نگرش‌های اشتباه بورسی


موفقیت در معامله گری سفر است، نه یک مقصد

برای بعضی مسافرت در حرکت از مبدا و عجله کردن برای رسیدن به مقصد تعریف می شود. عجله و انتظار برای رسیدن به مقصد باعث می شود تا مسیر سفر برای ما طولانی و کسل کننده شود. این احساس ناخوشایند، خستگی سفر را نیز به دنبال دارد تا جایی که شاید ما را از رسیدن به مقصد منصرف کند! درحالی که از این نکته نباید غافل شویم که مسیر سفر، جذابیت ها و زیبایی هایی دارد که دیدن و لذت بردن از آنها نیز جزئی از سفر محسوب می شود.

در واقع این پند را میتوان تعمیم داد و آن را برای معامله گری هم در نظر گرفت.

آیا تا بحال این اتفاق برای شما افتاده است که از نتایج معاملات خود سرخورده و عصبی شده باشید؟ ممکن است شما در بازار مقداری سود کسب کرده باشید و در معامله بعدی خود تمام آن را از دست بدهید! احساسی را که شما در این زمان پیدا میکنید هیچ کس درک نخواهد کرد مگر کسی که این اتفاق ناخوشایند قبلا برای او افتاده باشد.

مطمنا روشی برای از بین بردن عواطف و احساسات منفی که اغلب ذهن شما را در تصمیم گیری برای معامله هایتان تیره و تار می کند، وجود دارد. برای یافتن کلید آن، شما نیاز به ایجاد یک تغییر ذهنی دارید. کاری که قرار است انجام دهید این است که باید به جای تمرکز روی پول و سود روی فرایند معامله گری متمرکز شوید.

دام روانی تمرکز روی کسب سود و نتیجه آن

شاید زمانی که قصد یادگیری و آماده سازی خود برای ورود به مارکت را داشتید هیچ وقت به این راز بزرگ بر نخوردید که:

اگر در مارکت فقط سودآوری برای شما مهم باشد مسلما نمیتوانید سود مستمر از معامله هایتان بدست آورید! اگر شما علاقه صادقانه به معامله گری نداشته باشید، در دام ذهنی، تمرکز روی پول و کسب سود گرفتار میشوید که این طرز تفکر برای دوام در بازار مناسب نیست.

وقتی بیش از اندازه روی سود آوری در مارکت تمرکز کنید، به طور ناخودآگاه به معامله کردن بیشتر تحریک میشوید. معامله گری بیش از حد یکی از علت های اصلی کال مارجین شدن است! (فراچارت: کال مارجین در میان معامله گران به معنای از دست دادن کل پول رواج دارد). توماس بولکوفسکی نویسنده کتاب دایره المعارف الگوهای نموداری میگوید: با افزایش تعداد معامله هایم ،نتایجم بدترمیشد به احتمال زیاد ممکن است به این دلیل باشد که سودهایم را با اندازه مختصر از بازار برمیداشتم و اجازه رشد سود را نمیدادم.

مطمنا هنگامی که در مارکت پوزیشن های باز زیادی داشته باشید نمیتوانید با تمام قدرت آن ها را مدیریت کنید و با توجه به فشار عصبی واسترس ناشی ترید ممکن است نتوانید بهترین تصمیم ها را در آن نگرش‌های اشتباه بورسی لحظه بگیرید و به آن ها با زیان پایان دهید. در حقیقت احتمالا آنقدر درگیر معامله میشوید که دائما به تابلو معاملات خیره خواهید شد طوری که نمیتوانید از آن جدا شوید و تک تک ارقامی را که تماشا میکنید این سوال را در ذهن شما تداعی مکیند که ایا آن رقم بر ضد موقعیت فعلی شماست یا به نفع آن. این نوع استراتژی نگرش‌های اشتباه بورسی در مارکت باعث میشود که خیلی از معامله هایتان نتیجه ای عبث و بیهوده داشته باشد. در حالی که شما میتوانید بدون هیچگونه استرسی بازار را به حال خودش رها کنید و روز بعد سری به حساب خود بزنید و نتیجه سفارشات را ببینید.

اگر شما نتوانید به حس نیاز انجام معامله و طمع خود غلبه پیدا کنید ،در نهایت منجر به معامله کردن افراطی در بازار می شود تا زمانی که تمام پول خود را از دست بدهید! تمرکز بیش از اندازه ی یک معامله گر روی کسب سود و پول،باعث میشود ریسک به ریوارد معامله هایش منطقی نباشد، اتفاق ناخوشایند که دقیقا از این جا کلید میخورد!

ریسک زیاد در یک معامله عملا باعث میشود احساسات بر عقل چیره شود که نتیجه آن تصمیم های غیر معقول خواهد نگرش‌های اشتباه بورسی بود و متاسفانه در این صورت خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را میکنید با بازار خداحافظی خواهید کرد. ‌اگر به جای تمرکز روی کسب سود روی معاملات خود فوکوس کنید ، فرصت فکری و انرژی بیشتری خواهید داشت که این عامل، شما را به یک معامله گر پیشتاز تبدیل میکند.

نکته ی اساسی این است که برای کسب سود در بازار ابتدای امر باید به یک تحلیلگر و سپس معامله گر موفق تبدیل شد.

چرا تعداد خیلی کمی از فعالین بازار روی تبدیل شدن به یک معامله گر موفق تمرکز میکنند؟

پاسخ ساده ای دارد دلیل آن اینست که روی کسب سود تمرکز میکنند! آن ها آنقد از فکر کردن به کسب سود و علامت دلار $$$ هیجان زده میشوند که فراموش میکنند زمانی برای تلاش فکری جهت یادگیری و تسلط بر استراتژی های معاملاتی و تمرین مدیریت سرمایه اختصاص بدهند؛ که این دو (تسلط بر استراتژی معاملاتی و مدیریت سرمایه) تنها راه های سرازیر کردن آن علامت های دلار به حساب شما هستند!

موفقیت در معامله گری سفر است، نه یک مقصد! اساسا این جمله این مفهوم را میرساند که ،برای کسب سود مدون در مارکت،باید به خود پروسه ی معامله گری توجه کنید نه بدست آوردن پول!

زمانی که شما واقعا علاقه‌مند به پروسه ی معامله گری میشوید و هدف خود را از “بدست آوردن پول” به “تبدیل شدن به یک معامله گر برتر” تغییر میدهید، پول خود به خود در نتیجه ی آن شروع به انباشته شدن میشود!

