این افراد فاسد باید به جبران خسارت صندوقهای بازشنستگی و. مجبور شوند، نه اینکه با تشویق سرمایهگذاران به حضور مجدد در بازار و ورود حجم بیشتری از داراییهای عمومی به بورس، تشویقی دریافت کنند؛ چراکه بار دیگر با جمعآوری سرمایهها، بازارهای دیگر را به نکبت و کثافت میکشند. جای این افراد در بازار بورس نیست، بازاری که افراد سالم را هم فاسد میکند.
حکم سفتهبازی و بورسبازی
پرسش 1: گاهی در بازار سکه، ارز، بورس و حتی در معاملات خانه و زمین، افرادی صرفاً با هدف رسیدن به سود مضاعف، به عنوان دلالی اقدام به خرید و فروشهای متعدد میکنند که این را در اصطلاح سفتهبازی میگویند، سؤال این است، آیا چنین معاملاتی صحیح و جایز است و استفاده از سود حاصله حلال است؟
پاسخ:
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): موارد مختلف است. به طور کلی اگر مخالف قوانین و مقررات نباشد و با رعایت شرائط شرعی معاملات باشد مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی): خرید و فروش واسطهها فی نفسه اشکالی ندارد، مشروط بر این که بر خلاف قانون نباشد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): حلیت سود حاصل از سفتهبازی و انجام معاملات اقتصادی ریسکدار، به منظور حصول سود از نوسانات کوتاه یا میان مدت، تابع معاملاتی است که انجام میدهند، پس اگر شرایط معاملات را رعایت نمایند اشکال ندارد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): در صورتی که معاملهای با شرایط شرعیه انجام شود سود آن جایز و الا حرام است.[1]
پرسش 2: بورسبازی (نوسانگیری) در بازار سهام، خرید سهام و فروش سریع آن در کوتاهمدت به انگیزۀ کسب سود از تفاوت قیمت خرید و فروش است. در چنین معاملاتی، گاهی فاصله زمانی بین خرید سهام و فروش مجدد آن، آن قدر کوتاه است که ممکن است به دقیقه و ثانیه هم برسد. افزون بر این، امروزه با توسعه فناوری، سیستمهای کامپیوتری پیشرفته برای معاملات با دورۀ نگهداری بسیار کوتاه طراحی شدهاند که میتوانند در کسری از ثانیه شکافهای قیمتی خرید و فروش را شناسایی کرده، به دنبال الگوهای معاملاتی مناسب برای انجام معامله و کسب سود باشند. طبق آمارهای موجود، از سال ۲۰۰۹ حدود ۶۰ تا ۷۳ % از معاملات بازار سهام آمریکا به وسیلۀ این تکنولوژی معاملاتی انجام شدهاند. آیا چنین معاملاتی (ثانیهای و دقیقهای) با هدف کسب سود ناشی از تفاوت بین قیمتهای خرید و فروش با استفاده از سیستمهای کامپیوتری پیچیده صحیح است؟
پاسخ:
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته): معامله با زمان بسیار کوتاه (چند ثانیه یا کمتر) با فرض وجود چنین سیستمهای پیچیده که ریسک احتمالی در آن را مدیریت کند، اشکال ندارد؛ مگر آنکه یک معاملۀ حقیقی رخ ندهد و صرفاً ثبت سند، بدون خریدار و فروشندۀ واقعی باشد. [2]
سفتهبازی ترویج مفتخواری و مفتخوارگی است/ توهین بورسبازان به کارگران و جویندگان کار/ بانکهای خصوصی نکبت بازار پول هستند/ دلالان در هر فعالیتی که علیه مردم باشد، شرکت میکنند
دبیرکل خانه کارگر معتقد است که سفتهبازی و بورسبازی، ویران کردن بنای اشتغال و ترویج مفتخواری و مفتخوارگی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اقتصاد ایران در عین درگیری با رکود، با قدرت گرفتن انتظارات تورمی دست و پنجه نرم میکند؛ مقولهای که در بازارهای مختلف حباب قیمتها را ایجاد میکند. به دنبال سر برآوردن حباب، به صورت طبیعی تقاضا صد چندان میشود. در این هنگام، به جای محکم شدن برخی نظارتها و برخورد با بازیگرانی که با دست انداختن به "ضد رقابت" حبابها را بیشتر باد میکنند، شاهد تکرار سیاستهایی هستیم که افزایش تقاضا و دخالت در میزان عرضه را دنبال میکنند. این سیاستها مشوقی برای رانت خواران محسوب میشوند.
در پس این مشوقها، تورمی سنگینی پنهان است که آرام آرام در اقتصاد تخلیه میشود و طرفهای عرضه و تقاضا را به ذلت میاندازد. در نتیجه این فرایند، تولیدکنندگان در خرید مواد اولیه ناتوان میشوند و حقوق و مزدبگیران هم قدرت خرید خود را پله پله از دست میدهند. مطالعه رفتار بازیگران موثر بازارها، نشان میدهد که آنها به این شیوه ثروتافزایی عادت کردهاند؛ شیوهای که ضدتولید و ضداشتغال است و به بحرانهای معیشتی دامن میزند. «علیرضا محجوب» دبیرکل خانه کارگر و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی ، در گفتگو با ایلنا، به بررسی تاثیرات این رفتار اقتصادی مخرب، در بازار بورس میپردازد.
