بعد از ریجکت شدن قیمت از دره دوم، در بالای خط گردن میشکند، در این شرایط میتوانید تارگت سود خود را بین محدوده درهها و خط گردن مشخص کنید.
الگوهای پرایس اکشن | ۱۰ نمودار کاربردی✅
درک الگوهای نموداری در فارکس میتواند تفاوت بین قمار و معاملات اصولی را مشخص کند. توسعه مهارت شناخت الگوهای اصلی در زمان واقعی میتواند به عنوان مزیت مهمی به حساب بیاید و میزان سودآوری شما را افزایش دهد. در این مقاله به شما نحوه خواندن ۱۰ نمودار کاربردی از الگوهای پرایس اکشن و تشکیل شدن کندلها را آموزش میدهیم تا بتوانید فرصتهای مناسب ایجاد شده را در بازههای زمانی مشخص، شناسایی کنید.
الگوهای پرایس اکشن چیست؟
الگوهای پرایس اکشن ساختارهایی هستند که براساس حرکت قیمت تشکیل میشوند و تمایل دارند خود را در دورهها و بازههای زمانی مختلف تکرار کنند.
آنها معمولاً به شرایط خاصی که میتواند فضای مشابهی را ایجاد کند، پاسخ میدهند. به همین منظور، معاملهگران با پیروی از این الگوها برای شناسایی فرصتهای معاملاتی استفاده میکنند.
الگوهای نموداری فارکس براساس آنالیز تکنیکال تشکیل میشوند و نشان دهنده پرایس اکشنها و رفتار جفت ارزی مشخص بر اساس پیشرفت و حرکت قبلی آن هستند. این نمودارها در شناسایی حالت بازار، جهت حرکت آن و نقاط ورود و خروج مناسب در معاملات کمک میکنند.
انواع الگوهای پرایس اکشن
تعداد الگوهای نموداری که براساس قیمت تشکیل میشوند، بسیار زیاد است.این نمودارها بر اساس داراییهای جدید، رفتار جفت ارزها و نماد های معاملاتی تغییر میکنند. اما در این میان ۳ نوع از این نمودارها از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند.
- الگوهای نموداری پیوسته: نشان دهنده حرکت قیمتها در یک جهت هستند.
- الگوهای نموداری خنثی: نشان دهنده حرکت قیمتها در دامنه خاصی است.
- الگوهای نمودار معکوس: نشان میدهد قیمت ممکن است تغییر جهت دهد.
البته هیچ ابزاری وجود ندارد تا بتواند با اطمینان ۱۰۰٪ به شما بگوید که در هر بازاری چه اتفاقی میافتد. به عنوان معاملهگر، ما سعی میکنیم نکاتی را شناسایی کنیم که در صورت همسو شدن، مسیرهای بالقوه بازار را به ما نشان دهند.
اگرچه که الگوهای نموداری میتوانند اطلاعات صحیحی را در اختیار شما قرار دهند اما در برخی از مواقع ممکن است شما را با شکست مواجه کنند به همین دلیل به شما توصیه میکنیم تا با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک اوضاع را کنترل کنید.
الگوهای نموداری پیوسته
همان طور که از اسم این الگو پیداست، این نمودارها در ادامه قیمتهای تشکیل شده حرکت میکنند و در صورت مناسب بودن شرایط، به روند خود ادامه میدهند. به این ترتیب به عنوان یک معاملهگر با دیدین چنین الگویی میتوانید به این نتیجه برسید که بازار براساس ترند موجود به روند خود ادامه میدهد.
ترندها به ندرت خود را به صورت مستقیم در نمودار نشان میدهند. معروفترین الگوهای پیوسته نمودارهای فلگ یا پرچم، مستطیل و نمودارهای کنج هستند.
الگوهای نموداری معکوس
این نمودارها، نشان دهنده وقوع تغییراتی در بازار معاملات است. در این الگوهای نموداری مشخص میشود که روند غالب بازار در حال پایان است. از جمله الگوهای معکوس محبوب میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- سر و شانهها
- دابل تاپ
- دابل یاتم
- تریپل تاپ باتم
- کنجهای جهت دار
الگوهای نموداری خنثی
این نمودارهای قیمتی که به عنوان الگوهای نمودار دوجانبه نیز شناخته میشود، هم در بازارهای ترند و هم متغیر اتفاق میافتند. نکته کلیدی در این نمودار این است که چنین الگویی میتواند قیمت را بعد از رسیدن به تریگر، در هر دو جهت ادامه دهد.
الگوهای معروف نمودار خنثی شامل هر دو مثلث متقارن و نامتقارن است.
مهمترین الگوهای چارت
اکنون میتوانیم در مورد محبوبترین الگوهای پرایس اکشن که معمولاً در نمودارهای فارکس دیده میشوند، به تفصیل صحبت کنیم.
بیشتر بخوانید: انواع گپ
الگوی سر و شانه
این الگوی نموداری، جزو الگوهای معکوس است که در آن قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود تا دماغه را ساخته و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. در نهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قله اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد.
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخ داده و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت میشود.
در الگوی سر و شانه، ما شاهد سه قله خواهیم بود.
در بین این قلهها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که در واقع همان قسمت “سر” الگو هست و دو قله مجاور آنکه ارتفاع کمتری دارند، شانههای چپ و راست را تشکیل میدهند.
برخی از معامله گران معتقدند که خط گردن در این نمودار باید کاملاً افقی باشد، اما برخی دیگر ترجیح میدهند خطوط گردنی را که برابر نیستند نیز در نظر بگیرند. در این صورت، اگر خط گردن به سمت پایین بیفتد، نشان دهنده نزولی شدن بازار است و در حالت دیگر، اگر بالا برود، نشان دهنده بازار صعودی است.
نکته مهم: در معامله با این نمودار، نقطه ورود قبل از شکست خط گردن و در امتداد قله سوم ظاهر میشود.
استاپ لاس یا در بالای شانه دوم و یا در بالای سر تعیین میشود. میزان تارگت سود هم بوسیله اندازهگیری ارتفاع الگو بین خط گردن و سر و سپس اضافه کردن تعداد این پیپها به قیمتی که معامله با آن باز میشود، بدست میآید. از طرفی دیگر بهتر است در این نمودارها به موضوع حمایت و مقاومت نیز توجه کنید.
به طور واضح، اگر الگویی توسعه پیدا کرده باشد و شما توانسته باشید ۷۵% از تارگت سود خود را کسب کنید درست قبل از برخورد با ناحیه مقاومت کسب کنید، بهتر است پول خود را بردارید و از سود خود محافظت کنید.
الگوی نموداری سر و شانه
الگوی چارت دابل تاپ
الگوی دابل تاپ نشان دهنده وقوع روند معکوس در نمودار است زیرا دوبار از نواحی مقاومت مشابه بازگردانده میشود که نشان دهنده فرسودگی قیمت است. در این نمودار، زمانی که قیمت در ایجاد برک بالای دو سطح شکست بخورد و تا دره بین دو قله یا خط گردن سقوط کند، سیگنالی به شما فرستاده میشود.
به این ترتیب میتوانید پوزیشن خود را بعد از شکست قیمت زیر خط گردن و ریجکت شدن آن برای تشکیل قله دوم، باز کنید.
