برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
نقاط خروج از معامله
یکی از عوامل حیاتی بقای معاملهگران در بازار مالی، مدیریت سرمایه است. نواحی ورود و خروج از معامله، دو بخش اصلی یک استراتژی معاملاتی کامل میباشند. مدیریت ریسک معاملات در بازار سهام، در گرو تعیین نقاط خروج بهینه در شرایط سود و زیان است. به عبارت دیگر، در صورتی که حین ورود به موقعیت معاملاتی، برنامه خروج احتمالی ما مشخص نشده باشد؛ نمیتوان حجم معاملاتی منطقی تعیین نمود و در نتیجه عملاً قادر به مدیریت سرمایه خود نخواهیم بود. تعیین نقاط خروج از موقعیتهای معاملاتی، یکی از مهم ترین مهارتهای معاملهگری است که به باور برخی کارشناسان اهمیت این موضوع از نحوه ورود به معامله نیز بیشتر است زیرا، حتی اگر در بهترین زمان ممکن نیز وارد بازار شده باشیم؛ اما نتوانیم برای خروج از معامله تصمیم درستی اتخاذ کنیم، قطعاً معاملات پرسودی نخواهیم داشت!
به طور کلی معاملات در جهت مخالف روند حین خروج از معاملات، نتایجی جز سود، زیان و در مواقع نادری خنثی(نقطه سر به سر) در انتظار ما نیست. در واقع اگر پیش بینی ما صحیح بوده باشد؛ در نقطه احتمالی پایان روند بر اساس استراتژی معاملاتی، سهام را به فروش میرسانیم و در صورت اشتباه بودن دیدگاه ما نسبت به روند آتی سهم، در ناحیهای که دیگر امیدی برای بازگشت قیمتها وجود ندارد؛ با پذیرش زیان از معامله خود خارج میشویم. عموماً در بازار مالی، معاملهگران نقاط خروج خود را بر اساس روشهای نموداری یا سایر روشهای مبتنی بر تابلوی قیمت و متناسب با افق سرمایهگذاری خود تعیین میکنند که در مقالات بعدی بلاگ آسان بورس به شرح این اصول و ابزار تحلیلی میپردازیم. فلسفه اصلی تعیین نقاط خروج این است که در مواقع حرکات موافق بازار بتوانیم در ناحیه مناسبی از بازار خارج شده تا سود حاصل از معاملات از دست نرود و زمانی که بازار در جهت مخالف ما در حال پیشروی است؛ در بهترین نقاط ممکن دارایی خود را به فروش رسانده و از زیان بیشتر جلوگیری کنیم.
نقاط خروج از معامله در بازار مالی، به دو دسته کلی حد سود و حد زیان تقسیم میشوند؛ که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
حد سود چیست؟
ناحیه بهینه خروج از بازار حین حرکت قیمت در جهت موافق موقعیت معاملاتی و صحت پیش بینی را، اصطلاحاً حد سود مینامند. در درجه اول هدف از تعیین حد سود این است که بتوانیم بازدهی مورد انتظار از معاملات خود را محاسبه کنیم و همچنین برنامه از پیش تعیین شدهای برای فروش دارایی خود داشته باشیم تا، هنگام تصمیم برای خروج از معامله دچار طمع یا استرس نشده و در مواقع رسیدن به سود مد نظر، بدون هیچگونه اتلاف وقتی از معامله خارج شویم. تعیین حد سود پیش از ورود به معامله الزامی است زیرا، همگان میدانند روندهای بازار مالی پایدار نیستند و باید رویکردهای تدافعی حفاظت از سود داشته باشیم تا بازدهی مناسبی کسب کنیم.
حد سود به ما توانایی قیاس بین موقعیتهای معاملاتی مختلف را میدهد؛ تا از ورود به معاملاتی که پتانسیل سوددهی مناسبی ندارند، اجتناب نموده و در صورت وجود چندین موقعیت مناسب همزمان، بتوانیم از لحاظ بازده مورد انتظار، بهترین آنها را برگزینیم. گاهاً مشاهده میشود؛ معاملهگران تمرکز اصلی خود را بر نقطه ورود و حد ضرر گذاشته و توجه خاصی به تعیین حد سود ندارند. این رویکرد کاملاً اشتباه است زیرا، در این صورت شما برنامه خاصی برای خروج نداشته و تابع شرایط جاری بازار هستید. در چنین وضعیتی، اگر معاملهگر از تجربه و مهارت بالایی برخوردار نباشد؛ امکان از دست رفتن سودها و تبدیل معاملات موفق به موقعیتهای بازنده بسیار محتمل است. .