به تازگی هیات عامل «صندوق توسعه ملی» با سپرده گذاری یک درصد از منابع این صندوق، در «صندوق ثبات بازار» موافقت کرده است تا «صندوق ثبات بازار»، بازارگردانی سهام را در دستور کار دهد. از زمانی که این خبر اعلام شد، کارشناسان اقتصادی نسبت به افزایش پایه پولی و نقدینگی هشدار دادند و تاکید کردند که چنین حمایتهایی موجب تزریق تورم سنگین به اقتصاد در سالهای آینده میشود؛ تورمی که بر دوش فقرا و گروههای کم درآمد جامعه مانند کارگران قرار میگیرند. چنین حمایتهای پرهزینهای به چه قیمت سازمان داده میشوند؟
زمانی که سیاستها از بن غلط باشند و روشهای اتخاذ شده مبتنی بر قانون نباشند، چنین تصمیمهایی گرفته میشوند. افرادی که باید از بورس مراقبت کنند تا ویرانگری بورسبازی به اقتصاد لطمه وارد نکند، خود وارد بورسبازی میشوند. بورسبازی ارزش واقعی سهام را پنهان میکند. اکنون میبینیم که ارزش واقعی سهام یک شرکت، ۱۰ درصد قیمتی است که بر روی تابلو قرار میگیرد، به این معنی، ۹۰ درصد قیمت سهام این شرکت، ناشی از بورسبازی و سفتهبازی است. وظیفه دولت، شرکتهای دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی و شرکتهای وابسته به آنها، عمل صحیح و سالم اقتصادی است. دستگاه قضایی باید به شدت با سفتهبازی برخورد کند؛ تفاوتی هم نمیکند که سفتهبازی در بورس اتفاق بیفتد یا در بازار سکه؛ هر بازاری که به دلیل سفتهبازی از حالت مولد بودن خارج شود و به دست سفتهبازان بیفتد و در اختیار بازیگران آن قرار گیرد، قطعا غیرمولد میشود و ضدتولید و اشتغال رفتار میکند.
هیچ کس حق ندارد به نام کار اقتصادی در بازار بورس، بازار پول و. ، حق اشتغال را از کارگران واحدهای تولیدی سلب کند. سفتهبازی ویران کردن بنای اشتغال و ترویج مفتخواری و مفتخوارگی است. اینکه به مردم بگوییم پولشان را در جایی بگذارند تا سود مفتی نصیبشان بشود، تقبیح کار و هر نوع فعالیت مولد است. این کار و تولید است که سرمایه را از توزیع رانتی خارج میکند و به سمت فعالیتهای مولد حرکت میدهد. بورسبازی حامل یک پیام بسیار قبیح است: هرکس کار نکند، برنده است. حامیان بورسبازی میگویند: «زنده باد هرکس که کار نکند». آنها میخواهند به مردم بگویند که کار برای تراکتور است. بنابراین اعمال سفتهبازان بورس و صندوقها و موسسات حامی آنها توهین به کارگران و جویندگان کار است؛ یعنی هرکس که کار میکند و هرکس که به دنبال کار است، بدعمل میکند و هرکس کار نمیکند، برنده است. صندوقهای بازنشستگی و بیمهای و واحدهای تولید که از جیب بازنشستگان، بیمهشدگان و کارگران به بورس بازی مشغول هستند، بهایِ وحشتناکی را پرداخت میکنند. حتی اگر بورسبازان در این دنیا محاکمه نشوند، عقوبت و محاکمهی سختی در انتظارشان است.
در ماههای گذشته این گمانه مطرح شد که ذات چند سر سفتهبازی که یک سر آن در بورس است، سبب افزایش قیمت کالاها شده است؛ البته بدون اینکه نرخ تورم به صورت قابل ملاحظهای افزایش یابد! به نظر میرسد که نظام قیمتگذاری و پایش فعالیتهای اقتصادی، به گردِ پای سفتهبازان هم نمیرسد؛ چه برسد به اینکه بتواند سدی در برابر اتحاد سفتهبازان و رفتارهای ضد رقابتی آنها ایجاد کنند. از فحوای کلام شما برمیآید که عمل سفتهبازان، باید رفتار مجرمانه محسوب شود؛ چراکه معیشت مردم و پویایی اقتصاد را هدف گرفته است.
امروز عدهای، موسساتی و صندوقهای برای نجات یک منفعت اقتصادی که مبنای آن سفتهبازی در بورس و بازارهای دیگر است، میکوشند. بورسبازی و سفتهبازی اگر با سیاستهای حمایتی مواجه شوند، افزایش قیمتها را سبب میشوند. اگر این رفتارها نبود کالاها با قیمتهای واقعی به فروش میرسیدند. اینگونه بورس و هر بازار دیگری که از رفتارهای این چنینی متورم شده، به جای خود برمیگردد. از مدیریت بورس و از کسانی که بورسبازی را تشویق میکنند، تعجب سفته بازی در بورس میکنیم که درخدمت بورسبازان، سفتهبازان و بازیگران بورس هستند.
قاعدتا حفظ تعادل بازار با قیمتهای واقعی ممکن میشود و میل به قیمتهای واقعی، حفظ تعادل بازار محسوب میشود. اگر کسی عدلهای در واقعی بودن این قیمتها دارد، حاضریم واحد به واحد و بخش به بخش با او بحث کنیم. اگر اینها با ما بر سر غیرواقعی بودن این قیمتها، توافق دارند، پس چرا به غیرواقعیتر شدن کمک میکنند؟! حفظ قیمتهای واقعی وظیفه اصلی هیات مدیره و مدیران بورس است. هرکس تخظی کند، از وظایف قانونیاش عدول کرده است. دستگاههای نظارتی باید با برهم زنندگان تعادل در بازار بورس، برخورد کنند و آنها را زیر نظارت بگیرند، و از تخلفاتشان نگذرند.
