-
صورت جریان وجوه نقد: یکی از صورتهای مالی که حرکت وجه نقد را در شرکت نمایش میدهد، صورت جریان وجوه نقد است که به تحلیلگران بنیادی برای درک مسیر عملکرد واحد اقتصادی کمک میکند. صورت جریان وجوه نقد از سه بخش جریان نقدی عملیات، جریان نقدی سرمایهگذاری و جریان نقدی تامین مالی تشکیل شده است.
سهام بنیادی چیست؟
برای افرادی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند، درک عباراتی مانند سهام بنیادی، سهام تکنیکال، عرضه اولیه و… ضرورت دارد. یک معاملهگر برای فعالیت در این بازار باید با اصطلاحات پایه آشنا باشد. برخی از این اصطلاحات مثل عرضه اولیه، به راحتی قابل درک هستند، اما عباراتی مثل سهام بنیادی، نیاز به دانش بورسی دارند و دانستن مفهوم آن کافی نیست. به بیان دیگر شاید شما بدانید که معنی «سهام بنیادی» چیست، اما آیا معیار اطلاق کلمه «بنیادی» به یک سهم، چگونگی شناسایی سهام بنیادی و روش انجام تحلیل بنیادی را هم آموختهاید؟ در ادامه این مقاله میآموزیم که سهام بنیادی چیست، چه ویژگیهایی دارد، چگونه میتوان آن را شناسایی کرد و برای یادگیری تحلیل بنیادی باید چه اقداماتی انجام دهیم.
تعریف سهام بنیادی
برای تعریف سهام بنیادی، ابتدا به سراغ کلمه «بنیاد» میرویم. همانطور که میدانید کلمه بنیاد اشاره به ریشه و پایه دارد. مثلا به علومی مانند ریاضی، فلسفه، زیستشناسی که ریشه بسیار از علوم دیگر هستند، علوم بنیادی گفته میشود و اگر فردی در این علوم قوی باشد، در قدمهای بعدی با اطمینان حرکت میکند. درباره سهام هم این موضوع وجود دارد، هر سهمی که شرکت ناشر آن از بنیادی قروی برخوردار باشد، سهام بنیادی خوانده میشود.
پس در تعریف سهام بنیادی میتوان گفت: سهامی که بر اساس ارزش ذاتی و پشتوانه قوی، ارزنده شمارده شود، در اثر سفتهبازی یا تصمیمات هیجانی ارزش آن تغییر نکند و در بلندمدت سودآوری خوبی داشته باشد را سهام بنیادی مینامیم. دقت کنید که در تعریف سهام بنیادی، عبارت «بلند مدت» اهمیت زیادی دارد. چرا که بورس، بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر در یک بازه زمانی محدود، درخواست برای سهام (مثلا سهام یک گروه صنعت خاص) کاهش یابد، قیمت آن سهام هم روند نزولی خواهد داشت، اما این معنای کاهش ارزش ذاتی سهم نیست.
از طرفی سفتهبازی، انتشار شایعات، رخدادهای سیاسی یا اجتماعی پر سر و صدا در زمانی خاص، میتوانند سهام مختلف را تحت تاثیر قرار داند. در این شرایط ممکن است ما شاهد افت یا رشد شدید قیمت در هر سهام، اعم از بنیادی یا غیر بنیادی باشیم. بنابراین برای سرمایهگذاری در سهام بنیادی، داشتن افق زمانی بلندمدت اهمیت دارد. سرمایهگذار در این مدت احتمالا فراز و نشیبهایی را در قیمت سهم مشاهده میکند و این موضوع هرگز نباید تصمیمات هیجانی را برای وی در پی داشته باشد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از ویژگی های سهام بنیادی، ما را در شناسایی این سهام یاری میکند. در ادامه با آموختن روش تحلیل بنیادی، بررسی نمودارهای قیمتی سهم از گذشته تاکنون و تعیین افق زمانی، یک سرمایهگذاری سودده را برایمان در پی دارد.
ویژگی های سهام بنیادی
در بخش قبل به این موضوع اشاره شد که شناخت ویژگی های سهام بنیادی، یکی از قدمهای ما برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت و سودده است. در واقع هر سهمی بسته به گروه صنعت، میزان عرضه و تقاضا، قدمت، سودسازی در گذشته و… دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. حال برخی از این ویژگیها به صورت مشترک در سهام بنیادی وجود دارند و به کمک آنها میتوانیم به راحتی سهام بنیادی را تشخیص دهیم.
ویژگی های سهام بنیادی در دو گروه اصلی و فرعی تقسیم میشوند. ویژگی های اصلی به معنای بررسی: EPS سهم، نسبت P/E، نقدشوندگی، میزان سودآوری و روند افزایشی سود (سود خالص) هستند. برای بررسی ویژگی های فرعی سهام بنیادی به سراغ مواردی چون: نسبت داراییهای شرکت به بدهیها، روند افزایشی نرخ فروش محصولات یا خدمات، برنامهها و اهداف آتی، قراردادهای جاری و آتی که در گسترش شرکت نقش دارند و میزان تاثیر سهم در شاخص کل میرویم. در ادامه توضیحات مختصری درباره ویژگی های سهام بنیادی (اصلی) ارائه میشود.
سود هر سهم یا (EPS): eps مخفف عبارت Earnings per Share و به معنای سود یا درآمد هر سهم است. این مقدار در تابلو هر سهم در سایت tse درج شده است. اما تحلیلگران بنیادی معمولا eps سهام را خودشان محاسبه میکنند و عدد دقیق آن را به دست میآورند. فرمول محاسبه eps به شرح زیر است:
تعداد کل سهام / سود خالص در 12 ماه گذشته = EPS
نسبت P/E: نسبت قیمت بر درآمد یا (price / earnings per share) یک فاکتور بسیار مهم برای تشخیص سهام بنیادی است. با کمک نسبت P/E میتوان میزان سودی که شرکت در طول یک سال مالی برای سهامداران فراهم میکند را تخمین زد.
نقدشوندگی: بسیاری از افراد تصور میکنند که چون سرمایهگذاری در سهام بنیادی اغلب با دیدگاه بلندمدت انجام میشود، پس نقدشوندگی سهم اهمیت چندانی ندارد! این تفکر اشتباه است. همانطور که در قبل ذکر شد کاهش نقدشوندگی سهم در یک بازه زمانی خاص و محدود، نرمال است اما در مجموع نقدشوندگی سهم اهمیت دارد و یکی از ویژگیهای سهام بنیادی، جاری بودن روند معاملات و نقدشوندگی بالا است.
