اگر در تایم فریم روزانه معامله میکنید، هرگز از نقاط پیووت هفته یا ساعت قبل استفاده نکنید، زیرا سیگنالهای اشتباه دریافت میکنید.
تحليل تکنيکال چيست؟
پیش از آنکه مطالعه بر روی تکنیک های رایج و ابزارهای تحلیل تکنیکال را آغاز کنیم بهتر است که یک تعریف کلی از تحلیل تکنیکال ارائه دهیم و در حقیقت به این سوال پاسخ دهیم که ( تحلیل تکنیکال چیست؟ ). برای این کار ابتدا قواعد و اصول اساسی آن را با هم مرور می کنیم سپس نقاط قوت و ضعفش را بررسی خواهیم کرد.
به طور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم، تحلیل تکنیکال دانش بررسی رفتار گذشته قیمت، برای کمک به پیش بینی رفتار آینده قیمت است. اصولا رفتارهای بازار سه اصل اولیه را در بردارد. قیمت، تحليل تکنيکال چيست؟ زمان و حجم معاملات. خواهید دید که رفتار قیمت همواره در تحلیل ها نقش اصلی را دارد و زمان و حجم معاملات تکمیل کننده این اصل می باشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند.
قواعد تحلیل تکنیکال چیست؟
سه قاعده مهم ابتدایی تحلیل تکنیکال به شرح زیر می باشد:
۱- همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
۲- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.
۳- تاریخ تکرار می شود.
۱- همه چیز در قیمت لحاظ شده است
به جرات می توان ادعا کرد جمله “همه چیز در قیمت لحاظ شده است” پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده ایم پیشروی در آموزش تحلیل تکنیکال کار بیهوده ای خواهد بود.
یک تحلیل گر تکنیکال ابتدا به این باور رسیده است که هرچیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتالی، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که به آن نیاز داریم. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. زمانی که تقاضا از عرضه بیشتر باشد، قیمت صعود می کند و اگر عرضه بیشتر از تقاضا شود، قیمت افت خواهد کرد. این تغییرات اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و بنیادی است. برداشت تحلیل تکنیکال از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هردلیلی بالارفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده باشد و علل فاندامنتالی تاثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده اند.
۲- قیمت ها بر اساس روند حرکت می کنند
یکی از مفاهیم پراهمیت در تحلیل تکنیکال همین جمله مهم است که “قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.” در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده ایم ادامه آموزش تحلیل تکنیکال کار بی فایده ای خواهد بود.
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت های آتی، روند آینده را مشخص کنند. در حقیقت تعداد زیادی از تحلیل گران اعتقاد دارند که ماهیت روند یکسان است و همواره کافی است که روند فعلی را ارزیابی کنیم. نظریه ای نیز به اثبات رسیده است که بیان می کند قیمت ها دوست دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای اینکه آن را تغییر دهند. این قانون در واقع بیانی دیگر از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. اگر بخواهیم صحیح تر بیان کنیم، قیمت ها روند فعلی خود را ادامه می دهند تا زمانی که یک عامل بازدارنده، ادامه حرکت را متوقف کند.
۳- تاریخ تکرار می شود
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان ها می باشد. به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که صد سال پیش ترسیم شده اند دقیقا منعکس کننده تاثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت ها هستند. این تصاویر به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کرده اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث می شود که آنها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم. به عبارت بهتر، آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته.
بررسی نقاط قوت و ضعف تحلیل تکنیکال
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریبا هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد. تحلیلگران تکنیکال به راحتی می توانند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشند مورد مطالعه قراردهند، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی توانند از جایی که هستند دور شوند.
نکته مهم این است که ذات بازار همواره شامل فواصل زمانی است که در آن بازار چیزی فعال یا غیر فعال می شود، معاملات زیادی برروی آن صورت می گیرد و یا نقدشوندگی آن کاهش می یابد. یک تحلیل گر تکنیکال همواره می تواند تمرکز و توجه خود را به قسمت فعال و قوی بازار معطوف کند و می تواند یک روند را در زمان خاص انتخاب کند و یا روندی دیگر را از سیستم خود حذف کند. در نتیجه تحلیلگر تکنیکال می تواند توجه و سرمایه خود را از هر نقطه از بازار در زمان مناسب به سمت نقطه ای دیگر از بازار منتقل کند.
طبیعت بازار، چرخش های آن سمت است و این امتیاز بزرگی است که شخصی بتواند همراه با بازار حرکت کند. خیلی از اوقات بازار محل بوقوع پیوستن روندهای خیلی مهمی می شود. روندهایی که شامل الگوهای مهم و پرقدرتی هستند. اغلب اوقات این روندها کاملا بی سروصدا و در زمانی که خیلی از روندهای دیگر رو به اتمام هستند شکل می گیرند یعنی زمانی که خیلی از معامله گران در انتهای معاملات خود هستند.
