عنوان دوره : تحلیلگر روانی بازار UMP
یک تحلیلگر روان بازارهای سرمایه گذاری توانایی این را دارد که شرایط و جو حاکم بر بازار های مالی را تشخیص داده و از آن برای کسب سود استفاده نماید ، تحلیلگران موفق در بازارهای مالی صرفا با تکیه بر ابزارهایی همچون تحلیل تکنیکال و بنیادی اقدامات معاملاتی خود را راهبری نمیکنند بلکه علمی بنام روانشناسی بازار را در معاملات خود مورد استفاده قرار میدهند . عملا اصول مدیریت ریسک و روان بازار باعث موفقیت این افراد شده است .
در مبحث اموزش روانشناسی بازار به مواردی همچون مدیریت احساسات و رفتار شناسی اکثریت افراد در یک بازار مالی اشاره میشود، مهمترین عواملی دخیل در روانشناسی بازار عبارتند از روحیه اشخاص، احساسات بازار، شکل گیری موج های روانی همچون ترس و طمع و …. میباشد.
- اختصار: UMP
- عنوان دوره: Capital Market Psychology
- مرکز آموزشی: Uninance
- سطح آموزش: تخصصی (آخرین ویرایش 2020)
- تعداد جلسات: 8
- ساعات برگزاری: نوبت صبح و عصر
- نوع آموزش: تئوری
- مدت زمان آموزش: 18 ساعت
نماد UMP
بنماد رشته اموزشی تحلیلگر روان بازارهای مالی قابل مشاهده است این دوره بصورت انحصاری توسط انجمن یونیننس برگزار میشود.
- تحلیلگر روانی بازار سرمایه UMP :
دوره اموزشی تحلیل روانی بازار در قالب کلاس های اموزش حضوری در استان تهران و با میزبانی مرکز یونیننس برگزار میشود ، روانشناسی بازارهای سرمایه بخصوص در کشور ایران با توجه به وضعیت اشفته اقتصاد کشور از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است ، در این دوره اموزشی دانش پذیران با کلیه اصول روانشناسی و مدیریت ریسک از پایه تا تخصصی اشنا میشوند و میتوانند با بکارگیری این علم تحلیلی در معاملات و موقعیت های سرمایه گذاری موجود در جامعه درصد موفقیت خود را افزایش دهند.
اهمیت روانشناسی در بورس اوراق بهادار اغلب دست کم گرفته می شود اما اینکه یک معامله گر بتواند این عوامل روانشناختی را شناسایی و مدیریت کند ، بسیار سودمند است. در محدوده شخصیتی ، تصمیمات غیر منطقی سرمایه گذاری و معامله گران اغلب تحت منظور از بازار کارا چیست؟ تأثیر احساساتی مانند ترس ، حرص و … از دست دادن سرمایه (FOMO در تجارت) است. با این حال ، از طرفی روانشناسی جمعیت یک مارکت نیز در ایجاد تغییرات بزرگ در بازارهای مالی بشدت تاثیرگذار خواهد بود.
- ویژگی دوره های آموزشی :
- رتبه یک آموزش آکادمیک از سال 2012 توسط موسسه استاندارد اروپا
- مدرسان و اساتید سطح یک کشوری و بین المللی (انحصاری یونیننس)
- فضای آموزشی تئوریک و عملی
- دارای تاییدیه سازمان استاندارد جهانی ISO1200, IS1102
- دارای تاییدیه جهانی از سازمان QT در امر مدیریت کیفیت آموزش
- آموزش مناسب برای افراد مبتدی و حرفه ای
- استفاده از بروزترین منابع آموزشی
- آموزش مباحث پایه تا تخصصی بصورت کاربردی
- شرایط آموزش فشرده مختص دانش پذیران شهرستانی
- 6 ماه پشتیبانی و مشاوره آموزشی
- برگزار وبینار سراسری و آموزشی بصورت ماهیانه
- پشتیبانی و مشاوره دانشپذیران در خصوص تعمیرات بمدت 6 ماه
- مدرسان و اساتید مرکز :
اساتید سازمان یونیننس در حوزه تحلیل روانی بازار دارای پیشینه حداقل 10 ساله هستند همچنین خود از معامله گران و تحلیلگران مطرح در بازارهای مالی میباشند، از طرفی برنامه ریزی های واحد آموزش بمنظور توسعه علوم و بروز بودن مباحث آموزشی منجر به این شده است که سالانه طی 2 مرحله کلیه اساتید در حوزه بلاکچین تحت آموزشهای سطح بالا قرار میگیرند و این خود موجب رشد علمی این دانشکده بصورت روز افزون شده است. امروزه بالغ بر 320 نفر بعنوان هیئت علمی و مدرس در داخل و خارج از کشور با دانشکده سرمایه گذاری یونیننس همکاری دارند لذا میتوان این شرایط را بعنوان بزرگترین مزیت و نقطه عطف در این مرکز نام برد.
- شرایط عمومی دوره :
عنوان | شرح | سایر |
---|---|---|
عنوان دوره | UMP | روان بازار |
سال ارائه | 2020 | بروزترین دوره |
مدرس | یونیننس | اختصاصی |
مدت زمان | 20 ساعت | 10% تلرانس |
مجوز کشوری | 1311/17133 | سازمانی |
تاییدیه جهانی | eu194-Iso041 | اروپا و آسیا |
مدرک پایان دوره | سازمانی | UNINANCE |
- سرفصل دوره تحلیل روانی بازارهای مالیUMP :
مناسب دانش پذیرانی که هیچگونه تجربه در زمینه مالی ندارند.
سرفصل های آموزشی دوره تحلیلگر روانی بازارهای مالی مشتمل بر 9 سرفصل اصلی بوده که در این دوره بطور کامل ظرف مدت 18 ساعت در طول مدت 8 جلسه به آموزش آنها می پردازیم.
اندیشمند برتر
آموزشی-پژوهشی-فرهنگی-سنجش بینایی- سرگرمی و مدیریتی و .
تئوري بازار كارا و آیا بازار سرمایه ایران کارا است؟
تئوري بازار كارا:
بازار كارا به بازاري اطلاق ميگردد كه در آن قیمتهاي اوراق بهادار بسرعت نسبت به اطلاعات جديد تعديل ميگردند. بعبارت ديگر اطلاعات جهت تعیین قیمت مورد استفاده قرارگرفته و به سرمايه گذ ار اطمینان ميدهند كه اوراق بهادار مورد نظر به اندازه قیمت بازاري خود داراي ارزش است. يا بعبارتي ديگر در يك بازاركارا، اطلاعات مالي به سرعت در بازارهاي مالي انتشار مي يابد و فوراً بر قیمت اوراق بهادار تأثیر ميكند.
بنابراين در صورتي که يك بازار، كارا محسوب ميشود كه قیمت اوراق بهادار، اطلاعات مربوطه را بسرعت منعكس نمايد. به اين ترتیب، سرمايه گذاران بالقوه نميتوانند دربازاركارا از اطلاعاتي كه در سطح گسترده منتشر شده است، بهره مند شوند.
زيرا قیمت ها فوراً براساس اطلاعات مزبور تعديل ميگردد.
بازارها ميتوانند در ارتباط با برخي اطلاعات، كارامد محسوب شوند در حالي كه در قبال ساير اطلاعات كارامد نباشند.
مثلاً قیمت هاي اوراق بهادار ممكن است اطلاعات بیشتر در سطح جامعه را بطور كلي منعكس كنند. اما اطلاعاتي كه اشخاص بسیار نزديك به شركت (نظیر مديران يا اعضاي هیات مديره) در اختیار دارند در قیمت هاي مزبور انعكاس یافته باشد.
براساس قوانین برخي از كشورهاي صنعتي، استفاده از اين قبیل اطلاعات به منظور دادوستد در بورس غیرقانوني ميباشد.