در این نمودار میتوانید تارگت سود خود را در حد فاصل بین قلهها و خط گردن مشخص کنید.
بدیهی است که میتوانید پوزیشن خود را بعد از کامل شدن اصلاح کنید تا بتوانید سود بیشتری بدست آورید. همچنین میتوانید پوزیشن خود را قبل از ورود به سطح بحرانی و نزدیک شدن به تارگت سود خود، ببندید.
اگر جزو معاملهگران تازه کار هستید، میتوانید با تست دوباره خط گردن از سمت دیگر که به عنوان سطح مقاومت عمل میکند، برای تأیید دوم صبر کنید.
دابل باتم (Double Bottom)
این نمودار دارای دو دره و یک قله بین آنها است که نشان دهنده یک روند صعودی است. زمانی که قیمت کاهش پیدا میکند، نمیتواند دو بار به زیر سطح قیمت برسد، و بالاتر از سطح اصلاح اول پس از پایین دوم میشکند.
بعد از ریجکت شدن قیمت از دره دوم، در بالای خط گردن میشکند، در این شرایط میتوانید تارگت سود خود را بین محدوده درهها و خط گردن مشخص کنید.
مثل همیشه میتوانید پوزیشن خود را بعد از تکمیل شدن برنامه معاملاتی، اصلاح کنید. همچنین میتوانید پوزیشن را قبل از برخورد با ناحیه مقاومتی و در صورت نزدیک شدن به تارگت خود، ببندید. میتوانید با تست دوباره خط گردن و مشخص شدن میزان حمایت آن، منتظر صعود جفت ارز خود بمانید.
الگوی چارت مثلث صعودی
این الگوی نموداری جز الگوهای پیوسته است که براساس دو نیروی محرکه مختلف کار میکند.
همیشه نیروهای نزولی و صعودی با هم در جدال هستند. در الگوی مثلث صعودی، منطقه نزولی در قسمت بسیار متمرکز نمودار واقع شده است در حالی که منطقه صعودی در حال توسعه روند خود است. این الگوی پیشرفته نمودار فارکس هنگامی اتفاق میافتد که یک جفت ارز، روند صعودی را دنبال کند.
توجه داشته باشید که در این نمودار، لایههای نزولی نیز تشکیل میشود اما به دلیل قدرت زیاد روند صعودی، این لایهها ریجکت میشوند.
زمانی که جفت ارز مورد نظر در بالای مثلث صعودی دچار شکست شود، زمان مناسب برای ورود به معاملات فراهم میشود.
در این شرایط میتوانید تارگت سود خود را بین پایینترین سطح مثلث و جایی که دچار شکست شده است، تعیین کنید. توجه داشته باشید که اگر پرایس اکشن به جای شکستن در بالای مثلث، در زیر ترند صعودی شکست بخورد، الگوی صعودی متوقف خواهد شد.
مثلث نزولی
این الگو، یکی دیگر از الگوهای ادامه دار است. به طور واضح، این الگو برخلاف مثلث صعودی عمل میکند و زمانی که جفت ارز شما روندی نزولی را در بازار پیش بگیرد و در همین مسیر حرکت کند، شکل میگیرد. در این نمودار، بعد از اینکه مثلث دچار شکست شود، دوباره حرکت خود را به صورت نزولی ادامه میدهد.
زمانی که جفت ارز شما زیر ناحیه حمایت خط پایین مثلث بشکند، سیگنالی برای شما ارسال میشود. در این شرایط، تارگت سود شما برابر است با مجموع پیپهای بین مثلثهای آغازین تشکیل شده در ارتفاع بالاتر و نقطه شکست قیمت در پوزیشن ورودی. در این نمودار اگر پرایس اکشن، به جای شکستن در زیر مثلث، به سمت بالای ترند نزولی حرکت کند، روند نزولی با شکست روبرو میشود.
الگوی چارت مثلث متقارن
مثلث متقارن یک الگوی معاملاتی فارکس است که معاملهگران سعی میکنند آن را در بازه زمانی خود شناسایی کنند. این الگوی نموداری، یکی از الگوهای تشکیل شده در روند خنثی است که میتواند سیگنالهای ورود را در روندهای صعودی و نزولی به شما بفرستد.
زمانی که دو لاین ترند در نمودار همگرا میشوند، چنین الگویی در نمودار به وجود میآید. معمولاً در این نمودار، یک روند صعودی به درههای کم عمقی متصل میشود و یک روند نزولی به قلههای صعودی کم ارتفاع متصل میشود.
زمانی که جفت ارز شما در بالا یا پایین الگوی متقارن شکسته شود، سیگنالی برای ورود به معاملات به شما فرستاده میشود.
در این شرایط میتوانید با محاسبه مجموع قلهها و یا درههای ایجاد شده و قیمتی که در آن به معامله وارد شدهاید، مشخص کنید و سپس، با اضافه کردن آن به قیمتی که معامله با آن باز میشود، تارگت سود خود را تعیین کنید.
برای تعیین استاپ لاس نیز میتوانید قبل از ایجاد شکست در نمودار و با توجه به جهت حرکت پوزیشن خود، آن را در قله یا دره معنادار ایجاد شده در نمودار، تعیین کنید.
اگر در نمودار خود، شاهد تشکیل نشدن الگوی مثلث باشید و پرایس اکشن هم در حالت خنثی و محدودی باقی بماند، شاهد شکست این الگو هستید.
الگوی نموداری Engulfing
این الگو در بین کاربران نمودارهای کندل استیک بسیار محبوب است زیرا ماهیت و طبیعت نمودار را مشخص میکند. این الگوی نموداری برای تمام بازههای زمانی کاربرد دارد و به راحتی شناسایی میشود.
این نمودار میتواند تغییرات ناگهانی در جهت حرکت جفت ارزها را مشخص کند.
زمانی که بدنه یک شمع نزولی بدنه شمع قبل از خود را پوشش دهد، نشان دهنده شکل گیری الگوی نزولی در نمودار خواهد بود. سیگنال پایان یک روند نزولی زمانی صادر میشود که معامله با شکست کاذب بدنه یک کندل صعودی کندل قبل از خود را پوشش دهد.
زمانی که کندل پوشش دهنده کامل شود و کندل جدید دیگری تشکیل شود، میتوانید پوزیشن خود را باز کنید و در جهت بسته شدن کندل پوششی، معامله خود را انجام دهید. همچنین میتوانید، استاپ لاس خود را در پایین الگوی نزولی یا بالای یک الگوی صعودی تعیین کنید.
با استفاده از دو روش میتوانید تارگت سود خود را در این نمودار مشخص کنید:
- در مرحله اول، میتوانید از همان الگوی نمودار برای شناسایی تغییرات بعدی روند و بستن پوزیشن استفاده کنید.
- ثانیاً میتوانید آن را با استراتژی یا سطوح تکنیکال دیگری مانند فیبوناچی، نواحی حمایت و مقاومت ترکیب کنید و تارگت سود خود را مشخص کنید.
از آنجا که این نمودار میتواند تغییر جهت روند را مشخص کند، میتوانید از آن برای تعیین نقطه خروج مناسب از معامله استفاده کنید.