تحلیلگر تکنیکال کاملا آزادانه روندهای جدید را می بیند و انتخاب می کند. یک تحلیل گر فاندامنتال که اغلب در مورد گروه های خاصی تخصص دارد اگر احساس کند در گروهی دیگر تحرکاتی ایجاد شده است، انعطاف پذیری لازم را ندارد که به سادگی از گروهی به گروه دیگر برود و هر زمان نیز قصد انجام این کار را داشته باشد در حقیقت اوقات دشوارتری را نسبت به تحلیلگران تکنیکال باید طی کند تا به نتیجه برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
انواع بورس های فعال در بازار سرمایه ایران
در سازمان بورس تهران انواع مختلفی از بورس وجود دارد که برخی از آن ها نیازمند این هستند که سرمایه گذار بر تحلیل تکنیکال و سایر تحلیل های دیگر آشنایی داشته باشد.
بورس اوراق بهادار تهران
یکی از این بورس ها بورس اوراق بهادار تهران هست که از کم ریسک ترین روش های سرمایه گذاری در بازار بورس است.
بورس اوراق مشارکت به اوراق بهارداری گفته می شود که صاحبان شرکت ها جهت تامین سرمایه برای راه اندازی خط جدید در یک صنعت از این روش استفاده می کنند.
کسانی که از طریق اوراق بهادار در بورس سرمایه گذاری می کنند به تحلیل تکنیکال نیازی ندارند چرا که سود حاصل از این سرمایه گذاری به صورت تضمینی و بدون ریسک است.
فرض شود که یک کارخانه خودروسازی جهت راه اندازی خط تولید جدید خود نیاز به بیست میلیارد تومن سرمایه دارد و بر طبق تحقیقات صورت گرفته به این نتیجه رسیده اند که تا شش سال آینده این سرمایه از طریق فروش محصولات خط جدید جبران می شود.
اگر کارشناسان با بررسی و آنالیزهای مربوطه به این نتیجه برسند که طرح به صورت سالانه دارای چه سودی خواهد بود و اطمینان حاصل کنند که این طرح توجیه اقتصادی دارد می توانند برای راه اندازی این خط از طریق بورس اقدام کنند.
این شرکت در سازمان بورس و با انتشار اوراق مشارکت می تواند سرمایه مورد نظر را تامین کند و هر سرمایه گذاری می تواند با خریدن این اوراق در سود راه اندازی خط جدید شریک شود.
سود تضمین شده سالانه و همچنین گزارش هایی که هر چند ماه یک بار منتشر می شود همگی از شفاف سازی های این نوع از سرمایه گذاری در بورس است.
نکته قابل توجه اینکه سود اوراق مشارکت تضمین شده و بدون ریسک است و به همین دلیل نمی توان انتظار سودهای بسیار بزرگی از این سرمایه گذاری را داشت.
همچنین سرمایه گذاران در هر صورت سود تضمین شده را دریافت خواهند کرد و در صورتی که راه اندازی خط جدید سودی بیشتر از سود پیش بینی شده داشته باشد، بر طبق قرارداد سود مازاد بر سود تضمین شده نیز به سرمایه گذاران داده خواهد شد.
در صورتی که سود واقعی ای به دست آمده کمتر از سود تضمین شده در قرارداد باشد، محل ضمانت اوراق بهادار که معمولا بانک ها هستند موظف اند که کاستی های سود واقعی را جبران کنند و در هر صورت سود تضمین شده به سرمایه گذاران داده شود.
بورس و فرابورس
بورس و فرابورس دو دسته دیگر از روش های سرمایه گذاری هستند که نیازمند اطلاعاتی همچون تحلیل تکنیکال، بنیادی، تابلو خوانی و مواردی از این قبیل هستند.
تفاوت شرکت هایی که در بورس ثبت می شوند با آن هایی که در فرابورس ثبت می شوند در اندازه شرکت ها، سرمایه آن ها و قدرت آن ها در رقابت با سایر شرکت های هم گروه است.
شرکت های بورس معمولا شرکت های بزرگ تر و دارای سرمایه بیشتری هستند و به عبارت دیگر سازمان بورس برای این شرکت ها قوانین سخت تری اعمال می کند.
شرکت هایی که توانایی رقابت با سایر شرکت های ثبت شده در بورس را نداشته باشند و یا سرمایه و اعتبار آن ها در چارچوب شرکت های بورس نگنجد، به ناچار در دسته شرکت های فرابورس قرار می گیرند.
در حالت کلی می توان گفت که تفاوت های فاحش و قابل توجهی میان شرکت های بورس و فرابورس وجود ندارد.
برای سرمایه گذاری در این دو گروه از شرکت ها نیاز است با استفاده از نرم افزارهای مربوطه مانند متا تریدر، مفید تریدر و … به تحلیل تکنیکال آن ها پرداخت و با مراجعه به سایت tsetmc حجم معاملات و پیشینه آن بررسی شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از انواع تحلیل هایی است که توسط آن سرمایه گذار به نمودار قیمت هر سهم دست پیدا می کند.