بازار كارا بايد نسبت به اطلاعات جديد حساس باشد. اگر اطلاعات تازهاي در دسترس عموم قرار گیرد، قیمت سهام عادي شركت بايد متناسب با جهت اطلاعات داده شده تغییر نمايد.
اگر بازاري نسبت به اطلاعات جديد بي تفاوت باشد و عكس العمل لازم را نشان ندهد، يعني تحلیل كننده هايی در بازار براي ارزيابي و بررسي اثر اطلاعات جديد بر قیمت ها نباشد، طبعاً آن بازار، كارايي نخواهد داشت.
به طور خلاصه ميتوان خصوصیات بازاري كه داراي كارايي اطلاعاتي ميباشد را اين گونه برشمرد:
١- سهولت دسترسي به اطلاعات بازار توسط همه افراد تا بتوانند متناسب با آن، واكنش مناسبي از خود بروز داده و مانع ضرر و زيان خود بشوند،
٢- بازدهي متناسب با ريسك انجام شده در بازار،
٣- تعیین قیمت سهام بر اساس مكانیزم عرضه و تقاضا،
٤- عدم وجود اختلاف زياد بین قیمت جاري و قیمت واقعي سهام،
٥- قابلیت نقدشوندگي سريع و آسان همه سهام.
الگوي بازارهاي كارا منظور از بازار کارا چیست؟
بازار اوراق بهاداري را در نظر بگیريد كه؛
١) تمام سرمايه گذاران به اطلاعات جاري درباره آينده بدون تحمل هزينه دسترسي دارند، )
٢) تمام سرمايه گذاران قادر به تحلیل اطلاعات هستند، )
٣) تمام سرمايه گذاران به قیمت هاي بازار دسترسي و سعي ميكنند پرتفوي خود را تعديل كنند. )
در چنین شرايطي، ارزش سرمايه گذاري ارزش فعلي چشم انداز آتي جريان نقدي اوراق بهاداري است كه به وسیله تحلیلگران ماهر و آگاه كه از تمامي اطلاعات موجود به نحوي هوشمندانه استفاده ميكنند، برآورد شده است. پس در اين صورت ميتوان ادعا نمود كه قیمت بازار اوراق بهادار همان ارزش سرمايه گذاري است. (ارزش سرمايه گذاري همان ارزش منصفانه يا ارزش ذاتي اوراق بهادار است). بازار كارا به عنوان بازاري تعريف ميشود
كه قیمت اوراق بهادار برابر با ارزش سرمايه گذاري باشد. در بازار كارا، قیمت بازارمنعكس كننده مجموعهاي از اطلاعات به طور كامل و فوري است.
در بازار كارا قیمت اوراق بهادار، شاخص خوبي براي تعیین ارزش سرمايه گذاري است. ارزش سرمايه گذاري به عنوان ارزش فعلي جريان هاي نقدي آتي است كه توسط سرمايه گذاران آگاه به خوبي تجزيه و تحلیل شده است. در بازار توسعه يافته و رقابتي، اختلاف بین قیمت بازار و ارزش سرمايه گذاري برگ برنده تحلیل گراني است که در جستجوي بازده غیر عادي هستند. قیمت اوراق بهاداري كه كمتر از ارزش واقعي سرمايه گذاري است(اوراق بهاداري كه كمتر از قیمت واقعي قیمت گذاري شده است)، بايد خريداري شود، به دلیل افزايش تقاضا براي خريد، قیمت اين اوراق افزايش يابد. قیمت اوراق بهاداري كه بیشتر از ارزش سرمايه گذاري است( اوراق بهاداري كه بیشتر از قیمت واقع يا بیشتر از ارزش واقعي، قیمت گذاري شده است)، بايد فروخته شود.
با افزايش عرضه براي فروش، قیمت اوراق بهادار كاهش يابد. اين عدم كارايي موقت، موجب ميشود تا سرمايه گذاران و شانس كسب بازده غیرعادي را كاهش ميدهد. وجود سرمايه گذاران آگاه و متعدد در بازار موجب ميشود تا آگاه به دنبال فرصت هاي مناسب سودآوري باشند.
چنین فرصت سازي توسط سرمايه گذاران آگاه خود موجب كاهش عدم كارايي(افزايش كارايي بازار) شده
بتوانیم فرض كنیم كه قیمت اوراق بهادار با ارزش سرمايه گذاري برابر است و اوراق بهادار در بازار، نادرست قیمت گذاري نشده اند.
مشاهدات در بازار كاراي كامل
١- سرمايه گذاران انتظار دارند كه بازدهي عادي (يا طبیعي) نه بیشتر از سرمايه گذاري خود تحصیل كنند.
٢- بازار در صورتي كارا است كه تحلیلگران آگاه اعتقاد داشته باشند كه بازار كارا نیست.
برخي مفروضات بازارهاي كارا كامل به شرح زير است:
٣- عموم سرمايه گذاران ميدانند كه استراتژی هاي سرمايه گذاري نميتواند موجب بازده غیر عادي بشود.
٤- برخي از سرمايه گذاران اطلاعات موفقیت خود را افشاء ميكنند.
٥- سرمايه گذاران حرفهاي عملكردي بهتر از سرمايه گذاران عادي ندارند.
٦- عملكرد گذشته شاخص عملكرد آينده نمي تواند باشد.
آزمون كارايي بازار
ويژگی هاي بازار كارا كامل ذكر شده است. چگونه ميتوانیم آزمون هايي را اجرا كنیم تا بدانیم بازار بطوركامل كارا است، تا حدودي كارا است يا كارايي ندارد. روش هاي زيادي در اين زمینه طراحي شده است، كه در اين بین سه روش بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. اين روش ها كه شامل؛ بررسي حوادث، تلاش براي ساخت الگوي قیمت گذاري اوراق بهادار و رسیدگي به عملكرد سرمايه گذاري مديران حرفهاي است، مورد بررسي قرار مي دهیم.
١- بررسي حوادث
يكي از روش هاي اصلي كارايي بازار (به ويژه شكل كارايي نیمه قوي) بررسي حوادث است. در اين روش تلاش ميشود تا سرعت تأثیر اطلاعات علني بر روي قیمت سهام اندازه گیري شود. براي مثال، رويدادي كه ميتواند يك تغییر مثبت در عوايد شركت داشته باشد، اطلاعات مثبت با چه سرعتي در قیمت سهام انعكاس مييابد؟ آيا تغییر در قیمت به سرعت اتفاق ميافتد يا به كندي روي مي دهد؟ آيا بازده غیر عادي پس از اعلام خبر جديد زياد است يا اندك است؟ پاسخ به سئوال دوم مستلزم اين است كه ابتدا بدانیم بازده عادي چیست؟ بازده عادي بر مبناي الگوهاي قیمتگذاري دارايي بدست ميآيد. مدل قیمتگذاري نادرست مي تواند منجر به نتايج نامعتبر از آزمون كارايي بازار بشود بنابراين، براي افزايش اعتبار نتايج آزمون ها، از الگوهاي قیمت گذاري متفاوتي استفاده مي شود.
نتايج يك تحقیق در اين زمینه نشان مي دهد كه علت واكنش كند قیمت نسبت به انتشار اطلاعات ناشي از؛ عدم كارايي بازار، استفاده از مدل قیمتگذاري نامناسب يا هردوي اين هاست.
به عنوان يك مثال در بررسي حوادث، وضعیتي را تصور كنید كه در بازار كاراي قوي هنگامي كه اطلاعات منتشر ميشود چه اتفاقي خواهد افتاد؟ هنگامي كه اطلاعات گذرشان به بازار ميافتد قیمت بلافاصله واكنش نشان می دهد و فوراً ارزش سرمايه گذاري تغییر مي كند.
