4 روش تضمینی برای بهبود نقدینگی و قیمت گذاری
برخی مدیران بر این باورند که میتوانند راهکارهای رهایی از مشکلات نقدینگی قیمت گذاری را به راحتی در شرکتشان پیاده کنند. هنگامیکه درصدد انجام این کار برمیآیند، اغلب تصمیمهای عملیاتی ضعیفی چون قرار دادن بهای کمتر برای یک کالا یا پیشنهاد تخفیف را اتخاذ میکنند.
اینگونه تصمیمها اثرات مخربی را به همراه داد. در حقیقت یک تصمیم اشتباه موجب میشود که حاشیه سود به دلیل مسائل مربوط به نقدینگی از آنچه که هدفگذاری کرده بودید، کمتر باشد.
روشهای متنوعی برای بهبود جریان نقدینگی وجود دارد، اما همه آنها با این شرط اجرا میشوند که شما از روش قیمت گذاری مطمئن باشید.از آنجایی که شرکتها همواره نگران از دست دادن کسبوکار خود هستند؛ مدلهای قیمت گذاری و آزمایش آن ممکن است از مسیر درست منحرف شود.
بهینهسازی مدل قیمت گذاری، بیشترین تأثیر را بر نقدینگی دارد. هنگام ارزیابی واقعی قیمت گذاری برای کسبوکارتان، با محاسبه حاشیه سود ناخالص و بهایابی، کار خود را شروع کنید و درک مناسبی از بهایابی نیروی کار خود به دست آورید.در این حالت، تجربه بهتری با مدل قیمت گذاری به دست میآورید.
بهترین روشها برای بهینه سازی قیمت گذاری چیست؟
در این بخش چهار روش برتر برای بهینهسازی قیمت گذاری را با هم مرور میکنیم:
محاسبه حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص، عامل اصلی سودآوری در کسبوکارهاست.
سود ناخالص از مواردی است که متاسفانه اغلب اوقات نادیده گرفته میشود و در صورتحساب درآمد، کمتر مورداستفاده قرار میگیرد. با اینحال، سود ناخالص و شریک وی یعنی حاشیه سود ناخالص، عناصر ضروری برای اخذ تصمیماتی است که صاحب یک کسبوکار کوچک اتخاذ میکند: قیمت گذاری یک کار.
راز سودآوری شرکت شما، محاسبه سود ناخالص برای تحلیل توان بالقوه پوشش تمام هزینههای کسبوکارتان است.
حاشیه سود ناخالص همان سود ناخالص شماست که بهعنوان درصدی از درآمد نمایش داده میشود. اگر شما حاشیه سود ناخالص را به درستی محاسبه کنید، آنگاه میدانید چه زمانی قیمت محصولات و خدمات گوناگون را افزایش دهید.
افزایش قیمتها در زمان درست و برای محصولات و خدمات مناسب، بهترین روش مؤثر بر نقدینگی است که در نهایت بر حاشیه سود ناخالص شما تأثیرگذار است. محاسبه درصد سود ناخالص بهترین روش برای ردیابی سودآوری مشتری یا کار شما است
درصد حاشیه سود ناخالص به شرح زیر محاسبه میشود:
100 * (درآمد /سود ناخالص) =درصد حاشیه سود ناخالص
برای مثال 2 میلیون دلار تقسیم بر 4 میلیون دلار ضربدر 100 مساوی با 50 درصد حاشیه سود خواهد بود.
ردیابی ماهانه حاشیه سود ناخالص و مقایسه آن با حاشیه سود ناخالص هدفگذاری شده، هدایتگر صاحبان کسبوکار برای آگاهی از مشکلات نقدینگی است.
تحلیل حاشیه سود ناخالص میتواند مسائل مربوط به شغل، مشتری یا شرکت را بهتر شناسایی کند. این نوع هوش عملیاتی به شما در اتخاذ تصمیمات قیمت گذاری آتی نیز کمک میکند.
بهایابی انجام کار
بهایابی کار برای صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط ضروری است
بهترین روش برای نظارت بر سود ناخالص به ریال و درصد این است که برخی حالتهای بهایابی شغلی را اجرا کنید. یک سیستم بهایابی شغلی با طراحی مناسب، هزینههای واقعی را برای ارائه خدمات یا محصولات ردیابی میکند.
بنابراین شما میتوانید بهگونهای قیمت گذاری را انجام دهید که به حاشیه سود ناخالص هدفگذاری شده دست پیدا کنید و از این طریق نقدینگی را بهبود بخشید.