حد ضرر چیست؟
حد زیان در نقطه مقابل حد سود قرار دارد. نقطه خروج از بازار به هنگام پیشروی قیمت بر خلاف موقعیت معاملاتی، سطح توقف زیان یا حد ضرر نام دارد. به محض رسیدن قیمت به این ناحیه، معاملهگران باید سهام خود را به فروش برسانند زیرا، حد زیان نیز همانند حد سود یک رویکرد تدافعی در مقابل نوسانات بازار محسوب شده و هدف آن پیشگیری از وقوع زیان بیشتر است. تعیین و پایبندی به حدود زیان، یکی از نکات کلیدی سرمایهگذاری موفق در بازار مالی است. فردی که هیچگونه محدودیتی برای زیان خود قائل نباشد، قطعاً نمیتواند معاملات موفقی را تجربه کند!
در واقع معاملهگری بدون حد ضرر را میتوان به رانندگی عمدی با خودروی بدون ترمز تشبیه نمود که به احتمال خیلی زیاد منجر به مرگ سرنشینان آن خواهد شد. فایده اصلی حد ضرر این است که پیش از وقوع زیانهای سنگین و شرایط بحرانی به معاملهگر یادآوری میشود؛ در صورت شکست این ناحیه ممکن است هیچ نقطه توقفی برای بازار وجود نداشته باشد!
در مبحث تعیین ریسک معاملات نیز، حد ضرر نقش اساسی ایفا میکند. در صورتی که ما پیش از ورود به معامله، سطح توقف زیانی مشخص نکنیم، قادر به تعیین حجم بر اساس حداکثر ریسک، نخواهیم بود. ذکر این نکته الزامی است که هنگام تعیین و اعمال نقاط خروج از معامله در بورس سهام تهران، شرایط خاص این بازار نظیر محدودیت درصد نوسان مجاز روزانه و صفوف خرید و فروش را نیز در نظر بگیرید تا، با موقعیتهای غیر منتظرهای مواجه نشده و در تمام مواقع امکان اعمال تصمیمات معاملاتی خود را داشته باشید.
نقاط خروج ثابت یا متحرک
یکی از پندهای سرمایهگذاری رایج در بازار مالی این است که؛ ” ضررهایتان را محدود کرده و به سودهایتان اجازه پیشروی دهید “.
تأکید این جمله بر داشتن حد ضرر معقول و حد سود حداکثری اما قابل دسترس میباشد؛ تا در مواقع درست بودن تحلیلها، به بهترین نحو ممکن از شرایط بازار بهرهمند شوید. برخی معاملهگران مجرب و حرفهای، در عوض مقادیر ثابت حد سود و زیان، از نقاط خروج متحرک استفاده میکنند تا، بازدهی حداکثری و ریسک حداقلی داشته باشند. زمانی که بازار در مراحل ابتدایی طبق پیش بینی آنها عمل کند؛ با جابجایی حد ضرر خود در مسیر سوددهی، ریسک معاملات را تا نزدیکی صفر تقلیل داده و در ادامه بخشی از سود خود را نیز اصطلاحاً قفل می نمایند که در صورت حرکات بازگشتی احتمالی تمام سود آنها از بین نرفته باشد. همچنین زمانی که معاملاتشان در آستانه حد سود باشد؛ با تحلیل دقیق قدرت روند و شرایط حاکم بر بازار، اهداف سوددهی خود را در سطوح بالاتر قرار داده تا، از تمام پتانسیل موقعیت معاملاتی خود استفاده کرده باشند.
تعیین حد سود و زیان و اعمال آنها در جریان معاملهگری، روشهای مختلفی دارد که هر سرمایهگذار باید بر اساس مهارت کاری خود بهترین روش را برگزیند.
معاملات در جهت مخالف روند
اشتباهات مهم تجاری که می تواند حساب Raceoption شما را منفجر کند
تجارت معامله خطر کردن است. گاهی ممکن است همه چیز را از دست بدهید. و اگر برای شما اتفاق افتاده باشد ، شما تنها نیستید. اما فقط تعداد کمی از داستان های خود را به اشتراک می گذارند زیر.
یک زبان را انتخاب کنید
دسته محبوب
اخبار محبوب
نحوه تماس با پشتیبانی Raceoption
نحوه ثبت نام و تأیید حساب در Raceoption
نحوه برداشت و واریز پول در Raceoption
آخرین خبرها
نحوه ثبت نام و تجارت CFD / Forex در Raceoption
نحوه ثبت نام و تأیید حساب در Raceoption
Raceoption پشتیبانی چند زبانه
این نشریه یک ارتباط بازاریابی است و به منزله مشاوره یا تحقیق در مورد سرمایه گذاری نیست. محتوای آن بیانگر دیدگاه های عمومی متخصصان ما است و شرایط شخصی ، تجربه سرمایه گذاری یا وضعیت مالی فعلی خوانندگان را در نظر نمی گیرد.