الگوی نموداری engulfing
معایب و مزایای الگوهای نموداری
فارکس و بازار سرمایه علم دقیقی نیست. با توجه به این نکته، باید درک کنیم که هیچ استراتژی نمیتواند فرمول ۱۰۰ درصدی برنده را تضمین کند. مانند اکثر فاکتورها نیز، الگوها و شکلهای معروف نمودار دارای مزایا و معایبی هستند.
مزایای الگوهای نموداری
- از نظر آماری، الگوهای نموداری، نکاتی را در مورد آنچه یک جفت فارکس در آینده نزدیک انجام میدهد ارائه میدهند.
- الگوهای نموداری برنامه های معاملاتی کاملی را مانند قیمتهای باز شدن معاملات، تارگتهای سود و استاپ لاس ها را شامل میشود.
- میتوانید به این نمودارها برای تأیید روند خود، اطلاعات دیگری را نیز اضافه کنید.
- خواندن و یادگیری الگوهای نموداری فارکس آسان است.
معایب الگوهای نموداری
- تشکیل این نمودارها زمان بر است.
- این الگوها تنها در دو بازه زمانی مختلف کار میکنند.
- ذهنیت میتواند نقش اصلی را در محلی سازی الگوها بازی کند.
- الگوهای نمودار میتوانند سیگنالهای کاذب را به معاملهگران صادر کنند.
نتیجه گیری
آیا باید در معاملات خود از الگوهای نمودار فارکس استفاده کنید؟ جواب این سوال بستگی به هدف شما از انجام معاملات و راحتیتان در استفاده از این نمودارها دارد. نکته مثبت درباره این نمودارها این است که ساختارهای مختلف این نمودارها میتوانند نیازهای متفاوت شما را تامین کنند.
دنبال کردن الگوهای ترکیبی کندل استیک در بازههای زمانی بلند مدت مانند نمودارهای یک ساعته و استفاده از نمودارهای بزرگ نمایی شده به تشخیص معاملات پرسود واقعی کمک میکند.
به شما پیشنهاد میدهیم تا از نمودارهای کندل استیک برای تعیین نواحی مقاومت و حمایت استفاده کنید.
به خاطر داشته باشید که برای شناسایی اینکه کدام الگوهای معاملات فارکس در جفت ها و بازه های زمانی مختلف بهتر کار می کنند، تحقیقات بیشتری لازم است. توجه داشته باشید که هیچ بازاری مانند بازار دیگر نیست و همه بازه های زمانی برابر نیستند.
بسیاری از معاملهگران ماهر، تنها در بازه های زمانی طولانی معامله میکنند.
امیدواریم این مقاله از پارسی فارکس برایتان مفید واقع شده باشد. اگر تازه وارد هستید پیشنهاد میکنیم حتما آموزش فارکس مقدماتی را در سایت شروع کنید.
ولوم تریدینگ چیست؟ ؛ Volume Trading ؛ معرفی والیوم تریدینگ
ولوم تریدینگ چیست ؟ ولوم تریدینگ (Volume trading) در حقیقت جزء خاص ترین و پیشرفته ترین نوع معاملات در دنیا می باشد و شما با دانستن آن، به گروه خاص ترین تیم های ترید دنیا خواهید پیوست. از طریق آموزش ولوم تریدینگ شما از پشت پرده تریدهای شرکت ها و موسسات مالی بزرگ دنیا در بازارهای بزرگ مالی مثل بازار سهام و بازار فیوچرز ، با خبر خواهید شد و در معاملات خود موفق تر عمل خواهید کرد. در این مقاله زندتریدرز هر آنچه لازم است که شما در مورد ولوم تریدینگ (Volume trading) بدانید برای شما آورده است. لطفا تا انتهای این مقاله با ما همراه باید تا با مطالب جالبی در این زمینه آشنا شوید.
چرا ولوم تریدینگ (Volume trading) ؟
حقیقت این است که حرکت قیمت سهام همیشه آنطور که به نظر می رسد نیست. به این دلیل که در زیر سطح یک حرکت به سمت بالا یا پایین تر، ممکن است روندها در حال شکل گیری باشند یا به سمت معکوس شدن حرکت کنند. به همین دلیل است که معامله گران هنگامی که می خواهند سیگنال قیمت را تأیید یا رد کنند، به دنبال نشانه های دیگری برای معامله هستند؛ و ولوم تریدینگ (Volume trading) ، که حجم سهام معامله شده در یک دوره زمانی خاص را اندازه گیری می کند، می تواند در این زمینه بسیار کاربردی و کمک کننده باشد.
با وجودی که نوسانات در ولوم تریدینگ ممکن است به خودی خود برای آشکار کردن تغییرات در یک روند کافی نباشد، اما می توانند به شما این بینش را بدهند که چه اتفاقاتی در پشت یک حرکت ممکن است رخ دهد.
برای مثال زمانی که نمودار بالاتر از حد متوسط است و یا افزایش حجم معاملات وجود دارد، نشان دهنده این باشد که معامله گران واقعاً متعهد به حرکت قیمت هستند؛ جایی که خطوط قیمت و حجم معاملات هر دو در حال افزایش هستند. برعکس، کمتر از حد متوسط و یا کاهش حجم معاملات میتواند نشاندهنده فقدان اشتیاق باشد، که در آن حتی با ادامه افزایش قیمت، حجم معاملات در حال کاهش است.
ولوم تریدینگ چیست؟
حال که تا حدوی با قضیه ی ولوم تریدینگ یا والیوم تریدینگ آشنا شدید، می توان این چنین ولوم تریدینگ (Volume trading) را تعریف را کرد :
در معاملات، اصطلاح “ولوم” عبارتست از تعداد واحدهایی که برای سهام یا قراردادهای فیوچرز در یک دوره زمانی خاص دست به دست می شوند. معامله گران به عنوان یک معیار کلیدی بر ولوم تریدینگ (Volume trading) تکیه می کنند زیرا برای آن ها شرایطی را فراهم می کند تا از سطح نقدینگی یک دارایی مطلع شوند و از این طریق به راحتی می توانند در موقعیتی نزدیک به قیمت فعلی که می تواند هدف متحرکی باشد وارد معامله شود یا از آن خارج شوند.
ولوم Volume ، معمولاً در پایین نمودار قیمت سهام به عنوان میلههای عمودی ظاهر میشود که نشاندهنده تغییر تعداد سهام در طول زمان است؛ و روزهایی که حجم آن ها بیشتر از حد معمول است، معمولاً تغییرات بزرگ و بی ثباتی در قیمت دارند و این نشان می دهد که اتفاقی برای سهام در حال رخ دادن است.
ولوم تریدینگ تکنیکی است که از طریق آن روابط بین حجم معاملات و قیمت ها کشف می شود و بر این اساس معامله انجام خواهد شد؛ و در حقیقت دو مفهوم کلیدی در پس ولوم تریدینگ نهفته است که عبارتست از : buying volume و selling volume .
- حجم خرید buying volume در قیمت پیشنهادی اتفاق میافتد که کمترین قیمتی است که فروشندگان میپذیرند.
- حجم فروش selling volume در قیمت پیشنهادی اتفاق میافتد، که بالاترین قیمتی است که خریداران پیشنهاد میکنند.