میزان سودآوری سهم: منظور از میزان سودآوری سهم، روند افزایشی سود (خالص) است. دقت کنید که سود خالص با سود ناخالص تفاوت دارد. سود ناخالص معمولا مثبت است، اما سود خالص که با کسر هزینهها، مالیات و… بدست میآید نمیتواند همواره مثبت باشد. بنابراین روند افزایشی آن، یک ویژگی مثبت به حساب میآید و گویای بنیاد قوی شرکت ناشر سهم است.
سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟
تا این لحظه متوجه شدیم که سهام بنیادی چه ویژگیهایی دارد، اما دقت کنید که بررسی ویژگیها پس از انتخاب سهم صورت میگیرد. سوال اینجاست که سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟ برای تشخیص سهام بنیادی در ابتدا میتوان چند مورد کلی را در نظر گرفت:
– زمان اصلاح بازار، سهام کوچک با افت قیمت بیشتری مواجه میشوند و سهام بنیادی در مقایسه با آنها ثبات قیمتی بیشتری دارند.
– زمان اصلاح قیمت، نقدشوندگی در سهام بنیادی بیشتر به چشم میخورد.
– سهام شرکتهای بزرگ و شاخصساز معمولا سهام بنیادی هستند. در قبل هم به این موضوع اشاره شد که تاثیر در شاخص یکی از ویژگی های سهام بنیادی است.
– صنایع استراتژیک روند حرکتی در سهام بنیادی روند حرکتی در سهام بنیادی معمولا سهام بنیادی زیادی را شامل میشوند. اما دقت کنید که این موضوع شما را گول نزند. هر شرکتی که در صنایع استراتژیک دستهبندی میشود صرفا دارای سهام بنیادی نیست.
سرمایه گذاری در سهام بنیادی
برای سرمایه گذاری در سهام بنیادی شما باید در قدم اول اهداف، اولویتها و ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید. هر سرمایهگذاری در بازار بورس، با توجه به میزان برخورداری از دانش اقتصادی، ریسکپذیری و اولویتهایی چون افق زمانی و بازده مورد انتظار، روشه متفاوتی را برای تعیین مسیر سرمایهگذاری و شناسایی سهام انتخاب میکند. مثلا مسیر سرمایهگذاری برخی افراد بر مبنای انجام معاملات روزانه است، برخی دیگر افق زمانی میانمدت دارند و برخی هم با افق زمانی بلندمدت به سرمایهگذاری میپردازند.
برای هر سه گروه بالا یادگیری مهارتهایی مانند تابلوخوانی و فیلترنویسی ضرورت دارد، اما در ادامه با توجه به اینکه مسیر سرمایهگذاریشان تغییر میکند، هر گروه بر یک روش تحلیلی متمرکز میشوند. مثلا برای انجام معاملات روزانه، باید از نمودارهای تحلیل تکنیکال بهره برد، در صورتی که برای سرمایهگذاری بلندمدت، تمرکز بر روش تحلیل بنیادی و شناسایی سهام بنیادی است. در نهایت کارشناسان بورسی پیشنهاد میکنند که همه روشها را به ترتیب بیاموزید تا بتوانید دارایی خود را بر اساس افق زمانی و میزان ریسک، به شکل موازی روند حرکتی در سهام بنیادی تقسیم کنید.
در این حالت سرمایه گذاری در سهام بنیادی و غیر بنیادی را همزمان انجام میدهید و از سود بازار بورس تا بیشترین حد ممکن بهرهمند میشوید.
سخن آخر
ما در این مطلب با تعریف سهام بنیادی، ویژگی های سهام بنیادی و چگونگی تشخیص سهمهای بنیادی آشنا شدیم و در آخر باید روش استفاده از اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها برای تخمین ارزش و بنیاد سهم را بیاموزیم. این روند حرکتی در سهام بنیادی مهارتها در آموزشهای بورس با عنوان «تحلیل بنیادی» شناسایی میشود و یادگیری آن برای سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت زیادی دارد. البته آموزش تحلیل بنیادی را نمیتوان در یک مقاله گنجاند و برای یادگیری آن نیاز به گذراندن دورههای پیشنیاز مثل مبانی سرمایهگذاری، تابلوخوانی و فیلترنویسی است. بنابراین بهترین روش برای یادگرفتن تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری در سهام بنیادی، شرکت در دورههای آموزش است.
تحلیل تکنیکال و بنیادی سهام وزمین | روند زیان دهی در حال کاهش | اهداف قیمتی وزمین کجاست؟
وزمین روز گذشته مورخ ۲۰ فروردین با دامنه ۴ درصد معامله شد و به مانند چند روز گذشته قفل در صف فروش بود. حجم معاملات بسیار پایین بود و به همین دلیل پایانی سهم با تغییر چندانی همراه نبود بطوری که با اندکی بیش از ۸۰ هزار سهم معامله و پایانی ۰.۲% منفی معاملات روز اول هفته را به پایان رسانید. وزمین چه شرایطی دارد؟
به گزارش نبض بورس، وزمین روز گذشته مورخ ۲۰ فروردین با دامنه ۴ درصد معامله شد و به مانند چند روز گذشته قفل در صف فروش بود. حجم معاملات بسیار پایین بود و به همین دلیل پایانی سهم با تغییر چندانی همراه نبود بطوری که با اندکی بیش از ۸۰ هزار سهم معامله و پایانی ۰.۲% منفی معاملات روز اول هفته را به پایان رسانید.
روند زیان دهی در حال کاهش
تصویر بالا روند سود سازی سهم را در فصول گذشته نشان میدهد که به نظر میرسد روند زیان دهی در بانک طی دو فصل گذشته در حال کاهش است و امید میرود که این روند در فصل زمستان ۱۴۰۰ و فصل بهار ۱۴۰۱ نیز ادامه پیدا کند. اخیرا وزمین طی اطلاعیهای اعلام کرده است که از ۹۰ رقبه املاک درج شده در لیست فروش، ۱۰ رقبه منجر به تصویب در کمیته معاملات گردید و فرآیند انعقاد قرارداد در حال انجام میباشد که به محض نهایی شدن و امضای قرارداد، مراتب افشا خواهد شد. الباقی بدلیل عدم دریافت پیشنهاد و توافق به فروش نرسیده است.