اعلان خطر عمومی: تجارت شامل سرمایه گذاری با ریسک بالا است. سرمایه هایی را که آماده از دست دادن آنها نیستید سرمایه گذاری نکنید. قبل از شروع ، توصیه می کنیم با قوانین و شرایط تجارت مشخص شده در سایت ما آشنا شوید. هرگونه مثال ، راهنمایی ، استراتژی و دستورالعمل در سایت توصیه های تجاری نیست و از نظر قانونی الزام آور نیست. تاجران تصمیمات خود را به طور مستقل می گیرند و این شرکت مسئولیتی در قبال آنها بر عهده نمی گیرد. قرارداد خدمات در قلمرو دولت مستقل سنت وینسنت و گرنادین منعقد می شود. خدمات این شرکت در قلمرو دولت مستقل سنت وینسنت و گرنادین ها ارائه می شود.
تریدینگ رنج و استراتژی معاملاتی در آن (range trading)
زمانی که قیمت در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم روند خاصی ندارد (نه صعودی است و نه نزولی) و داخل یک محدوده بالا و پایین می شود، تریدینگ رنج (TR) نامیده می شود.
اگر دقت کنین در بالا جمله ( در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم ) را به کار برده ام؛ به این معنی می باشد که شاید شما در تایم روزانه شاهد تریدینگ رنج هستید اما در تایم 5 دقیقه اطلاعات کاملا متفاوت می باشد و شما روند پر قدرتی را در جهت نزول یا صعود خواهید دید. پس تایم الگو را باید دریابید و برا اساس تایم فریم تریگر ترید نمایید.
از کجا بفهمیم در TR هستیم و این TR معتبر می باشد؟
وقتی که ما دو سطح داشته باشیم که شاهد دو برخورد از پایین و دو برخورد از بالا باشیم، میگوییم تریدینگ رنج رخ داده است و با اطمینان معامله میکنیم.اما اگر نیاز به پیش داوری باشد باید در نظر گرفت که بازار 3 نوع چرخه دارد و ما بعد از رخ دادن چرخه اول منتظر چرخه بعدی خواهیم شد. این چرخه ها اسپایک، کانال و تریدینگ رنج هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه های بازار اینجا کلیک کنید.
استراتژی معاملات در تریدینگ رنج:
همانطور که می بینید، قیمت داخل یک محدوده در حال حرکت می باشد و ما باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.
- خرید در پایین BL: buy low
- فروش در بالا SH: sell high
دیدن کندل سیگنال بار و کی بار در بالا و پایین TR بسیار مهم است. و به ما کمک میکند با اطمینان بیشتری وارد معامله شویم اما کسانی هستند که اردرهای stop می گذارند و به محض رسیدن قیمت به سقف یا کف اردرشان فعال میشود.
کسانی که پرایس کلاسیک کار میکنند عقیده دارند هر چقدر که سطحی میزان برخورد بیشتری داشته باشد اعتبار بیشتری دارد اما کسانی که عرضه و تقاضا کار میکنند میدانند که هر چقدر برخورد ها زیاد باشد اعتبار سطح پایین تر می آید زیرا سفارش های موجود در آن سطوح به اتمام می رسد. پس ما بعد از حداکثر 4 الی 5 برخورد باید به سطوح اعتماد نکنیم و منتظر بریک از TR باشیم.
قیمت چگونه از TR خارج می شود؟
ابتدا باید بدانید که معمولا 80 درصد تلاش ها برای خروج از TR با شکست مواجه میشود و وقتی که قیمت تصمیم به خروج گرفته باشد با مومنتوم بالا (اسپایک) از TR خارج می شود و آغاز حرکت خروج معمولا از وسط تریدینگ رنج شروع می شود.