اگر شما بهوسیله فعالیت کارمندانتان بر اساس زمان، کسب درآمد میکنید، بهسادگی باید یک سیستم ردیابی زمان را اجرا کنید تا ببینید آیا حقالزحمه مناسبی برای زمان صرف شده در کار اختصاص میدهید یا خیر.
بزرگترین مزیت بهایابی واقعی در کار، این است که میدانید هیچچیز از قلم نیفتاده و شما برای تمام آنچه دریافت میکنید، پرداخت نیز انجام میدهید.
بهایابی نیروی کار
درک صحیح بهایابی کامل نیروی کار به شما کمک خواهد کرد تا قیمت گذاری را برای دستیابی به سود ناخالص هدفگذاری شده به دست آورید.
این کار در حقیقت به شما کمک میکند که قیمت گذاری صحیح را انجام داده و اکثر مشکلات نقدینگی خود را حل کنید. شما میتوانید همه هزینههای خود را پوشش حاشیه سود یعنی چه؟ داده و فقط برای آن ارزشهایی که دریافت میکنید، پرداخت انجام دهید.
میتوانید این کار را برای هر وظیفه به تفکیک انجام دهید. بینش صحیح در بهایابی واقعی این امکان را برای شما فراهم میآورد که اطلاعات مربوط به همه ارزشها و زمان صرف شده برای کار را داشته باشید و بتوانید برای هر شغل مبلغ بالاتری را در نظر بگیرید.
نسبت سود ناخالص خود را در هر بخش (شغل) نسبت به آنچه انتظار دارید و میانگین صنعت مقایسه کنید. این به شما کمک میکند تا دقت خود را در قیمت گذاری های آتی افزایش دهید.
روشی برای بهایابی نیروی کار
بهای کالاهای فروخته شده
بهای کالاهای فروخته شده، رقم مهمی برای کمک به قیمت گذاری است زیرا برای محاسبه سود ناخالص در هر کار استفاده میشود. اطمینان یابید که میدانید بهای دستمزد روزمره (با تمام مزایای جانبی) چقدر است.
آیا میدانید بهای کالاهای فروختهشده چگونه به سود ناخالص سازمان شما مربوط میشود؟
آزمایش مدل قیمت گذاری
اگر مدل قیمت گذاری خود را بهینه کنید، بیشترین تأثیر را بر نقدینگی شما خواهد داشت.
همانطور که اشاره کردیم، سود ناخالص و شریکش یعنی حاشیه سود ناخالص، عناصر ضروری برای مهمترین تصمیمی است که صاحب یک کسبوکار کوچک اتخاذ میکند.
باید در نظر بگیرید که چقدر محصولات یا خدماتتان درست قیمت گذاری شده و آیا حاشیه سودی که قیمت گذاری ایجاد میکند کلید حداکثر سازی نقدینگی شماست یا نه؟
- قیمت گذاری های شما باید تمام هزینههای مستقیم شما را پوشش دهد.
- قیمت گذاری باید سربار شما را نیز پوشش داده و برای شما سود به ارمغان آورد.
مدلهای قیمت گذاری که بیشترین تطابق را با کسبوکار شما به همراه دارد، بشناسید، این مدلها میتواند به یکی از روشهای زیر طراحی شود:
- قیمت گذاری مبتنی بر ارزش
- حقالزحمه ثابت
- زمان و مواد
- نقطه عطف
شما چگونه مدل قیمت گذاری خود را بهینه میکنید تا نقدینگی شرکتتان بهبود یابد؟ به گزارشهای مدیریتی مراجعه کرده و دادهها را یکبار دیگر بازبینی کنید.
گزارشهای مدیریت به شما کمک میکند که بدانید آیا مشاغل خود را بهدرستی قیمت گذاری کردهاید یا خیر؛ همچنین مشتریان سودآور و عوامل سودآوری آنها را میتوانید شناسایی کنید.
