شکست به زیر کانال نزولی


نمودار BTC/USD

معامله در جهت شکست سطوح

منظور از معامله در جهت شکست سطح چیست؟

یکی از راه‌های بهبود روش معاملاتی شکست سطح این است که همواره در روند حرکت قیمت در فارکس معامله کنید. به بیانی ساده، یعنی معامله کردن در جهت عبور قیمت از یک کف یا سقف مشخص. اصل معامله کردن به این روش به همین ترتیب است و همانطور که خواهید دید، روش بسیار ساده‌ای است. معمولا معامله‌گران یک محدوده حرکتی قیمت را شناسایی می‌کنند که در آن قیمت مرتب بین یک کف و سقف در حال نوسان است. در این حالت وقتی قیمت از بالا یا پایین این محدوده خارج شود، در آن جهت وارد معامله می‌شوند.

یکی از عوامل تاثیرگذار در میزان موفقیت این روش معاملاتی، نحوه شناسایی مناطق رِنج (Range) است. تشخیص درست این نواحی، شما را یک گام به موفقیت نزدیک‌تر شکست به زیر کانال نزولی می‌کند. بعضی روش‌های کلاسیک برای شناسایی مناطق رِنج براساس تشخیص کف و سقف‌‌های قیمتی در یک بازه زمانی معین است. مانند کف و سقف‌های روزانه در طول یک بازه ۲۰ روزه. ۲۰ روز معاملاتی گذشته تقریبا معادل یک ماه است. یا اینکه اگر در تایم‌فریم‌های پایین‌تر معامله می‌کنید، می‌توانید کف و سقف‌های قیمتی روز گذشته را مد نظر قرار دهید.

نکته مهم بعد از شناسایی منطقه رِنج قیمتی این است که سطوح حمایتی و مقاومتی که آن منطقه را در بر می‌گیرند را تشخیص دهید. حال قدری عمیق‌تر موضوع را بررسی می‌کنیم.

شکست سطح در طول روند

همواره در طول روند معامله کنید. در این حالت به دنبال حرکتی سریع پس از یک جمع‌شدگی خواهیم بود که یک منطقه رِنج کوچک را تشکیل می‌دهد. در این هنگام، پس از اینکه نمودار قیمت از ناحیه رِنج در جهت روند خارج شد، وارد معامله می‌شویم. با این روش در جهت مومنتوم بازار معامله می‌کنیم و احتمال بسیار بیشتری برای موفقیت معامله وجود دارد.

معامله در جهت شکست سطوح

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که قیمت پیش از اینکه مومنتوم کاهش یابد، به سرعت به سمت بالا حرکت می‌کند و سپس در یک منطقه متوقف می‌شود. در این ناحیه قیمت بین سقف و کف‌های مشخصی محصور شده است. در این مرحله، با علم به صعودی بودن روند، پیش‌بینی می‌کنیم که قیمت از سطح فوقانی این ناحیه خارج می‌شود. بنابراین، یک سفارش خرید بالای این ناحیه ثبت می‌کنیم. سپس حد ضرر معامله را در سمت مخالف این منطقه قرار می‌دهیم (اگر روند نزولی بود، یک سفارش فروش زیر منطقه رِنج ثبت می‌کردیم و حد ضرر معامله را بالای آن ناحیه قرار می‌دادیم). حد سود معامله حداقل به اندازه دو برابر حد ضرر خواهد بود، یعنی دو برابر عرض منطقه رِنج.

انتظار برای بسته شدن کندل

معامله در جهت شکست سطوح- candle close

نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم، نحوه ورود به معامله پس از شکست سطح است. بسیاری از معامله‌گران به محضی که قیمت از حدود منطقه رِنج خارج می‌شود و پیش از بسته شدن کندل، وارد معامله می‌شوند. اما معامله کردن به این طریق ریسک بسیار بالایی دارد. چرا که ممکن است شکست سطح از نوع کاذب باشد و قیمت مجددا به داخل ناحیه رِنج بازگردد. به منظور افزایش احتمال موفقیت معاملات، تنها زمانی به معامله ورود می‌کنیم که یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. بنابراین، در این مثال برای ورود به معامله، لازم است یک کندل بالای ناحیه رِنج بسته شود. برعکس، برای ورود به معامله فروش در شرایط روند نزولی، لازم است یک کندل زیر منطقه رِنج بسته شود.

استفاده از اندیکاتورها

می‌توان از بعضی اندیکاتورها به منظور تشخیص مناطق رِنج و شکست آن‌ها استفاده نمود. یکی از بهترین اندیکاتورها برای این منظور، اندیکاتور بولینجر باند (نوارهای بولینجر) است. اصولا اندیکاتور بولینجر باند ابزار بسیار خوبی برای نشان دادن جهت روند بازار و همچنین نوسانات آن محسوب می‌شود. نوار میانی این اندیکاتور، یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) با دوره زمانی ۲۰ است و نوارهای فوقانی و تحتانی به ترتیب انحراف معیار بالایی و پایینی از مقدار میانگین را نشان می‌دهند. بسیاری افراد به این صورت از بولینجر باند استفاده می‌کنند که با عبور قیمت از یکی از نوارهای بالایی یا پایینی، وارد معامله می‌شوند. اما این روش برای معامله مناسب نیست، چرا که اغلب اوقات قیمت پس از عبور از نوارهای اندیکاتور بولینجر باند، مجددا به داخل محدوده نوارها بازمی‌گردد.