استاپ (SL) گذاری در تریدینگ رنج:
روش های مختلفی برای استاپ گذاری وجود دارد اما به دلیل اینکه در تریدینگ رنج ها اگر قیمت از سطح خارج شود، 80 درصد احتمال دارد دوباره به داخل تریدینگ رنج برگردد؛ پس ما استاپ خود را رو به اندازه نصف طول تریدینگ رنج قرار می دیم
اهداف قیمتی بعد از شکست:
هنگامی که قیمت یک خروج موفق از تریدینگ رنج داشته باشد معمولا به اندازه ارتفاع تریدنگ رنج حرکت می کند. این اندازه یک نقطه ورود دوباره در جهت مخالف نیز می باشد.به شرط اینکه سایکل رسیدن به این نقطه کانال باشد ( اسپایک نباشد). هدف دوم نیز دو برابر ارتفاع تریدینگ رنج می باشد
اهداف قیمتی درون تریدینگ رنج:
درون تریدینگ رنج معمولا قیمت به میدلاین واکنش بسیاری می دهد اما اهداف سقف و کف می باشد و برگشت هایی که از میدلاین اتفاق می افتد نباید باعث شود که سریع از پوزیشن خارج شویم؛ این احتمال وحجود دارد که بعد از برخورد به میدلاین دوباره قیمت به نقطه ورود ما برگردد اما اگر در ابتدای تریدینگ رنج هستیم نباید نگران این اتفاق باشیم. ( اما در انتها باید نگران بود زیرا قیمت معمولا از میدلاین حرکت خروج را آغاز می کند)
خاصیت مگنت:
قیمت در تریدینگ رنج نسبت به کف و سقف خاصیت آهنربایی دارند؛ یعنی هنگامی که به کف و سقف نزدیک می شود کندل های پر قدرتی را ثبت می نماید. دلیل این اتفاق یکسو شدن دیدیگاه عمومی در نزدیکی کف و سقف می باشد. حتما به این خاصیت دقت داشته باشید. اگر خواستان به این مبحث نباشد احتمال دارد پوزیشن همسو با کندل ها بگیرید و متحمل ضرر شوید.
در نهایت نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در تریدینگ رنج ها اندیکاتور ها به درستی عمل نمیکنند و شما را سر در گم می کنند
برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
روانشناسی تریدینگ رنج:
قیمت برای همیشه نمی تواند صعودی یا نزولی باشد؛ گاهی معامله گران سر در گم می شوند، گاهی سفارش نهنگ های بازار پر نشده است، گاهی دیدگاه ها تغییر می کند، گاهی بازار انتظار یک اتفاق و یا خبر مهم را دارد و . تمامی این بی تصمیمی ها در بازار موجب ایجاد تریدینگ رنج می شود و در نهایت تصمیم گیری انجام می شود و قیمت معمولا با مومنتوم بالا حرکت میکند.
ولوم تریدینگ چیست؟ ؛ Volume Trading ؛ معرفی والیوم تریدینگ
ولوم تریدینگ چیست ؟ ولوم تریدینگ (Volume trading) در حقیقت جزء خاص ترین و پیشرفته ترین نوع معاملات در دنیا می باشد و شما با دانستن آن، به گروه خاص ترین تیم های ترید دنیا خواهید پیوست. از طریق آموزش ولوم تریدینگ شما از پشت پرده تریدهای شرکت ها و موسسات مالی بزرگ دنیا در بازارهای بزرگ مالی مثل بازار سهام و بازار فیوچرز ، با خبر خواهید شد و در معاملات خود موفق تر عمل خواهید کرد. در این مقاله زندتریدرز هر آنچه لازم است که شما در مورد ولوم تریدینگ (Volume trading) بدانید برای شما آورده است. لطفا تا انتهای این مقاله با ما همراه باید تا با مطالب جالبی در این زمینه آشنا شوید.
چرا ولوم تریدینگ (Volume trading) ؟
حقیقت این است که حرکت قیمت سهام همیشه آنطور که به نظر می رسد نیست. به این دلیل که در زیر سطح یک حرکت به سمت بالا یا پایین تر، ممکن است روندها در حال شکل گیری باشند یا به سمت معکوس شدن حرکت کنند. به همین دلیل است که معامله گران هنگامی که می خواهند سیگنال قیمت را تأیید یا رد کنند، به دنبال نشانه های دیگری برای معامله هستند؛ و ولوم تریدینگ (Volume trading) ، که حجم سهام معامله شده در یک دوره زمانی خاص را اندازه گیری می کند، می تواند در این زمینه بسیار کاربردی و کمک کننده باشد.
با وجودی که نوسانات در ولوم تریدینگ ممکن است به خودی خود برای آشکار کردن تغییرات در یک روند کافی نباشد، اما می توانند به شما این بینش را بدهند که چه اتفاقاتی در پشت یک حرکت ممکن است رخ دهد.
برای مثال زمانی که نمودار بالاتر از حد متوسط است و یا افزایش حجم معاملات وجود دارد، نشان دهنده این باشد که معامله گران واقعاً متعهد به حرکت قیمت هستند؛ جایی که خطوط قیمت و حجم معاملات هر دو در حال افزایش هستند. برعکس، کمتر از حد متوسط و یا کاهش حجم معاملات میتواند نشاندهنده فقدان اشتیاق باشد، که در آن حتی با ادامه افزایش قیمت، حجم معاملات در حال کاهش است.