با توجه به ادامه روند واگذاریهای بانک، سودهای شناسایی شده میتواند سود و زیان بانک را تحت تاثیر قرار دهد و در نتیجه در روند قیمتی سهم تاثیر بگذارد.
اهداف قیمتی وزمین کجاست؟
در بررسی نموداری وزمین مشاهده میشود که طی دو سال گذشته اصلاح طولانی و زمانبری در سهم اتفاق افتاده بود. این اصلاح درون یک ساختار پنج موجی صورت گرفته است که هدف موج پنجم روی فیبوی ۱۰۰ درصد بسط دو موج قبلی در ۷۸۰ تومان به پایان رسید. با برگشت قیمت از محدودهی اشاره شده در تحلیلهای پیشین، قیمت طی چند هفته گذشته موفق به شروع یک روند صعودی جدید شده است.
همانطور که در تصویر مشخص است قیمت موفق به عبور از خط روند نزولی است که در صورت تثبیت قیمت خارج از آن، در اولین گام قیمت میتواند تا ۱,۱۰۰ تومان رشد کند و در صورت عبور از آن و تثبیت بالای ۱,۱۰۰ تومان میتواند در گام دوم تا ۱,۳۰۰ تومان در فیبوی ۰.۳۸ اصلاح اخیر رشد کند. حرکت اندیکاتور RSI درون کانال رسم شده در دو سال گذشته نشان میدهد که پتانسیل رشد برای سهم بالا است. واگرایی ایجاد شده میان نمودار قیمت و اندیکاتور RSI سبب تقویت سناریوی رشدی که در بالا به آن اشاره شد، میشود.
خلاصه تحلیل تکنیکال وزمین
حمایت اول: ۹۲۰ تومان
حمایت دوم: ۸۸۰ تومان
نوع حمایت: حمایت هندسی
نوع الگو: الگوی اصلاح ABCDE
وضعیت اندیکاتور RSI: روند صعودی RSI ادامه دارد
مقاومت اول: ۱,۱۰۰ تومان
مقاومت دوم: ۱,۳۰۰ تومان
سهم بنیادی چیست؟ کدام سهم ها بنیادی می باشند؟
اگر در دنیای سرمایه گذاری فعالیت داشته باشید احتمالا وارن بافت، معروف ترین سرمایه گذار دنیای اقتصاد را می شناسید. او معتقد است که سهم ها به سمت ارزش ذاتی خودشان یا همان بنیادی که دارند پیش می روند و این اتفاقی است که برای هر سهم و هر شرکت بورسی در تمام دنیا رخ می دهد. بنابراین مهمترین سوالی که در این جا پیش می آید این است که سهم بنیادی چیست؟
در واقع سوال سهام بنیادی چیست یک سوال چند جانبه و بسیار کلی محسوب می شود. از یک دید اگر بخواهیم فاکتورهای پاسخ به سوال سهم بنیادی چیست را نگاه کنیم و بخواهیم دست به تشخیص سهام بنیادی بزنیم، عملا تمامی سهام های بازار سرمایه یک نوع سهم بنیادی محسوب می شود و می توان اسامی شرکت های بنیادی بورس را از ابتدا تا انتها بیان کرد.
اما مسلما هدف ما از پرسش سهم بنیادی چیست این نوع پاسخ ها نیست. ساده تر بگوییم، ما با پرسش سهم بنیادی چیست دنبال این هستیم که می خواهیم بدانیم بر اساس استراتژی که داریم سهام بنیادی چه سهامی هستند؟ ساده تر از این نیز می توان اینگونه بیان کرد که کدام سهم بر اساس نوع استراتژی ما فارغ از تمام مسائل تکنیکالی می تواند مناسب باشد.
به طور مثال گفته می شود که فملی یک سهم بنیادی است! در حالی که هیچ نگاهی به چارت این سهم نمی اندازیم این موضوع را تا حدودی قبول می کنیم. پس عملا در پاسخ سوال سهم بنیادی چیست به دنبال تحلیل تکنیکال و نگاه به چارت نیستیم، بلکه دوست داریم بدانیم شخصیت سهم چگونه است و قرار است چه مسیری را طی کند. این دقیقا به ما نشان می دهد که سهم بنیادی یعنی چه!
سهم بنیادی چیست؟ یک تیم لیگ برتری!
همانطور که می دانید، بر اساس قوانین بورس هر شرکتی اجازه ورود به بازار سرمایه بورس را ندارد. در ضمن هر روند حرکتی در سهام بنیادی شرکتی که وارد این بازار می شود عملا به رده بندی های مختلف تقسیم بندی می شود. بنابراین به طور کلی می توانیم بگوییم از نظر سازمان بورس ایران و قوانین آن که بیشتر با نگاه به بنیاد یک شرکت شکل گرفته است، سهم های بازار اصلی بورس بهترین و بنیادی ترین سهم ها و شرکت ها را تشکیل می دهند.
اما این پاسخی ناقص به سهم بنیادی چیست محسوب می شود. در کلام ساده تر اگر بخواهیم بگوییم، ممکن است اینگونه بیان شود که بهترین تیم های ورزشی هر کشوری در لیگ برتر آن کشور حضور دارند، اما این بدین معنی نیست که همه آن ها در یک رده هستند. شما به عنوان یک سرمایه گذار باید همیشه سعی کنید رده های اول جدول را انتخاب کنید تا به قهرمانی نزدیک تر باشید. یک تیم رده آخری در لیگ برتر چندان ویژگی بارزی نسبت به تیم های دیگر ندارد!
در مورد پاسخ سوال سهام بنیادی چیست می توان از این مثال استفاده کرد. در دنیای اقتصاد و بورس نیز هیچ رده بندی ثابت و مشخص شده نیست. همیشه بین رده های مختلف جابه جایی وجود دارد. بنابراین فکر نکنید یا یک تحلیل بنیادی و تشخیص سهام بنیادی قهرمانی برای شماست!