در عوض باید اندیکاتور بولینجر باند را با درکی که از سطوح حمایتی و مقاومتی داریم، ترکیب کنیم. به این طریق، احتمال بهره بردن از حرکت قیمت افزایش پیدا می‌کند. با این روش، در ابتدا به دنبال یک منطقه رِنج در بازار هستیم که در آن محدوده، قیمت بین یک کف و سقف در نوسان است. این منطقه را می‌توان به وضوح با استفاده از اندیکاتور بولینجر باند شناسایی نمود، به این دلیل که این اندیکاتور در مناطق رِنج تقریبا بصورت صاف حرکت می‌کند و قیمت بین دو نوار آن بالا و پایین می‌رود. در این مرحله باید عبور قیمت از یکی از مرزهای بالایی یا پایینی منطقه رِنج و همچنین خروج قیمت از باندهای بولینجر را تشخیص دهیم، تا به این ترتیب سیگنالی مبنی بر تغییر مومنتوم دریافت کنیم.

معامله در جهت شکست سطوح

در مثال بالا مشاهده می‌کنید که قیمت در یک منطقه رِنج، بین یک کف و سقف محصور شده است. بعلاوه، قیمت در این ناحیه داخل بولینجر باند نیز قرار گرفته و بین نوارهای بالایی و پایینی آن نوسان می‌کند. همچنین ملاحظه می‌کنید که در این ناحیه، بولینجر باند به سمت بالا یا پایین حرکت نمی‌کند، بلکه بصورت صاف و خنثی تشکیل می‌شود (که این نشان از کاهش مومنتوم بازار دارد).

در اینجا دو نکته حائز اهمیت است. اولا، قیمت از کف منطقه رِنج عبور کرده و ثانیا، قیمت از نوار پایینی اندیکاتور بولینجر باند نیز خارج شده است. همزمانی این دو نکته، شکست نزولی منطقه رِنج را تایید می‌کند. در این مرحله پس از اینکه یک کندل زیر ناحیه رِنج و زیر نوار تحتانی بولینجر باند بسته شد، برای ورود به معامله فروش اقدام می‌کنیم.

پیش از این به اهمیت انتظار برای بسته شدن یک کندل خارج از منطقه رِنج و اجتناب از شکست‌های کاذب صحبت کردیم. در مثال فوق به وضوح مشاهده می‌کنید که چرا این نکته در معامله‌ کردن به این روش از اهمیت بالایی برخوردار است. در این نمونه، قیمت برای لحظه‌ای از سقف منطقه رِنج عبور کرده است، اما در ادامه به داخل ناحیه بازگشته و از کف این منطقه خارج شده است. اگر به محض شکست منطقه رِنج از جانب سقف، اقدام به خرید می‌کردیم، حد ضرر معامله فعال می‌شد. در حالیکه صبر کردن برای بسته شدن کندلی که منجر به شکست منطقه رِنج می‌شود، ما را از چنین خطاهایی حفظ می‌کند.

مناطق رِنج داینامیک

تا اینجا به چگونگی معامله کردن با استفاده از شکست مناطق رِنج استاتیک پرداختیم، یعنی مناطق رِنجی که بین یک کف و سقف افقی محصور هستند. اما می‌توان از شکست نواحی رِنج داینامیک نیز بهره برد. منظور از نواحی رِنج داینامیک، مناطقی مانند کانال‌های قیمتی هستند. کانال‌ها هنگامی تشکیل می‌شوند که قیمت بین دو خط روند همسان که حکم مقاومت و حمایت را دارند، نوسان می‌کند. به منظور شناسایی کانال‌ها، در ابتدا یک خط روند رسم می‌کنیم و سپس دقیقا مشابه همان را برای سمت دیگر قیمت قرار می‌دهیم.

معامله در جهت شکست سطوح

در مثال بالا یک خط روند نزولی واضح را مشاهده می‌کنید که یک سقف بالاتر را به یک سقف پایین‌تر متصل کرده است. حال می‌توانیم یک کُپی از این خط روند را به سمت زیرین قیمت انتقال دهیم و همانطور که ملاحظه می‌کنید، کف‌های قیمتی کاملا روی آن قرار گرفته‌اند. بنابراین، در اینجا شاهد یک کانال نزولی هستیم که قیمت بین خطوط روند بالایی و پایینی آن نوسان می‌کند. هنگامی که متوجه شکل‌گیری یک کانال قیمتی مشابه این مثال شدیم، می‌توانیم منتظر بمانیم قیمت ازکانال خارج شود و یک فرصت معامله در خلاف جهت مسیر فعلی آن ایجاد شود. در این مثال مشاهده می‌کنید که قیمت پس از اینکه بیش از یک ماه داخل این کانال باقی مانده، در نهایت از سمت فوقانی آن خارج شده و به سمت بالا صعود کرده است.

