۱۰ کلید طلایی پولدار شدن در جوانی
جیسون فلوری، مدیر یک گروه مشاوره ای ارث و میراث، می گوید: «بخشی از فرهنگ ما می گوید برای رسیدن به چیزی اول باید ادای آن را درآورد؛ مثلا برای ثروتمندشدن اول باید ادای ثروتمندان را درآورید.
صراط: جیسون فلوری، مدیر یک گروه مشاوره ای ارث و میراث، می گوید: «بخشی از فرهنگ ما می گوید برای رسیدن به چیزی اول باید ادای آن را درآورد؛ مثلا برای ثروتمندشدن اول باید ادای ثروتمندان را درآورید.
به گزارش ماهنامه آینده روشن، در گذشته میلیونربودن به مردان و زنان میانسال محدود بود، اما آن دوران به سر آمده است و امروزه با مطالعه داستان موفقیت بسیاری از ثروتمندان جهان می توان دریافت که آن ها در دوران جوانی خود به ثروت های میلیونی و میلیاردی رسیده اند. نسل جوان از داستان موفقیت های معجزه آسای خود اخباری دارند و این را می توان به عصر انفجار اطلاعات و تحولات فناوری امروزی نسبت داد.
به لطف اینترنت، فناوی های مدرن و راه های جدید انتشار دانش و اطلاعات بسیاری از مردم جهان به منابع عظیمی از اطلاعات دستری دارند. شاید هم علت اصلی موفقیت های چشمگیر نسل جدید در مقایسه با نسل های پیشین در این است که نسل جدید آغوش خود را برای استفاده از اینترنت و فناوری های مدرن باز کرده است، اما نسل های پیشین همچنان از روزنامه ها و صنعت چاپ استقبال و حمایت می کنند.
امروزه اینترنت در قالب گوشی های هوشمند و تبلت در جیب های ماست و مردم هزاره جدید این واقعیت را پذیرفته اند که تمامی زندگی خود را برای یادگیری چیزهای جدید صرف خواهندکرد و از انجام دادن این کار نیز خرسند هستند. نسل های امروزی بیشتر می آموزند و خودشان بخت موفقیت شان را رقم می زنند.
این ریشه برتری آن ها در مقایسه با نسل های قبل است؛ ولی آن ها چگونه این کار را می کنند؟ شاید رویای ثروتمندشدن به شیوه افرادی مانند بیل گیتس برای همه دست یافتنی نباشد، اما همه این امکان را دارند که ظرف مدت مشخصی میلیاردر شوند؛ ولی این امر مستلزم نهادینه کردن برخی عادت های پولی، نظیر کم خرج کردن و بیشتر پس انداز کردن، است. راه ثروتمندشدن از طریق برنامه های تبلیغاتی تلویزیونی طی نمی شود؛ زیرا این تبلیغات تلویزیونی قصد دارند به شما القا کنند که تنها از طریق «خرید کردن» ثروتمند می شوید، نه «پس انداز کردن».
متاسفانه تنها حاصل برنامه های تبلیغاتی گودی زیر چشم به دلیل کم خوابی است! بنابراین اگر وقت و پول خود را برای رفتن به این سینماروهای ثروت یا خرید نوارهای ویدئویی در این باره صرف کنید، تنها چیزی که عایدتان می شود «بدهی بیشتر» است. حقیقت این است که اگر آن قدر خوش وقت باشید که ثروت هنگفتی به ارث ببرید، می توانید مسیر خود را به سمت رفاه پیش ببرید. گرچه ممکن است شیوه بیل گیتس برای تبدیل شدن به فردی ثروتمند دست نیافتنی به نظر برسد، میلیاردر شدن، قطعا برای کسانی که از سنین جوانی شروع به تقویت عادات صحیح می کنند دست نیافتنی نیست؛ البته هر فرد، در هر سنی، می تواند عادات کاهش بدهی و افزایش ثروت را در خود تقویت کند.
جیسون فلوری، مدیر یک گروه مشاوره ای ارث و میراث، می گوید: «بخشی از فرهنگ ما می گوید برای رسیدن به چیزی اول باید ادای آن را درآورد؛ مثلا برای ثروتمندشدن اول باید ادای ثروتمندان را درآورید؛ اما بدهی همیشه مردم را از رسیدن به این موفقیت باز می دارد. آن ها اغلب دهی می خرند و برای همیشه زیر بار قرض می روند، در حالی که خرج کردن کمتر از درآمدی که کسب می کنیم، داشتن شیوه زندگی متعادل و بسنده نکردن به یک موفقیت و پیشرفت بهترین راه برای رسیدن به ثروت است».
عوامل و رویکردهای فراوانی وجود دارند که می توانند به شما در رسیدن به موفقیت و کسب ثروت کمک کنند. افراد ثروتمند معمولا از شیوه های مختلفی برای رسیدن به اهداف شان استفاده می کنند که البته همه این شیوه ها به یک جا ختم می شود. ما اینجا هستیم که درباره برخی از این رویکردها و رفتارهای زندگی خوب که می توانند در رسیدن به این هدف در زندگی کمکتان کنند راهکارهایی به شما ارائه کنیم.
1- اهداف شما را در مسیر پیشروی ثابت قدم می کنند
داشتن یک تصویر ذهنی خوب و کامل از آنچه می خواهید به دست آورید به شما کمک می کند به سوی آن هدف گام بردارید؛ البته ممکن است در طول راه به راحتی حواس تان پرت شود و از اهداف تان چشم بردارید؛ به علاوه، فکر کردن به این آرزو که «چگونه می توانم میلیونر شوم؟» و تکرار این آرزو در ذهن تان چیزی نیست که بتوان نام آن را هدف گذاشت؛ حتی فرد بی خانمانی نیز که در زیر پلی زندگی می کند این آرزو را دارد.
این ها بیشتر آرزواندیشی است، اما آنچه شما لازم دارید تعیین اهداف است. شما باید تعیین کنید در زندگی چه می خواهید و تنها آن وقت است که برای رسیدن به آن اهداف برنامه ریزی می کنید؛ با این حال هیچ گاه خود را به اهداف بلندمدت محدود نکنید.
به خاطر داشته باشید اهداف کوتاه مدت در این میان تاثیر بسزایی می گذارند و می توانند به شما در دست یابی سریع تر و زودتر به اهداف بلندمدت کمک شایانی کنند؛ اما همیشه مقصد نهایی تان را در ذهن داشته باشید و از تمامی قدرت و توان خود برای تحقق آن استفاده کنید.
2- حرفه خود را با تعقل انتخاب کنید
بیایید روراست باشیم؛ انتخاب شغل مناسب تنها در حرف آسان است. وقتی دنبال شغلی خوب هستیم اغلب مخلوطی از آرزوهای درونی را در نظر می گیریم، تحقیق می کنیم و از توصیه های افراد استفاده می کنیم که تصمیم خود را بگیریم. در این میان خانواده و دوستان و دیگر افراد مورد اطمینان شما تصور می کنند می دانند چه چیزی برای شما خوب است، همین طور قلب شما یک چیز می گوید و عقل تان نیز چیزی کاملا متفاوت، هم همین اوضاع را پیچیده تر می کند؛ ولی نسل امروزی آگاه است که می توان مسیر شغلی که عقل به آن ها پیشنهاد می شود و خواسته های قلبی را با هم داشت، به شرطی که به درستی تحقیق کرد.
امروزه می توانید از بسیاری از منابع رایگان برای داشتن تصویری روشن تراز وضعیت اقتصادی کنونی و چشم اندازهای شغلی کمک بگیرید. اطمینان پیدا کنید تصمیمات خود را براساس حقایق واقعی همچون وضعیت اقتصادی اتخاذ می کنید که می دانید واقعتی دارند؛ مطمئن باشید با پیروی از این شیوه هیچ گاه اشتباه نخواهید کرد.
3- ارتباطات خود را حفظ کنید و گسترش دهید
از این توصیه برداشت اشتباه نکنید؛ حرف من این نیست که فقط با افراد پولدار معاشرت کنید، بلکه باید ارتباطاتی را با فرادی فرمول ثروتمند شدن چیست ؟ که مانند خودتان به دنبال همین هدف هستند ایجاد کنید. داشتن یک شبکه ارتباطی همان طور که اهداف خود را پیگیری می کنید از اهمیت بسیاری برخوردار است. احتمال تحقق اهداف به دست جمعی از افراد که هدف مشترک دارند بسیار بیشتر از انجام دادن آن به دست یک فرد تنهاست. گاهی در زندگی ممکن است با افرادی آشنا شوید که می توانند زندگی شما را از این رو به آن رو کرده، در دست یابی به اهداف تان نقش بزرگی ایفا کنند.
