الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از مهمترین و محبوبترین سیستمهای معاملاتی معامله گران است که در بازارهای سهام و ارز از آن استفاده میکنند.
الگوهای هارمونیک اولین بار توسط آقای گارتلی Gartley در سال 1932 مطرح شد. او توانست یک الگوی هارمونیک ثبت کند که در شروع الگوی هارمونیک بسیاری مواقع به خوبی جواب داده بود و توانسته بود از آن کسب سود کند. گارتلی در کتاب خود به نام "سود در بازار سهام"، الگویی به نام خودش یعنی گارتلی را مطرح کرد که از پنج نقطه تشکیل شده بود.
در سالهای بعد دیگر تحلیل گران نیز الگوهای متفاوتی را در بازار شناختند که امروزه به آنها الگوهای هارمونیک گفته میشود. دلیل این نامگذاری نظم و حرکت هندسی آنها در نمودار است.
اغلب الگوهای هارمونیک از 5 نقطه تشکیل شدهاند و معامله گران با استفاده از آنها به باز کردن معاملات و بررسی شرایط بازار میپردازند.
نکته مهمتر اینکه افرادی میتوانند از این سیستم معاملاتی به خوبی استفاده کنند که آشنایی و تسلط کافی با فیبوناچی داشته باشند، چون این الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی به خوبی عمل میکنند.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک از استراتژیهای پیچیده و حرفهای معاملهگری محسوب میشود و در کنار استراتژیهایی همچون امواج الیوت، چنگال اندروز و آسترولوژی قرار میگیرد.
با وجود اینکه الگوهای هارمونیک بارها عملکرد مثبت و صحیحی از خود به جا گذاشتهاند اما هیچگاه نباید تنها به این پارامتر در معاملات توجه کرد بلکه توصیه میشود که معامله گران تأییدیههای دیگری نیز برای باز کردن یا بستن معاملات خود داشته باشند.
ناحیه PRZ
پایه الگوهای هارمونیک نسبتهای فیبوناچی است یعنی اگر بخواهید با این الگوها ترید کنید، باید فیبوناچی را به خوبی بشناسید. چراکه الگوهای هارمونیک بر اساس فرض حرکت هندسی قیمت در نمودار بر اساس چرخههای زمانی و نسبتهای فیبوناچی بنا شده است.
بنابراین بهتر است قبل از اینکه الگوهای هارمونیک را بشناسید کار با ابزارهای متنوع فیبوناچی از جمله فیبوناچی اصلاحی، اکسپنشن و اکستنشن را به خوبی یاد بگیرید تا بتوانید عملکرد خوبی در استفاده از الگوها داشته باشید.
در سیستم معاملاتی الگوهای هارمونیک به شناسایی نقاطی میپردازیم که احتمال بازگشت قیمت در آنها بسیار است. به این نواحی "ناحیه بازگشت قیمت" (Potential Reversal Zone | PRZ) میگویند. این ناحیه زمانی تشکیل میشود که دو یا چند نسبت فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دهند و این همان ناحیهای است که قیمت روند معکوس خود را از آن آغاز میکند.
الگوهای هارمونیک از چهار یا پنج نقطه تشکیل شدهاند که به آنها نواحی X,A,B,C,D میگویند. معامله گران در ناحیه PRZ نقطه ورود به معامله خود را مشخص میکنند و در بسیاری موارد نقطه D را در این ناحیه قرار میدهند. البته حد ضرر و مدیریت سرمایه را نیز در نظر میگیرند.
بنابراین برای شروع معاملات خود بر اساس الگوهای هارمونیک ابتدا باید چند فیبوناچی رسم کنید و ببینید که کدام سطوح بیشتر از همه دچار واکنش شده است و با هم تلاقی کردهاند.
به عکس زیر نگاه کنید. ناحیه PRZ در این عکس نشان داده شده است که در آن چند سطح فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دادهاند.
بعد از اینکه PRZ را پیدا کردید، حالا باید الگوی مورد نظر را پیدا کنید. دقت داشته باشید که این کار نیاز به تمرین دارد تا چشم شما به چارت عادت پیدا کند و بتوانید بر اساس روندهای ماژور و مینور و تشخیص آنها از یکدیگر به یافتن صحیح الگوهای هارمونیک بپردازید و در مورد معامله خود تصمیمگیری کنید.
انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک برعکس الگوهای شمعی خیلی زیاد نیستند و نیازی نیست که تعداد زیادی شکل را در ذهن به خاطر بسپارید. کار سخت، پیدا کردن همین چند شکل است که به دفعات در بازار نمونه آنها پیدا میشود. در ادامه به معرفی مهمترین الگوهای هارمونیک میپردازیم. البته در برخی کتابها تعداد این الگوها کمتر یا بیشتر است و در این مقاله به توضیح مشهورترین آنها پرداخته شده است.
