نکاتی دربارۀ شاخص‌ها


از جمله نکاتی که ممکن است درخصوص نابینایان ندانید این است که: بسیاری از آن ها ممکن است به طور کامل نابینا نباشند. آنها از داشتن نقص بینایی خجالت نمی کشند. آنها همیشه به نظارت شدید احتیاج ندارند. آن ها فرا حسی نیستند و ممکن است حواس بالایی نداشته باشند. آنها از گفتگو با زبان عادی لذت می برند. آنها مانند هر انسان دیگری پاسخگو و درگیر محیط خود هستند. آنها رنگ ها را به روش های منحصر به فردی درک می کنند. کابوس آنها بیشتر از افراد بینا است. همه آنها از عصا استفاده نمی کنند. آنها مشکلی برای بیان وضعیت خود ندارند. موفقیت آنها همچنین به نوع نگاه شما بستگی دارد.

گفت‌وگوی «پیام ما» با مصطفی هاشمی‌طبا عده‌ای در داخل حکومت تمایل دارند ناآرامی شکل بگیرد

آقای هاشمی‌طبا چند هفته گذشته شاهد اعتراضاتی در کشور بودیم که همچون ادوار گذشته برخوردهایی نیز با معترضان در دانشگاه‌ها و خیابان‌ها صورت گرفت. تحلیل‌تان در رابطه با مسائلی که در این مدت شاهد بودیم، از چه قرار است؟
اصولا این نوع برخورد خیابانی که همه مسائل به خشونت کشیده شود، شایسته نیست. هرچند ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که برخوردی که در سال‌های متمادی صورت گرفته، باعث شده عموم شهروندان به آن‌چه مسئولان مطرح می‌کنند، اعتماد و باور ندارند. از جمله شاهد بودیم استقبال خاصی از کرسی‌های آزاداندیشی در این مدت صورت نگرفت که علت، این است که نوعی هراس نسبت‌به عواقب حضور در این کرسی‌های آزاداندیشی _چه در محیط دانشگاه و چه هر نوع دیگر این کرسی‌ها_ وجود دارد و به‌هرحال این نگرانی وجود دارد که بروند، صحبتی را مطرح کنند که در نهایت نتیجه عکس به‌جا بگذارد و با واکنشی خشن روبه‌رو شود. بارها بر این نکته تاکید شده که دولت به‌معنای عام باید نسبت‌به جلب اعتماد عمومی تلاش کند و در این راستا به‌مراتب فعال‌تر باشد. امروز می‌بینیم اعتماد عمومی نسبت‌ به مقام‌های مسئول بسیار کاهش یافته و به همین دلیل هم آن‌چه مسئولان در خصوص مسائل مختلف از جمله علت مرگ خانم مهسا امینی گفتند، مورد پذیرش جامعه قرار نگرفت. در عین حال باید بر این نکته نیز تاکید کنم که عناصر مخالف و دشمن نیز وقتی فعال می‌شوند و عده‌ای بر پایه گفته‌ها و مواضع آنان عمل می‌کنند، طبیعی است با واکنش نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه شود. امروز تمامی عناصری که با جمهوری اسلامی و استقلال کشور ضدیت دارند و همچنین کسانی که دشمنی‌شان ثابت شده، به‌شدت فعال شده و از طریق رسانه‌هایشان از تشدید خشونت در ایران حمایت کرده و دستورالعمل و بیانیه صادر می‌کنند. در چنین شرایطی هوشیاری مردم از اهمیتی ویژه برخوردار است.
نکته دیگری که در اعتراضات کنونی بسیار برجسته بود و به‌مراتب بیش از تمامی موارد گذشته، شاهد بودیم، حضور پررنگ چهره‌های شاخص و قهرمانان گذشته و کنونی ورزشی در متن نکاتی دربارۀ شاخص‌ها و حاشیه این اعتراضات و حمایت از معترضان بود. حتی چند نفر از ملی‌پوشان پیشین و کنونی در رشته‌های گوناگون ورزشی بازداشت شده و البته بعضاً با قید وثیقه آزاد هستند. همین وضعیت را در برخی از دیگر حوزه‌های فرهنگی نیز شاهد بودیم و مشخصاً در دنیای هنر هم اتفاقی به‌نسبت مشابه رقم خورد که البته برخی مسئولان و بعضی نمایندگان مجلس نیز با لحنی موهن به آنان تاختند؛ دلیل این اظهار نظرها چه بود؟
اهانت از تریبون‌ها که البته مسبوق به سابقه است و حتی به برخی چهره‌های وفادار نظام هم نه‌تنها اهانت می‌شود، بلکه از برخی تریبون‌ها و همچنین جایگاه نمایندگی مجلس، تهمت‌هایی علیه این افراد مطرح می‌شود. این مسائلی است که متاسفانه در کشور ما وجود دارد و می‌بینیم بعضاً چنین تهمت‌زنی‌هایی را بر خود واجب می‌دانند. اما صرف‌نظر از این مسائل اصلی که باید مورد توجه طرفین این مباحث باشد، این است که نسبت به هر رفتار، رفتاری متناسب صورت بگیرد. به‌عنوان مثال چندی پیش شاهد بودیم آقای علی کریمی در توییتی نکته‌ای را مطرح کرده بود و در واکنش، گروهی به ایشان فحاشی کرده و اهانت کردند که قطعاً درست نیست. همچنین بارها شاهد بودیم که حتی برخی چهره‌های سیاسی که خدمتگزار این مملکت بوده و بعضاً حتی به‌صراحت مورد تایید رهبری نیز قرار گرفته‌اند، مورد توهین و تهمت قرار می‌گیرند. در مجموع باید بگوییم هر کاری که خلاف اصول و قوانین باشد، باید مورد برخورد قرار گیرد اما این برخورد لزوماً باید در چارچوب قانون و از سوی مبادی و مراجع قانونی اعمال شود، نه این‌که به‌صورت سلیقه‌ای و فردی با هر کس که فکر کردیم حرف اشتباهی زده، برخورد کرده و به او اهانت کنیم. ضمن آن‌که عموم جامعه نیز باید دقت داشته باشد که اگر میهن‌دوست و ایران‌دوست هستیم، نباید خود را همسو و همگام با دشمنان ایران نشان دهیم.

برخوردی که در سال‌های متمادی صورت گرفته، باعث شده عموم شهروندان به آن‌چه مسئولان مطرح می‌کنند، اعتماد و باور ندارند. از جمله شاهد بودیم استقبال خاصی از کرسی‌های آزاداندیشی در این مدت صورت نگرفت که علت، این است که نوعی هراس نسبت‌به عواقب حضور در این کرسی‌های آزاداندیشی _چه در محیط دانشگاه و چه هر نوع دیگر این کرسی‌ها_ وجود دارد و به‌هرحال این نگرانی وجود دارد که بروند، صحبتی را مطرح کنند که در نهایت نتیجه عکس بجا بگذارد و با واکنشی خشن روبرو شود