تأثیر استراتژیهای تأمین مالی پایدار بر حاشیه سود بانکی
بانکها نقش مهمی در تجهیز و تخصیص منابع، شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری و متنوعسازی ریسک ایفا میکنند. بنابراین، ساختار و کارآیی بخش بانکی بهعنوان یک بعد مستقل توسعه مالی مورد توجه است. از نظر کمیته بانکی بال یکی از مهمترین عوامل ضعف و کاستی در بخش بانکی، کمبود منابع مالی و وامدهی بانکها به سایر بخشهای اقتصادی است. ضعف و ناکارآمدی در تأمین مالی حاکی از فقدان ساختار مطلوب سرمایه در نظام بانکی و تأمین مالی پایدار با هدف ارایه تسهیلات مطمئن است. در این مقاله، اثر استراتژیهای تأمین مالی از منظر شاخص نسبت تأمین مالی پایدار و اثرات آن بر حاشیه سود بانکی در جبران ریسک تأمین مالی در نظام بانکی ایران برای دوره 1385 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفته است. استراتژیهای تأمین مالی پایدار به دو بخش استراتژیهای تجهیز و تخصیص پایدار تفکیک و استراتژیهای تجهیز پایدار به سه بخش و استراتژیهای کاهش تخصیص به چهار بخش تقسیم شده است. براساس نتایج بهدست آمده، پایدار بودن منابع بانکها در ترازنامه، لازمه تخصیص آن در قالب تسهیلات و وام در سمت دیگر ترازنامه، یعنی داراییهاست و ازاینرو، توجه به استراتژیهای تأمین مالی پایدار و در نظر گرفتن این استراتژیها در تصمیمات مدیریت بانک میتواند همیشه بر عملکرد مناسب بانکها تأثیر داشته باشد و به بهبود فضای کسبوکار بانکها کمک کند
کلیدواژهها
مراجع
گودرزی، آتوسا و حیدر زبیدی (1387)، «بررسی تأثیر گسترش بانکداری الکترونیک بر سودآوری بانکهای تجاری ایران»، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال دهم، شماره 35، صص 140-111.
نظریان، رافیک و رقیه عزیزیان فرد (تابستان 1395)، «بررسی عوامل مؤثر بر حاشیه نرخ سود بانکها در ایران»، فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی، سال چهارم، شماره ۱۴.
احمدیان اعظم و مهران کیانوند (1393)، «تأثیر مقررات بانکی بر حاشیه سود بانکی (رهیافت دادههای ادغامی)»، فصلنامه دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، سال هفتم، شماره ۲۱.
شاهچرا، مهشید و ماندانا طاهری (۱۳۹۳)، ارزیابی ساختار ترازنامه و واسطهگری مالی شبکه بانکی کشور، انتشارات پژوهشکده پولی و بانکی.
شاهچرا، مهشید و ماندانا طاهری (۱۳۹۶)، «خلق نقدینگی و الزامات نقدینگی بال ۳ در شبکه بانکی کشور»، فصلنامه روند، سال ۲۴، شماره ۷۷، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
عیسیزاده سعید و زینب شاعری (1391)، بررسی تأثیر حاشیه سود بانکی بر کارآیی صنعت بانکداری (مطالعه موردی: کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا)، بیستودومین همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی، کد مقاله: ACMFEP22_005.
Acharya, V. V., & Merrouche, O. (2012). Precautionary hoarding of liquidity and interbank markets: Evidence from the subprime crisis. Review of Finance, 17(1), 107-160.
Acharya, V. V., Shin, H. S., & Yorulmazer, T. (2010). Crisis resolution and bank liquidity. The Review of Financial Studies, 24(6), 2166-2205.
Adrian, T., & Shin, H. S. (2010). Liquidity and leverage. Journal of financial intermediation, 19(3), 418-437.
Allen, L. (1988). The determinants of bank interest margins: a note. Journal of Financial and Quantitative analysis, 23(2), 231-235.
Allen, F. & Santomero, A. M. (1997). The theory of financial intermediation. Journal of Banking & Finance, 21(11-12), 1461-1485.
Allen, L. (1988). The determinants of bank interest margins: a note. Journal of Financial and Quantitative analysis, 23(2), 231-235.
Arellano, M., & Bond, S. (1991). Some tests of specification for panel data: Monte Carlo evidence and an application to employment equations. The review of economic studies, 58(2), 277-297.
Barajas, A., Steiner, R., & Salazar, N. (2000). The impact of liberalization and foreign investment in Colombia's financial sector. Journal of development economics, 63(1), 157-196.
Berger, A. N., & Bouwman, C. H. (2012). Bank liquidity creation, monetary policy, and financial crises.
Berger, A. N., & Bouwman, C. H. (2009). Bank liquidity creation. The review of financial studies, 22(9), 3779-3837.
Berger, A. N., & Bouwman, C. H. (2013). How does capital affect bank performance during financial crises?. Journal of Financial Economics, 109(1), 146-176.
Berger, A. N., & Bouwman, C. H. (2012). Bank liquidity creation, monetary policy, and financial crises.