برای تحلیل تکنیکال از نرم افزارهای مختص این این تحلیل استفاده می شود. این نرم افزارها مجهز به ابزارهایی هستند که کاربر توسط آن ها می تواند با استفاده از انواع الگوریتم ها و تکنیک های تحلیل تکنیکال به آنالیز هر سهمی بپردازد.
در تحلیل تکنیکال اسم سهم، نماد شرکت، گزارش ها و خبرهای منتشر شده از نماد و مواردی از این قبیل اهمیت ندارد، بلکه آن چه که مورد توجه است تنها نمودارهایی است که روند قیمت سهم را به صورت روزانه نمایش می دهد.
ابزارها، الگوها و اندیکاتورهای به کار رفته در تحلیل تکنیکال نشات گرفته از قوانین ریاضی و بر پایه علم اقتصاد بنا شده اند، با این وجود برای یادگیری تحلیل تکنیکال نیاز نیست که بر علم ریاضی و اقتصاد اشراف داشت.
نکته قابل توجه این که برای داشتن خرید و فروش کم ریسک در بازار سرمایه لازم است که تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل فاندامنتال قرار بگیرد. چرا که در تحلیل فاندامنتال ارزش ذاتی سهام هر شرکت بررسی می شود و با استفاده از آن تحلیل می توان تشخیص داد که قدرت فروشنده بر خریدار برتری دارد و یا برعکس.
فرضیات در نظر گرفته شده در تحلیل تکنیکال
آن چه که در تحلیل تکنیکال بر آن تکیه می شود مطالعه الگوهای رفتاری نمودارها است. سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال سه فرض را مبنای کار خود قرار می دهند:
فرض اول: همه چیز در قیمت لحاظ شده است. این فرض نشان می دهد که تحلیل تکنیکال فارغ از اخبار منتشر و گزارش های مالی شرکت است.
تمام خبرهایی که قرار است در آینده منتشر شود در چارت قیمتی سهم نهفته است و با یک تحلیل تکنیکال درست می توان به این اطلاعات دست یافت (بدون حتی آگاه بودن از اخبار مربوط به آن سهم)
فرض دوم: قیمت ها بر اساس روند تغییر می کنند. به این معنا که قیمت ها حتما از یک روند صعودی و یا نزولی تبعیت می کنند و تغییرات قیمتی به صورت رندم و اتفاقی صورت نمی گیرد.
فرض سوم: تاریخ تکرار می شود. تکرار تاریخ در سرمایه گذاری یک اصل و قانون است به همین دلیل است که یک تحلیل گر ماهر در بررسی یک سهم حتما به گذشته سهم مراجعه خواهد کرد و پیوت های (قله ها و دره های) سهم در گذشته شناسایی می شوند.
در تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوهای کندل استیک، انواع اندیکارتوها و اوسیلاتورها و … به تجزیه و تحلیل سهم پرداخته می شود.
نقاط پیوت (Pivot Points) چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ + ویدئو
نقاط پیوت (Pivot Points) یک اندیکاتور تکنیکال و یا نوعی محاسبات است، که برای تشخیص روند کلی بازار در تایم فریمهای مختلف کاربرد دارد.
نقاط پیوت، بر اساس میانگینی از بالاترین و پایینترین قیمت تمام شده روز قبل محاسبه میشود. در روزهای بعدی، معامله در بالاتر از نقطه پیوت روز قبل، نشان میدهد که روند صعودی است و اگر در پایینتر از پیوت روز قبل ترید انجام شود، احساسات بازار بیشتر بر روی روند نزولی متمرکز خواهد بود.
در اندیکاتور آن، علاوه بر نقاط پیوت، خطوط مقاومت و حمایت نیز در انجام محاسبات نقطه پیوت دخیل هستند. تمام این سطوح به تریدرها کمک میکنند تا نقاط مقاومت و حمایت را پیدا کنند. به همین صورت، اگر قیمت از این نقاط عبور کند، تریدرها میتوانند روند را تشخیص دهند.
نقاط پیوت (Pivot Points) چیست؟
- زمانی که قیمت یک دارایی بالاتر از نقطه پیوت حرکت کند، میتوان نتیجه گرفت که این یک روند گاوی (صعودی) است.
- اگر قیمت یک دارایی پایینتر از نقطه پیوت حرکت کند، نتیجه میگیریم که یک روند خرسی (نزولی) خواهیم داشت.
- اندیکاتور پیوت معمولا شامل ۴ سطح اضافی است؛ S1 و S2 برای نقاط حمایت و R1 و R2 برای نقاط مقاومت.
- نقاط مقاومت و حمایت ۱ و ۲ ممکن است روند را معکوس کنند؛ اما همچنین میتوانند تایید کننده روند نیز باشند. برای مثال، اگر قیمت در حال نزول است و پایینتر از S1 حرکت میکند، روند نزولی را تایید میکند و نشان میدهد که ممکن است قیمت تا S2 نیز نزول کند.
فرمول محاسبه نقاط پیوت
در این فرمول:
بالا (High) نشان دهنده بالاترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.