از نظر شما در این ایام آیا درایت و تدبیری در مواجهه با اعتراضات به‌کار گرفته شد؟ و به‌طور مشخص برخورد با چهره‌های شاخص فرهنگی و به‌خصوص ورزشی را که در این مدت نکاتی را در نقد وضع موجود مطرح کردند، چطور ارزیابی می‌کنید؟
ما متاسفانه به آن معنا حاکمیت یکدست نداریم. البته سه قوه در حال حاضر به‌لحاظ گرایش سیاسی و رویکردهای جناحی به‌تعبیری یکدست هستند اما با وجود این درون حاکمیت در معنای عام، افراد با سلایقی مختلف حضور دارند و ظاهراً عده‌ای هم هستند که هر کاری می‌کنند، هیچ عواقبی در انتظارشان نیست. به نظرم همین رویکردها نیز منجر به مسائلی در کشور می‌شود. به هر حال همه کسانی که امروز در کشور معترض هستند و به خیابان می‌آیند که عامل دشمنان و بیگانگان نیستند. بلکه بسیاری از این افراد تحت تاثیر همین مسائل داخلی به‌سوی اعتراضات و معترضان متمایل می‌شوند. البته این رفتار مورد تایید نیست اما واقعیت این است که حاکمیت باید اعتماد مردم را که تا حدودی سلب شده، جلب کند.
بی‌توجهی مدام به خواسته و مطالبه‌ای که مکرر مطرح شود، معمولاً به‌نوعی رفتار عصبی و پرخاش می‌انجامد؛ به نظر شما تاب و تحمل جامعه ایرانی اندک بوده که امروز آن‌طور که پیش‌تر اشاره کردید دست‌کم بخشی از شهروندان به‌نوعی رفتار خشن و توام با عصبانیت رو آورده‌اند؟
اتفاقاً فکر می‌کنم جامعه خیلی تحمل کرده و می‌کند. اما معتقدم برخی عوامل داخلی حکومت به نحوی تمایل دارند که در کشور ناآرامی شکل بگیرد.
داخل حکومت؟!
بله! باید این عوامل داخل حکومت را مورد نظارت قرار داد. به هر حال نمی‌شود گفت که همه مردم همواره سکوت کنند. بلکه باید جلوی عواملی را که موجب برانگیختگی جامعه و عصبانیت شهروندان می‌شوند، گرفت.
کمی در این رابطه توضیح می‌فرمایید که منظورتان از «عوامل داخل حکومت» چیست؟
به‌عنوان مثال ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای که به‌هرحال به‌شدت به نظام جمهوری اسلامی ضربه زد، اتفاقی بود که از سوی برخی عوامل داخل حکومت انجام و مدیریت شد. شبیه به آن حوادث کم نداشتیم؛ ممکن است در مقطعی این نوع رفتار، در بیان مطالب و مواضع در مورد موضوعی خاص باشد. در همان ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، به این عنوان که هدفشان مبارزه با دشمنان نظام است، چند نفر دگراندیش را که اساساً کاری علیه نظام به آن معنا نمی‌کردند، هدف قرار دادند و در عمل موجب فشارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی شدند. ممکن است این دست رفتار که بعضاً از سوی افرادی داخل حکومت صورت می‌گیرد، با برنامه‌ریزی قبلی و برای بدنام کردن نظام انجام شود.
یکی از دیگر موضوعاتی که به‌خصوص در راستای هجمه علیه معترضان و تخریب آنان صورت گرفت، هجمه‌ای بود که علیه شعار مرکزی این اعتراضات به راه افتاد. چنان‌که برخی چهره‌ها از طریق تریبون صداوسیما یا تریبون‌های شخصی و شبکه‌های اجتماعی به بیان نکاتی درباره شعار «زن، زندگی، آزادی» پرداختند. آیا احیاناً ایرادی در سه عنصر تشکیل‌دهنده این شعار یا مجموعه این سه مفهوم کنار هم وجود دارد؟
این شعار به خودی خود ایرادی ندارد اما باید ببینیم پیامدهای این شعار چیست. در واقع ممکن است شعاری بسیار هم خوب باشد اما عمل خلافی در پی همراهی با آن به وقوع بپیوندد. مسئله این است که گاهی برخی شعارها به‌رغم ظاهر درست و مثبت، با حقیقت مطابقت ندارد. شعار به‌هرحال تشکیل از چند واژه و گزاره است و این چند کلمه که نمی‌تواند به‌تنهایی بیانگر واقعیت باشد. مگر در جمهوری اسلامی و از سوی عوامل حکومت کم درباره زن، خانواده و آزادی صحبت شده و بر حقوق زنان در حد کلام تاکید شده است. بنابراین می‌خواهم بگویم نمی‌توان بر پایه یک شعار در مورد این دست تحرکات اجتماعی اظهار نظر کرد.
شما احیاناً معتقدید که خواست جامعه ایران یا مشخصاً خواسته‌های معترضانی که این روزها به اشکال مختلف دست به اعتراض می‌زنند، در این شعار متبلور نیست؟
نه چندان. این شعار هم همچون بسیاری از دیگر مطالبات است. مگر مرد و حقوق مردان حائز اهمیت نیست؟ مگر مردان شان و شخصیت ندارند که بیاییم درباره شان و شخصیت زنان صحبت کنیم؟ همه شهروندان جامعه از احترام و شان و شخصیت برخوردارند و باید به حقوق همه توجه شود.
اتفاقاً تاکید اصلی‌ام در طرح این پرسش، بیشتر بر عنصر دوم این شعار یعنی «زندگی» است. وقتی یک جنش نکاتی دربارۀ شاخص‌ها یا جریان اعتراضی شعار «زندگی» می‌دهد، ناشی از چیست؟ معترضان احیاناً چه حقی را تضییع‌شده یا در آستانه تضییع می‌بینند که چنین شعاری سرمی‌دهند؟
ابتدا باید ببینیم منشاء این شعار چیست و این شعار توسط چه کسانی ساخته شده است.
اینکه صداهای بسیاری با آن همراه شده و مطالباتشان را در بستر آن جستجو می‌کنند، برای آنکه اعتبارش را به‌عنوان شکلی از بیان مطالبه معترضان بپذیریم، کفایت نمی‌کند؟
خیر. همراه شدن بحث دیگری است. اگر به من بگویید این شعار، شعار خوبی است، می‌گویم بله خوب است. اما مهمتر این است که چه کسی ساخته و چه کسی آن را در دهان معترضان قرار داده است. شعار که خود به خود، در هوا شکل نمی‌گیرد. بنابراین در مورد شعار امروز هم باید ببینیم منشاء آن چیست. ضمن آن‌که بسیاری از مفاهیم و مسائل دیگر نیز اولویت‌های جامعه هستند و باید به آن توجه شود. از طرفی بسیاری از عناصر حکومتی بارها و بارها بالاترین حرف‌ها را درباره اهمیت آن مطرح کرده‌اند.
به هر تفسیر آیا تمایل ندارید نظرتان را مشخصاً درباره تاکید بر «زندگی» در یک شعار اعتراضی بگویید؟
آیا کسی که شعار «زندگی» می‌دهد، باید بروند و فلان مکان دولتی را آتش بزنند؟!
البته که نه. بحثم اساساً چیز دیگری است. در واقع اولاً مردم ایران چندسالی است که به‌لحاظ معیشتی با چالش مواجه هستند. ضمن آن‌که اشاره به کلمه زندگی به نظر می‌رسد به برخی حقوق شهروندی و آزادی‌های اساسی شهروندان نیز ارجاع دارد. نظر شما چیست؟
یکی از مسائلی که برخی عوامل وابسته به حکومت به‌خصوص در زمان دولت روحانی مورد تاکید قرار می‌دادند، همین بحث معیشت بود و حتی بعضاً مردم را تحریک می‌کردند که مشکلات معیشتی بی‌داد می‌کند. حال آن‌که کشور ما با هزار مشکل مواجه است. ما تحریم هستیم، نمی‌گذارند نفت‌مان را بفروشیم و هزار مشکل دیگر. ضمن آن‌که امروز هم معیشت مردم ما از بسیاری از کشورهای دیگر بهتر است و بسیاری از امکانات در اختیار مردم قرار دارد که در دیگر کشورها وجود ندارد. ما که نمی‌توانیم به‌طور انتزاعی همه انتظارها را از حاکمیت داشته باشیم. البته نابه‌سامانی، سواستفاده و مدیریت ناکارآمد نیز هست و کسی منکر این ایرادها نیست. امام جمعه بندرعباس در زمان آقای روحانی گفت که مردم حتی نان برای خوردن ندارند. این رفتار عملاً تحریک علیه نظام بود. از این حرف‌ها بسیار گفته شده اما به این معنا نیست نکاتی دربارۀ شاخص‌ها که مردم حتی نان نداشته باشند. ضمن آن‌که آیا اگر شعار «زندگی» می‌دهیم، حق داریم آمبولانس را آتش بزنیم؟ آیا مردم زندگی ندارند. این نگاه درست نیست. دست‌کم در میان سه عنصری که در این شعار مورد تاکید قرار دارد، «زندگی» به‌مراتب بیش از دو عنصر دیگر جریان دارد. البته که ایده‌آل نیست اما به آن معنا هم نیست که هیچکس نمی‌تواند در این مملکت زندگی کند و مهمتر از آن، دلیل نمی‌شود رو به خشونت بیاوریم. چرا که خشونت از جانب هر یک از طرفین صورت گیرد، محکوم است و پذیرفته نیست.