پس بر روند حرکتی در سهام بنیادی اساس آن چیزی که تا کنون گفته شد می توان اینگونه پاسخ کوتاه به سوال سهم بنیادی چیست دارد که یک سهام بنیادی اولا از فیلترهای مهم سازمان بورس عبور می کند و نشان می دهد که توانایی بنیادی و مالی قوی برای حضور در بازار بورس دارد. اما این تمام کار نیست. در بین تمامی سهم هایی که در این بازار اصلی حضور دارند باید به دنبال بهترین بود. در کلام ساده تر نمی توان شرکت های بازار اصلی را به عنوان اسامی شرکت های بنیادی بورس عنوان کرد!
سهام بنیادی چیست؟ یک سهم با شخصیت!
ما دوست داریم اینجا بدون هیچ گونه تکلف اقتصادی و آکادمیک با یکدیگر صحبت کنیم. از این رو تا جای ممکن از به کار بردن اصطلاحات و مفاهیم پیچیده اقتصادی خودداری می کنیم. به طور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم سهم بنیادی چیست می توانیم اینگونه بیان کنیم که سهامی است که شخصیت مهمی در بازار دارد و به عنوان یک بزرگ تر به آن نگاه می شود.
حال مسلما بازار به این بزرگی یک بزرگ تر نخواهد داشت. در موقعیت های مختلف شخصیت های بازار تغییر می کند. اصولا در تعریف آکادمیک اگر به دنبال پاسخ سوال سهم بنیادی چیست باشید، به این نتیجه می رسید که باید به دنبال بررسی انواع ترازنامه های مختلف، سود سازی ها و … باشید. خب مسلما هر شرکتی که سودآوری بیشتری داشته باشد به نظر بنیاد قوی تری دارد. اما اگر این چنین ساده می شد به پاسخ سوال سهم بنیادی چیست رسید، احتمالا امروز ده ها وارن بافت در ایران بروز می کرد!
در واقع مفهوم سوال سهم بنیادی چیست ما را به یک مفهوم بسیار گسترده تر به نام شخصیت سهم متصل می کند. به طور مثال اگر بخواهیم بر اساس آن چیزی که به آن پاسخ آکادمیک سوال سهم بنیادی چیست بدانیم به بازار ایران نگاه کنیم، عملا سهم های خودروسازان مانند ” خودرو ” و ” خساپا ” از بی بنیاد ترین سهم های بازار اصلی محسوب می شوند.
این سهم ها مدام در حال ضررسازی هستند و تقریبا سودی ایجاد نمی شود. در حالی که امروز شاهد این موضوع هستیم که همین خودروسازان لیدرهای بازار محسوب می شوند و همه چشم به حرکت آن ها دارند. این یعنی بزرگی کردن برای بازار و این پاسخ سوال سهم بنیادی چیست محسوب می شود. پس عملا به طور کلی در بازار های بورس و به طور اختصاصی در بازار بورس ایران باید کمی عملی تر به سوال سهم بنیادی چیست نگاه کرد.روند حرکتی در سهام بنیادی
سهم بنیادی چیست؟ وابسته به اقتصاد کلان!
یکی از مهمترین فاکتورهایی که باید برای پاسخ گفتن به سوال سهام بنیادی چیست در نظر داشته باشیم این است که عملا سهام های بنیادی از نظر اقتصاد کلان بسیار اهمیت دارند و به نوعی اقتصاد کشور و گاها جهان تحت تاثیر آن قرار می گیرد. این فاکتور به خوبی به ما نشان می دهد که چرا صنعت خودرو سازی در بورس با وجود ضرر سازی های هنگفتی که دارد به نوعی یک سهام بنیادی محسوب می شود.
زیرا اساسا اصلی ترین بخش اقتصاد غیر نفتی و پتروشیمی ایران بر دوش صنایع خودروسازی آن هم دو کارخانه بزرگ ایران خودرو و سایپا می باشد. از این رو با وجود این که عملا این دو خودروساز به هر دلیل اقتصادی در ضرر هستند، دولت و حکومت مجبور است که این ضررها را جبران کند و این صنایع را به هر نحوی رو به جلو هل بدهد. اقتصاد کلان مهمترین نقش در پاسخ سوال سهم بنیادی چیست را می تواند داشته باشد.
یک نمونه از تاثیر اقتصاد جهانی بر پاسخ سوال سهم بنیادی چیست در داخل کشور، سهم های وابسته به مس و فولاد است. ایران به عنوان یک صادر کننده بزرگ مس و فولاد در دنیا همیشه مطرح بوده است. تحریم های اقتصادی هرچقدر هم که شدید باشد عملا هیچگاه این دو صنعت تحریم نمی شوند. زیرا دنیا محتاج به مس ارزان و فولاد ایران است. بنابراین این دو صنعت نیز نقش بنیادی در بورس ایرانی می توانند داشته باشند.
اما این داستان روی دیگری هم دارد. ایران وابستگی زیادی به صنایع نفتی و پتروشیمی دارد. بنابراین در ظاهر می توان حدس زد که یکی از پاسخ های سوال سهم بنیادی چیست و سهام بنیادی چه سهامی هستند می تواند صنایع مختلف پتروشیمی باشد. اما در بازار شاهد این موضوع هستیم که عملا خودروسازان، بانکی ها و صنایع دیگر جلوتر پتروشیمی ها از نظر بنیادی قرار دارند. علت این موضوع نیز اقتصاد جهانی و تحریم های ایران در سال های گذشته است. عملا ایران از نظر صادرات محصولات پتروشیمی و نفتی خود با مشکلات جدی رو به رو است و این سودآوری و سودسازی این صنایع را مختل کرده است.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بازار بورس
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، یکی از روشهای تحلیل بازار بورس است. این روش تحلیلی به کمک ابزار خاص خود وضعیت یک شرکت را بررسی میکند تا ارزش واقعی هر سهم آن را محاسبه کند. پس از مقایسه ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت میتوان برای انجام معاملات تصمیمگیری نمود. بنابراین تحلیل بنیادی میتواند به شما برای یافتن سهام مناسب کمک کند. پس میتوانید با بررسی دورهای وضعیت شرکت برای رسیدن به موفقیت معاملاتی شانس خود را به میزان زیادی افزایش دهید. در ادامه قصد داریم تا به آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بورس بپردازیم. با ما همراه باشید.