پایین (Low) نشان دهنده پایین ترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.
بسته شدن (Close) نشان دهنده قیمت تمام شده یا بسته شده روز قبل است.
نقاط پیوت را چگونه محاسبه کنیم؟
اندیکاتور پیوت را میتوان به نمودار اضافه کرد. این اندیکاتور این سطوح را به طور خودکار محاسبه و نشان میدهد. اما در اینجا ما به شما نحوه محاسبه دستی این نقاط را آموزش میدهیم.
۱. بعد از بسته شدن بازار و یا قبل از باز شدن روز بعد، بالا، پایین و بسته شدن را پیدا کنید.
۲. پس از یافتن این نقاط، آنها را با هم جمع کنید و سپس تقسیم بر ۳ کنید تا میانگین به دست آید.
۳. این عدد (قیمت) را بر روی چارت با P علامت بگذارید.
۴. پس از علامت گذاری، نقاط S1، R1، R2، S2 را محاسبه کنید؛ High و Low این محاسبات باید طبق روز قبل باشد.
تریدرها و به خصوص تریدرهای روزانه، از نقاط پیوت بسیار استفاده میکنند. اگر امروز صبح چهارشنبه است، از بالا، پایین و بسته شدن روز سه شنبه استفاده کنید تا نقاط پیوت امروز را به دست بیاورید.
نقاط پیوت به ما چه میگویند؟
نقطه پیوت اندیکاتور روزانه است که اغلب در معاملات آتی، کالاها و بازار سهام کاربرد دارد. بر خلاف میانگین متحرک یا اسیلاتورها، نقاط پیوت در طی روز ثابت باقی میمانند. این یعنی تریدرها میتوانند از سطوح ان برای برنامه ریزی معاملاتی استفاده کنند.
برای مثال، تریدرها میدانند که اگر قیمت پایینتر از نقطه پیوت حرکت کرد، احتمالا باید به زودی فروش انجام دهند و اگر قیمت بالاتر از این نقاط حرکت کرد، به زودی باید خرید کنند.
سطوح S1، S2، R1 و R2 میتوانند به عنوان هدف برای این تریدها استفاده شوند؛ تارگتهایی مانند حد ضرر و حد سود. همچنین تریدرها میتوانند نقاط ورود به بازار و خروج از آن را با این نقاط پیدا کنند.
ترکیب نقاط پیوت با اندیکاتورهای روندی دیگر، میتواند برای تریدرها تمرین خوبی باشد؛ اگر از میانگین متحرک ۵۰ یا ۲۰۰ استفاده میکنید، نقاط پیوت میتوانند با یکدیگر تقاطع یا همگرایی داشته باشند. همچنین ترکیب نقاط پیوت با فیبوناچی انبساطی، سطوح مقاومت و حمایت قدرتمندتری را ارائه میدهد.
تفاوت بین نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی
نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی یا انبساطی، هر دو خطوط افقی هستند که مناطق مقاومت و حمایت را مشخص میکنند.
سطوح فیبوناچی اصلاحی و انبساطی میتوانند توسط هر نقطه قیمتی بر روی نمودار ساخته شوند؛ زمانی که این سطح مشخص شدند، خطوط به صورت درصدی بر روی محدوده انتخابی رسم میشوند.
نقاط پیوت از درصد استفاده نمیکنند و مبنای آنها اعداد ثابت هستند؛ بالا، پایین و بسته شدن روز قبلی.
تفسیر و کاربرد نقاط پیوت
زمانی که نقاط پیوت را محاسبه میکنید، یک مقاومت و حمایت ابتدایی به دست میآورید. به این معنی که بیشترین حرکت، احتمالا در همین حدود قیمت اتفاق میافتد. دیگر سطوح مقاومت و حمایت قدرت و اعتبار چندانی ندارند، اما هنوز هم میتوانند برای تشخیص حرکات قیمتی مفید باشند.
نقاط پیوت میتواند به دو صورت استفاده شود؛ کاربرد اول تشخیص جهت روند است که قبلا توضیح دادیم. کاربرد دوم تشخیص سطوح قیمتی برای ورود و خروج به بازار است. برای مثال، یک تریدر میخواهد یک سفارش Limit قرار دهد تا در صورت شکست خط مقاومت، ۱۰۰ سهم خریداری کند. همچنین در محدوده خط حمایت، حد ضرر خود را قرار میدهد.
برخی اوقات این سطوح برای پیش بینی حرکات قیمت بسیار خوب است؛ اما برخی اوقات نیز این سطوح تاثیر خاصی ندارند.
میزان موفقیت با نقاط پیوت، تنها و تنها به توانایی تریدر در ترکیب منطقی با دیگر اندیکاتورهای تکنیکال بستگی دارد. این اندیکاتورها میتوانند هر چیزی باشند؛ MACD، الگوهای کندل استیک، میانگینهای متحرک و غیره. هرچه سیگنالهای این اندیکاتورها به هم شبیهتر باشند، میزان موفقیت بیشتر است.