نابینایان و نکاتی که در مورد آن ها نمی دانیم

بسیاری از نابینایان نقص بینایی خود را صرفا یک چالش جسمی در زندگی می دانند. آن ها به هیچ عنوان نابینایی را امری ناتوان کننده یا پایان شادی نمی دانند. در مقابل افراد نابینا باور دارند که کور بودن هویت آن ها نیست. این گروه از افراد به اندازه دیگران قدرتمند، باشکوه و توانمند هستند و در واقع این نگرش ما است که باید نسبت به آن ها تغییر کند

همه ما حداقل برای یک بار با خاموشی برق و ماندن در تاریکی مطلق مواجه شده ایم که مجبور بودیم با تکیه بر سایر حواس و دنبال کردن صداها و لمس اشیا راه خود را پیدا کنیم. این اتفاق یک بار باعث شد تا من در مورد افراد نابینایی که تمام مدت در چنین شرایطی قرار دارند فکر کنم.

به همین جهت نحوه زندگی آن ها و تعامل با محیط پیرامون برای من جالب شد. این مقاله در بانک پزشکی ایرانمدبانک نیز نتیجه همان پیگیری برای درک بهتر نابینایان است. در اینجا قصد دارم تا به بیان چند نکته که ممکن است در خصوص افراد نابینا ندانید، بپردازم.

بسیاری از آن ها ممکن است به طور کامل نابینا نباشند

اختلال بینایی با از بین رفتن کامل بینایی برابر نیست. در حقیقت، طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی ، 15 درصد افرادی که مشکل بینایی دارند، با تاریکی کامل روبرو بوده یا نابینا هستند. در حالی که در حدود 85 درصد باقی مانده دارای دید جزئی هستند.

این افراد می توانند چیزهایی مانند رنگ ها، نور و حرکت را در اطراف خود درک کنند. آنها ممکن است در برخی موارد با درجاتی از تاری دید مواجه باشند. بنابراین همانطور که میبینید طیف گسترده ای برای کم بینایی وجود دارد.

نابینایان از داشتن نقص بینایی خجالت نمی کشند

بسیاری از نابینایان نقص بینایی خود را صرفا یک چالش جسمی در زندگی می دانند. آن ها به هیچ عنوان نابینایی را امری ناتوان کننده یا پایان شادی نمی دانند. در مقابل افراد نابینا باور دارند که کور بودن هویت آن ها نیست. این گروه از افراد به اندازه دیگران قدرتمند، باشکوه و توانمند هستند و در واقع این نگرش ما است که باید نسبت به آن ها تغییر کند.

بسیاری از نابینایان نقص بینایی خود را صرفا یک چالش جسمی در زندگی می دانند

بسیاری از نابینایان نقص بینایی خود را صرفا یک چالش جسمی در زندگی می دانند.

بنابراین، دفعه بعدی که با یک فرد نابینا برخورد کردید و با خود گفتید “بیچاره او یک نابینا است” باید با خود فکر کنید و ببینید که چگونه می توانید برخی از مفروضات ریشه دار را که هنگام تعامل با افرادی که توانایی های مختلف دارند، تغییر دهید.

آنها همیشه به نظارت شدید احتیاج ندارند

نابینایان به مراتب بیشتر از محیط خود آگاهی دارند و تسلط بیشتری نسبت به آنچه که ما تصور می کنیم، دارند. ممکن است آنها نیز برای آشنایی با مکانی جدید یا یادگیری یک فناوری جدید دقیقاً مانند هر فرد دیگری به تجربه کردن نیاز داشته باشند.

بنابراین، افراد کم بینا یا نابینا به هیچ وجه برای زندگی خود به طور دائمی به دیگران وابسته نیستند. من از شما می خواهم که با در نظر داشتن این نکته اگر با فرد کم بینا یا نابینایی مواجه شدید بدانید که آن ها اگر نیاز به کمک داشته باشند، از شما درخواست می کنند. به همین جهت به آنها اعتماد کنید.

برخی از افراد کم بینا یا نابینایی که من می شناسم اغلب آرزو می کنند که دیگران با آن ها مانند سایر افراد جامعه رفتار کنند نه به عنوان فردی که دارای معلولیت است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه ارتباط با افراد دارای ناتوانی جسمی به لینک مقاله نحوه ارتباط با افراد دارای معلولیت مراجعه کنید.

کمک به نابینایان

کمک به نابینایان

کمک ناخواسته و اضافی چیزی است که ممکن است باعث شود آنها احساس کوچک بودن کنند. به عنوان مثال، کمک به نابینایان در عبور از جاده و بردن آنها به مقصد، زمانی که آنها فقط راهنمایی می خواهند یا خرید مواد غذایی برای آنها و شمردن پول از طرف آنها می تواند برای یک نابینا بسیار ناراحت کننده باشد و بسیاری از نابینایان آن را تحقیرآمیز می دانند. بنابراین همیشه پیش از کمک از آنها بپرسید که آیا به کمک نیاز دارند؟

آن ها فرا حسی نیستند و ممکن است حواس بالایی نداشته باشند

فرهنگ عامه نشان می دهد که اگر یکی از حواس فرد از کار بیفتد، سایر حواس تیزتر می شوند. این لزوما درست نیست! گرچه افراد نابینا ممکن است بیشتر به حواس دیگر خود اعتماد کنند و یک حافظه قوی داشته و بسیاری از کارها را با تکیه بر حس شنوایی خود انجام دهند، اما ممکن است همیشه یک حس ششم نداشته باشند.

با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد افراد نابینا از فرایندی به نام مکان یابی استفاده می کنند و به موجب آن از امواج صوتی برای تعیین محل و اندازه اشیا در یک مکان خاص بهره می برند. در واقع آن ها انگشتان خود را می کوبند تا امواج صوتی اشیا را در محیط پیرامون خود دریابند.

افراد نابینا از گفتگو با زبان عادی لذت می برند

شما مجبور نیستید هنگام صحبت با نابینایان از بیان کلماتی مانند نگاه کردن، دیدن، تماشا، دیدگاه یا شاهد جلوگیری کنید. آن ها از چنین جملاتی آزرده خاطر نمی شوند. اتفاقا بالعکس اگر متوجه شوند که شما تلاش آگاهانه ای برای جلوگیری از چنین اصطلاحاتی دارید احساس ناخوشایندی می کنند.