توجه بیش از حد به مقصد (پول) در طی معامله هایتان ،به سادگی باعث پرورش عادات غلط معاملگری در شما میشود. معامله گران حرفه ای واقعا به تریدینگ علاقه مند هستند و آن را به عنوان یک بازی، یک چالش یا چیزی که عاشقش هستند، میبینند. تحقیقات نشان میدهند حدود 90 درصد افرادی که وارد مارکت میشوند در عین ناباوری بازنده اند! معامله گری چالشی بزرگ برای گلاویز شدن با پادشاهی بزرگ است! اگر این چالش شما را هیجان زده نمیکند، پس معامله گری با روحیات شما سازگارنیست.

برخلاف آنکه بسیاری از تازه کارها فکر میکنند، معامله گری قطعا یک راه برای سریع پولدار شدن و راه صد ساله را یک شبه رفتن است،اما با قاطعیت میتوان گفت چنین نیست! اگه شما سرانجام به یک معامله گر سودآور و با ثبات تبدیل شدید مسلما دلیل آن چیزی جز اینکه حقیقتا به چالش معامله گری علاقه‌مندید و میخواهید برای سال ها در مارکت بمانید،نیست.

معامله گری هیچ تفاوتی با مهارت های حرفه ای دیگر ندارد.

به عنوان مثال برای تبدیل شدن به یک جراح موفق، بدیهی است که شما تمرکز بر روی پولی که یک جراح به عنوان دستمزد دریافت میکند نخواهید کرد. همه با این موافقند که یک جراح باید سالها بر روی فرایند و نحوه عمل کردن، تحصیل کند و آموزش ببیند،سپس درنتیجه ی شور و اشتیاق و علاقه که عامل انگیزشی و محرک آن ها در حین کارآموزی بوده است، سرانجام به یک جراح موفق، قابل احترام و موفق تبدیل میشود. پروسه ی تبدیل شدن به یک معامله گر موفق نیز به همین شکل است و تفاوتی ندارد.

شما فقط بخاطر اینکه “میخواهید” یک معامله گر موفق نخواهید شد. شما یک معامله گر موفق میشوید چون با شور و اشتیاق به معامله گری علاقه مند هستید. و شما میخواهید بذر تلاش جهت ایجاد و توسعه ی مهارتهای معامله گری را در خود بکارید.

به عنوان یک معامله گر تمام هدفی که فکر شما را به خود جذب میکند و شما به آن توجه میکنید این است که تا آنجایی که میشود به یک معامله گر موفق تبدیل شوید. اگه شما مخلصانه به این امر پایبند باشید و پول و سود را نادیده بگیرید،پول و سود در طول زمان بیشتر و بیشتر جذب حساب شما میشوند.

در حقیقت انجام دادن بسیاری از کارها برای بدست آوردن پول ، مطلوب و دلپذیر است ولی نکته اساسی این است که نگرشی که شما برای بدست آوردن آن پول باید داشته باشید این است که هیچ اهمیتی به آن پول ندیم!

نانسی سیمس در مورد زندگی توصیف زیبایی دارد که انسان را مجذوب میکند او میگوید:
زندگی مسابقه نیست
زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش
…… که در هر گامش ترنم خوش لحظه ها جاریست.

سرنوشت بورس

پس از رشد بی‌سابقه بازار بورس تهران در میان هیجان مردم و اظهار رضایت و حمایت دولتمردان و همچنین هشدار اقتصاددانان و برخی فعالان بازار، مدتی است که بازار حرکت نزولی به خود گرفته است که باعث نگرانی و تشویش بسیاری از معامله گرانی شده است

اعتمادآنلاین| پس از رشد بی‌سابقه بازار بورس تهران در میان هیجان مردم و اظهار رضایت و حمایت دولتمردان و همچنین هشدار اقتصاددانان و برخی فعالان بازار، مدتی است که بازار حرکت نزولی به خود گرفته است که باعث نگرانی و تشویش بسیاری از نگرش‌های اشتباه بورسی معامله گرانی شده است که ضرر کرده‌اند و یا بخشی از سود خود را ازدست‌داده‌اند و این سوال اساسی را برای آنها به وجود آورده است که سرنوشت بورس و سرمایه‌شان چه خواهد شد؟ اما چیزی که سرمایه‌گذاران از آن غافل هستند این است که سرنوشت بورس به دست خود آنها رقم می‌خورد و آنها هستند که با واردکردن سرمایه به امید کسب سود و تشکیل صف‌های خرید باعث صعود موشک‌وار قیمت‌ها می‌شوند و همچنین به دلیل ترس از دست دادن سود و سرمایه و تشکیل صف‌های سنگین فروش باعث سقوط آن می‌شوند. البته حرجی بر بسیاری نیست چون برخی افراد از بانک یا دوستان و آشنایان استقراض کرده‌اند و باید پاسخگو باشند؛ یا خودرو و خانه خود را فروخته‌اند و درحالی‌که قیمت خودرو روبه فلک گذاشته است سرمایه آنها در بورس در سراشیبی سقوط قرارگرفته است.

این شرایط باعث شده است که آنها به دنبال یک‌دست شفابخش و ناجی برای شرایط بغرنج خود باشند و این موضوع را فراموش کنند که خود باید با تغییر نگرش سرنوشت بورس و سرمایه خود را رقم بزنند. عدم نگرش درست به بازار سرمایه و تمایل به سوداگری در آن بجای سرمایه‌گذاری یکی از مهم‌ترین عواملی است که باعث می‌شود سرمایه‌گذاران علاوه بر اینکه از قدرت جمعی خود غافل شوند و در شبکه‌های اجتماعی و اخبار به دنبال سرنوشت نامعلوم بازار باشند و دستاویزی برای اشخاص حقوقی و حرفه‌ای‌های بازار بدهند تا به‌راحتی از این سردرگمی سرمایه‌گذاران به نفع خود بهره ببرند و فرمان بازار را به دست بگیرند. گفته و باوری که در میان آنها وجود دارد که سرمایه‌گذاران خرد طعمه بزرگان بازار هستند و نهایتاً آماتورها ضرر خواهند کرد. چه بسیاری اشخاص حقوقی که در سقف سهام خود را واگذار کردند و منتظر خرید دوباره در پایان نزول قیمت‌ها هستند، چیزی که برای آنها سودهای هنگفتی دارد و برای سرمایه‌گذاران خردی که در سقف قیمتی خرید کرده‌اند زیان‌های هنگفت.