الگوی AB=CD
یکی از الگوهای ساده هارمونیک، الگوی AB=CD است که از چهار نقطه تشکیل شده است. این الگو شبیه یک N در نمودار است که رو به پایین یا به سمت بالا حرکت میکند. در این الگو نقطه A به عنوان مبدا و نقطه D آخرین بخش الگو محسوب میشود. برای رسم AB=CD باید ابتدا سطوح فیبوناچی را مشخص کنیم و سپس الگوی خود را رسم کنیم. به شکل زیر دقت کنید:
همانطور که از نام این الگو مشخص است دو خط AB و CD قرار است با همدیگر برابر باشند. البته این حالت ایدهآل است و ممکن است قیمت قبل یا بعد از سطح تعیین شده واکنش نشان دهد. با ترسیم موج AB باید بتوانیم نقطه C را پیدا کنیم که عموماً بین نسبت 0.618 تا 0.786 فیبوناچی اصلاحی AB قرار میگیرد.
در ادامه الگو باید به CD برسیم که میتواند بین نسبت 1.27 تا 1.618 موج BC قرار دارد. این الگو در نهایت به نقطه D میرسد و تکمیل میشود. نقطه D میتواند نقطه برگشت (Reverse) بازار باشد و بسیاری از معامله گران قبل از تکمیل الگو در شروع الگوی هارمونیک روند صعودی از بازار خارج یا در روند نزولی به بازار وارد میشوند.
الگوی گارتلی Gartley
این الگو که قدیمیترین الگوی هارمونیک و به نام بنیانگذار این الگو یعنی آقای گارتلی است، یک الگوی پنج نقطهای است. در ابتدا نیز از نسبتهای فیبوناچی برای این الگو استفاده نمیشد، اما تحلیل گران در ادامه این نسبتها را هم وارد این الگو کردند. الگوی گارتلی از پنج نقطه XABCD و چهار موج تشکیل شده است. به نمودار زیر نگاه کنید:
همانطور که مشاهده میکنید، نقطه B در حدود نسبت 0.618 فیبوناچی موج XA قرار دارد. نقطه C باید بین نسبت 0.382 تا 0.886 موج XA را پوشش دهد. نقطه D در اصلاح 0.786 فیبوناچی موج XA و 1.27 موج BC است. در نقطه D برگشت بازار اتفاق میافتد.
الگوی خفاش BAT
الگوی خفاش شباهت زیادی به گارتلی دارد با این تفاوت که اصلاح آن در موجها شدیدتر است. الگوی خفاش از چهار نقطه XABCD تشکیل شده است و چهار موج دارد. به شکل زیر دقت کنید.
خط XA اولین موج را تشکیل میدهد. موج AB بین سطوح 0.382 تا 0.5 موج اول اصلاح میکند. موج BC بین 0.382 تا 0.886 موج AB اصلاح میکند. خط CD بین 1.618 تا 2.618 فاصله نقطه C از B است. نقطه D روی نسبت 0.886 خط XA قرار میگیرد.
الگوی پروانه Butterfly
الگوی پروانه شبیه به الگوی خفاش است و تفاوت آنها این است که خفاش بالهایی با عرض کمتر دارد و پروانه بالهای عریضتری دارد. این الگو نیز پنج نقطه دارد که هر کدام سطوح فیبوناچی خاص خود را دارند. با دقت به شکل زیر متوجه تفاوتهای این الگو و نسبتهای فیبوناچی آن میشوید.
الگوی پروانه با خط XA شروع میشود و نقطه B در سطح 0.786 این موج قرار میگیرد. سپس موج BC در نسبت 0.382 تا 0.886 موج AB قرار میگیرد. خط CD در فاصله 1.618 تا 2.24 خط BC قرار میگیرد. نقطه D با سطح 1.27 خط XA همپوشانی پیدا میکند.
الگوی خرچنگ Crab
الگوی خرچنگ شبیه به الگوی پروانه است با این تفاوت که نقطه D دورتر قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو دقیق بودن و میزان موفقیت آن در پیشبینی بازار است. با نگاهی به شکل زیر بهتر میتوانیم، وضعیت این الگو را متوجه شویم.
پس از ترسیم خط XA باید خط AB را در بین سطوح 0.382 تا 0.618 رسم کنید. موج BC سطوح 0.382 الی 0.886 را پوشش میدهد. نقطه D در فاصلهای دورتر قرار میگیرد و موج CD در محدوده 2.618 تا 3.618 موج BC قرار میگیرد. نقطه D در سطح 1.618 پارهخط XA قرار دارد.
الگوی کوسه Shark
الگوی کوسه نسبت به سایر الگوها جدیدتر است و در سال 2011 به جمع الگوهای هارمونیک پیوست. در این الگو برخلاف سایر الگوهای هارمونیک نقطه C بالاتر از نقطه قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو این است که ورود پلکانی را برای معامله گران ایجاد میکند، چراکه دو هدف معاملاتی با محوریت نقطه X در الگوی کوسه وجود دارد. به شکل زیر دقت کنید تا این تارگتها را ببینید.
نکته اصلی در این الگو این است که نقطه C بر خلاف سایر الگوها بالاتر از A قرار میگیرد. همچنین محل نقطه B چندان قابل پیشبینی و اندازهگیری نیست اما حدوداً بین 0.382 تا 0.618 قرار میگیرد. موج BC تا 1.13 تا 1.16 موج AB اصلاح میکند. خط CD نسبت به خط BC در محدوده 1.618 الی 2.24 قرار میگیرد. در این الگو سعی شده تا از تئوری امواج الیوت و الگوهای هارمونیک همزمان استفاده شود.