استفاده از نقاط پیوت در ترید
تا این لحظه، به نظر میرسد که نقاط پیوت مستقیما و بدون واسطه، نقاط محتمل ادامه قیمت یا معکوس شدن آن را به ما تحليل تکنيکال چيست؟ تحليل تکنيکال چيست؟ میگوید. باز کردن پوزیشن در این سطوح (که پتانسیل تغییر روند وجود دارد)، یک استراتژی معمول و پرطرفدار است.
برای بهبود عملکرد این استراتژی، تریدرها نقاط پیوت را با دیگر اندیکاتورها (مثل میانگین متحرک ۵۰) ترکیب میکنند. این کار باعث میشود که قدرت روند را اندازی گیری کنند و فقط در یک جهت معامله انجام دهند.
به علاوه، به جای اعتماد به اولین تماس با سطح نقطه پیوت، یک معاملهگر ممکن است صبر کند تا دومین یا سومین برخورد نیز انجام شود تا از اعتبار آن مطمئن شود. در ادامه، یک نمونه از این قضیه که “چرا تایید اعتبار یک سطح، بهتر از ورود به بازار با اولین برخورد است” را مثال میزنیم.
زمانی که یک خبر یا اطلاعاتی منتشر میشود، حجم معاملات بازار به طور محسوسی افزایش مییابد و تمام حرکات قیمتی گذشته و مقاومت و حمایت امروز، میتوانند به سرعت منسوخ شوند.
یک کندل بزرگ سبز (با حجم بالا) در تایم فریم ۵ دقیقه را تصور کنید که قیمت در بین دو سطح پیوت در حال حرکت است؛ اگر ما با هر برخورد پیوت ترید میکردیم، هر دو پوزیشن خرید و فروش را در عرض ۵ دقیقه باز میکردیم. در این حالت، بازار یا صعودی میشد یا نزولی، بدون این که واکنشی به نقاط پیوت نشان دهد.
پس شما باید مراقب باشید و مطمئن شوید که در نقاطی که قیمت به آنها واکنش نشان نمیدهد (با وجود حجم معاملات بالا)، معامله نکنید.
اگر قرار باشد که قوانین این سیستم را بنویسیم:
۱. الف) اگر SMA 50 به سمت بالا متمایل شد، فقط پوزیشن خرید باز کنید.
۱. ب) اگر SMA 50 به سمت پایین متمایل شد، فقط پوزیشن فروش باز کنید.
۲. اگر قیمت با برخورد به سطح پیوت معکوس شد، صبر کنید تا بار دوم هم همین اتفاق تکرار شود تا اعتبار آن سطح را تایید کند.
برای تریدرهای روزانه، استفاده از چارتهای ۵ دقیقهای تا یک ساعته از همه مناسبتر هستند. تریدرهای سوئینگ یا نوسانی که از نقاط پیوت هفتگی استفاده میکنند، میتوانند از نمودارهای ۴ ساعته و روزانه استفاده کنند و تریدرهای پوزیشن که از پیوتهای ماهیانه استفاده میکنند نیز میتوانند از چارتهای روزانه یا هفتگی استفاده کنند.
نقاط پیوت یک سیستم نسبتا آسان است که میتواند بسیار تاثیرگذار و مفید باشد. اما در صورت بی روند شدن بازار، نقاط پیوت کاربرد چندانی ندارد و ما اگر پوزیشن باز داریم، میتوانیم آن را ببندیم و اگر پوزیشن باز نداریم، بهتر است وارد معامله نشویم.
یک روش دیگر نیز وجود دارد؛ ما میتوانیم از برخوردهای میانگینهای متحرک استفاده کنیم. برخی تریدرها از عددهای محبوب این میانگینها (تحليل تکنيکال چيست؟ مثل ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰) به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
در سیستم نقاط پیوت، حد سود (Take Profit) طبیعتا بر روی سطح بعدی مقاومت یا حمایت قرار میگیرد. در این حالت، اگر ما بر روی سطح حمایتی S2 پوزیشن باز کنیم، حد سود ما بر روی S3 (که پایینتر است) قرار میگیرد. البته بیشتر تریدرها در بین مناطق R1، R2، S1 و S2 ترید میکنند و سطوح R3 و S3 بسیار کم استفاده میشوند.
نکاتی درباره مناطق زمانی
نقاط پیوت همچنین به مناطق زمانی حساسیت نشان میدهند؛ بیشتر نقاط پیوت در زمان بسته شدن بازارهای نیویورک یا لندن مد نظر قرار میگیرند؛ بنابراین کسی که از یک صرافی ارز دیجیتال یا بروکر با منطقه زمانی توکیو یا سان فرانسیسکو استفاده میکند، نقاط پیوت متفاوتی خواهد داشت. این باعث تفاوتهایی در اشل بین المللی خواهد شد و حتی ممکن است نقاط آنها در بازارهای جهانی ارزشی نداشته باشد.