تاریخچه ولوم
حجم را باید نسبت به تاریخ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروزی با حجم 50 سال پیش ممکن است داده های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده ها جدیدتر باشند، مرتبط تر هستند و نتیجه ی مطلوب تری حاصل می شود. سال ها قبل که داده ها مانند امروز مرتبط و کارا نبود، به تریدرها توصیه می شد که معامله گری را با حساب های دمو آغاز کنند. اما اکنون استفاده از داده های سطح 1 و سطح 2 بسیار رواج یافته است و معامله گران، ترید با دیتا لول 2 را ترجیح می دهند.
دوست عزیز، به این نکته توجه داشته باشید که ولوم یا حجم، اغلب به عنوان شاخص نقدینگی در نظر گرفته می شود، زیرا سهام یا بازارهایی که بیشترین حجم را دارند نقدشونده ترین ها هستند و برای معاملات کوتاه مدت به عنوان بهترین گزینه در نظر گرفته می شوند. در این شرایط خریداران و فروشندگان زیادی آماده معامله با قیمت های مختلف هستند.
دوستان عزیز جهت مشاهده ی سایر ویدئوهای آموزش ولوم تریدینگ به کانال آپارات زندتریدرز مراجعه نمایید.
چگونه ولوم تریدینگ می تواند به موفقیت معاملات کمک کند؟
به طور کلی هنگام تجزیه و تحلیل بازار، معمولاً دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. ما به عنوان تریدر، تمایل بیشتری برای پیوستن به حرکتهای قوی داریم و در حرکتهایی که ضعیف به نظر می آید، شرکت نمیکنیم؛ یا حتی ممکن است مراقب ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم. در کل این دستورالعملها در همه ی موقعیتها صادق نیستند، اما راهنمایی کلی برای تصمیمگیریهای معاملاتی ارائه میدهند.
حال سوال این است که در این راستا ولوم تریدینگ چگونه می تواند به ما کمک کند؟ در ادامه به مواردی اشاره کرده ایم که با مطالعه ی آن ها پاسخ این سوال را دریافت خواهید کرد.
تایید روند
بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی روند بازار است. واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم، یک سیگنال قوی نیست. کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد، سیگنال قویتری است که نشان میدهد چیزی در سهام اساساً تغییر کرده است.
حرکات و حجم خستگی
در یک بازار رو به رشد یا یک بازار نزولی، میتوانیم شاهد حرکتهای خسته باشیم. اینها معمولاً حرکات شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم هستند که نشان دهنده پایان احتمالی یک روند است. در این روند، شرکتکنندگانی که منتظر ماندند و میترسند که حرکت انباشته در بالای بازار را از دست بدهند، تعداد زیادی از خریداران را خسته میکنند.
در پایین ترین سطح بازار، کاهش قیمت ها در نهایت تعداد زیادی از معامله گران را مجبور به خروج می کند که منجر به نوساناتی می شود که با افزایش ولوم همراه می شود؛ و پس از افزایش حجم در این شرایط، شاهد کاهش حجم بعدی خواهیم بود، اما اینکه چگونه حجم در روزها، هفتهها و ماههای بعدی ادامه مییابد را میتوان با استفاده از سایر دستورالعملهای ولوم تریدینگ مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
علائم بولیش
ولوم تریدینگ می تواند در شناسایی نشانه های بولیش مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید ولوم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت بالاتر میرود و به دنبال آن یک حرکت به سمت پایینتر انجام میشود. در این صورت اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت از پایین ترین سطح قبلی پایین نیاید، و اگر حجم در کاهش دوم کاهش یابد، معمولاً به عنوان یک علامت صعودی تعبیر می شود.
تغییر ولوم و قیمت
در ولوم تریدینگ متوجه خواهید شد که، پس از یک حرکت طولانی مدت قیمت، اگر قیمت با حرکت کم قیمت و حجم سنگین شروع به تغییر کند، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک معکوس در راه است و قیمت ها جهت را تغییر خواهند داد.
ولوم و برک آوت در مقابل شکست های کاذب
در شکست اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمال بالاتر برای شکست کاذب است.
آنچه درباره ی والیوم تریدینگ گفته شد!
ولوم تریدینگ می تواند مشکلات روش های تکنیکال کلاسیک را حل کرده و نقص های عملکردی مربوط به دیتا لول 1 را مرتفع نماید؛ بنابراین به صورت لحظه ای و با کمک پلتفرم های فیوچر، اوردربوک، فوت پرینت چارت و … تریدرها قادر خواهند بود در نقاط بسیار خاص به معاملات وارد شده و یا از معاملات خارج شوند.
اندیکاتور RSI چیست و چطور با کمک آن معامله کنیم؟
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی یک نوسانگر است که به طور گسترده در تحلیل تکنیکال استفاده میشود. بسیاری از استراتژیهای معاملاتی از آن بهعنوان ابزاری برای تایید سیگنالهای خرید یا فروش بهره میبرند.
در این راهنما قصد داریم نحوه کار این اندیکاتور و چگونگی استفاده از آن را آموزش دهیم.
مروری بر مفهوم اندیکاتور RSI و تاریخچه آن
شاخص قدرت نسبی (RSI) که توسط جیولز وایلدر (J. Welles Wilder) توسعه داده شده، یک نوسانگر مومنتوم یا پیشرو است که سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازهگیری میکند. RSI بین صفر تا 100 در نوسان است، به همین دلیل میتوان آن را اسیلاتور (نوسانگر) هم نامید. به گفته وایلدر، RSI در زمانی که بالای 70 باشد، اشباع خرید و در زیر 30 اشباع فروش خواهد بود. سیگنالها همچنین میتوانند با جستجوی واگراییها و نوسانات شکست تولید شوند. RSI همچنین میتواند برای شناسایی روند کلی مورد استفاده قرار گیرد.
اندیکاتور RSI یک شاخص حرکتی بسیار محبوب است که در طی سالها در تعدادی از مقالات، مصاحبهها و کتابها نشان داده شده است. به طور خاص، کتاب کنستانس براون (Constance Brown)، تحلیل تکنیکال برای معاملات حرفهای، مفهوم بازار صعودی و بازار نزولی برای محدوده RSI را ارائه میدهد. اندرو کاردول (Andrew Cardwell)، مربی RSI براون، واگراییهای مثبت و منفی را برای RSI معرفی کرد و مفهوم واگرایی را به معنای واقعی کلمه تغییر داد.
وایلدر RSI را در کتاب خود با عنوان مفاهیم جدید در سیستمهای تکنیکال معاملات در سال 1978 نشان میدهد. این کتاب همچنین شامل SAR پارابولیک، میانگین برد واقعی و مفهوم حرکت جهتدار (ADX) است. علیرغم توسعه پیش از عصر کامپیوتر، شاخصهای وایلدر آزمون زمان را پس داده و بسیار محبوب هستند.
اندیکاتور RSI چگونه کار میکند؟
برای ساده کردن توضیح محاسبات، RSI به اجزای اصلی آن تقسیم شده است:
RS، میانگین سود و میانگین ضرر. این محاسبه RSI بر اساس 14 دوره است که وایلدر به طور پیش فرض در کتابش پیشنهاد کرد. زیانها به صورت ارزشهای مثبت بیان میشوند نه ارزشهای منفی.