در عوض، افراد نابینا از یک گفتگوی عادی که ممکن است شما با هر شخص دیگری داشته باشید بسیار لذت می برند. چرا که حس می کنند شما روی شخصیت آنها متمرکز شده اید نه روی ناتوانی جسمی که دارند. آن ها پس از مدتی با این موضوع کنار می آیند.

نابینایی

نابینایی

برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص پذیرش نابینایی به لینک مقاله از دست دادن بینایی : چالش ها و راه های کنار آمدن با آن مراجعه کنید.

آنها مانند هر انسان دیگری پاسخگو و درگیر محیط خود هستند

بله درست است، نابینایان نیز مانند هر فرد دیگری دوست دارند که به سینما، رستوران، کنسرت موسیقی و مکان های جدید بروند. بسیاری از آن ها حتی در ورزش های ماجراجویانه مانند اسنوبورد، کوهپیمایی، چتربازی و غیره نیز شرکت می کنند.

چرا که این توانایی و استعداد ربطی به وضعیت فیزیکی آن ها ندارد بلکه به تیپ شخصیتی افراد بستگی دارد. برخی از افراد درون گرا هستند و اوقات تنهایی یا محیط های کنترل شده خود را ترجیح می دهند. در حالی که افراد برون گرا فعالانه به دنبال تجربه های متنوع هستند.

نابینایان رنگ ها را به روش های منحصر به فردی درک می کنند

افرادی که به طور مادرزاد نابینا نیستند و در اثر حادثه، بیماری یا به مرور زمان بینایی خود را از دست داده اند، دقیقا مانند افراد بینا با رنگ ها ارتباط برقرار می کنند. اما برای برخی دیگر از نابینایان رنگ در کنار سایر مفاهیم به کار می رود و برای آن ها معنا پیدا می کند.

به عنوان مثال آن را با اشکال انرژی ترکیب می کنند: آبی = سرد ، سفید = منجمد ، قرمز = گرم است. گاهی اوقات تنها می توانند رنگ های روشن را تشخیص دهند. اما هر چه باشد، رنگ ها برای همه مردم معنی دارند و نابینایان این مفهوم را درک می کنند.

کابوس آنها بیشتر از افراد بینا است

معمولا کابوس ها برداشت های ذهنی یا تفسیر ما از شرایط ناراحت کننده ای که با آن ها مواجه می شویم هستند. به همین جهت از آنجایی که افراد نابینا معمولاً اضطراب بیشتری را در زندگی روزمره نسبت به دیگران حس می کنند، دچار کابوس های بیشتری نیز می شوند.

به عنوان مثال، افتادن در یک گودال، زیر گرفته شدن توسط اتومبیل، برخورد با یک درخت و غیره از جمله مواردی است که بسیاری از نابینایان به عنوان کابوس آن را می بینند. برخی مطالعات نشان داده است که چنین کابوس هایی بر کیفیت زندگی افراد نابینا تاثیر نمی گذارد، اما یک شاخص واقعی از تجربیات آنها است.

از جمله نکاتی که ممکن است درخصوص نابینایان ندانید این است که: بسیاری از آن ها ممکن است به طور کامل نابینا نباشند. آنها از داشتن نقص بینایی خجالت نمی کشند. آنها همیشه به نظارت شدید احتیاج ندارند. آن ها فرا حسی نیستند و ممکن است حواس بالایی نداشته باشند. آنها از گفتگو با زبان عادی لذت می برند. آنها مانند هر انسان دیگری پاسخگو و درگیر محیط خود هستند. آنها رنگ ها را به روش های منحصر به فردی درک می کنند. کابوس آنها بیشتر از افراد بینا است. همه آنها از عصا استفاده نمی کنند. آنها مشکلی برای بیان وضعیت خود ندارند. موفقیت آنها همچنین به نوع نگاه شما بستگی دارد.

همه نابینایان از عصا استفاده نمی کنند

از آنجا که درجات مختلف اختلال بینایی و نابینایی وجود دارد، برخی از افراد به کمک عصای سفید یا عصای نوک قرمز راه می روند که این نشان دهنده درجه نقص بینایی آن ها است.

بسیاری دیگر ترجیح می دهند از سگ های راهنما استفاده کنند، که به آنها کمک می کند تا از کنار لبه ها، درها یا معابر عبور کنند. آنها برای محافظت در برابر برخورد، شانه راست صاحب خود را زیر نظر دارند. به همین جهت هیچگاه نباید بدون اجازه سگ های راهنما را ناز کنیم. چرا که ممکن است حواس آن ها پرت شود.

افراد نابینا مشکلی برای بیان وضعیت خود ندارند

شاید ندانید چگونه باید نابینایان را درک کنید چرا که نحوه برقراری ارتباط با آن ها را نمی دانید. این خوب است که برای درک بهتر آن ها در مورد زندگی و تجربیاتشان سوال کنید. تصور نکنید که آنها به هیچ عنوان تمایل ندارند در مورد تجربیات و اتفاق های رخ داده صحبت کنند.

همانطور که قبلاً گفته شد، بسیاری از نابینایان وضعیت خود را محدود کننده نمی دانند و اگر فقط بپرسید می توانند بینش خوبی ارائه دهند.

موفقیت آنها همچنین به نوع نگاه شما بستگی دارد

روانشناسان می گویند موفقیت در زندگی، تحصیلات و مشاغل افراد کم بینا یا نابینا با انتظاراتی که افراد اطراف از آنها دارند و میزان نگرش های مثبت آنها مستقیما متناسب است. هرچه بیشتر توانایی آنها را باور کنید، درخشش بیشتری خواهند داشت.

عزت نفس، خودباوری و تصویر از خود تا حدی از طریق تعاملات اجتماعی شکل می گیرد و مهم این است که آن ها با افراد با تجارب توانمندسازی روبرو شوند.

فقط به یاد داشته باشید که نابینایی محدودیت نیست.

در واقع این یک ویژگی است، دقیقاً همانطور که بینایی وجود دارد و کلمات هلن کلر این واقعیت را به زیبایی تمام نشان می دهد: “من می توانم ببینم و به همین دلیل می توانم خوشحال باشم، در آنچه شما تاریک می خوانید، اما برای من طلایی است. من می توانم جهان ساخته شده توسط خدا را ببینم، نه جهان ساخته شده توسط انسان را. ”

چیزهایی عجیب درباره موتزارت که نمی‌دانید!

چیزهایی عجیب درباره موتزارت که نمی‌دانید!

ایسنا نوشت: ولفانگ آمادئوس موتزارت طی سال‌های کوتاه فعالیتش، اسم و رسمی در دنیای موسیقی برای خود دست و پا کرد. او بیش از ۶۰۰ شاهکار ساخت که در موسیقی کر، مجلسی، کنسرتانت، اپرا و سمفونیک برجسته هستند.

وقتی که بیوگرافی موتزارت را می‌خوانید حقایقی را درباره او متوجه خواهید شد که این هنرمند را به عنوان یک آهنگساز و نوازنده برجسته کرده است.

این نابغه موسیقی به عنوان یکی از برترین و بااستعدادترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک، به طور قابل ملاحظه‌ای بر موسیقی غرب اثرگذار بوده است.

تأثیر او تا حدی طنین انداز بوده که حتی تا امروز هم ادامه دار بوده است. موسیقی هنوز هم مورد مطالعه قرار می‌گیرد و آهنگسازان نکاتی از نوشته‌های او را در آثار خود به کار می‌برند.