پیشنهاد میکنیم که زمان نمودارهای خود را بر روی نیویورک یا لندن تنظیم کنید؛ چون هر دوی این مناطق، طبق زمان هماهنگ جهانی (UTC) یا گرینویچ (GMT) تنظیم شدهاند.
هر نمودار زمانی که انتخاب میکنید، بدانید که نقاط پیوت میتوانند در پشت پرده، طبق اطلاعات قیمتی گذشته محاسبه شوند. این مهم است که مطمئن شوید در بازاری که قصد ترید دارید، قیمت به سطوح پیوت واکنش نشان میدهد.
در بازار سهام (که تنها ساعاتی از روز باز است) میتوانید از بالا، پایین و بسته شدن ساعات استاندارد امروز استفاده کنید. در بازارهای ۲۴ ساعته مثل فارکس و ارزهای دیجیتال، شما میتوانید از بالا، پایین و بسته شدن روز فعلی برای محاسبه پیوت فردا استفاده کنید.
تریدرها از نقاط پیوت به صورت منظم و با تناسب استفاده میکنند؛ یعنی اگر در تایم فریم ماهیانه معامله میکنند، پیوت ماه قبل را محاسبه میکنند، اگر در چارت هفتگی ترید میکنند، نقاط پیوت هفته قبل را استفاده میکنند و به همین ترتیب تا آخر.
اگر در تایم فریم روزانه معامله میکنید، هرگز از نقاط پیووت هفته یا ساعت قبل استفاده نکنید، زیرا سیگنالهای اشتباه دریافت میکنید.
روشی برای محاسبه نقاط پیوت فردا
شما میتوانید برای به دست آوردن نقاط پیوت فردا، طبق فرمول بالا عمل کنید:
در این تصویر اگر: بسته شدن امروز کوچکتر از باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + پایین (Low) امروز = X
پیش بینی فردا:
High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
اگر: بسته شدن امروز بزرگتر از باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بالا (High) امروز = X
پیش بینی فردا:
High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
اگر: بسته شدن امروز مساوی با باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بسته شدن امروز = X
پیش بینی فردا:
High تحليل تکنيکال چيست؟ = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
جمع بندی
نقاط پیوت بر اساس محاسبات سادهای ساخته میشوند و برای تعدادی از تریدرها مناسب هستند و عدهای دیگر نیز آن را نامناسب میدانند؛ هیچ اطمینانی از این که قیمت در کجا توقف میکند، کجا معکوس میشود یا حتی به سطوح مشخص شده در نمودار میرسد یا نه، وجود ندارد. بعضی اوقات نیز قیمت در یک سطح، حرکت رفت و برگشتی دارد.
پس درست مثل تمام اندیکاتورها، نقاط پیوت نیز باید بخشی از استراتژی معاملاتی باشد و به تنهایی کاربرد چندانی ندارد.
همانطور که میبینید، سیستمهای مختلفی برای نقاط پیوت وجود دارد. نحوه محاسبه این نقاط برای این که بدانید از چه سیستمی استفاده میکنید، بسیار مهم است. بسیاری از پلتفرمهای چارت این کار را برای ما انجام میدهند؛ فقط کافی است که اندیکاتور نقاط پیوت را به نمودار اضافه کنید و تنظیمات دلخواهتان را اعمال کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دوشنبه 98/8/13 ، اصفهان , (اخبار رسمی): تحلیل تکنیکال یا تجزیه و تحلیل فنی روشی برای پیش بینی رفتار قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. این دانش در بازارهایی که معاملات آن بر اساس عرضه و تقاضای واقعی شکل میگیرد کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال یا تجزیه و تحلیل فنی روشی برای پیشبینی رفتار قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. این دانش در بازارهایی که معاملات آن بر اساس عرضه و تقاضای واقعی شکل میگیرد کاربرد دارد.
تعریف دیگری از تحلیل تکنیکال، هنر دانش پیدا کردن نقاط ورود و خروج در نمودارها برای سرمایهگذاری و کسب سود در بازارهای مالی است.
تحلیل تکنیکال میتواند در هر دارایی با تاریخچه قیمتی مورد استفاده قرار گیرد مانند بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، بازار ارز و سایر اوراق بهادار را شامل میشود.
مبانی تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو بنیان گذار وال استریت ژورنال و نظریه داو در اواخر دهه۱۸۰۰ میلادی معرفی شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی به تئوری نظریه داو کمک کردند تا مبانی آن شکل گرفت.
در عصر جدید تحلیل تکنیکال متحول شده است که شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سالها تحقیق توسعه یافته است.
مبانی تحلیل تکنیکال:
1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است
یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی، روانی و سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
پس با توجه به این مفهوم تحلیل قیمت تمام آن چیزی است که به آن نیاز است. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا غلبه کند قیمت کاهش خواهد یافت.
برداشت تحلیلگر تکنیکال از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و عوامل فاندانتالی تاثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شدهاند. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند. آنها نشاندهنده میزان تاثیر عوامل پایهای بازار هستند.