شکست کانال‌های قیمتی فرصت بسیار خوبی برای معامله کردن و بهره بردن از تغییر روندها ایجاد می‌کنند. روش معامله کردن با استفاده از شکست کانال‌ها، دقیقا مشابه روش شکست مناطق رِنج معمولی است. به این صورت که صبر می‌کنیم یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. در این مثال ملاحظه می‌کنید که قیمت با یک کندل صعودی بزرگ از این ناحیه رِنج خارج شده و این کندل بالای سطح مقاومتی کانال نزولی بسته شده و فرصت معامله خرید را ایجاد کرده است.

به منظور افزایش احتمال موفقیت معامله کردن در هنگام شکست سطح کانال‌های قیمتی، می‌توان از اندیکاتورهایی برای تعیین نقاط بالقوه تغییر روند استفاده نمود. اندیکاتوری مانند RSI می‌تواند نشان دهد که مومنتوم بازار داخل کانال قیمتی کاهش یافته و آماده تغییر روند است. یک مرتبه دیگر مثال فوق را با اندیکاتور RSI بررسی می‌کنیم و می‌توانیم وقوع یک دایورجنس صعودی را تشخیص دهیم.

باید تا کنون با عبارت دایورجنس آشنا شده باشید، اما محض اطمینان اشاره می‌کنیم که دایورجنس زمانی رخ می‌دهد که حرکات قیمت با اندیکاتور همخوانی نداشته باشد.

معامله در جهت شکست سطوح

در مثال بالا مشاهده می‌کنید که قیمت در یک روند نزولی و داخل کانال حرکت می‌کند. اما در این نقطه اندیکاتور کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند که نشان از کاهش مومنتوم نزولی دارد. بنابراین، هرگاه یک کانال قیمتی را تشخیص دادیم، می‌توانیم به اندیکاتور RSI توجه کنیم و منتظر وقوع دایورجنس بمانیم. در این هنگام می‌دانیم که تغییر روند محتمل است و می‌توانیم با دقت بیشتری برای ایجاد فرصت معاملاتی صبر کنیم.

همانطور که در مورد معامله کردن با شکست مناطق رِنج در جهت روند گفته شد، بهترین کاربرد این استراتژی نیز زمانی است که کانال بصورت یک اصلاح در طول یک روند شکل بگیرد. در این حالت، شکست کانال سیگنالی مبنی بر ادامه روند را صادر می‌کند. این روش معامله کردن مناطق رِنج می‌تواند راهکار بسیار قدرتمندی برای هم‌جهت شدن با روند بازار در نقطه مناسب باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

مفهوم حمایت‌ (Support) و مقاومت‌ (Resistance) در تحلیل تکنیکال جزو اصول ابتدایی است که هر معامله‌گری باید با آن‌ها کاملا آشنا باشد. شاید کلماتی مانند گاوها (Bulls)، خرس‌ها (Bears) و یا کشمکش مداوم بین خریداران و فروشندگان به گوشتان خورده باشد که خط مقدم نبرد آن‌ها در خطوط حمایت و مقاومت تحقق می‌یابد.

حمایت‌ها که به صورت خطوط یا محدوده‌هایی نمایش داده می‌شوند، در واقع نقاطی را مشخص می‌کنند که دارایی مورد مبادله با افزایش تقاضا مواجه می‌شود و فروشنده‌ای در قیمت‌های پایین‌تر از سطوح حمایتی وجود ندارد. همچنین در خطوط یا محدوده‌های مقاومتی، بازار از عرضه دارایی مورد مبادله اشباع می‌شود و به اصطلاح سفارش خریداران پایین‌تر از مقاومت است. در نمودار زیر که مربوط به بیت کوین است، محدوده‌های حمایتی و مقاومتی مشخص شده‌اند:

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

نمودار BTC/USD

این نمودار تغییرات قیمت بیت کوین را در سال ۲۰۱۵ نشان می‌دهد. محدوده ۲۹۸ تا ۳۱۵ دلار در سال ۲۰۱۵، محدوده مقاومتی شدیدی برای بیت کوین بود؛ بطوریکه بیت کوین چند بار برای عبور از این محدوده در این سال تلاش کرد و با شکست مواجه شد. همچنین در همین سال محدوده ۲۱۴ تا ۲۲۰ دلار برای بیت کوین نقش یک محدوده حمایتی مهم را ایفا کرد، بطوریکه قیمت پس از شکسته شدن این محدوده بی‌ثبات بود و تقاضای شدیدی برای آن بوجود می‌آمد.