اشخاص حقوقی که افراد حرفه‌ای و مشاورانی زبده در کنار خود دارند حرکت‌ها و نوسان‌های بازار را بخوبی می‌شناسند، از ظرفیت خود نیز آگاه هستند می‌دانند که یا باید سوار موج بشوند و یا اینکه موجی ایجاد کنند. البته بیشتر امید و اتکای آنها به عدم اطلاع سرمایه‌گذاران خردی است که قطره‌قطره سرمایه آنها دریایی عظیمی ایجاد کرده است و کافی است که به این دریای عظیم جهت بدهند. البته کار آنها هم اشتباه نیست چون به دنبال منافع خود هستند. اما مشکل اینجاست که خرده معامله‌گرانی که تبحر در بازار ندارند منافعشان درگرو حرکت بازار است یعنی اگر بازار رو به رشد باشد آنها هم‌سود خواهند کرد در این شرایط آنها با ایجاد صف‌های سنگین خرید و میزان تقاضای بالا، تعادل عرضه و تقاضا را بر هم می‌زنند و قیمت‌ها با حداکثر شتاب به سمت بالا حرکت می‌دهند. اما هیچ‌وقت قیمت‌ها یک‌نفس به سمتی حرکت نکرده‌اند و درصدی ازآنچه رفته‌اند را برمی‌گردند، که به این حرکت اصلاح قیمتی گفته می‌شود. حرفه‌ای‌ها و حقوقی‌ها در نقطه مناسب سهام خود را عرضه می‌کنند جایی که هنوز عطش خرید در سرمایه‌گذاران خرد وجود دارد و سهام آنها را در سقف قیمتی خرید می‌کنند. اما این رشد چندان دوام پیدا نمی‌کند و قیمت‌ها شروع به ریزش می‌کنند، همان معامله‌گرانی که برای خرید صف‌کشیده بودند این بار برای جلوگیری از ضرر بیشتر صف‌های فروش ایجاد می‌کنند. هرچه صف فروش بیشتر، شتاب ریزش قیمت هم بیشتر.

بسیاری از نیمه حرفه‌ای‌ها ورود و خروج حقوقی‌ها و اصطلاحاً پول هوشمند را عامل اصلی تصمیم‌گیری خود قرار می‌دهند که استراتژی قابل قبولی است و حتی معامله گران آماتور را هم می‌توانند از آن پیروی کنند. البته این استراتژی در خلع صحیح‌ترین کار یعنی سرمایه‌گذاری بلندمدت قابل قبول است. هرچند این استراتژی مستحکم نیست ولی تا حدودی مانع آن آنهایی می‌شود که می‌دانند چگونه به راحتی بر موج ناآگاهی دیگران سوار شوند و به قیمت ضرر دیگران سود کنند. بنابراین اگر معامله‌گری آماتور و نیمه حرفه‌ای است بهتر است از این استراتژی پیروی کند. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت که سرنوشت بازار به دست معامله‌گرانی است که عمدتاً احساسات آنها باعث نوسان قیمت‌ها می‌شوند. تحقیقات زیادی در این رابطه انجام‌شده است که نشان می‌دهد بیشتر معامله گران غیرحرفه‌ای عمدتاً از احساسات خود تبعیت می‌کنند تا اصول شرکت داری و سهام‌داری. اما بازهم در غیبت این اصول بهترین کار این است افرادی که قصد ورود به بازار سرمایه را دارند نگرش خود را از معامله‌گری به سرمایه‌گذاری تغییر دهند. در این شرایط ضمن اینکه خود را از نوسانات بازار و فشارهای روانی آن مصون می‌دارند به شکوفایی اقتصاد و همچنین به رسالت اصلی بازار بورس که جذب و هدایت سرمایه‌های کوچک به بخش تولید و اشتغال است کمک واقعی را می‌کنند. در پایان هم صنعت فرصت توسعه خواهد داشت و هم این سرمایه‌گذاران سود مناسب و معقولی به دست می‌آورند.

5 خطای رفتاری که بر معاملات شما اثر میگذارد!

اساس نظریه های اقتصاد کلاسیک بر منطقی بودن انسان بنا شده بود و فرض میکردند که سرمایه‌گذاران در زمان تصمیم‌گیری به‌صورت کاملاً عقلایی و بر اساس اصول اقتصادی عمل می‌کنند. با این فرض، افراد در هنگام انتخاب‌های خود تمامی جوانب را در نظر می‌گیرند و عقلانی‌ترین تصمیم را اتخاذ می‌کنند.

اما در طي دهه هاي اخير، حوزه مالي و اقتصاد وارد دوران فكري جديـدي شـده و برخـي مفروضـات منطقي بودن سرمايه گذاران را به چالش كشانده است و موجب تقويت اين موضوع شده است كه قيمتها بيشتر توسط نگرشها و عوامل رواني تعيين ميشوند، بنابراين مطالعه روانشناسي بازار اهميت بيشتري پيدا كرد و مطالعات زيادي به اين مقوله پرداختند.

بر اساس آنچه گفته شد سرمایه‌گذاران همواره منطقی تصمیم نمی‌گیرند و در برخی از اوقات احساسی و تحت تأثیر شرایط موجود عمل می‌کنند. گرایش‌های احساسی و طبیعی افراد باعث می‌شود که واکنش‌هایی کم یا زیاد رخ دهد. مالی رفتاری نشان می‌دهد که نگاه سرمایه‌گذار به بازار سرمایه و تصمیمات او ناشی از روانشناسی سرمایه‌گذار و میزان ریسک‌پذیری او است. همچنین عوامل خرد و کلان کمی و کیفی در الگوهای رفتاری سرمایه‌گذار تأثیرگذار است.

سوگیری‌های رفتاری

یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در مالی رفتاری از گذشته تاکنون، سوگیری‌های (خطاهای) رفتاری بوده است. سوگیری‌های رفتاری اشتباهات سیستماتیکی تعریف شده‌اند که در فرآیند تصمیم‌گیری و همچنین هنگام قضاوت روی می‌دهند. این امر موجب بروز خطا در ادراک و درنهایت خطا در تصمیم‌گیری می‌شود.
این دست سوگیری‌ها در بازارها بسیار مشاهده می‌شوند، برای مثال سرمایه‌گذاران به تبعیت از یکدیگر و بدون بررسی کافی درخصوص یک سهم خاص اقدام به خرید و یا فروش آن سهم می‌نمایند که در نتیجه این رفتار، صف‌های خرید و یا فروش طولانی شکل می‌گیرد. این رویداد از مصادیق الگوهای رفتاری خاص حاکم بر بازار است.

محققين حوزه مالي رفتاري، فهرستي از انواع سوگيريهاي سرمايه گـذاران را شناسـايي كرده و در طبقه بنديهاي متعددي آنها را معرفي نموده اند. بـر مبنـاي بررسـي مقـالات مالي رفتاري، سوگيريهاي سرمايه گذاران در بازار سـرمايه در دو گـروه؛ سـوگيريهـاي شناختي و عاطفي معرفي ميشوند، كه در ادامه به آنها پرداخته شده است.