یک تحلیلگر لزوما نباید از بازار باهوشتر باشد و یا قادر باشد که پیش بینیهای متحیرانهای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. او میداند دلایل زیادی برای نوسان قیمت وجود دارد و صرفا بر این باور است که لزومی به دانستن این دلایل برای پیشبینی تغییرات قیمت وجود ندارد.
2- قیمتها براساس روند حرکت میکند
نظریه ثابت شدهای نیز وجود دارد که قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند که ناشی از عرضه و تقاضاست. قیمت ها در طول زمان حرکت همیشه با افت خیزهای فراوانی همراه خواهند شد که دلیل آن رفتارهای متفاوت سرمایه گذاران به دلیل میزان عرضه و تقاضای موجود در بازار است.
به عبارت دیگر قیمتها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان اینگونه مطرح کرد که قیمتها به روند فعلی خود ادامه میدهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت آنها را متوقف کند.
۳- تاریخ تکرار میشود
تاریخ همواره تکرار خواهد شد مخصوصا در بازارهای مالی و رفتار قیمتها که تحلیلگران تکنیکال به آن معتقد هستند. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که براساس احساساتی مانند ترس و هیجان بسیار قابل پیشبینی است. تحلیلگر تکنیکال از الگوهای نمودار برای تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار و درک روند موجود استفاده میکند.
الگوهای نموداری که یکصد سال پیش ترسیم شدهاند هنوز هم در نمودارهای حال حاضر بازار شکل میگیرند و تکرار میشوند این کلیدی است برای پیشبینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه باید گفت آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته.
علاقهمندان جهت خواندن مقالات بیشتر در رابطه با موضوع تحلیل تکنیکال میتوانند به وبسایت خانه تدبیر و اندیشه به آدرس tadbirhome.com مراجعه کنند.
اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید میکند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.
آموزش تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی
حتما درباره تحلیل نمودارهای قیمت یا به اصطلاح تحلیل تکنیکال – Technical تحليل تکنيکال چيست؟ Analysis چیزهایی شنیدهاید. در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای آموزشی کالج تی بورس تهیه گردیده قصد داریم در مورد آموزش تحلیل تکنیکال، آشنایی با آن و تفاوت آن با تحلیل بنیادی (فاندامنتتال)، مطالب جامعتری ارائه دهیم و مزایای آن را نیز بررسی کنیم.
اگر بخواهیم تعریف تحلیل تکنیکال (یا تکنیکی) را در یک جمله و بصورت خلاصه بیان کنیم؛ اینکار یا بررسی تغییرات قیمتی بازار با استفاده از نمودارها و با هدف کاهش ریسک و آیندهنگری و پیش بینی قیمت ها میباشد.
اصولاً رفتارهای بازار شامل ۳ اصل بسیار مهم میباشد
تحلیل تکنیکال – technical analysis تشخیص زمان تغییر روند قیمت ها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمت هاست. تا زمانی که شواهد تحليل تکنيکال چيست؟ جدید نشان دهد که روند جدیدتری در حال شکلگیری است. و تحلیلگر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند شود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را اتخاذ کند. این تحلیل در کنار تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) از اصلی ترین ابزار آنالیز بازارهای مالی و سهام بورس میباشند.
رفتار قیمتی سهم انعکاسی از عملکرد شرکت ها در بازه زمانی بلند مدت است. ولی قیمت لحظهای و روزانه سهام تحت تاثیر عرضه و تقاضا، اخبار، رفتار سهامداران حقیقی و حقوقی و بسیار از پارامترهای دیگر است که برای معامله و سود آوری در بازه زمانی کوتاهتر ما را نیازمند به علم تکنیکال میکند.
سه مبحث ابتدایی به عنوان پایههای مباحث فلسفی و منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل میباشند:
- همه تحليل تکنيکال چيست؟ چیز در قیمت لحاظ شده است.
- قیمت ها روندها را دنبال میکنند.
- الگوها به تکرار تمایل دارند.
همه چیز در قیمت سهام لحاظ شده است
این جمله بدان معنیست که هر پارامتر، هر خبر و هر شاخصه تاثیرگذار در اقتصاد و به خصوص بازارهای مالی نظیر بورس، اثر خود را در قیمت آن کالا یا سهام خلاصه میکند. با درک واقعی این مفهوم از سوی معامله گر، وی را از تعقیب اخبار و بمباران های خبری بی وقفه و استرس ناشی از آن مصون میدارد.
همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد. و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.
اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض میکند، برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار میباشد. همین نیرو بر قیمت ها تاثیر میگذارد. نمودارها در برگیرنده علتهای رشد و سقوط قیمت سهم نیستند. بلکه نشاندهنده تاثیر آنها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.
پس معامله گر و تحلیلگر تکنیکال در بازار بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته. روندها را شناسایی میکند و با سوار شدن بر موجها از آن سود دریافت میکند.
