند.
2-تاثیر ژانویه
عملکرد بسیاري از مدیران سبد سهام در طی سال تقویمی ارزشیابی میشود، از این رو آنها در شروع سال در سهام کوچک پرریسک سرمایه گذاري کرده و در اواخر سال به شرکت هاي بزرگتر(با ثبات تر) روي میآورند تا سودشان را تثبیت کنند.
این روند، قیمت سهام شرکتهاي کوچک را در ژانویه هر سال افزایش میدهد که به آن” اثر ژانویه” میگویند. برخی مطالعات نشان داده اند که قسمت اعظم سود سالانه بورس در ژانویه به دست می آید.
زمانی که سرمایه گذاران تأثیر ژانویه را شناسایی کنند، تلاش میکنند که موجودي سهام خود را در ماه قبل از آن افزایش دهند.
عوامل خاص شرکت
قیمت سهم هر شرکتی نه تنها تحت تأثیر اقتصاد کلان و شرایط بازار است، بلکه از شرایط خاص شرکت نیز تأثیر می پذیرد.
برخی شرکتها بیشتر در معرض شرایط داخلی صنعت خود هستند تا شرایط کلی اقتصادي. از این رو مشارکت کنندگان بر پیش بینی هاي فروش صنعت، ورود رقباي جدید به صنعت و نوسانات قیمت فرآورده هاي آن صنعت نظارت میکنند.
مشارکت کنندگان در بورس ممکن است بر اعلان عوامل رشد قیمت سهام خبرها توسط شرکت هاي خاصی تمرکز کنند که حاوي اطلاعاتی در مورد رشد فروش، درآمدها و یا سایر خصوصیات یک شرکت هستند که موجب تغییر در جریان نقدی مورد انتظار آن شرکت شوند.
1-تغییرات سیاست سود سهام
افزایش سود سهام بیانگر این است که شرکت انتظار دارد به آسانی از عهده پرداخت سود سهام برآید.
کاهش سود سهام ممکن است بیانگر این باشد که شرکت انتظار دارد در آینده جریان نقدي کافی نداشته باشد.
2-سود های غیر منتظره
از سود اخیر براي پیش بینی سود آتی و جریانات نقدي آتی شرکت استفاده میشود.
زمانی که سود اعلام شده یک شرکت بیش از حد انتظار باشد، برخی سرمایه گذاران برآورد جریان نقد آتی شرکت را افزایش میدهند و سهام آن شرکت را دوباره به قیمت بالاتري ارزش گذاري میکنند.
برعکس، اعلام سود کمتر از حد انتظار باعث میشود سرمایه گذاران ارزشیابی خود از جریان نقدي آتی شرکت تقلیل دهند.
3-تملک و واگذاری
انتظار تملک شرکت نوعا منجر به افزایش تقاضا براي سهم مورد نظر شده و در نتیجه قیمت سهم را بالا میبرد.
سرمایه گذاران میدانند که وقتی شرکتی تلاش میکند تا سهام شرکت دیگري را خریداري کند، قیمت آن سهم بالا خواهد رفت.
میزان تأثیر بر سهم شرکت خریدار مشخص نیست.زیرا به هم افزایی ناشی از تملک بستگی دارد.
واگذاري، به عنوان یک نشانه مطلوب در مورد یک شرکت تلقی میشود. اگر دارایی هاي واگذار شده با کسب و کار اصلی شرکت ارتباطی نداشته باشند، تفسیر متعارف بازار در این مورد این است که شرکت قصد دارد بر کسب و کار اصلی خود متمرکز شود.
4- انتظارات
سرمایه گذاران قبل از ارزشیابی مجدد سهام یک شرکت لزوما منتظر اعلام سیاست جدید شرکت نمی نشینند.
بلکه تلاش میکنند سیاست هاي جدید را پیش بینی کنند تا بتوانند قبل از سرمایه گذاران دیگر دست به اقدام بزنند. در این روش، آنها ممکن است قیمت پایین تري براي یک سهم خاص بپردازند یا سهم را به قیمت بالاتر به فروش رسانند.
