چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه ساختار کندل استیک و الگوی معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و ساختار کندل استیک و الگوی خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما ساختار کندل استیک و الگوی با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
الگوهای نمودار شمعی ژاپنی
الگوهای شمعی جهت پیش بینی مسیر آینده قیمت، مورد استفاده قرار می گیرند. تعداد این این الگوها بسیارند اما در اینجا تعداد 16 الگوی نمودار شمعی که استفاده بیشتری دارند و نحوه شناسایی آنها را به شما می آموزیم.
نمودار شمعی یا کندل استیک چیست؟
نمودار شمعی روشی از ارائه اطلاعات درباره حرکت قیمت یک دارایی است. نمودارهای شمعی یکی از محبوبترین ابزار تحلیل تکنیکال است که معامله گر را قادر می سازد تا اطلاعات قیمت را تنها با استفاده از چند شمع، به سرعت تفسیر کند. در این مقاله تمرکز بر نمودار روزانه است و هر شمع جزئیات قیمتی یک روز را نشان می دهد.
یک شمع سه بخش دارد:
- بدنه: این قسمت، فاصله بین اولین و آخرین قیمت معامله را نشان می دهد.
- فیتیله یا سایه: بالاترین و پایین ترین قیمت را در طی روز نشان می دهد.
- رنگ بدنه: نشاندهنده مسیر حرکت قیمت در طول روز می باشد. اگر رنگ بدنه شمع، سبز یا سفید باشد نشان از افزایش قیمت است و اگر رنگ بدنه، قرمز یا سیاه باشد کاهش قیمت در طول آن روز را نشان می دهد.
در طول زمان، شمع ها الگوهایی را تشکیل می دهند که معامله گران می توانند از آنها جهت شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند. الگوهای شمعی بسیاری وجود دارند که فرصتهای بازار را به ما نشان می دهند. برخی از الگوها نشان از تراز قدرت بین خریداران و فروشندگان دارند و برخی دیگر دیگر ادامه دار بودن یا معکوس شدن روند قیمت را نشان می دهند.
قبل از اینکه وارد دنیای معامله گری شویم لازم است که خود را با الگوهای شمعی آشنا کنیم.
6 الگوی شمعی صعودی
الگوهای شمعی صعودی، بعد از یک روند نزولی در بازار شکل می گیرند. این الگوها جزو سیگنال های بازگشتی هستند. معامله گران می توانند با استفاده از این سیگنال ها وارد موقعیت های خرید شوند و از روند صعودی پیش رو کسب سود کنند.
الگوی چکش (Hammer)
الگوی شمعی چکش از یک شمع با بدنه کوچک و فیتیله پایینی بلند تشکیل می شود. این الگو در پایین یک روند نزولی شکل می گیرد.
الگوی هامر به ما می گوید با وجود اینکه فشار فروش در طول روز بسیار بوده است اما نهایتا قدرت زیاد خریداران، قیمت را به بالا بازگردانده است. رنگ بدنه در این الگو می تواند متفاوت باشد. اما چکش های سبز نسبت به چکش های قرمز، بازار صعودی قدرتمندتری را نشان می دهند.
الگوی چکش برعکس (Inverse hammer )
یک الگوی صعودی مشابه، چکش برعکس می باشد. تنها تفاوت الگوی چکش برعکس با الگوی چکش این است که فیتیله بالا بلند است و فیتیله پایین کوتاه.
این الگو نشان از قدرت خریداران دارد که با یک فشار فروش همراه بوده است. اما قدرت فروشندگان به اندازه ای نبوده که بتواند قیمت را نزولی کند. چکش برعکس به ما می گوید که خریداران بزودی کنترل بازار را به دست خواهند گرفت.
انگولفینگ صعودی (Bullish engulfing )
این الگو از دو شمع تشکیل می شود. شمع اول دارای یک بدنه قرمز کوتاه است و شمع دوم یک شمع بزرگ سبز است که کل بدنه شمع اول را احاطه کرده است.
با وجود اینکه قیمت در روز دوم، پایین تر از قیمت روز قبل باز می شود بازار صعودی، قیمتها را به بالا هدایت می کند که یک پیروزی آشکار خریداران نسبت به فروشندگان محسوب می شود.