برای آشنایی با امواج الیوت میتوانید مقاله آموزش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید.
الگوی سایفر Cypher
سایفر یکی از الگوهای کمیاب در چارت است و همچون الگوی کوسه نقطه C بالاتر از A قرار میگیرد. با نگاهی به شکل زیر بهتر متوجه آن میشوید.
در این الگو نقطه B بین سطوح 0.382 و 0.618 اصلاح میکند اما نقطه C در نقطه 1.272 تا 1.414 قرار میگیرد. سپس ضلع CD به سطوح 1.272 تا 2 واکنش نشان میدهد و این سطوح را در اصلاح با BC پوشش میدهد. نقطه D روی نسبت حدودی سطح 0.786 موج اصلاحی XA قرار میگیرد.
الگوی سه حمله (Three drives)
الگوی سه حمله دارای پنج پارهخط است و بعضی معتقدند که تئوری امواج الیوت از این الگو برگرفتهشده است. هر کدام از موجها یک حرکت یا اصلاح محسوب میشوند. به شکل زیر دقت کنید.
طول هر موج از نظر زمانی و قیمتی یکسان است. نقطه 2 نسبت به نقطه 1 و نقطه 3 نسبت به نقطه 2 باید اصلاح 1.272 تا 1.618داشته باشد. در مورد کارکشنها(اصلاح حرکت) هم میتوان عدد 0.618 را در نظر گرفت که نقاط باید در آنجا تشکیل شوند اما در سطوح دیگر نیز کارکشنها تشکیل میشود.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک یکی از پرکاربردترین استراتژیها در بین معامله گران بازار ارز و سهام است. با این حال این روش مزایا و معایب خاص خود را نیز دارد. از مهمترین مزایای این الگوها دقت و سوددهی بالایی است که دارد. همچنین در همه بازارها و همه تایم فریمها قابلیت استفاده دارد.
اما از مشکلاتی که عموماً در این روش از آن شکایت دارند، سخت بودن و پیچیده بودن الگوهای هارمونیک است. چراکه فهم دقیق و تشخیص صحیح آنها در چارت دشوار است و در صورتی که معاملهگر نقاط اشتباهی را برای ترسیم الگو انتخاب کند، ممکن است متحمل ضررهای بسیاری شود.
دقت داشته باشید که الگوهای هارمونیک به دو دسته نزولی و صعودی تقسیم میشوند یعنی ما هم الگوی گارتلی صعودی داریم و هم نزولی. این نامگذاری بر اساس برگشت بازار و معامله انجام شده است؛ بنابراین باید نسبت به نگاه دقیقتر به الگوها تلاش کنیم.
پیش از اینکه معاملهگری بر اساس این الگوها را آغاز کنید از یادگیری و استفاده از ابزارهای فیبوناچی اطمینان حاصل کنید و بارها از این نسبتها در معاملات خود استفاده کنید.
همچنین در صورتی که به دنبال استفاده از این سیستم معاملاتی هستند، حتماً بر اساس استراتژی معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایهای که دارید، وارد شوید چراکه برای بازار هر اتفاقی ممکن است که بیفتد و قطعاً همیشه به نحو منطقی عمل نمیکند.
به دلیل اینکه الگوهای هارمونیک به عنوان الگوهای برگشتی محسوب میشوند، توصیه میشود که حتماً از اندیکاتورها و بررسی واگرایی آنها برای برگشت قیمت استفاده کنید. در این زمینه استفاده از اندیکاتور MACD و RSI توصیه میشود.
در تریدینگ ویو و سایر پلتفرمهای معاملاتی نوار ابزاری برای ترسیم الگوهای هارمونیک قرار داده شده است که میتوان با استفاده از آنها دقیقتر به نمودار نگاه کرد و متوجه ایراداتی که در تشخیص الگو داشتهایم، بشویم.
جمعبندی
در تمامی روشهای معاملهگری نکتهای که همیشه گفته میشود، تمرین و تکرار است. اگر الگوهای هارمونیک را برای معامله خود برگزیدهاید حتماً باید بارها تمرین کنید تا چشم شما بتواند هر بار بهتر الگوها را پیدا کند.
الگوهای هارمونیک چیست و چگونه از آنها برای ترید استفاده کنیم؟
الگوهای هارمونیک یکی از پیچیدهترین ابزارهای معاملاتی هستند؛ زیرا، برای ترسیم آنها روی نمودار، باید دانش زیادی داشته باشید و مهمتر از همه درست از آنها استفاده کنید. در این مطلب قصد داریم به انواع الگوهای هارمونیک و نحوه استفاده مؤثر از آنها در ترید، اشاره کنیم. همراه ما باشید.
الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک نوعی الگوی نمودار مانند "سر و شانه" (Head and shoulders) یا "دو قله" (Double top) هستند، اما بر اساس ابزارهای فیبوناچی (بازگشت و گسترش) ایجاد شده و ساختار هندسی دارند. از این الگوها برای سیگنالدهی یک روند معکوس در پولبک، استفاده میشود.