ادغام عوامل موثر برقیمت سهم
نرخ بازده اوراق بدهی به قیمت گذاري این اوراق بستگی دارد. همچنین عوامل اقتصادي نیز بر نرخ بهره بدون ریسک تاثیر می گذارد.
مشارکت کنندگان بورس نماگرها را نیز تحت نظر قرار میدهند؛ نماگرهایی که نرخ بهره بدون ریسک و نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار میدهند.
نماگرهای تورم (مثل شاخص قیمت مصرف کننده و شاخص قیمت تولید کننده)و وام گیري دولت(مثل کسري بودجه و حجم استقراض در حراج هاي آتی اوراق خزانه) نیز بر نرخ بهره بدون ریسک تأثیر میگذارد و بنابراین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار میدهد.
به طور کلی، هر زمانی که این نماگرها انتظارات نرخ بهره بالاتر را نشان دهند، نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران افزایش یافته و در نتیجه ارزش شرکت کاهش خواهد یافت.
tsetmc.com برای مشاهده قیمت سهام هر یک از شرکت ها به این سایت مراجعه کنید
ایران فاینانس
عوامل موثر در تحلیل بنیادی از زبان دکتر علی جهانخانی
تحليلگران اوراق بهادار براى تعيين ارزش سهام عادى از روشى كه موسوم به روش تحليل بنيادى است، استفاده مى كنند. تحليل بنيادى داراى مراحلى به شرح زير است:
۱- تحليل اوضاع اقتصادى كشور
۲- تحليل صنعتى كه شركت در آن واقع شده است.
همان گونه كه قبلاً اشاره شده بود، ارزش سهام بر اساس ميزان سودهاى آينده و اطمينان از تحقق آنها تعيين مى گردد. با توجه به اين كه اوضاع اقتصادى كشور در آينده تاثير مهمى بر ميزان سودآورى شركت ها خواهد داشت، ضرورى است كه ابتدا اوضاع اقتصادى در حال حاضر و روند تغييرات آن در آينده، مورد تحليل قرار عوامل رشد قیمت سهام گيرد. تحليل اقتصادى شامل بررسى شاخص هاى مهم اقتصادى از قبيل: نرخ رشد توليد ناخالص ملى و اجزاى تشكيل دهنده آن، تورم، عرضه پول، نرخ بهره، نرخ ارز، ميزان تراز پرداخت هاى كشور، نرخ بيكارى، كسر بودجه دولت و سياست هاى پولى و مالى دولت است. هدف از اين بررسى ها علاوه بر تعيين وضعيت فعلى اقتصاد، پيش بينى روند رشد فعاليت هاى اقتصادى در كشور است. مرحله دوم، تحليل بنيادى بررسى صنعت مورد نظر است. هدف از اين بررسى، تعيين موقعيت فعلى صنعت و روند رشد آينده آن است. سهامداران اصولاً براى شركت هايى كه در صنايع رو به رشد فعاليت مى كنند و سودآورى مطلوبى دارند، ارزش بيشترى قائل هستند. عوامل مطلوب صنعت در تحليل اساسى عبارتند از :
۱-تقاضاى رو به رشد براى محصولات آن صنعت.
۲- برخوردارى از مزيت نسبى به گونه اى كه محصولات مشابه خارجى نتوانند تهديد جدى براى نفوذ در بازار داخلى باشند. مزيت نسبى مى تواند ناشى از وجود مواد اوليه ارزان و فراوان در داخل كشور، وجود نيروى كار ارزان و ماهر و. باشد.
۳- محدود بودن كالاهاى جانشين براى محصولات آن صنعت، براى مثال آلومينيوم مى تواند، جانشينى براى آهن باشد بنابراين در صورت كاهش قيمت كالاى جانشين، مصرف كنندگان ممكن است آن را جانشين محصولات صنعت آهن كنند. هر چه تعداد كالاهاى قابل جانشينى محدودتر باشد، موقعيت بازار آن صنعت قوى تر خواهد بود.