از آن طرف، اگر کالایی، سهمی و. به زیر قیمت واقعیاش فروخته میشود باید مقابل آن ایستاد؛ چراکه توطئهای در کار است. بورسبازان و سفتهبازان، هم برای پایین نشان دادن ارزش واقعی کالاها، سهام و. میکوشند و هم برای بالا بردن ارزش آنها؛ یک روز برای اولی دسیسه میچینند و روزی برای دومی؛ باید با هر دو مقابله کرد. ما طرفدار تعیین قیمت غیرواقعی برای سفته بازی در بورس سهام واحدهای مختلف نیستیم اما حتما طرفدار حفظ ارزش واقعی قیمتها و ثبات در بازار بورس هستیم؛ چراکه فقط آن عده که برای این حضور در این بازار تربیت شدهاند و رویای یک شبه میلیارد شدن را در خواب نمیبینند، باید در این بازار بمانند.
پس از سقوط شاخص بورس، کارشناسان حقوقی بر ضرورت برخورد قضایی با شخصیتهای حقیقی و حقوقی که بازار بورس را کعبه آمال صاحبان سرمایههای خرد، جا زدند و "انتظارات تورمی" را در خدمت به قول شما "بورسبازی" درآوردند، تاکید کردند؛ اما تا این لحظه چنین ارادهای شکل نگرفته است. برخورد با این گروه چه اهمیتی دارد و آیا سبب اصلاح رفتار بازیگران، به ویژه بازیگران حقوقی میشود؟
اموال بازیگران منفعتطلبان بورس باید مصادره شود؛ جای آنها در زندان است نه در بازار. اموال آنها باید به عنوان مالیات سرمایههای بادآوره به خزانه واریز شود. دستگاههای مختلف در این مورد کوتاهی کردهاند. آنها باید این پول را از کف دست مجرمان درآوردند تا دیگر این بازیها را بر سر اقتصاد، درنیاورند. جای همه آنها در بازداشتگاه است، اموال و پولهایشان هم باید مصادره شود. هم اسلام در این مورد قواعد محکمی دارد و هم قانون اساسی بر برخورد با آنها تاکید کرده است. از طرفی نهادهای نظارتی نباید اجازه دهند که نهادهای بازار پول، یعنی بازاری که به مراتب کثیفتر از بازار سرمایه است، به بازار سرمایه ورود کنند و عدم تعادل بیشتر در بازار را با خلق قیمتهای غیرواقعی ممکن کنند. بانکهای خصوصی نکبت بازار پول هستند. عمل بیشتر بانکهای خصوصی، قابل دفاع نیست.
صیانت بانک مرکزی از اینها، دلیل حفظ وضع موجود است. کشور باید در قبال این بانکها تصمیم مناسب و بهجا اتخاذ کند. عمل ادغام برخی از این بانکها کار پسندیدهای است که البته باید در قبال تمامی آنها انجام شود. بانکها باید قابلیت کنترل داشته باشند. ما خبر داریم که برخی از این بانکها، ۳ برابر سرمایه خود، تعهدات مالی تعریف کردهاند! این اقدامات به هیچ وجه در هیچ نظام پولی توجیه ندارد و امروز حتی در یک منطقه کوچک اقتصادیِ دنیا هم اجرا نمیشود؛ چه برسد به یک کشور ۸۰ میلیونی. امروز، در نتیجه این اعمال، بازار سکه و پول در اختیار رانت خواران قرار گرفته است.
حداقل کاری که بانکهای خصوصی باید مجبور به انجام آن شوند، پرداخت مالیات سنگین است. زمانی که جایشان در زندان نیست، باید جریمه و خسارتهای سنگینی را به سپردهگذاران پرداخت کنند. اقدامات پولشویانه که برخی از این بانکها انجام دادهاند، نیاز به پیگیری قضایی جدی دارد؛ البته اقدام قضایی در مورد برخی از آنها در جریان است اما نیازمند تقویت نظارتهای عمومی هستیم، چراکه کار قضایی کافی نیست. سیستم نظارتی بانک مرکزی سست شده است. سپردن انتخاب حسابرس به این بانکها، مانند سپردن گوشت به چنگ گربه است. در این لحظه، به جای تشدید نظارت شاهد افول آن هستیم. نظارت در هر لحظه رو به کاهش است. بازار پول و. نیازمند کنترل شدید و کنترل تقاضا است؛ چراکه باید بفهمیم چگونه تقاضای کاذب ایجاد شده است؛ البته دلیل آن را میدانیم: فنری که از بازار سرمایه رها شده است.
با توجه به آثار جبران ناپذیر ورود سرمایههای سرگردان به بازار بورس و از آن طرف خروج بیسر و صدای سرمایههای صدچندان شده از سوی شخصیتهای حقوقی، چگونه میتوان بر این بازار نظارت کرد؟
بازار سرمایه مکلف است که هنگام خروج سرمایه، مالیاتهای سنگین دریافت کند تا فروش سهام صرف نکند. همچنین دولت باید بهجای تشویق موسسات عمومی برای ورود به بورس، با فوریت علیه حقوقیهایی که سرمایه مردم را وارد بورس میکنند، مالیات وضع کند. بازار سرمایه ملعبه بورسبازان و دلالان فاسد شده است. فاسدان این بازار، صندوقهای بیمهای مانند تامین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی و صندوقهای که به شخصیتهای عمومی تعلق دارند، را تشویق به تزریق سرمایه به بورس میکنند و اینگونه ضرر و زیان هنگقتی را به آنها وارد میکنند.