Berger, A. N., Miller, N. H., Petersen, M. A., Rajan, R. G., & Stein, J. C. (2005). Does function follow organizational form? Evidence from the lending practices of large and small banks. Journal of Financial economics, 76(2), 237-269.
Berger, A. N., Davies, S. M., & Flannery, M. J. (2000). Comparing market and supervisory assessments of bank performance: who knows what when?. Journal of Money, Credit and Banking, 641-667.
Berger, A. N., Saunders, A., Scalise, J. M., & Udell, G. F. (1998). The effects of bank mergers and acquisitions on small business lending1. Journal of financial Economics, 50(2), 187-229.
Boot, A. W., & Thakor, A. V. (1993). Self-interested bank regulation. The American Economic Review, 206-212.
Boot, A. W., Greenbaum, S. I., & Thakor, A. V. (1993). Reputation and discretion in financial contracting. The American Economic Review, 1165-1183.
Boyd, J. H., & Prescott, E. C. (1986). Financial intermediary-coalitions. Journal of Economic theory, 38(2), 211-232.
Bryant, J. (1980). A model of reserves, bank runs, and deposit insurance. Journal of banking & finance, 4(4), 335-344.
Caballero, R. J., & Simsek, A. (2009). Complexity and financial panics (No. w14997). National Bureau of Economic Research.
Cao, J., & Illing, G. (2011). 'Interest Rate Trap', or: Why Does the Central Bank Keep the Policy Rate Too Low for Too Long Time?.
Shen, C. H., Chen, Y. K., Kao, L. F., & Yeh, C. Y. (2009, June). Bank liquidity risk and performance. In 17th Conference on the theories and practices of securities and financial markets, Hsi-Tze Bay, Kaohsiung, Taiwan.
hoi, B. P., Park, J., & Ho, C. (2009). Insurer liquidity creation: The evidence from US property and liability insurance industry. Documento de trabajo, Howard University, Illinois Wesleyan University and Feng Chia University. Disponible en: http://www. cb. wsu. edu/aria2009/ARIA2009Papers/Full%20Papers/session6A_Choi_Park_Ho. pdf.
Poghosyan, T., & Cihák, M. M. (2009). Distress in European Banks: An Analysis Basedon a New Dataset (No. 9). International Monetary Fund.
Claeys, S., & Vander Vennet, R. (2008). Determinants of bank interest margins in Central and Eastern Europe: A comparison with the West. Economic Systems, 32(2), 197-216.
Demsetz, H. (1973). Industry structure, market rivalry, and public policy. The Journal of Law and Economics, 16(1), 1-9.
Diamond, D. W., & Dybvig, P. H. (1983). Bank runs, deposit insurance, and liquidity. Journal of political economy, 91(3), 401-419.
Diamond, D. W. (1984). Financial intermediation and delegated monitoring. The review of economic studies, 51(3), 393-414.
Diamond, D. W., & Rajan, R. G. (2000). A theory of bank capital. The Journal of Finance, 55(6), 2431-2465.
Diamond, D. W., & Rajan, R. G. (2001). Liquidity risk, liquidity creation, and financial fragility: A theory of banking. Journal of political Economy, 109(2), 287-327.
Diamond, D. W., & Rajan, R. G. (2005). Liquidity shortages and banking crises. The Journal of finance, 60(2), 615-647.
Fungáčová, Z., & Poghosyan, T. (2011). Determinants of bank interest margins in Russia: Does bank ownership matter?. Economic systems, 35(4), 481-495.
Freixas, X., Martin, A., & Skeie, D. R. (2010). Bank liquidity, interbank markets, and monetary policy.
Farhi, E., & Tirole, J. (2012). Collective moral hazard, maturity mismatch, and systemic bailouts. American Economic Review, 102(1), 60-93.
Ho, T. S., & Saunders, A. (1981). The determinants of bank interest margins: theory and empirical evidence. Journal of Financial and Quantitative analysis, 16(4), 581-600.
Holmstrom, B., & Tirole, J. (1997). Financial intermediation, loanable funds, and the real sector. the Quarterly Journal of economics, 112(3), 663-691.
Holmström, B., & Tirole, J. (1998). Private and public supply of liquidity. Journal of political Economy, 106(1), 1-40.
Kashyap, A. K., Rajan, R., & Stein, J. C. (2002). Banks as liquidity providers: An explanation for the coexistence of lending and deposit‐taking. The Journal of Finance, 57(1), 33-73.
King, M. R. (2013). The Basel III net stable funding ratio and bank net interest margins. Journal of Banking & Finance, 37(11), 4144-4156.