در این گزارش نکاتی درباره موتزارت ذکر شده که کمک می‌کند او را بهتر بشناسید:

تولد موتزارت تسلی خاطری برای والدینش بود. او سومین و آخرین فرزند لئوپولد موتزارت و آنا ماریا بود. او در ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ به دنیا آمد تا تسلی خاطر برای خانواده خود باشد؛ زیرا پنج فرزند آنها در نوزادی، مرده بودند.

او یک کاتولیک رومی بود

پدر و مادرش او را یک روز پس از تولدش برای غسل تعمید به کلیسای جامع سنت روپرت بردند. این کلیسای جامع در سالزبورگ، پایتخت اسقف اعظم سالزبورگ در امپراتوری روم مقدس (اتریش امروزی) قرار دارد. او به عنوان یک کاتولیک رومی بزرگ شد و تمام عمرش از این ایمان منحرف نشد.

او سریع یاد می‌گرفت

موتزارت علاقه زیادی به خواهرش داشت و به تماشای پدرشان که به خواهرش نواختن کیبورد می‌آموخت، می‌نشست. پس از اینکه به نواختن علاقه نشان داد، پدرش آموزش نواختن به او را نیز آغاز کرد. او در کمترین زمان نواختن کیبورد را فرا گرفت و می‌توانست بدون نقص آن را بنوازد.

در پنج سالگی نخستین اثر خود را ساخت

استعداد او پس از یادگیری نحوه نواختن کیبورد به سرعت شکوفا شد. پدرش که معلم او بود، به نواختن آثاری که ساخته بود گوش می‌کرد و آنها را در دفتر نت به ثبت می‌رساند.

بسیار سفر می‌کرد

در سن جوانی به مناطق بسیاری برای برگزاری تور سفر می‌کرد و موسیقیدان‌های شناخته شده بسیاری را ملاقات کرد. یکی از آنها یوهان کریستین باخ بود که موتزارت را برای سلیقه و مهارت بالایش ستایش کرد.

حتی با وجود شرایط پرچالش و اولیه سفر، موتزارت آثار دیگر آهنگسازان را پذیرفت و خودش را با شیوه کاری آنها آشنا کرد.

موتزارت در سنین جوانی به عنوان آهنگساز پذیرفته شد

این واقعیت در مورد موتزارت یکی از مواردی است که به حرفه او کمک کرد و موجب شد به رسمیت شناخته شود. او اولین سمفونی خود را در سن هشت سالگی، یک انتاریو را در یازده سالگی و اولین اپرای خود را در دوازده سالگی نوشت. مسیر موسیقایی او در همان سنین پایین شتاب بیشتری گرفت و در ۱۵ سالگی وارد ارکستر دربار شد.

اگرچه موتزارت از یادگیری ژانرهای متفاوت موسیقی و کار با موزیسین‌های مطرح لذت می‌برد، ولی از دستمزد کمی که دریافت می‌کرد ناراضی بود و به همین دلیل استعفا داد.

زندگی عاشقانه شگفت انگیزی داشت

او در سال ۱۷۸۲ با کنستانزه وبر ازدواج کرد و شش فرزند داشت که تنها دو تا از آنها زنده ماندند. موتزارت مرد قوی هیکلی نبود ولی با همان صورت کوچک و البته آبله رویش، حس شوخ طبعی خوبی داشت و آزاد بود تا از زندگی نهایت لذت را ببرد. او ابتدا عاشق خواهر بزرگ کنستانزه، آلویزیا شده بود، اما او پس از اولین جدایی شان، علاقه خود را به موتزارت از دست داده بود.

با درباریان رفاقت داشت

موتزارت پس از شرکت در یک مسابقه به عنوان نوازنده پیانو که به قبل از امپراطوری سال ۱۹۸۱ برمی‌گردد، به عنوان برترین نوازنده کیبورد در وین باقی ماند. حرفه او در مقام یک آهنگساز در این دوره موفق بود. اپرای او به نام The Abduction from Seraglio در سرتاسر اروپا نواخته شد. امپراطوری اصلی‌ترین حامی رویای موسیقایی موتزارت شد.

او اشتیاق تزلزل‌ناپذیری برای کارش داشت

پس از موفقیت‌هایش در وین، تصمیم گرفت به عنوان یک آهنگساز و نوازنده آزاد در آنجا ساکن شود. ولی پدرش از این تصمیم موتزارت خشنود نبود و به شدت با او مخالفت کرد و مجبورش کرد با کارفرمای سابق خود قرارداد دوباره‌ای امضا کند.

به موفقیت در حرفه خود دست یافت

بین سال‌های ۱۷۸۲ و ۱۷۸۵، فعالیت حرفه‌ای او به اوج خود رسید؛ زیرا کنسرت‌های پرطرفدار بسیاری را همراه با خودش به‌عنوان سولیست برگزار کرد. طی این دوره او پول زیادی برای داشتن یک زندگی لاکچری به دست آورد؛ به گونه‌ای که او و همسرش به یک آپارتمان گران قیمت نقل مکان کردند، خدمتکار داشتند و پسرشان را به یک مدرسه شبانه روزی فرستادند.

یک فراماسون بود

در سال ۱۷۸۴ به فراماسونری پیوست و گهگاه آثار موسیقی ماسونی می‌ساخت. یکی از قطعات ماسونی که ساخته Maurerische Trauermusik نام داشت. این تعهد جدید به بخش مهمی از زندگی او تبدیل شد؛ زیرا در جلسات شرکت می کرد و دوستانی از گروه ماسون‌ها پیدا می‌کرد.

اپرا خانه‌اش بود و همیشه به آن بازمی‌گشت

موفقیت بزرگی که از شاهکارش The Abduction from Seraglio به دست آورد، او را به نوشتن کنسرتو و اجرا به عنوان سولیست پیانو ترغیب کرد.

او راه بازگشت به نوشتن اپرا را پیدا کرد و با لورنزو داپونته همکاری‌های چشمگیری داشت. این آثار از نظر موسیقایی پیچیده بودند و درک آنها تا حد زیادی برای شنوندگان دشوار بود.

حتی وقتی که خوب نبود موفق بود

آخرین سال قبل از بیماری اش را می‌توان پربارترین سال موتزارت دانست؛ چراکه موفقیت‌های عمومی زیادی را تجربه کرد و از کار خود بسیار راضی بود. در زمان مرگش در سال ۱۷۹۱، آلبوم‌های ناقصی از اپراهایش La Clemenza di Tito and The Magic Flute را به جای گذاشت که برای اولین بار پیش از کاهش ثروتش به نمایش درآورد.

دلیل مرگش هنوز مشخص نیست

موتزارت در دوران بیماری اش علایمی چون استفراغ، تورم، بثورات پوستی و درد شدید را متحمل شد که تشخیص‌های پزشکی متفاوتی را به همراه داشت. البته این شایعه هم درباره بیماری او موجود است که احتمالا رقبایش او را مسموم کرده‌اند.

نکاتی که باید اپراتورها در مورد لیزر بدانند

وقتی ما یک جسم را می بینیم، به این علت است که نور به آن جسم برخورد کرده، بازتاب شده و به چشم ما می رسد. در واقع اگر جسمی نوری را بازتاب ندهد، ما نمی توانیم آن را ببینیم. مثل شیشه ای که بسیار تمیز باشد. شیشه شفاف و تمیز تمام پرتوهای نور را از خود عبور می دهد، لذا نمی توانیم آن راببینیم. هر جسم علاوه بر بازتاب نور، برخی از پرتوهای نور را جذب می کند. اینکه یک جسم کدام پرتوهای نور را جذب می کند و کدام را بازتاب می کند، باعث می شود که رنگ منحصر به فردی داشته باشد.