خط شکاف (Piercing line )
این الگو نیز از دو شمع تشکیل می شود که شمع اول، یک شمع قرمز بزرگ و شمع دوم، یک شمع سبز بزرگ می باشد. در این الگو معمولا قیمت باز شدن کندل سبز بطور قابل توجهی پایین تر از قیمت بسته شدن کندل قرمز می باشد. همچنین قیمت بسته شدن(آخرین قیمت) کندل سبز باید بالاتر از نیمه بدنه کندل قرمز باشد.
الگوی ستاره صبح (Star morning)
الگوی شمعی ستاره صبح می تواند در بازار نزولی نشانه ای از امید ساختار کندل استیک و الگوی باشد. این الگو از سه شمع تشکیل شده است که طی آن، یک شمع با بدنه کوچک در بین یک شمع قرمز بزرگ و یک شمع سبز بزرگ قرار می گیرد. شمع وسط ستاره نامیده می شود که معمولا با دو شمع اطراف خود همپوشانی ندارد. یعنی بدنه شمع وسط، پایین تر از آخرین قیمت شمع قرمز و اولین قیمت شمع سبز قرار می گیرد.
این الگو نشان می دهد که فشار فروش روز اول در حال کاهش است و افق بازار صعودی است.
سه سرباز سفید (Three white soldiers)
این الگو در طی سه روز شکل می گیرد که شامل شمع های سبز(یا سفید) بلند با فیتیله های کوچک می باشد و هر شمع مقداری بالاتر از شمع قبلی خود باز و بسته می شود. این یک نشانه قوی از صعود بازار و پیشرفت فشار خرید است.
6 الگوی شمعی نزولی
الگوهای شمعی نزولی معمولا پس از یک روند صعودی رخ می دهند و نشانه ای از نقطه مقاومت در نمودار قیمتها هستند. بدبینی مفرط از بازار معمولا موجب می شود تا معامله گران موقعیت های خرید خود را در بازار ببندند و جهت جهت کسب سود از کاهش قیمتها موقعیت های فروش باز کنند.
الگوی مرد آویزان (Hanging man)
الگوی مرد آویزان معادل نزولی الگوی چکش می باشد. مرد آویزان شکلی شبیه به الگوی چکش دارد با این تفاوت که این الگو در پایان یک روند صعودی ظاهر می شود. این الگو نشان می دهد که فروش قابل توجهی در طول روز اتفاق افتاده است اما فشار خرید، قیمت را دوباره بالا برده است. فروش های سنگین معمولا بعنوان پایان کنترل بازار توسط خریداران تفسیر می شود.
الگوی ستاره دنباله دار (Shooting star)
شکل این الگو شبیه به الگوی چکش برعکس است. اما ستاره دنباله دار در روند صعودی ظاهر می شود. ستاره دنباله دار دارای بدنه کوچک در قسمت پایین و فیتیله بلند در بالای بدنه می باشد. معمولا اولین قیمت کندل با اندکی گپ صعودی همراه است و روند صعودی تا میانه روز ادامه می یابد اما دوباره قیمت کاهش می یابد و بسته می شود.
انگلفینگ نزولی (Bearish engulfing)
این الگو شمعی در انتهای یک روند صعودی شکل می گیرد. شمع اول دارای بدنه سبز و کوچک است که با شمع قرمز بلند بعد از خودش احاطه شده است. این الگو نشاندهنده یک قله یا کاهش سرعت صعود قیمت است و علامتی از تغییر روند بالقوه بازار از صعودی به نزولی می باشد. هر چه شمع دوم پایین تر بسته شود احتمال تغییر روند به نزولی بیشتر خواهد بود.
ستاره شب (Evening star)
این الگو شامل سه شمع می باشد و معادل نزولی الگوی ستاره صبح است. الگوی ستاره شب از یک شمع با بدنه کوچک تشکیل می شود که بین یک شمع بزرگ سبز و یک شمع بلند قرمز قرار می گیرد. این الگو بازگشت روند از صعودی به نزولی را نشان می دهد و زمانی این سیگنال قوی تر خواهد بود که شمع سوم، افزایش قیمت شمع اول را کاملا بپوشاند و در محدوده ای کمتر از باز شدن شمع اول، بسته شود.