روش ديگر آزمون كارايي بازار تلاش ميكند تا تغییر در قیمت اوراق بهادار را به متغیرهاي دور از انتظار نسبت دهد. در يك دوره زماني مشخص، بازده اوراق بهادر مطابق با الگوي قیمت گذاري دارايي تعیین ميشود. طبق اين الگو، نرخ بازده دارايي برابر با نرخ بازده بدون ريسك به علاوه صرف ريسك (كه بر مبناي ريسك دارايي تعیین ميشود) است. اگر نرخ بازده بدون ريسك و صرف ريسك در طول زمان غیر قابل تغییر باشد، اوراق بهادار با متوسط بالا بازدهي در گذشته، مي تواند در آينده نیز متوسط بازدهي زيادي داشته باشد. اما در طول زمان نرخ بازده بدون ريسك و صرف ريسك تغییر مي كند، بنابراين، ساخت الگو مشكل است.
ویژگی های بازارکارا:
1-شرایط بازاررقابت: نکته هایی از قبیل تعداد فراوان وکافی عرضه کننده وتقاضا کننده در بازارویا آزاد بودن ورود و خروج به بازاربرای همه مردم ونبودن مانع ویا شرایط برای کاربنابراین حضورتعداد بسیاری شرکت کننده دربازاریکی ازشرایط مهم بازارکارا می باشد.
2-اطلاعات بایدبه سرعت و فوریت ویاحداقل هزینه دست اندرکاران بازاربرسد.
3-کسی که دراین بازارخریدوفروش می کند باید احساس امنیت کندو اطمینان کند بابت اوراق بهادارخود دریافت یا پرداخت می کند به ارزش ذاتی آن نزدیک است یعنی قیمت عادلانه برای کالای خود دریافت می کند.
4-معامله دربازارکارا نباید گران باشد هزینه های معا مله بسیارکم وبه وضعیت بدون خرج بودن نزدیک باشد.
5-هیچ معامله گری آنچنان قدرت نداشته باشد که بازاررا زیرنفوذ خودبگیرد و تاثیرمهمی بربازاربگذارد.
6-در بازار کارا تعدیل قیمت ها به سرعت انجام می شود. دراین بازارافراد زیادی حضور دارند که اطلاعات را دریافت و ارزیابی نموده و ارزش آن را پیدا می کنند و اقدام به خرید و فروش می کنند و این اقدام دقیقآ به سرعت روی قیمت ها انعکاس می یابد.
7-شرط لازم برای کارایی بازاروجود رقابت است .درهمه بازارها ی عمده مالی جهان غیرازتعداد زیاد ی معامله کننده ومعامله گر .کارگزارو واسطه متخصص خرید و فروش روی سهام وجود دارد اینها افراد کارشناس در خرید وفروش هستند و این پختگی را دارند که تآثیر اطلاعات رابرقیمت بسنجند.
8-بازارباید در معرض ترافیکی دو طرفه از اطلاعات باشد به عبارت دیگر بازارکارا طوری است که درهر مقطعی از زمان عده ایی در آن خریدار هستند و عده ایی فروشنده این طورنیست که در زمانی همه خریدارباشند ویا همه فروشنده .
9-به نظر می رسد که در بازارکاراسرمایه ابزارهای مالی بسیار گسترده ایی وجود دارد که هریک نقش خاصی در بازار دارد و هریک شکافی در بازارپر می کندیعنی بازارکارا سرمایه پیچیده است
ارکان اصلی عرضه وتقاضا دربازارکارا:
بازارکارا بازاریست که در آن همه اطلاعات قابل د سترسی به طورسریع و کامل در قیمت های سهام منعکس می گردد و در بازار کاراسرمایه گذاران در تصمیم های خود همه اطلاعات مرتبط را در قیمت ها لحاظ کنند .بنابر این قیمت جاری یک سهم کلیه اطلاعات شامل اطلاعات گذشته و هم اطلاعات جاری و هم اطلاعات مریوط به رویدادهای آنی نظیر تقسیم سود رانیز منعکس می کنند .
دو رکن اصلی عرضه وتقاضا ی سهام در بازارکارا سیستم معاملات سهام و سیستم اطلاع رسانی است .که در بورس ایران بی رنگ وبی توجه بوده است چرا که توسعه سخت افزاری وگسترش فیزیکی بورس بیشتر از نرم افزارآن مورد توجه قرار گرفته است .سیستم معاملات سهام به دریافت سفارشات عرضه وتقاضا برای انجام معاملات خرید و فروش سهام و محاسبات آن می پردازد و سیستم اطلاع رسانی که در یک بورس کارآمد کنترل معاملات وعرضهه وتقاضا از طریق آن انجام می شود به عبارت دیگر عرضه وتقاضا برای سهام بر اطلاعات در دسترس و مورد نیاز سرمایه گذاران شکل می گیرد وبه تعادل طبیعی می رسد.
آیا بازار سرمایه ایران کارا است؟
بازاربورس تهران به استناد تحقیقات متعددی که انجام شده است از کارایی لازم بر خوردارنمی باشد .البته این نکته را منظور از بازار کارا چیست؟ نیز باید یادآور شد که اصولا نباید عنوان کرد که بورس اوراق بهادار کارا یا غیر کارا می باشد بلکه کارایی درجه ایی است که این درجه از عدم کارایی شروع وبه کارایی ختم می گردد . بورس اوراق بهادار تهران نیز در ابتدای این مسیر قرار گرفته است لذا مشاهده می شود که خلاهای فراوانی در آن وجود دارد که از پیامدهای آن می توان به تشدید سفته بازی رخنه عناصر سودجو وفرصت طلب به این بازار عدم تخصیص بهینه سرمایه به واحدهای تولیدی و اخیرآنیز بی رغبتی مردم به سرمایه گذاری در بازار بورس اوراق بهادار و مالا رکود بازار سرمایه اشاره نمود.
"کارا" در یک قدمی بازار سرمایه
پذیره نویسی صندوق سرمایه گذاری درآمد ثابت نوع دوم "کارا" از روز شنبه مورخ 17/07/1400 لغایت 21/07/1400 به مدت 5 روز کاری توسط فرابورس ایران انجام خواهد گرفت.
گروه مالی کاریزما با هدف ایجاد طیف وسیعی از راه حل های سرمایه گذاری برای اهداف و سلایق متفاوت، تاکنون صندوق های متنوعی را پذیره نویسی کرده است. در حال حاضر ابزارهای مختلفی برای سرمایه گذاری به شکل بدون ریسک و با درآمد ثابت، سرمایه گذاری در سهام شرکت ها، سرمایه گذاری در طلا، سرمایه گذاری در شرکت های خصوصی و سرمایه گذاری با ریسک متوسط که به صندوق سرمایه گذاری مختلط معروف است در سبد محصولات کاریزما دیده می شود. کاریزما که با صندوق سرمایه گذاری کمند، عنوان بزرگترین صندوق قابل معامله بازار را یدک می کشد این بار صندوقی دیگر از نوع بادرآمد ثابت نوع دوم را در دستور پذیره نویسی دارد.
آغاز پذیره نویسی صندوق با درآمد ثابت نوع دوم کارا
پذیره نویسی صندوق سرمایه گذاری درآمد ثابت نوع دوم "کارا" از روز شنبه مورخ 17/07/1400 لغایت 21/07/1400 به مدت 5 روز کاری توسط فرابورس ایران انجام خواهد گرفت. قیمت خرید هر واحد 10 هزار ریال است که در واقع معادل قیمت اسمی بوده و کارمزدی نیز به خرید این واحدها تعلق نخواهد گرفت علاوه بر این سقف واحدهای قابل عرضه نیز 99میلیون واحد است.