تجربه نشان داده است که سوگیری‌های شناختی در مقایسه با سوگیری‌های احساسی، آسان‌تر تصحیح می‌گردند. سوگیری‌های شناختی را می‌توان به‌عنوان نقاط کور یا تحریف‌های موجود در ذهن آدمی نیز قلمداد کرد. ازآنجاکه سوگیری‌های شناختی ناشی از استدلال معیوب هستند، بنابراین با آموزش، ارائه اطلاعات و مشاوره‌های بهتر غالباً می‌توان آن‌ها را اصلاح کرد. در عرصه سرمایه‌گذاری، هیجانات می‌توانند افراد را به سمت اتخاذ تصمیم‌های نابهینه سوق دهند. کنترل هیجانات اغلب ناممکن است، ازاین‌رو فقط می‌توان یک سوگیری احساسی را تشخیص داد و با آن کنار آمد. سرمایه‌گذاران هنگامی‌که با سوگیری‌ها کنار می‌آیند، درواقع این سوگیری‌ها را پذیرفته و تصمیم می‌گیرند آن‌ها را بازشناخته و تعدیل کنند (نه اینکه درصدد کاهش یا حذف آن‌ها باشند).

این مقاله را حتما بخوانید: 5 اشتباه رایج در سرمایه گذاری

مهم‌ترین سوگیری‌ها در معاملات بورس

در ادامه 5 مورد از انواع سوگیری ها توضیح داده میشود.

اثر هاله‌ای

اثر هاله‌ای سوگیری شناختی خاصی است که در آن یک جنبه از موضوعی، روی درک ما از جنبه‌های دیگر تاثیر می‌گذارد.

مثلا تحقیقات نشان داده است که در ناخودآگاه افراد، آدم‌های خوش‌پوش یا خوش‌تیپ قابل‌اعتمادتر هستند. آدم‌ها به افراد خوش‌تیپ بیشتر اعتماد می‌کنند و اگر کمک لازم داشته باشند، احتمالا اینکه به فردی خوش‌تیپ کمک کنند بیشتر است.

دقیقا هم این سوگیری شناختی است که باعث می‌شود تجار، افراد سیاسی و کسانی که به دنبال جلب اعتماد دیگران هستند، خوش‌لباس باشند. درصورتی‌که معلوم است خوش‌لباسی دلیلی بر قابل‌اعتماد بودن هیچ‌کسی نیست.

سوگیری محافظه‌کاری

نوعی فرآیند ذهنی است که باعث می‌شود فرد به دیدگاه و پیش‌بینی قبلی خود متکی بوده و تمایلی برای دریافت اطلاعات جدید نداشته باشد. چنین فردی در برابر اطلاعات جدید واکنشی سریع از خود نشان نداده و یا دیر عکس‌العملی نشان می‌دهد، لذا در هنگام مواجهه با تصمیم‌های پرمخاطره تمایل دارد تا با پیش‌بینی و برآورد شرایط موجود، خود را در ایمن‌ترین قسمت موجود نگه داشته و در نتیجه نتواند به‌عنوان یک فرد منطقی در مواجهه با اطلاعات و شواهد جدید واکنش سریع و مناسب داشته باشد که سبب می‌شود اصطلاحاً از بازار عقب بماند. گاهی محافظه‌کاری بیش ‌از حد می‌تواند حتی خطرناک‌تر از احتیاط نکردن باشد.
بدیهی است که با رخ دادن سوگیری مزبور، سرمایه‌گذار رفتاری غیر‌منعطفانه نسبت به اطلاعات جدید خواهد داشت و ترجیح می‌دهد آسان‌ترین گزینه یعنی پایبندی به اطلاعات و عقاید قبلی خود را برگزیند. همچنین، سوگیری محافظه‌کاری باعث می‌شود سرمایه‌گذار فرصت‌های سودآور بسیاری را از دست داده و این تصمیم‌گیری منجر به ایجاد ضرر برای وی شود.

سوگیری پس‌نگری

این خطای رفتاری یکی از رایج ترین سوگیری های شناختی در میان مردم است. برخی افراد تمایل دارند پس از روی دادن موضوعی، خود را در پیش‌بینی آن موفق اعلام کنند. این افراد بعد از اینکه موضوعی اتفاق ‌افتاد این‌گونه بیان می‌کنند که «پیش‌بینی من هم همین بوده» و یا مثلاً «از اولش می‌دانستم که این‌جوری می‌شود». این باور غلط باعث ایجاد سوگیری پس‌نگری می‌شود. سرمایه‌گذارانی که در معرض این سوگیری قرار می‌گیرند، در زمان تصمیم‌گیری با خیال راحت دست به اقداماتی می‌زنند که از احتمال موفقیت در آن اطلاعات مناسبی ندارند، در اصطلاح در حالتی از امنیت دروغین دست به اتخاذ تصمیم می‌زنند. هرچند این افراد خود را در این تصمیم‌گیری موفق ارزیابی می‌کنند، اما اگر فردی از توانایی خود در پیش‌بینی به‌درستی آگاهی داشته باشد، می‌تواند در مواردی که اشتباه کرده و اشتباه خود را نیز قبول کرده، یادگیری داشته باشد و برای رویدادهای آتی، موارد مشابه را درست پیش‌بینی کند. این موارد مربوط به حالتی است که فرد دچار سوگیری مزبور نباشد، اما زمانی‌که فرد دچار این سوگیری می‌شود، فرصت یادگیریِ پس از اشتباه خود را از دست می‌دهد.

سوگیری توانمند‌پنداری (توهم کنترل)

انسان به‌طور کلی بر محیط اطراف خود اثرگذار است و هرچه دایره اطلاعات او از پدیده‌های اطرافش وسیع‌تر شود، این کنترل نیز بیش‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، ممکن است فرد در مواجهه با برخی پدیده‌ها دچار اشتباه شده و آن‌ دسته از پدیده‌هایی که کنترل چندانی بر آن‌ها ندارد را نیز تحت کنترل خود تصور کند که بر همین اساس باید حوزه قابل‌کنترل و غیرقابل‌کنترل را از هم تفکیک کند. تمایل انسان به این ‌باور که بر تمامی پدیده‌ها کنترل دارد یا حداقل می‌تواند بر آن‌ها اثرگذار باشد، درحالی‌که واقعیت چنین نیست، «سوگیری توهم کنترل» نامیده می‌شود. به عبارت دیگر، افراد گرایش به پذیرش مطلبی دارند که پردازش و کنترل آن برایشان راحت‌تر است و البته به آن اعتماد بیشتری نیز پیدا می‌کنند. در نتیجه، ابتلای سرمایه‌گذار به این سوگیری باعث می‌شود بیش ‌از حدِ لازم معامله کند و پرتفوی غیرمتنوعی را تشکیل دهد.