Hanweck, G. A., & Ryu, L. H. (2005). The sensitivity of bank net interest margins and profitability to credit, interest-rate, and term-structure shocks across bank product specializations.
Peltzman, S. (1977). The gains and losses from industrial concentration. The Journal of Law and Economics, 20(2), 229-263.
Rochet, J. C., & Vives, X. (2004). Coordination failures and the lender of last resort: was Bagehot right after all?. Journal of the European Economic Association, 2(6), 1116-1147.
Rauch, C., Steffen, S., Hackethal, A., & Tyrell, M. (2008). Determinants of bank liquidity creation-evidence from savings banks. Working Paper: Germen.
Saunders, A., & Steffen, S. (2011). The costs of being private: Evidence from the loan market. The Review of Financial Studies, 24(12), 4091-4122.
Thakor, A. V. (1996). Capital requirements, monetary policy, and aggregate bank lending: theory and empirical evidence. The Journal of Finance, 51(1), 279-324.
Thakor, A. V. (2005). Do loan commitments cause overlending?. Journal of Money, Credit and Banking, 1067-1099.
Vives, X. (2014). Strategic complementarity, fragility, and regulation. The Review of Financial Studies, 27(12), 3547-3592.
نحوه محاسبه حاشیه سود کسب و کار
قیمت گذاری محصولات شما به تعدادی از عوامل داخلی و خارجی کسب و کار شما بستگی دارد.
یکی از این عوامل حاشیه سود است. اما آیا می دانید چگونه حاشیه سود ایده آل برای کسب و کار خود را محاسبه کنید؟
در هر محصول چند درصد باید درآمد کسب کنم؟ نگران نباشید، ما در این مقاله همه اینها را برای شما توضیح خواهیم داد.
اولین چیزی که باید بدانید این است که حاشیه سود با خود سود متفاوت است.
خوب، چطور بله؟ درست است! اساسا، سود تفاوت بین ارزش فروش و ارزش تمام شده آن محصول است.
من حاشیه سود درصدی است که از نسبت بین سود و کل گردش مالی کسب و کار به دست می آید.
بنابراین فرمول محاسبه حاشیه سود به این صورت خواهد بود:
حاشیه سود = کل سود/درآمد و در آخر آن را در 100 ضرب کنید.
مثال در عمل می خواهید؟ پس بیا انجامش بدیم! بیایید فرض کنیم شما با آن کار می کنید فروش پوشاک و شما یک پیراهن از تامین کننده خود خریداری کرده اید که قیمت آن 20 دلار است و آن پیراهن را در فروشگاه خود به قیمت 50 دلار می فروشید.
بنابراین، از آنجایی که حاشیه سود تقسیم سود بر درآمد است، صورت حساب چیزی شبیه به این خواهد بود: سود، در این مورد، 30 دلار خواهد بود، زیرا ما این پیراهن را به قیمت 50 دلار می فروشیم و آن را به قیمت 20 دلار می خریم.
بنابراین، تفاوت این دو 30 دلار است. این سود ما خواهد بود. حالا آن 30 دلار را می گیریم و بر 50 دلار تقسیم می کنیم که قیمت فروش این کالا است. این عدد 0,6 به دست میآید که با ضرب در 100، 60% بدست میآید.
و این یعنی 60 درصد ارزش فروش این بلوز سود است. اما به یاد داشته باشید که این است سود ناخالص یا حاشیه ناخالص
حاشیه سود خالص
در مورد قبلی، ما دیگر هزینه های تجاری را تجزیه و تحلیل نکردیم، فقط به رابطه بین قیمت فروش و بهای تمام شده آن محصول نگاه کردیم.
و فراتر از حاشیه سود ناخالص، ما همچنین داریم حاشیه سود خالص که علاوه بر هزینه های مربوط به خود محصول، سایر هزینه ها مانند مالیات، عوارض و هزینه های عمومی تجاری را نیز شامل می شود.
بنابراین، فرمول محاسبه حاشیه سود خالص به صورت زیر است:
حاشیه خالص = درآمد خالص (پس از کسر مالیات) / درآمد کل.
و در پایان باید در 100 ضرب کنیم.
اگر به مثال قبلی خود برگردیم، اگر 6 درصد مالیات بر فروش 50 دلاری بپردازید، در مجموع 3 دلار مالیات به شما تعلق می گیرد.