سه کلاغ سیاه (Three black crows)
این الگو از سه شمع قرمز بلند و پیاپی تشکیل شده است که شمع ها دارای فیتیله کوتاه یا بدون فیتیله می باشند. بازار، هر روز مشابه با آخرین قیمت دیروز شروع می شود اما فشار فروش، قیمت هر روز را به پایین تر از روز قبل می کشاند. معامله گران این الگو را بعنوان شروع روند نزولی تعبیر می کنند. بطوریکه فروشندگان طی چند روز پیاپی بر خریداران غلبه کرده اند.
پوشش ابر تیره (Dark cloud cover)
در این الگو یک ابر تیره خوش بینی روز قبلی را احاطه می کند. این الگو از دو شمع تشکیل شده است. یک شمع بلند قرمز که در بالای شمع سبز روز قبل، باز می شود و به پایین تر از میانه های آن نزول می کند و در آنجا بسته می شود. این نشان می دهد که قدرت فروشندگان، قیمت را به شدت پایین آورده است. در این الگو اگر فیتیله شمع ها کوتاه باشند احتمال نزولی شدن روند بسیار بالا خواهد بود.
4 الگوی شمعی ادامه دهنده
اگر یک الگوی شمعی علامتی از تغییر روند را به ما نشان ندهد یک الگوی ادامه دهنده روند است. این می تواند به معامله گران کمک کند تا وقتی که نمودار قیمت بدون روند است مدت زمان استراحت بازار را تشخیص دهند.
الگوی دوجی (Doji)
زمانیکه محل باز و بسته شدن یک شمع در قیمت تقریبا یکسانی باشد شمع علامتی شبیه به علامت جمع بر روی نمودار پدید می آورد که به آن دوجی می گویند. اندازه فیتیله ها در دوجی ممکن است متفاوت باشند. یک الگوی دوجی ، جدال بین خریداران و فروشندگان را نشان می دهد که هیچ یک نتوانسته به دیگری غلبه کند. این الگو به تنهایی یک سیگنال خنثی است اما می تواند در الگوهای بازگشتی مانند ستاره صبح یا ستاره شب دیده شود.
اسپینینگ تاپ (Spinning top)
این الگو شامل یک شمع کوچک است که در وسط فیتیله قرار دارد. در واقع فیتیله بالا و پایین بدنه با هم برابر هستند. این عدم تصمیم گیری بازار را نشان می دهد که موجب عدم تغییرات شدید قیمتی می شود. این الگو بعنوان دوره تجدید قوا یا استراحت شناخته می شود که معمولا پس از آن یک روند صعودی یا نزولی قابل توجهی رخ می دهد. خود الگو بی طرفی بازار را نشان می دهد اما همزمان اعلام می کند که بازار ممکن است در آینده نزدیک از کنترل خارج شود.
الگوی سه روش نزولی (Falling three methods)
الگوهای شمعی سه روش، نشان از ادامه روند فعلی دارند. حال تفاوتی نمی کند که بازار صعودی باشد یا نزولی.
در الگوی سه روش از نوع کاهشی، سه شمع سبز با بدنه های کوچک پس از یک شمع بزرگ قرمز قرار می گیرند و سپس یک شمع بزرگ قرمز دیگر ظاهر می شود. شمع های سبز همگی درون بدنه شمع های قرمز قرار می گیرند. این به معامله گران نشان می دهد که خریدارن قدرت کافی برای بازگرداندن روند را ندارند.
الگوی سه روش صعودی (Rising three methods)
این الگو برعکس الگوی قبلی است که در روند صعودی شکل می گیرد. در این الگو سه کندل قرمز با بدنه های کوچک در بین دو کندل سبز بزرگ مانند شکل زیر قرار می گیرند.
دانلود اندیکاتور الگوهای شمعی (کندل استیک)
حال که الگوهای کندل استیک را فرا گرفتید نیازی نیست که حتما خودتان آنها را در نمودار قیمت جستجو کنید. شما می توانید اندیکاتور الگوهای شمعی را دانلود کنید و سپس آن را بر روی پلتفرم معاملاتی متاتریدر نصب کنید.
بدین ترتیب، اندیکاتور بصورت اتوماتیک، الگوها را بر ساختار کندل استیک و الگوی روی نمودار می یابد و جهت احتمالی حرکت بازار را به شما نشان می دهد.