رویکردها و ابعاد تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی به دو دسته از بالا به پایین و از پایین به بالا تعریف میشوند که روند حرکت متفاوتی با یکدیگر دارند. در روش از بالا به پایین، تحلیلگر باید از صنعت یا اقتصاد بررسی را آغاز کرده تا به شرکت برسد. اما در رویکرد از پایین به بالا جهت نگاه تحلیلگر تغییر میکند. در این روش باید از شرکت شروع و ابعاد بررسی خود را به سمت صنعت و اقتصاد گسترش دهید. از آنجایی که رویکرد از بالا به پایین به دادههای کلانی نیاز دارد که مهیا کردن و استفاده از آنها دردسرهای خاص خود را داشته و زمان زیادی از تحلیلگر میگیرد، بسیاری از تحلیلگران ترجیح میدهند که از رویکرد پایین به بالا استفاده کنند.
به این ترتیب در این روش از شرکت شروع کرده و از دادههای مالی آن برای بررسی استفاده میکنید. در رویکرد از بالا به پایین تحلیلگر سعی دارد تا با بررسی حجم کلی بازار و صنعت مورد نظر، عرضه و تقاضا و … به شکل حدودی به جایگاه شرکت در بازار و صنعت برسد.
شما نمیتوانید شرکتی را بدون بررسی کل بازار و اقتصاد به تنهایی تحلیل کنید. تحلیل بنیادی علاوه بر این که بررسی میکند که مواد اولیه شرکت چگونه تامین میشود یا محصولات به چه مشتریانی عرضه میشوند، باید به عوامل بیرون از شرکت اما موثر بر وضعیت شرکت نیز توجه داشته باشد. برخی از شرکتها حتی به دلیل صادرات محصولات خود نیاز به بررسی در گستره اقتصاد جهانی نیز دارند. بنابراین با ورود شرکت به اقتصاد جهانی باید تاثیر نرخهای جهانی، عرضه و تقاضای خارجی، وضعیت شرکتهای برتر فعال در صنعت، تصمیمات سیاسی و اقتصادی و . را مورد توجه قرار داد.
در گستره اقتصاد داخلی نیز هر شرکتی میتواند از تغییرات صنعت و اقتصاد تاثیر بگیرد. فردی که در بازار سرمایه فعالیت دارد، باید به درک درستی از وضعیت اقتصادی کشور و تاثیر تصمیمات اقتصادی بر معاملات رسیده باشد. تغییر در نرخ تورم، نرخ ارز، سود بانکی و … در تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این دسته از تغییرات به سرعت میتوانند روی عملکرد شرکت تاثیرگذار باشند.
مفاهیمی که برای تحلیل بنیادی باید بدانید
برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
- صورتهای مالی: صورتهای مالی میتوانند جزئیات اطلاعات مالی واحد تجاری را نمایش دهند. داراییها، بدهیها، درآمد، هزینهها و جریان وجوه نقد از جمله مهمترین اطلاعاتی هستند که در صورت مالی یافت میشوند. البته صورت مالی خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
صورت سود و زیان یکی از انواع صورتهای مالی است که اطلاعات مالی اصلی شرکت را که شامل: درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت است، طی مدت زمان مشخص گزارش میکند.
تحلیل فاندامنتال در بستر صورتهای مالی شرکت اهمیت زیادی دارد. برای این که بتوانید وضعیت شرکت را به درستی تحلیل کنید، به اطلاعات مختلفی نیاز دارید. اما در این بین تخمین سود و جریانات نقدی باید در اولویت بررسیها قرار بگیرند. بررسی صورتهای مالی برای تخمین سود و زیان شرکت جزو مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی به شمار میآید.
- ترازنامه: این آیتم قادر به نشان دادن داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در پایان دوره زمانی است. در این نمایش جزئیات به صورت کامل عنوان شده است. با حذف بدهی از کل دارایی میتوانید ارزش خالص شرکت را به دست آورید. به همین دلیل از ترازنامه تحت عنوان صورت وضعیت مالی نیز یاد میشود.
-
صورت جریان وجوه نقد: یکی از صورتهای مالی که حرکت وجه نقد را در شرکت نمایش میدهد، صورت جریان وجوه نقد است که به تحلیلگران بنیادی برای درک مسیر عملکرد واحد اقتصادی کمک میکند. صورت جریان وجوه نقد از سه بخش جریان نقدی عملیات، جریان نقدی سرمایهگذاری و جریان نقدی تامین مالی تشکیل شده است.
نسبتهای مالی با مقایسه نسبتهای یک شرکت با سالیان گذشته و مقایسه شرکت با شرکتهای دیگر، به تحلیلگران کمک میکنند. استفاده از این نسبتها با این وجود که اطلاعات ارزشمندی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند، اما به تنهایی برای تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام شرکت کافی نیست.
همانطور که عنوان کردیم نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند. مهمترین نسبتهای مالی عبارتند از: نسبت سرمایه در گردش، نسبت سود هر سهم ( EPS )و نسبت قیمت به درآمد ( P/E ) که در ادامه آنها را بررسی میکنیم.
_ نسبت سرمایه در گردش یا نسبت جاری از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییها و بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید که نشان از توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با استفاده از داراییهای جاری خواهد بود. این نسبت برای بررسی حرکت درست و طبق اصول مالی واحد تجاری است. همچنین نسبت جاری میتواند توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای خود طی یک سال اندازهگیری کند.
_ نسبت سود هر سهم یا EPS: شرکتها موظف به پرداخت بخشی از سود خود به سهامداران هستند. شما سهامدار و در واقع مالک قسمتی از کل سهام شرکت محسوب میشوید. نسبت سود هر سهم نشاندهنده سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود پیشبینی کرده است. EPS با تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی به دست میآید و میتواند با مقدار سود واقعی که در نهایت در مجمع به سهامداران پرداخت میشود، متفاوت باشد.
_ نسبت قیمت به درآمد یا P/E نشان دهنده مبلغی است که سرمایهگذاران به ازای هر ریال سود از هر سهم حاضر به پرداخت هستند. این نسبت با تقسیم قیمت هر سهم از شرکت بر سود هر سهم به دست میآید و یکی از متداولترین معیارهای ارزشگذاری سهام شرکتها در روش تحلیل بنیادی است.
