روش محاسبه بازده سهام چگونه است ؟ فرمول قطعی حاسبه بازده سهام
محاسبه بازده سهام یکی از کارهایی است که هر سرمایه گذاری باید آن را بداند و انجام دهد. گرچه نرم افزارها و سیستم های کارگزاری ها این کار را برای سهام های خریداری شده و سرمایه گذاری شده انجام می دهند اما دانستن نحوه محاسبه بازده سهام می تواند از نظر ذهنی و تجربی به سرمایه گذار کم کند.
به طور کلی زمانی که می خواهیم تجربه ای را به صورت کمی بیان کنیم باید از مفهوم ” نسبت ” استفاده کنیم. نسبت دو یک اتفاق جدید نسبت به یک اتفاق مبدا یا قدیمی می تواند تفاوت این تجربه را به ما نشان دهد. از این نسبت در علم ریاضی و مهندسی به نام راندمان یا بازده یاد می شود. این مفهوم برای راحتی در مقایسه استفاده می شود.
به طور مثال وقتی شما می خواهید دو وسیله الکترونیکی را فارغ از هر فاکتور دیگر با یک دیگر مقایسه کنید می توانید نسبت کار انجام شده به انرژی دریافتی آن ها را با یکدیگر مقایسه کنید. در واقع بازده نسبت آن چیزی است که دریافت می کنیم به آن چیزی است که پرداخت می کنیم. در زبان اقتصادی بازده نسبت سود به هزینه است.بر اساس همین تعریف به نظر می رسد می توان محاسبه بازده سهام را نیز ساده تر تعریف کرد. توجه داشته باشید که به محاسبه بازده محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس نیز گفته می شود.
تعریف و محاسبه بازده سهام
ما در بالا به طور کلی با تعریف بازده آشنا شدیم و مفهوم کلی آن را تعادل ریسک و بازده چیست؟ درک کردیم. در مورد محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس نیز گفتیم که این بازده بر اساس نسبت سود به هزینه تعریف می شود. برای یافتن نحوه محاسبه بازده سهام باید سعی کنیم سود و هزینه را تعریف کنیم.
در کلام ساده تر شما برای این که بتوانید در بخش های مختلف دست تعادل ریسک و بازده چیست؟ به محاسبه بازده بزنید باید سعی کنید تعریف مشخصی از سود و هزینه در آن بخش ارائه بدهید. بسته به نوع بازار و نوع سرمایه و … این سود و هزینه می تواند تعاریف مختلفی داشته باشد.
به نظر شما برای محاسبه بازده سهام چه تعاریفی می توان برای هزینه و سود به کار برد؟ هزینه به نظر چیزی جز قیمت سهام به اضافه کارمزد های مربوط به آن است. در واقع هزینه ای که برای خرید سهام کرده اید را می توان در بخش هزینه قرار دارد.
اما برای سود گزینه های مختلفی جلوی ما قرار دارد. سود می تواند شامل موارد زیر باشد:
۱- تفاوت قیمت کنونی با قیمت خرید ( در جهت مثبت – به طور مثال اگر قیمت خرید ۱۰۰ تومان باشد قیمت کنونی ۱۵۰ تومان سود حاصل ۵۰ تومان است )
۲- سود سالانه ای که شرکت ها و سهم ها در مجمع خود تقسیم می کنند.
۳- مزایای حق تقدم
۴- مزایای سهم جایزه
این ها تمام سود هایی است که ممکن است در خرید و فروش یک سهم اتفاق بیفتد. حال با توجه به این تعاریف به نظر می رسد اکنون می توانیم سراغ محاسبه بازده سهام برویم.
چگونگی محاسبه بازده سهام
به نظر می رسد محاسبه بازده سهام کار چندان سختی نباشد. کافی است شما تمام بخش های سود را با یک دیگر جمع کنید و آن را تقسیم بر هزینه خرید کنید. عدد به دست آمده را در صد ضرب کنید تا بازده سهام به شکل درصدی خودش را نشان دهد.
توجه داشته باشید که تعداد برگه سهم در این معامله حذف شده است. اگر می خواهید تعداد برگه سهم را در محاسبه دخیل بکنید باید آن را در تمامی موارد ذکر شده یعنی هزینه خرید و تمامی سود ها ضرب کنید. بنابراین بر اساس اصل ریاضی تعداد برگه سهم تاثیری در محاسبه ندارد و به بر اساس فاکتورگیری به سادگی از محاسبه خارج می شود.
همانطور که می بینید محاسبه بازده سهام کار چندان مشکلی ندارد و هر کسی می تواند آن را به راحتی انجام دهد. البته به این نوع محاسبه، محاسبه بازده کل نیز گفته می شوند. سرمایه گذاران بسته به نوع سرمایه گذاری و استراتژی که دارند می توانند بازده های مختلفی را محاسبه کنند.
به طور مثال یک سرمایه گذار که دید بلند مدت تری دارد دوست دارد بداند بازده سود سالانه نسبت به سرمایه گذاری که انجام می دهد چقدر است. او تنها کافی است سود سالانه را تقسیم بر هزینه خرید سهام کند و آن را در صد ضرب کند.
آن چیزی که مشخص است این است که در تمامی انواع محاسبه بازده سهام، هزینه یک مفهوم و معنا را دارد و ثابت است و آن چیزی جز هزینه خرید سهام نیست.