پس از شکسته شدن محدوده مقاومتی در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۵، قیمت بیت کوین بر روی محدوده مقاومتی تثبیت شد و محدوده بزرگ زرد رنگ که در بازه زمانی ۱۰ ماهه نقش مقاومتی برای بیت کوین ایفا کرده بود، به محدوده حمایتی جدید تبدیل شد و از ریزش قیمت در ماه نوامبر ۲۰۱۵ به زیر این محدوده جلوگیری کرد. پس از شکسته شدن محدوده مقاومتی اصلی، روند بلندمدت صعودی بیت کوین آغاز شد. همانطور که در بخش‌های قبلی هم گفته شد، تریدرها معمولا قیمت بسته شده هر کندل را در نظر می‌گیرند و با توجه به این قیمت سطوح حمایتی و مقاومتی را تعیین و شکست حمایتی و مقاومتی را تایید می‌کنند.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

نمودار ICX/BTC

در این نمودار خط روند جفت ارز ICX/BTC را مشاهده می‌کنید که از اواخر آوریل تا آگوست ۲۰۱۸ به طول انجامیده است. آیکون چندین بار برای شکستن خط روند نزولی تلاش کرده که هربار با شکست مواجه شده است. تا اینکه در اواخر آگوست موفق به شکست خط روند نزولی شد و پس از آن رشد نسبتا قابل توجهی را برای چند هفته آینده تجربه کرد.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

نمودار LTC/USD

این نمودار لایت کوین را از اواخر ژوئن تا اوایل آگوست ۲۰۱۸ نشان می‌دهد. حمایت شکل گرفته در اوایل ماه آگوست شکسته شده و سبب خروج لایت کوین از روند صعودی میان‌مدت می‌شود. در ادامه پس از پولبک به خط روند صعودی، لایت کوین در روند نزولی قرار می‌گیرد. پولبک (Pull Back): آخرین بار که پس از شکسته شدن خطوط حمایت و مقاومت، قیمت دوباره به سوی این خطوط باز می‌گردد و با عدم موفقیت در شکستن دوباره آن، به روند جدید خود ادامه می‌دهد.

کانال قیمتی

کانال‌ها از خطوط روند حمایت و مقاومتی موازی تشکیل شده‌اند که نوسان قیمت را در محدوده‌ای مشخص می‌کنند. خط روند بالایی مجموعه‌ای از سقف‌ها و خط روند پایینی مجموعه‌ای از کف‌های متصل به هم را نشان می‌دهد. کانال‌ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می‌شوند.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید

خروج از کانال‌های قیمتی در کانال‌های صعودی به شکل زیر اتفاق می‌افتد. این اتفاق برای کانال‌های نزولی نیز دقیقا به همین صورت و در جهت عکس اتفاق می‌افتد. همچنین استفاده از خطوط حمایتی و مقامتی در نمودارهای لگاریتمی نیز رایج است. برای مثال به نمودار اتریوم در چند سال اخیر نگاه کنید:

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

خطوط حمایتی و مقاومتی بلندمدت جفت ارز اتریوم (ETH) و دلار (USD) در حالت لگاریتمی به خوبی قابل مشاهده است. اتریوم با شکست حمایتی در ماه آگوست ۲۰۱۸، از کانال صعودی بلندمدت خود خارج شد. با تشخیص خطوط روند و سطوح حمایتی و مقاومتی، می‌توان حداکثر یا حداقلی برای قیمت در آینده تخمین زد و نقاط احتمالی برای اتمام روند قبلی و شروع روند جدید را تشخیص داد.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ حمایت و مقاومت – بخش پنجم

نمودار ETH/USD

الگوی کانال صعودی یا گاوی

الگوی کانال صعودی یا گاوی

الگوی کانال صعودی یا گاوی یک الگوی نمودار ادامه‌دار (از یک روند) است. یک کانال صعودی یا گاوی از دو خط صعودی موازی تشکیل شده است. قیمت بین این دو خط موازی پیشرفت می‌کند. خط بالایی «خط مقاومت» و خط پایین «خط حمایت» نام دارد.

الگوی کانال چیست؟

پیش از آن که الگوی کانال صعودی را کامل‌تر شرح بدهیم باید ابتدا بدانیم «الگوی کانال» چیست.

الگوی کانال که به عنوان کانال قیمت نیز شناخته می‌شود، یک ابزار تحلیل تکنیکال است که روی روند گرایش‌های بازار سرمایه‌گذاری می‌کند. این یک الگوی ادامه‌دار است که جهش قیمت‌ها را بین خطوط موازی مقاومت و حمایت نشان می‌دهد. خط روند پایین نشان‌دهنده حمایت و خط روند بالا نشان‌دهنده مقاومت است.

خطوط موازی مقاومت و حمایت می‌توانند شیب‌دار به سمت پایین (تشکیل کانال سقوط)، شیب‌دار به سمت بالا (تشکیل کانال صعود)، یا به صورت افقی باشند. مزیت اصلی الگوی کانال این است که با هر بازه زمانی معاملاتی بدون در نظر گرفتن شورت یا لانگ بودن پوزیشن کار می‌کند.

الگوی کانال صعودی یا گاوی چیست؟

یک الگوی کانال صعودی یا گاوی زمانی شکل می‌گیرد که قیمت بالاترین سطح در ادامه‌ی پایین‌ترین سطح و رو به پیشرفت باشد. قیمت در خطوط حمایت و مقاومت کانال باقی می‌ماند. تا زمانی که قیمت ها به رشد خود ادامه دهند و در محدوده کانال معامله شوند، روند صعودی باقی می‌ماند.

زمانی که قیمت‌ها از خط کانال مقاومت کمتر می‌شود، نشان‌دهنده تغییر روند است. البته شکست زیر خط حمایت بیشتر نشان از تغییر روند دارد. شکست بالای خط کانال مقاومت نشان‌دهنده ادامه روند صعودی است.