بنابراین، در این مورد، سود 30 دلاری قبلاً به 27 دلار کاهش یافته است، یعنی حاشیه سود خالص شما به این صورت خواهد بود: 27/50 ضربدر 100، که در مجموع 54 درصد می دهد.
این می تواند حاشیه سود خالص شما باشد. اما، ممکن است بپرسید، چگونه می توانم بفهمم که حاشیه سودی که روی محصولاتم می گذارم بهینه است؟
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، هیچ پاسخ درستی برای آن وجود ندارد.
برای اینکه بفهمید چگونه قیمت فروش خود را محاسبه کنید و بفهمید که آیا حاشیه سودی که وارد کرده اید برای آن درست است یا خیر کار تو، باید نگاه وسیع تری داشته باشید.
به عنوان مثال، اگر شرکت شما دوران سخت یا ناپایداری را سپری می کند، ممکن است برای شما جالب باشد که رقابت در برابر رقبای خود را افزایش دهید. برای آن، می توانید تصمیم بگیرید که حاشیه سود خود را کاهش دهید و میزان فروش را افزایش دهید.
حال اگر بازار مناسب است و تقاضا در ماههای اخیر رشد کرده است، در این صورت بهتر است به فکر افزایش حاشیه سود خود باشید.
ببینید چگونه چیزی به نام "حاشیه سود ایده آل برای همه شرکت ها" وجود ندارد؟ آنچه وجود دارد یک حاشیه سود ایده آل برای هر لحظه و برای هر شرکت است.
3 نکته اضافی
اکنون، لحظه مهم این مقاله: نکاتی را که می خواهیم به شما ارائه دهیم تا به شما در تعیین حاشیه سود ایده آل برای کسب و کارتان کمک کنیم، رعایت کنید.
1. قیمت محصولات خود را به درستی تعیین کنید
شما باید محصولات خود را به درستی قیمت گذاری کنید. و این را می توان با استفاده از فرمولی به نام انجام داد نشانه گذاری، که چندین فاکتور را در نظر می گیرد که برای هر شرکت مهم است.
2. هزینه ها، هزینه های ثابت و متغیر خود را در نظر بگیرید
نکته مهم دیگر این است که هزینه ها و هزینه های ثابت و متغیر خود را در نظر بگیرید.
هرگز (تحت هیچ شرایطی) حاشیه سود خود را بر اساس آنچه می خواهید برنده شوید یا آنچه فکر می کنید شایسته برنده شدن هستید تعیین نکنید.
در نظر گرفتن عناصری مانند: نیروی کار، مواد اولیه، تعداد ساعات کار، اجاره و غیره ضروری است.
3. بدانید چگونه سود را از حاشیه سود متمایز کنید
همانطور که در ابتدای مقاله بحث شد، ضروری است که بدانید چگونه بین سود و حاشیه سود تمایز قائل شوید و سپس در واقع روی حاشیه سود که درصد است تمرکز کنید.
بدین ترتیب می توان اقلام را با توجه به تقاضایی که در بازار دارد قیمت گذاری کرد.
آگاهی از هر چیزی که وارد و خارج می شود ضروری است جعبه شرکت شما، زیرا به این ترتیب می توانید اهداف را بهتر ترسیم کنید و درصدی را برای قرار دادن در بالای محصولات تعریف کنید.
اطلاعات مربوط به درآمد و حاشیه سود را بدانید
درآمد عملیاتی میتواند برای سنجش سلامت کلی یک کسب وکار یا کسب وکارهای اصلی شرکت استفاده شود. در صورتی که همه چیز با هم برابر باشد، این یکی از مهمترین ارقامی است که شما هنگام خرید یک سهم مالکیت در یک کسب وکار از طریق خرید سهام مشترک هستید یا تصمیم گیری برای اینکه آیا از طریق خرید اوراق قرضه به یک شرکت قرض بدهید یا نه، باید در نظر بگیرید. در این مقاله با نحوه محاسبه و تحلیل آن آشنا خواهید شد.
سرمایه گذاری درس ۴ – تحلیل یک صورت درآمد
درآمد عملیاتی، یا همانطور که اغلب نامیده میشود، سود عملیاتی، کل سود پیش از مالیات است که یک کسب و کار از عملیاتهایش تولید میکند. برای کسب و کاری مانند کلوگ (Kellog)، تولیدکننده غلات و میان وعده، درآمد عملیاتی نشاندهنده سود پیش از مالیات حاصل از فروش محصولات غلات و صبحانه است.
برای کسب و کار مانند پاپا جان (pap john)، این سود عملیاتی نشاندهنده سود پیش از مالیات حاصل از فروش پیتزا است.