این اندیکاتور برای نصب بر روی متاتریدر 4 برنامه نویسی شده است. لینک دانلود و راهنمای نصب را در زیر قرار داده ایم.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4.1 / 5. تعداد آرا 21
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
فرمول انحراف معیار و نحوه محاسبه آن + مثال
معاملات حمل ارز چیست و چگونه می توان از آن کسب سود کرد؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن یک دیدگاه برای تحلیل بازار است(نگرشی از مالی رفتاری ریچارد وایکف) که طبق آن تحلیلگر میتواند بر اساس حرکات قیمت(که برگرفته از تصمیمات معامله گران و عواطف و احساسات آنهاست) اقدام به تحلیل و معامله در بازار کند.روشهایی که با استفاده از اندیکاتورها هستند اغلب اوقات عقب تر از قیمت می باشند . البته در این روش ها از بعضی اندیکاتور ها کمک گرفته میشود .اکثر اندیکاتورها از قیمت فعلی بازار عقب تر هستند و در واقع تحلیل اطلاعات گذشته قیمت را با استفاده از فرمول شان به شما نشان می دهند اما در پرایس اکشن ما با توجه به رفتار فعلی بازار سعی میکنیم که آینده قیمت را پیش بینی کنیم.
بحث حرکات قیمت را با این نکته شروع کردیم که قیمت علاقه به حفظ روند موجود دارد مگر اینکه تحت ساختار کندل استیک و الگوی تاثیر عامل بازدارنده خارجی (اخبار و رویدادهای سیاسی،اقتصادی و…) روند قبلی متوقف شده و روند جدیدی شکل بگیرد.
پرایس اکشن علم شناخت ساختار بازار است که به ما کمک میکند با حرکات قیمت در چارت و رفتار معامله گران در سطوح، روند آتی را پیش بینی کنیم. در دیدگاه نوین این روش ما با توجه به حرکت قیمت در حال حاضر و گذشته آن روند آتی را پیش بینی میکنیم. در بازار های مالی این نکته بسیار مهم است که ما بتوانیم روند آتی مورد معامله را پیش بینی کنیم و به اصطلاح یک قدم از بازار جلو تر باشیم.
درروش پرایس اکشن توجه ما بیشتر به خود نمودار و دو مولفه اصلی آن یعنی قیمت و زمان می باشد. ما در پرایس اکشن سعی میکنیم که کمتر از اسیلاتورها استفاده کنیم.
چند تعریف کلیدی در پرایس اکشن وجود دارد که ما آنها را در اینجا به شما عزیزان معرفی میکنیم:
نمودار ها
نمودار ها در پرایس اکشن به سه صورت نمایش داده می شوند. نمودار های خطی ،نمودار های میله ای، و نمودار های کندل استیک
نمودارهای میله ای و کندل استیک کاربرد بیشتری در این تحلیل دارند.
الگو های مهم نمودار های میله ای و کندل استیک
1- الگوی inside bar
الگو در نمودار های کندل استیک هارامی نیز خوانده میشود. در این الگو یک کندل در دل کندل ماقبل خود قرار دارد.
2-الگوی pin bar
این الگو ، یکی از الگوهای بسیار قدرتمند کندل استیک می باشد که در آن بدنه بسیار کوچک و سایه های میله یا کندل حداقل دو برابر بدنه کندل می باشند.
3- الگوی outside bar
این الگو الگوی اینگالف نیز نامیده میشود و در آن یک کندل کندل قبلی خود را به طور کامل پوشش می دهد.
نکته مهم در نمودار های کندل استیک این است که این الگوها در ساختار قیمت و ناحیه پر پتانسیل ارزش دارند.
پیوت ها
به نقاط چرخش بازار پیووت یا سویینگ گفته میشود. ما دونوع پیوت در تحلیل تکنیکال داریم .
در تعریف کلاسیک و قدیمی تر پیووت گفته شده که هر نفطه ای که در آن قیمت چرخیده باشد و سه کندل در راستای جهت آن زده باشد اصطلاحا پیوت گفته می شود.
حمایت و مقاومت
به زبان ساده اگر سطح بالای قیمت فعلی باشد مقاومت و اگر پایین قیمت فعلی باشد حمایت نام دارد.
انواع حمایت و مقاومت
استاتیک
حمایت ها یا مقاومت هایی هستند که در سطوح و قله ها و دره تشکیل میشوند جایی که قیمت قبلا از آنجا مسیر حرکتش عوض شده است.