هر یک از این خطوط باید حداقل دو بار تماس داشته باشد تا الگو شکل بگیرد.

نکته: به خطی «معتبر» گفته می‌شود که نمودار قیمت آن حداقل 3 بار خط حمایت یا مقاومت را لمس کند.

اگر نمودار قیمت حداقل 3 بار خط حمایت و دو بار خط مقاومت (یا برعکس) را لمس کند، الگوی کانال صعودی معتبر درنظر گرفته می‌شود.

الگوی کانال صعودی (و معکوس آن: کانال نزولی) رایج‌ترین الگوی نمودار است. این الگو در تحلیل تکنیکال بیشترین استفاده را دارد. حرکت این الگو صعودی است و تا زمانی که خط حمایت شکسته نشود (خروج از کانال)، می‌تواند ادامه پیدا کند.

الگوی کانال صعودی یا گاوی چیست؟

نکاتی درباره الگوی کانال صعودی

– در یک کانال صعودی، باز کردن شورت پوزیشن (برای فروش) در تماس با مرز بالایی (خط مقاومت کانال) توصیه نمی‌شود. از آنجایی که روند فعلی صعودی است، تنها هدف بازگشت به مرز پایین (خط حمایت کانال) است. پس از بازگشت به خط حمایت کانال صعودی، لانگ پوزیشن (برای خرید) را انتخاب کنید.

– آمارها نشان می‌دهد که خروج کانال‌های صعودی بیشتر در چهارمین تماس با خط حمایت رخ می‌دهد. با این حال، درصد خروجی آماری در تماس چهارم کم است. بنابراین توصیه نمی‌شود زمانی که قیمت برای چهارمین بار مماس با خط حمایت می‌شود، خروج از کانال صعودی را هدف قرار دهید.

چگونه با استفاده از الگوی کانال صعودی معامله کنیم؟

در یک الگوی کانال صعودی، زمانی که قیمت ها خط روند حمایت را لمس می‌کنند، بعضی از تریدرها دست به خرید می‌زنند. تحلیل‌گران تکنیکال توصیه می‌کنند زمانی که قیمت زیر خط پایینی یک کانال صعودی می‌رسد، از یک شورت پوزیشن استفاده کنید. از سوی دیگر، زمانی که قیمت به خط کانال بالایی می‌رسد و آن را میشکند، باز کردن یک لانگ پوزیشن گزینه مناسبی است. تریدرها می‌توانند استاپ لاس را کمی زیر یا بالای خط پایین قرار دهند تا در سمت امن ماجرا باشند و اگر قیمت به طور ناگهانی جهت خود را تغییر داد، از ضرر جلوگیری کنند.

کانالیزه کردن نمودار

کانالیزه کردن نمودار یکی از پرکاربرد‌‌ترین و در عین حال ابتدایی‌ترین کار‌هایی است که توسط تحلیل‌گران تکنیکال انجام‌ می‌شود. اگر با کانالیزه کردن آشنا نیستید حتما در دروه آموزش پرایس اکشن شرکت کنید.

کانال‌های قیمتی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سهم به دلیل کشمکش بین نیرو‌های عرضه و تقاضا بین دو خط موازی با یکدیگر در حرکت باشند در این حالت‌ها می‌توان با رسم کانال از آن‌ها در تحلیل‌های خود استفاده برد.

تحلیل‌گران تکنیکال همیشه به‌دنبال الگو‌ها، تعیین روند و خطوط حمایت و مقاومت در چارت‌های قیمتی هستند تا با استفاده شکست به زیر کانال نزولی از آن‌ها بتوانند آینده سهم‌ها را پیش‌بینی کرده و بر مبنای آن اقدام به معامله کنند.

یکی از استفاده‌هایی که از این کانال‌های قیمتی صورت می‌گیرد تعیین نقاط شکست و مشخص کردن نقاط ورود و خروج به سهم می‌باشد.

ترسیم کانال‌های قیمتی

کانال‌های قیمتی به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می‌شوند ولی نحوه رسم آن‌ها با یک‌دیگر تفاوتی ندارد.

برای رسم این کانال‌ها ما به دو خط تقریبا موازی نیاز داریم. یک خط همان خط روند ما می‌باشد که برای رسم آن نیاز به حداقل دو نقطه داریم ولی برای رسم خط موازی با خط روند تنها وجود یک نقطه به شرح زیر کافی‌ است.

هر چه تعداد برخورد قیمت با این خطوط بیشتر شود اعتبار خط و در نتیجه اعتبار کانال افزایش پیدا می‌کند. برای رسم کانال‌های موازی در ایزی‌چارت ابزار رسمی به همین نام وجود دارد که می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید.

خط روند چیست؟

کانال واقعی

زمانی که قیمت در محدوده دو خط موازی به گونه ای نوسان کند که دو تماس در بالای نمودار و دو تماس در پایین نمودار داشته باشیم میتوان گفت که کانال واقعی تشکیل شده است.

در این کانال می توانیم در محدوده کف کانال خریدار سهم و در محدوده سقف کانال فروشنده سهم باشیم.