آموزش تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روشی جذاب برای بررسی وضعیت یک شرکت است که مخاطبان خاص خود را دارد. یادگیری تحلیل بنیادی انتهای راه نیست که پس از مطالعه چند کتاب بتوان به راحتی سهام شرکتها را بررسی کرد. این روش تحلیلی نیاز به کسب تجربه و استفاده از دانستهها دارد. مسیر یادگیری در این حوزه انتها نداشته و هر روز نکتهای جدید برای یادگیری وجود خواهد داشت. برای خبره شدن در تحلیل بنیادی باید بتوانید صورتهای مالی را بررسی کنید و از طریق علم حسابداری با مطالعه اطلاعات شرکت و محاسبه نسبتها در کنار تحلیل ریسک موقعیت مناسب برای سرمایهگذاری را کشف کنید.
اگر به عنوان یک سرمایهگذار به بازار وارد میشوید و انتظار کسب سودهای بزرگ از طریق خرید و فروش سهام دارید، باید از روشهای تحلیلی بازار استفاده کنید. در تحلیل بنیادی سرمایهگذار به دنبال کشف ارزش است. به عبارتی تحلیل بنیادی قصد دارد تا به شما کمک کند تا شرکتی که سهام آن را میخرید بیشتر بشناسید و ارزش آن را به دست آورید. ارزش مفهوم بسیار مهمی در تمام انواع سرمایهگذاری است. این ارزش است که خرید یک کالا را بااهمیت میسازد. اما دقت داشته باشید که ارزش نباید با قیمت یکسان در نظر گرفته شود. قیمت مبلغی است که بابت یک کالا یا خدمت پرداخت میکنید. اما ارزش چیزی است که در این فرآیند به دست میآورید.
سرمایهگذاران همواره به دنبال پرداخت قیمت کم در ازای به دست آوردن ارزش بالاتر هستند. کالا یا خدمتی که قیمتی بالاتر از ارزش خود داشته باشد را گران تلقی میکنیم. البته اگر در جایگاه فروشنده قرار بگیرید، تمایل به گرانتر فروختن کالا یا خدمت خود دارید. یعنی علاقه دارید تا دارایی را با قیمت بالاتر از ارزش آن به فروش رسانید. اما قیمت داراییها روی خط ارزش ذاتی آنها حرکت نکرده و اکثر مواقع تمایل دارد تا بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی خود در نوسان باشد. این حرکت قیمت میتواند باعث سود یا ضرر سرمایهگذاران شود.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ابزاری برای انتخاب سهام مناسب بازار است که شاید بدون استفاده از آن به سادگی نتوان به موفقیت در بازار رسید. مزایای اصلی این روش تحلیلی به شرح ذیل است:
_ امکان شناسایی بازار و صنعت یکی از بزرگترین ویژگیهای تحلیل بنیادی است. این روش پیچیدگیهای بازار را شناسایی کرده و عوامل تغییر قیمت دارایی را تشخیص میدهد. با استفاده از شناخت تغییرات قیمت دارایی میتوان به نتیجه رسید که خرید یک دارایی به صرفه و آیندهدار است یا خیر.
_ با تحلیل بنیادی میتوان زمانی که بازار در هیجان به سر میبرد، بدون تفاوت با آشفتگی بازار، با اتکا بر نتیجه تحلیل خود در انتظار بهتر شدن شرایط ماند. تصمیمگیری در بازاری که نوسانهای شدید را تجربه میکند، میتواند منجر به نتایج اشتباه شود. این شرایط باعث میشود تا معاملهگران با تصمیمات احساسی در مدت کوتاهی ارزش دارایی خود را کاهش دهند. تحلیلگران بنیادی برای تصمیمگیری در خصوص دارایی عجله نمیکنند و به نتایج بررسی ارزش ذاتی دارایی خود پایبند میمانند.
با وجود کارآمدی این روش برای تحلیل داراییهای افراد، نباید از خرده نقصهای آن غافل شد. در ادامه چند مورد از معایب یا همان نقصهای این نوع تحلیل را بررسی میکنیم:
_ اولین مسئله تضمینی نبودن نتایج تحلیل بنیادی است. همیشه در هر بازاری اطلاعاتی وجود دارند که امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. برخی دیگر از اطلاعات ممکن است زمانی از آینده در دسترس قرار بگیرند که عملا کارایی ندارند. این مسائل باعث میشود که نتوان تضمینی برای نتایج تحلیل بنیادی در نظر گرفت. البته این مسئله مختص به تحلیل بنیادی نیست. برای مثال در روش تحلیل تکنیکال نیز نتایج تضمینی نیستند.
_ نقص دیگر این روش تحلیلی زمانبر بودن آن است. به عبارتی بررسی حجم زیادی از اطلاعات مربوط به شرکت و محاسبه نسبتهای لازم، زمان زیادی نیاز دارد. فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی متعدد بوده و بررسی آنها در کوتاهمدت ممکن نیست. زمان در بازار بورس اهمیت زیادی برای معاملهگران دارد. گاهی با گذشت زمان فرصتهای مناسب از دست میروند. بنابراین اگر شخصی حاضر به صرف زمان برای تحلیل بنیادی نیست، بهتر است به روشهای دیگر توجه بیشتری داشته باشد.
_ شرکتها منبع اصلی اطلاعات و دادههای مورد استفاده تحلیلگران بنیادی هستند. به همین دلیل هم باید نگران اطلاعات غلط یا غیر شفاف باشید. گاهی شرکت با اطلاعات ارائه شده سعی در نشان دادن وضعیت بهتری از خود دارد. تحلیلگر باید با دقت بسیاری اطلاعات را بررسی کند و تا جای ممکن از منابع دیگر نیز برای کسب اطلاعات مورد نیاز کمک بگیرد.
– تحلیل بنیادی در واقع هیچ اطلاعات خاصی از زمان ورود به سهام نمیدهد و به این دلیل باید از روشهای دیگر تحلیل به طور ترکیبی با تحلیل بنیادی استفاده کنید.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در درک فرآیندهای تجارت به سرمایهگذاران کمک میکند. پس از انجام تحلیل بنیادی، سرمایهگذار با عوامل اصلی تاثیرگذار بر درآمد و سود یک شرکت که در تعیین وضعیت شرکت اهمیت بسیاری دارند، آشنا خواهد شد. به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری در شرکتهایی که وضعیت خوبی ندارند و احتمالا در آینده ضرر و زیان شناسایی خواهند کرد، جلوگیری کنند. با یادگیری تحلیل بنیادی میتوانید در امر سرمایهگذاری ریسک خود را کاهش دهید. با این وجود این روش تحلیلی مانند دیگر روشهای تحلیل بازارها نتیجه تضمینی ارائه نمیکند.