اولین محاسبات برای میانگین سود و ضرر متوسط، میانگینهای ساده 14 دورهای هستند:
محاسبات دوم و بعد از آن بر اساس میانگینهای قبلی و از دست دادن سود فعلی است:
در نظر گرفتن مقدار قبلی به اضافه مقدار فعلی، یک تکنیک هموارسازی و مشابه روشی است که در محاسبه میانگین متحرک نمایی استفاده میشود. همچنین به این معنی است که مقادیر RSI با طولانی شدن دوره محاسبه دقیقتر خواهند بود. سایت SharpCharts از حداقل 250 نقطه داده، هنگام محاسبه مقادیر RSI خود استفاده میکند. یعنی برای تکرار دقیق اعداد RSI، یک فرمول به حداقل 250 نقطه داده نیاز دارد.
فرمول وایلدر RS (نسبت سود به ضرر) را نرمال کرده و آن را به یک نوسانگر تبدیل میکند که بین صفر تا 100 در نوسان است. در واقع، نمودار RS درست شبیه نمودار RSI است. مرحله نرمالسازی تشخیص را آسانتر میکند چون RSI محدود به یک بازه است. وقتی میانگین سود برابر با صفر باشد، RSI هم صفر است.
با فرض یک RSI 14دورهای، یک مقدار RSI صفر به این معنی است که قیمتها در تمام 14 دوره کاهش یافته و هیچ سودی برای اندازهگیری وجود ندارد. زمانی که میانگین ضرر برابر با صفر باشد، RSI 100 است. این به این معنی است که قیمت ها در تمام 14 دوره بالاتر رفته و هیچ ضرری برای اندازهگیری وجود نداشته است.
فرآیند هموارسازی بر مقادیر RSI تأثیر میگذارد. مقادیر RS پس از اولین محاسبه هموار میشوند. میانگین ضرر برابر است با مجموع ضرر تقسیم بر 14 برای اولین محاسبه. محاسبات بعدی مقدار قبلی را در 13 ضرب کرده، آخرین مقدار را اضافه و سپس کل را بر 14 تقسیم میکنند. این یک اثر هموارسازی ایجاد خواهد کرد.
همین امر در مورد میانگین سود نیز صدق میکند. به دلیل این هموارسازی، مقادیر RSI ممکن است بر اساس کل دوره محاسبه متفاوت باشد.
اگر میانگین ضرر برابر با صفر باشد، وضعیت «تقسیم بر صفر» برای RS رخ میدهد و RSI طبق تعریف روی 100 تنظیم میشود. به طور معامله با شکست کاذب مشابه، زمانی که میانگین سود برابر با صفر باشد، RSI برابر با صفر است.
اندیکاتور RSI چه چیزی را به ما میگوید؟
روند اولیه سهام یا دارایی ابزار مهمی برای اطمینان از درک صحیح خواندن شاخص است. بهعنوان مثال، تحلیلگر معروف بازار، کنستانس براون، این ایده را ترویج کرده است که افزایش فروش در اندیکاتور RSI در یک روند صعودی، به احتمال زیاد بیشتر از 30درصد، و افزایش خرید در RSI در طول یک روند نزولی بسیار کمتر 70 درصد است.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، در طول یک روند نزولی، RSI نزدیک به سطح 50 درصد به جای 70درصد، به اوج خود میرسد که میتواند توسط سرمایهگذاران برای نشان دادن شرایط نزولی استفاده شود. بسیاری از سرمایهگذاران زمانی که یک روند قوی وجود دارد، یک خط روند افقی بین سطوح 30 تا 70 درصد اعمال میکنند. اصلاح سطوح اشباع خرید یا فروش، زمانی که قیمت سهام یا دارایی در یک کانال افقی بلندمدت قرار دارد اغلب غیر ضروری است.
مفهوم مرتبط با استفاده از سطوح اشباع خرید یا فروش، تمرکز بر سیگنالهای معامله و تکنیکهایی است که با روند مطابقت دارند. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای صعودی زمانی که قیمت در روند صعودی است و سیگنالهای نزولی زمانی که یک سهم در روند نزولی قرار دارد، به جلوگیری از هشدارهای کاذب زیادی که RSI میتواند ایجاد کند، کمک خواهد کرد.
مولفههای RSI
دوره پیشفرض RSI 14 است، اما میتوان آن را برای افزایش حساسیت کاهش، یا برای کاهش حساسیت افزایش داد. RSI 10 روزه نسبت به 20 روزه احتمال بیشتری دارد که ناحیه اشباع خرید یا فروش برسد.
اندیکاتور RSI در زمانی که بالاتر از 70 باشد، به معنای اشباع خرید و در زمانی که زیر 30 باشد، به معنای اشباع فروش در نظر گرفته میشود. اما معاملهگران کوتاهمدت گاهی اوقات اشباع خرید و فروش را بین بازه 20 تا 80 در نظر میگیرند.
ناحیه اشباع خرید و فروش
وایلدر در اندیکاتور RSI اشباع خرید را بیش از 70 و اشباع فروش را زیر 30 در نظر گرفت. نمودار زیر مک دونالد را با RSI 14روزه نشان میدهد. این نمودار دارای نوارهای روزانه به رنگ خاکستری با میانگین متحرک 1 روزه به رنگ صورتی است تا قیمتهای بسته شدن را بهتر نشان دهد. (چون RSI بر اساس قیمتهای پایانی است).
سهام در اواخر جولای بیش از حد فروخته شد و در قیمت حدود 44 حمایت شد. پایین آمدن قیمت میتواند یک فرآیند باشد، به محض اینکه میزان اشباع فروش مشخص شد، این سهم دیگر پایین نیامد. سطوح اشباع فروش، در اواسط سپتامبر به بالای 70 حرکت کرد تا اشباع خرید تبدیل شود.
با وجود این افزایش خرید، سهام کاهشی نداشت. در عوض، رشد آن برای چند هفته متوقف شد و سپس به سمت بالا ادامه داد. قبل از اینکه سهام در نهایت در دسامبر به اوج خود برسد، سه اشباع خرید دیگر اتفاق افتاد. سه قرائت اول اشباع خرید، ادغام را پیشبینی میکرد. چهارمین با یک اوج قابل توجه مصادف شد. سپس RSI در ژانویه از اشباع خرید به اشباع فروش تغییر کرد. سهام در نهایت چند هفته بعد به 46 رسید.
مانند بسیاری از نوسانگرهای مومنتوم، مقادیر اشباع خرید و فروش برای RSI زمانی بهترین عملکرد را دارند که قیمتها در یک محدوده حرکت کنند.
مانند نمودار زیر:
واگراییهای صعودی و نزولی در اندیکاتور RSI
به گفته وایلدر، واگراییها نشاندهنده یک نقطه بازگشت بالقوه هستند چون جهت حرکت قیمت را تایید نمیکند. یک واگرایی صعودی زمانی رخ میدهد که نمودار سهم مورد نظر، یک روند را نشان میدهد، اما RSI روند مخالف با آن را نمایش خواهد داد. این موضوع نشاندهنده تقویت حرکت است. یک واگرایی نزولی زمانی شکل میگیرد که نمودار روند صعودی و RSI روند نزولی را نشان میدهد. RSI روند صعودی را تایید نمیکند و این نشاندهنده شتاب ضعیف است.