ساختار کانالیزه صعودی

در ساختار کانالیزه صعودی استراتژی باید خرید در کف کانال و فروش در سقف کانال باشد. پس از رسم خط روند، نقطه‌ای که در آن بازه نشان‌دهنده بیشترین قیمت است را در نظر گرفته و خطی موازی خط روند رسم کرده که آن نقطه را نیز در بر بگیرد.

اما باید توجه داشت که چون روند صعودی است امکان بالا رفتن قیمت در بازه میان مدت نیز وجود دارد پس بهتر است حجم های فروش در این محدوده بالا نباشد.

کانالیزه

نمودار زیر مربوط به کانال صعودی است.

کانالیزه

ساختار کانالیزه نزولی

در ساختار کانالیزه نزولی بهترین استراتژی فروش در سقف کانال می باشد. البته در بازار سرمایه ایران فعلا امکان موقعیت فروش با قصد کسب سود وجود ندارد ولی در سایر بازارهای مالی که دو طرفه هست میتوان اینگونه معاملات را انجام داد.

ا برای رسم آن‌ها ابتدا باید خط روند را رسم کرده و سپس پایین‌ترین نقطه در آن بازه را در نظر گرفته تا خط کانال را رسم کنیم.

در ساختار کانالیزه نزولی بهتر است با احتیاط فراوان به خرید اقدام کنیم هر چند توجیهی برای این کار نیز وجود ندارد.

کانالیزه

نمودار زیر مربوط به کانال نزولی است.

ساختار کانالیزه خنثی

در ساختار کانالیزه خنثی بهترین استرانژی برای معامله خرید در کف کانال و فروش در سقف کانال می باشد تا زمانی که نمودار پرقدرت کانال خود را رو به بالا بشکند که پس از آن میتوان به موقعیت معاملاتی جدید در بازار فکر کرد.

در یک کانال خنثی قیمت بین دو خط افقی موازی در نوسان است و استراتژی خرید در کف و فروش در سقف می‌تواند ایده خوبی باشد تا زمانی‌که قیمت، کانال را در یکی از دو طرف شکسته و از حالت خنثی به حالت صعودی و یا نزولی تبدیل شود.

نمودار زیر مربوط به کانال خنثی است.

کانالیزه خنثی

نکات مربوط به انواع کانال‌ها

در تمامی سه مدل کانال ذکر شده، خط پایین کانال حکم یک حمایت و خط بالایی آن نقش یک مقاومت را برای قیمت بازی می‌کند.

هیچ کانال یا روندی قرار نیست برای همیشه ادامه داشته باشد و سرانجام در یکی از برخوردهای قیمت با کف یا سقف کانال آن ها شکسته می‌شوند و قیمت از کانال خارج می‌گردد.

در هنگام شکست این خطوط ما انتظار حرکت قیمت در مسیر شکست را از سهم داریم پس شکست این کانال‌ها هم می‌تواند یک استراتژی معاملاتی برای ما باشد و در هنگام شکست با توجه به اینکه خط حمایت شکسته شده یا خط مقاومت در موقعیت معاملاتی صحیح قرار بگیریم.

در یک کانال یکی از حرکت‌هایی که نشان‌دهنده شکست آن است عدم نوسان کامل قیمت می‌باشد، به‌ این معنا که قیمت در نوسان‌های خود به صورت کامل به سمت یکی از خط‌های کانال حرکت نمی‌کند و در میانه راه باز می‌گردد.

این حرکت زنگ هشداری برای شکست خط مقابل خطی می‌باشد که قیمت در نوسان‌های خود آن را لمس نمی‌کند.

در هنگام شکست کانال انتظار می‌رود کانال در جهت شکست به اندازه پهنای آن حرکت کند. به شکل زیر توجه کنید:

استفاده از کانال‌های قیمتی در کنار سادگی و کارایی، مانند سایر تحلیل‌ها نتیجه قطعی نمی‌دهند. به این دلیل که در حرکت یک قیمت عوامل متعددی تاثیرگذار هستند.

پس استفاده از چند الگو و یا اندیکاتور همیشه بهتر از استفاده از یک الگو می‌باشد و ریسک معاملات ما را کاهش و در نتیجه میانگین سودآوری معاملات را بهبود می‌بخشد.

آموزش نحوه ترسیم یک کانال در پلتفرم تریدینگ ویو

پلتفرم تریدینگ ویو یکی از پلتفرم‌های معروف برای مشاهده و تحلیل نمودارهای قیمتی است که تمامی ابزار تحلیل تکنیکال را در خود جای داده است.

برای مشاهده نمودار قیمت سهام بورس ایران می‌توانید به سایت رهاورد مراجعه کنید. شما در نرم افزارهای مختلف، کانال‌ها را صرفا با دو خط موازی می‌توانید ترسیم کنید و اینکار بسیار راحت است.

اما ابزاری در تریدینگ ویو است که به کمک آن به راحتی می‌توانید کانال‌ها را بر روی چارت قیمت رسم کنید. برای این منظور به منوی ابزار سمت چپ مراجعه کنید و گزینه Parallel Channel را انتخاب کنید.