این مقاله را حتما بخوانید: 8 توصیه برای تشکیل سبد سهام

سوگیری اتکا و تعدیل

برای تخمین مقدار یک متغیر، افراد عموماً فرآیند تخمین را با مبنا قرار دادن یک رقم اولیه ذهنی به‌عنوان «نقطه اتکا» آغاز و سعی می‌کنند روی این رقم، تعدیل مثبت یا منفی موردنظر را انجام دهند. این تعدیل غالباً ناقص بوده و نتیجه آن سوگیرانه است.
فرض کنید از شما سؤال شود جمعیت کانادا بیش از ۲۰ میلیون نفر است یا کمتر. روشن است که پاسخ شما دو حالت دارد، یا بالای ۲۰ میلیون و یا کمتر از آن. این در حالی است که اگر از شما خواسته شود میزان جمعیت کانادا را حدس بزنید، تخمین شما به احتمال زیاد نزدیک ۲۰ میلیون نفر خواهد بود، زیرا افراد عموماً در معرض سوگیری اتکا ناشی از پاسخ قبلی خود قرار می‌گیرند. «اتکا و تعدیل» یک فرآیند روان‌شناختی است که شیوه برآورد احتمالات توسط افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
لذا سرمایه‌گذارانی که تحت تأثیر این سوگیری واقع می‌شوند معمولاً مقدار شاخص قیمت بازار را به‌نحوی پیش‌بینی می‌کنند که به سطوح فعلی آن بسیار نزدیک باشد. این افراد گاهی وضعیت اقتصادی کشور یا وضعیت مالی شرکت خاصی را مرجع قرار می‌دهند یا در هنگام مواجه با اطلاعات جدید در مورد سود یک شرکت، قیمت آتی سهم آن را بسیار نزدیک به برآوردهای اولیه خود تخمین می‌زنند.

شانس در بورس / بیایید بدشانس‌ترین نباشیم!

به اعتقاد بسیاری از فعالان بازار سرمایه، شانس نقش مهمی در بورس بازی می‌کند. شاید شما هم احساس کنید که بیش از اندازه خوش‌شانس یا بدشانس هستید. البته تعداد آدم‌هایی که خود را بدشانس می‌دانند بیشتر است. با دوستانم در مورد بدشانسی‌هایشان در بازار صحبت کردم. خلاصه این صحبت به فهرست زیر منجر شد:

  • بعد از این که من سهم را می‌فروشم، تازه حرکتش شروع می‌شود.
  • من که می‌آیم بازار منفی می‌شود، بیشتر منتظر می‌مانم، منفی‌تر می‌شود، از بازار خارج می‌شم، سقف تاریخی می‌زند.
  • هر وقت سهمی را به کسی معرفی می‌کنم، از تمام پرتفوی من فقط همین یک سهم منفی می‌شود و آبرویم را می‌برد.
  • اگر بین دو سهم شک داشته باشم، همان سهمی که نمی‌خرم رشد می‌کند.
  • اگر سهمی را به کسی معرفی کنم و خودم آن را نداشته باشم، چند وقت بعد زنگ می‌زنند و به‌خاطر رشد چشمگیر آن از من تشکر می‌کنند.
  • وقتی اسم سهمی که دارم را در گروه‌های تلگرامی می‌بینم، آن را می‌فروشم. تلگرام برای سهم بدشانسی می‌آورد. برای همین هیچ‌وقت اسم سهم‌هایم را در گروه‌ها نمی‌گویم.
  • هر وقت فلان مسئول در تلویزیون صحبت می‌کند، چه منفی و چه مثبت، بازار منفی می‌شود. قبل از سخنرانی او سهم‌هایم را می‌فروشم.
  • .

همه ما تجربه‌هایی شبیه به این داشته‌ایم. مهم نیست چقدر با تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال آشنا باشیم. باز هم با مواردی روبرو می‌شویم که به نظر می‌آید تنها با شانس قابل توضیح باشد. واقعیت این است که پاسخ این سوالات را باید در شاخه‌ای دیگر به اسم اقتصاد رفتاری جستجو کنید.

دنیا ترسناک نیست، ما ترسو هستیم!

انسان موجودی است آسیب‌پذیر که بینایی و بویایی بسیار ضعیفی دارد. پوستش نازک است. چنگال‌هایش برای کندن پوست میوه‌ها هم قدرت کافی ندارد و با دندان‌هایش به زحمت می‌تواند استخوانی را خرد کند. سرعت و استقامتش کم است و چابکی پایینی دارد.

اما این موجود نحیف، به کمک حافظه و هوش قوی، توانسته از ببر و خرس و یوز موفق‌تر عمل کند.

یکی از صفاتی که باعث می‌شود ما بتوانیم در طبیعت دوام بیاوریم این است که اتفاق‌های منفی و تهدیدها را خیلی خوب به خاطر می‌سپاریم. اگر در کودکی از یک مار منع شده باشیم، در بزرگسالی، ترس از مار همچنان در ما باقی می‌ماند.

“رخدادهای مثبت در حافظه دوام کم‌تری دارند. دلیل این ساختار ذهن منطقی است. اگر یک روز میوه پیدا نکنیم نمی‌میریم. اما اگر تهدید مارهای سمی را فراموش کنیم، جانمان را از دست می‌دهیم.”

رخدادهای مثبت در حافظه دوام کم‌تری دارند. دلیل این ساختار ذهن منطقی است. اگر یک روز میوه پیدا نکنیم نمی‌میریم. اما اگر تهدید مارهای سمی را فراموش کنیم، جانمان را از دست می‌دهیم.

به همین دلیل ذهن ما بیشتر از آن که به خوشی‌ها توجه داشته باشد، ترس‌ها را به خاطر می‌سپارد.

فرض کنید هوا در 20 درصد مواقع بارانی باشد. اگر 100 بار به کارواش بروید و در 20 مورد، درست بعد از آن که ماشین خود را شسته‌اید باران بگیرد، ذهن شما این 20 مورد را پررنگ‌تر می‌کند: هروقت ماشینم را می‌شویم، باران می‌بارد. و بعد این رخداد را پای حساب شانس می‌گذاریم.

به همین ترتیب، خاطره منفی شدن یک سهم در ذهن ما پررنگ‌تر نقش نگرش‌های اشتباه بورسی می‌بندد، تا خاطره مثبت بودن آن.

ما تهدیدها را بیشتر جدی می‌گیریم

احساس بدشانسی در بازار سرمایه تنها به حافظه ما مربوط نمی‌شود. در لحظه حال هم توجه مغز ما بیشتر از نکات مثبت، به سمت نکات منفی است.