نمودار زیر سهام شرکت EBAY را با واگرایی نزولی در اوت تا اکتبر نشان میدهد. سهام در ماههای سپتامبر تا اکتبر به بالاترین حد خود رسید، اما RSI واگرایی نزولی را تشکیل داد. شکست بعدی در اواسط اکتبر، تضعیف حرکت را تأیید کرد.
یک واگرایی صعودی در ژانویه تا مارس رخ داد. واگرایی صعودی با حرکت eBay به پایینترین سطح در ماه مارس و حفظ RSI بالاتر از پایینترین حد قبلی شکل گرفت. RSI حرکت نزولی کمتری را در طول کاهش فوریه تا مارس منعکس معامله با شکست کاذب کرد. شکست اواسط مارس، تاییدی بر بهبود حرکت بود. واگراییها زمانی قویتر میشوند که پس از اشباع خرید یا فروش به وجود آیند.
قبل از اینکه در مورد واگراییها بهعنوان سیگنالهای تجاری عالی هیجان زده شوید، باید توجه داشت که واگراییها در یک روند قوی گمراهکننده هستند. یک روند صعودی قوی میتواند واگراییهای نزولی متعددی را قبل از تحقق یک قله نشان دهد. برعکس، واگراییهای صعودی میتوانند در یک روند نزولی قوی ظاهر شوند و با این حال روند نزولی ادامه داشته باشد.
نمودار زیر سهمی را با سه واگرایی نزولی و روند صعودی نشان میدهد. این واگراییهای نزولی ممکن است در مورد یک عقبنشینی کوتاهمدت هشدار دهند، اما به وضوح هیچ تغییر عمدهای از روند وجود ندارد.
نوسانات شکست
وایلدر همچنین نوسانات شکست را بهعنوان نشانههای قوی از یک بازگشت که بهزودی رخ میدهد، در نظر گرفت. نوسانات شکست مستقل از عملکرد قیمت هستند و تنها بر روی RSI برای سیگنالها تمرکز میکنند و مفهوم واگرایی را نادیده میگیرند.
نوسان شکست صعودی زمانی شکل میگیرد که RSI به زیر 30 میرسد، بعد به بالای 30 میرود، پولبک میکند، بالای 30 میماند و سپس بالاترین سطح قبلی خود را میشکند.
یک نوسان شکست نزولی زمانی شکل میگیرد که RSI به بالای 70 حرکت کند، پولبک کند، جهش کند، از 70 فراتر نرود و سپس پایینترین حد قبلی خود را بشکند.
شناسه روند
کنستانس براون در تحلیل تکنیکال برای معاملات حرفهای، پیشنهاد میکند که نوسانگرها بین 0 تا 100 حرکت نمیکنند. براون یک محدوده بازار صعودی و یک بازار نزولی را برای RSI مشخص کرده است.
RSI تمایل دارد بین 40 تا 90 در یک بازار صعودی (روند صعودی) با مناطق 40-50 بهعنوان پشتیبانی در نوسان باشد. این محدودهها ممکن است بسته به پارامترهای RSI، قدرت روند و نوسانات متفاوت باشد.
نمودار زیر RSI 14 هفتهای را برای سهم SPY در طول بازار صعودی از 2003 تا 2007 نشان میدهد. RSI در اواخر سال 2003 به بالای 70 رسید و سپس به محدوده بازار صعودی خود (40-90) رفت. در ژوئیه 2004 یک نزول به زیر 40 وجود داشت، اما RSI منطقه 40-50 را حداقل پنج بار از ژانویه 2005 تا اکتبر 2007 نگه داشت (فلشهای سبز). در واقع، توجه داشته باشید که پوبلکها به این منطقه، نقاط ورود کم ریسک را برای مشارکت در روند صعودی فراهم میکنند.
از طرف دیگر، RSI تمایل دارد بین 10 تا 60 در بازار نزولی (روند نزولی) با منطقه 50-60 بهعنوان مقاومت در نوسان باشد. نمودار زیر RSI 14 روزه را برای شاخص دلار آمریکا در طول روند نزولی آن در سال 2009 نشان میدهد. RSI در ماه مارس به 30 رسید تا نشاندهنده شروع یک محدوده خرسی (نزولی) باشد. منطقه 50-60 تا زمان شکست در دسامبر، مقاومت نشان داد.
معکوسهای منفی و مثبت
اندرو کاردول معکوسهای مثبت و منفی را برای RSI ایجاد کرد که برعکس واگراییهای نزولی و صعودی است. کتابهای کاردول به پایان رسیده است، اما او سمینارهایی را در مورد جزئیات این روشها ارائه میکند. قبل از بحث در مورد تکنیک معکوس، باید توجه داشت که تفسیر کاردول از واگراییها با وایلدر متفاوت است. کاردول واگراییهای نزولی را پدیدههای بازار صعودی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، واگراییهای نزولی بیشتر در روندهای صعودی شکل میگیرند. به طور مشابه، واگراییهای صعودی بهعنوان پدیدههای بازار نزولی در نظر گرفته میشوند که نشاندهنده یک روند نزولی است.
یک برگشت مثبت زمانی شکل میگیرد که RSI یک کف و نمودار هم کف را تشکیل میدهد. این پایینترین سطح در اشباع فروش نیست، اما اغلب بین 30 تا 50 است. نمودار زیر نشان میدهد که سهام MMM یک معکوس مثبت در ژوئن 2009 شکل داده است. MMM چند هفته بعد مقاومت را شکست و RSI به بالای 70 حرکت کرد. برخلاف حرکت ضعیفتر، RSI پایینتر رفت و نمودار بالاتر از سطح قبلی خود باقی ماند و قدرت اساسی را نشان داد. در اصل، قیمت بر شتاب غلبه کرد.
معکوس منفی برعکس معکوس مثبت است. RSI به سط بالاتری رفت، اما نمودار کاهش داشت. RIS همچنان در منطقه 50-70 است. نمودار زیر نشان میدهد که سهم استارباکس (SBUX) یک سقف پایینتر را تشکیل میدهد، همانطور که RSI یک سقف بالاتر را تشکیل داده است. حتی با وجود اینکه RSI یک سقف جدید ایجاد کرد و حرکت قوی بود، اقدام قیمت بهعنوان سقف پایینتر تایید نشد. این برگشت منفی، شکست بزرگ حمایتی در اواخر ژوئن و کاهش شدید قیمت را پیشبینی میکرد.
جمعبندی
اندیکاتور RSI بهعنوان یک اندیکاتور همه کاره، آزمون زمان را پس داده است. علیرغم تغییرات در نوسانات و بازارها در طول سالها، RSI در حال حاضر به همان اندازه که در دوران وایلدر معتبر بود، اعتبار دارد. در حالی که تفاسیر اصلی وایلدر برای درک اندیکاتور مفید است، کار براون و کاردول تفسیر RSI را به سطح جدیدی میبرد.