راه های زیادی برای انجام دادن این کار وجود دارند. یکی از بارزترین آن ها استفاده از شبکه های اجتماعی است؛ ولی شما باید این کار را در دنیای واقعی هم انجام دهید. هیچ پل ارتباطی را قطع نکنید و تلاش کنید شبکه ای از ارتباطات را برای خود ایجاد کنید؛ برای مثال، اگر در دانشگاه تحصیل می کنید، می توانید شبکه بسیار عظیمی از ارتباطات را با همکلاسی هایتان و دوستان آن ها و دیگر دانشجویان دانشگاه خود ایجاد کنید.
امروزه دانشجویان بیش از دیگر افراد از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند و همین امر به شما در یافتن ارتباطات جدید به کمک شایانی خواهدکرد؛ همچنین می توانید با همکاران قدیمی و کنونی، شرکای تجاری و دیگران ارتباط تخصصی و تقویت شده ای را برقرار کنید. حتی اگر یک ارتباط در حال حاضر به نظر بی ربط برسد، ممکن است در آینده فرصت های مغتنمی را برای شما به همراه داشته باشد؛ چه کسی می داند که در طول مسیر چه اتفاقی خواهدافتاد؟
4- اینترنت بهترین دوست شماست
قطعا بسیاری از جوانان امروزی به خوبی آگاه اند که اینترنت چه عظمت و قدرتی دارد و هنوز زمینه های رشد آن به پایان نرسیده است. اینترنت جایی است که بسیاری از جوانان نیمی از عمر خود را در آن می گذرانند.
در حقیقت هر چیزی که بخواهید، از ایده های کسب و کار گرفته تا راه هایی برای گسترش تجارت خود، همه، را می توانید در اینترنت بیابید. جایگاه خاص شما هرجا که باشد، اهداف کسب و کاری شما هر چه باشند، اینترنت می تواند از طرق مختلفی به شما کمک کند. می توانید بدون آنکه سر کلاس های حقیقی بنشینید، از طریق اینترنت دوره های خاص را بگذرانید و مدارک معتبری نیز دریافت کنید؛ البته این به معنای آن نیست که در اینترنت غرق شوید و ارتباطات خود با دنیای واقعی را به طور کامل قطع کنید.
برای ایجاد ارتباط، بازاریابی، موقعیت های تجاری، سرمایه گذاری، تحقیقات بازار،تحقیقات رقابتی و هر چیزی که فکرش را بکنید می توان راهی یافت که به صورت آنلاین انجام شود. شما می توانید در اتاق گرم و نرم خود بنشینید، قهوه خود را میل کنید و تنها با استفاده از یک لپ تاپ و اینترنت لوگویی را برای یک شرکت تجاری در ازبکستان طراحی کنید یا داده های یک شرکت چینی را در سیستم وارد کنید و از همه این راه ها درآمدهای زیادی کسب کنید. در یک کلام می توان گفت فرصت های طلایی در اینترنت بی پایان هستند.
5- افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و از آن ها درس بگیرید
داستان و شیوه های موفقیت افرادی را که در سنین جوانی موفق به انجام این کار شده اند الگوی خود قرار دهید. شاید داستان خالق شبکه هایی چون فیسبوک یا واتس اپ را خیلی ها بدانند؛ چون از شبکه اجتماعی آن ها استقبال بسیار زیادی شد. درباره این آدم ها تحقیق کنید و ببینید آن ها از چه روند فکری استفاده کردند که به جایی که اکنون قرار دارند برسند؛ چه چیزی الهامبخش آنان برای رسیدن به اهدافی بود که داشتند و چگونه به این موفقیت بزرگ دست یافته اند؟ خلاقیت و الهام بهترین متحدانی هستند که می توانید در محیط کسب و کار داشته باشید و وقتی با سختی ای مواجه می شوید، در حفظ انگیزه به شما کمک می کنند.
6- از دوران جوانی خود بهره کامل را ببرید
به طور حتم افراد جوان با انتقادات و تاییدنداشتن بیشترین از سوی قدیمی ترها رو به رو می شوند، اما نباید اجازه دهید که این مر شما را مایوس کند. آن ها بیشتر از شما تجربه دارند، اما شما نظم دنیای جدید را بسیار بهتر از آنان درک می کنید و علاوه بر آن می توانید 15 ساعت در روز کار کنید.
پنج تا 6 ساعت بخوابید و سپس بازگردید و باز هم 15 ساعت کار کنید. بسیاری از کارها هستند که جوانان می توانند بهتر از افراد مسن تر انجام دهند؛ یکی از آن ها داشتن ابتکار بیشتر در سازگاری با چیزهای جدید است. از طرفی جوان ترها در مقایسه با افراد میانسال و پیر چیزهای جدید را بهتر و با سرعت بیشتری یاد می گیرند؛ بنابراین به جوانی خود تکیه کنید که از تجربیات نسل های پیشین بیاموزید، نظرات تجاری جدید به دست آورید و درک بهتری از شغل خود داشته باشید. اجازه ندهید انتقادات آن ها ترس و نگرانی در شما را ایجاد کند.
7- ترس در موفقیت هیچ جایی ندارد
بعضی چیزها هستند که بخت شما برای پولدار شدن را ویران می کنند و در این میان می توان به ترس اشاره کرد. ترس می تواند شما را به شکست بکشاند یا کاری کند که از بسیاری از فرصت های پیش آمده در زندگی به راحتی عبور نکرده، از آن ها بهره برداری نکنید. رایج ترین آن ها این است که «من خیلی جوانم» و این مورد بدترین آن هاست.
تنها به این دلیل که جوان هستید به این معنی نیست که نمی توانید کسب و کاری عالی داشته باشید و خیلی ها هستند که با کسب و کار موفق شان این را اثبات کرده اند. اگر شما خود را جدی نگیرید، هیچ کس دیگری نیز شما را جدی نخواهدگرفت. بدون ترس از انتقاد دیگران یا ترس از شکست پیش بروید و ایده های خود را عملی کنید، بعدها برای این کار از خود تشکر خواهید کرد. جوانی پر از ظرفیت است و بهترین سازمان دهنده تغییرات محسوب می شود. شما نباید هرگز به خود اجازه دهید که باور کنید ظرفیت رسیدن به چیزی را ندارید.
8- سرمایه و پول خود را به گردش درآورید
خیلی وقت است که از دوران انباشتن پول، نگهداری آن ها در حساب پس انداز و انتظار برای دریافت بهره آن گذشته است. حال این کار وقت بسیار زیادی طلب می کند و ممکن است از رشد کاری شما ممانعت کند. ممکن است یافتن شغل برای جوانان ترسناک باشد، اما کارهای بسیاری وجود دارند که شما می توانید در منزل انجام دهید که بتواند دستاویزی برای شروع کارتان باشد.
پس انداز برای سرمایه گذاری یکی از شیوه های کار با پول است. شما باید با سرمایه گذاری در امور جدید، پول خود را برای پول سازی بیشتر به کار اندازید؛ البته سرمایه گذاری نیز خطرهایی دارد؛ بنابراین اگر می خواهید در کاری سرمایه گذاری کنید، بهتر است طرحی برای خود داشته باشید و پیش از هرگونه اقدامی در مورد حوزه سرمایه گذاری مورد نظر خود تحقیق و احتمال موفقیت و همچنین خطرات احتمالی را به طور کامل ارزیابی کنید.
9- با غریزه مصرف گرای خود بجنگید
والدین ما در سیستم «مصرف گرایی» رشد کردند و به تدریج آن را پذیرفتند. نسل ما کمی متفاوت است. ما در جامعه ای که غرق در مصرف گرایی بود متولد شدیم و بخش بزرگی از نسل ما نیاموختند چگونه با آن دست و پنجه نرم کنند.
آن ها با تبلیغات رنگارنگ به هر سو کشیده می شوند و اگر با آخرین مدها هماهنگ نباشند، افسرده می شوند. پولدارها چیزهایی می خرند که آن ها را پولدارتر می کند، اما افراد فقیر چیزهایی را می خرند که افراد پولدار را پولدارتر می کنند. درک همین موضوع برای درگیری با غریزه مصرف گرایی تان کافی است. تلاش کنید در دام تبلیغات رنگارنگ نیفتید. اگر به این تبلیغات توجه کنید، پس از مدت کوتاهی هر آنچه ببینید می خواهید و پول خود را از این طریق به هدر خواهید داد.
یاد بگیرید هزینه های خود را به آن چیزهایی محدود کنید که واقعا نیاز دارید، نه آن چیزهایی که فکر می کنید باید داشته باشید. اگر می خواهید ثروتمند شوید و همچنان ثروتمند باقی بمانید، باید کمتر از آنچه به دست می آورید خرج کنید. به خاطر داشته باشید صرفه جوبودن به معنای خسیس بودن نیست، بلکه به معنای آن است که شما تلاش می کنید پولی را که با مشقت بسیار به دست آورده اید در راه های مناسب خرج کنید.