کارایی محاسبه بازده سهام
اما سوال اصلی این است که محاسبه بازده سهام چه کارایی دارد و چه لزومی برای استفاده از آن وجود دارد؟ مهم ترین کارکردی که بازده سهام برای سرمایه گذاران و معامله گران دارد این است که نشان می دهد یک معامله گر تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و چه اندازه توانسته بازدهی لازم را به دست بیاورد.
در کلام ساده تر محاسبه بازده نشان می دهد که سرمایه گذار و معامله گر بر اساس استراتژی که انتخاب کرده آیا موفق بوده یا خیر. اگر بازدهی منفی باشد یا کم تر از حد انتظار باشد کاملا مشخص است که مشکلی وجود دارد و سرمایه گذار یا معامله گر باید نسبت به حل آن اقدام کنند. گاهی اوقات این محاسبات مشخص می کند که سرمایه گذار باید استراتژی خود را عوض کند و سراغ انواع دیگر استراتژی ها برود.
همانطور که گفتیم محاسبه بازده سهام انعطاف خوبی دارد و این امکان را به سرمایه گذار و معامله گر می دهد که بر اساس استراتژی خاص خودشان بازدهی مناسبی را تعریف کنند.
توجه داشته باشید که بازدهی یک نوع شاخص و فاکتور متریک است که می تواند به شما نشان بدهد که انتخاب یک سهم و استراتژی تا چه اندازه موفقیت آمیز بوده است و به شما این امکان را می دهد که آن را با سایر انتخاب ها و استراتژی ها مقایسه کنید.
از این رو پیشنهاد می دهیم که حتما سعی کنید محاسبه بازده تعادل ریسک و بازده چیست؟ سهام را به صورت منظم و دوره ای بر اساس استراتژی خودتان انجام دهید و آن را در جایی مانند اکسل ذخیره کنید. اگر بتوانید از این بازدهی نموداری هم به دست بیاورید عملا می توانید روند پیشرفت یا پسرفت خودتان را به خوبی مشاهده کنید. این می تواند شما را از رویا و خیال پردازی تا حد زیادی نجات دهد. پس کارکرد اصلی بازده سهام این است که باعث می شود شما با واقعیت ها روبرو شوید.
مدیریت پول چیست؟
مدیریت مالی
در بازارهای مالی ، مدیریت پول به مدیریت پرتفوی و مدیریت سرمایه گذاری نیز اشاره دارد. متخصصان مالی سرمایه گذاری ها را مدیریت می تعادل ریسک و بازده چیست؟ کنند و برای مجموعه های مالی تصمیمات سرمایه گذاری می گیرند.
مدیریت پول به روند ردیابی و برنامه ریزی استفاده از سرمایه توسط یک فرد یا گروه اشاره دارد در امور مالی شرکت ها ، مدیریت پول جمع آوری و استفاده از سرمایه را پوشش می دهد. بودجه بندی یک شرکت عمدتا تحت تأثیر استراتژی های تجاری آن است.
مدیریت پول در امور مالی شخصی
مدیریت پول یک مفهوم گسترده است. این به استراتژی ها و تکنیک های تعیین میزان استفاده از سرمایه فرد ، شرکت یا موسسه اشاره دارد. در امورمالی شخصی ، مدیریت پول بودجه بندی ، هزینه و پس انداز (سرمایه گذاری) را پوشش می دهد. مدیریت پول می تواند با برنامه ریزی مالی دوره ای یا منظم ، پیشگیرانه باشد. همچنین می تواند بدون برنامه ریزی بصری از قبل ، نسبت به حوادث خاص واکنش نشان دهد.
در نتیجه سنین مختلف ، سبک زندگی ، ساختارهای خانوادگی و بسیاری از عوامل دیگر ، برنامه های مالی برای افراد متفاوت است. با این حال ، اصول اساسی بودجه را می توان به طور مشترک به اشتراک گذاشت. به عنوان مثال ، یک روش ساده برای بودجه ریزی شخصی ، قانون بودجه است.
قانون بودجه 50-20-30 نشان می دهد که یک فرد 50٪ از درآمد خود را پس از مالیات صرف هزینه های اساسی می کند. موارد ضروری شامل وام های مسکن یا اجاره خانه ، حمل و نقل ، مواد غذایی ، آب و برق و غیره است. 30٪ از درآمد آنها باید صرف چیزهایی شود که فرد می خواهد. این می تواند شامل هزینه های مهمانی با دوستان ، بلیط فیلم و تعطیلات باشد. 20٪ باقیمانده باید پس انداز شود یا برای اهداف مالی آینده سرمایه گذاری شود.
مدیریت پول با برنامه ریزی بصری و بودجه به کاهش هزینه های اساسی کمک می کند. چنین هزینه هایی به استانداردهای زندگی یک فرد نمی افزاید. برای استفاده بهتر در آینده می توان آنها تعادل ریسک و بازده چیست؟ را پس انداز یا سرمایه گذاری کرد. مدیریت پول همچنین خطر کمبود پول را کاهش می دهد. به افراد کمک می کند تا در بلند مدت به اهداف مالی خود دست یابند.