ولوم تریدینگ چیست؟
حال که تا حدوی با قضیه ی ولوم تریدینگ یا والیوم تریدینگ آشنا معاملات در جهت مخالف روند شدید، می توان این چنین ولوم تریدینگ (Volume trading) را تعریف را کرد :
در معاملات، اصطلاح “ولوم” عبارتست از تعداد واحدهایی که برای سهام یا قراردادهای فیوچرز در یک دوره زمانی خاص دست به دست می شوند. معامله گران به عنوان یک معیار کلیدی بر ولوم تریدینگ (Volume trading) تکیه می کنند زیرا برای آن ها شرایطی را فراهم می کند تا از سطح نقدینگی یک دارایی مطلع شوند و از این طریق به راحتی می توانند در موقعیتی نزدیک به قیمت فعلی که می تواند هدف متحرکی باشد وارد معامله شود یا از آن خارج شوند.
ولوم Volume ، معمولاً در پایین نمودار قیمت سهام به عنوان میلههای عمودی ظاهر میشود که نشاندهنده تغییر تعداد سهام در طول زمان است؛ و روزهایی که حجم آن ها بیشتر از حد معمول است، معمولاً تغییرات بزرگ و بی ثباتی در قیمت دارند و این نشان می دهد که اتفاقی برای سهام در حال رخ دادن است.
ولوم تریدینگ تکنیکی است که از طریق آن روابط بین حجم معاملات و قیمت ها کشف می شود و بر این اساس معامله انجام خواهد شد؛ و در حقیقت دو مفهوم کلیدی در پس ولوم تریدینگ نهفته است که عبارتست از : buying volume و selling volume .
- حجم خرید buying volume در قیمت پیشنهادی اتفاق میافتد که کمترین قیمتی است که فروشندگان میپذیرند.
- حجم فروش selling volume در قیمت پیشنهادی اتفاق میافتد، که بالاترین قیمتی است که خریداران پیشنهاد میکنند.
تاریخچه ولوم
حجم را باید نسبت به تاریخ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروزی با حجم 50 سال پیش ممکن است داده های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده ها جدیدتر باشند، مرتبط تر هستند و نتیجه ی مطلوب تری حاصل می شود. سال ها قبل که داده ها مانند امروز مرتبط و کارا نبود، به تریدرها توصیه می شد که معامله گری را با حساب های دمو آغاز کنند. اما اکنون معاملات در جهت مخالف روند استفاده از داده های سطح 1 و سطح 2 بسیار رواج یافته است و معامله گران، ترید با دیتا لول 2 را ترجیح می دهند.
دوست عزیز، به این نکته توجه داشته باشید که ولوم یا حجم، اغلب به عنوان شاخص نقدینگی در نظر گرفته می شود، زیرا سهام یا بازارهایی که بیشترین حجم را دارند نقدشونده ترین ها هستند و برای معاملات کوتاه مدت به عنوان بهترین گزینه در نظر گرفته می شوند. در این شرایط خریداران و فروشندگان زیادی آماده معامله با قیمت های مختلف هستند.
دوستان عزیز جهت مشاهده ی سایر ویدئوهای آموزش ولوم تریدینگ به کانال آپارات زندتریدرز مراجعه نمایید.
چگونه ولوم تریدینگ می تواند به موفقیت معاملات کمک کند؟
به طور کلی هنگام تجزیه و تحلیل بازار، معمولاً دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. ما به عنوان تریدر، تمایل بیشتری برای پیوستن به حرکتهای قوی داریم و در حرکتهایی که ضعیف به نظر می آید، شرکت نمیکنیم؛ یا حتی ممکن است مراقب ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم. در کل این دستورالعملها در همه ی موقعیتها صادق نیستند، اما راهنمایی کلی برای تصمیمگیریهای معاملاتی ارائه میدهند.
حال سوال این است که در این راستا ولوم تریدینگ چگونه می تواند به ما کمک کند؟ در ادامه به مواردی اشاره کرده ایم که با مطالعه ی آن ها پاسخ این سوال را دریافت خواهید کرد.
تایید روند
بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی روند بازار است. واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم، یک سیگنال قوی نیست. کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد، سیگنال قویتری است که نشان میدهد چیزی در سهام اساساً تغییر کرده است.
حرکات و حجم خستگی
در یک بازار رو به رشد یا یک بازار نزولی، میتوانیم شاهد حرکتهای خسته باشیم. اینها معمولاً حرکات شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم هستند که نشان دهنده پایان احتمالی یک روند است. در این روند، شرکتکنندگانی که منتظر ماندند و میترسند که حرکت انباشته در بالای بازار را از دست بدهند، تعداد زیادی از خریداران را خسته میکنند.