وایلدر شرایط اشباع خرید را برای بازگشت آماده میداند، اما اشباع خرید میتواند نشانهای از قدرت باشد. واگراییهای نزولی هنوز هم سیگنالهای فروش خوبی را ایجاد میکنند، اما تحلیلگران باید مراقب روندهای قوی باشند، بهخصوص زمانی که واگراییهای نزولی، واقعا طبیعی هستند.
معکوسهای مثبت و منفی، قیمت سهم را اول و اندیکاتور را در درجه دوم قرار میدهند، که همانطور که باید باشد. واگراییهای نزولی و صعودی اندیکاتور را در درجه اول و اقدام قیمت را در درجه دوم قرار میدهد. با تأکید بیشتر بر عملکرد قیمت، مفهوم معکوسهای مثبت و منفی تفکر ما را نسبت به نوسانگرهای حرکتی به چالش میکشد.
من مریم هستم و ارشد رشته فناوری اطلاعات. به شبکه و تکنولوژی خیلی علاقه دارم و در این زمینه تحصیل کردم. در بازار بورس فعالیت دارم و مدتی کار تولید محتوا انجام دادم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از ترکیب این چند مورد وارد کار کریپتوکارنسی شم. تا اینکه با کیوسک آشنا شدم.
علاوه بر اینکه در آکادمی کیوسک مطلب مینویسم، دبیری بخش مقالات رو هم به عهده دارم.
غرور؛ آفت معامله گری!
غرور را از معاملات خود حذف کنید. یکی از بزرگان سرمایهگذاری جهان می گوید: «در سرمایهگذاری مغرور نباشید، دائم خود و تواناییهای تان را به چالش بکشید و فکر نکنید که خیلی خوب هستید، در غیر این صورت شکست بزرگی در انتظار شماست.»
غرور، همانند سایر صفات انسانی، الزامی و خوب است، اما باید کنترل شود. غرور در معامله گری زمانی ایجاد میشود که چند تحلیل از فرد درست از آب دربیایند یا چند معامله با سود بسته شوند.
همه ما میدانیم که بازار بورس تهران چند سالی است که داغ داغ است (مانند سال های ۹۱ و ۹۲) و تقریباً سود گرفتن از آن در میان مدت کار چندان سختی نیست.
بعضی از افراد که دانش زیادی ندارند، به همین طریق و به خاطر جو مثبت بازار سودهایی را کسب کردند، غافل از اینکه این نتیجه قدرت تحلیلی آنها نبوده، بلکه موج سواری با موجی بوده است که در بازار به راه افتاده بود.
بسیاری از این افراد سرخوش از سودی که کسب کرده بودند، با غرور تحلیل ها و معاملات خود را به پیش می بردند.
همین که بازار به اصلاح میخورد و سهام آنها منفی میشد تقصیر را گردن عوامل و نهادهای مختلفی از جمله دولت، هسته معاملات، بازیگردان ها و بازیگران سهم، حقوقی ها و. میانداختند! (البته همه این موارد ممکن است زمانی، عامل تغییرات موقتی بازار باشند) اما هرگز حاضر به دست برداشتن از غرور خود در معاملات نبودند.
غرور اعتماد به نفس کاذبی را در فرد ایجاد میکند که درست در مواقعی که فرد فکر میکند تحلیل جدیدش هم مانند تحلیلهای گذشته به سود خواهد انجامید، مچش را میگیرد و او را به زمین میزند!
غرور در معاملات، بعد از ایجاد اعتماد به نفس کاذب و گذاشتن اثرات منفی اش، در نهایت احساس ضعیف بودن در معاملات را به فرد القا میکند و فرد کم کم ناامید از سودآوری، بازار سرمایه را دیگر جای مناسبی برای خود نمی بیند و از آن فاصله میگیرد.
طبق آنچه که گفته شد، به معاملهگران بازار سرمایه و کسانی که قصد ورود به بازارهای مالی را دارند توصیه می شود با کسب آموزش های فراوان و تدوین سیستم معاملاتی شخصی، سعی کنند «منطقی» معامله کنند نه با غرور و احساس.
غرور آفت معاملهگری است که ممکن است آغازی خوش داشته باشد اما پایانش همیشه تلخ بوده!
آشنایی با اندیکاتور حجم معاملات (Volume) | بیدارز
آشنایی با اندیکاتور حجم معاملات (Volume) و کاربردهای آن
یکی از موضوعات اصلی برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی جهان، بحث تحلیل قیمت ها است که از آن با عنوان تحلیل تکنیکال نیز یاد میشود. این نوع از تحلیل به بررسی چارت قیمتی هر ارز یا سهام و غیره میپردازد و از روی کندل های تشکیل دهنده این چارت، برای آیندهی قیمتی آن ارز یا سهام، پیشبینی هایی را عنوان میکند. از این جهت برای بررسی و تحلیل بهتر، برخی از تحلیلگران از ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها استفاده میکنند. در این مقاله ما قصد داریم تا اندیکاتور حجم معاملات (Volume) را بررسی کنیم.
اندیکاتور حجم معاملات (Volume) چیست؟
اندیکاتور حجم معاملات (Volume) معیاری برای اندازهگیری میزان دارایی مالی معین در یک بازه زمانی است. برای بازار سهام، حجم با تعداد سهام معامله شده اندازهگیری میشود و برای معاملات آتی و اختیارات، بر اساس تعداد قراردادهایی است که بین افراد دست به دست شده اند. اعداد و سایر شاخص هایی که از داده های حجم استفاده میکنند، اغلب با نمودارهای آنلاین ارائه میشوند.
نگاهی به الگوهای حجم در طول زمان میتواند به درک قدرت، افت و رشد در سهام خاص و بازارهای کل کمک کند. در واقع حجم، نقش مهمی در تجزیه و تحلیل فنی دارد. از این رو جایگاه برجسته ای در میان برخی از شاخص های اصلی فنی پیدا کرده است.
Volume تعداد سهم معامله شده در یک سهام یا قراردادهای معامله شده آتی و لحظه ای را اندازهگیری میکند. حجم میتواند شاخصی از قدرت بازار باشد، زیرا افزایش رشد بازار با افزایش حجم به طور معمول رابطه مستقیم دارد. وقتی قیمت ها با افزایش حجم کاهش مییابند، این روند کاهش پیدا میکند. وقتی با کاهش حجم قیمت ها به بالاترین سطح (یا پایین ترین سطح) میرسند، بسیار مراقب باشید، چراکه ممکن است یک برگشت قیمتی شکل بگیرد.
اندیکاتور حجم معاملات (معامله با شکست کاذب Volume) چه کاربردی دارد؟
هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولاً از دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت استفاده میشود. ما به عنوان معاملهگر تمایل بیشتری به پیوستن به حرکت های قوی داریم و در حرکاتی که ضعف نشان میدهند مشارکت نمیکنیم؛ یا حتی ممکن است به دنبال ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم. این دستورالعمل ها در همه شرایط کارآمد نیستند، اما راهنمایی های کلی برای تصمیمات معاملاتی را ارائه میدهند. در این بخش برخی از کاربردهای اندیکاتور حجم معاملات را تشریح میکنیم.
1- تأیید روند
بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد معاملات نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه خریداران باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی قیمت است. این نکته ممکن است ذهن شما را درگیر کند، اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم معاملات، سیگنالی قوی نیست، بلعکس کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد معاملات سیگنالی قوی به حساب میآید. این افزایش حجم ممکن است از عوامل مختلفی مانند اخبار مربوط به آن سهم شکل گرفته باشد.