این افراد فاسد باید به جبران خسارت صندوقهای بازشنستگی و. مجبور شوند، نه اینکه با تشویق سرمایهگذاران به حضور مجدد در بازار و ورود حجم بیشتری از داراییهای عمومی به بورس، تشویقی دریافت کنند؛ چراکه بار دیگر با جمعآوری سرمایهها، بازارهای دیگر را به نکبت و کثافت میکشند. جای این افراد در بازار بورس نیست، بازاری که افراد سالم را هم فاسد میکند.
اگر ملعبه شدن نهادهای عمومی در بازار سرمایه بارها تکرار شده است، چرا از دستور کاری که موجب وارد شدن زیان به سپردهگذاران و سلب اعتماد آنها میشود، تبری نمیجویند؟
میل به دلالی و سفتهبازی بازیگران اقتصاد را در دو سمت عرضه و تقاضا، مسموم میکند. ورود افراد ناسالم یعنی ناسالم شدن کل چرخه اقتصادی کشور. بسیاری از گروههایی که در ایران تجارت میکنند، از دشمنان ما جلوتر هستند و کارهایی که دشمن نمیتواند انجام دهد، را انجام میدهند. آنها که دلالی میکنند منتظر نشستهاند تا ببیند چه سیاستهایی بازار را برای حضورشان داغ میکند. آنها در هر فعالیتی که بر علیه مردم است، شرکت میکنند و خود را به یک بازار محدود نمیکنند. طبیعت کار اینها ایجاد فلاکت برای مردم، تشدید شکاف طبقاتی، ایجاد شکاف میان عرضه و تقاضا، کاهش قدرت خرید حقوق بگیران و. است.
در این فضا گروههایی که میتوانند در فعالیتهای مولد مشارکت کنند از دستور کارها منزجر میشوند. آنها با مشاهده سیاستهایی که نقش طرفهای عرضه و تقاضا را در فرایندهای اقتصادی تضعیف میکند، نگران تحولات آینده میشوند و خود را منزوی و بیدفاع میبینند. چگونه میتوان تعادل را به اقتصاد برگرداند؟
قوانین این کشور حداقل در مورد پولشویی محکم است. حداقل میتوانیم در مورد، آن دسته از تخلفات که برای آنها قانون داریم، درست عمل کنیم. میتوانیم قوانینی را که راجع به کنترل تقاضا و هدایت عرضه است را اجرا کنیم. تجارت منصفانه از انحصاری که برای برخی ایجاد شده، متضرر شده است. حداقل میتوانیم رفتارهای ضدرقابتی را که برای که آنها قانون نوشتهایم، اجرا کنیم؛ اما این بازارها از لحاظ قیمتگذاری، خط سیر قیمتها، مدیریت عرضه و تقاضا بیشتر به جنگل شبیه است. هیچ قاعده عادلانهای برای تنظیم روابط جاری نمیشود. حداقل قوانین موجود را اجرا کنند، باقی پیشکش.
دولت بورس رابه بازار سفتهبازی تبدیل کرد
گروه اقتصادی: نقدینگی، افزایش نرخ ارز، بی ثباتی در بازارهای مختلف اقتصادی از مشکلات اصلی اقتصاد کشور طی سال های متمادی بوده و هست تا جایی که در چند ماه اخیر افزایش نرخ تورم و گرانیهای افسارگسیخته وضعیت معیشتی مردم را بسیار دچار مشکل کرده است. گفتنی است با توجه به عدم وجود یک برنامه برای اصلاح این وضعیت اقتصادی بیم آن می رود که این تورم همچنان افزایش یابد و در نتیجه مردم را با مشکلات بیشتر روبرو کند.لذا درباره دلایل افزایش نرخ تورم و نقدینگی و چگونگی کنترل آن با حیدر مستخدمین حسینی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی گفت وگویی انجام شده که در ادامه می خوانید:
نادیده گرفتن مردم در تصمیمات دولت و مجلس
در حال حاضر کشور با تورمی شدید مواجه است و پیش بینی می شود که این تورم لجام گسیخته که به شدت شرایط زندگی را برای مردم و طبقات پایین درآمدی سخت کرده است همچنان ادامه داشته باشد، در شرایط فعلی اقتصاد، راهکار کنترل تورم چیست و دولت باید از چه ابزارهایی برای کنترل تورم استفاده کند؟
مستخدمین حسینی: دولتها و مجالس مختلف می آیند و می روند اما آنچه از خود به جای می گذارند، وضعیت بد اقتصادی و وضعیت بد معیشتی با توجه به افزایش قیمت ها و تورم است که دقیقا این ها به عنوان یادمانی از دولت ها و مجلس ها به یادگار می ماند. دولت و مجلس در تصمیم گیری ها مردم را نادیده می گیرند، در حالی که جور ناکارآمدی این تصمیمات سفته بازی در بورس را باید مردم بدهند. مساله بسیار مهم برای مردم این است که از امنیت ذهنی، شغلی، فکری، اجتماعی و اقتصادی برخوردار باشند که از این امنیت برخوردار نیستند، درحالیکه وظیفه هر دولتی به عنوان حکمران آن است که در وهله اول در حوزه های مختلف جامعه احساس امنیت شغلی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند. در حوزه تصمیمات اقتصادی دولت سفته بازی در بورس سفته بازی در بورس و مجلس که به صورت