محمدرضا خانی مدیر ابزارهای با درآمد ثابت گروه مالی کاریزما در خصوص پذیره نویسی صندوق کارا گفت:
در حال حاضر گزینه های مختلفی برای سرمایه گذاری به شکل با درآمد ثابت و بدون ریسک در گروه مالی کاریزما وجود دارد که می توان به صندوق صدور و ابطالی کاریزما و صندوق قابل معامله و یا ETF کمند اشاره کرد. صندوق سرمایه گذاری نوع دوم کارا نیز از نوع قابل معامله بوده که تفاوت هایی با دو صندوق قبلی دارد و مهمترین آن عدم تقسیم سود ماهانه است.
حق انتخاب در نحوه دریافت سود
با توجه به اینکه برخی سرمایه گذاران تمایلی به خروج سرمایه از سرمایه گذاری خود به شکل سود ماهانه را ندارند و قصد دارند به سود هر دوره نیز سود تعلق گیرد یا به نوعی سرمایه گذاری مجدد با سود هر دوره صورت گیرد، صندوق کارا را تاسیس کردیم. این صندوق از بسیاری جهات مشابه دیگر صندوق قابل معامله کاریزما یعنی کمند است که بزرگترین صندوق قابل معامله بازار است اما بر خلاف کمند، کارا تقسیم سود ماهانه ندارد و سود هر ماه به شکل تجمعی روی خالص ارزش دارایی ها لحاظ شده و به نوعی مجدد سرمایه گذاری می شود.
خانی افزود صندوق کارا از لحاظ ریسک و بازدهی تفاوت چندانی با کمند نخواهد داشت صرفا به منظور ایجاد حق انتخاب برای نحوه دریافت سود هر دو گزینه، یعنی دریافت سود نقدی به طور ماهانه و یا سرمایه گذاری مجدد سود هر دوره، صندوق کارا تاسیس شده است.
عدم الزام برای سرمایه گذاری در سهام در کارا
وی همچنین در خصوص دیگر وجه تمایز صندوق نوع دوم کارا با دیگر صندوق های با درآمد ثابت افزود: اگر بخواهیم به جز نحوه دریافت سود به مهم ترین تفاوت این دو نوع صندوق بپردازیم باید بگوییم که الزام به خرید سهام مهمترین این تفاوت ها است در واقع در صندوق های درآمد ثابت مانند "صندوق قابل معامله کمند" و " صندوق صدور و ابطالی با درآمد ثابت کاریزما" الزام سرمایه گذاری 15درصدی خالص دارایی خود در سهم را دارند.در صورتی که در صندوق نوع دوم الزامی برای سرمایه گذاری در سهام وجود ندارد و گفته می شود که حداکثر 5 درصد سرمایه گذاری در سهام نیاز است که به این معنی است که اگر در این صندوق، سهمی نیز خریداری نشود هیچ مانعی وجود ندارد. این موضوع باعث می شود بتوان صندوق نوع دوم کارا را حتی کم ریسک تر از سایر صندوق های با درآمد ثابت طبقه بندی کرد.
می توان نزدیک ترین تجربه را به این نوع صندوق ها، صندوق هایی دانست که صرفا در اوراق با درآمد ثابت سرمایه گذاری می کردند که رسالت این صندوق ها نیز این است که سرمایه گذاران را از ریسک خارج کند و حتی می توان در این نوع صندوق ها میزان خرید سهم را به صفر رساند و تماما در اوراق سرمایه گذاری کرد البته ممکن است زمانی شرایط بسیار خوبی در بازار فراهم شود و می توان از این فرصت برای سرمایه گذاری در سهم در این نوع صندوق ها نیز استفاده کرد و سود مضاعفی به دست بیاورد اما موضوع مهم این است که برای مدیر صندوق نوع دوم الزامی برای تحت تاثیر قرار دادن پرتفوی خود با الزام به سرمایه گذاری در سهام وجود ندارد.
در واقع مدیر صندوق می تواند کل پرتفوی صندوق را به اوراق اختصاص بدهد. در حال حاضر نیز "کارا" باید حداقل 90 درصد اوراق با درآمد ثابت و سپرده بانکی داشته باشد که همین مساله نشان می دهد ماهیت صندوق نوع دوم بسیار مشابه به درآمد ثابت است و برای سرمایه گذارانی که در این حوزه علاقمند به سرمایه گذاری هستند جذاب محسوب می شود.
برای آشنایی بیشتر با صندوق سرمایه گذاری نوع دوم کارا می توانید با مراجعه به سامانه گروه مالی کاریزما به نشانی charisma.ir و یا تماس با شماره 41000 با مشاوران گروه مالی کاریزما در ارتباط باشید.
نقش بازار بورس در اقتصاد چیست؟
نقش بازار بورس در اقتصاد تا چه اندازی جدی است؟ اثر توسعه بازار بورس بر رشد اقتصادی چقدر است؟ تامین سرمایه، توسعه اقتصادی پایدار، کسب درآمد، کنترل ریسک در سرمایه گذاری، رونق تولید، حفظ نقدینگی سرمایه گذاران و … همه و همه رابطه بازار سرمایه و رشد اقتصادی را شکل می دهند، بنابراین نقش بازار بورس در اقتصاد بسیار زیاد است و از همین روی نمیتوان نقش بازار سرمایه در رونق تولید را منظور از بازار کارا چیست؟ نیز نادیده گرفت. به صورت کلی در این مطلب قصد داریم به بازار سرمایه و نقش بورس اوراق بهادار در اقتصاد کشور بپردازیم و ببینیم نقش بازار بورس در اقتصاد دقیقا چیست.
نقش بازار بورس در اقتصاد
بازار سرمایه از گذشته تا به امروز تحولات بسیار زیادی را تجربه کرده است که میتوان گفت حائز اهمیت ترین آن ها خصوصی سازی و مدیریت آن محسوب می شود که موجبات ورود به بازار جهانی و ایجاد فضای رقابتی را فراهم کرده است. در منظور از بازار کارا چیست؟ این مطلب قصد داریم تا جایگاه بورس در اقتصاد ایران و همچنین نقش بازار سرمایه در توسعه اقتصادی را مورد بررسی قرار دهیم. بازار سرمایه از آن دسته از بازارهای معاملاتی به شمار می رود که نقش زیادی در رشد اقتصادی ایفا می کند. در حقیقت این بازار با جمع آوری پس اندازهای خرد و کلان بستری برای کسب و کار و رونق اقتصادی فراهم می کند.
با توجه به شفافیت و قانون مندی که در این عرصه وجود دارد، سرمایه گذاران قادرند با طی کردن مراحل آموزش سرمایه گذاری در بورس در زمینه تحلیل بنیادی و مبانی تحلیل تکنیکال با خاطری آسوده برای سرمایه گذاری اقدام کنند. در واقع با ورود پس اندازهای راکد به بازار سرمایه، افراد به عنوان سهامدار شرکت تلقی شده و شرکت های مورد تایید سازمان بورس این توانایی را دارند که خطوط تولید جدیدی راه اندازی کرده و سوددهی بیشتری را برای خود رقم بزنند.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
به صورت کلی سوددهی شرکت ها به رشد اقتصادی کشور منتهی می شود و به این خاطر که کشورها در زمینه اقتصادی با یکدیگر در رقابت هستند، این سوددهی در سطحی گسترده تر موجب رشد اقتصادی جهان می شود. در حقیقت تحول در بنگاه های اقتصادی را می توان یکی از اهرم های رشد و توسعه اقتصادی به حساب آورد. با ایجاد سازگاری نیروهای جامعه در راستای ایجاد فضای مناسب کسب و کار و سرمایه گذاری در بورس بر امر توسعه بسیار تاثیرگذار است.