2- خستگی حرکات و میزان حجم
در یک بازار صعودی یا نزولی، میتوان حرکت هایی را مشاهده کرد که اصطلاحا به آن ها حرکت خسته یا فرسوده گفته میشود. این نوع از حرکات، به طور کلی حرکات شدیدی در قیمت همراه با افزایش شدید حجم میباشند معامله با شکست کاذب که از پایان احتمالی روند حکایت دارد. معاملهگرانی که منتظر ماندند و میترسند که حرکت بیشتری از قیمت را از دست بدهند، در بالای بازار انباشته شده و کم کم تعداد خریداران خسته از این روند افزایش مییابد. ثبات قیمت یا حتی کاهش اندکی در قیمت، سرانجام تعداد زیادی از معاملهگران را مجبور میکند که از آن خارج شوند، در نتیجه باعث نوسان و افزایش حجم میشود. در این شرایط و پس از حرکات لحظه ای و شدید قیمت، معمولا ما شاهد کاهش حجم معاملات هستیم. اما چگونگی ادامه تغییر حجم معاملات در روزها، هفته ها و ماه های بعدی با استفاده از سایر دستورالعمل های حجم قابل بررسی است.
3- علائم صعودی
حجم میتواند در شناسایی نشانه های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت کمی افزایش مییابد و به دنبال آن یک کاهش مجدد قیمت رخ میدهد. اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت کف جدید نزند (از پایین ترین سطح قبلی پایین تر نیاید)، و اگر حجم در کاهش مرحله دوم کاهش یابد، معمولاً این اتفاق به عنوان یک نشانه حرکت صعودی و افزایش نرخ تعبیر میشود.
4- حجم و معکوس قیمت
پس از حرکت طولانی در یک جهت، اگر قیمت با کمی تغییر ولی حجم سنگین شروع به نوسان کند، این موضوع ممکن است نشان دهد که یک روند معکوس در حال شکلگیری است و قیمت ها به زودی تغییر جهت خواهند داد.
5- حجم و Breakout در مقابل False Breakout
در شکست اولیه از محدوده یا الگوی های شکل گرفته در نمودار، افزایش حجم نشان دهنده قدرت حرکت و روند است. تغییری اندک یا کاهش حجم در شکست، نشان دهنده عدم علاقه، قدرت کم حرکتی و احتمال بالاتر، برای شکست کاذب است. یعنی احتمالا این شکست رخ نخواهد داد.
چگونه میتوان با استفاده از اندیکاتور Volume در ارز دیجیتال اقدام به معامله کرد؟
در بالا توصیه هایی برای استفاده و درک بهتر از اندیکاتور حجم معاملات عنوان شد. مباحث پیرامون آموزش این اندیکاتور زیاد است. در نظر داشته باشید که Volume با بسیاری از اندیکاتورها تفاوت کلی دارد چرا که هیچ گونه محاسباتی در اجرای این اندیکاتور انجام نگرفته و صرفا برای نمایش اطلاعات حجم معادلات در لحظه، از آن استفاده میشود. اما در کل، معاملهگران برای تشخیص قدرت روند از این شاخص استفاده میکنند. همچنین کاربرد دیگر آن میتواند تشخیص تغییر جهت در روند قیمتی معامله با شکست کاذب باشد. به شکل خلاصه میتوان گفت که اگر نوسانات بازار با حجم بالای معاملات همراه شوند، میتوان این نتیجه گیری را داشت که روند قدرتمند است اما بلعکس اگر حجم معاملات در حرکات قیمت کم باشد، یعنی نه تنها روند قدرت ندارد که ممکن است تغییری در جهت حرکت این روند ایجاد شود. همچنین در نظر داشته باشید که استفاده از این شاخص در فاصله زمانی نزدیک به حال حاضر معتبرتر است و مثلا استفاده از این شاخص در فاصله چند ماه قبل، کارایی ندارد. یک نکته دیگر این است که به شکل تجربی عنوان میشود که یکی از کاربردهای بسیار کارآمد از Volume در نقاط برگشتی است. با این عنوان که پس از شکلگیری یک روند و رخ دادن یک حرکت شدید قیمت در آن (در جهت حرکت اولیه)، اگر حجم معاملات نیز با آن حرکت شدید همراه شود و افزایش یابد، احتمال بازگشت قیمت و معکوس شدن روند آن زیاد میشود. پس میتوان گفت زمانی که در یک روند در جهت حرکت اولیه ناگهان پامپ (افزایش لحظه ای و شدید در جهت بالا رفتن قیمت) و یا دامپ (معکوس پامپ) رخ میدهد، میتوان منتظر بازگشت قیمت بود و روی آن ریسک کرد.
نحوه تشخیص ورود پول به سهم با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات چگونه است؟
افراد زیادی میزان ورود و خروج پول به یک سهم را تحت نظر گرفته و با نیم نگاهی به آن، معاملات آتی خود را برنامه ریزی میکنند. حال با استفاده از اندیکاتور Volume و بررسی حجم معاملات ارز دیجیتال، میتوان به این نکته دست یافت که در مواقعی که هم نرخ ارز صعودی باشد و هم میانگین حجم معاملات آن نسبت به بازهی مشخص شده توسط معاملهگر در ادوار گذشته، افزایش یافته باشد، میزان علاقهی کاربران به آن ارز دیجیتال افزایش یافته و پول بیشتری نسبت به قبل به آن تزریق شده است. این مهم به عنوان یک سیگنال مثبت ترقی میشود.
نحوه تشخیص خروج پول از سهم با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات به چه صورت است؟
شاخص حجم معاملات تنها برای ورود پول به یک ارز کارایی ندارد بلکه خروج سرمایه از آن را نیز نمایش میدهد. یعنی در مواقعی که قیمت یک ارز دیجیتال در وضعیت نزول قرار دارد و این ریزش با افزایش حجم معاملات نسبت به میانگین بازه زمانی مشخص شده (مثلا ماه گذشته) همراه میشود، میتوان این را فهمید که علاقه معاملهگران به این سهم کاهش یافته و این معاملهگرها در حال فروش ارزهای خود هستند و میزان خروج پول از این ارز، زیاد شده است. این واقعه نیز نمایشگر یک پالس منفی است و باید آماده خروج از آن ارز دیجیتال باشیم.
جمع بندی
Volume ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که مشاهده میکنید روش های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. از شاخص اندیکاتور حجم معاملات میتوان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار استفاده کرد. همچنین برای بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید میکند یا نشان میدهد که ممکن است یک روند معکوس وجود داشته باشد، میتوان به این اندیکاتور رجوع کرد. برای کمک به روند تصمیم گیری گاهی از اندیکاتورهای مبتنی بر حجم استفاده میشود. در حالی که ولوم ابزاری دقیق نیست (و در بالا عنوان شد که هیچگونه محاسباتی در آن اتفاق نمیافتد)، اما میتوان سیگنال های ورود و خروج را با نگاهی به عملکرد قیمت و میزان حجم شناسایی کرد.
دیدگاه شما