بخشنامه، آئین نامه ، دستورالعمل و قوانین صادر و یا ابلاغ می شود ؛ آنچه که برای همه مردم اعم از کارمند، کارگر، شاغل بخش خصوصی و حتی بازرگان، واردکننده و صادرکننده اهمیت دارد، امنیت اقتصادی است و این نکته یکی از نکات اساسی و کلیدی است که برخلاف انتظار در تصمیمات دولت در حداقل توجه قرار دارد. با توجه به توضیحات فوق در اینجا باید اشاره ای به تعیین نرخ سود بانکی داشت، علیرغم اینکه کارشناسان اعلام کردند که نرخ سودی که بانک مرکزی اعلام کرده با تورم فاصله زیادی دارد و این نرخ می تواند باعث خروج سپرده ها از بانک ها و حرکت نقدینگی به سمت بازارهای مختلف و در نتیجه تخریب بازارها و آسیب زدن به آنها شود اما بانک مرکزی بدون توجه به نظرات کارشناسی نرخ سود بانکی را 15 درصد اعلام کرد و لذا با گذشت 2 ماه از تعیین نرخ سود بانکی و مشاهده پیامدهای ناشی از آن ناچار به افزایش نرخ سود بانکی شد، اگرچه این افزایش حداقلی کارساز نیست. با توجه به شرایط اقتصادی و افزایش نرخ تورم مردم برای حفظ قدرت خرید نقدینگی خود را در یک بازار نمی گذارند و مرتب از یک بازار به بازار دیگر منتقل می کنند. شرایط اقتصادی کشور شرایطی خاص و ویژه است لذا در این شرایط دولتمردان و نمایندگان مجلس باید تصمیماتی اتخاذ کنند که متناسب با شرایط کشور باشد. در حال سفته بازی در بورس حاضر امکان فروش نفت به میزان سابق وجود ندارد و درآمد ارزی حاصل از آن را با توجه به تحریم ها نمی توان به کشور منتقل کرد، ضمن اینکه با توجه به درآمدهای محدود ارزی نمی توان چوب حراج به منابع ارزی زد و برای واردات هر کالایی مجوز صادر کرد.
سناریوهای اقتصادی دولت کجاست؟
شرایط فعلی اقتصاد نیازمند داشتن نظام اقتصادی خاص است، اما آیا ما برای این شرایط اقتصادی خاص نظام اقتصادی خاصی را تعریف کرده ایم؟
در چند سال اخیر با تشدید تحریم ها دولت دائما از وجود سناریوهای اقتصادی مختلفی برای مقابله با تحریم و شرایط جنگ اقتصادی خبر می داد در حالی که تاکنون کسی آن سناریوها را ندیده است.
رابطه نقدینگی با افزایش تورم چگونه است و تاثیر آن بر تورم چیست؟
هرگاه رشد نقدینگی برابر با رشد تولید نباشد، سرریز آن تورم است به این معنا که به هر میزان که نقدینگی خلق شود و نقدینگی در تولید قرار نگیرد تورم خواهیم داشت، بنابراین اگر برای کنترل تورم همان روشی که تاکنون دولتمردان و بانک مرکزی بکار گرفته اند را ادامه دهیم قطعا اوضاع بدتری خواهیم داشت و موفق نخواهیم شد. بنابراین باید سناریوی اداره کشور در حوزه اقتصادی کاملا تغییر کند.
سود افزایش شاخص بورس وارد تولید نمی شود
اکنون بخشی از نقدینگی به سمت بازار سرمایه حرکت کرده، این موضوع را در شرایط فعلی اقتصاد چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حرکت نقدینگی به سفته بازی در بورس سمت بورس اثرات مثبتی را خواهد داشت؟
دولت در شرایطی از بازار سرمایه حمایت می کند که رشد بی رویه آن خطرات و مشکلات بسیار جدی در آینده نزدیک برای کشور رقم خواهد زد. نوید دادن سود آنی در بازار سرمایه اصلا با ماهیت بازار سرمایه تطابق ندارد.
بازار سرمایه بازار پرریسکی است و سودی که تاکنون نشان داده واقعی نیست، افزایش شاخص ها در بورس واقعی نیست و این مسائل موجب می شود که نقدینگی نتواند در جای درست که همان بخش تولید است قرار گیرد. حتی ریالی از سود افزایش شاخص در بورس که دولتمردان بیان می کنند در جهت حمایت از تولید است وارد تولید نمی شود. دولت با تبلیغات نابجا برای بازار بورس آن را تبدیل به بازاری برای سفته بازی کرده است به عبارتی دولت با تبلیغات هر چند وقت یکبار سفته بازی را در این بازار رقم می زند. تبلیغات برای بورس باعث میشود نرخ سهام افزایش یابد و دولت نیز بخشی از سهام را که در اختیار دارد با قیمت بالا در بازار عرضه می کند.
وقتی مجموعه دولت سفته بازی در بورس و بانک از بورس حمایت می کنند و در مدت کوتاهی افرادی که در بورس سرمایه گذاری کرده اند سودهای کلانی دریافت کرده اند طبیعی است که نقدینگی به سمت بورس حرکت کند اما باید به این نکته توجه داشت که براثر سود بالای بورس برخی از مردم دارایی ها خود از قبیل خانه و خودروی را فروخته اند و در صورت ریزش و سقوط بورس متحمل ضرر بسیار زیادی می شوند.