۴- وابستگى كم به مواد اوليه خارجى و پايين بودن ميزان ارزبرى. با توجه به نوسان پذيرى درآمدهاى ارزى كشور، صنايعى مى توانند ثبات توليد بيشترى داشته باشند كه وابستگى ارزى آنها كم باشد. چنين صنايعى حتى در صورت كمبود ارز نيز قادر به ادامه فعاليت خود هستند.
۵- دخالت محدود ارگان هاى دولتى در تعيين قيمت و چگونگى توزيع محصولات صنايع. تجربه نشان داده است صنايعى كه قيمت محصولات آنها را دولت تعيين مى كند، به علت عدم تغيير به موقع قيمت محصولات، غالباً با زيان روبه رو مى شوند، لذا سرمايه گذارى در چنين صنايعى با ريسك بيشترى همراه است.
۶- ثبات فروش و سودآورى صنايعى كه كالاهاى مصرفى توليد مى كنند، اصولاً بيشتر از صنايعى است كه كالاهاى واسطه اى و سرمايه اى توليد مى كنند. لذا ريسك سرمايه گذارى در سهام شركت هاى توليدكننده كالاهاى مصرفى كمتر از سهام شركت هاى توليدكننده كالاهاى واسطه اى و سرمايه اى است.
۷- استراتژيك بودن محصولات صنعت. بعضى از صنايع، محصولاتى توليد مى كنند كه دولت براى آنها اولويت بيشترى قائل است، بنابراين تداوم توليد اين محصولات مورد حمايت دولت قرار مى گيرد. چنين حمايتى باعث مى شود كه حتى در وضعيت كمبود ارز، اين صنايع امكانات لازم را به دست آورند و به توليد خود ادامه دهند.
• مرحله سوم تحليل شركت
تحليلگر پس از انتخاب صنعت مناسب بايد شركتى را از ميان شركت هاى موجود در آن صنعت انتخاب كند. عواملى كه در انتخاب شركت مورد توجه قرار مى گيرند، عبارتند از:
۱- موقعيت رقابتى شركت: در هر صنعتى ممكن است ده ها شركت وجود داشته باشد، اما تنها يك يا چند شركت عمده هستند كه بخش عمده بازار را در دست دارند. بررسى موقعيت رقابتى هر شركت شامل ميزان فروش، رشد و ثبات فروش و سهم بازار آن شركت مى شود، مقدار فروش شركت در مقايسه با ساير شركت ها، ميزان رهبرى آن را نشان مى دهد.
۲- كيفيت مديريت شركت: موفقيت هر شركت مرهون كيفيت مديريت آن است. مديريت، محصولات جديد به وجود مى آورد، بازارهاى جديد مى آفريند، طرح هاى سودآور را اجرا مى كند و سرانجام، شركت را در رقابت براى بقا رهبرى مى كند. هر چند مديريت از اهميت زيادى برخوردار است، تعيين كيفيت آن كار آسانى نيست. براى تشخيص توانايى مديريت معمولاً از دو نوع اطلاعات استفاده مى كنيم:
نوع اول: اطلاعاتى است كه به خصوصيات و ويژگى هاى فردى ارتباط دارد مانند ميزان تحصيلات، تجربه، موفقيت هاى قبلى پشتكار و علاقه مندى.
نوع دوم: اطلاعاتى است كه چگونگى اعمال مديريت را در طول زمان ارزيابى مى كند. اين بررسى شامل موارد زير است:
الف) وجود برنامه ريزى استراتژيك در فعاليت هاى سازمان
ب) توانايى حفظ موقعيت رقابتى شركت (روند رشد فروش شركت)
ج) توانايى توسعه شركت و بهبود موقعيت رقابتى آن
د) توانايى حفظ حاشيه سود
ه) توانايى بهبود و كارآيى عمليات
و) توانايى تامين مالى
ز) توانايى ما با كارمندان و اتحاديه عوامل رشد قیمت سهام هاى كارگرى
ح) توانايى به كارگيرى روش هاى جديد
۳- تحليل كارآيى عمليات: كارآيى عمليات شركت، يكى از عوامل اساسى در سوددهى شركت است. كارآيى بر اساس معيارهايى همچون: درصد استفاده از ظرفيت توليدى، توليد سرانه، فروش سرانه، سد سرانه، نسبت فروش به حجم دارايى ها، سنجيده مى شود. اين تحليل بايد هم به صورت روند زمانى انجام شود و هم به صورت مقايسه با ساير شركت هاى مشابه.