سود عملیاتی نشاندهنده درآمدی است که قبل از اینکه چند مورد دیگر مانند سود سهام ترجیحی و مالیات بر درآمد (نگران نباشید – همه موارد دیگر را بعدا در این درس پوشش خواهیم داد) باید پرداخت شوند، در اختیار صاحبان قرار دارد.
سنجش سلامت کسب و کار اصلی یک شرکت با بررسی درآمد عملیاتی
درآمد عملیاتی میتواند برای سنجش سلامت کلی یک کسب وکار یا کسب وکارهای اصلی شرکت استفاده شود. در صورتی که همه چیز با هم برابر باشد، این یکی از مهمترین ارقامی است که شما هنگام خرید یک سهم مالکیت در یک کسب وکار از طریق خرید سهام مشترک هستید یا تصمیم گیری برای اینکه آیا از طریق خرید اوراق قرضه به یک شرکت قرض بدهید یا نه، باید در نظر بگیرید.
دلیل آن واضح و مبرهن است: مگراینکه یک شرکت داراییهای زیادی داشته باشد که بتواند آنها را به فروش برساند، هر گونه پولی که به سهامداران میرسد، باید از فروش مواردی مانند یک محصول یا خدمات تولید شود. اگر یک شرکت با کاهش درآمد عملیاتی مواجه شده باشد، پول برای صاحبان، توسعه، کاهش بدهی یا هر چیز دیگری که مدیریت امیدوار است به آن دست یابد، کمتر خواهد حاشیه سود یعنی چه؟ شد.
این یکی از دلایلی است که درآمد عملیاتی توسط وام دهندگان و سهامداران دقیق بررسی میشود. در واقع، درآمد عملیاتی برای محاسبه نرخ پوشش بهره و حاشیه عملیاتی استفاده میشود. برخی از شرکت ها درآمد عملیاتی دارند که با شرایط اقتصادی کاملا متفاوت است.
این شرکتها به عنوان شرکتهای چرخهای شناخته میشوند.
آنها از چیزهایی مانند کارخانههای فولاد، تولیدکنندگان آلومینیوم، تولیدکنندگان خودرو، تولیدکنندگان تجهیزات سنگین، هتلها و استراحتگاهها، سازندگان خانه و بسیاری از اقلام لوکس مانند جواهرات خوب تشکیل میشوند.
این بنگاهها در بلند مدت میتوانند برای صاحبان خود پول زیادی دربیاورند، اما افزایشی یکنواخت و صعودی در درآمد عملیاتی نخواهند داشت، زیرا احتمال دارد که آنها قرارداد کسبوکار خود را در جریان رکود و کسادی ببینند. حقهای وجود دارد که باید هنگام ارزیابی شرکتهای چرخهای استفاده کنید، چراکه یک سال سود عملیاتی به صورت مجزا، چیزی را که میخواهید بدانید به شما نخواهد گفت.
صعود بازار سرمایه با اصلاح ارز ترجیحی/ حاشیه سود شرکتها بیشتر میشود
بورس با اصلاح ارز ترجیحی با بزرگترین مشکل خود یعنی قیمتگذاری دستوری خداحافظی کرد و این مسأله مهمترین اتفاق بورس در 10 روز گذشته بوده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، گذشت 4 سال از اجرای سیاست تخصیص ارز ترجیحی به برخی کالاها، نشان از شکست این طرح در صحنه واقعی اقتصاد دارد. قیمتگذاری دستوری یکی از نتایج ارز 4200 تومانی بوده و صنایعی که از این ارز استفاده میکردهاند، مشمول قیمتگذاری دستوری شده و این مساله نیز به همه بخش ها تسری پیدا کرده است.
به نظر بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه، یکی از موضوعاتی که مشکلات فراوانی را برای بازار سرمایه ایجاد کرده، همین موضوع قیمت گذاری دستوری بوده است. بسیاری از کارشناسان و سهامداران موافق حذف ارز حاشیه سود یعنی چه؟ ترجیحی از اقتصاد کشور بوده اند. تغییر حاشیه سود برخی صنایع یکی از نتایج حذف ارز ترجیحی در بازار سرمایه است. کارشناسان معتقدند با حذف ارز ۴۲۰۰ نه تنها حاشیه سود برخی شرکتها کاهش پیدا نمیکند، بلکه در بلندمدت با رشد همراه خواهند شد.