نور لامپ یا خورشید ازچندین و چند اشعه نور با رنگها وطول موجهای مختلف تشکیل شده است. در واقع تفاوت طول موج پرتوهای نوری، باعث رنگی شدن آنها می شود. اگر طول موج یک پرتو نور بین ۴۸۰ تا ۷۵۰ نانومتر باشد، در محدوده مرئی قرار می گیرد. یعنی چشم ما می تواند رنگ آنها را تشخیص دهد. حال وقتی جسمی را مثلا به رنگ سبز می بینیم، یعنی این جسم رنگ های بنفش، آبی و قرمز را جذب کرده ورنگ سبز را بازتاب کرده است.

پرتوهای موجود در لیزر ، همه طول موج وانرژی یکسانی دارند. در دستگاه لیزر موهای زائد، پرتو لیزر تولید شده دارای طول موجی است که توسط رنگدانه ای به نام ملانین به خوبی جذب می شود. ملانین رنگدانه ای است که باعث رنگ مو و پوست ما می شود. مقدار ملانین در موهای ما بسیار بیشتر از پوست ما است. این رنگدانه به طور ویژه در پیاز و ساقه موی ما متمرکز شده است.

زمانی که لیزر به پوست ما برخورد می کند، ۳ برابر بیشتر از پوست توسط پیاز و ساقه مو جذب می شود، برای همین دستگاه لیزر به شکلی تنظیم شده که بیش از گرم شدن پوست، آسیبی انتخابی به پیاز و ساقه مو وارد کند. وقتی پیاز مو آسیب ببینید
، دیگر مویی از آن رشد نخواهد کرد.

طول موج: به فاصله بین دو قله متوالی گفته می شود و با علامت لاندا λ نشان داده می شود.

در قسمتی از تابش الکترومغناطیس که به نور معروف است، طول موج مشخص کننده رنگ تابش است.

چگالی تابش: برابر است با انرژی عبور کرده از واحد سطح در واحد زمان.

شاخص های لیزر

برای اینکه از لیزر در رفع یا کاهش موهای زائد بهترین نتیجه را بگیریم باید بتوانیم شاخص های لیزر را به درستی تعیین کنیم. شاخص های لیزر عبارتند از:

  • طول Wave length
  • جریان (فلوئنس) Fluence
  • پهنای پالس Pulse Width
  • فرکانس (تعداد شات در ثانیه) Freqency HZ
  • قطر دسته پرتو Spot size

طول موج

هر چه طول موج بزرگتر، نفوذ عمقی تر است و اپی درم کمتر آسیب می بینید. برای پوست های تیره از طول موج بالا استفاده کنید.

نکته: در لیزر موهای زائد باید از طول موج های ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ استفاده کرد. زیرا طول موج های کمتر از ۶۰۰ به پوست آسیب می رساند ( آسیب اپیدرم).

جریان

مقدارانرژ ی که به پوست وارد می شود. اگر رنگدانه های هدف در پوست کمتر باشد، از جریان بالا (قدرت بالا) استفاده می کنیم. برای موهای خشن، تیره و پررنگ از جریان پایین استفاده می کنیم. برای موهای ظریف و نازک جریان بالا باشد.

پهنای پالس

برای موهای ضخیم وتیره که رنگدانه های هدف بیشتر است پهنای پالس بلند استفاده می شود. برای موهای ظریف و نازک پهنای پالس پایین استفاده کنید. مدت زمانی که دسته پرتو در تماس با پوست قرار می گیرد را طول پهنای پالس می گویند.

قطر دسته پرتو یا قطر شات

هر چه قطر دسته پرتو بزرگتر باشد نفوذ پوستی عمیقتر و جذب آن بیشتر است. اگر قطر دسته پرتو بزرگ باشد جذب کمتر است، نفوذ پوستی سطحی تر و مدت زمان درمان طولانی تر خواهد بود. قطر دسته پرتوهای بزرکتر یعنی در هر پالس یا هر شات، مساحت بیشتری از پوست تحت تاثیر قرار می گیرد و طول مدت درمان کاهش می یابد. نفوذ هم بیشتر است. برای پوست های تیره، قطر دسته پرتو بزرگتر باشد.

فرکانس (تعداد شات در ثانیه)

هر چه فرکانس بالاتر باشد طول مدت درمان کاهش می یابد.

نکات

  • گرفتن شرح حال در مورد آفتاب گرفتن / سولاریوم.
  • خارج کردن جواهرات که نور را منعکس می کند.
  • خارج کردن سطوح صاف و آینه از اتاق لیزر.
  • ۴ هفته قبل از درمان نباید بند انداخت، اپی لیدی یا موچین کرد.
  • محل درمان را با الکل تمیز کنید.
  • هم اپراتور و هم بیمار عینک لیزر بزنند وگرنه باعث کوری می گردد.
  • شات ها باید ۲۰% همپوشانی داشته باشد.
  • سر دستگاه را به خوبی تمیز کنید، چون ممکن است به آن موچسبیده باشد.
  • د رنواحی که در معرض آفتاب است از ضد آفتاب استفاده شود. جلسات اول از انرژی یا جریان کم دستگاه و در جلسات بعد جریان را کم کم بالا ببرید.
  • ۱۲ تا ۴۸ ساعت بعد از درمان از آب داغ، حمام و صابون خودداری کنید.

عوارض لیزرتراپی

  • درد مختصر در هنگام درمان
  • قرمزی و ورم طولانی (از کمپرس یخ، و برای قرمزی های طولانی مدت از کرم هیدروکورتیزون استفاده کنید)
  • هایپرپیگمنتاسیون یا پررنگ شدن پوست کم احتمال آن در پوست تیره بیشتر است و اگر فرد در معرض آفتاب قرار بگیرد احتمال آن بیشتر است.
  • هیپوپیگمنتاسیون یا کمرنگ شدن پوست نسبت به پوست اطراف که عارضه مهمتری است. این معمولا موقتی است ولی می تواند دائمی شود و درمانش مشکل می باشد.
  • نکاتی دربارۀ شاخص‌ها
  • سوختگی پوست
  • اسکار گذاری: بعد از بهبود سوختگی ممکن است به وجود بیاید به خصوص به دنبال مصرف راکوتان
  • کهیر
  • آسیب چشم یا نابینایی
  • رشد متناقض موها: این مورد ممکن است کمتر اتفاق بیوفتد و بیشتر در لیزر موهای ظریف که جریان پایین استفاده شده ممکن است به جای کاهش، افزایش مو داشته باشیم.
  • اگر فواصل زمانی جلسات لیزر کم باشد ( کمتر از ۲۱ روز)، ممکن است افزایش هورمون های مردانه وجود داشته باشد.

لیزر بر خلاف تصور عموم:

لیزر، مو را به طور کامل و همیشگی از بین نمی برد.

لیزرها کاهش دهنده هستند نه رفع کننده

با هر بار استفاده از لیزر، درصدی از موهای زائد از بین می رود.

بعد از هر بار لیزر، موهایی که رشد می کند نازکتر، ظریف تر، سست تر و کمرنگ تر است.

با هر بار لیزر، فاصله درمان های بعدی افزایش می یابد.

در برخی افراد لیزر می تواند اثر دائمی در رفع موهای زائد داشته باشد.

لیزر برای کسانی که پوست تیره یا موی روشن دارند، ۸ تا ۱۰ جلسه نیاز است.

پس از پایان هر دوره، فاصله درمان ها افزایش پیدا می کند.