10- از شکست نهراسید
از شکست و اشتباه نترسید. به جوانی خود به چشم دوره ای نگاه کنید که می توانید در صورت شکست در انجام دادن کاری آن را بارها تکرار کنید. در حقیقت، شکست در انجام دادن کاری به این معناست که شما در حال تلاش هستید. اگر در راحتی و آسایش به سر می برید و به هیچ مشکلی بر نمی خورید، شاید به این معناست که گام بلندی برنداشته اید. اگر اوضاع آن گونه طبق برنامه پیش نرود، اسمش تجربه است. این تجربیات در طول زندگی همواره با شما خواهندبود و بینش و از دنیای اطراف به شما درک عمیق تری خواهندداد.
موفقیت چیست ؟ تعریف موفقیت + راههای موفق شدن
قبل از اینکه به سراغ اصل مطلب برویم از شما میخواهیم از دید خودتان موفقیت را در یک جمله تعریف کنید. بیشک تعریف موفقیت برای همه ما یکسان نخواهد بود؛ چرا که موفقیت در نظر هر فردی، یک تعبیر متفاوت دارد.
هر کدام از ما موفقیت را در یک موضوع میبینیم و برای رسیدن به اهداف مد نظر خود، یکی از مسیرهای پیش روی را انتخاب میکنیم.
درست است که موفقیت و مسیر موفقیت برای هر کدام از ما یکسان و یک شکل نیست، اما فرمول موفقیت برای همه یکسان است. تلاش و پشتکار، افکار مثبت، امید و امیدواری فرمولهای اصلی موفقیت هستند.
در ادامه این مقاله از ایده آل مگ قصد داریم موفقیت در زندگی را از جنبههای مختلف تعریف کنیم. از شما دعوت میکنیم تا پایان مطلب ما را همراهی کنید.
موفقیت چیست؟
موفقیت برای هر کس یک تعریف خاص دارد، هر فرد با توجه به روحیات و خلقیات خود هدفی را به عنوان ارزش زندگی شخصی در نظر میگیرد. بر حسب میزانی که آن هدف محقق شود، درجهای از موفقیت را برای خود تعیین میکند.
برای مثال موفقیت برای کسی در پولدار شدن، برای دیگری در داشتن ماشین مدل بالا و وسایل برند یا در شخصی، موفقیت در رسیدن به درجهای از علم و دانش تعریف میشود.
در مجموع موفقیت و احساس رضایت و خوشبختی در هر کس متفاوت است. با توجه به این موضوع ما هیچگاه نمیتوانیم یک جمله را برای تعریف موفقیت بیان و حتی مشخص کنیم.
اما به طور کلی اگر بخواهیم تعریفی از موفقیت داشته باشیم، باید بالقوه کردن و شکوفا کردن استعدادهای درونی که در نهایت منجر به بهتر شدن زندگی ما و اطرافیان میشود را موفقیت نامگذاری کنیم.
تعریف علمی موفقیت
تعریف علمی موفقیت به این صورت است: «افراد با طی کردن یک روند دائمی، زندگی ایدهآلی برای خود میسازند. این روند دائمی باعث تکامل انسان میشود. رسیدن به زندگی ایدهآل و تکامل، همان موفقیت است.»
تعریف واقعی موفقیت
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم تعریف موفقیت برای هر کس منحصر به فرد است. موفقیت، احساس رضایت و خرسندی در هر کسی متفاوت است، اما اگر بخواهیم به تعریف جامع موفقیت بپردازیم، باید بگوییم مفهوم اصلی موفقیت در داشتن آرامش روحی، احساس خوشبختی، خوشخلقی، صبر، درک و درایت، آسیب نرساندن و البته آسیب ندیدن تعبیر میشود.
تعریف موفقیت در روانشناسی
همهی ما میدانیم موفقیت یک شبه به دست نمیآید. براستی برای فتح قلههای موفقیت باید صبور بود، چرا که عجول بودن ممکن استف باعث شکست بزرگ و غیرقابل جبران شما شود.
تعریف موفقیت در روانشناسی از زبان مایا آنجلو (شاعر و نویسنده سرشناس آمریکایی) بیان میشود، مایا معتقد است؛ موفقیت تنها با دوست داشتن خود، دوست داشتن هدفی که دنبال میکنید و در نهایت دوست داشتن روشی که برای موفقیت در پیش گرفتهاید، امکان پذیر است.
با کمی تامل درمییابیم تعریف موفقیت از زبان آنجلو تعریفی معقول و منطقی است. علاقه رمز موفقیت است؛ مگر میشود به اجبار و بدون علاقه کاری را انجام داد؟!
توصیه میکنیم اگر به اجبار خانواده یا هر کس دیگر کاری را انجام میدهید که علاقه قلبی به آن ندارید، هر چه زودتر آن را کنار بگذارید. چون در نهایت، از این کار نتیجه نمیگیرید یا نتیجه دلخواه به دست نمیآید.
در علم روانشناسی علاوه بر علاقه ملاکهای دیگری برای موفقیت تعریف شده است، از جمله این ملاکها میتوان به آگاهی درباره هدفی که میخواهید در پیش بگیرید، هدف گذاری، وسیع کردن دید و نگرش، مثبت اندیشی، پرهیز از سرکوب و سرزنش کردن خود، پذیرفتن انتقاد و اشتباهات خود اشاره کرد.
تعریف موفقیت از نظر اسلام
دین مبین اسلام دستورات قرآن را چراغ راه مسلمین قرار داده است. اسلام نیز بر این باور است که تعریف موفقیت برای هر کس منحصر به فرد است. اما به طور کلی عقیده دارد موفقیت حاصل نمیشود جز اینکه فرد بتواند بین اهداف و خواستههایش با تلاش و کوشش، منطق و سازگاری پایداری برقرار کند.
این کتاب آسمانی برای موفقیت راهحلهایی را بیان کرده است که عمل به آنها میتواند دشواریهای مسیر موفقیت را برای افراد آسانتر کند. مواردی که در زیر به آنها اشاره میکنیم، از مهمترین مواردی هستند که اسلام آنها را توشه راه موفقیت میداند؛
- اصلاح نفس
- صبر
- عمل صالح
- توجه به رضایت و خشنودی پروردگار
- اصل خضوع و عبادت کردن
- اندیشه و عقلانیت
- آیندهنگر بودن
- منطقی بودن
هدف از موفقیت چیست؟
هدف از موفقیت یک بعد فردی دارد، به طور حتم هر کس با یک هدف مشخص به سوی قله موفقیت میتازد. اما به طور کلی بیشتر افراد با هدف بالفعل کردن استعداد و تواناییهای خود در مسیر موفقیت گام برمیدارند.
افراد موفق با یک تیر دو نشان میزنند، آنها علاوه بر کسب ارزش و اعتبار برای خود میتوانند تاثیر مثبتی روی زندگی سایر افراد داشته باشند. این افراد به عنوان الگو و حتی مشاور میتوانند مسیر موفقیت را برای سایر افراد هموارتر سازند.
ابعاد موفقیت چیست؟
به طور کلی موفقیت سه بعد اصلی و اساسی دارد؛
بعد فردی
یعنی فرد با تکیه بر تواناییهای ذاتی خود و البته با تلاش و کوشش بتواند به برتری برسد. خودشناسی، ایمان به اعتقادات، هدفگذاری، خودباوری، کنترل قدرت و تمایلات فردی از بارزترین نشانههای بعد فردی موفقیت است.
همه افرادی میتوانند که با کشف این بعد در دنیای درونی، زمینه موفقیت را برای خود بوجود آورند. برای مثال دانشآموز و یا دانشجویی که با تلاش و همت خود موفق شده پلههای ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد.
بعد سازمانی
در بعد سازمانی علاوه بر ابعاد فردی عوامل بیرونی از جمله دوست، خانواده، فامیل و همکار میتوانند در موفقیت فرد سهیم باشند. البته درست است که در بعد سازمانی تنها یک نفر به عنوان فرد موفق شناخته میشود. اما در حقیقت علاوه بر خود فرد کسانی نیز در پشت پرده وجود دارند که موفقیت کسب شده نتیجه تلاشهای همه آنها است.
برای مثال یک شرکت بزرگ را در نظر بگیرید که توانسته دستاوردهای مهمی را در کارنامهی فعالیتهای خود به ثبت برساند. اما در حقیقت همهی ما میدانیم موفقیت این شرکت تنها متوجه یک نفر نیست بلکه افراد زیادی در این موفقیت سهیم هستند.