۴- تحليل بدهى هاى جارى و بلندمدت: هدف از اين تحليل، بررسى توانايى مالى شركت در پرداخت به موقع بدهى هاى سررسيد شده آن است. در اين تحليل بايد نسبت هاى نقدينگى از جمله نسبت جارى، نسبت سريع و نسبت هاى بافت مالى از جمله نسبت كل بدهى به كل دارايى، نسبت حقوق صاحبان سهام به كل دارايى ها، نسبت پوشش هزينه بهره، مورد بررسى قرار گيرند.
۵- تحليل سود آورى: هدف از اين تحليل بررسى روند سودآورى شركت در طول زمان است. در اين تحليل نسبت هاى حاشيه سود، نرخ بازده سرمايه گذارى، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت سود نقدى به قيمت هر سهم، نسبت درآمد هر سهم به قيمت آن بررسى مى شود.
از آنجا که مدیران آینده بیشتر به وبلاگی برای داوطلبان کارشناسی ارشد مدیریت اختصاص یافته بود ، به یاری خدا بمنظور جلوگیری از عدم تجانس مطالب و پرداختن بیشتر به هر دو حوزه ، وبلاگ ایران فاینانس را با هدف پرداختن به ادبیات مالی و مباحث کاملا عوامل رشد قیمت سهام دانشگاهی متناسب با بازار پول و سرمایه کشور در حوزه تحلیل مالی ، ابزارهای فاینانس و سرمایه گذاری و مقالات این حوزه راه اندازی نمودم.
بدیهی است تلاش می شود با بهره گیری از غنی ترین منابع علمی در حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری تازگی مطالب و جذابیت وبلاگ برای فرهیختگان مالی و اقتصادی کشور حفظ گردد.
یاری همه سروران ارجمند و دوستان فاضلم را برای غنا بخشی هر چه بیشتر به مطالب وبلاگ خواستارم.
روح اله صمدی، کارشناس ارشد مدیریت مالی دانشگاه شهید بهشتی
عوامل تاثیرگذار بر شاخص بورس کدامند؟
پیشبینی شاخص بورس از چالشهای بازار سرمایه است. از سرمایهگذاران خرد تا شرکتهای سرمایهگذاری دوست دارند بدانند که رفتار بعدی بازار به چه شکل خواهد بود. آیا بازار رونق میگیرد؟ یا به خاطر رکود، سرمایهها رو به نابودی میرود؟
برای پیشبینی شاخص بورس روشهای مختلفی وجود دارد. از نگاههای بنیادین به صنایع گرفته تا تحلیلهای نموداری و به کار بستن شبکههای عصبی و هوشهای مصنوعی. حتی هستند کسانی که باور دارند حرکت شاخص بورس حرکتی کاملا تصادفی و غیرقابلپیشبینی است.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به چند عامل که با هزاران پیشفرض میتوانند بر آینده بازار سرمایه تاثیر بگذارند و شاخص را جابهجا کنند.
عوامل اجرایی
فرض کنید اتفاقی بیفتد که در عملکرد شرکتهای بزرگ تغییری محسوس ایجاد شود. این رخداد میتواند بر شاخص هم تاثیر بگذارد. مثلا شاید مسائلی پیش بیاید که تولیدکنندگان فولاد به مشکل بربخورند. مشکلات فولاد مبارکه، ذوبآهن، فولاد عوامل رشد قیمت سهام خوزستان و دیگر شرکتهای فولادی میتواند به خودروسازانی مثل سایپا و ایرانخودرو هم لطمه بزند. این زنجیره شاخص کل را تغییر خواهد داد.
اگر فکر کنیم عملکرد شرکتها بهتر خواهد شد، یعنی پیشبینی کردهایم که شاخص رشد خواهد کرد.