این الگوها، یکی از بهترین ابزارها برای داشتن معاملات دقیق و پرسود هستند؛ زیرا روی سطوح فیبوناچی خاصی ساخته شدهاند. چندین الگوی هارمونیک وجود دارد که هر کدام شکل و شمایل خاصی دارند. به طور معمول، الگوهای هارمونیک دارای پنج نقطه عطف و چهار لگ (leg) هستند.
معرفی انواع الگوهای هارمونیک
هریک از الگوهای هارمونیکی که در ادامه اشاره میکنیم، میتوانند دارای الگوی نزولی یا صعودی باشند. برخی از الگوها هم بسیار شبیه به هم هستند. به همین دلیل است که، آگاهی از تفاوت آنها اهمیت زیادی دارد.
همانطور که پیش از این گفتیم، الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی شامل 0.786، 0.886، 1.13 و 1.27 شکل میگیرند. این اعداد از نسبتهای 0.618 و 1.618 به دست میآیند. دیگر اعدادی که در هریک از الگوها احتمالاً مشاهده خواهید کرد، عبارت هستند از: 0.382، 0.50، 0.707، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14، و 3.618؛ از این اعداد دقیق برای تعیین نقاط تغییرات قیمت استفاده میشود.
الگوی ABCD
اساس همه الگوهای هارمونیک، الگوی ABCD است. خطوط AB و CD را leg می نامند که، اندازه مشابهی دارند و BC یک اصلاح قیمت است. انواع مختلفی از الگوهای ABCD وجود دارد:
- در نسخه کلاسیک، نقطه C در 61.8٪ -78.6٪ از خط AB است. نقطه D در فیبوناچی اکستنشن 127.2%-161.8% خط BC است. با اعمال 61.8 درصدی، به پیشبینی 161.8 درصدی BC منجر میشود. اصلاح قیمت 78.6 درصدی در نقطه C معمولاً منجر به پیشبینی 127.2 درصدی میشود.
- در الگوی AB=CD، طول لگ یا ساقها، یکسان است.
- نوع سوم، الگوی اکستنشن ABCD است. در این الگو، لگ CD، 127.2 -8 درصدی اکستنشن خط AB است. در این شرایط، خط CD میتواند بسیار طولانیتر از خط AB باشد؛ (حداقل دو برابر).
در صورتی که قصد دارید، از این الگو برای ترید استفاده کنید؛ جهت ثبت سفارش Take Profit از قوانین زیر استفاده کنید:
- Take Profit را میتوان در 38.2یا 61.8 درصدی اصلاح از AD قرار داد.
- TPمیتواند در نقطه A باشد.
الگوی گارتلی (Gartley)
در الگوی اصلی گارتلی خبری از سطوح فیبو نیست و این سطوح توسط اسکات کارنی (Scott Carney) و لری پسونتو (Larry Pesavento) معرفی شدهاند. برای شناسایی این الگو در نمودار قیمت، به دنبال حرکتی باشید که شبیه به حرف M (صعودی-خرید) یا W (نزولی-فروش) است.
الگوی Gartley شبیه به همان الگوی ABCD است با این تفاوت که، از 5 حرف تشکیل شده است؛ X حرف پنجم این الگو است. خط XA باید طولانیترین خط در این الگو باشد.
- در شرایط بحرانی، نقطه B باید در 61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار بگیرد.
- نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
- نقطه D در امتداد 127.2 -161.8 درصدی خط ABیا 78.6 درصدی اصلاح خط XA است.
برای تعیین سطوح Take Profit، به 61.8 درصد از خط CD نگاه کنید. با در نظر گرفتن طول خط XA، سطح دیگر TP را میتوان در نقطه D شناسایی کرد.
الگوی خرچنگ (Crab)
خرچنگ یک الگوی هارمونیک و بر اساس الگوی گارتلی است. این الگو دارای چند ویژگی است که آن را از دیگر انواع الگوهای هارمونیک، متمایز میکند؛ خطوط XA و CD طولانی هستند، نقطه D دورتر و بالاتر از نقطه X قرار دارد.
پارامترهای الگوی خرچنگ عبارت هستند از:
- نقطه B در 38.2-61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار دارد.
- نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
- نقطه D در امتداد 224 -316 درصدی خط ABیا 161.8 درصدی اکستنشن خط XAقرار دارد.
- موقعیت نقطه D قدرت سیگنال را مشخص میکند؛ اگر نزدیک به اکستنشن 161.8 درصدی X باشد، سیگنال الگو قویتر است.
در این الگو، Take Profit باید از قبل و در سطح 61.8 یا 127.2 درصدی از ساق CD تعیین شود.
الگوی خفاش (Bat)
الگوی هارمونیک خفاش یکی دیگر از انواع الگوی گارتلی است با این تفاوت که، نسبتهای فیبوناچی مکان نقاط اصلی را تعیین میکنند.
پارامترهای الگوی خفاش عبارت هستند از:
- نقطه B باید در 38.2-50 درصدی اصلاح خط XA قرار گیرد.
- نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
- نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 88.6 درصدی اصلاح خط XA است.
سفارشات Take Profit را میتوان در 61.8 یا 127.2 از خط CD تنظیم کرد. همچنین، TP میتواند در پروجکشن (تصویر) خط XA از نقطه Dt قرار گرفته باشد.
الگوی پروانه (Butterfly)
برایس گیلمور و لری پسونتو الگوی پروانه را کشف کردند که در تغییرات قابل توجه خیلی زیاد یا کم، شکل میگیرد.