در موارد زیر بیمار نباید لیزر شود:

حاملگی، شیر دهی، صرع

استفاده اخیر از اپیلاسیون، موم، موچین، بند انداختن

آکنه های فعال و کیست در محل درمان

عفونت های فعال مثل تبخال در محل درمان

زخم باز یا ترومای پوستی و حتی کبودی در محل درمان

برای تیپ های ۵ با احتیاط و برای تیپ های ۶ اصلا لیزر نکنید

اگر با آفتاب گرفتن یا سولاریوم برنزه شده، ۶ ماه نباید لیزر شود.

خال سرطانی و سرطان های پوستی

مصرف راکوتان ( شش ماه از آخرین قرص می توان لیزر کرد )

تاتو یا آرایش دائم مثل میکروپیگمنتیشن ( می توان در محل چسب زده شود یا گاز استریل خیس استفاده گردد )

مشتری هایی که انتظارات نامعقول دارند

مصرف داروهای حساس به نور مثل تتراسیکلین، مینوسیکلین و داکسی سیکلین

تجهیزات جانبی لازم

اقدامات لازم قبل از درمان

تعیین تیپ پوستی

معاینه ناحیه درمان (ضخامت مو یا کرکی بودن مو)

گرفتن رضایت نامه

پرهیز از تماس مستقیم با آفتاب و مصرف روزانه ضد آفتاب

تست شات و صبر کردن

دادن داروهای ضد ویروس برای کسانی که سابقه تبخال دارند ویا کهیر زدن (مانند تلفست)

بازار بورس متروکه می‌شود؟

بازار بورس متروکه می‌شود؟

پیش بینی بورس

کبنا ؛جلسه دو روز پيش رييس سازمان بورس با مديران هلدينگ‌هاي بزرگ بازار سرمايه كه با حضور وزير اقتصاد برگزار شد، بازخورد خوبي در بازار سرمايه نداشت. گفته مي‌شود بيش از 80 درصد از مديران بازار در اين جلسه حضور داشتند. اما نتيجه اين جلسه هرچه باشد؛ در كوتاه‌مدت اثر چندان بالايي در وضعيت بحراني بورس نداشته است. روز گذشته شاخص بورس نيز با ريزش ۱۱هزار و 639 واحدي همراه شد و به يك ميليون و ۳۰۵ هزار واحد رسيد تا اين بازار مجددا به محدوده بحراني برسد؛ چرا كه از دست رفتن حمايت يك ميليون و ۳۰۰ هزار واحدي مي‌تواند وضعيت بازار را با هيجان فروش بسيار بيشتري همراه كند. آن‌هم در روزهايي كه به دليل اتفاقات و اعتراضات در كف خيابان، به نوعي فضاي اقتصادي و سرمايه‌گذاري نيز با شرايط مه‌آلودي همراه شده و نوعي «انتظار» در ميان صاحبان سرمايه براي تعيين تكليف اين وضعيت به وجود آمده است.
به هر روي، روز خونين بازار سرمايه روز گذشته (17مهرماه) با خروج 629 ميليارد تومان پول حقيقي همراه بود و تنها با ۲۵ ميليارد تومان ورود پول هوشمند همراه شد كه رقم بسيار اندكي است. ارزش خالص تغيير مالكيت حقوقي به حقيقي بازار براي ششمين روز متوالي منفي شده است. در معاملات روز گذشته۱۰۲نماد در وضعيت صف فروش قرار داشتند كه اين ميزان صف فروش بسيار قابل توجه بود، همچنين ۳۹۰ نماد نيز منفي معامله شد و تنها ۷۷ نماد مثبت بودند و از ميان آنان ۳۱ نماد در صف خريد بودند.
الزام بر همكاري نمايندگان بخش خصوصي و دولت براي حمايت از بورس
فردين آقابزرگي، كارشناس بازار سرمايه در خصوص تاثير اعتراضات اخير بر بازار سرمايه به «اعتماد» گفت: اين اعتراضات بر بورس بي‌تاثير نيستند اما نكات مهم‌تري بر اين بازار اثرگذار بوده و فضاي بازار را تحت‌تاثير قرار داده است. بايد گفت سازمان بورس و اوراق بهادار به تنهايي از عهده صيانت و دفاع از منافع سهامداران و به خصوص سهامداران خرد بر نخواهد آمد و مادامي كه تشكل‌هاي خود التزام و نمايندگان واقعي بخش خصوصي در كنار دولت قرار نگيرند و اين امر را به رسميت نشناسند اعتماد و فضاي اطمينان مورد نظر براي سرمايه‌گذاري در اين بازار حاصل نخواهد شد.
آقابزرگي با بيان اينكه در حال حاضر به‌رغم افزايش نسبي سود عملكرد شركت‌ها و صنايع نسبت به دوره گذشته قيمت‌ها رو به نزول است خاطرنشان كرد: فضاي فعلي كسب‌وكار كشور مبتني بر قانون كار سال 1384است كه با توليت كامل نهادهاي دولتي و وابسته به دولت هستند و احاطه كاملي هم بر سازمان بورس و اركان آن دارند.
توافقات مقطعي براي بورس راهگشا نيستند
اين كارشناس بازار سرمايه افزود: اين در حالي است كه مطالبات سهامداران كه خواسته اصلي سرمايه‌گذاران است را بايد به رسميت شناخت نه اينكه پس از ايجاد گرفتاري بخواهيم چاره‌اي بينديشيم و به صورت مقطعي مذاكراتي صورت گيرد و رييس سازمان بورس هم با همكاري رييس بانك مركزي نرخ بهره را بالا و پايين كند و به يك توافق مقطعي برسند.
آقا بزرگي با اشاره به مديريت گذشته سازمان بورس گفت: در زمان مديريت «آقاي دهقان دهنوي» كانون سهامداران حقيقي در شرف شكل‌گيري بود كه متاسفانه بعد از آن به صورت نيمه‌كاره رها شد و كانون شركت‌هاي سبدگردان به عنوان نهادهاي مالي (كه شامل 117 نهاد است و ارتباط تنگاتنگي هم با سرمايه‌گذاران خرد و سهامداران دارد) از سال 1384 به بعد هيچ تحولي نسبت به سنوات گذشته نداشته است.
اين كارشناس بازار سرمايه تصريح كرد: يكي از زمينه‌هاي اصلي بي‌اعتمادي براي سرمايه‌گذاري در بورس عدم شكل‌گيري كانون سهامداران حقيقي است كه باعث افزايش سود و كاهش قيمت سهام در بازار شده است.
ريشه تمامي ريزش‌ها در بورس عوامل داخلي است
آقابزرگي در خصوص بهبود بازار سرمايه در ادامه خاطرنشان كرد: به اعتقاد من ريشه تمامي ريزش‌ها در بورس عوامل داخلي است چرا كه تصميماتي كه در بورس گرفته مي‌شود برخلاف رويه و شكل موجود در بازار سرمايه است. تعداد سهامداران در بازار سرمايه افزايش پيدا كرده و ذي‌نفعان در بازار رو به گسترش بودند اما ساختار حكمراني بازار سرمايه براساس قوانين 18 سال پيش است و شوراي عالي بورس و سازمان بورس برخلاف شكل ظاهري آنكه گفته مي‌شود موسسه‌اي غيردولتي هستند اما كاملا به صورت دولتي عمل كرده و پيش رفته‌اند و هرازگاهي هم به يك مكاتبه و نامه در جهت استيفاي حقوق سهامداران بسنده كرده‌اند.
اين كارشناس بازار سرمايه با بيان اينكه سهامداران خرد هيچ نقشي به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در اين فرآيند نداشته و ندارند افزود: اين موضوع يكي از گلايه‌هاي سهامداران خرد شده است و اينكه دولت به عنوان داور در وسط ميدان (شركت بورس، شركت فرابورس و سازمان بورس و ساير اركان آن) در حال بازي است و دغدغه و زمينه بي‌اعتمادي براي سهامداران شده است و مادامي كه اين شرايط را با وضع روز تطبيق ندهيم همين روند را خواهيم داشت.
آقابزرگي تصريح كرد: اين نكته حائز اهميت است كه به مدت 6 ماه يك تيم 40 نفره روي اصلاح و ويرايش قانون اوراق بهادار فعاليت كردند اما متاسفانه خروجي اين اتاق‌هاي فكر به عدم تاييد اصلاح قانون اوراق بهادار و به تعويق افتادن اولويت اين قانون مبدل شد بنابراين اين مساله به عنوان يكي از معايب و دلايل اصلي شكل‌گيري وضعيت فعلي بازار است هرچند اعتراضات داخلي نيز بر ريزش‌هاي اخير بازار سرمايه بي‌تاثير نبوده‌اند.
8 چالش عمده بازار سرمايه كدامند؟
اوايل مهرماه جاري مجيد عشقي، رييس سازمان بورس و اوراق بهادار در نامه‌اي به محمد مخبر، معاون اول رييس‌جمهور با بررسي شرايط كنوني بازار سهام، به 8 چالش عمده در بازار سرمايه اشاره كرده بود، در متن نامه ارسالي از مهم‌ترين چالش‌ها و عوامل ايجادكننده نگراني‌هاي بازار سهام در محورهاي هشت‌گانه به «روند افزايشي نرخ سود بانكي و تاثير آن بر خروج نقدينگي از بازار»، «كاهش حاشيه سود شركت‌هاي ناشي از افزايش نرخ خوراك و حامل‌هاي انرژي»، «قيمت‌گذاري دستوري محصولات صنايع از قبيل خودرو، شوينده، لاستيك و. »، «انجام معاملات شركت پالايش و پخش در بورس انرژي»، «نوسان در نرخ ارز و تاثير آن در افزايش نااطميناني‌هاي صنايع براي توسعه فعاليت»، «واگذاري سهام در شركت‌هاي خودروسازي»، «اتخاذ تصميمات براي شركت‌هاي صادرات‌محور بدون درنظرگرفتن منافع كلان اقتصادي» و «قطعي برق در تابستان و گاز در زمستان و آثار منفي آن بر توليد و بهاي تمام شده» اشاره شده بود.
در پايان اين نامه 7 صفحه‌اي پيشنهادهايي نيز براي مديريت نااطميناني‌ها در بازار سهام در 6 محور با عنوان «تثبيت نرخ سود بين بانكي در كانال از پيش تعيين‌شده»، «حذف نرخ‌‌هاي اروپايي از فرمول قيمت‌گذاري نرخ خوراك و سوخت گاز»، «حذف قيمت‌گذاري دستوري»، «شفاف شدن روابط مالي فيما بين دولت و بنگاه‌هاي اقتصادي»، «تعيين تكليف واگذاري سهام خودروها» و «واريز مابقي تعهدات صندوق توسعه ملي به صندوق تثبيت بازار» ارايه شده بود.
پیش بینی بورس امروز 18 مهر 1401 / بازار متروکه می‌شود
اکوایران نوشت، بورسی‌ها در شرایطی به استقبال معاملات روز دوشنبه می‌روند که روز یکشنبه شاخص کل بورس ششمین روز نزولی را پشت سر گذاشت. برای پیش بینی بورس امروز –دوشنبه 18 مهر- به روند بازار سهام در روز کاری گذشته نگاه می‌کنیم. روز یکشنبه شاخص کل 11 هزار و 639 واحد افت کرد و شاخص کل هم‌وزن 5 هزار و 628 واحد نزول کرد. شاخص کل فرابورس نیز 138 واحد پائین آمد.
در پایان معاملات ‌روز یکشنبه، 102 نماد رشد قیمت داشتند و قیمت سهام 552 نماد کاهش یافت، به عبارت دیگر، 15 درصد بازار رشد قیمت داشتند و 85 درصد بازار افت قیمت داشتند.
بیشترین افزایش قیمت
روز یکشنبه در بورس شرکت پارس سویچ (بسویچ)، شرکت‌ لامپ پارس شهاب (بشهاب) و شرکت سیمان اصفهان (سصفها) بیشترین افزایش قیمت را ثبت کردند. در فرابورس نیز شرکت لیزینگ ایران وشرق (ولشرق)، شرکت‌ تهیه و توزیع غذای دنا آفرین فدک (گدنا) و شرکت سرمایه گذاری مسکن پردیس (ثپردیس) بیشترین افزایش قیمت را داشتند.
بیشترین کاهش قیمت
در بورس نمادهای بورس (شرکت بورس اوراق بهادار تهران)، فنوال (شرکت نورد آلومینیوم) و دانا (بانک بیمه دانا) در روز یکشنبه بیشترین کاهش قیمت بازار را داشتند و در معاملات فرابورس شرکت ریل سیر کوثر (حسیر)، شرکت گسترش سرمایه گذاری ایرانیان (وگستر) و شرکت تجارت الکترونیک پارسیان کیش (تاپکیش) بیشترین کاهش قیمت را داشتند.
عرضه و تقاضای بازار
در معاملات یکشنبه 39 نماد صف خرید داشتند و 110 نماد با صف فروش مواجه بودند. مجموع ارزش صف‌های خرید با افت 24 درصدی به 153 میلیارد تومان رسید و مجموع ارزش صف‌های فروش 64 درصد افزایش یافت و 217 میلیارد تومان بود.
در پایان معاملات امروز ارزش صف‌های فروش پایانی بازار 67 میلیارد تومان بود و ارزش صف‌های خرید نیز در رقم 100 میلیارد تومان ایستاد.