بعد کلان
کشورهای توسعه یافته مثال بارزی برای بعد کلان هستند. این کشورها به علت استقلال مالی و شرایط مطلوب میتوانند به راحتی با توام کردن تکنولوژی و ثروت قلههای موفقیت را فتح کنند.
مسیر موفقیت برای این کشورها (کشورهای توسعه یافته) نسبت به سایر کشورهایی که علاوه بر رفاه مالی از نظر تکنولوژی هم ضعیف هستند، هموارتر است.
به چه کسی فرد موفق گفته می شود؟
تا به حال شده از خود بپرسید، ویژگیهای افراد موفق چیست؟ قبل از این که به سراغ ادامهی مطلب بروید بهتر است ویژگیهای خودتان را به خاطر بیاورید و در آخر با ویژگی افراد موفق (که در ادامه مطلب به شرح آنها میپردازیم) مطابقت دهید تا بفهمید که آیا ویژگی و خلقیات یک فرد موفق را دارید یا خیر؟
طبق معمول بیشتر افراد موفق ویژگیهای مشترکی با هم دارند. این دسته از افراد زندگی خود را در قالب یک چارچوب خاص پیش میبرند. آنها افرادی ریسکپذیر و در عین حال باهوش و زیرک هستند. این افراد بیگدار به آب نمیزنند، پشت هر تصمیمی که میگیرند تدبیر و درایت نهفته است.
از مهمترین و بارزترین ویژگی افراد موفق میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- مقاوم بودن
- شجاع بودن
- هدفمند بودن
- امیدوار بودن
- مثبت اندیش بودن
- دقیق بودن
- قدرت نه گفتن به خواستههای غیرمعقول
- ریسکپذیری
اصول موفقیت در زندگی که باید بدانید
موفقیت مسیری پر پیچ و خم و رمزآلود دارد. شاید طی کردن این مسیر کمی سخت به نظر برسد. یکی از ابزارهای مهم، برای طی کردن این مسیر، شناخت اصول هفت گانه موفقیت است.
دانستن و البته عمل کردن به این اصول به افراد کمک میکند که دشواریهای مسیر موفقیت را راحتتر تحمل کنند. اصول هفتگانه موفقیت در زندگی شامل موارد زیر است:
۱- قانون انگیزه
انگیزه مهمترین و اصلیترین فرمول موفقیت است. انگیزه و باور به تواناییهای خود یک ندای درونی است. در واقع گوش دادن به این ندا و بها دادن به آن اولین گام موفقیت است.
۲- قانون انتظار
داشتن اعتماد به نفس اصلیترین رکن قانون انتظار است. این قانون میگوید؛ «اگر شما با اعتماد به نفس کامل در انتظار هدفی باشید که میخواهید اتفاق بیفتد، آن هدف صد در صد در زندگی شما محقق میشود.»
۳- قانون تمرکز
یکی از مهمترین ارکان هفت گانه اصول موفقیت در زندگی قانون تمرکز است. قانون تمرکز میگوید روی چیزی که میخواهید به آن برسید یا آن را به دست بیاورید، تمرکز داشته باشید. با این کار به حتم در زندگی آن خواسته برای شما محقق خواهد شد. به شما پیشنهاد میکنیم در زندگی فقط روی چیزهایی تمرکز کنید که آرزوی آن را دارید.
۴- قانون عادت
طبق تحقیقات صورت گرفته همهی آدمها در طول روز ۹۵ درصد کارهایی که انجام میدهند بر حسب عادت است. پس با تمرین و تکرار میتوان کارهای مفیدی که در نهایت موفقیت ما را در پی دارند انجام داد. برای مثال انجام کارهای مفیدی مثل ورزش و مطالعه در دراز مدت میتواند به یک عادت همیشگی برای ما تبدیل شود.
۵- قانون انتخاب
همهی ما بر حسب انتخابهای خود زندگی میکنیم. پس بهتر است با آگاهی و روشنفکری انتخابهایی در زندگی داشته باشیم، که ما را به سعادت و کامیابی برسانند.
۶- قانون تفکر مثبت
به قطع یقین مثبت اندیش بودن کیفیت بیشتر و بهتر زندگی را در پی خواهد داشت. در واقع افکار ما معرف تمایلات درونی ما هستند. با افکار مثبت، زندگی شادتر، پر انرژیتر و ایدهآلی را برای خود بسازید.
۷- قانون تغییر
تغییر امری اجتنابناپذیر است. سعی کنیم تغییر به سوی خوبی را همیشه و همه جا سر لوحه زندگی خود قرار دهیم. تغییر به دو صورت خوب و بد وجود دارد. همیشه تلاش کنید با تغییرات خوب و مثبت رویه زندگی را بهتر و مفرحتر کنید.
جمع بندی
در طول این مطلب سعی کردیم به طور کامل تعریف موفقیت از جنبههای مختلف را بررسی کنیم. موفقیت حاصل نمیشود، مگر با سرعت عمل و زمانشناسی، نظم و آرامش، برنامه ریزی و دقت.
در حقیقت موفقیت یک امر اکتسابی است که کسب آن تلاش و انگیزه والا میطلبد. موفقیت همانقدر که شیرین و دلپذیر است همانقدر به تلاش و همت بالا نیاز دارد.
قبل از این که پا در مسیر موفقیت بگذارید، بهتر است برای خود هدفگذاری و تمام جنبههای لازم را بررسی کنید. در واقع هدف ارزش وجودی انسان است. پس شجاع باشید و به ندای درونی خود گوش کنید تا با یاری خداوند بتوانید قلههای موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کنید.
اگر تجربهای از یک موفقیت شیرین دارید، لطفا آن را با ایده آل مگ و مخاطبان آن به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
گاهی فرد در ضمیر ناخودآگاه خود به چیزهایی میپردازد که به شدت میتواند روی اهدافش تاثیر منفی بر جای بگذارد. توجه به حرفهای دیگران، باورهای محدودکننده، افکار منفی، اهمیت دادن به نظرات و پیشنهادات نامعقول بقیه بزرگترین دلایلی هستند که اجازه نمیدهند شما از تلاشهای خود نتیجهی دلخواه را بگیرید. بیتوجهی و بها ندادن به این افکار منفی میتواند شما را هر چه زودتر به موفقیت برساند.
موفقیت یک مسیر بی انتها است. به هیچ عنوان نمیتوان برای موفقیت حد و مرز تعیین کرد. در واقع افراد بسته به تلاش و همت خود میتوانند بخشی از این مسیر را بپیمایند و در طول این مسیر دستاوردهای بزرگی را از آن خود کنند.
بله در واقع موفقیت با ریسکپذیری رابطه مستقیم دارد؛ شجاعت و ریسکپذیری میتوانند در پیشبرد اهداف شما تاثیر شگفتانگیزی داشته باشد. به جرات میتوان گفت افرادی که روحیهی ریسکپذیر و چالشپذیری دارند نسبت به افرادی که چنین روحیهای ندارند زودتر قلههای موفقیت را فتح کنند.
آیا فقط به کسانی موفق میگویند که توانستهاند در تمام امور رشد کنند و به درجاتی از علم و دانش دست یابند؟
خیر، موفقیت یک باور درونی است که هر کس بسته به برآورده شدن انتظارات خود از زندگی میتواند درکی از آن داشته باشد. موفقیت به شکلهای مختلفی وجود دارد و به هیچ عنوان نمیتوان گفت موفقیت تنها در کسب علم و دانش خلاصه میشود. از انواع موفقیت میتوان به موفقیت در زندگی، موفقیت در روابط با دیگران، موفقیت در عشق و آرامش، موفقیت در ایمان، موفقیت در سلامتی اشاره کرد.
چگونه ثروتمند شویم؟ پولدار شدن در زمان کوتاه ممکن است؟
چند وقتی است تب همایش ها و سمینارهایی با عنوان چگونه میلیاردر شویم؟ چگونه به ثروت میلیونی دست یابیم؟ چگونه به سرعت ثروتمند شویم؟ و از این دست همایش ها بسیار داغ است. شاید حتی خود شما نیز با همین سرچ همین عبارت ها وارد این مطلب شده اید. اما واقعیت ماجرا چیست؟ در ادامه همراه ورکساز باشید.
افرادی هستند با تبلیغات گسترده در شبکه های اجتماعی پکیج های چگونه ثروتمند شویم را با قیمت های گزاف به فروش می رسانند، افرادی که حتی سواد این کار را ندارند. کافی است یه جست و جویی در مورد سبقه این افراد داشته باشیم تا متوجه شویم این پکیج ها، سمینارها و همایش ها چیزی جز کلاه برداری نیست. برای آنکه کسب و کار موفقی داشته باشید و مدیر بهتری باشید این همایش ها کمکی به شما نخواهند کرد. اما واقعا چرا این پکیج های آموزشی نا کارآمد است؟
هیچ فرمول خاصی برای موفقیت وجود ندارد!