داینامیک
سطوحی هستند که با استفاده از خطوط،میانگین های متحرک و… بدست می آیند و مقدار عددی آنها با گذر رمان تغییر میکند.(استاتیک و ساکن نیستند)
بطور کلی به برایند حرکات قیمت در بازار که توسط معامله گران ایجاد میشود روند بازار گفته میشود. روند هامیتوانند صعودی،نزولی و رنج ساید،رنج چاپی، مثلث مستطیل (باکس) و… باشند.
در ویدئوی زیر بطور ساده میتوانید با روند آشنا بشید.
کاربرد چنگال اندروز در پرایس اکشن
همانطور که میدانید چنگال اندروز یک ابزار است که برای نقشه برداری از بازار مناسب است ( نام اصلی آن خط میانی یا median line میباشد). ما با استفاده از چنگال اندروز و قوانین آن می توانیم بازار را نقشه برداری و آنالیز کنیم.کاربرد این ابزار در پرایس اکشن این است که قیمت در چنگال با الگوهایی حرکت میکند که میتواند به ما کمک کند تا بتوانیم حرکات بعدی را بخصوص در تقابل با خطوط آن پیش بینی کنیم.
تفسیر های مختلفی در در مورد پرایس اکشن وجود دارد.در سایت ما کتاب های فراوانی در زمینه حرکات قیمت وجود دارد که میتواند به عزیزان در شناخت و درک این روش کمک کند.ما در این مقاله سعی کردیم که بطور خلاصه پرایس اکشن را توضیح بدیم. برای مقالات بیشتر و ستاپ های معاملاتی میتوانید در قسمت vip مقالات بیشتری ببینید.
الگوی کندل دوجی (Doji) چه چیزی را نشان میدهد؟
یکی از رایج ترین زیر مجموعههای معاملات پرایس اکشن، استفاده از الگوهای شمعی یا کندل استیک است. الگوهای کندل استیک بینش خوبی را درباره عملکرد بازار ارائه میدهد و میتواند به تریدرها کمک کند تا برای حرکت بعدی قیمت در موقعیت قرار گیرند. به معنای واقعی کلمه دهها الگوی مختلف کندلی متفاوت وجود دارد که تریدرها برای معاملات خود در بازارهای مالی میتوانند از آنها پیروی کنند. یکی از شکل گیریهای متداول در این دسته از الگوها، کندل دوجی است که در این مقاله به بررسی دقیقتر آن خواهیم پرداخت.
الگوی کندل Doji چیست؟
در تحلیل تکنیکال، یک کندل Doji به عنوان یک الگوی کندل استیک منفرد طبقه بندی میشود که در آن قیمت باز و بسته شدن یک دارایی مشخص در یک دوره معین اساساً یکسان یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد. در نتیجه این موضوع ظاهر یک کندل دوجی اغلب به شکل یک صلیب است.
از آنجا که کندل Doji تقریباً در همان قیمتی که باز شده بود بسته میشود، این موضوع نشان دهنده عدم تصمیم گیری در بازار است. تریدرهایی که معتقدند بازار نزولی خواهد شد و آنهایی که معتقدند بازار روند صعودی در پیش میگیرد برای در دست گرفتن بازار رقابت میکنند؛ با این حال، هیچ یک در تلاش خود برای غلبه بر دیگری و حرکت بازار در جهت خود موفق نبودند. در زیر نمونهای از الگوی Doji را مشاهده میکنید.
بر خلاف بسیاری از الگوهای کندل استیک که مفهوم صعودی یا نزولی را نشان میدهند، الگوی دوجی تا حدودی متفاوت است زیرا شکلگیری هیچ روند مشخصی درباره حرکت قیمت آینده یک دارایی مالی ارائه نمیکند. اساساً الگوی کندل دوجی یک الگوی خنثی است. این الگو گاهی اوقات به عنوان یک الگوی ادامه دهنده ظاهر میشود که نشان دهنده حرکت بیشتر قیمت در جهت روند است؛ گاهی نیز این الگو به عنوان یک الگوی معکوس ظاهر میشود که نشان دهنده احتمال معکوس شدن روند است.