در گذشته اغلب شرکت ها تحت مالکیت و مدیریت یک فرد یا خانواده بودند، ولی در حال حاضر مالکیت بنگاه ها از مدیریت آن تفکیک شده است و یکی از مهم ترین ملزومات بنگاه های اقتصادی وجود مدیران خبره محسوب می شود. هدف اصلی بنگاه ها به دست آوردن بیشترین مقدار سود است، لذا می بایست حداقل هزینه و حداکثر درآمد را مبنای امور خود قرار دهند. امر آموزش بورس و هوش مالی با در نظر گرفتن تحلیل بنیادی و تکنیکال به منظور سرمایه گذاری در بازار سرمایه، می تواند در این امر کمک شایانی بکند.
اثر توسعه بازار بورس بر رشد اقتصادی
در عصر جهانی شدن عوامل اقتصادی اهمیت بسزایی دارند، از جمله شاخص هایی که شهرها را از لحاظ اقتصادی به سمت جهانی شدن سوق می دهد، توسعه بازار سرمایه، تجارت اینترنتی و استفاده هوش مالی است. بازار بورس توسعه یافته در ارتقای رشد اقتصادی جهان نیز موثر واقع می شود. این تاثیر ابتدا در اقتصاد کشورها و در نهایت در اقتصاد جهان قابل مشاهده است. رشد اقتصادی و توسعه بازار سرمایه ارتباطی مستقیم و دو طرفه دارند. در حقیقت شرایط توسعه یک اقتصاد، بازتابی از بازار سرمایه آن است.
جالب است بدانید که با توسعه اقتصاد، خروجی بنگاه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد و به همین دلیل سوددهی به مراتب بیشتری به ارمغان خواهد آمد. از طرف دیگر وقتی که بازار بورس وارد رکود شود، سود حاصل از آن نیز مراتب کاهش پیدا خواهد کرد. ریسک سرمایه گذاری با وجود بازار بورس کاهش پیدا خواهد کرد. عدم وجود بورس، خروج دارایی های سرمایه گذاری در پروژه های بلندمدت را به همراه دارد و باعث کاهش رشد اقتصادی خواهد شد. در این بازار افراد این توانایی را دارند که با حداقل مبلغ خرید در بورس سرمایه گذاری کرده و اقتصاد را تحریک نمایند. به همین خاطر بازار بورس با گردآوری سرمایه های خرد، در توسعه اقتصادی کشور یکی از مهم ترین نقش ها را ایفا می کند.
رابطه بازار سرمایه و رشد اقتصادی
بورس در ایجاد منبع سرمایه برای کسب و کار نقش مهمی بر عهده دارد. در واقع با ورود شرکت به این بازار، همه افرادی که با کمک هوش مالی در خرید سهم دخیل هستند، به عنوان سهامدار تلقی خواهند شد و دارایی زیادی را به طرف بنگاه اقتصادی کشیده می شود که مطمئنا ورود چنین سرمایه ای به یک شرکت اقتصادی فرصت های شغلی مناسبی به وجود می آورد و رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
آموزش معامله در بورس با ایجاد بستری به منظور استفاده از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دقیق برای هر سهم فرصتی برای افراد ایجاد می کند تا سرمایه خود را وارد شرکت های مناسب و سودآور کنند. ورود به بورس صرفا به سرمایه گذاران داخلی محدود نمی شود، لذا سرمایه گذاران خارجی نیز این توانایی را دارند که در این عرصه سرمایه گذاری های مناسبی داشته باشند.
به همین خاطر بازار بورس کشورهای مختلف، جهت جذب سرمایه از نقاط گوناگون جهان، تلاش می کند شرایط و سوددهی بازار سرمایه خود را بهبود ببخشد تا با افزایش سرمایه گذاری در بورس، رشد اقتصادی بیشتری رقم بخورد، لذا رقابت بین بازارهای بورس شدت پیدا کرده و این رقابت، توسعه اقتصادی کشورها را منظور از بازار کارا چیست؟ به همراه خود خواهد آورد که در نهایت به رشد اقتصادی جهان منتهی می شود.
به صورت کلی می توان گفت که بازارهای مالی با هدایت پس اندازهای کوچک و بزرگ به سمت مولدهای اقتصادی و بهینه سازی گردش مالی نقش عمده ای در پیشرفت اقتصادی به عهده دارند. بنابراین هر زمان اقتصاد کشوری با رشد مواجه شود، سایر کشورها هم در راستای پیشرفت اقتصادی خود تلاش خواهند کرد و در نتیجه اقتصاد دنیا روند مثبتی را در پیش خواهد گرفت.
نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور
حفظ سرمایه : همان طور که می دانید در کشورهای تورمی مثل ایران همواره ارزش پول در حال کاهش است و در صورتی که پس اندازها در جای مناسبی سرمایه گذاری نشوند، در طول زمان ارزش خود را از دست خواهند داد، لذا جذب پس اندازهای راکد و اسفتاده از آن در تولیدات، ایجاد امکانات و تسهیلات برای مشارکت عموم مردم موجب شده که بورس به عنوان یک اهرم اصلی در کنترل نرخ تورم و افزایش نرخ رشد پس انداز، نقش حائز اهمیتی را در جامعه ایفا کند. لذا میتوان این طور نتیجه گرفت که سرمایه گذارانی که برای ورود به بورس و خرید سهام شرکت های مختلف اقدام می کنند، از سرمایه خود در برابر اثرات تورمی سرمایه محافظت می کنند.
کسب درآمد : مهم ترین هدف از هر گونه سرمایه گذاری، مطمئنا کسب بیشترین مقدار سود است. چنانچه سرمایه گذاری در بازار سرمایه به صورت درست و آگاهانه انجام شود، می تواند از طریق دریافت سود نقدی یا DPS و افزایش قیمت سهام کسب درآمد نماید. سرمایه گذاران در بازار سرمایه با بررسی و تحلیل بنیادی اطلاعات منتشرشده شرکت ها، سهام شرکت ها را انتخاب کرده و بعد از تحلیل تکنیکال شرکت وارد سهم خواهند شد، به همین خاطر بورس فضای رقابتی بین شرکت ها به وجود آورد هاست تا شرکت های موفق و سودده به کار خود ادامه دهند.
تامین سرمایه : به وسیله بازارهای مالی می توان فرآیند تشکیل سرمایه را سریع تر کرد. بازارهای مالی به علت نقشی که در جمع آوری منابع مالی از طریق پس اندازهای کوچک و بزرگ دارند و همچنین نقشی که در هدایت منابع مالی به طرف مصارف و احتیاجات سرمایه گذاری در بخش های مولد اقتصادی دارند، همواره مورد توجه قرار می گیرند. به صورت کلی هدف از تشکیل بورس، گردآوری سرمایه ها و هدایت آن به سمت فعالیت های اقتصادی است. بازار سرمایه به کسب وکارها و کارآفرینان کشور برای ارائه سرمایه به شرکت هایی که به آن احتیاج دارند، می تواند کمک کننده باشد.
در واقع در یک اقتصاد سالم، با این روش می توان از حرکت سرمایه ها به طرغ فعالیت های سفته بازانه جلوگیری کرد. این طور فرض کنید شرکتی بعد از انجام مطالعات کارشناسی، این نتیجه گیری را داشته است که با افزایش تعداد خطوط تولید خود، می تواند محصول جدیدی را روانه بازار کند. طبیعتا موفقیت شرکت در راه اندازی خط تولید جدید به افزایش میزان تولید، فروش و سودآوری شرکت، ایجاد فرصت های شغلی بیشتر و درنهایت رشد و رونق اقتصادی منتهی می شود، ولی شرکت جهت تاسیس این خط تولید، به پول احتیاج خواهد داشت. یک راه مرسوم برای تامین سرمایه این کار، با مراجعه مسئولان شرکت به بانک و دریافت تسهیلات بانکی قابل انجام خواهد بود.