بررسیها نشان میدهد تاکنون معاملات در بازار سهام با سه نوع نرخ اعم از نیمایی، سنا و ترجیحی محاسبه میشده است. حال با حذف ارز ترجیحی شرکت هایی که از این ارز بهره میگرفتند، معاملاتشان بر حسب دلار نیمایی انجام خواهد شد؛ از سوی دیگر محدودیت ارزی آنها نیز رفع می شود و می توانند فروشهای خود را به صورت آزادانه انجام دهند.
از بین رفتن رانت با حذف ارز ترجیحی از اقتصاد ایران
شرکتهایی با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی متضرر خواهند شد که با استفاده از رانت، مواد اولیه را تهیه میکردند و محصول نهایی را با قیمت آزاد در بازار میفروختند. که عمده شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه این گونه نیستند. طبق گفته کارشناسان بازار سرمایه، تصمیم اصلاح نرخ ارز در دو مقطع کوتاه مدت و بلندمدت میتواند تاثیر خود را بر بورس بگذارد.
علیرضا سدیدی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس در زمینه تاثیر کوتاه مدت حذف ارز ترجیحی به بورس گفت: حذف ارز ترجیحی به طور طبیعی باعث افزایش رقم فروش در صنایع فعال در بازار سرمایه و اثرپذیر از این ارز میشود. همچنین دست دولت جهت قیمت گذاری را کوتاه می کند و میتوان امیدوار بود افزایش رقم فروش آنها منجر به افزایش حاشیه سود شود.
وی ادامه داد: مهمتر از اثرات کوتاه مدت این سیاست، اصلاح ارز ترجیحی می تواند به معنای تولد صنایعی باشد که به دلیل پایین بودن نرخ ارز ترجیحی توان رقابت با نمونه خارجی خود را نداشتند. همچنین این سیاست رفته رفته رغبت به کالای تولید داخلی را درکشور به دلیل مزیت قیمتی افزایش می دهد. موضوع دیگر اینکه با توسعه صنایع داخلی میتوان امیدوار بود صنایع صادرات محور که اغلب آنها هم بورسی هستند، روزهای بهتری را پیش رو داشته باشند.
حذف قیمتگذاری دستوری مهمترین نتیجه اصلاح سیاست ارز ترجیحی
حمایتهای قیمتی بدترین نوع حمایت از اقشار جامعه چه اشخاص حقیقی و چه شرکت ها و اشخاص حقوقی است و این نوع حمایت ها بعد از مدتی از تحت کنترل بودن خارج میشوند.
به طور کلی اصلی ترین امتیاز حذف ارز ترجیحی و مردمی سازی توزیع عادلانه یارانه ها، اجرای سیاست حمایت مستقیم ریالی از مصرف کننده به جای حمایت ارزی از واردات، پایان قیمت گذاری دستوری و کاهش نقش دولت در اقتصاد است.
به نظر بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی صنایع بزرگ حاضر در بازار سرمایه مانند گروه های خودرویی، مواد داروئی، غذا و آشامیدنی و. قیمت گذاری دستوری است.
حذف ارز ترجیحی از کل اقتصاد کشور می تواند مساله تبعیض میان برخی گروه ها را برطرف کند. به عبارت دیگر، آن دسته از شرکتهایی که ارزشان حذف می شود، اجازه پیدا می کنند محصولات خود را به قیمت بازار عرضه کنند. دراین صورت این شرکت ها میتوانند هم ارز مورد نیاز خود را به قیمت آزاد تهیه و هم به قیمت آزاد محصولات خود را در بازار عرضه کنند.
سدیدی در این زمینه معتقد است: شرکتها وقتی از آزادی عمل برخوردار باشند، طبیعتا سود و درآمد آنها نیز افزایش می یابد و این امر درنهایت منجر به افزایش شاخص های عملکردی بورس میشود. افزایش قیمت کالاها موجب افزایش سود و درآمد شرکتهای بورسی میشود؛ طبیعتا قیمت هر کالایی که به صورت مصنوعی و غیر عادی و به بیان دیگر، به صورت دستوری پائین نگه داشته میشود، باید زمانی آزاد و به نقطه تعادلی خود برسد و گریزی از این مسئله نیست.
بررسیها نشان میدهد صنایع خوراکی، غذایی، دامپروری، زراعتی و دارویی از جمله صنایع بورسی هستند که بیشترین تاثیر از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی خواهند گرفت. در صورتی که این مساله با مدیریت صحیح در این شرکتها همراه شود، میتوان شاهد افزایش سودآوری این شرکت ها در میان مدت و بلندمدت باشیم.
دیدگاه شما