مدیریت پول در امور مالی شرکت ها
مشابه مالی شخصی ، مدیریت پول برای مالی شرکت ها نیز شامل برنامه ریزی و بودجه بندی می شود. با این حال ، روند بودجه بندی کاملاً متفاوت است. بودجه بندی یک شرکت عمدتا توسط استراتژی های تجاری آن شکل می گیرد. بر اساس صورتهای مالی تاریخی شرکت ساخته شده و با برآورد پیش بینی ها تنظیم می شود.
علاوه بر استفاده از سرمایه ، مدیریت پول شرکت نیز افزایش سرمایه را در نظر می گیرد - میزان تأمین مالی و نحوه تأمین مالی باید تعیین شود. مدیریت پول برای امور مالی شرکتها پیچیده تر از افراد است. شرکت ها برای ارائه تجزیه و تحلیل و برنامه ریزی مالی به تیم های حرفه ای نیاز دارند.
مدیریت پول در بازارهای مالی
مدیران پول سرمایه را در کلاسهای مختلف دارایی سرمایه گذاری می کنند تا بازدهی کسب کنند. این دارایی ها شامل سهام ، اوراق قرضه ، سهام خصوصی ، املاک و مستغلات ، کالاها و . است.
این شرکت ها همچنین کارگزاری ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، ETF ، مشاوره سرمایه گذاری ، خدمات بازنشستگی ، برنامه ریزی مالی و بسیاری دیگر از خدمات مدیریت پول را ارائه می دهند.
استراتژی های مختلف سرمایه گذاری بسته به عوامل زیادی اعمال می شوند. این عوامل شامل فلسفه سرمایه گذاری ، ترجیحات ریسک مشتری ، اندازه صندوق و بسیاری موارد دیگر است.
مدیریت سبد سهام می تواند منفعل یا فعال باشد. نمونه کارهای منفعل دربه دنبال ETF و صندوق های سرمایه گذاری مشترک برای دنبال کردن شاخص های خاص است. اوراق بهادار فعال توسط تیم های مدیریتی با استراتژی های خاص مدیریت می شوند. مدیریت سبد بدهی معمولاً ریسک اعتباری ، ریسک نرخ بهره و ریسک سرمایه گذاری مجدد را در نظر می گیرد. سرمایه گذاری های جایگزین می توانند سبد سهام را متنوع کرده و ریسک سیستماتیک را کاهش دهند.
نمونه هایی از سرمایه گذاری های جایگزین شامل سهام خصوصی ، سرمایه های مخاطره آمیز ، کالاها و املاک و مستغلات است. نمونه کارها و مدیریت سرمایه گذاری می توانند بسیار پیچیده باشند و نیاز به تخصص دارند. مدیران حرفه ای پول استراتژی های مختلفی را به طور موثر اعمال می کنند تا در سطح معین ریسک ، به بازده مورد انتظار بیشتری برسند.
ریسک سرمایه گذاری متناسب با بازده در یک نمونه کارا کارآمد است. ایده اصلی مدیریت پول تعادل ریسک و بازده برای به حداکثر رساندن سودمندی سرمایه گذاران است.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
معمولا هنگامی که از کلمه ریسک استفاده میشود ناخودآگاه به یاد خطر می افتیم، حال آنکه همواره ریسکها نشاندهنده خطرات و دربردارنده مفهوم منفی نیستند بلکه منظور از ریسک، عدم اطمینان از آینده است و بسیاری از مواقع ممکن است ما خود را در معرض ریسکهایی قرار دهیم تا به فرصتهای مثبت پیش رو دست یابیم. بنابراین ریسک هر دو مفهوم منفی و مثبت را در بردارد. در این بحث میخواهیم با ریسکهای سرمایه گذاری، انواع آنها و معیارهای سنجش ریسکهای سرمایه گذاری بیشتر آشنا شویم. به این منظور اول لازم است ریسک سرمایه گذاری را به خوبی بشناسیم.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
ریسک سرمایه گذاری
ریسک سرمایه گذاری میتواند به عنوان احتمال وقوع ضرر نسبت به بازده مورد انتظار هر سرمایه گذاری خاص تعریف شود. به بیان سادهتر، این معیار میزان عدم اطمینان از دستیابی به بازده طبق انتظارات سرمایه گذار است. این میزان نتایج غیرمنتظره است تعادل ریسک و بازده چیست؟ که باید تحقق یابد. ریسک یک مولفه مهم در ارزیابی چشم انداز یک سرمایه گذاری است. بیشتر سرمایه گذاران ضمن سرمایه گذاری، وجود ریسک کمتر را مطلوب میدانند. (1)
ریسک سرمایه گذاری عمدتا شامل ریسک بازار است اما به آن هم محدود نمیشود. هرچند ریسک سرمایه گذاری تقریبا به انواع سرمایه گذاری ها مربوط میشود اما می توان با ایجاد تنوع در سرمایه گذاری و با ایجاد افق بلند مدت برای سرمایه گذاری، بروز ریسکهای احتمالی در این خصوص را کاهش داد. (2)
بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری
ریسک بازار
ریسک بازار یعنی احتمال ضرر در مبلغ سرمایه گذاری شده؛ یعنی احتمال اینکه وجوه سرمایه گذاری شده هرگز به سرمایه گذار بازگردانده نشوند. (1)
ریسک سهام
ریسک نرخ بهره
ریسک ارزی
ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی خطر عدم توانایی فروش اوراق بهادار با قیمت مناسب و تبدیل شدن به پول نقد است. با توجه به نقدینگی کمتری که در بازار وجود دارد، ممکن است سرمایهگذار مجبور شود اوراق بهادار را با قیمتی بسیار پایینتر بفروشد، بنابراین نقدینگی او ارزش خود را از دست میدهد. (2)
ریسک تمرکز
این ریسک، خطر از دستدادن مبلغ سرمایه گذاری شده است هنگامی که سرمایهگذار تنها در یک مقولهی خاص، سرمایه گذاری کرده است. اگر ارزش بازارِ مقولهی خاص، کاهش یابد، سرمایهگذار در معرض خطر تمرکز قرار گرفته و تقریبا کل مبلغ سرمایه گذاری خود را از دست میدهد. (2)
ریسک اعتباری
صادرکننده اوراق قرضه ممکن است با مشکلات مالی روبرو شود، به همین دلیل ممکن است نتواند سود یا اصل سرمایه را به سرمایهگذاران اوراق بپردازد، بنابراین تعهدات خود را بهطور پیش فرض نپذیرفته است و اعتبار اوراق قرضه صادر شده به خطر می افتد. (2)
ریسک سرمایه گذاری مجدد
این ریسک، خطرِ از دست دادن بازده بالاتر از اصل یا درآمد به دلیل پایین بودن نرخ بهره را شامل میشود. در نظر بگیرید وثیقهای که نرخ بهرهاش تا 7درصد بتواند بالا رود درصورتیکه اصل آن دارای نرخ بهرهی 5 درصدی باشد و باید با این نرخ بهره سرمایه گذاری شود، بنابراین فرصتی برای کسب بازده بالاتر از دست خواهد رفت. (2)
ریسک تورم
این ریسک خطر از دستدادن قدرت خرید است زیرا به دلیل تورم بالا، سرمایه گذاری نمی تواند بازدهای بالاتر از میزان تورم کسب کند. تورم، بازده ها را از بین میبرد و قدرت خرید پول را پائین می آورد. اگر بازده سرمایه گذاری کمتر از تورم باشد، سرمایه گذار در معرض خطر تورم بالاتری قرار میگیرد. (2)
ریسک افقی
به دلیل وقایع شخصی مانند از دست دادن شغل، ازدواج، یا خرید خانه و. ریسک کوتاه شدنِ افقِ سرمایه گذاری وجود دارد که به آن ریسک افقی گفته میشود.(2)
ریسک طول عمر
این ریسک به معنای خطر افزایش پسانداز یا سرمایه گذاریهای ویژه افراد بازنشسته یا نزدیک به افراد بازنشسته است. (2)
ریسک سرمایه گذاری خارجی
به معنای خطر سرمایه گذاری در کشورهای خارجی است. اگر کشور به طورکلی در معرض سقوط تولید ناخالص داخلی، تورم زیاد یا ناآرامیهای داخلی باشد، سرمایه گذاری باعث از دست دادن پول و سرمایه خواهد شد. (2)
ریسک تجاری
ریسک تجاری یا ریسک کسب و کار یعنی قرار گرفتن شرکت یا سازمان در معرض عواملی که باعث شده سود شرکت کاهش یافته و یا منجر به شکست سازمان بشود. هرچیزی که توانایی یک شرکت را در دستیابی به اهداف مالی خود تهدید کند، ریسک تجاری محسوب میشود. اکثر شرکتها با اتخاذ استراتژی مدیریت ریسک، به کاهش اثرات ریسک تجاری در سازمان خود میپردازند.
معیارهای سنجش ریسک سرمایه گذاری
ریسک یا احتمال ضرر را میتوان با استفاده از روشهای آماری که پیشبینی کننده های تاریخی ریسک و نوسانات سرمایه گذاری هستند، سنجید. در اینجا با مهمترین معیارهای متداول برای سنجش ریسک سرمایه گذاری از جمله انحراف معیار، ارزش در معرض خطر یا Var ، معیار بتا، نسبت شارپ، نسبت مربع آر و. آشنا خواهیم شد. (3)
شاخص انحراف معیار (استاندارد)
این شاخص، پراکندگی دادهها را از مقدار مورد انتظار آن اندازه گیری میکند. انحراف معیار، در تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری به کار برده میشود. انحراف معیار نشان میدهد که میزان بازگشت فعلی، چه مقدار از میزان بازده عادی تاریخی مورد انتظار خود در حال انحراف است. به عنوان مثال بورسی که دارای انحراف معیار بالا است، نوسانات بالاتری را تجربه میکند و بنابراین، دارای سطح بالاتری از ریسک سرمایه گذاری در سهام است. (3)
نسبت شارپ