یک هتل را تصور کنید که همه‌چیزش عالی است: غذای خوب، پیشکاران با ادب، تخت راحت، منظره زیبا، قیمت مناسب و صبحانه‌ای رویایی. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد. هوا سرد است و سیستم گرمایشی هتل کار نمی‌کند. چه هتل مزخرفی!

هتل سرما شانس

این هتل حرف ندارد، اما سردتان خواهد شد، آیا حاضرید در اینجا ساکن شوید؟

اگر در یک مجموعه هزار نکته مثبت و تنها یک نکته منفی وجود داشته باشد، ما در مجموع قضاوتی منفی نسبت به آن مجموعه خواهیم داشت.

اساطیر مملو است از رب‌النوع‌هایی که هزاران قدرت و نعمت دارند، اما یک نفرین، آن‌ها را به موجوداتی مفلوک تبدیل کرده است. موجوداتی که همه‌چیز داشتند اما شانس با آن‌ها یار نبود.

در مورد سهم هم وضعیت به همین صورت است. سهمی را تصور کنید که منفی و مثبت‌های زیادی را ببیند. حتی اگر در مجموع سهم مثبت باشد، منفی‌ها در نظر ما پررنگ‌تر می‌شوند.

سهام و مسئله ترافیک

شاید دیده باشید که وقتی در یک بزرگراه در ترافیک هستید، همیشه لاین‌های دیگر در حال حرکت هستند و شما تقریبا ثابت. کافی است لاین خود را عوض کنید، تا لاین قبلی شروع به حرکت کند و شما ثابت بمانید.

نکته بسیار جالب اینجا است که من شما را نمی‌شناسم. اما می‌دانم این اتفاق برای شما هم می‌افتد. از کجا می‌دانم؟ چون تقریبا تمام آدم‌ها در ترافیک، چنین حسی دارند. حتی کسانی که در لاین دیگر هستند، همان لاینی که از نظر شما در حال حرکت است.

چرا این اتفاق می‌افتد؟ تصور کنید ماشین‌ها در دو ردیف A و B هستند. شما در ردیف A قرار دارید. وقتی A در حال حرکت است، مغز شما رخدادی منفی را ثبت نمی‌کند. اصلا توجهی به حرکت ترافیک ندارد. تمام حواسش به رادیو، روز سخت کاری و برنامه شام خواهد بود. اما وقتی شما ایستاده‌اید و ردیف B راه می‌افتد، مغز احساس ناراحتی می‌کند. به‌خصوص اگر سرعت ردیف B کمی زیاد شود.

نکته بسیار جالب این است که آدم‌ها در ردیف B هم دارند حسرت حرکت ردیف A را می‌خورند و به شانس خود لعنت می‌فرستند!

وقتی سهم شما مثبت می‌خورد، به نظرتان وضعیت طبیعی می‌آید. اما وقتی شما منفی هستید و بازار مثبت، احساس ناراحتی شدیدی می‌کنید.

پیروان تنبل جا می‌مانند

به این داستان توجه کنید:

  • اردیبهشت 97: بازار مدتی منفی بوده، اما حالا حرکت خوبی را شروع کرده است. زیانی که در سه ماه گذشته داشته‌اید، دارد جبران می‌شود.
  • مرداد 97: یک اصلاح کوچک در بازار رخ می‌دهد. اما دوباره شاخص حرکت خود را شروع می‌کند و به نزدیک 140 هزار واحد می‌رسد.
  • مهر 97: شاخص دارد به 200 هزار واحد نزدیک می‌شود. یکی از دوستانتان به شما زنگ می‌زند و می‌پرسد چه سهمی برای خرید خوب است؟ بازار چند روزی مثبت می‌ماند.
  • بهمن 97: از زمانی که دوست شما به بازار آمده، اوضاع خراب شده است. او سهم‌هایش را با ضرر می‌فروشد و می‌رود. بازار مدتی منفی است. او از تصمیم «عاقلانه» خود خوشحال است!
  • تیر 98: بازار خیلی خوب شده، اما چشم دوست شما از ضرر ترسیده و به بازار بر نمی‌گردد.
  • شهریور 98: شاخص به 300 هزار واحد رسیده است. اگر دوست شما از بازار خارج نشده بود، الان پولش دو برابر می‌شد. او خود را بدشانس می‌داند و فکر می‌کند اگر الان وارد شود، بازار دوباره می‌ریزد. او در نهایت «عقلانیت» می‌گوید الان دیگر برای ورود دیر است.
  • اردیبهشت 99: شاخص از 800 هزار واحد عبور می‌کند. او قیمت سهم‌هایی را که داشت، بررسی می‌کند. اگر می‌ماند بدترین سهمش چهاربرابر می‌شد. از نظر او تصمیم عاقلانه این می‌بود که با وجود ضرر اندک، سهم‌هایش را نگه دارد. او با شما تماس می‌گیرد: چه سهمی برای خرید خوب است؟

دوست شما آدم بدشانسی نیست. فقط دارد مسیر برعکسی را طی می‌کند. اگر او جای خرید و فروشش را عوض می‌کرد، آدم ثروتمندی می‌شد. اما این اتفاق یک توجیه روانشناسی دارد که به آن ریسک‌گریزی یا Loss Aversion می‌گویند.

زیان‌گریزی چیست؟

فرض کنید همسایه شما می‌خواهد روی سقف حیاط خلوتتان یک سقف کاذب بگذارد. این کار او، باعث می‌شود که نور وارد خانه شما نشود. در نهایت توافق می‌کنید که با گرفتن مبلغی، رضایت بدهید. به چه عددی راضی می‌شوید؟ 2 میلیون؟ خیر! 5 میلیون؟ ارزش نور بیشتر از این حرف‌ها است! 10 میلیون؟ 15 بده، خیرش را ببینی.

حالا شرایط برعکس را تصور کنید. روی سقف حیاط خلوت شما، یک سقف کاذب قرار دارد. می‌خواهید به همسایه یک پولی بدهید تا این سقف را بر دارد. 10 میلیون؟ چه خبر است؟! 7 میلیون؟ زیاد است! 5 میلیون؟ چهار بگیر، خیرش را ببینی.

در این مثال، ارزش از دست دادن نور خورشید برای شما خیلی بیشتر است تا ارزش به دست آوردن آن. این ذات طبیعی انسان است. اندوه از دست دادن، سنگین‌تر است تا شادمانی به دست آوردن.

دوست شما در بازار سرمایه هم دچار همین حس می‌شود. وقتی اندکی زیان می‌کند، ارزش این زیان برایش از سود احتمالی بیشتر است، از بازار خارج می‌شود. وقتی بازار خوب است، او سودی که نکرده را به صورت زیان می‌بیند. ارزش این سود از دست رفته برایش خیلی زیاد به نظر می‌آید.