مهمترین ویژگیهای الگوی هارمونیک Butterfly عبارت است از:
- خط CD باید فراتر از خط XAتوسعه یابد.
- نقطه B باید در 78.6 درصدی اصلاح خط XA باشد.
- نقطه C در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB است.
- نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 127.2 - 161.8 درصدی اکستنشن لگ XA قرار دارد.
- تفاوت اصلی این الگو با الگوی گارتلی این است که، نقطه D در خط اصلاحی XA نیست، بلکه در اکستنشن آن است.
سطوح Take Profit پروانه را میتوان در 61.8یا 127.2 درصدی از خط CD قرار داد و نقاط B و A را میتوان به عنوان سطوح هدف انتخاب کرد.
الگوی کوسه (Shark)
الگوی کوسه توسط اسکات کارنی (Scott Carney) معرفی شد و با علائم 0، X، A، B، C مشخص میشود. در تمام الگوهای ذکر شده تا به اینجا، قله دوم در فرم صعودی پایینتر از اولی است، در حالی که دره دوم در الگوی نزولی بالاتر است. برای شناسایی و ایجاد این الگو باید از نظریه امواج الیوت و فیبوناچی استفاده کنید.
ویژگیهای الگوی هارمونیک کوسه عبارت است از:
- نقطه A را میتوان در هر مکانی قرار داد.
- نقطه B باید در امتداد 113-161.8 درصدی اکستنشن خط XA باشد.
- نقطه C در 113 درصد اکستنشن 0X و 161.8-224 درصد اکستنشن خط AB قرار دارد.
هنگام استفاده از الگوی کوسه، سفارشات Take Profit را در 50 -61.8 درصدی لگ BC تظنیم کنید. Stop Loss را هم میتوانید در نقطه C شناسایی کنید.
الگوی سه حرکته (Three Drives)
این الگو شبیه به دیگر الگوهای هارمونیک نیست و از 5 لگ تشکیل شده است.
ویژگیهای این الگو عبارت هستند از:
- نقطه A باید در 61.8 درصد اصلاح حرکت 1 قرار گیرد.
- نقطه B را میتوان در 61.8 درصد اصلاح حرکت 2 شناسایی کرد.
- حرکت 2 در امتداد 127.2 -161.8 درصدی از نقطه A است.
- حرکت 3 در امتداد 127.2-161.8 درصدی نقطه B قرار دارد.
- اصلاحات A و B و حرکتهای 2 و 3 باید برابر باشند.
سطح Take Profit در 127.2 -161.8 درصدی اکستنشن نقطه B قرار میگیرد.
الگوی سایفر (Cypher)
این الگو مانند سایر الگوهای معاملاتی هارمونیک از چهار لگ و پنج نقطه تشکیل شده است. برای رسم این الگو، باید لگ ایمپالس به نام XA و به دنبال آن لگ اصلاحی AB را رسم کنید. AB حداقل باید به 38.2-61.8 درصدی اصلاح فیبوناچی خط XA برسد.
الگوی 5-0
الگوی 5-0 که توسط اسکات کارنی شناسایی شد، یک الگوی هارمونیک معمولی است که از پنج لگ تشکیل شده است.
ویژگیهای اصلی الگوی 5-0 عبارت هستند از:
- AB در 113 - 161.8 درصدی اکستنشن XA است.
- BC را میتوان در امتداد 161.8-224 درصد خط AB شناسایی کرد.
- خط CD در 50 درصدی اصلاح خط BC قرار دارد.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک چیست؟
- الگوهای هارمونیک اگر به درستی تشخیص داده شوند، سیگنال قابل اعتمادی خواهد بود.
- اگر یادگیری الگوهای هارمونیک را با موفقیت پشت سر بگذارید، استفاده از دیگر بازارهای تحلیل تکنیکال، کار دشواری نخواهد بود.
- اگر تازهکار هستید، شناسایی این الگوها در نمودارهای قیمت کار پیچیدهای خواهد بود.
- رسم الگوهای هارمونیک، تعیین سطوح فیبو و رسم آنها، به زمان زیادی نیاز دارد.
مهمترین نکاتی که هنگام استفاده از الگوهای هارمونیک باید بدانید
همانطور که گفته شد، یادگیری الگوهای هارمونیک و شناسایی آنها، تقریباً کار دشواری است. برای جلوگیری از ضرر، اگر قصد استفاده از این الگوها را دارید، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
- برای شروع یک الگو ساده انتخاب کنید و تمام ویژگیهای آن را یاد بگیرید.
- از ابزار فیبوناچی برای رسم الگوهای هارمونیک استفاده کنید.
- قبل از همه، نقاط Take Profit و Stop Loss را مشخص کنید.
- فقط پس از تشکیل الگوی هارمونیک، معاملات را باز کنید.
نحوه ترسیم الگوهای هارمونیک
برای شناسایی و ترسیم الگوی هارمونیک، به ابزارهای استانداردی نیاز دارید که در هر پلتفرم معاملاتی، از جمله متاتریدر 4، قابل استفاده باشند.