وقتی شکلگیری الگوی Doji با روند اساسی در بازار یا برخی ابزارهای تکنیکال دیگر همراه شود، در واقع میتوانیم اطلاعات کمی از آن جمعآوری کنیم و از این اطلاعات برای درک حرکت قیمت در آینده استفاده کنیم. بنابراین، کندلهای دوجی به خودی خود کاربرد عملی زیادی ندارند؛ با این حال هنگامی که با ابزارهای دیگر همراه شود میتواند بسیار مفید باشد.
انواع مختلفی از کندل Doji وجود دارد. انواع اصلی آن شامل: دوجی استار (Doji Star)، گریواستون دوجی (Gravestone Doji)، لانگ لگ دوجی یا دوجی پا بلند (Long Legged Doji)، دراگون فلای دوجی (Dragonfly Doji) و فور پرایس Doji یا دوجی ۴ قیمت (Four Price Doji). از آنجایی که هر یک از این الگوها بسته به شرایط بازار پتانسیل متفاوتی دارند، مطالعه آنها اهمیت بالایی دارد.
اگر این الگو به درستی ارزیابی و اجرا شود، اطلاعات با ارزشی را در اختیار تریدرها خواهد گذاشت. این امر مخصوصاً زمانی صادق است که بازار یک دوجی دوگانه یا سهگانه را نمایش میدهد، که در آن دوجیهای متعددی در سری قیمت ظاهر میشود.
انواع متفاوت الگوی کندل Doji
الگوی دوجی در بازارهای مالی متفاوتی از جمله بازار سهام، بازار فیوچرز، بازار فارکس و غیره دیده میشود. همچنین این الگو در انواع متفاوتی از تایم فریم دیده میشود. به دلیل نزدیکی قیمت باز و بسته شدن، به نظر میرسد کندل Doji بدنه بسیار کوچکی دارد و شبیه به یک صلیب است. اکنون هر یک از الگوهای مختلف دوجی و ویژگیهای آنها را معرفی میکنیم.
دوجی ستارهای یا دوجی استار (Doji Star)
الگوی ستاره Doji به صورت شکل زیر ظاهر میشود. قیمتهای باز شدن و بسته شدن تقریباً یکسان خواهد بود و قسمتهای بالایی و پایینی داخل شمع نسبتاً کوچک و از نظر طول برابر به نظر میرسند. الگوی ستاره دوجی نشان دهنده بلاتکلیفی در بازار است، جایی که گاوها و خرسها بر سر کنترل بازار رقابت میکنند؛ اما بازار در مقطع فعلی در سطح تعادل است. نمونهای از الگوی Doji Star در زیر نشان داده شده است.
دوجی سنگ قبر یا گریواستون دوجی (Gravestone Doji)
الگوی دوجی سنگ قبر به صورت یک الگوی T وارونه ظاهر میشود. تریدرهای کندل استیک این الگو را تا حدودی شبیه به الگوی ستاره تیرانداز تشخیص میدهند. با این حال، الگوی Gravestone Doji یک سیگنال معکوس نزولی قویتر است؛ زیرا پس از بازگشت قیمتها به سمت بالا، باز و بسته شدن در سطح پایین یا نزدیک به پایین هستند.
این امر به ویژه زمانی صادق است که الگوی Gravestone Doji در شرایط بازار روند صعودی ظاهر شود. در این حالت، یک تغییر احتمالی روند از صعودی به نزولی را نشان میدهد. نمونهای از الگوی Gravestone Doji در زیر نشان داده شده است.
دوجی پا دراز یا لانگ لگ دوجی (Long Legged Doji)
الگوی دوجی پا دراز ظاهری مشابه با الگوی سنتی دوجی دارد. قیمت باز و بسته شدن آنها در یک سطح یا نزدیک به آن اتفاق میافتد؛ با این حال، در الگوی Long Leg Doji، فیتیلههای دو طرف بزرگ تر هستند و بیشتر به سمت بیرون کشیده شدهاند. این موضوع نشان میدهد که بازار بیثبات تر است؛ زیرا قیمتها میتوانند نسبتاً به سمت بالا و پایین گسترش پیدا کنند. مفهوم هنوز هم عدم تصمیم گیری در بازار است؛ اما در آن نوسانات افزایش یافته است. نمونهای از الگوی Long Leg Doji در زیر نشان داده شده است.