خنثی ماندن بورس در مقابل شوک ها نتیجه مدیریت دست های پنهان است
برخی کارشناسان ادعا می کنند که بورس حداکثر تا شهریور رشد دارد. این ادعا درست است؟
مستخدمین حسینی: زمان ریزش بورس مشخص نیست و عوامل مختلف داخلی و جهانی بر زمان ریزش آن موثر است. در مجموع بورس همیشه تحت دو شوک قرار دارد که یکی شوک داخلی و تصمیماتی که دولت و مجلس اتخاذ می کند و دیگری هم شوک بیرونی است به عنوان مثال حتی انتخابات آمریکا نیز می تواند بر بورس تاثیر گذار باشد. در مجموع وضعیت بازار سرمایه هیچگاه به صورت قطعی قابل پیش بینی نیست اما باید این را قبول کرد که بازار سرمایه در مقابل هر شوکی واکنش نشان می دهد و تنها زمانی خنثی خواهد بود که دست های پنهان آن را مدیریت کند و اکنون این نقش مدیریتی را دولت بر عهده گرفته است.
دولت از تورم استقبال می کند
یک نکته خیلی مهم را نیز باید بدانیم که دولت از تورم بدش نمیآید ، زیرا تورم و افزایش نرخ ارز است که بانک ها را از ورشکستگی نجات می دهد و با این شرایط است که دولت قادر به پرداخت بدهی خواهد بود. بنابراین با افزایش قیمت ها، دارایی های دولت به لحاظ ارزشی افزایش می یابد و بنابراین دولت قادر خواهد بود که از دارایی های خود بدهی هایش را بپردازد و بنابراین دولت از تورم استقبال می کند.
اما کمر مردم زیر بار این تورم خم می شود، پس تکلیف مردم چیست؟
اینکه بر سر مردم چه میآید، باید گفت که بعضی از دولتمردان مطرح کرده اند و اشاره کردهاند که باید دید تحمل فشار مردم تا کجاست. بنابراین باید گفت که یک اراده جدی برای تورم و کاهش آن وجود ندارد؛ زیرا میزان بدهیهای دولت رقم بالایی را تشکیل میدهد و اگر تورم نباشد بازپرداخت آن بدهی برای دولت سخت است.
عامل موثر بر رشد تورم نقدینگی است، دولت از بانک مرکزی کمک می گیرد و این باعث می شود که پایه پولی افزایش یابد و افزایش پایه پولی نیز قطعا منجر به تورم می شود.
چه باید کرد؟
چه باید کرد را در میان صحبت هایم اشاره کردم. اما نکته کلیدی، تغییر ساختار بودجه دولت است و باید به سمت بودجه ریزی عملیاتی رفت. بحثی که سال هاست دولت ها بیان می کنند اما هرگز پایبند آن نبوده اند و حتی مجالس گذشته هم به آن توجه نکرده اند و امیدواریم این مجلس به آن توجه کند. در درجه دوم باید فضای کسب و کار را از تمام محدودیت ها پاک کرد، در حال حاضر برای راه اندازی یک کسب و کار آن قدر مجوز و قوانین دست و پاگیر وجود دارد که فعال اقتصادی را از عمل خود برای راه اندازی کسب و کار پشیمان می کند ، لذا این نکته حائز اهمیت است که موانع را از مقابل ایجاد کسب و کارها برداشت. نظام بانکی ما بیمار است و بیماری خود را که رانت و فساد است را به جامعه منتقل کرده است. برای اصلاح ساختار اقتصادی باید دو اقدام مهم انجام داد که یکی اصلاح بودجه و دیگری اصلاح نظام بانکی است. سالهاست که قرار است نظام بانکی ما تغییر ساختار دهد اما تاکنون در حد حرف مانده است و از سوی دولت و بانک مرکزی قدمی برای آن برداشته نشده است و هیچ لایحه ای برای اصلاح ساختار بانکی ارائه نشد ه است. ادامه این ساختارهای غلط و افزایش تورم منجر به نارضایتی مردم می شود و جامعه را آسیب پذیر می کند. بنابراین دولت و مجلس باید با اراده بر مسائل و مشکلات فائق شوند. یکی از راه ها برای فائق شدن بر مشکلات کنترل نقدینگی است و هدایت نقدینگی به سمت تولید است. دولت ها معمولا در سال های آخر کارنامه ارائه می دهند که یکی از آن کارنامه ها، کارنامه وضع بدهی ها و دیگری کارنامه وضعیت نقدینگی است . لذا وقتی تورم وجود داشته باشد دولت و حتی بانک ها قادرند که بدهی خود را پرداخت کنند. همه بانک ها ذخایر ارزی دارند وقتی نرخ ارز افزایش می یابد و بانک ها ذخایر ارزی خود را تسعیر و به نرخ روز تبدیل به ریال می کنند، سود زیادی برای بانک ها بدست می آید، بدون اینکه این سود عملیاتی باشد.
وقتی تورم افزایش می یابد و آن گاه دولت از محل افزایش ارزش دارایی قادر به پرداخت بدهی میشود به این معناست که عاملی به نام عامل سیاسی سوار منطق اقتصادی میشود و منطق اقتصادی را در سایه سیاست تحت تاثیر قرا رمیدهد.