برای هر شخصی یک مسیر خاص برای موفقیت وجود دارد و قطعا نمیتوان یک نسخه را برای همه پیچید. ممکن است یک مسیر و برخی فعالیت ها شما را به موفقیت و ثروتی باور نکردنی برسید اما همان کسب و کار برای فردی دیگر جز ورشکستگی در پیش نداشته باشد.
شبکه سازی کمک زیادی به موفقیت شما می کند.
افراد موفق عموما از روابط اجتماعی خوبی برخوردارند و اگر به روابطشان دقت کنید با افراد مؤثر در اجتماع (هرچند کوچک) و با نفوذ نشست و برخاست دارند. از این روی شبکه سازی گروهی و اجتماعی از فرمول ثروتمند شدن چیست ؟ روش های معمول موفقیت است که در همایش های پولسازی حرفی از آن گفته نمی شود.
چگونه اشتباهاتمان را به پلی برای موفقیت تبدیل کنیم؟
در سمینارهای موفقیت و کسب ثروت به شما نمی گویند که ممکن است شما هم درکسب و کارتان شکست بخورید. این سمینارها تنها برگزار کنندگانش را پولدار می کند و نه شما. اگر میخواهید بدانید چگونه ثروتمند شوید می بایست از تجربیات خود استفاده کنید. وارد بازار کار شوید و البته مشاوره گرفتن از افراد معتبر در شروع کسب و کار مهم است.
چگونه ثروتمند شویم؟
ریسک پذیر باشید. ریسک پذیری یه تصمیم شخصی است وگاهی لازم است تصمیم های پر ریسک و حتی خطرناک بگیریم. ریسک پذیری چاشنی هر مسیر موفقیتی است.
خلاق بودن، آشنایی با پیچ و خم اداری، شناخت روش های حل اختلاف، هدف گذاری، ایده پردازی و چندین و چند مورد دیگر که وجود دارد که هرگز در این همایش ها و پکیج ها به شما نخواهند گفت.
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی که به عنوان اهرم یا معامله در دارایی شناخته می شود ، به استفاده از بدهی برای به دست آوردن دارایی های اضافی اشاره دارد.
استفاده از اهرم مالی برای کنترل مقدار بیشتری دارایی (با وام گرفتن پول) باعث می شود بازده سرمایه گذاری نقدی مالک افزایش یابد. یعنی با اهرم مالی:
افزایش نرخ دارایی منجر به سود بیشتر نقدینگی مالک می شود، درصورتی که نرخ بهره وام کمتر از نرخ افزایش ارزش دارایی باشد. کاهش ارزش دارایی ها منجر به ضرر بیشتر وجه نقد مالک می شود.
- اهرم مالی استفاده از پول قرض گرفته شده (بدهی) برای تأمین مالی خرید دارایی است با این انتظار که درآمد یا سود سرمایه از دارایی جدید بیش از هزینه وام گرفتن باشد.
- در بیشتر موارد، تأمین کننده بدهی محدودیتی را در میزان آماده بودن برای پذیرش قرار می دهد و محدودیتی را در میزان اهرم اعطای آن نشان می دهد. در مورد وام با پشتوانه دارایی، تأمین کننده مالی از دارایی به عنوان وثیقه استفاده می کند تا زمانی که وام گیرنده وام را بازپرداخت کند. در مورد وام جریان نقدینگی، از اعتبار عمومی شرکت برای پس گرفتن وام استفاده می شود.
این راهنما به طور خلاصه نحوه کار اهرم مالی، نحوه اندازه گیری آن و خطرات مرتبط با استفاده از آن را بیان می کند.
اهرم مالی چگونه کار می کند
هنگام خرید دارایی، سه گزینه برای تأمین مالی در دسترس شرکت است: استفاده از حقوق صاحبان سهام، بدهی و اجاره ها. به غیر از حقوق صاحبان سهام، بقیه گزینه ها هزینه های ثابتی را متحمل می شوند که کمتر از درآمدی است که شرکت انتظار دارد از دارایی بدست آورد. در این حالت، فرض می کنیم که شرکت برای تأمین مالی خرید دارایی از بدهی استفاده می کند.
مثال:
فرض کنید که شرکت X می خواهد دارایی را خریداری کند که 100000 دلار هزینه دارد. این شرکت یا می تواند از دارایی سهام یا بدهی استفاده کند. اگر این شرکت گزینه اول را انتخاب کند، 100٪ دارایی را در اختیار خواهد داشت و هیچ گونه بهره ای پرداخت نخواهد شد. اگر ارزش دارایی 30 درصد افزایش یابد، ارزش دارایی به 130 هزار دلار افزایش می یابد و شرکت 30 هزار دلار سود کسب می کند. به همین ترتیب، اگر دارایی 30٪ استهلاک کند، دارایی 70،000 دلار ارزیابی می شود و شرکت 30،000 دلار ضرر خواهد کرد.
روش دیگر، این شرکت ممکن است با گزینه دوم پیش برود و دارایی را با استفاده از 50٪ سهام عادی و 50٪ بدهی تأمین مالی کند. اگر دارایی 30٪ افزایش یاب ، دارایی 130،000 دلار ارزیابی می شود. این بدان معناست که اگر شرکت بدهی 50 هزار دلاری را پس دهد، 80 هزار دلار باقیمانده است که به سود 30 هزار دلاری تبدیل می شود. به همین ترتیب، اگر دارایی 30٪ استهلاک کند، دارایی 70،000 دلار ارزیابی می شود. این بدان معناست که پس از پرداخت بدهی 50،000 دلاری، شرکت با 20،000 دلار باقی خواهد ماند که به معنای ضرر 30،000 $ (50،000 - 20،000 $) است.
میزان اهرم مالی چگونه اندازه گیری می شود؟
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برای تعیین میزان اهرم مالی واحد تجاری استفاده می شود و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شرکت را نشان می دهد. این به مدیریت شرکت، وام دهندگان، سهامداران کمک می کند تا سطح ریسک را در ساختار سرمایه شرکت درک کنند. این احتمال را نشان می دهد که واحد وام گیرنده در انجام تعهدات بدهی خود با مشکل روبرو شده باشد یا سطح اهرم آن در سطح سالم باشد. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به شرح زیر محاسبه می شود:
نسبت D / E = کل بدهی / مجموع حقوق صاحبان سهام
بدهی کل، در این مورد، به بدهی های جاری شرکت (بدهی هایی که شرکت قصد دارد ظرف یک سال یا کمتر پرداخت کند) و بدهی های بلند مدت (بدهی با سررسید بیش از یک سال) اشاره دارد.
حقوق صاحبان سهام (مبلغی که سهامداران در شرکت سرمایه گذاری کرده اند) به اضافه مقدار سود انباشته (مبلغی که شرکت از سود خود حفظ کرد) اطلاق می شود.
شرکتهای فرمول ثروتمند شدن چیست ؟ بخش تولید معمولاً نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بالاتر از شرکتهای صنعت خدمات را گزارش می دهند، که نشان دهنده میزان بیشتر سرمایه قبلی در ماشین آلات و داراییهای دیگر است.
سایر نسبت های اهرم
سایر نسبت های معمول اهرم برای اندازه گیری اهرم مالی شامل موارد زیر است:
- نسبت بدهی به سرمایه
- بدهی به نسبت EBITDA
- نسبت پوشش بهره
در حالی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام معمول ترین نسبت اهرم مورد استفاده است، سه نسبت فوق نیز به طور مکرر در مالی شرکت ها برای اندازه گیری اهرم شرکت استفاده می شود.
خطرات اهرم مالی
اگرچه اهرم مالی ممکن است منجر به افزایش سود برای یک شرکت شود، اما ممکن است منجر به ضررهای نامتناسب شود. ضررها ممکن است زمانی اتفاق بیفتند که پرداخت سود برای دارایی بر وام گیرنده چیره شود زیرا بازده از دارایی کافی نیست. این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که دارایی در ارزش خود کاهش یابد یا نرخ بهره به سطوح غیرقابل کنترل برسد.
نوسان قیمت سهام
افزایش مقادیر اهرم مالی ممکن است منجر به تغییرات زیادی در سود شرکت شود. در نتیجه، قیمت سهام شرکت به طور مکرر افزایش و کاهش خواهد یافت و مانع از حسابداری صحیح گزینه های سهام متعلق به کارمندان شرکت خواهد شد. افزایش قیمت سهام به معنی پرداخت سود بیشتر سهامداران به شرکت خواهد بود.