معمولا تحلیلگران بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلند مدت روی سهام حساب باز میکنند. اما این به معنی عدم استفاده از تحلیل بنیادی در معاملات کوتاه مدت نیست. شناسایی و پیشبینی روند بلند مدت یک شرکت در سرمایهگذاری با دید کوتاه مدت رابطه مستقیمی ندارد. سرمایهگذاری بر اساس تحلیل بنیادی به خصوص برای یافتن شرکتهایی که داراییهای ارزشمند، ترازنامه و درآمد مناسب دارند، بسیار مناسب است.
این روش تحلیل در کنار مزایای خود معایبی نیز دارد. برای مثال عیب اصلی آن را شاید بتوان زمانبر بودن آن و امکان ارائه اطلاعات غلط توسط شرکتها در نظر گرفت. اما این روش معایب دیگری نیز دارد که آن ها را میتوانید در متن مطالعه کنید.
خیر. نتایج حاصل از تحلیل بنیادی مانند دیگر روشهای تحلیل تضمینی نبوده و با توجه به شرایط شرکت میتواند متغیر با نتیجه پیشبینی شده باشد.
سود و زیان شرکتها طی دوره، جریان نقدینگی شرکت در دوره، وضعیت کلی داراییها، بدهیها و سرمایه شرکت در انتهای سال مالی و . از جمله اطلاعاتی هستند که صورتهای مالی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند.
نسبت قیمت به درآمد یا P/E رابطه قیمت سهام با سود هر سهم را اندازه گیری میکند تا سهامداران نسبت به این که قیمت سهم نسبت به سایر سهام کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی سهم معامله میشود، آگاه شوند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد شرکت پایین است. این مسئله سهام را برای سرمایه گذاران جذاب میسازد.
مدلهای ارزشگذاری مختلفی جهت تخمین ارزش ذاتی یک شرکت استفاده میشوند. ارزشگذاری باید بر اساس مقایسه یک دارایی با داراییهای مشابه یا ارزش فعلی متغیرهای وابسته انجام شود. به طور کلی روش محاسبه ارزش سهام به دو دسته کلی محاسبه ارزش بر اساس ارزش فعلی جریانات نقدی آتی و ارزشگذاری نسبی تقسیم میشود.
منظور از روند قیمت در بازارهای مالی چیست و چگونه می توان آنرا تشخیص داد؟
آیا تا به حال به نمودار قیمت سهام نگاه کرده اید و متوجه فراز و نشیب های روزانه شده اید؟ زیربنای تمام این نوسانات روزانه روند بازار می باشد. این را می توان در مدت زمان طولانی تری مشاهده کرد. در حقیقت تعیین روند بازار اولین و مهمترین مرحله در تحلیل تکنیکال می باشد. به عنوان یک سرمایه گذار و تحلیلگر تکنیکال، شما باید به تاریخچه ی قیمت نگاه کنید و در مورد روند آینده ی بازار نظر دهید. بر این اساس، شما اقدامات خود را بر مبنای حرکات قیمت در بازار برنامه ریزی می کنید. به همین دلیل است که درک روند بازار بسیار مهم است. و این همان چیزی است که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت.
روند بازار چیست؟
قیمت سهام می تواند در کوتاه مدت نوساناتی داشته باشد. قیمت ها لزوماً در یک خط مستقیم حرکت نمی کنند. با این حال، با نگاه به الگوهای قیمتی در بلندمدت، تعریف واضح تری از روند بازار را خواهید دانست. برای یک تعریف کلی، روند حرکت عمده ی رو به بالا یا رو به پایین قیمت سهام در طول زمان است. حرکت رو به بالا روند صعودی نامیده می شود، در حالی که به حرکت هایی که در یک دوره زمانی به سمت پایین حرکت می کنند، روند نزولی گفته می شود. سرمایه گذاران تمایل دارند سهام هایی را بخرند که به ظاهر در روند صعودی هستند و سهام هایی را که در روند نزولی هستند، بفروشند.
در تحلیل روند بازار، توجه به قله ها یا پیک روند حرکتی در سهام بنیادی ها و کف ها یا فرورفتگی ها امری مهم می باشد. قله ها بالاترین قیمتی هستند که سهام در طول یک دوره ی مشخص به آنها دست یافته اند و کف ها یا قعر ها نیز پایین ترین قیمت هایی هستند که یک سهم به آن رسیده است.
اکنون اجازه دهید تا به سه نوع روندی که در بازار سهام و انواع بازارهای مالی وجود دارد، اشاره کنیم:
روند صعودی
به مجموعه ای از حرکات بازار که برایند آنها یک حرکت صعودی را شکل می دهد و منجر به افزایش قیمت می شود، یک روند صعودی گفته میشود. در این حرکت ها هر سقف بالای سقف قبلی و هر کف نیز بالای کف قبلی شکل می گیرد. این افزایش مداوم در سقف ها و کف ها نشان می دهد که بازار دارای احساسات مثبت است و انتظار جمعی اینست که سهام شانس بیشتری برای افزایش ارزش نسبت به کاهش ارزش دارند. بنابراین، سرمایهگذاران بیشتری خرید میکنند و در نتیجه قیمت را بالاتر میبرند. به همین ترتیب، هر بار که قیمت سهام در یک روند صعودی سقوط می کند، سرمایه گذاران آن را فرصتی برای خرید بیشتر می بینند. آنها منتظر سقوط قیمت به سطوح پایین تر نمی مانند و سهام را قبل از آن می خرند و این سقوط موقت را متوقف می کنند.
روند نزولی
به مجموعه ای از حرکات بازار که برایند آنها یک حرکت نزولی را شکل می دهد و منجر به کاهش قیمت می شود، یک روند نزولی گفته میشود. در این حرکت ها هر سقف پایین سقف قبلی و هر کف نیز پایین کف قبلی شکل میگیرد. این بدان معنی است که سرمایه گذاران در بازار متقاعد شده اند که سهام بیشتر سقوط خواهد کرد. هر افزایش اندک در قیمت سهام توسط سرمایه گذاران فرصتی برای فروش تلقی می شود و در نتیجه ی این فشار فروش، قیمت سهام بیشتر خواهد ریخت.