این نسبت، برای محاسبه نسبت بازده اصلاح شده با ریسک، مورد استفاده قرار میگیرد. جهت اندازهگیری این معیار، نرخ بهره بدون ریسک در یک سال را از بازده سالانه یک سهم کسر کرده، سپس حاصل را بر انحراف معیار بازده آن سهم در دوره بررسی تقسیم میکنند. (تعادل ریسک و بازده چیست؟ 3)
شاخص بتا
این شاخص یکی از معروفترین معیارهای سنجش ریسک است. بتا میزان ریسک سیستماتیک را در یک اوراق بهادار خاص یا یک صندوق سرمایه گذاری یا یک پورتفوی سهام نشان میدهد. بتا مشخص میکند که یک سرمایه گذاری در مقایسه با کل بازار چه میزان بی ثبات تر و نوسان پذیرتر است. بتای بیشتر از یک یعنی سرمایه گذاری در سهام موردنظر از ریسک بیشتری نسبت به بازار برخوردار است و بتای کمتر از یک یعنی ریسک دارایی نسبت به بازار کمتر است. (3)
شاخص ارزش در معرض خطر یا Var
یک شاخص آماری است که برای ارزیابی سطح ریسک مالی در یک شرکت و یا پورتفوی سرمایه گذاری در دوره زمانی مشخص استفاده میشود و با سه متغیر: میزان ضرر بالقوه، احتمال رخداد ضرر بالقوه و بازه زمانی اندازهگیری میشود. اگر شرکتی اعلام کند که ارزش در معرض خطر روزانه خرید و فروش شرکت در سطح اطمینان 95درصد، 200 میلیون دلار است یعنی تنها در 5 مورد از 100 مورد معامله در روز ممکن است زیانی بیش از 200 میلیون دلار برای آن شرکت رخ دهد. (3)
شاخص مربع آر ( R-squared )
این شاخص یک سنجه آماری است که نشان دهنده میزان درصد پورتفوی یک سرمایه گذاری یا نوسانات قیمتی در اوراق بهادار است و میتواند با تغییرات در شاخص الگوبرداری توضیح داده شود. مقادیر مربع R ، از صفر تا صد متغیر است. (3)
مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری
هرچند ریسکهایی در سرمایه گذاری وجود دارند، اما این ریسکها قابل کنترل و مدیریت هستند. روشهای مختلفی برای مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری وجود دارند که شامل موارد زیر هستند:
متنوع سازی
این روش شامل گسترش سرمایه گذاری در دارایی های مختلف ماند سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات و. است. تنوع را میتوان در داراییهای گوناگون بهدست آورد؛ به عنوان مثال سرمایه گذاری در بخشهای مختلف هنگام سرمایه گذاری در سهام
سرمایه گذاری مداوم (میانگین)
سرمایه گذاری مداوم یعنی سرمایه گذاری مقادیر کم در فواصل زمانی منظم که سرمایه گذار بتواند سرمایه گذاری خود را به طور متوسط و میانگین حفظ نماید. او بعضی اوقات زیاد و گاه کم خرید میکند و به این ترتیب، قیمت اولیه سرمایه گذاری را حفظ میکند. با اینحال اگر سرمایه گذاری در قیمت بازار بالا رود، او کل سرمایه گذاری را به دست می آورد.
سرمایه گذاری بلندمدت
این نوع سرمایه گذاری، بازده بیشتری را نسبت به سرمایه گذاری های کوتاه مدت فراهم میکند. اگرچه نوسانات کوتاه مدت در قیمت اوراق بهادار وجود دارد، اما قیمت آنها معمولا هنگام سرمایه گذاری در یک افق طولانی تر (5، 10، 20 ساله) افزایش مییابند. (2)
مدیریت ریسک به دو دسته گسترده تقسیم میشود: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.
ریسک سیستماتیک
این ریسک بر کل امنیت بازار تاثیر میگذارد. خطر ریسک سیستماتیک مربوط به کل بازار بوده و غیرقابل پیشبینی و غیرقابل تفکیک است. به آن ریسک غیر قابل حذف نیز میگویند؛ با اینحال، ریسک سیستماتیک را میتوان با احاطه و غلبه بر تاثیر آن کاهش داد. به عنوان مثال، تحولات سیاسی یک ریسک سیستماتیک است که میتواند بر بازارهای مالی متعدد مانند اوراق قرضه، سهام و ارز تاثیر بگذارد. یک سرمایه گذار باید بتواند با اتخاذ تصمیمات مناسبی همچون خریدهای معقول از میان گزینه های قرار داده شده در بازار، در برابر این نوع ریسک از سرمایه خود محافظت نماید. (3)
ریسک غیرسیستماتیک
این نوع ریسک که به آن «ریسک مشخص یا ریسک حذف شدنی» نیز اطلاق می شود، با یک شرکت و یا صنعت خاص مرتبط است. همچنین به عنوان ریسک متنوع نیز شناخته میشود و میتوان آن را از طریق متنوع سازی داراییها کاهش داد. این ریسک، یک ریسک ذاتی برای سهام و یا یک صنعت خاص است. اگر یک سرمایه گذار سهام نفت بخرد، در اینصورت او ریسک مربوط به صنعت نفت و خود شرکت نفت را بر عهده میگیرد.