در واقع تلاش بیشتر مردم برای کسب سود نیست، آن‌ها می‌کوشند که از زیان فرار کنند. در حالی که یک سرمایه‌گذار موفق، بجای فرار از زیان، به دنبال سود می‌دود.

آن‌چیزی که باید تغییر کند، ماه تولد، شانس یا نگین انگشتر نیست، بلکه نگرش افراد به سرمایه‌گذاری به اصلاح نیاز دارد.

نفرین جلد مجله

در بین ورزشکاران معروف است که اگر عکس کسی روی جلد مجله چاپ شود، عملکردش به شکل چشمگیری بد خواهد شد. به این اثر «نفرین جلد مجله» یا Cover Curse می‌گویند.

در اولین نگاه به‌نظر می‌رسد که نفرین جلد مجله، یک توهم باشد. یعنی شاید عملکرد ورزشکاران گاهی خوب است و گاهی بد، گاهی هم عکسشان روی جلد مجله می‌رود. اما ذهن افراد روزهایی که عکس فرد روی جلد بود و وضعیتش بد شد را به یاد می‌سپرد. اما واقعا بررسی آماری تایید می‌کند که پس از چاپ شدن عکس ورزشکار روی جلد مجله، کیفیت بازیکن افت محسوسی می‌کند. گویی جلد مجله، شانس را از او گرفته باشد.

بورس تهران در بزنگاه

دنیای اقتصاد- هاشم آردم: بورس تهران این روزها آخرین فرصت‌های معاملاتی در سال 95 را سپری می‌کند. طبق معمول هر ساله فشار فروش سهام در آخرین روزهای سال افزایش می‌یابد. همان‌طور که در گزارش‌های پیشین «دنیای اقتصاد» نیز اشاره شده بود، هر سال در روزهای پایانی (در حالت معمول و بدون در نظر گرفتن اتفاقات خاص) از طرفی به دلیل تأمین نقدینگی آخر سال برای اشخاص حقیقی و حقوقی و از طرف دیگر تسویه حساب اعتبارات اعطایی از سوی کارگزاران به فعالان بازار فشار فروش سهام در بازار افزایش می‌یابد و خریداران نیز با احتیاط بیشتری بازار را رصد می‌کنند. اما حالا رفته رفته این فشار فروش از بازار حذف می‌شود و با توجه به آنکه در برخی صنایع قیمت‌ها افت قابل توجهی را تجربه کرده‌اند، احتمالا شاخص بورس در ابتدای سال آینده پرقدرت ظاهر خواهد شد.

فشار فروشی که در ماه اخیر در کلیت بازار حس می‌شد، امروز از بازار حذف خواهد شد. با توجه به محدودیت T+3 در انجام پرداخت‌ها و تسویه وجوه، فروشندگانی که قصد دارند وجه نقد حاصل از پرداخت سهام خود را در سال 95 دریافت کنند، فقط روز گذشته و احتمالا امروز فرصت دارند. هنوز مشخص نیست که روز شنبه 28 اسفندماه بازار سهام تعطیل خواهد شد یا خیر. در این باره محسن خدا‌بخش، مدیر نظارت بر بازارها و بورس‌های سازمان بورس و اوراق بهادار، در ابتدای هفته اعلام کرده بود که برای مشخص شدن تکلیف روز شنبه، باید منتظر اطلاعیه رسمی بانک مرکزی ماند. دبیر‌کل کانون بانک‌های خصوصی و موسسات اعتباری اعلام کرده است که شنبه ۲۸ اسفند آخرین روزکاری بانک‌ها خواهد بود. اما هنوز مشخص نیست که بانک‌های دولتی و نیمه دولتی تا چه روزی باز خواهند بود اما احتمالا این بانک‌ها مانند بانک‌های خصوصی در آخرین شنبه سال به مشتریان خود خدمات خواهند داد. از آنجا که فعالیت بورس تهران به فعالیت بانک‌ها وابسته است و بعید به نظر می‌رسد که در روز شنبه بانک‌ها تعطیل باشند، احتمالا بورس تهران تا شنبه 28 اسفندماه باز خواهد بود. بنابراین احتمالا معاملات امروز بازار سهام نیز تحت تاثیر فشار فروش انتهای سال باقی خواهد ماند.اما روزهای سه‌شنبه، چهارشنبه و شنبه آینده بازار روال عادی خود را طی خواهد کرد چرا که تمام اشخاصی که قصد داشتند در روزهای پایانی سال بخشی از دارایی خود را نقد کنند، تا کنون فروش‌های خود را انجام داده‌اند.

بر خلاف آنچه در سال گذشته تجربه شد، بورس تهران در سه ماه پایانی سال 95، زمستان سردی را تجربه کرد. محرک‌هایی که در سال گذشته باعث شده بود خریداران برای خرید سهام (به ویژه سهام خودرویی) صف بکشند، امسال وجود نداشت و بر این اساس شاخص کل بورس در زمستان 95 بازده متوسط منفی داشت. در این مدت شاخص بورس تقریبا 5 درصد از ارتفاع خود را از دست داد. این در حالی بود که عملیات بسیاری از شرکت‌ها (که اغلب دارای محصولات صادراتی هستند) با استمداد از قیمت‌های جهانی، نسبت به سال گذشته بهبود یافته بود. ضمنا تعداد قابل توجهی از نمادهای بورسی برای سال مالی آتی پیش‌بینی سود خود را با تعدیل مثبت منتشر کردند. بخش قابل توجهی از این نمادها با وجود اعمال تعدیل مثبت، بودجه سال آینده خود را محتاطانه بسته‌اند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که فعالان بازار سهام به زودی برای خرید سهام ترغیب شوند. در سه ماه گذشته، از میان 37 صنعت بورسی، شاخص 29 صنعت با افت مواجه شده است. بیشترین افت شاخص صنعتی به گروه‌های محصولات کاغذی، ساخت دستگاه‌های ارتباطی و بانک‌ها و موسسات اعتباری مربوط می‌شود. شاخص این صنعت‌ها به ترتیب در سه ماه گذشته با افت 22، 21 و 17 درصدی مواجه شده‌ است. در این میان تنها چند گروه کوچک از جمله استخراج سایر معادن (با تک‌نماد «کماسه»)، محصولات چوبی و دباغی و پرداخت چرم قرار دارد که بر خلاف کلیت بازار در سه ماه گذشته با رشد شاخص همراه شده‌اند. تمام گروه‌های نسبتا بزرگ بازار از جمله فرآورده‌های نفتی، پتروشیمی‌ها و فلزات اساسی در زمستان جاری افت شاخص را تجربه کرده‌اند. اگر برخی گروه‌های خاص مانند بانک‌ها و خودروسازان را از بازار جدا کنیم، می‌توان ادعا کرد که فعالان بازار درباره برخی از گروه‌ها کم‌لطفی کرده‌اند.