- با شروع الگوی هارمونیک بررسی نمودار قیمت، الگو را با چشمان خود و بدون ابزار، شناسایی کنید. همانطور که در این مطلب گفته شد، بیشتر الگوهای هارمونیک دارای 4 لگ و 5 نقطه هستند.
- سطوح فیبوناچی را در نمودار قیمت مشخص کنید.
- پس از آن، میتوانید از یک اندیکاتور ZigZag برای ترسیم خطوط الگو استفاده کنید یا از خطوط ترند برای برجسته کردن بخشهایی از الگو استفاده کنید.
نتیجهگیری
الگوهای هارمونیک یکی بهترین ابزارهای تحلیل هستند که اگر به درستی شناسایی شوند، دقیقترین سیگنالهای خرید و فروش را در اختیار شما قرار میدهند. استفاده از این الگوها برای افراد مبتدی، توصیه نمیشود. در صورتی که، زمان کافی برای یادگیری و شناسایی این الگوها دارید، حتماً از آنها استفاده کنید.
سوالات متداول
آیا استفاده از الگوهای هارمونیک مفید است؟
سیگنالهایی که در اثر شناسایی صحیح الگوهای هارمونیک ایجاد میشوند، بسیار دقیق هستند؛ بنابراین، اگر در شناسایی و ترسیم آنها مهارت کافی دارید، قطعاً بهترین معاملات را در زمان درست انجام خواهید داد.
بهترین الگوی هارمونیک چیست؟
در میان انواع الگوهای هارمونیک، هیچ بهترینی وجود ندارد. با این وجود چون الگوی ABCD، الگوی پایه است؛ بهتر است با این الگو شروع کنید.
این مقاله به کوشش نگار پورجواد و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) در تحلیل تکنیکال
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) به الگوهایی گفته میشود که با استفاده از آن میتوان تغییرات احتمالی انواع بازارهای مالی را پیشبینی کرد. این الگوها ساختاری خاص و معمولاً هندسی دارند که از جمله ابزارهای پرطرفدار جهت شناسایی سیگنالهای خرید و فروش است. در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا با انواع الگوهای هارمونیک و معنی و مفهوم هر یک، بیشتر آشنا شوید.
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) چیست؟
الگوهای هارمونیک ساختارهایی هندسی بر اساس دنباله معروف فیبوناچی هستند. در واقع، هر یک از عناصر الگوی هارمونیک، شروع الگوی هارمونیک بر اساس یکی از سطوح خاص فیبوناچی ایجاد میشوند. بنابراین این الگوها را میتوان متشکل از چند بخش در نظر گرفت که در کل نشاندهنده جدیدترین تغییرات قیمت و پیشبینی تغییرات احتمالی بازار در آینده خواهد بود.
اولین بار گارتلی (H.M. Gartley) در کتاب خود با عنوان «سود در بازار سهام (1932)» درباره الگوهای هارمونیک صحبت کرد. به همین دلیل است که بسیاری از الگوهای هارمونیکی که در ادامه معرفی میکنیم، عمدتاً به نام وی نامگذاری شدهاند. اخیراً، اسکات ام. کارنی (Scott M. Carney) در کتاب خود به نام «معاملهگر هارمونیک (The Harmonic Trader) (1999)» درباره الگوهای ساختاری مبتنی بر نسبت فیبوناچی بحث کرده است. اسکات کارنی به عنوان فردی شناخته میشود که رویکرد ترید هارمونیک را در بازارهای مالی احیا میکند.
الگوهای هارمونیک بیشتر در بازههای زمانی طولانی ایجاد و شناسایی میشوند؛ چون با توجه به اینکه به نوعی از دنباله فیبوناچی تشکیل میشوند، به زمان بیشتری برای تکمیل هر سطح نیاز دارند. در نتیجه بهترین چارچوب زمانی برای خرید و فروش از طریق شناسایی الگوهای هارمونیک، نمودارهای روزانه و هفتگی است. این الگوها، از جمله مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال است که معمولاً به دست معاملهگران مبتدی و تازهوارد، قابل شناسایی نیستند. بنابراین، شناسایی و استفاده از آنها برای شناسایی بهترین فرصتهای خرید و فروش به تلاش و دانش زیادی در زمینه تحلیل تکنیکال نیاز دارد. به همین دلیل، الگوهای هارمونیک معمولاً به دست معاملهگرانی استفاده میشود که قصد سرمایهگذاری بلندمدت دارند و روی شناسایی بهترین موقعیت ترید تمرکز کردهاند.
ارتباط الگوهای هارمونیک با سطوح فیبوناچی
همانطور که پیش از این گفته شد، اساس شکلگیری الگوهای هارمونیک، بر اساس دنباله فیبوناچی است. طبق نظریه فیبوناچی، هر عدد بعد از 0 و 1 مجموع دو عدد قبلی را نشان میدهد. در نتیجه بخشی از توالی دنباله فیبوناچی به صورت زیر خواهد بود:
۰، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱، ۳۴، ۵۵، ۸۹، ۱۴۴، ۲۳۳، ۳۷۷، ۶۱۰، ۹۸۷، ۱۵۹۷، ۲۵۸۴، ۴۱۸۱، ۶۷۶۵، ۱۰۹۴۶، ۱۷۷۱۱
نکته حائز اهمیت این است که هر یک از اعداد موجود در این دنباله، مشخصکننده یک سطح نسبی هستند که برای پیشبینی قیمت، شناسایی سطح حمایت و مقاومت و … مورد استفاده قرار میگیرند. مهمترین سطوح نسبی ایجادشده توسط این دنباله عبارتاند از: 127.2٪ ، 161.8٪ و 261.8٪.