در پایین ترین سطح بازار، کاهش قیمت ها در نهایت تعداد زیادی از معامله گران را مجبور به خروج می کند که منجر به نوساناتی می شود که با افزایش ولوم همراه می شود؛ و پس از افزایش حجم در این شرایط، شاهد کاهش حجم بعدی خواهیم بود، اما اینکه چگونه حجم در روزها، هفتهها و ماههای بعدی ادامه مییابد را میتوان با استفاده از سایر دستورالعملهای ولوم تریدینگ مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
علائم بولیش
ولوم تریدینگ می تواند در شناسایی نشانه های بولیش مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید ولوم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت بالاتر میرود و به دنبال آن یک حرکت به سمت پایینتر انجام میشود. در این صورت اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت از پایین ترین سطح قبلی پایین نیاید، و اگر حجم در کاهش دوم کاهش یابد، معمولاً به عنوان یک علامت صعودی تعبیر می شود.
تغییر ولوم و قیمت
در ولوم تریدینگ متوجه خواهید شد که، پس از یک حرکت طولانی مدت قیمت، اگر قیمت با حرکت کم قیمت و حجم سنگین شروع به تغییر کند، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک معکوس در راه است و قیمت ها جهت را تغییر خواهند داد.
ولوم و برک آوت در مقابل شکست های کاذب
در شکست اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمال بالاتر برای شکست کاذب است.
آنچه درباره ی والیوم تریدینگ گفته شد!
ولوم تریدینگ می تواند مشکلات روش های تکنیکال کلاسیک را حل کرده و نقص های عملکردی مربوط به دیتا لول 1 را مرتفع نماید؛ بنابراین به صورت لحظه ای و با کمک پلتفرم های فیوچر، اوردربوک، فوت پرینت چارت و … تریدرها قادر خواهند بود در نقاط بسیار خاص به معاملات وارد شده و یا از معاملات خارج شوند.
پرایس اکشن در بورس چیست؟ الگوهای پرایس اکشن
یکی از روشهای مورد استفاده برای پیشبینی قیمت سهام، تحلیل تکنیکال است. در این مطلب سعی داریم یکی از استراتژیهای معاملاتی کاربردی در این روش تحلیلی را شرح دهیم. پرایس اکشن یک تکنیک معاملهگری و تحلیل بازار است که تنها بر اساس تحرکات واقعی قیمتی مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن در واقع تلاش میکند نظم حاکم بر بازار را به روشی بهتر نشان دهد تا معاملهگر با ترکیب نوسانات قیمتی، حجم معاملات و الگوهای نموداری تصمیم بگیرد کدام معامله را انجام دهد.
استراتژی پرایس اکشن چیست؟
همان طور که اشاره کردیم، پرایس اکشن روشی است که تحرکات قیمتی بازار را بررسی میکند. یکی از مزیتهای این روش این است که در هر بازاری قابل استفاده است. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که برای استفاده از استراتژی پرایس اکشن، باید درک بالایی از بازار داشته باشیم.
در هر نمودار و چارتی، اطلاعات فراوانی وجود دارد که با استفاده از آنها میتوان روند حرکت سهام را پیشبینی کرد. به جای استفاده از اندیکاتورهای پیچیده تکنیکالی و استراتژی معاملاتی، میتوان تنها از تحرکات قیمتی استفاده کرد. زمانی که خود را از اندیکاتورها خلاص کنیم تنها چیزی که باقی میماند قیمت است. اگر مدت زیادی است که با اندیکاتورها تحلیل کردهاید، شاید رها کردن آنها سخت باشد اما آشنا شدن با پرایس اکشن دریچهای جدید برای تحلیل سهام به روی شما باز میکند. برای معامله از طریق پرایس اکشن لازم است با استراتژیهای کاربردی آن آشنا شویم.
مفاهیم اولیه
قبل از معرفی الگوهای معامله پرایس اکشن لازم است به توضیح چند مفهوم مهم بپردازیم:
کندل استیک (الگوهای شمعی)
الگوهای شمعی، الگوهای کوتاهمدتی هستند که برای پیدا کردن حد ضرر و حد سود به کار میروند. شکل زیر ساختار یک کندل استیک را به شما نشان میدهد:
نکته اصلی برای در نظر گرفتن الگوهای شمعی این است که هرکدام حاوی اطلاعات قابل اتکا و پیام مهمی هستند و باید به لایههای نهفته موجود در این نمودارها دقت کرد.
روند صعودی، نزولی و خنثی
روند صعودی سادهترین شکل در نمودارها است و قطعا شما به عنوان یک معاملهگر با این روند آشنا هستید. یک روند صودی زمانی ایجاد میشود که گروهی از الگوهای شمعی شروع به گسترش به سمت بالا و راست نمودار کنند.
روندهای نزولی برای بسیاری از معاملهگران مطلوب نیستند و بر خلاف روند صعودی حرکت میکنند.