نسبت قیمت به درآمد: چند روز آتی برای بورس از آن جهت مهم خواهد بود که نگرش فعالان بازار را درباره وضع فعلی منعکس خواهد کرد. به زعم بسیاری از کارشناسان اوضاع شرکت‌ها در سال جاری بهبود یافته است و چشم‌انداز مناسبی برای سال آینده بورس وجود دارد. اما در نهایت این بازار خواهد بود که درباره ارزندگی یا عدم ارزندگی سهم‌ها با قیمت‌های فعلی تصمیم خواهد گرفت. در چند روز آینده و با حذف فشار فروش پایان سال، می‌توان ارزیابی بهتری از سمت و سوی بازار در چند ماه آینده داشت. چنانچه فعالان بازار احساس کنند که بازار سهام با قیمت‌های فعلی ارزنده است، در چند روز باقی‌مانده از سال 95، رفته‌رفته تقاضای خود برای سهام را افزایش خواهند داد که این روند باعث افزایش قیمت‌ها خواهد شد. اما در این میان نکته‌ای وجود دارد که روند آتی قیمت‌ها را تا حدودی متزلزل خواهد کرد. متوسط نسبت قیمت به درآمد بورس تهران در سالی که گذشت، به‌طور میانگین بیش از 7 مرتبه بوده است. این رقم یک واحد از میانگین بلندمدت P بر E بورس تهران بالاتر بوده است. خوش‌بینی‌های ناشی از اجرای برجام باعث شد که میانگین انتظارات فعالان بورس به سمت خوش‌بینی متمایل باشد. همین موضوع برای بازار می‌تواند تا حدودی ریسک‌زا باشد. در ماه‌های گذشته بخشی از خوش‌بینی‌ها (که در میزان بالای P بر E منعکس شده بود) از محل افت قیمت‌ها و همچنین رشد پیش‌بینی سود شرکت‌ها تعدیل شد. با توجه به این ریسک و با وجود چشم‌انداز نسبتا مناسب قیمت‌ها در سال آینده، این امکان وجود دارد که فعالان بازار همچنان قیمت‌ها را بازار سهام گران تلقی کنند.

انتخابات ریاست جمهوری: در سال آینده کارزار انتخاباتی نیز می‌تواند روی تصمیمات بورس‌بازان اثرگذار باشد. استنباط کلی فعالان بازار این است که در سال‌های برگزاری انتخابات، بورس فضای پررونق‌تری را تجربه می‌کند. اگرچه این نگرش تنها روی کاغذ معنادار است و در عمل اثبات نشده، این امکان وجود دارد که بخشی از بدنه بازار، با همین استدلال اقدام به خرید کنند. اما در واقع این روال رقابت‌های انتخاباتی و تبلیغات و شعارهای اقتصادی است که باعث می‌شود تصمیم نهایی درباره سرمایه‌گذاری در سهام از طرف فعالان بازار اتخاذ شود. بنابراین موضوع می‌توان بخش دیگری از فعالان بازار را بیشتر متمایل به فروش سهام کند. این امکان وجود خواهد داشت که بازار سهام در روزهای آینده به این موضوع واکنش نشان دهد.

خریدهای ادامه‌دار اشخاص حقوقی: در ماه‌های اخیر، اشخاص حقوقی در سمت تقاضای بازار سهام فعال ظاهر شدند. در اغلب روزهای معاملاتی خالص خرید سهام توسط اشخاص حقوقی مثبت بوده است. این موضوع می‌تواند در روزهای آینده، مانع از بروز هیجان‌های مثبت شود. در واقع اشخاص حقوقی که به نوسان‌گیری مشغول هستند در روزهای آینده چنانچه رونقی در سمت خرید ایجاد شود، احتمالا فروشنده خواهند بود و بنابراین روند صعودی احتمالی تهدید خواهد شد. در کل به نظر می‌رسد که روزها یا حتی هفته‌های مثبتی در انتظار بورس تهران باشد. این روند باید در روزهای آینده قابل لمس باشد. چنانچه فعالان بازار تمایل قابل توجهی برای خرید سهام نشان ندهند، احتمالا بورس تهران به این زودی‌ها رنگ رونق و رشد قیمت‌ها را نخواهد دید.

در معاملات روز گذشته شاخص کل بورس 13 واحد بالا رفت و به عدد 76 هزار و 329 رسید. همچنین دیروز سهامداران بیش از یک میلیارد و 787 میلیون برگه سهم و حق تقدم را به ارزش 454 میلیارد تومان در 49 هزار نوبت معاملاتی دست به دست کردند که از این میزان سهم معاملات خرد سهام نگرش‌های اشتباه بورسی و حق تقدم در نمادهای عادی تقریبا 129 میلیارد تومان بود. نمادهای ملی مس، مخابرات، فولاد امیر کبیر کاشان و کشتیرانی با بیشترین تاثیر مثبت بر شاخص رشد این متغیر را رقم زدند. این در حالی بود که نمادهای ماشین‌سازی اراک، سرمایه‌گذاری غدیر و مپنا با بیشترین تاثیر منفی بر شاخص مانع رشد بیشتر این متغیر شدند. همچنین دیروز گروه‌های شیمیایی، فلزات اساسی و خودرو با بیشترین حجم و ارزش معاملات در صدر برترین گروه‌های صنعت قرار گرفتند. صدرنشینی بازار نیز با بیشترین رشد قیمت متعلق به نمادهای سرمایه‌گذاری سپه، معادن بافق، بیمه دانا، مس شهید باهنر، سرمایه‌گذاری ساختمان ایران، سرامیک صنعتی اردکان و باما بود. در مقابل نمادهای ماشین‌سازی اراک، آلومراد، پست بانک، نصیر ماشین، کارتن ایران، قند قزوین و صنایع بهشهر ایران با بیشترین افت قیمت در انتهای جدول معاملات قرار گرفتند.

سهامداران دیروز برای خرید اوراق مشارکت شهرداری سبزوار، واحدهای صندوق امین یکم، پارند پایدار سپهر، کیان، اوراق مرابحه سایپا و سهام موتورسازان تراکتورسازی ایران بیشترین تقاضا را ثبت کردند. در مقابل سهام فولاد خراسان، پلی‌اکریل، واحدهای صندوق پارند پایدار سپهر، سهام صنایع بهشهر، حمل و نقل توکا، اوراق صکوک بناگستر کرانه و اوراق مشارکت شهرداری سبزوار بیشترین عرضه‌ها را ثبت کردند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.