سپس نشانگر موس را در نقطه اول (پیوت ۱) بگذارید و کلیک کنید و آن را از نقطه دوم امتداد دهید و دوباره کلیک کنید و سپس به سمت بالا بکشید تا کانال باز شود. با کمی دستکاری خطوط کانال، می‌توانید به راحتی آن را روی نمودار فیکس کنید.پ

نکات مهم زیر را در مورد ترسیم کانال‌های روند به خاطر بسپارید:

  • هنگام ترسیم یک کانال روند ، هر دو خط روند باید موازی یکدیگر باشند.
  • به طور کلی ، کف کانال روند “منطقه خرید” و سقف کانال روند “منطقه فروش” در نظر گرفته می شود.
  • همچون ترسیم خطوط روند ، هرگز قیمت را به کانال هایی که ترسیم می کنید، نخورانید!
  • اگر دو خط کانال با هم زاویه داشته باشند این یک کانال ایده آل نیست و می تواند منجر به معاملات بد شود.
  • وقتی چنین اتفاقی می افتد ، این الگوی نمودار دیگر یک کانال روند نیست بلکه یک مثلث است.
  • با وجود این ، لازم نیست کانال های روند کاملاً موازی باشند. همانطور که ۱۰۰٪ حرکات قیمتی نباید در داخل کانال باشد.
  • یک اشتباه رایج که بسیاری از معامله گران مرتکب می شوند این است که آنها فقط به دنبال الگوهای قیمتی دقیقآ مشابه تعاریف کتابی می گردند!
  • آنها اطلاعات مهمی که حرکات قیمتی در خود دارد را از دست می دهند و چشم خود را بر روی سایر نشانه های مهم می بندند.

اعتبار کانال در تحلیل تکنیکال کانالیزه

سوالی که در رسم کانال در تحلیل تکنیکال پیش می‌آید این است که به چند نقطه برای انجام این کار نیازمندیم. زمانی که می‌خواهیم کانالی معتبر ترسیم کنیم، به پنج نقطه نیاز داریم. به این ترتیب می‌توانیم استراتژی‌های مختلفی را بر اساس کانال ترسیمی پیاده کنیم.

ا لبته بهتر است به این مطلب هم اشاره کنیم که برخی معتقدند با در دست داشتن چهار نقطه نیز می‌توان کانال را ترسیم کرد. اما نکته این‌جاست که هر چه تعداد نقاط بیشتر باشد، به اعتبار کانال ترسیمی نیز افزوده خواهد شد.

به عنوان یک نکته دیگر باید به این مسئله هم اشاره کرد که کانال‌هایی که شیب کم‌تری دارند معتبرتر از سایر کانال‌ها هستند. هم‌چنین به طور کلی هرچه سهم در مدت طولانی‌تری در کانال حرکت کند، این امر خبر از معتبرتر بودن کانال می‌دهد. در نتیجه می‌توان تثبیت روند سهم را از این مسئله برداشت کرد.

روند کانال قیمت به چه صورتی تشخیص داده می‌شود؟

آن‌چه که نشان‌دهنده صعودی یا نزولی بودن روند کانال است، شیب نمودار قیمت است. زمانی که کانال قیمت صعودی است این امر نشان‌دهنده وجود خط روندی با شیب مثبت و روبه بالاست. این مسئله نشان می‌دهد که روند قیمت به گونه‌ای است که شاهد افزایش قیمت در سهام هستیم.

اما زمانی که قیمت سهام روند نزولی را تجربه می‌کند، کانال نزولی خواهد بود. یعنی نمودار سهم با هر تغییر با افت قیمت مواجه می‌شود و از میزان ارزش دارایی کاسته می‌شود.

با این تفاسیر می‌توان دریافت که فایده استفاده از کانال در تحلیل تکنیکال چیست. خطوط حمایت و مقاومت که محدوده کانال را مشخص می‌کنند، می‌توانند سیگنال‌هایی صادر کنند.

به این ترتیب معامله‌گر می‌تواند از این سیگنال‌ها استفاده کند و سرمایه‌گذاری‌های سودآوری را بر این اساس انجام دهد. معامله‌گران علاوه بر توجه به شکست کانال، می‌توانند داخل کانال نیز به معامله بپردازند.

با خروج سهم از کانال چه اتفاقی می‌افتد؟

در چنین شرایطی دو حالت پدید می‌آید. سهم یا سقف کانال را می‌شکند یا کف آن را. اگر نمودار از سمت بالای کانال خارج شود، نشان‌دهنده حرکت صعودی است. به این ترتیب هدف قیمتی به اندازه عرض کانال خواهد بود.

اما زمانی که نمودار قیمت از کف کانال خارج شود، مشخص است که هدف قیمت به سمت پایین حرکت خواهد کرد. میزان آن مجددا به اندازه عرض کانال خواهد بود.

درک مفهوم کانال قیمت در تحلیل تکنیکال کانالیزه

کانال قیمت در تحلیل تکنیکال با وجود دو نیروی عرضه و تقاضا شکل می‌گیرد. میزان عرضه و تقاضاست که می‌تواند موجب ایجاد روند نزولی، صعودی یا خنثی شود. این دو نیرو می‌توانند کانال را در بلندمدت تشکیل دهند. زمانی که عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد، کانال نزولی خواهد بود.