ورشکستگی
در مشاغلی که موانع ورود به آن کم است، درآمد و سود آن بیشتر از مشاغل دارای موانع ورود زیاد، دارای نوسان است. نوسانات درآمدها ممکن است به راحتی یک شرکت را به ورشکستگی سوق دهد زیرا این شرکت قادر به افزایش تعهدات بدهی خود و پرداخت هزینه های عملیاتی خود نیست. با بازپرداخت بدهی های پرداخت نشده، طلبکاران می توانند برای بازیابی بدهی های بدهکار خود در دادسرای ورشکستگی پرونده ای را به حراج دارایی های تجاری بکشند.
دسترسی به بدهی های بیشتر کاهش یافته است
هنگام وام دادن به شرکت ها، ارائه دهندگان مالی سطح اهرم مالی شرکت را ارزیابی می کنند. برای شرکت هایی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آنها بالا است، وام دهندگان کمتر از پیش می توانند وجوه اضافی را پیش ببرند، زیرا خطر بالاتری برای پیش پرداخت وجود دارد. با این حال، اگر وام دهندگان موافقت کنند که وجوه خود را به یک شرکت با اهرم اعتبار بالا برسانند، با نرخ بهره بالاتری وام می دهد که برای جبران خطر بالاتر عدم پرداخت کافی است.
اهرم عملیاتی
اهرم عملیاتی به عنوان نسبت هزینه های ثابت به هزینه های متغیر متحمل شده توسط یک شرکت در یک دوره خاص تعریف می شود. اگر هزینه های ثابت از میزان هزینه های متغیر بیشتر باشد، یک شرکت دارای اهرم عملیاتی بالایی است. چنین شرکتی به تغییرات در حجم فروش حساس است و نوسانات ممکن است بر EBIT شرکت و بازده سرمایه سرمایه گذاری شده تأثیر بگذارد.
اهرم عملیاتی بالا در شرکتهای سرمایه دار مانند شرکتهای تولیدی معمول است زیرا آنها برای تولید محصولات خود به تعداد زیادی ماشین نیاز دارند. صرف نظر از اینکه شرکت فروش انجام دهد یا خیر، شرکت نیاز به پرداخت هزینه های ثابت مانند استهلاک تجهیزات و هزینه های نگهداری دارد.
استفاده بهینه از اهرم مالی در ساختار سرمایه شرکت
یک شرکت برای اداره امور خود به سرمایه مالی نیاز دارد. برای بیشتر شرکت ها، سرمایه مالی با انتشار اوراق بدهی و فروش سهام عادی جمع می شود. مقدار بدهی و حقوق صاحبان سهام که ساختار سرمایه شرکت را تشکیل می دهد، پیامدهای ریسک و بازده زیادی دارد. بنابراین، مدیریت شرکت باید از یک فرایند دقیق و محتاطانه برای ایجاد ساختار سرمایه هدف شرکت استفاده کند. ساختار سرمایه به این صورت است که بنگاه اقتصادی و رشد خود را با استفاده از منابع مختلف وجوه مالی تأمین می کند.
استفاده تجربی از اهرم مالی
اهرم مالی، میزان استفاده از اوراق بهادار با درآمد ثابت و سهام ترجیحی در ساختار سرمایه شرکت است. اهرم مالی به دلیل سپر مالیات بهره که توسط قانون مالیات بر درآمد شركت آمریكا تأمین می شود، دارای ارزش است. استفاده از اهرم مالی سود شرکت را افزایش می دهد. با این اوصاف، اگر شرکت درآمد مشمول مالیات کافی برای محافظت از خود نداشته باشد، یا اگر سود عملیاتی آن زیر یک مقدار حیاتی باشد، اهرم مالی ارزش سهام را کاهش می دهد و بنابراین ارزش شرکت را کاهش می دهد.
با توجه به اهمیت ساختار سرمایه یک شرکت، اولین قدم در فرایند تصمیم گیری سرمایه این است که مدیریت یک شرکت تصمیم بگیرد که چه مقدار سرمایه خارجی برای کار خود نیاز دارد. پس از تعیین این مبلغ، مدیریت باید بازارهای مالی را بررسی کند تا شرایطی را که شرکت می تواند سرمایه جذب کند تعیین کند. این مرحله برای فرآیند بسیار مهم است زیرا محیط بازار ممکن است توانایی شرکت در انتشار اوراق بهادار بدهی یا سهام عادی را با سطح یا هزینه جذاب محدود کند. با این اوصاف، پس از پاسخ به این سوالات، مدیریت یک شرکت می تواند سیاست مناسب سرمایه را طراحی کرده و بسته ای از ابزارهای مالی را که باید به سرمایه گذاران بفروشد، بسازد. با پیروی از این فرآیند سیستماتیک، تصمیم مالی برای مدیریت باید مطابق برنامه استراتژیک بلند مدت آن، و اینکه چگونه می خواهد شرکت را به مرور رشد دهد، اجرا شود.
استفاده از اهرم مالی در صنایع و بخشهای تجاری بسیار متفاوت است. بخشهای زیادی از صنعت وجود دارد که شرکتها با درجه بالایی از اهرم مالی در آنها فعالیت می کنند. فروشگاه های خرده فروشی، شرکت های هواپیمایی، فروشگاه های مواد غذایی، شرکت های سودمند و موسسات بانکی نمونه های کلاسیک هستند. متأسفانه، استفاده بیش از حد از اهرم مالی توسط بسیاری از شرکت ها در این بخش ها، نقشی اساسی در مجبور کردن بسیاری از آنها برای طرح ورشکستگی داشته است.
تأثیر اهرم مالی بر عملکرد
شاید بهترین راه برای نشان دادن تأثیر مثبت اهرم مالی بر عملکرد مالی یک شرکت ارائه یک مثال ساده باشد. بازگشت سرمایه ROE یکی از اصول اساسی مورد استفاده در سنجش سودآوری یک تجارت است زیرا در مقایسه سود حاصل از تولید یک شرکت در سال مالی با سرمایه ای که سهامداران سرمایه گذاری کرده اند. به هر حال، هدف هر تجارت این است که برای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران، و ROE معیار بازگشت سرمایه سهامداران است.
اندازه گیری ریسک اهرم مالی
مدیریت شرکت تمایل دارد اهرم مالی را با استفاده از نسبت های پرداخت بدهی کوتاه مدت اندازه گیری کند. همانطور که از نام آن پیداست، از این نسبت ها برای اندازه گیری توانایی شرکت در انجام تعهدات کوتاه مدت خود استفاده می شود. دو مورد از بیشترین نسبت های پرداخت بدهی کوتاه مدت، نسبت جاری و نسبت آزمایش هستند. هر دو این نسبت ها دارایی های جاری شرکت را با بدهی های جاری آن مقایسه می کنند. با این حال، در حالی که نسبت جاری معیار ریسک جمع شده را ارائه می دهد، نسبت آزمایش ارزیابی بهتری از ترکیب دارایی های جاری شرکت برای اهداف تحقق تعهدات مسئولیت فعلی آن ارائه می دهد، زیرا موجودی کالا را از دارایی های جاری مستثنی می کند.
از نسبت های سرمایه گذاری برای اندازه گیری اهرم مالی نیز استفاده می شود. در حالی که بسیاری از نسبت های سرمایه گذاری در صنعت مورد استفاده قرار می گیرند، دو معیار مشهور عبارتند از نسبت بلند مدت بدهی به سرمایه و نسبت کل بدهی به سرمایه. استفاده از این نسبت ها برای اندازه گیری اهرم مالی نیز بسیار مهم است. با این حال، اگر مدیریت از دارایی های شرکت اجاره کند بدون اینکه از ارزش دارایی های موجود در ترازنامه شرکت استفاده کند، تحریف این نسبت ها آسان است. علاوه بر این، در یک محیط بازار که نرخ وام های کوتاه مدت کم است، مدیریت ممکن است برای تأمین نیازهای سرمایه کوتاه مدت و بلند مدت خود از بدهی کوتاه مدت استفاده کند. بنابراین، برای انجام یک تحلیل دقیق ریسک، از معیارهای سرمایه گذاری کوتاه مدت نیز باید استفاده شود.
از نسبت پوشش برای اندازه گیری اهرم مالی نیز استفاده می شود. نسبت پوشش بهره، همچنین به عنوان نسبت سود به دست آمده از زمان شناخته می شود، شاید شناخته شده ترین معیار ریسک باشد. نسبت پوشش بهره بسیار مهم است زیرا نشان دهنده توانایی شرکت در داشتن درآمد عملیاتی قبل از مالیات برای پوشش هزینه های مالی آن است. نسبت وجوه حاصل از عملیات به کل بدهی و نسبت جریان عملیاتی جریان نقدی به کل بدهی نیز معیارهای خطر مهمی هستند که توسط مدیریت شرکت استفاده می شود.