در مقابل اگر فکر کنیم عملکرد شرکتهای صنعتی و خدماتی بهتر خواهد شد، یا موانع تولید به زودی برطرف میشود، یعنی پیشبینی کردهایم که شاخص بورس رشد خواهد کرد. در شرایط عادی عملکرد شرکتها بهیکباره دستخوش تغییرات چشمگیر نمیشود. دستکم نه برای نوسانهای روزانه بازار سهام.
احساسات سرمایهگذاران
فرض کنید هیچ عاملی در هیچجایی تغییر نکند، اما به هر دلیلی علاقه عمومی به بازار بروس افزایش یابد. در این صورت شاخص بورس رشد خواهد کرد. همین طور عوامل رشد قیمت سهام سرخوردگی عمومی میتواند باعث خروج فعالان از بازار شود. شاید آنها جایی بهتر برای سرمایههای خود پیدا کنند. مثلا ترجیح بدهند بهجای سهام بر روی بازار مسکن سرمایه بگذارند.
فسادهای سازمانی، تبعیض، عدم شفافیت در اطلاعات، رانت، تقلب و تبانی باعث دلسرد شدن سرمایهگذاران و رکود بازار بورس خواهد شد.
بازارهای جایگزین
جذابتر شدن بازارهای جایگزین، یا از بین رفتن جذابیتهای آنها میتواند بر حال عمومی بازار و به دنبال آن بر شاخص اثر بگذارد. کاهش بهره بانکی باعث میشود که سرمایهگذاران پولهای خود را از بانک در بیاورند و به بازار سرمایه سرازیر کنند.
اما نرخ بهره به یک شکل دیگر هم میتواند بر بازار تاثیر بگذارد. بیشتر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس بابت وامها و بدهیهایی که دارند، بهره میپردازند. این بهره بهطور مستقیم از جیب سهامداران کسر میشود. بهره بانکیِ کمتر درست مانند مالیات کمتر میتواند سود هر سهم را افزایش دهد.
کاهش بهره بانکی درنهایت باعث رونق بورس میشود.
به این ترتیب رفتار عمومی بازار پول و بازار سرمایه در مقابل یکدیگر قرار میگیرد. البته در مورد سهام بانکها یا هر جای دیگری که بهره بخشی از درآمدش را تشکیل میدهد، باید با تردید بیشتری نظر داد. اما چون سهم این شرکتها در شاخص کوچک است، میشود گفت که کاهش بهره بانکی در نهایت باعث رونق بورس میشود.
چشمانداز و انتظارات
انتظار ما از آینده، حتی بیشتر از شرایط فعلی بر رفتارهای امروز ما تاثیر میگذارد. کسی که سال آینده میخواهد شهر یا کشور محل زندگیاش را تغییر بدهد، بعید است خانهای با اقساط طولانیمدت بخرد.
احساسات سرمایهگذاران بر وضعیت بازار تاثیر میگذارد. احساساتی که ممکن است منشا منطفی نداشته باشد.
در مورد بازار بورس هم وضع به همین شکل است. اگر بیشتر مردم به آینده اقتصادی کشور خوشبین باشند، تمایلشان به خرید سهام افزایش پیدا میکند. در مقابل انتظارات منفی مثل بدبینی، نگرانی، ترس، عدم قطعیت و احتمال جنگ آنها را به سمت نقد کردن دارایی سوق میدهد. به همین دلیل اخبار بد و دلسردکننده میتواند باعث سقوط شاخص بورس شود.
نرخ تورم
اگر تورم بالا باشد، قدرت خرید مردم کم خواهد شد. در این صورت فروش شرکتها پایین میآید و این یعنی کم شدن سود هر سهم. وقتی سود واقعی شرکتها از مقدار پیشبینیشده کمتر باشد، قیمت سهام هم کاهش پیدا میکند. کم شدن قیمت سهام و سودهای تقسیمی باعث کاهش شاخص کل بورس میشود.
تورم پایین با نوسانهای کم باعث میشود که تمایل مردم برای خرید بالا برود، شرکتها به فکر بالا بردن تولید بیفتند، زودتر انبارهایشان را خالی کنند و در مجموع ارزش بازارشان بیشتر شود.