به عنوان مثال، فرض کنید یک سرمایه گذار مایل است در یک شرکت نفت سرمایه گذاری کند و در عین حال او معتقد است که افت قیمت نفت بر شرکت تاثیر میگذارد. ممکن است سرمایه گذار با خرید سهام در شرکتهای خرده فروشی یا هواپیمایی، به دنبال کاهش خطراز طریق متنوع سازی باشد. به هرحال اگر او از مسیری استفاده کند تا خود را از قرارگرفتن در معرض صنعت نفت محافظت کند، برخی از خطرات را کاهش میدهد. در پورتفویی که به خوبی تنوع سازی شده باشد، ریسک غیر سیستماتیک بسیار اندک است و به همین دلیل از آن صرف نظر میشود و اصولا ریسک چنین پورتفویی تنها تحت عنوان ریسک سیستماتیک قابل بررسی است. (3)
جمع بندی و نتیجه گیری
همانطور که دیدیم، ریسک سرمایه گذاری، عدم اطمینانِ از دست دادن مبلغ سرمایه گذاری شده است. همه سرمایه گذاریها میزان مشخصی از خطر ضرر را به همراه دارند اما با درک بهتر و متنوع سازی ریسک، سرمایه گذاری مداوم و بلندمدت، سرمایه گذار میتواند این ریسکها را مدیریت کند. با مدیریت بهتر ریسک، سرمایه گذار میتواند ثروت مالی خوبی داشته باشد و اهداف مالی خود را برآورده سازد. بسیاری از سرمایه گذاران تمایل دارند تمرکز خود را صرفا بر روی بازده سرمایه گذاری کنند و نگرانی برای ریسک سرمایه گذاری ندارند.
اقدامات ریسکی که در مورد آنها در این مقاله صحبت کردیم میتواند باعث ایجاد تعادل در معادله بازگشت ریسک شود. یک خبر خوب برای علاقمندان سرمایه گذاری این است که شاخصهای بررسی شده در بالا، همگی از قبل محاسبه شده و در تعدادی از وبسایتهای مالی قرار داده شده و در دسترس هستند. به علاوه، این شاخصها در بسیاری از گزارشهای تحقیق سرمایه گذاری نیز قرار داده شده اند و به راحتی قابل استفاده هستند.
خطر بازگشت رنگ قرمز به بورس
مطابق تصمیم مجلس درجریان تصویب لایحه بودجه1401 همه افراد حقوقی به غیراز چند نهاد موظفاند بابت سود سپردههای بانکی خود مالیات پرداخت کنند، نکته نگرانکننده این است که صندوقهای سرمایهگذاری بورسی نیز مشمول پرداخت مالیات بر سود سپرده میشوند. محاسبات نشان میدهدکه این مصوبه میتواند منجر به خروج دستکم 40هزار میلیارد تومان نقدینگی از این صندوقها شود و زمینههای سقوط شاخص بورس را فراهم کند.
به گزارش همشهری، مطابق بند2ماده 145قانون مالیاتهای مستقیم سود سپردههای بانکی از پرداخت مالیات معاف است با این حال مجلس در قالب لایحه بودجه1401 این بند را معلق کرده تا همه شخصیتهای حقوقی به غیراز صندوق توسعه ملی، صندوق نو آوری و شکوفایی، بیمه مرکزی، شرکتهای بیمه بازرگانی، صندوق بیمه همگانی حوادث طبیعی ساختمان، صندوق بیمه محصولات کشاورزی، صندوقهای بازنشستگی و صندوقهای تامین خسارتهای بدنی به پرداخت مالیات به ازای سودهای بانکی موظف شوند. با نهاییشدن این مصوبه آن دسته از صندوقهای سرمایهگذاری فعال در بازار سرمایه که در اوراق بهادار سرمایهگذاری و طبق قانون بخشی از منابع خود را در حسابهای بانکی نگهداری میکنند نیز باید بابت سود سپردههای خود مالیات پرداخت کنند. حال پرسش این است که آثار این مصوبه بر این صندوقها و بورس چیست؟
آثار مصوبه مجلس بر بورس
صندوقهای سرمایهگذاری ازجمله نهادهای مالی هستند که با جمعآوری منابع مالی مردم آن را در بورس سرمایهگذاری میکنند و در قبال آن به سرمایهگذاران سود میدهند. این صندوقها به 3دسته تقسیمبندی میشوند اما مطابق قانون همه این صندوقها میتوانند بخشی ازمنابع مالی خود را صرفنظر از سرمایهگذاری در سهام و اوراق بدهی بهصورت نقد یا در قالب سپردههای مدتدار بانکی نگهداری کنند. این کار برای ایجاد حفظ تعادل در سبد سرمایهگذاری(پورتفوی) این صندوقها انجام میشود. در عین حال این توانایی را به صندوقهای سرمایهگذاری میدهد که در زمانهایی که حجم درخواستها برای خروج منابع مالی از صندوقها(ابطال واحدهای سرمایهگذاری) افزایش یافت به منابع مالی پایداری بهعنوان پشتوانه برای پرداخت منابع مالی مردم دسترسی داشته باشند. مصوبه مجلس، این صندوقها را مجبور میکند هزینههای هنگفتی را بابت نگهداری این منابع در سپردههای بانکی بپردازند. این موضوع در مرحله اول به خروج 40هزار میلیارد تومان نقدینگی از بانکها و در مرحله دوم به خروج صدها هزار میلیارد تومان نقدینگی از خود صندوقها منجر خواهد شد.