عواملی که در روند تصمیم گیری ساختار سرمایه در نظر گرفته شده اند
هنگام ایجاد ساختار سرمایه شرکت، بسیاری از عوامل کمی و کیفی باید در نظر گرفته شود. اول، از نقطه نظر فروش، شرکتی که فعالیت فروش بالایی و نسبتاً پایداری از خود نشان می دهد، در مقایسه با شرکتی که فروش کم و بی ثبات تری دارد، در موقعیت بهتری برای استفاده از اهرم مالی قرار دارد.
ثانیاً، از نظر ریسک تجاری، شرکتی با اهرم عملیاتی کمتر تمایل دارد که بتواند اهرم مالی بیشتری نسبت به شرکتی با درجه بالای اهرم عملیاتی بدست آورد.
سوم، از نظر رشد، شرکتهای با رشد سریعتر احتمالاً بیشتر به استفاده از اهرم مالی اعتماد خواهند کرد زیرا این نوع شرکتها تمایل به سرمایه بیشتری در اختیار دارند تا همتایان رشد کند.
چهارم، از نظر مالیات، شرکتی که در یک بازه مالیاتی بالاتر قرار دارد ، تمایل به استفاده از بدهی بیشتر برای استفاده از مزایای سپر مالیات بهره دارد.
پنجم، یک شرکت با سودآوری کمتر تمایل به استفاده از اهرم مالی بیشتری دارد، زیرا یک شرکت با سودآوری کمتر معمولاً در موقعیت کافی قوی نیست که بتواند عملیات تجاری خود را از طریق وجوه تولید شده داخلی تأمین کند.
همچنین با بررسی تعداد زیادی از عوامل داخلی و خارجی می توان به تصمیم ساختار سرمایه رسیدگی کرد. اول، از دیدگاه مدیریت، شرکتهایی که توسط رهبران متجاوز اداره می شوند تمایل دارند از اهرم مالی بیشتری استفاده کنند. از این نظر، هدف آنها از استفاده از اهرم مالی نه تنها افزایش عملکرد شرکت بلکه کمک به اطمینان از کنترل آنها بر شرکت است.
نتیجه گیری
وقتی شرایط خوب است، می توان با انتشار سهام یا اوراق قرضه سرمایه جمع کرد. با این حال، وقتی اوضاع بد است، تأمین کنندگان سرمایه معمولاً موقعیت امن را ترجیح می دهند، که به نوبه خود تأکید بیشتری بر استفاده از سرمایه بدهی دارد. با توجه به این نکته، مدیریت تمایل دارد ساختار سرمایه شرکت را به شکلی تنظیم کند که انعطاف پذیری را در جذب سرمایه آینده در یک فضای دائماً در حال تغییر بازار فراهم کند.
مستندمسابقه خانه ما
شاید برای خیلی از شما این سوال پیش آمده که چرا بعضی افراد، روز به روز ثروتمندتر می شوند؟ اگر از مساله اختلاس و دزدی و رانت و … بگذریم، آدم هایی هم هستند که از راه های درست و قانونی و حلال، ثروت خود را افزایش می دهند. یک نکته کلیدی در مورد این افراد، هوش اقتصادی یا مالی بالای آنهاست. خبر خوب این که هوش مالی را با تمرین و آموزش می توان افزایش داد.
هوش مالی یا اقتصادی چیست؟
هوش مالی، عبارت است از رویکرد و استراتژی ذهنی ای که با اتخاذ آن میتوان به صورت هوشمندانه، منابع مالی را مدیریت کرد؛ همچنین راهکارهای کسب درآمد با روشی خاص که ثروت را به زندگی شما وارد کند. یکی از مشهورترین افرادی که در زمینه هوش مالی، مطالعات زیادی انجام داده و نتایج آن را در قالب کتاب منتشر کرده، رابرت کیوساکی است. وی که سرمایهگذار و نویسنده معروف کتاب «پدر پولدار، پدر بیپول» است، هوش اقتصادی را این گونه تعریف می کند: هوش اقتصادی (Financial-Intelligence) یا به تعبیرعامیانه، شم اقتصادی، عبارت است از مجموعه تشخیص، تصمیم و اقداماتی که افراد در جهت مدیریت مالی زندگی خود و کسب و کارشان به کار می گیرند.
هوش مالی بالا یا عالی، یعنی این که تصمیمات مالی شما هوشمندانهتر بوده و اقدامات صحیح تری جهت بهبود شرایط مالی خود انجام میدهید؛ و هوش مالی پایین یا ضعیف یعنی این که شما در برابر مسائل مالی تان اقدامات غیرمسئولانهای اتخاذ میکنید.
رابطه سواد و هوش مالی
رابرت کیوساکی می گوید: «دنیا پر از تحصیل کرده های فقیر است، پس برای ثروتمند شدن باید هوش مالی خود را تقویت کرد، نه اینکه مدرک را بالا برد!»
اگر به فردی ثروت زیادی برسد، اما هوش اقتصادی خوبی نداشته باشد، ممکن است ثروت خود را با راهکارهای غلط به نابودی بکشاند. در مقابل فردی که هوش اقتصادی بالایی دارد، می تواند به کمک آن دارایی خود را به راحتی چندین برابر کند. پس لزوما تحصیلات منجر به ثروت افزایی نمی شود و فرمول قدیمی بسیاری از پدر و مادرها که به فرزندان شان توصیه می کنند که خوب درس بخوان تا درآمد خوبی داشته باشی! لزوما جوابگو نیست. برای افزایش ثروت باید هوش و سواد مالی را هم افزایش داد.
معیارهای هوش مالی از دیدگاه رابرت کیوساکی
رابرت کیوساکی معیارهای هوش مالی را 5 مورد می داند:
کسب درآمد بیشتر
اغلب کسانی که مقدار پولی که بدست میآورند بیشتر است، هوش مالی بالاتری دارند. اگر درآمد سالانه شما 40 میلیون تومان باشد، احتمالا هوش مالی شما نسبت به فردی که در سال 20 میلیون تومن درآمد دارد، بالاتر است.
حفظ پول
کسانی که قدرت بیشتری برای حفظ پول دارند، معمولا نسبت به بقیه، هوش مالی بالاتری دارند. زمانی که درآمدی را کسب کردید، باید آن را حفظ کنید. حفاظت پول مخصوصاً در مقابل مالیات، دومین جنبه هوش مالی میباشد.
بودجه بندی پول
کیوساکی مینویسد: «توانایی داشتن زندگی خوب و در عین حال سرمایه گذاری، بدون توجه به اینکه چقدر درآمد کسب میکنید، نیاز به سطح بالایی از هوش مالی دارد». این حوزه از هوش مالی براساس مقدار پولی که پس از پرداخت هزینهها برای شما باقی میماند، اندازه گیری میشود.
اهرمسازی برای پول یا تقویت پول
تقویت پول به بیان ساده، عبارت است از این که از منابع و پول کمتر، کار بیشتری بکشیم. معیار چهارم در ازای سرمایه گذاری سنجیده می شود؛ این که چگونه مازاد پول خود را به کسب ثروت بیشتر اختصاص داده اید؟
بهبود اطلاعات مالی
اطلاعات مالی فقط به معنی دانش مفاهیم مالی نیست؛ بلکه شامل اطلاعات دقیق و جزئی از سرمایه گذاریهای شما نیز میشود. یکی از دلایلی که بسیاری از مردم با هوش مالی شماره 4 دست به گریبان هستند، نداشتن هوش مالی شماره 5 است. به عبارت دیگر چون اشخاص اطلاعات مالی خیلی کمی دارند، نمی توانند پول خود را تقویت کنند.
راههای افزایش هوش مالی
در این بخش، مهارتهایی را برای افزایش هوش مالی به شما معرفی میکنیم. مهارتهایی که می تواند این توانایی را در شما تقویت کند تا شاید بتوانید از منابع مالی خود، منطقیتر استفاده کنید و به مرحله پولسازی برسید.
اطلاعات مالی خود را به روز کنید
کتابهای بسیاری در زمینه هوش مالی در بازار وجود دارد که میتواند در تغییر الگوهای نادرست مالی به ما کمک کند. سالانه چه میزان از درآمد خود را برای شرکت در دورههای آموزشی بورس، سرمایه گذاری و … میپردازید؟ اگر جوابتان هیچ است، پس باید این عادت پولساز را در خود پدید بیاورید و به یادگیری جذب منابع جدید کنید.
تعیین اهداف مالی
در هدف گذاری مالی، اگر ما برای یک ماه خود، یک درآمد ثابت معمولی در نظر بگیریم، بدون دغدغه به آن خواهیم رسید در صورتی که با کمی تلاش میتوانیم هر ماه این میزان را کمی افزایش دهیم و ذهن در منطقه امن خود باقی نماند. تعیین استانداردهای درآمدی در افراد با میزان رشد آنها رابطه مستقیم دارد.