اما اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد،‌ کانال یک روند صعودی را طی می‌کند. کانال‌ها در بازه‌های زمانی متفاوتی پدید می‌آیند. کانال قیمت می‌تواند در اوراق بهاداری نظیر معاملات آتی، صندوق‌ سرمایه‌گذاری، صندوق قابل معامله و سایر موارد نیز ایجاد شود.

تکنیکالیست‌ها از الگوهای نموداری بسیار استقبال می‌کنند. آن‌ها از این الگوها بهره می‌برند تا بتوانند در معاملات تصمیم‌گیری بهتری انجام دهند.

زمانی که پرایس اکشن در یک سهام، چند کف و سقف ایجاد کند که بتوان یک الگوی مشخص را به این روش تشخیص داد، با ترسیم این سقف‌ها و کف‌ها، کانال قیمت ایجاد می‌شود.

کاربردهای کانال در تحلیل تکنیکال کانالیزه

شکسته شدن یکی از دو خط اصلی کانال، نشانه تغییرات مهم در سهام است.

خط روند اصلی در کانال‌های صعودی خط کف کانال و در کانال‌های نزولی، خط سقف کانال است. اگر کانال صعودی در جهت نزولی شکسته شود، مفهوم آن ادامه روند قیمت در جهت مخالف کانال (یعنی نزولی)‌ است. کانالیزه

به این ترتیب برخی از معامله‌گران پس از برخورد نمودار قیمت با سقف کانال صعودی، اقدام به فروش می‌کنند. البته این احتمال نیز وجود دارد که کانال همسو با روند فعلی خود نیز شکسته شود و با شتاب بیشتر به روند کنونی‌اش ادامه دهد.

یکی دیگر از کاربردهای کانال این است که می‌توان بر اساس آن به ضعیف بودن روند پی برد. گاهی نمی‌توان کانال را به وسیله نقطه‌هایی که در سهم وجود دارد، ترسیم کرد . به این ترتیب این مسئله اخطاری است که خبر از ضعف روند می‌دهد.

تحلیل کانال قیمت کانالیزه

سرمایه‌گذاران معمولا بیشتر سود خود را از سهامی دریافت می‌کنند که مسیر قیمتی مشخصی را در کانال دنبال می‌کند. در روندهای صعودی با تشخیص موقعیت خرید صحیح می‌توان به سودهای فراوانی دسترسی پیدا کرد.

زمانی که کانال قیمت ترسیم می‌شود، سرمایه‌گذار چنین انتظار دارد که سهام با نزدیک شدن به محدوده پایین کانال، مجددا روندی صعودی را تجربه کند. چنین مسئله‌ای به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا سهام را در قیمت پایین خریداری و از این مسئله کسب سود کند.

در یک کانال صعودی، سرمایه‌گذاری که پیش‌بینی می‌کند سقف کانال شکسته خواهد شد، اقداماتی را با توجه به این امر در نظر می‌گیرد. شکست سقف کانال موجب افزایش قیمت دارایی می‌شود. به این ترتیب سهام‌دار دارایی‌های خود را نگهداری می‌کند تا بتواند سود بیشتری کسب کند.

اما زمانی که سهام در محدوده کانال نوسان کند و نتواند سقف را بشکند، می‌توان دارایی را فروخت. هم‌چنین می‌توان یک معامله شورت را هنگامی که قیمت در سقف کانال قرار دارد، انجام داد و به سود رسید.

منظور از شورت کردن آن است که معامله‌گر دارایی را در قیمتی مناسب بفروشد‌؛‌ به آن امید که بتواند در آینده و با ریزش سهم، آن را در قیمتی پایین‌تر خریداری کند.

آیا از کانال قیمت نزولی هم می‌توان سودآوری کرد؟

قطعا بله. هنر یک معامله‌گر آن است که دقیقا در شرایطی سودآوری کند که باقی افراد از آن عاجزند. در یک کانال نزولی، معامه‌گر مترصد آن است که به محض رسیدن قیمت به محدوده سقف کانال، معامله را شورت کند. کانالیزه

چنان‌چه قیمت به پایین کانال برسد و کمتر شود، سهام‌دار می‌تواند با خرید مجدد همان سهم در قیمت پایین‌تر به سود برسد.

به علاوه سهام‌دار می‌تواند در یک کانال نزولی، با پیش‌بینی شکست کانال در جهت صعودی، سهامی را خریداری کند. سپس با رشد قیمت، آن را به فروش برساند و کسب سود کند. کانالیزه

برخی از معامله‌گرانی که ریسک‌پذیرتر هستند، با استفاده از تحلیل تکنیکال در جهت مخالف روند حرکت می‌کنند. این امر بسیار خطرناک است و می‌تواند سهام‌دار را متضرر کند. طبیعی است که در صورت سودآوری، میزان سود نیز در این روش بسیار بالا خواهد بود. کانالیزه

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این شکست به زیر کانال نزولی الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار شکست به زیر کانال نزولی می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان شکست به زیر کانال نزولی می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.