روند نزولی در الگوهای شمعی
در بازارهایی با روند خنثی بیشترین احتمال از دست دادن پول وجود دارد زیرا انتظارات شما با روند بازار همسو نیست. در این حالت همچنین کسب بازدههای زیاد هم غیر محتمل است. مهمترین نکتهای که باید در این شرایط بازار در نظر داشته باشید این است که در پایین محدوده بخرید و در بالای آن بفروشید.
انواع استراتژی پرایس اکشن چیست؟
حال که با مفاهیم اولیه آشنا شدیم، میتوانیم به بررسی استراتژیهای معامله از طریق پرایس اکشن بپردازیم:
الگوی کندل بازگشتی (Reversal Bar Pattern)
الگوی کندل بازگشتی صعودی: قیمت lowکندل پایینتر از کندل قبلی است و کندل دوم در قیمت بالاتری بسته میشود.
الگوی کندل برگشتی نزولی: قیمت high کندل بالاتر از کندل قبل است و کندل دوم در قیمت پایینتری بسته میشود.
در الگوی صعودی، قیمت low کندل قبل به عنوان حمایت عمل میکند و باید به اندازهای قوی باشد و قیمت را به اندازهای بالا ببرد که بالاتر از قیمت بستهشده کندل قبلی، بسته شود.
در الگوی نزولی، قیمتhigh کندل قبل به عنوان مقاومت عمل میکند و به اندازهای باید قوی باشد تا بتواند قیمت را پایین بیاورد که از قیمت بستهشده کندل قبلی پایینتر بسته شود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی در روند صعودی
- فروش در پایین کندل نزولی در روند نزولی
کندل بازگشتی کلیدی (Key Reversal Bar)
الگوی کندل بازگشتی کلیدی صعودی: در این الگو کندل زیر قیمت low کندل قبل باز میشود و بالای قیمت high آن بسته میشود.
الگوی کلیدی بازگشتی نزولی: در این الگو کندل بالای قیمت high کندل قبل باز و پایین قیمت low کندل قبل بسته میشود. این الگو یک بازگشت واضح را نشان میدهد.
کندل بازگشتی کلیدی یک شکاف قیمتی دارد. شکاف قیمتی نزولی یک نیروی قدرتمند به سمت پایین است. زمانی که بازار این نیروی نزولی را با قدرت رد میکند، نشان میدهد که بازار تمایل به بازگشت دارد.
در مقابل زمانی که یک شکاف صعودی به یک مقاومت میرسد، بازار تمایل دارد به روند نزولی بازگردد. در واقع یک الگوی بازگشتی کلیدی یک قدرت برگشتی است که بازگشت بازار را نشان میدهد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل بازگشتی کلیدی
- فروش در پایین کندل بازگشتی کلیدی
کندل درمانده (Exhaustion Bar)
الگوی درمانده صعودی با یک شکاف نزولی آغاز میشود. سپس قیمت به سمت بالا حرکت میکند و در نزدیکی بالای کندل قبل بسته میشود. الگوی درمانده نزولی با یک شکاف قیمتی صعودی باز میشود و سپس قیمت به سمت پایین میرود و در نزدیکی پایین کندل قبل بسته میشود. در هر دو مورد شکاف قیمت کامل نمیشود. همچنین در این الگو حجم معاملات بسیار زیاد میشود.
همان طور که از نام این الگو مشخص است، کندل درمانده خستگی و درماندگی بازار را از روند گذشته نشان میدهد. بعد از این که بازار از نزول خسته شد، صعود قدرت پیدا میکند و بالا میرود. همچنین زمانی که از صعود خسته میشود، بازار به سمت پایین میرود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی درمانده
- فروش در پایین کندل نزولی درمانده
الگوی پین بار (Pin Bar)
در الگوی پین بار صعودی، دم پایین کندل بیشترین اندازه را دارد. در الگوی پین بار نزولی، دم بالا بیشترین اندازه کندل را دارد.
این الگو بینی پینوکیو را نشان میدهد و با دم بلند، حمایت یا مقاومت پیش رو را میشکند تا معاملهگران را به دروغ وارد معامله کند.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای پین بار صعودی وقتی که از حمایت باز میگردد.
- فروش در پایین پین بار نزولی وقتی که از مقاومت باز میگردد.
الگوی دو کندل بازگشتی (TwoBar Reversal)
الگوی دو کندل بازگشتی صعودی یک کندل نزولی است که بعد از آن یک کندل صعودی قوی قرار داد. الگوی دو کندل بازگشتی نزولی یک کندل صعودی قوی است که بعد از آن یک کندل نزولی قوی وجود دارد. این الگو از دو کندل قوی که برخلاف هم هستند تشکیل میشود. همه الگوهای دو کندل بازگشتی یک مشخصه دارند. بازگشت از یک حمایت با الگوی صعودی و یا بازگشت از مقاومت با یک الگوی نزولی.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالاترین نقطه کندل دوم در حالت صعودی
- فروش در پایین نقطه کندل دوم در حالت نزولی
سه کندل بازگشتی (ThreeBar Reversal)
الگوی سه کندل بازگشتی صعودی:
_ یک کندل نزولی
_ یک کندل با سقف و کف پایینتر
_ یک کندل صعودی با کف بالاتر که بالاتر از کندل قبلی بسته میشود.