بنابراین این روش از لحاظ زمانی، به صورت معمول بسیار زمان بر خواهد بود و همچنین هزینه بالایی را برای شرکت به همراه خواهد داشت، ولی روش دیگری نیز وجود دارد که تامین مالی از طریق بورس انجام پذیرد؛ در این روش، شرکت می تواند در صورت پذیرش در بورس اوراق بهادار، طرح توجیهی خود را برای تاسیس خط تولید جدید به بورس ارائه کند و در صورتی که کارشناسان بورس تصمیم گیری مبنی بر این که طرح ارائه شده، از لحاظ میزان سوددهی و دیگر شرایط قابل قبولی است، داشته باشند، این اجازه به شرکت داده خواهد شد تا با عرضه و فروش سهام جدید به سرمایه گذاران در بورس، منابع مالی لازم خود را به منظور تاسیس خط تولید جدید تامین نمایند.
کنترل ریسک : ریسک سرمایه گذاری با وجود بازار بورس کمینه خواهد شد. چنانچه بازارهای سرمایه گذاری مثل بورس وجود نداشته باشند، دارایی های سرمایه گذاری از پروژه های بلندمدت خارج می شوند و موجبات کاهش رشد اقتصادی را فراهم خواهند کرد. بازار بورس با گردآوری حداقل مبلغ خرید در بورس برای سرمایه گذاران این امکان را فراهم می کند تا سرمایه گذاری بلندمدت را در دستور کار خود قرار دهند.
لذا افراد می توانند با حداقل مبلغ خرید در بازار سرمایه و در انواع صنایع و شرکت ها سرمایه گذاری نمایند و اقتصاد را در راستای سرمایه گذاری در پروژه هایی با ریسک بالا حرکت دهند و همچنین باعث تحریک رشد اقتصادی شوند. به صورت کلی رابطه بین بازار بورس و رشد اقتصادی در دهه های اخیر به عنوان یکی از محورهای اصلی در ادبیات توسعه مالی مطرح بوده است.
بنابراین بازار بورس نقش مهمی در رشد اقتصادی بر عهده دارد و به علت ایفای نقش واسطه ای در تخصیص منابع به تمامی بخش های اقتصادی و همچنین تشویق پس اندازها و استفاده کارا از آن ها، سهم زیادی در رشد بلندمدت اقتصادی دارد. از طرفی رشد اقتصادی با افزایش ظرفیت تولید و سرمایه گذاری، بر افزایش اشتغال نیز موثر واقع خواهد شد. افزایش دسترسی به ابزارهای مالی و نهادهای مالی، هزینه اطلاعات و مبادلات را در اقتصاد کم می کند و موجبات رشد اقتصادی، افزایش سرمایه گذاری، بهبود اشتغال و درمجموع افزایش رفاه جامعه را فراهم خواهد کرد.
نتیجه گیری و کلام آخر
بازار بورس در رشد اقتصادی اهمیت بسیار زیادی دارد. این بازار با بازارهای سنتی فرق های بسیاری دارد ،شفافیت و قانون مندی در این بازار اطمینان افراد را در راستای معامله و سرمایه گذاری در بورس به دست آورده است و با توجه به این که شرکت ها از طریق بازار بورس این توانایی را پیدا کرده اند که پس اندازهای راکد بسیاری را به سمت خود جذب کنند، با سرمایه گذاری خرد و کلان سودآوری خود را افزایش داده و کمک شایانی به رشد اقتصادی داشته اند.
به همین خاطر آموزش معامله در بورس بسیار حائز اهمیت است و هوش مالی سرمایه گذاران را درگیر خود می کند. این رشد اقتصادی نه فقط اقتصاد داخلی، بلکه اقتصاد جهان را نیز با تحول روبرو خواهد کرد. سوددهی بازار سرمایه و رشد اقتصادی یک کشور ،رقابتی را میان کشورها به وجود خواهد آورد که به خاطر آن، هر کشور در تلاش خواهد بود تا از رقیب خود سبقت بگیرد و این مستلزم سوددهی بیشتر و پیشرفت اقتصادی کشور مورد نظر خواهد بود. بنابراین این تعامل رشد اقتصادی جهان را به همراه خود خواهد داشت.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، نقش بازار بورس در اقتصاد را به زبان ساده مورد بررسی قرار دادیم.
اگر همچنین به بازار ارزهای دیجیتال نیز علاقه دارید، مطلب نکات سرمایه گذاری در ارز دیجیتال برای ایرانی ها شما را در این خصوص راهنمایی می کند.
اگر همچنان در مورد نقش و جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ایران سوال و یا ابهامی در ذهن دارید، در بخش دیدگاه ها بنویسید تا خودم شخصا به نظرات و سوالاتون رسیدگی کنم.
منظور از بازار کارا چیست؟
یک استاد دانشگاه به همراه کارگزار بورس با اعلام تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال در بورس ایران، نقاط ضعف و علت اصلی اختلاف نتایج حاصله از ابزارهای مختلف روش تکنیکال را بررسی کردند.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، پرویز سعیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و استاد تئوری مالی) و محمد مشاری (از کارگزاران بورس ) با ارایه مقاله ایی تحت عنوان "تحلیل تکنیکال چرا؟ کجا؟ و چگونه؟" ابعاد این روش سرمایه گذاری در بورس ایران را مورد بررسی قرار دادند که فارغ از تایید یا رد توسط بورس پرس منتشر می شود.
این درحالی است که روش تجزیه و تحلیل تکنیکال مدافعان سرسختی منظور از بازار کارا چیست؟ هم در دنیا و ایران دارد و گروه از فعالان با تکیه بر تجارب ، از این روش مخصوصا" هنگام رونق بازار بهره مند می شوند. بنابراین مدافعان روش تکنیکال در صورت تمایل می توانند نظرات کارشناسی را ارایه دهند تا در بورس پرس منتشر شود.
چکیده: تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی از روش های مورد استفاده کارشناسان و فعالان بازار سرمایه است. تفاوت ماهوی این دو روش باعث به وجود آمدن تعصبی سخت در استفاده کنندگان هر دو روش شده است. تا حدی که در بسیاری از مراکز علمی و آکادمیک از تحلیل تکنیکال به عنوان روشی علمی یاد نمی شود و ارزش علمی برای این روش منظور نمی گردد.هدف ما در این مقاله نگاهی بدون قضاوت و پیش داوری به موضوع تجزیه و تحلیل تکنیکال است.
مقدمه/ 3 فرض اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی بنیان نهاده شده است: اول اینکه همه اطلاعات (گذشته ،عمومی و پنهانی) در قیمت لحاظ شده است. دوم اینکه تاریخ تکرار می شود و سوم اینکه تغییرات قیمت دارای نظم و الگوی خاص و قابل تفسیر است.
اگرچه اولین فرض این روش بطور شفاف تعریف بازار کارا در سطح قوی را به ذهن متبلور می نمایاند اما فرض دوم به معنای همبستگی قیمتهای گذشته به قیمتهای آینده کارایی بازار در سطح ضعیف را نقض می کند و فرض سوم نیز فرض پیروی قیمتها از یک گشت تصادفی را نقض می کند. در هر صورت تجزیه و تحلیل تکنیکال و طرفداران این روش مدعی هستند که با استفاده از ابزارهای ابداعی خود توانایی پیش بینی روندها ،الگو ها و در نهایت پیش بینی قیمت را دارند.
تحلیل بنیادی تمام توان خود را صرف محاسبه ارزش ذاتی دارایی های مالی می کند و تحلیل تکنیکال تلاش دارد قیمت های آینده و رفتار قیمت را پیش بینی کند. از این منظر و با این تعریف نمی بایست اختلاف و نزاعی بین طرفداران این دو روش به وجود آید. چون هر کدام از این روش ها عملکردی دارد که می تواند تکمیل کننده یکدیگر باشند نه تخریب کننده یکدیگر ،مشکل از آن جایی آغاز می شود که کارشناسان در کاربرد هر کدام از این روشها دچار اشتباه می شوند.
تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال
تحلیل بنیادی با استفاده از مدلها و روش های مختلف و با توجه به سناریوهای متفاوت سعی به پی بردن به ارزش ذاتی هر سهم دارد ولی هیچگاه نمی تواند نقطه حداقل قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای ورود (خرید) مشخص کند و همچنین فاقد این توانایی است که نقطه حداکثر قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای خروج (فروش )را مشخص کند.
با این تفاسیر تحلیل تکنیکال نیز هیچ گاه قدرت پی بردن به ارزش ذاتی را ندارد. به بیان دیگر انجام معامله بدون توجه به ارزش ذاتی دارایی مالی به شدت بر افزایش ریسک سرمایه گذاری تاثیر گذار خواهد بود.
تحلیل بنیادی با شعار محاسبه ارزش ذاتی توانایی محاسبه ارزش دارایی هایی را دارد که می تواند در آمدهای آتی آن دارایی ها را تخمین بزند ،دارایی هایی مثل سهام یا اوراق بدهی با در آمد ثابت .اگر چه در سالیان اخیر مدلهایی طراحی شده که توانایی دارد ارزش ذاتی دارایی های بدون در امد آتی یا دارایی هایی با درامدهای آتی نامشخص و مبهم را محاسبه کند ولی این مدل ها عمدتا برای محاسبه ارزش ذاتی دارایی های واقعی کاربرد دارند و به طور عموم نمی توان از آنها برای محاسبه ارزش دارایی های مالی استفاده نمود.
تحلیل بنیادی بطور غیر قابل باوری در محاسبه ارزش ذاتی دارایی های بدون در آمد آتی ضعف دارد این بدین معناست که هیچ تجزیه و تحلیل گر بنیادی توان محاسبه ارزش ذاتی قیمت ارزهای مختلف ،فلزات اساسی و کالاهای کشاورزی را ندارد و قابل توجه اینکه در بسیاری از موارد تحلیل گران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی یک دارایی مالی نیازمند به پیش بینی قیمت قیمت های آتی یک دارایی واقعی هستند ،کاری که فقط در توان تحلیل تکنیکال است.
بطور مثال یک شرکت صادر کننده فولاد جهت تسعیر ارز در آمدهای صادراتی خود محتاج به دانستن قیمت تبدیل ارز در سناریوهای مختلف است.در همین مثال بدون داشتن یک پیش بینی قوی از نرخ برابری ارز تحلیل گر بنیادی دو راه پیش رو دارد یا بر مبنای قضاوت ذهنی نرخی را برای تسعیر ارز در نظر بگیرد که در این حالت ارزش ذاتی محاسبه شده برای سهام فولاد ،از اعتبار پایینی برخوردار خواهد شد و یا با چندین فرض متفاوت و با چندین نرخ متفاوت (دامنه ای از قیمت های مورد انتظار)ارزش ذاتی را محاسبه کند که این موضوع نیز باعث محاسبه چندین ارزش ذاتی خواهد شد که این موضوع نیز باعث پایین آمدن قابلیت اتکاء ارزش های ذاتی محاسبه شده و سردرگمی استفاده کنندگان از تحلیل بنیادی خواهد شد.
اصولا فعالیت در بسیاری از بازارها نیازمند دانستن تحلیل تکنیکال است ،بازار معاملات جهانی (فارکس)،بازار آتی کالاهای کشاورزی ،فلزی و. از این دست است.
در بسیاری از مدل های تحلیل بنیادی محاسبه بتا به عنوان عامل ریسک سیستماتیک نقشی اساسی دارد. در مدلهای فعلی معمولا از بتای تاریخی استفاده می شود در حالی که با محاسبه بتای آینده می توان کارایی این مدلها را افزایش داد که محاسبه بتای آینده مستلزم پیش بینی شاخص کل بازار است و ما جهت پیش بینی شاخص کل ابزاری بهتر از تحلیل تکنیکال در دست نداریم.
تحلیل گران بنیادی تجارب بسیاری دارند از اوقاتی که سرمایه گذاران خلاف قاعده عمل می کنند یعنی سهامی را در قیمتهای بسیار بالاتر از ارزش ذاتی را می خرند و بالعکس در مواردی سهامی را در قیمتهای پایین تر از ارزش ذاتی می فروشند می کنند.در واقع سرمایه گذاران با تحلیل هایی فراتر از تحلیل های بنیادی تصمیمات سرمایه گذاری خود را اتخاذ می کنند.
اگر چه مالی رفتاری در پی توضیح این گونه رفتار سرمایه گذاران است ولی انفعال تحلیل گران بنیادی در این گونه مواقع جالب توجه است.اما تحلیل گران تکنیکی با فرض عدم اهمیت چرایی و اهمیت داشتن چیستی از این فرصت های ایجادشده حداکثر استفاده را می کنند .در حقیقت ابزارهای طراحی شده در تجزیه و تحلیل تکنیکال حالتهای روانی بازار را بهتر نمایانگر می سازند،این حقیقتی غیر قابل انکار است که تغییرات احساسی و روانی سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه را با ابزارهای تحلیل بنیادی نمی توان اندازه گیری کرد،در حالی که ابزارهای بسیاری در تجزیه و تحلیل تکنیکال برای این مهم وجود دارد.به عنوان مثال با استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی ( RSI ) به راحتی می توان افراط در فروش (حالت خرسی بازار )و افراط در خرید (حالت گاوی بازار)را مشخص نمود.توجه به مسائل روانشناسی سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار گرفته است ،چیزی که در تحلیل بنیادی اثری از آن نمی توان پیدا کرد.
مدلهای تحلیل بنیادی کیفیت درونی شرکتها را کنکاش می کنند و به عرضه و تقاضا توجهی نمی کنند .عملکرد یک شرکت هر طور که باشد و در خصوص سهام آن هر چیز که گفته شود ،یک مسئله مسلم و غیر قابل تغییر است ،اگر قدرت خریداران بیش تر از فروشندگان باشد قیمت ان سهم بالا می رود و بالعکس اگر قدرت فروشندگان بر خریداران فزونی داشته باشد قیمت آن سهم پایین می رود و چنانچه قدرت خریداران و فروشندگان برابر باشد قیمت سهم تغییر چندانی نخواهد کرد.که این مکانیزم متاثر از قانون غیر قابل انکار عرضه و تقاضاست.چیزی که اصلا مد نظر تحلیل گران بنیادی نیست ولی تحلیل گران تکنیکی حداکثر استفاده را از آن می برند.
نظر برنده جایزه نوبل
هری مارکویتس پدر علم مالی کلاسیک و برنده جایزه نوبل به خاطر ارائه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در اواخر عمر خود به ناکار آمدی مدلهای بنیادی ارائه شده از سوی خودش برای بخشی از بازار اذعان داشت. وی در اواخر عمرش اعتقاد داشت در بسیاری از موارد و مواقع آن چیزی که باعث حرکت قیمت دارایی های مالی به سمت بالا و پایین می شود ، تغییرات ارزش ذاتی سهم نیست بلکه ورود و خروج جریانات نقدی به یک دارایی مالی است.
به نظر وی بخش قابل توجهی از بازده سهام به دلیل عوامل بنیادی نیست .اما نکته قابل توجه اینجاست که این مفهوم توسط تجزیه و تحلیل گران تکنیکی مورد توجه قرار گرفته و از ملاک های اصلی این روش تجزیه و تحلیل می باشد.تحلیل گران تکنیکی با ابداع ابزاری به نام اندیکاتور شاخص جریان نقدی ( MFI )، سعی در مشخص نمودن میزان ورود و خروج جریانات نقدی از یک دارایی مالی و حتی شاخص کل بورس اوراق بهادار کردند.