در پایان معاملات نماد تپسی (شرکت پیشگامان فناوری و دانش آرامیس) با صف‌ خرید 48 میلیارد تومانی برای دومین روز متوالی در صدر جدول تقاضای پایانی بازار قرار گرفت. پس از تپسی، نمادهای گدنا (شرکت تهیه و توزیع غذای دنا آفرین فدک) و وطوبی (شرکت سرمایه گذاری اقتصاد شهر طوبی) بیشترین صف خرید را داشتند.
بیشترین صف فروش بازار در پایان معاملات به نماد فمراد تعلق داشت که ارزش آن 11 میلیارد تومان بود. پس از فمراد، نمادهای حپترو، وآذر، کطبس و سکرد بیشترین صف فروش داشتند.
پیش بینی بورس امروز
بورس تهران که در تمامی روزهای کاری هفته گذشته نزول کرده بود، روز شنبه اندکی رشد کرد اما دیروز بار دیگر قرمزپوش شد. شاخص‌ها ریزش سنگینی را پشت سر گذاشتند و شستا، کچاد، کگل، شپدیس، حکشتی، میدکو، وپاسار، شبندر، بفجر، خودرو، ومعادن، خساپا، وتجارت، شپنا، وبملت، کالا، وغدیر و شفن نمادهای بزرگ بورس بودند که بیشترین تأثیر را در افت شاخص کل داشتند.
همچنین برای ششمین روز متوالی پول حقیقی از بازار خارج شد. و نمادهای شپنا، شستا، بپاس، حکشتی، خساپا، آریان، خودرو، وبملت، شبندر، فملی و فولاد بیشترین تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی بازار را داشتند.
ریزش شاخص در روز یکشنبه در حالی رخ داد که ارزش پول حقیقی خروجی 624 میلیارد تومان بود که بیشترین رقم در 8 روز کاری اخیر بود.
با این وصف انتظار می‌رود که معاملات امروز نیز با انباشت عرضه و صف‌های فروش آغاز شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.