انواع الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)
در ادامه به معرفی 6 الگوی پرکاربرد هارمونیکی میپردازیم. هر یک از الگوهایی که در ادامه معرفی میشوند، خود دارای دو نسخه صعودی و نزولی هستند که به نوبه خود برای شناسایی بهترین زمان خرید و فروش مورد استفاده قرار میگیرند.
هر الگو با حرکت XA شروع میشود که آغازکننده یک روند است. موج XA، در نسخه نزولی یک الگوی هارمونی، نشاندهنده یک حرکت رو به پایین است و برعکس!
الگوی ABCD
الگوی ABCD، در کنار گارتلی، بدون شک پرکاربردترین الگوی هارمونیک است. اگر تجربه زیادی در کار با الگوهای هارمونیک ندارید، پیشنهاد و توصیه ما یادگیری الگوی ABCD است. بدون شک با یادگیری این الگو، شناسایی و استفاده از الگوهای پیچیده، راحتتر خواهد بود. نام دیگری که برای این الگو در نظر گرفته شده است، الگوی AB=CD است. چراکه موجهای AB و CD مساوی هم هستند و حرکت BC نشاندهنده یک اصلاح است.
الگوی ABCD شامل سه بخش به صورت زیر است:
- AB حرکت اولیه است.
- BC باید اصلاح حرکت AB را نشان دهد.
- CD به اندازه AB باشد.
تصویر بالا نشان میدهد که یک الگوی ABCD صعودی منظم باید چگونه باشد. هدف از این الگو، شناسایی نقطه D یا در واقع بهترین زمان خرید است. نسخه نزولی ABCD هم شامل همین بخشها است با این تفاوت که AB حرکتی در جهت مخالف است که در نهایت سیگنال خرید در نقطه D ایجاد میکند.
الگوی گارتلی (Gartley)
الگوی گارتلی شامل بخشهای زیر است:
- XA – جایی که الگو شروع میشود.
- AB – نقطه B باید در 61.8٪ اصلاح فیبوناچی XA پایان یابد.
- BC – حرکت BC باید در سطح فیبوناچی 38.2٪ یا فیبوناچی 88.6٪ تمام شود.
- CD – اگر BC به 38.2٪ ختم شود، CD باید تا 127.2٪ افزایش یابد. در غیر این صورت، نقطه D در 161.8 توسعه BC ایجاد میشود.
- XD – نقطه D باید 78.6٪ اصلاحکننده موج اولیه XA باشد.
الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ، شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – این موج باید 38.2٪ یا 61.8٪ اصلاح فیبوناچی XA باشد.
- BC – این حرکت در خلاف جهت حرکت AB صورت میگیرد، اصلاح 38.2 یا 0.886 AB.
- CD – اگر موج 2 BC٪ باشد، CD باید به توسعه 224٪ برسد. از طرف دیگر، اگر BC به 88.6٪ ختم شود، CD باید 361.80٪ BC باشد.
- XD – در نهایت، سیگنال خرید در نقطه D تقریباً در 161.8٪ فیبوناچی موج اولیه XA است.
الگوی خفاش (Bat Pattern)
الگوی خفاش شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – باید بین 38.2٪ و 50٪ پایان یابد.
- BC – این موج 38.2٪ یا 88.6٪ حرکت AB است.
- CD – اگر BC 2٪ باشد، CD باید توسعه 161.8٪ را به دست آورد.
- XD – نقطه ورود به معامله (D) در حالت ایدئال در 88.6٪ اصلاح فیبوناچی موج XA شروع شده است.
الگوی پروانه (Butterfly)
الگوی پروانه شامل موارد زیر است:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – سطح اصلاحی قیمت نقطه B باید به 78.6٪ موج XA برسد.
- BC – این موج اصلاحی 38.2٪ یا 88.6٪ موج AB است.
- CD – اگر موج BC به 38.2٪ ختم شود، باید موج CD به 161.8٪ افزایش یابد. اگر موج BC در 88.6٪ به پایان برسد، نقطه D به 261.8٪ گسترش مییابد.
- XD – به دلیل اصلاح کمتر در موج AB، نقطه D در الگوی پروانه باید در 127٪ یا 161.80٪ توسعه فیبوناچی موج شروع XA باشد.
الگوی کوسه (Shark pattern)
الگوی کوسه یکی از الگوهای هارمونیک نسبتاً جدید است. این الگو شامل بخشهای زیر میشود:
- XA – حرکت اولیه برای شروع الگو
- AB – این موج باید بین 113 تا 161.8 درصد به پایان برسد.
- BC – بسته به توسعه AB، این موج باید 161.8٪ یا 224٪ امتداد حرکت قبلی باشد. این مرحله آخر است؛ زیرا نقطه D سیگنال خرید / فروش است.
الگوی سایفر (Cypher pattern)
الگوی Cypher از بخشهای زیر تشکیل میشود:
- XA – اولین موج که یک روند را آغاز میکند.