خطر خروج شدید نقدینگی
آمارها نشان میدهد 510هزار میلیارد تومان از نقدینگی در اختیار صندوقهای سرمایهگذاری است که 40هزار میلیارد تومان از این منابع در سپردههای بانکی نگهداری میشود. با مصوبه مجلس صندوقهای سرمایهگذاری یا باید مالیاتهای سنگین بابت این مبالغ پرداخت کنند یا اینکه منابع مالی خود را از بانکها خارج کنند و صرف خرید سهام یا اوراق بدهی کنند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود زیرا سپردههای بانکی صندوقهای سرمایهگذاری، بهعنوان یک نقطه تعادل ریسک و بازده در صندوقهای سرمایهگذاری عمل میکند و تغییر در ترکیب آن میتواند به سرعت ریسک صندوقها را افزایش و بازده صندوقها را هم کاهش دهد. با افزایش تعادل ریسک و بازده چیست؟ ریسک و کاهش بازده صندوقها مردم به سرعت ترغیب میشوند که داراییهای خود را نقد کنند و از صندوقهای سرمایهگذاری خارج شوند.
بر همین اساس برآورد میشود با آغاز طرح دریافت مالیات از سود سپرده بانکی، بخش زیادی از 10میلیون نفری که در این صندوقها سرمایهگذاری کردهاند با دریافت پولهای خود از این صندوقها خارج شوند یعنی نه فقط 40هزار میلیارد تومان منابع مالی از بانکها خارج میشود بلکه حجم بزرگی از 500هزار میلیارد تومان نقدینگی صندوقها به خروج از این بازار متمایل میشود این موضوع میتواند صندوقها را به مرز ورشکستگی برساند.
سقوط شاخص
مالیات بر سپردههای بانکی اما 2چالش دیگر هم در پی دارد. این مصوبه از یک طرف میتواند به سقوط شاخص بورس منجر شود و از طرف دیگر مسیرهای جبران کسری بودجه دولت را مسدود کند. با افزایش خروج نقدینگی، صندوقهای سرمایهگذاری مجبور میشوند با فروش سهام در بورس نقدینگی مورد نیاز 10میلیون سرمایهگذار را تامین کنند و این موضوع به سرعت به افت شاخص بورس منجر میشود. مطابق قانون این صندوقها مکلفند در مدت کوتاهی بعد از درخواست سرمایهگذاران برای ابطال واحدهای سرمایهگذاری منابع درخواستی آنها را تأمین کنند.
هماکنون صندوقهای سرمایهگذاری به عاملی برای ثبات و پایداری شاخص بورس تبدیل شدهاند و این صندوقها روزانه از طریق معاملاتی که در بازار سهام انجام میدهند، هم نقدشوندگی بازار را افزایش دادهاند و هم معاملات آنها به حفظ رویه موزونتر شاخص بورس کمک میکند. با خروج نقدینگی از صندوقها کارکردآنها درحفظ نقد شوندگی در بورس از بین خواهد رفت و به تعمیق رکود در بورس منجر خواهد شد.
چالش برای جبران کسری بودجه
از طرف دیگر صندوقهای سرمایهگذاری در طول 3سال گذشته به منبعی پایدار برای تامین کسری بودجه دولت تبدیل شدهاند و دولت توانسته است. این صندوقها در 3سال گذشته صدها هزار میلیارد تومان از اوراق بدهی دولتی را خریدهاند آمارها نشان میدهد حجم کل اوراق بدهی در اختیار این صندوقها از مرز 300هزار میلیارد تومان فراتر رفته است. در چنین شرایطی اگر پول از صندوقها خارج شود، دست آنها برای خرید اوراق بدهی دولت بسته خواهد شد و دولت نیز با چالش فروش اوراق بدهی و تأمین کسری بودجه مواجه خواهد شد.
بازدهی بورس به چقدر رسید؟ / پربازدهترین صنایع بورس در سال ۹۹
رشد شاخص کل بورس تهران از ابتدای سال ۹۹ تاکنون از ۲۴۰ درصد نیز فراتر رفت و این نماگر بر فراز قله بیسابقه یک میلیون و ۷۰۰ واحد ایستاد. در این میان صنایع بورسی نیز بازده متفاوتی از آن سهامداران خود کردهاند.
به گزارش تجارتنیوز، اما آیا همه چیز در بازدهی سرمایه خلاصه میشود؟ برخی از صنایع گرچه ممکن است بازدهی بالایی داشته باشند اما با ریسک بالایی نیز همراه هستند. یافتههای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد در ۷۰ روز سپریشده از سال ۹۹، خودروییها بالانس مناسبی میان بازده و ریسک برقرار کردهاند و از این رو به گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری تبدیل شدهاند. در مقابل تکسهمهای بورسی با ریسک بالایی که به معاملهگران خود تحمیل میکنند، چندان جذاب به نظر نمیرسند.
برندگان و بازندگان بازده و ریسک در بورس
در هر سرمایهگذاری فارغ از نوع بازار توجه به دو مولفه ریسک و بازده از اهمیت بسزایی برخوردار است. عموم سرمایهگذاران بر این باورند که ریسک کمتر با بازده بالقوه پایینتری همراه است و در مقابل هر چه سرمایهگذار ریسک بیشتری را پذیرا باشد، معادل آن بازدههای به مراتب بالاتری را کسب میکند. اما آیا همیشه چنین رابطهای برقرار است؟ بله، طبیعتا سرمایهگذاران با پذیرش ریسک بالاتر احتمالا بازده بیشتری نیز کسب میکنند، اما هیچ تضمینی برای آن وجود نخواهد داشت. چرا که درست همانطور که ریسک بالاتر به معنی احتمال بازده بیشتر است، معنی احتمال ضرر بیشتر نیز به همراه دارد.