در شرایط رکود هم بازار بورس از رونق میافتد. چون در این شرایط سرعت گردش پول پایین میآید و فروختن هر واحد کالا، هزینه بیشتر (دستکم هزینه انبارداری بیشتر) به همراه خواهد داشت.
شرایط سیاسی
اگر در جایی از جهان بمبی منفجر شود، عملیات تروریستی به وقوع بپیوندد، دو کشور درگیر جنگ شوند یا نظام سیاسی یک کشور سقوط کند، بازار بورس بیتغییر نمیماند.
بهترین شرایط برای بازار سرمایه، شرایطی پایدار با چشمانداز سیاسی روشن است.
روابط و تصمیمهای سیاسی ایران بیشتر از هر چیز دیگری شاخص را بالا و پایین میکند. اخبار مثبت و امیدبخش (مثل خبر توافق هستهای) باعث بالا رفتن شاخص و اخبار منفی و نگرانکننده (مثل خبر آزمایش موشکی کره شمالی) باعث پایین آمدن آن میشود.
بهترین شرایط برای بازار سرمایه، شرایطی پایدار با چشمانداز سیاسی روشن است.
نرخ ارز
بعضی از شرکتها واردکننده کالا هستند و برخی دیگر صادرکننده. اگر قیمت ارز بالا برود، تامین مواد اولیه برای شرکتهای متکی بر واردات سخت خواهد شد. در مقابل گران شدن دلار باعث میشود که کالاهای صادراتی برای خارجیها ارزانتر و جذابتر بشوند.
برای بررسی تاثیر قیمت ارز (ارزش ریال) باید هر صنعت را جداگانه بررسی کرد. مثلا افزایش قیمت ارز میتواند قیمت خودروی خارجی را بیشتر کند. همین موضوع میتواند باعث افزایش فروش خودروسازان داخلی شود. هرچند این شرکتها صادرکننده خودرو نیستند.
در مجموع میتوانیم بگوییم که افزایش قیمت دلار با رونق بورس همراه است.
تغییرات تصادفی و پیچیدگی
میگوییم ثبات سیاسی بر بازار سرمایه اثر میگذارد. اما مشکل اصلی اینجا است که به درستی نمیدانیم هرکدام از این عوامل بهطور کمّی چقدر بر بازار اثر میگذارند. همچنین هیچکس نمیداند که آیا تاثیر تورم بر بازار بیشتر است یا نرخ بهره؟
از طرف دیگر هیچکدام از این عوامل مستقل از هم نیستند. شرایط سیاسی بر تورم تاثیر میگذارد. نرخ بهره و نرخ ارز تابع تورم هستند. مشکلات ساختاری مثل فساد میتواند تورم را بیشتر کند و همین مشکلات احساسات مردم را تغییر میدهد.
وقتی بیش از ۱۰۰ هزار انسان که هر کدام به تنهایی پیشبینیناپذیر هستند، قرار میشود تصمیمی بگیرند، رخدادهای تصادفی اجتنابناپذیر میشود. تصمیمهایی که بیشتر از دلایل عقلانی و منطقی تابع شرایط روانشناختی و احساسی است. حتی گاهی تاثیر این عوامل غیرمنطقی بیشتر از مواردی است که ما به آنها اشاره کردیم. همه این موارد بازار بورس را به یک سیستم پیچیده تبدیل میکند. یعنی نمیشود گفت تغییر در چه عاملی باعث ایجاد چه تغییری، در چه راستایی و با چه بزرگیای خواهد شد.
به غیر از عواملی که گفتیم، شما فکر میکنید چه عاملهایی بر شاخص بورس تاثیر میگذارد؟ با توجه به این عوامل، به نظر شما وضعیت کنونی کشور چطور است؟ ساده بگویم، آیا شما به آینده بازار سرمایه خوشبینی هستید؟
عوامل موثر بر قیمت سهام در بازار سرمایه ایران
عوامل موثر بر قیمت سهام از مهمترین پرسش هایی است که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار به دنبال یافتن پاسخ آن هستند. گروه مشاوران خبره کسب و کارایرانیان سعی دارد که در این نوشتار مهمترین عوامل موثر بر قیمت سهام را معرفی کند و با در نظر گرفتن این عوامل برای بهبود روند سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار نسبت به ارائه مشاوره، سرمایه گذاران را همراهی کند.