خرج کنید تا ثروتمند شوید
اغلب افرادی که در بحرانهای مالی قرار میگیرند، سعی میکنند هزینههای جاری زندگی را کاهش دهند. در واقع به جای افزایش درآمد، کمتر خرج میکنند و این روند گردش پول را متوقف میکنند. رابرت کیوساکی میگوید: بسیاری از صاحبان کسب و کار در زمان رکود و کاهش درآمد مالی، شروع به کاهش هزینهها میکنند و اولین کاری که میکنند این است که دست از تبلیغات میکشند و همین امر باعث میشود منابع جدید به سازمان وارد نشود… .
یکی از نشانههای داشتن هوش مالی این است که بدانیم چه موقع خرج کنیم. کیوساکی در خاطرات خود از زمان رکود به عنوان فرصت یاد میکرد و میگفت ما در این مواقع پرداخت قبوض را به تعویق میانداختیم و با تمام توان به بازاریابی و تبلیغات میپرداختیم تا هزینههای سازمان افزایش یابد. بودجه بندی مناسب راز افراد با هوش مالی بالاست. بودجه عبارتست از طرحی برای هماهنگی بین منابع و هزینه ها.
ایجاد بودجه مازاد
هنگامی که بتوانید درآمد خود را از هزینهها بیشتر کنید و بین این دو، فاصله زیادی را ایجاد کنید به نحوی که در یک منطقه امن قرار گیرید و بدون دغدغه خرج کنید، مازاد بودجه ایجاد کرده اید. زمانی که درآمدهای یک فرد افزایش میابد، به سه طریق میتواند برای مازاد بودجه خود تصمیم بگیرد. در روش اول می تواند وام بگیرد و بدین ترتیب اقساط وام خود را افزایش دهد. در روش دوم می تواند هزینههای خود را افزایش دهد و مازاد بودجه را خرج کند. در روش سوم هم میتواند مازاد بودجه خود را سرمایه گذاری کند.
نکته جالبی که در اکثر افراد با هوش مالی پایین اتفاق میافتد این است که بجای تمرکز بر مازاد بودجه، به کسری بودجه تمرکز میکنند.
وارد بازی ثروتمندان نشوید
رابرت کیوساکی اعتقاد دارد نحوه بروز اقتصاد جدید به گونهای است که بسیاری از مردم را وارد بازی برد/ باخت به نفع ثروتمندان کرده و طی آن مردم چارهای جز سرمایه گذاری و تبعیت از آنچه در مقابل آنها گذاشته میشود، ندارند. یکی از دلایل مهم این اتفاق، پایین بودن اطلاعات اقتصادی مردم است. آنها دارای تحصیلات مالی اندک هستند و نمیتوانند موقعیتهای سرمایه گذاری مناسبی که به آنها پیشنهاد داده میشود را تشخیص دهند؛ به همین دلیل، وارد سیستم سرمایه گذاری ای میشوند که قوانین آن را افراد دیگری وضع کرده اند و آنها کنترلی بر آن ندارند، بنابراین در این میان یا سود کمی میکنند و یا اصلا سود نمیکنند. نمونهای از این سرمایه گذاریها در کشور خودمان مربوط میشود به خرید اوراق بهادار و سرمایه گذاری در بانک ها. بهترین حالت در این نوع سرمایه گذاریها این است که همراه با رشد تورم، سود کمی هم به ما تعلق میگیرد. این سیاستهای مالی زمانی آغاز میشود که مقدار زیادی پول سرگردان در دست مردم وجود دارد و آنها به درستی نمیتوانند فرمول ثروتمند شدن چیست ؟ برای آن برنامه ریزی کنند.
عادتهای پولساز
به عقیده کیوساکی با تقویت پول خود میتوانید کاری کنید که با استفاده از پول دیگران، پولتان با شدت بیشتری کار کند و اگر بخوبی پول و سرمایه خود را تقویت کرده باشید، میتوانید مالیات کمتری پرداخت کنید و امنیت سرمایه خود را از طریق درآمد مولد تقویت کنید.
برای بهبود عادات مالی خود یک تمرین را پیشنهاد می کنیم: ابتدا لیستی از عادتهای خود در زمینه برخورد با پول و سرمایه تهیه کنید. سپس به اصلاح آن عادات بپردازید. «تکرار کارهای قبلی مساوی است با نتایج قبلی و انجام کارهای جدید مساوی است با نتایج جدید»
به مدت یک هفته قبل از هرگونه تصمیمگیری مالی از خود بپرسید آیا این عادت و تصمیم میتواند به من کمک کند یا خیر؟ اگر جواب منفی است، به تغییر آن بپردازید.
الگوی پدر پولدار یا پدر بیپول
اگر به دیدگاه خود در مورد مسائل مالی توجه کنید خواهید دید بسیاری از آنها ناشی از دیدگاه والدین ما درباره ی پول، شکل گرفته است. اگر آنها پول را وسیلهای برای دوری از خداوند و افتادن در گناه می دانستند، ما نیز حس خوبی به ثروت نخواهیم داشت. این دیدگاه به طور ناخواسته به فرزندان ما نیز سرایت پیدا میکند. در اینجا منظور از پدر پولدار، شخصی نیست که ثروت زیادی دارد بلکه فردی است که دید مثبتی به پول و تمکن مالی دارد. پدری که از نظر ذهنی ثروتمند است، میتواند به تقویت هوش مالی فرزندان خود بپردازد.
رابرت کیوساکی در کتاب معروف خود «پدر پولدار، پدر بی پول» به این اصول اشاره میکند که اگر دو کودک را در نظر بگیرید که در شرایط کاملا یکسان و در یک مدرسه بزرگ شوند، کودکی که پدر او به تقویت هوش مالی او پرداخته و تلاش کرده است که از کودکی به استقلال نسبی برسد، موفقیت بیشتری را تجربه خواهد کرد.
الگوهای ذهنی افراد موفق
رابطه داشتن با انسانهای موفق و استفاده از استراتژی آنها میتواند روند ثروتمند شدن ما را بیش از پیش سریعتر کند. افراد موفق و ثروتمند به خوبی میتوانند از منابع مختلف به تقویت پول خود بپردازند. فرض کنید برای یک سرمایهگذاری نیاز به 10 میلیون تومان دارید. اگر دارای هوش مالی بالایی باشید، باید بتوانید حدود 7 میلیون را از بانک و منابع دیگر تهیه کرده و تنها 3 میلیون و یا کمتر را از منابع خود خرج کنید.
افراد موفق دارای یک الگوی ذهنی ثابت هستند که طی آن با کمترین هزینه و سرمایه گذاری و با مشارکت دادن سرمایه دیگران به بیشترین رشد اقتصادی میرسند. سازمانهای موفق نیز از مدیران مالی و مشاوران خبره جهت کمترین ریسک مالی استفاده میکنند تا بتوانند سرمایه اصلی خود را در امنیت کامل قرار دهند. بهطور مثال در سالهای اخیر ادغام شرکتهای خودروسازی و همچنین برون سپاری شرکتهای اروپایی در کشورهای آسیایی مانند چین برای تولید قطعات خودرو، متاثر از این سیاست بوده است.
هیچ راه میانبری در کار نیست
هنگامی که از هوش مالی و سرمایه گذاری سخن به میان میآید بیشتر افراد به یاد روشهای زودبازده و سطحی میافتند که ادعا دارند پس از چند ماه میتوان به ثروت عظیمی رسید. روند سرمایه گذاری عبارت است از شناخت حیطه درست سرمایه گذاری به علاوه ریسک پذیر بودن، منعطف بودن و داشتن صبر و پشتکار. پس از این مراحل، دانههایی که برای سرمایه گذاری کاشتید را برداشت خواهید کرد و درآمد پایدار، پاداش بردباری و حرکت صحیح شما در زندگی مالی خواهد بود.
تست هوش اقتصادی
همان طور که قبلا هم اشاره کردیم، هوش مالی هم مانند دیگر هوش های انسان، هم قابل ارزیابی و هم قابل پرورش است. پرورش آن، کار سختی نیست. برای این کار ابتدا باید شرایط و کیفیت هوش مالی کنونی خود را بسنجید و بر اساس الگوهای مناسب، تغییراتی در ذهن و ضمیر خود ایجاد کنید. در سایت خانه ما، پرسشنامه ای برای ارزیابی هوش و شخصیت مالی تدارک دیده ایم که می توانید با تکمیل تست هوش مالی ، ارزیابی کلی ای درباره شخصیت مالی خود داشته باشید.
دیدگاه شما