آینده بازار سرمایه چگونه ارزیابی میکنید؟ سفته بازی در بورس
اما برگردیم به وضعیت بورس، سال 92 شاخص بورس رو به افزایش بود اما در نیمه دوم همان سال شاخص بورس منفی شد و همه در این وضعیت فروشنده سهام شدند بطوری که برای کنترل شرایط، وزیر امور اقتصادی وقت با اقدامی نادر در جهان فروش سهم را سهمیه بندی و کوپن بندی کرد و اعلام کرد که هر فرد در روز قادر به فروش مقداری از سهم خود خواهد بود. لذا سهامداران برای اینکه گرفتار قوانین سختگیرانه بعدی نشوند اقدام به فروش هر چه سریعتر سهام خود کردند و بدین ترتیب شاخص بورس ریزش کرد این اتفاق اثرات منفی خود را در بازار بورس گذاشت و در نتیجه ریزش شاخص بورس در سالهای 93، 94 و 95 نیز تداوم یافت و نمادهای جدید پذیرش مشتری در حداقل قرار گرفت. لذا بسیاری از کارگزاری ها و شاید تمام کارگزاری ها با زیان مواجه شدند و برای پرداخت حقوق کارکنان خود مجبور به اخذ وام از بانک ها شدند. اما در سال 96 آرام آرام این وضعیت اصلاح شد و بورس به سمتی حرکت کرد که بتواند بخشی از نقدینگی را جذب کند تا اینکه در سال 97 وضعیت بورس بهبود یافت و در سال 98 نیز نتایج آن مشاهده شد و به دنبال عوامل تاثیرگذار دیگر این افزایش شاخص تاکنون نیز ادامه دارد. اما سوال این است که با رشد شاخص در بورس چه تغییر کیفی در شرکت های بورسی ایجاد شده است؟ آیا تکنولوژی جدید وارد کرده اند، آیا شرکت های بورسی برای افزایش تولید؛ افزایش شیفت داده اند و سرمایه گذاری جدید کرده اند؟
بازی دو سر برد دولت در بازار سرمایه
برخی از عواملی که باعث رشد شاخص بورس شده عبارتند از کاهش ارزش پول ملی و محدود شدن واردات و تجدید ارزیابی دارایی ها و . لذا به غیر از این چند مورد دلیلی برای افزایش شاخص بورس وجود ندارد و با این شرایط اگر بازار سرمایه ریزش کند قطعا اثرات مخربی بر اقتصاد خواهد گذاشت. در حال حاضر مردم به سمت بازار سرمایه گرایش یافته اند و نقدینگی خود را به این بازار پرسود وارد کرده اند بنابراین اگر بازار سرمایه سقوط کند اگر فردی به عنوان مثال 100 واحد پولی سهام خرید و ارزش سهام وی به 140 واحد رسیده با سقوط بازار سرمایه ممکن است ارزش سهام وی به کمتر از ارزش خرید مثلا 70 واحد پولی برسد و با این وضعیت آن فرد حتی نقدینگی کمتری نسبت به آنچه که در بورس سرمایه گذاری کرده بدست می آورد.این وضعیت اگر در سطح گسترده ای اتفاق افتد و به عبارتی بازار سرمایه سقوط کند به این معناست که نقدینگی مردم در نتیجه سقوط بازار سرمایه به شدت کاهش می یابد و این شرایط به نفع دولت است زیرا دولت از این اتفاق نتیجه مثبتی دریافت می کند و آن را به عنوان موفقیت و عملکرد مثبت خود اعلام می کند که در سال اخر کنترل نقدینگی را به دست گرفته و رقم نقدینگی در اقتصاد را کاهش داده است و به دنبال کاهش نقدینگی نیز تورم کاهش می یابد. بنابراین دولت نقدینگی را افزایش می دهد و با افزایش نقدینگی تورم افزایش می رود و با افزایش تورم ارزش دارایی های دولت افزایش می یابد و از محل افزایش سرمایه بدهی های خود را پرداخت می کند ضمنا با هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه باعث رشد شاخص بازار سرمایه می شود اما در جایی این بازار نیز سقوط می کند و با سقوط بازار سرمایه نقدینگی کم می شود و به این ترتیب دولت در این فرایند کارنامه مثبتی از کاهش نقدینگی بدست می آورد.
بنابراین شما می خواهید بگویید که دولت در موضوع اقتصاد سیاستگذار زیرکی است؟
حمایت از بازار سرمایه بسیار خوب است و مورد تایید نیز هست، البته حمایت از همه بازارها در اقتصاد خوب است اما این حمایت باید به شیوه صحیح و منطقی انجام شود تا اقتصاد کشور را دچار مشکل نکند. اگرچه در حال حاضر ارز حاصل از صادرات نفت بسیار کم است اما به هرحال سیاستگذاری ارزی دولت است و خود دولت است که می تواندنرخ ارز را مدیریت کند و آن را توزیع کند. در یک مقطعی نرخ ارز دولتی 4200 تومان اعلام شد و پس از آن اعلام شد هر فردی به هر میزان ارز 4200 تومانی بخواهد به وی اختصاص می دهیم، این موضوع باعث شد عده ای که حتی کارت بازرگانی نداشتند کارت بازرگانی بگیرند و به نام واردات کالا ارز را به قمیت 4200 تومان از دولت گرفتند و نه تنها کالا وارد نکردند بلکه به اشکال مختلف از ارز 4200 تومانی سوء استفاده کردند، بعدها هم که مشکلات ارزی حاصل شد بعضی از این افراد به عنوان اخلال گر نظام ارزی معرفی شدند اما نکته مهم این است که این است که زمینه این اخلال بازار ارز را چه کسی بوجود آورده بود؟ قطعا سیاستگذار بوجود آورده است و نکته مهم این است که همواره برای حل مشکلات این چنینی به فکر مجازات عوامل اجرایی می افتیم و از عامل اصلی که همان سیاستگذار باشد غفلت می کنیم. در مورد سکه نیز وضعیت به همین شکل است، ضرب سکه در انحصار دولت است واگرچه بخشی از دلایل افزایش قیمت سکه افزایش ارزش جهانی طلا و یا مسائلی از این قبیل است است اما منشا اصلی افزایش قیمت دولت است زیرا دولت آن را ضرب می کند و با هر قیمتی نیز آن را می فروشد. در مجموع باید گفت برخی از تصمیمات غلط سیاستگذار است که موجب بهم ریختگی بازارهای مختلف و در نتیجه افزایش تورم و نقدینگی می شود اما برای حل مشکلات همواره به حذف عوامل اجرایی فکر می کنیم و از سیاستگذار واقعی غفلت می شود.