بسیاری از تجزیه و تحلیل گران بنیادی بر این نکته تاکید دارند که راهبردهای مبتنی بر تحلیل بنیادی بر مبنای سرمایه گذاری بلند مدت پایه ریزی شده و بازده حاصل از این راهبرد بیشتر از راهبردهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال و دوره های منظور از بازار کارا چیست؟ کوتاه مدت سرمایه گذاری است. اگر چه تعدادی از پژوهش های انجام شده این فرضیات را تایید و تعدادی دیگر آن را رد می کنند در هر صورت هیجان ناشی از سرمایه گذاری های کوتاه مدت برای سرمایه گذاران مطلوبیت دارد و از طرفی دیگر به قول جان میلارد کینز اقتصاد دان معروف در بلند مدت همه ما مرده ایم.
تجزیه و تحلیل تکنیکال علاوه بر همه کارایی هایش نقاط ضعف قابل توجه ای نیز دارد. تمرکز و توجه افراط گونه تحلیل تکنیکال بر قیمت ،حجم و نمودارها و ابزارهای مشتق شده از قیمت و حجم باعث پرورش جماعتی به عنوان تحلیل گر امر سرمایه گذاری شده که هیچ تجربه و تحصیلاتی در زمینه امور مالی و سرمایه گذاری ندارند آنها تنها نمودارها را می فهمند و به کمک سیستم های کامپیوتری در طی چند دقیقه دستورات خرید و فروش را صادر می کنند که خیلی از اوقات درک چرایی و علت این دستورات امری گیج کننده و غیر قابل باور است.عمل کردن به دستورات کارشناسانی که فاقد تخصص در حوزه های مالی و اقتصاد هستند و تنها بر پایه تقارن ،زاویه ،روند و تقاطع خطوط مختلف مشتق شده از قیمت سهام مشاوره می دهند بسیار ترسناک است.
تعدد ابزارها و علت اصلی اختلاف نتایج
شمع های ژاپنی ،خطوط روند، کانا لهای قیمت،چنگال آندروز،باد بزن های فیبوناچی، زاویه و مربع های گن، الگوهای هارمونیک، ابرهای ایچیموکو کانکایو، امواج الیوت،تئوری نقطه و شکل و انواع اندیکاتورها و اسلایتورها از جمله ابزارهای تحلیل مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. ابزارهایی که به نظر می رسد زمانی که یک ابزار در تحلیل هایش دچار تردید و مشکل شد ابزار بعدی ابداع شد.
این تعدد ابزار و روش ها گاهی اوقات خود استفاده کنندگان از تحلیل تکنیکال را دچار سردرگمی می کند. تا جایی که هر تحلیل گر تکنیکال تنها از تعداد محدودی از این ایزار ها استفاده می کند بدون اینکه به کارایی هر ابزار با توجه به شرایط بازار ، صنعت و سهم مورد تحلیل توجه کند.
به نظر می رسد علت اصلی اختلاف بین نتایج حاصل از استفاده از ابزارهای مختلف نیز همین موضوع باشد.به بیان دیگر استفاده از یک ابزار در بعضی موارد بسیار موفقیت آمیز و چیزی شبیه پیشگویی مرتاض ها است و همان ابزار در بعضی از موارد نتایج فاجعه باری دارد.
تسلط و تمرکز بر یک یا چند ابزار محدود گاهی اوقات نتایج رضایت بخشی ندارد. کما اینکه دو تحلیل گر با یک روش مشابه به دلیل استفاده از راهبردهای متفاوت (به طور مثال راهبرد ممنتوم و یا راهبرد معکوس)تحلیل های متفاوت ارائه می دهند که این برای بسیاری از استفاده کنندگان قابل درک نیست.
ابزارهای ابداعی دام دیگر تحلیل تکنیکال
استفاده ترکیبی از ابزارهای ابداعی در تحلیل تکنیکال دام دیگری است که نه تنها باعث تسهیل فرآیند تصمیم گیری نمی شود که در بعضی از اوقات باعث از دست دادن بازده های قابل توجه و یا کسب زیان غیر قابل جبران می شود اگر چه تحلیل گران تکنیکی با استفاده از روشهایی مانند حد سود و حد زیان سعی در پوشاندن این نواقص دارند اما نکته ای که تحلیل گران تکنیکی از آن غافل هستند این موضوع است که آنها هیچ روش نظام مندی برای متنوع سازی در جهت کاهش ریسک ارائه نمی دهند.
تحلیل گران تکنیکی کم وبیش همانطور و با همان ابزاری که شاخص های مختلف بورس را تحلیل می کنند قیمت نفت ،طلا ،سهام شرکت های مختلف و. را تحلیل می کنند این استفاده از ابزار مشابه برای تحلیل پدیده های که تنها در قیمت وجه اشتراک دارند کمی گیج کننده است.تحلیل گر تکنیکی توجه هی ندارد نمودار قیمتی که در اختیار دارد نمودار قیمت برنج در بورس کالایی شرق آسیا است یا نمودار قیمت اختیار خرید سهام (آی بی ام) در بورس نیویورک او قیمت را می شناسد و با متر خویش همه چیز را اندازه گیری می کند.
عدم کارایی بازار و دخالت نهاد ناظر در ماکنیزم قیمتها می تواند تاثیر به سزایی در عدم اثربخشی ابزارهای تحلیل تکنیکال داشته باشد.
وقتی نهاد ناظر اجازه نمی دهد قیمتها از یک کف قیمتی مشخص پایین تر بیاید و یا از یک سقف قیمتی مشخص بالاتر برود باعث به وجود آمدن حالتهایی در بازار(صف خرید یا صف فروش) می شود که تحلیل تکنیکال قادر به تفسیر آن نیست.این دخالت در مکانیزم قیمتها بطور سیستماتیک در بورس اوراق بهادار ایران انجام می شود. دامنه نوسان و حجم مبنا دو محدودیتی است که تجزیه و تحلیل گران تکنیکی می بایست اثر آن را در تحلیل هایشان منظور کنند.
بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال
بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال آن جایی نمود پیدا می کند که از یک دارایی مالی یا غیر مالی سابقه قیمتی در دسترس نیست. به طور کاملا واضح می توان گفت تحلیل گران تکنیکال در پیش بینی شرکت های عرضه اولیه کاملا نا کارآمد هستند. این که این شرکتها باید در بازار ها معامله بشوند و سابقه قیمتی پیدا بکنند تا بعدا بتوان قیمت های آتی آن را پیش بینی کرد مثال کسی می ماند که ترجمه لغت گاو به انگلیسی را می داند ولی ترجمه لغت گوساله را نه و در جواب عنوان می کند اجازه می دهم گوساله بزرگ بشود بعدا آن را گاو صدا می کنیم.
تحلیل بنیادی ماهی گیری و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را نشان می دهد
در نهایت می توان سیستم های معاملاتی را طراحی کرد که آموزه های تحلیل تکنیکال تکمیل کننده خروجی های تحلیل بنیادی باشد. ،سیستم هایی که به شدت ریسک حاصل از تصمیمات سرمایه گذاری را کاهش دهد و به سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه کمک کند. تلفیق تحلیل تکنیکال و بنیادی به معنای استفاده از همه ظرفیت های مطرح شده در تحلیل بنیادی مانند متنوع سازی و همه نقاط برجسته تحلیل تکنیکال مانند نقاط حمایت و مقاومت است. یادمان باشد تحلیل بنیادی ماهی گیری را آموزش می دهد و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را.
دیدگاه شما