عوامل موثر بر قیمت سهام به شرح زیر است:
1-عوامل محیطی یا کلان
2-عوامل مرتبط با صنعت
3-عوامل داخلی یا درون شرکت
1-عوامل کلان یا محیطی
عوامل کلان محیطی که شامل وضعیت اقتصادی، سیاست های اتخاذی دولت، بودجه سالیانه کشور و… است به آن دسته از عواملی گفته می شود که در حیطه اختیارات شرکت ها نیستند و برخواسته از محیط خارج از شرکت ها می باشند و با تحت تاثیر قراردادن سهام شرکت ها ممکن است آن ها را در یک سال مالی زیانده و یا سودآور کند.
1-1.وضعیت اقتصادی و سیاسی:
ثبات یا عدم ثبات در اوضاع اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی از عوامل موثر بر قیمت سهام شرکتها می باشد. قطعا همه ما به خوبی می دانیم که تنش های حاکم بر یک کشور فرصت های سرمایه گذاری را در آن کشور تیره و تار می کند و همچنین تمایل سرمایه گذاران را نسبت به سرمایه گذاری در بازار سرمایه آن کشور از بین می برد.
1-2.سیاست های کلان پولی، مالی و ارزی
سیاست هایی که دولت ها در حوزه پولی، مالی و ارزی اتخاذ می کنند با تحت تاثیر قراردادن وضعیت شرکت ها، قیمت سهام آن ها را با افت و خیز قیمت دچار نوسان می کنند
فرض کنید شرکتی که در آن سرمایه گذاری کرده اید با افزایش نرخ ارز، میزان صادرات خود را افزایش دهد. قطعا این اقدام شرکت منجر به افزایش درآمد آن ها می شود و این درآمد پس از کسر هزینه های صورت پذیرفته میان سرمایه گذاران تقسیم می شود و بالعکس. فرض کنید شرکت مجبور باشد مواد اولیه خود را از خارج تامین نماید، افزایش نرخ ارز منجر به بالا رفتن هزینه های شرکت و کاهش درآمد آنها خواهد شد که طبیعتا قیمت سهام آنها را کاهش می دهد.
در هنگام سرمایه گذاری، نحوه مخارج و درآمدهای ارزی شرکت را مورد بررسی قراردهید.
1-3.بودجه سالیانه کشور
بودجه سالیانه نیز از عوامل موثر در تعیین ارزش سهام شرکت ها می باشد. در واقع بودجه سالیانه نشان دهنده مقدار و میزان توجه دولت به صنایع مختلف موجود در یک کشور است. فرض کنید دولت بخش عمده ای از بودجه سالیانه خود را جهت ارائه تسهیلات به کارخانجات تولید سیمان اختصاص دهد، این مسئله باعث رونق صنعت نامبرده شده و سهام شرکتهای فعال در این زمینه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
1-4.قوانین و مقررات
عدم ثبات در قوانین و مقررات بازار سرمایه یک کشور، ذهنیت سرمایه گذاران را برای یک سرمایه گذاری موثر متشنج می کند. فرض کنید که دولت با اعمال قوانین ضد قاچاق کالا به مبارزه با قاچاق اقدام نماید. این اقدام دولت باعث تقویت صنایع داخلی و دید مثبت سرمایه گذاران نسبت به روند آتی بازار می شود
1-5.نرخ تورم
اگر شرکت این توانایی را داشته باشد که قیمت محصولات تولید شده را بالاتر از نرخ تورم تعیین کند از نرخ رشد سود بیشتری از نرخ تورم بهره مند خواهد شد و بالعکس.