کلمات کلیدی بازار بورس و سرمایه: سفته باز و سفته بازی
در سادهترین تعریف، سفته بازی یا Speculation را به صورت «وارد شدن به تعاملات مالی پرریسک به منظور سود بردن از نوسانات ارزش یک کالا تعریف میکنند». گاهی در زبان فارسی – البته با کمی قربانی کردن از مفهوم دقیق این کلمه – به سفته بازها، نوسان گیر هم گفته میشود.
سفته باز یکی از واژههایی است که در ادبیات اقتصادی عامه مردم ما، به عنوان واژه ای با بار معنایی منفی رواج پیدا کرده است. گاهی اوقات ممکن است در نشریات، مقالهها و تحلیلهایی را مشاهده کنیم که از «سفته بازها» به شکلی بسیار منفی و در حد «قاچاقچی» یا «تروریست اقتصادی!» نام میبرند.
به گزارش سایت متمم، البته واقعیت هم این است که اگر سفته بازها در یک بازار مالی، به گروهی خاص با داراییهای خاص یا امتیازهای خاص محدود شوند، ممکن است موجب آسیب رسیدن به سلامت آن بازار شوند. اما بهتر است با مفهوم کلی سفته باز و سفته بازی آشنا باشیم تا این واژه (یا صفت) را به شکل دقیقتری به کار بگیریم.
در سادهترین تعریف، سفته بازی یا Speculation را به صورت «وارد شدن به تعاملات مالی پرریسک به منظور سود بردن از نوسانات ارزش یک کالا تعریف میکنند». گاهی در زبان فارسی – البته با کمی قربانی کردن از مفهوم دقیق این کلمه – به سفته بازها، نوسان گیر هم گفته میشود.
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود. برای اطلاعات بیشتر، لطفاً به این صفحه مراجعه نمایید.
اگر بحث کوسه های خشن یا پشه های مزاحم در متمم را مطالعه کرده باشید احتمالاً باید به این باور رسیده باشید که بازارها، درست مانند یک اکوسیستم هستند و هر یک از این نقشها، در صورتی که به شکل متعادل و منطقی آن ایفا شوند، میتوانند ضامن سلامت و بقاء بازار باشند.
اما خوب است به خاطر داشته باشیم که شکل متعادل سفته بازی به تعدیل عرضه و تقاضا و تامین نقدینگی کمک کرده و شکل نامطلوب آن، به ایجاد نارضایتی در معامله کنندگان و سرمایه گذاران و همینطور ایجاد حباب در قیمتها و نوسانات شدید قیمتها (Market Volatility) منجر میشود.
رشد بورس متوقف شد، سفته بازی در پایان راه، بازی بعدی کجاست؟
شاخص بورس در مرز 2 میلیون واحد متوقف شده و فهم بازار بعدی برای سفته بازی و کشف ریشه های آن؛ در پیش بینی وضعیت کوتاه مدت اقتصاد ایران تاثیر مهم دارد.
به گزارش تحریریه، شاخص بورس در مرز 2 میلیون واحد متوقف شده است و انتظار می رود افزایش بیشتری نداشته و دوران یک و نیم ساله ریزش و تعدیل آن سفته بازی در بورس آغاز شود.
اگرچه ماشین چاپ پول دولت هم در سرنوشت بازار بورس تاثیر مستقیم و بی جایگزین دارد، اما لو رفتن بازی بانک ها باعث حساس شدن نهادهای ناظر شده و مانعی سخت در برابر به مهلکه بردن اقتصاد با بازار داغ سفته بازی ایجاد کرده است.
رویکرد بانک مرکزی در جهت تامین مالی بهتر اقتصاد و تقویت بخش واقعی نیست و نمی توان انتظار داشت دولت به درآمدهای مالیاتی بیشتری برسد و مباحثی مانند پولی شدن کسیر بودجه مطرح شده است.
پولی شدن کسری بودجه از نظر دور نیست، اما بر استقراض دولت از بانک ها ترجیح دارد و به جای اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی برای ریخته شدن به حساب بانکها، این منابع را مستقیما روانه دولت کرده و ملت را به بانک ها بدهکار نمی کند.
افزایش فهم نهادهای عالی ناظر نظام از کنش کنشگران اقتصادی هرگز به اندازه مقطع کنونی جامع نبوده است که باعث افزایش امیدها به اصلاح روندهای کنونی می شود.
برندگان بورس نقدینگی قابل توجهی دارند که به سمت بازارهای دیگر هدایت خواهند کرد. اما اندازه آنها نسبت به کلیت بازار اندک است و نمی توانند سفته بازی دیگری را در گوشه ای از اقتصاد کشور بر پا کند. هرگونه سفته بازی جدیدی در اقتصاد بدون حضور بانک ها و نهادهای حقوقی غیرممکن است.
افزایش چند درصدی در قیمت مسکن تا پایان سال محتمل است، اما نمی توان آن را به حساب برندگان بورس و از راه رسیدن نقدینگی های بورس بازان پیروز گذاشت و مردم بهتر است با منطق کارشناسی تحولات را دنبال کنند.
به نظر می رسد که دوران ایجاد اغتشاش در اقتصاد کشور به پایان رسیده و در یک سال آینده باید شاهد تبعات سنگین ناشی از رکود تورمی بی سابقه در اقتصاد باشیم و خبری از ویروس های جدید مخرب نیست.
دیدگاه شما