دوجی سنجاقکی یا دراگون فلای دوجی (Dragonfly Doji)
الگوی دوجی سنجاقکی، معکوس الگوی دوجی سنگ قبر است. باز و بسته شدن در نزدیکی ارتفاع شمع، با یک فیتیله نسبتاً طولانی در پایین رخ میدهد که نشان دهنده بازگشت قیمتهای پایین تر و بسته شدن قوی قیمت برای گاوها است. Dragonfly Dojis شبیه کندل چکشی به نظر میرسد. با این حال، Dragonfly Doji میتواند ثابت کند که سیگنال قوی تر است، به خصوص زمانی که Dragonfly Doji نزدیک به انتهای بازاری با روند نزولی ظاهر میشود. پس از تکمیل الگوی Dragonfly Doji انتظار میرود قیمتهای بالاتری داشته باشد. نمونهای از الگوی Dragonfly Doji در زیر نشان داده شده است.
دوجی ۴ قیمت یا فور پرایس دوجی (Four Price Doji)
Four Price Doji به خودی خود یک ساختار منحصر به فرد است. این کندل به صورت یک خط افقی با فتیلههای فوقانی و پایینی بسیار جزئی یا بدون آن است. به این ترتیب، این الگو بلاتکلیفی را در بازار نشان میدهد و بازار ویژگیهای محیطی با نوسانات کم را نشان میدهد. زیرا قیمتها در همان منطقه یا نزدیک آن با حرکت بسیار کمی به سمت بالا یا پایین در طول آن جلسه باز و بسته میشوند. Doji Four Price بسیار کمتر از سایر انواع الگوهای Doji که قبلاً ارائه شد دیده میشود. صرف نظر از این، تریدرها باید هنگام ظاهر شدن چنین شکلی در نمودار قیمت توجه کنند. نمونهای از الگوی Four Price Doji در زیر نشان داده شده است.
استراتژی معامله با دوجی دوگانه (Double Doji)
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، الگوی Doji یکی از مشخصههای عدم تصمیم گیری در بازار است. زمانی که بازاری که شما در آن معامله میکنید چندین الگوی دوجی را به صورت متوالی تشکیل دهد، میتواند زمان بسیار مناسبی برای استفاده از یک بریک اوت باشد. این به این دلیل است که بازارها از دورههایی با نوسان کم به نوسان زیاد و از دورههای نوسان زیاد به نوسان کم میروند.
در اینجا قوانین مربوط به معامله با Double Doji را بررسی میکنیم:
- یک الگوی Double Doji باید نزدیک به بالای یک روند صعودی یا پایین یک روند نزولی ظاهر شود.
- یک خط حمایت را در پایین الگوی دوجی و یک خط مقاومت را در بالای الگوی دوجی ترسیم کنید.
- یک سفارش OCO بگذارید، یکی سفارش دیگر را لغو میکند، یک پیپ بالاتر از مقاومت بالا و یک پیپ زیر حمایت پایین.
- منتظر یک بریک اوت ساختار کندل استیک و الگوی باشید یا بالاتر از سطح مقاومت که سمت خرید سفارش را اجرا میکند یا زیر سطح پشتیبانی که سمت فروش سفارش را اجرا میکند. اگر ابتدا سفارش خرید شروع شد، یک استاپ درست پایین کف الگوی دوجی قرار دهید. اگر ابتدا سفارش فروش آغاز شد، یک استاپ درست بالاتر از اوج الگوی دوجی قرار دهید.
- ما از یک استراتژی خروج دو لایه استفاده خواهیم کرد. یعنی تارگت اول در سطحی قرار میگیرد که معادل ارتفاع الگوی دابل دوجی است. ما 1/2 موقعیت را در ساختار کندل استیک و الگوی Target 1 خواهیم بست. تارگ دوم در سطحی قرار میگیرد که معادل دو برابر طول الگوی دابل دوجی است. ما 1/2 دوم موقعیت خود را در Target 2 خواهیم بست.
جمع بندی
تجزیه و تحلیل کندل استیک در قلب بسیاری از استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر قیمت است. تریدرهای مبتدی و دانشجویان بازار باید مدتی را برای تمرین تشخیص این الگوی مهم صرف کنند که معمولاً در نمودار قیمت مشاهده میشود. دانستن زمان و مکان وقوع الگوی دوجی به تریدرها بینشهایی درباره پشت صحنه بازار ارائه میدهد.
دیدگاه شما