در شکل زیر روند صعودی و نزولی نشان داده است:
نکته: در بازاری که در یک روند صعودی یا نزولی قرار دارد، به حرکات کوچکی که که بر خلاف جهت روند بازار شکل روند حرکتی در سهام بنیادی می گیرد، اصلاح قیمتی گفته می شود. تشخیص اینکه یک حرکت که بر خلاف روند قبلی بازار شکل می گیرد، از جنس اصلاح می باشد و یا تغییر در روند رخ داده است، نیاز به سنجیدن چندین پارامتر دارد که این امر نیز مستلزم آموزش و کسب تجربه می باشد. اگر عوامل مختلف بر این دلالت کنند که آن حرکت از جنس اصلاح می باشد، اصلاح های قیمتی بهترین فرصت برای معامله گر می باشد تا با روند اصلی خود را همراه کند.
تغییر یک روند صعودی به نزولی یا بالعکس، مستلزم نیرو و پشتوانه ی بسیار بزرگی می باشد. طبق قانون اول نیوتن نیز یک جسم تمایل دارد تا حرکت خود را در یک مسیر ثابت ادامه دهد مگر اینکه یک نیروی خارجی جهت حرکت آنرا عوض کند. در مورد حرکات قیمتی سهام نیز این امر برقرار می باشد و اهمیتی ندارد که قیمت یک سهم چقدر افت کرده باشد، برای اینکه روند قیمت سهم عوض شود، باید پشتوانه و نیروی کافی برای انجام آن وجود داشته باشد.
روند خنثی
این روند معمولا زمانی پیش می آید که بازار در یک محدوده خاص در حال نوسان بوده و کف و سقف مهم جدیدی را شکل نمی دهد. در این حالت به قول معامله روند حرکتی در سهام بنیادی گران، بازار هنوز تصمیم نگرفته است که در چه جهتی حرکت کند و در بلاتکلیفی به سر می برد. به شکل های زیر توجه کنید:
به طور کلی توصیه می شود که تا زمانیکه روند بازار خنثی می باشد، اقدام به معامله نکنید و منتظر بمانید تا قیمت یکی از سطوح مهم (خطوط سبز و قرمز د شکل فوق) را بشکند تا جهت قیمت مشخص شود.
چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟
درک روندهای بازار مهم است زیرا به شما می گوید که انتظار صعود برای کدام سهام وجود داشته و چقدر ریسک در این مسیر وجود دارد. اگر قبل از رسیدن قیمت به اوج خود سهامتان را بفروشید، ممکن است سود خوبی را از دست بدهید. به طور مشابه، اگر قبل از اینکه قیمت به پایینترین نقطه خود برسد، خرید کنید، ممکن است زمانی که در نهایت آن را بفروشید، سود کمتری کسب کنید.
نکته: روندها همچنین ممکن است توسط سرمایه گذاران متمرکز بر تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار گیرند. این شکل از تجزیه و تحلیل به تغییرات درآمد یا سایر معیارهای تجاری و اقتصادی می پردازد. برای مثال، تحلیلگران بنیادی ممکن است به دنبال روندهایی در EPS و رشد درآمد باشند. اگر درآمد در چهار فصل گذشته رشد داشته باشد، این نشان دهنده یک روند مثبت است. با این حال، اگر درآمد در چهار فصل گذشته کاهش یافته باشد، نشان دهنده یک روند منفی است.
استفاده از خطوط روند
یک راه متداول برای شناسایی روندها استفاده از خطوط روند است که مجموعه ای از اوج ها (روند نزولی) یا کف ها (روند صعودی) را به هم متصل می کند. روندهای صعودی مجموعه ای از سطوح پایین تر را به هم متصل می کنند و سطح حمایتی را برای تغییرات قیمت در آینده ایجاد می کنند. روندهای نزولی مجموعه ای از اوج ها را به هم متصل می کنند و سطح مقاومتی را برای تغییرات قیمت در آینده ایجاد می کنند. این خطوط روند علاوه بر حمایت و مقاومت، جهت کلی روند را نشان می دهند.
در حالی که خطوط روند برای نشان دادن جهت کلی به خوبی کار می کنند، اغلب نیاز به ترسیم مجدد دارند. به عنوان مثال، در طول یک روند صعودی، قیمت ممکن است به زیر خط روند سقوط کند، اما این لزوما به معنای پایان روند نیست. ممکن است قیمت به زیر خط روند حرکت کند و سپس به افزایش خود ادامه دهد. در چنین رویدادی، خط روند ممکن است نیاز به ترسیم مجدد داشته باشد تا عملکرد جدید قیمت را منعکس کند.
برای تعیین روند نباید به طور انحصاری به خطوط روند اتکا کرد. بیشتر تحلیلگران همچنین تمایل دارند به پرایس اکشن و سایر شاخص های تکنیکال نگاه کنند تا به تعیین اینکه آیا روند پایان می یابد یا خیر، پی ببرند. در مثال بالا، افت به زیر خط روند لزوماً سیگنال فروش نیست، اما اگر قیمت به زیر یک حمایت مهم نیز نزول کند و/یا اندیکاتورهای فنی نزولی باشند، ممکن است چنین باشد.
مثالی از روند و خط روند
نمودار فوق یک خط روند صعودی را به همراه اندیکاتور RSI نشان می دهد که بر وجود یک روند قوی دلالت می کند. در حالی که قیمت در حال نوسان است، پیشرفت کلی به سمت صعود است.
روند صعودی شروع به از دست دادن مومنتوم خود می کند و فشار فروش شروع می شود. RSI به زیر 70 می رسد و به دنبال آن یک کندل بسیار بزرگ قیمت را تا خط روند پایین می برد. حرکت رو به پایین سهم، روز بعد زمانی که قیمت با یک گپ زیر خط روند بازگشایی می شود، تأیید می شود. این سیگنالها را میتوان برای خروج از موقعیتهای خرید استفاده کرد، زیرا شواهدی مبنی بر افت بیشتر قیمت وجود داشته است.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف روند در بازارهای مالی آشنا شدیم. اولین گام برای تحلیل و اقدام به معامله، تعیین روند بازار می باشد. همواره توصیه می شود که در جهت روند اقدام به معامله نماییم و این جمله ی معروف که در سراسر جهان از آن استفاده می شود را همیشه در یاد داشته باشیم:
"روند دوست شماست. همواره در جهت روند وارد معامله شوید تا متضرر نشوید".
دیدگاه شما