قیمت ها، روندها را دنبال میکنند
نظریهی ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن دربارهی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه میدهد تا زمانی که عوامل بازدارندهی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
الگوها به تکرار تمایل دارند
تجربه در بازار بورس سهام و بررسی تعداد کثیری از سهام و نمودارهای آنها حاوی پیام تکرار الگوهای خاص هستند. که شاخه شناخت الگوها یا همان چارت پترن را اهمیت میبخشد. سابقه الگوها و نتایج آنها ضامن میزان تکرار پذیری و میزان قطعیت آنها را مشخص میکند. پایه و اساس این شاخه از علم تکنیکال اصول روانشناسی انسانهاست؛ که بازیگران اصلی بحث معامله گری در بورس سهام هستند. این امر باعث میشود که الگوها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
با تحليل تکنيکال چيست؟ نگاهی به نمودارهای سهام و کسب اطلاعاتی در مورد قیمت و اندازهی سهام در گذشته میتوان به تغییراتی که در آینده رخ خواهند داد، پی برد. پس با این رویکرد میتوان سقوط و اوج گرفتن سهام را پیشبینی کرد. بهعبارت دیگر فرض کنید در بررسی سهمی خاص، یک رفتار تغییر قیمتی در چند بازه زمانی رفتار مشابهی داشته باشد، اگر قیمت حال آن سهم در الگویی مانند سابقه قرار دارد، میتوان منتظر رفتار مشابه سابقه آن بود. این الگو بدون تغییر و شکست، در طی زمان تکرار میشود. بر اساس همین تحلیلهای تکنیکال میتوان روند را پیشگویی کرد.
اهمیت استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار بورس سهام
استفاده از علم ریاضیات
تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک میگیرد. به کمک احتمال میتوان وضعیت بازار سهام را پیشبینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها بهدست میآید و برآورد تغییر قیمتها منعکس میشود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.
لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجمها) جملگی بر مبنای فرمولهای ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش میدهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.
تعریف روندهای کوتاه مدت و میان مدت در تحلیل تکنیکال سهام
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای آن دسته از سرمایه گذاران که دید بلند مدت دارند کاملا مفید و کافی است. این دسته از فعالان بازار و سرمایه گذاران سود خود را از صبر و چشم پوشی از نوسانات کوتاه مدت دریافت میکنند، ولی “زمان” در تحلیل تکنیکال مطرح نیست. موفقیت هر سهم به سودآوری شرکت وابسته است. بنابراین برای سرمایهگذاری بلندمدت نمیتوان به این موضوع اکتفا کرد؛ چون در این نوع تحلیل، سودسازی کوتاه مدت مد نظر است.
اما تحلیل تکنیکال فقط برای کوتاه مدت نیست، حتی میتوان برای میانمدت از آن بهره برد. مثلا اگر شرکتی بخش جدیدی به کسب و کار خود اضافه کند و این بخش شروع به درآمدزایی و سودآوری کند، قیمت سهام آن شرکت افزایش مییابد. اما با مطالعهی گذشته و سوابق این شرکت نمیتوان به سودی که از بابت افزودن خدمت و یا محصول بدست میآید، بهره مند شد. بهعبارت دیگر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) تنها بخشی از تأثیرات قیمت را نشان میدهد. همین بخش جدیدی که در شرکت فرضی بحث کردیم، نمیتواند یکباره و در طی چند روز به رشد و تولید برسد و این تغییرات نیازمند زمان است. در چنین شرایطی تحلیل تکنیکال تصویری واضح به شما میدهد و ۳ تا ۶ ماه آینده را برایتان پیشبینی میکند. پس در واقع نگاه خُرد و کلان در technical analysis و بنیادی در کنار هم مکمل یکدیگرند.
نشانههایی از خطرات در کمین بورس سهام
گاهی اوقات خطر سقوطی که یک سهم را تهدید میکند، از گزارشات مالی فصلی قابل برداشت نیست. تحلیل بنیادی معمولا نمیتواند این گونه خطرها را به موقع نمایان سازد. اما با مطالعه سوابق و همزمان استفاده از تحلیل تکنیکال این گونه رفتارهای ناگهانی قابل پیشبینی است. اینکار علت سقوط را شناسایی نمیکند. اما وقوع آن را به شما گوشزد خواهد کرد. مثلا قبل از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ میلادی، همه چیز در بازار سهام آمریکا بهخوبی پیش میرفت. هیچکس نمیتوانست بفهمد که سقوط در راه است. اما تحلیل تکنیکال پیشگویی کرده بود که بازار در آستانهی سقوط شدید است.
برای یادگیری technical analysis، میتوانید با شرکت در کلاس آموزش بورس سهام و دوره های آموزشی تحلیلگری بازار سرمایه به صورت حرفه ای تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. ما در بلاگ آموزشی تی بورس، مقالات و فیلم های رایگان آموزش تحلیل تکنیکال را ارائه کردهایم که با کمک آنها میتوانید technical analysis را آموزش ببینید.
دیدگاه شما