الگوی سه کندل بازگشتی نزولی:
_ یک کندل صعودی
_ یک کندل با سقف و کف پایینتر
_ یک کندل نزولی با سقف پایینتر که پایینتر از کندل قبل بسته میشود.
الگوی سه کندل بازگشتی یک نقطه بازگشت را نشان میدهد و در مقایسه با سایر الگوهای بازگشتی، به علت وجود کندل سوم، برای تایید روند حالت محافظهکارانه و قطعیت بیشتری را دارد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای آخرین کندل در حالت صعودی
- فروش در پایین آخرین کندل در حالت نزولی
پولبک سه کندل (ThreeBar Pullback)
پولبک سه کندل صعودی: سه کندل متوالی نزولی در یک پولبک صعودی
پولبک سه کندل نزولی: سه کندل متوالی صعودی در یک پولبک نزولی
شناسایی این الگو به آسانی انجام میشود. زمانی که بازار در روند خود حرکت میکند، نگه داشتن یک پولبک مخالف روند سخت است. بنابراین بعد از پولبک سه کندل الگو به روند خود ادامه میدهد. یک توقف کوتاه و ادامه روند صورت میپذیرد.
بیشتر بخوانید: پولبک چیست
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی بعد از سه کندل متوالی نزولی
- فروش در پایین آخرین کندل در حالت نزولی
الگوی کندل داخلی (Inside Bar)
یک الگوی کندل داخلی کاملا در محدوده کندل قبل از خود قرار میگیرد. به عبارت دیگر کندل دوم قیمت low و high کمتری دارد. این الگو محدوده و نوسان قیمت دارد. یک توقف در سطح قیمت وجود دارد و در هیچ دو طرف قدرت روند کاملی ندارد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید زمانی که الگو از پایین یا بالای کندل دوم شکسته میشود.
- فقط در جهت روند بازار (خرید یا فروش) وارد معامله شویم.
- منتظر شکست الگوی درون کندلی باشیم و در شکست آن معامله کنیم.
الگوی کندل خارجی (Outside Bar)
الگوی کندل خارجی مخالف الگوی کندل داخلی است. کندل دوم در این الگو باید از محدوده کندل قبل خود بیشتر باشد. به این معنی که قیمت low و high بیشتری داشته باشد. در این الگو یک محدوده قیمتی و نوسانی کوتاهمدت وجود دارد و قدرت را در دو طرف الگو نشان میدهد. در اغلب موارد این که روند صعودی پیروز میشود یا روند نزولی مشخص نیست و تنها میتوان از نوسان بازارمطمئن بود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
منتظر شکست الگوی کندل خارجی و محو شدن آن باشیم (مخصوصا آنهایی که کندل دوجی را نشان میدهند یا مخالف روند حرکت میکنند).
این الگو دارای ۷ کندل است. اگر آخرین کندل کوچیکترین کندل متوالی باشد، یک الگوی NR7 تشکیل میشود. سایر کندلها دارای قیمت های high و low متفاوتی هستند. همانند الگوی کندل داخلی این الگو نیز کاهنده نوسانات است. با ظاهر شدن ۷ کندل به جای یک کندل در الگوی کندل داخلی، الگوی NR7 یک نشانه قوی از کاهش نوسان است.
اگرچه الگوی کندل داخلی هیچ نشانهای از قدرت در دو طرف را نشان نمیدهد، الگوی NR7 ممکن است به جهت بالا یا پایین حرکت کند. در چنین مواردی این الگو یک حمایت قیمتی با کاهش نوسان نشان میدهد.
همان طور که بازار بین محدوده انقباض و انبساط قیمت نوسان میکند، الگوی NR7 به ما هشدار میدهد که از هیجان روندها دوری کنیم.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای شکست ایجاد شده الگو در روند صعودی
- فروش در پایین شکست ایجاد شده در روند نزولی
سخن آخر
حال که با استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن آشنا شدیم، باید به این موضوع توجه کنیم تنها یادگیری این استراتژی برای انجام معاملات کافی نیست. در نظر گرفتن شرایط بازار و بررسی عوامل تاثیرگذار دیگر نیز ضرورت دارد و نمیتوان تنها به نتایج حاصل از تحلیل کندلها اکتفا کرد.
دیدگاه شما