برای کسب سود بیشتر در بازار سرمایه، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را دنبال کنید
2- عوامل مرتبط با صنعت
از آنجا که کلیه شرکت ها قابلیت پیوستن به بازار سرمایه جهت فروش سهام را ندارند و صرفا آن دسته ای که از صنایع گسترده یک کشور باشند با پذیرفته شدن در بازار سرمایه کشور نسبت به شرایط حاکم، دچار نوسان قیمت در ارزش سهام خود خواهند شد.
2-1.نحوه قیمتگذاری محصولات
به عنوان سرمایه گذار در بازار سرمایه باید نسبت به چگونگی ارزش گذاری محصولات شرکت ها عکس العمل نشان دهید و نسبت به موضوع آگاهی پیداکنید زیرا ارزش گذاری ها ممکن است به صورت دخالت دولت جهت تنظیم بازار(مثلا قیمت گذاری خودرو)، ارزش گذاری براساس نرخ مصوب(مثلا محصولات دارویی و غذایی) و یا حتی ارزش گذاری براساس نرخ جهانی(محصولات صادراتی متانول و..) صورت پذیرد.
2-2.میزان عرضه و تقاضا برای محصولات
قطعا افزایش تقاضا برای محصولات تولیدی در یک شرکت(افزایش ساخت مسکن موجب رونق تولید در صنعت سیمان، آجر، کاشی و… می شود) منجربه افزایش فروش و در نهایت بالا رفتن ارزش سهام یک شرکت شود.
2-3.رقابتی یا انحصاری بودن صنعت
هرچند انحصار در یک کشور به نفع اقتصاد آن کشور تمام نمی شود اما انحصار در صنایع این امکان را به آن ها داده است تا در فروش محصولات تولیدی خود مشکلی نداشته باشند.
2-4.حجم سرمایهگذاری در صنعت
بالا رفتن حجم سرمایه گذاری در یک صنعت نشان دهنده انتظارات سرمایه گذاران از بالارفتن بازدهی بیشتر در آن صنعت است. گاهی اوقات دست یابی به این اطلاعات برای سرمایه گذاران امکان پذیر نیست اما در روند سرمایه گذاری بهتر برای سهام شرکت ها موثر است.
2-5.تحولات فناوری
توسعه فناوری در صنایع بر تحولات آینده در جهت رشد بسیار موثر است.
3- عوامل درونی
این دسته از عوامل برخواسته از شرایط داخلی شرکت ها هستند.
3-1.میزان سودآوری شرکت
اکثریت سرمایه گذاران باهدف کسب سود در شرکت ها اقدام به سرمایه گذاری می کنند. قطعا شرکت ها نیز در برنامه ریزی های خود دارای چشم اندازهای سودآوری بلندمدت هستند و باید برای جذب سرمایه های سرمایه گذاران به روند سودآوری خود ثبات ببخشند.
3-2.نسبت قیمت به درآمد سهم (P/E)
نسبت قیمت به درآمد سهم این واقعیت را برای سرمایه گذاران آشکار می کند که سرمایه شرکتها در چه دوره ای بازگردانده می شود؟
3-3.قابلیت نقدشوندگی سهام
3-4.طرحهای توسعه شرکت
شرکت ها باید در راستای شفافیت ها، طرح عوامل رشد قیمت سهام های توسعه ای خود را به اطلاع سرمایه گذاران برسانند زیرا این اقدام شرکت ها علاوه بر جذب سرمایه منجر به پویایی شرکت نیز می شود
3-5.میزان سهام شناور
به آن سهامی که در دست مردم باشد سهام شناور گفته می شود. بالا بودن رقم سهم شناور یک شرکت نشان دهنده نقدشوندگی بالا و تعداد معاملات سهام در آن شرکت است.
3-6.ترکیب سهامداران شرکت
برای سرمایه گذاران مهم است که قیمت سهام یک شرکت از کدام سهام داران عمده به عنوان راس تصمیم گیری آن شرکت تاثیر می پذیرد؟ سرمایه گذاران عمدتا تمایل زیادی به سرمایه گذاری در شرکت هایی دارند که سهامداران عمده آن خوش نام و سابقه خوبی در فعالیت های اخیر خود داشته اند.
دیدگاه شما