به بیانی ساده، میتوان گفت با افزایش ریسک میتوان انتظار بازده بیشتری را نیز داشت. اما این به آن معنی نیست که با ریسک بینهایت میتوان بازده فوقالعادهای را نیز کسب کرد؛ چرا که همنوایی بین ریسک و بازده تا یک سطح دارای وابستگی است اما با بالا رفتن ریسک از یک سطح مشخص، قدرت بازده کم میشود و از نقطه شکست، خط بازده دارای شیب نسبتا افقی خواهد شد. به نحوی که از این نقطه به بعد هرچه ریسک را بالا ببریم، بازده مورد انتظار افزوده نمیشود. واقعیت این است که برای یک سرمایهگذاری موفق لازم است میان ریسک و بازده تعادل برقرار باشد. تعادلی که به سبب آن صاحب سرمایه با پذیرش کمترین ریسک ممکن، بیشترین بازده را به دست آورد.
پربازدهترین صنایع بورس ۹۹
بررسیها از میانگین بازده ۳۸ صنعت فعال بورسی از ابتدای سال تاکنون نشان از صدرنشینی گروه خودرو و ساخت قطعات با بازده ۶/ ۲ درصد دارد. دو لیدر اصلی گروه خودرو و ساخت قطعات یعنی سایپا و ایرانخودرو با بیش از یک ماه تاخیر به گردونه معاملات بورس تهران پیوستند و در یک رالی پرشتاب صعودی به ترتیب با رشد قیمت حدود ۵۰۰ و ۷۶۰ درصد همراه شدند. پس از آن نیز گروه محصولات چرمی با تکنماد «وملی» میانگین روزانه بازدهی به میزان ۵/ ۲ درصد را از آن سهامداران خود کرده است. شرکتهای چندرشتهای صنعتی سومین صنعت پربازده بورس تهران در سال جاری است که با لیدری «شستا» روزانه ۳/ ۲ درصد سود ارزانی معاملهگران خود کرده است.
در میان گروههای صدرنشین بورس تهران، صنایع بزرگ کالایی نیز دیده میشوند. جایی که پالایشیها معادل ۰۶/ ۲ درصد، فلزات اساسی ۹۲/ ۱ درصد، معدنیها ۸۲/ ۱ درصد و زیرمجموعههای گروه محصولات شیمیایی با بازده روزانه ۶۸/ ۱ درصد همراه شدهاند. در مقابل اما منسوجات، کاشی و سرامیک و محصولات کاغذی که در زمره گروههای کوچک بازار قرار میگیرند، کمترین بازدهی روزانه را از آن سهامداران خود کردهاند.
پرریسکها و کمریسکهای بورسی کدامند؟
همانطور که اشاره شد ریسک نیز بخشی از هر سرمایهگذاری است و از انحراف معیار بازدهیهای یک سهم یا صنعت ریسک کلی مربوط به آن در دوره مدنظر به دست میآید. همانگونه که از جدول برمیآید صنایع اطلاعات و ارتباطات، حمل و نقل و خدمات فنی و مهندسی در ۷۰ روز معاملاتی سپریشده از سال ۹۹ بسیار پرریسک بودند و در عوض گروههای منسوجات، قند و شکر و ماشینآلات و تجهیزات در رده کمریسکترین صنایع بورسی قرار دارند.
برترین گروههای بورسی برای سرمایهگذاری
اگر دو طرح، سهم یا صنعت مختلف پیشرو سرمایهگذار قرار گیرد که انحراف معیار و بازدهیهای متفاوتی داشته باشند، به منظور بیوزن شدن دو متغیر، بازدهی را بر انحراف معیار تقسیم کرده یا به عبارتی نسبت بازدهی به ریسک محاسبه میشود، سپس طرحها بر اساس این معیار رتبهبندی میشوند. بررسیهای «دنیای اقتصاد» حکایت از صدرنشینی گروه خودرو و ساخت قطعات به عنوان گروهی دارد که تعادل مناسبی میان بازده و ریسک برقرار کرده است و از این منظر به نظر میرسد بهترین گزینه پیشروی سرمایهگذاران باشد.
این صنعت از ابتدای سال جاری تاکنون با میانگین بازده ۶/ ۲ درصد، صدرنشین است. با وجود این ریسکی برابر ۶۶/ ۲ واحد نیز به سرمایهگذاران خود تحمیل کرده است. به این ترتیب بیشترین نسبت بازده به ریسک ۹۸/ ۰ در میان ۳۸ صنعت فعال بورس تهران را به خود اختصاص داده است.
گروه منسوجات، سرمایهگذاریها و انبوهسازان دیگر صنایعی هستند که از بالاترین نسبت بازده به ریسک برخوردارند. در مقابل گروههای تکسهم شامل استخراج زغالسنگ، خردهفروشی و اطلاعات و ارتباطات از کمترین نسبت بازده به ریسک برخوردارند.
دیدگاه شما