- AB – این موج با 38.2 یا 61.8 از حرکت شروع به پایان میرسد.
- BC – این موج از توسعه سطحهای فیبوناچی غیرمعمول 113.0٪ (اگر AB 2٪) و 141.4٪ (اگر AB 61.8٪) استفاده میکند.
- XA – در این الگو، نقطه D نهایی باید مطابق با 78.6٪ اصلاح فیبوناچی حرکت اولیه XA باشد.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک
مسلماً بزرگترین مزیت الگوهای هارمونیک یک ساختار کاملاً مشخص است. با استفاده از این الگوها، نقاط ورود و خروج به وضوح مشخص است و نیازی به استفاده از روشهای مختلف جهت شناسایی این نقاط نیست.
مدیریت ریسک، یکی دیگر از مزایای اصلی الگوهای هارمونیک است. سطوح مقاومت، حمایت و قیمت کاملاً مشخص است. در نتیجه شناسایی زمان سود و ضرر کار مشکلی نخواهد بود.
همانطور که در ابتدای مطلب هم گفته شد، شناسایی دقیق الگوهای هارمونیک کار مشکلی است. برخی مواقع شناسایی نقطه A و B کار سادهای است، در حالی که نقطه C درست تشخیص داده نمیشود.
بنابراین، برای شناسایی، ترسیم و در نهایت تصمیمگیری بر اساس الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) به صبر و حوصله زیادی نیاز است. به همین دلیل است که استفاده از این الگو معمولاً به افراد حرفهای و باتجربه در زمینه ترید توصیه میشود.
نحوه استفاده از الگوهای هارمونیک برای خرید و فروش
برای رسم الگوهای هارمونیک، به کسب اطلاعات و رعایت دقیق دستوالعملهای گفتهشده نیاز است؛ زیرا هر مرحله تا حدودی به دقت مرحله قبل وابسته است. بنابراین مهم است که گام به گام از دستورالعملها پیروی کنید تا در قابلیت اطمینان هر موج، ابهامی وجود نداشته باشد. سیستم عاملهای تجاری بسیاری همچون TradingView و سایر برنامههای نرم افزاری، دارای تنطیمات داخلی برای ترسیم الگوهای هارمونیک هستند. بنابراین، کار شما بسیار آسانتر است؛ زیرا فقط باید از دستورالعملها پیروی و نقاط را روی نمودار به هم متصل کنید.
قبل از اینکه نکاتی در مورد نحوه ترسیم الگوهای هارمونیک با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم، توجه به این نکته مهم است که شناسایی الگوی کامل تقریباً غیرممکن است. سادهترین راه برای ترسیم الگوی هارمونیک، ترسیم هر موج به صورت مرحله به مرحله است. مرحله اول را کامل کنید (در صورت امکان) و سپس به مرحله بعدی بروید. در صورتی که تمام موارد را به خوبی رعایت کرده باشید، نقطه نهایی C یا D باید سیگنال خرید یا فروش را برای شما ایجاد کند.
در نمودار EUR / USD روزانه، نمونهای از الگوهای هارمونیک را مشاهده میکنیم.
همانطور که قبلاً گفته شد، AB و CD موجهای مساوی هستند و BC در جهت مخالف حرکت میکند. در این حالت، ساختار کاملاً دقیق است؛ به جز اصلاح بزرگتر از حد انتظار در BC (حدود 70٪). برای اطمینان از اینکه نمودارِ ترسیمشده همان چیزی است که باید باشد، میتوانید از ابزارهای کمکی برای تشخیص سطح مقاومت، حمایت و … استفاده کنید.
میزان سود با استفاده از آخرین موج CD و تکنیکهای اندازهگیری فیبوناچی محاسبه میشود. باز هم، بسته به مدیریت ریسک و سبک تجارت خود، هدف مورد نظر را تعیین میکنید. به طور کلی، معاملهگران باتجربه به دنبال اصلاح بین 38.2٪ تا 61.8٪ هستند.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) نمودارهای هندسی بر اساس دنباله معروف فیبوناچی هستند. مشهورترین الگوهای هارمونیک عبارتاند از: ABCD، گارتلی، الگوی خفاش، الگوی پروانه، الگوی سایفر، الگوی خرچنگ و الگوی کوسه. مزیت استفاده از الگوهای هارمونیک، بهره گرفتن از یک ساختار قیمت خاص است که سیگنال خرید یا فروش ایجاد میکند. اما بزرگترین چالش در خصوص این الگوها این است که تشخیصشان کار مشکلی است.
الگوهای هارمونیک در معاملات + معرفی 4 الگوی هارمونیک پرطرفدار
در الگوهای قیمتی هارمونیک، الگوهای قیمتی هندسی با استفاده از اعداد فیبوناچی جهت مشخص کردن دقیق نقاط بازگشتی بکار گرفته میشود. برخلاف سایر روشهای متداول تریدینگ (معاملهگری)، معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیشبینی کند.
در ادامه این مطلب از بورسینس قصد داریم نگاهی داشته باشیم به انواع الگوهای هارمونیک که در معاملهگری استفاده میشود.
ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی
معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب میکند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار میشوند. (یکی از اصول تحلیل تکنیکال)
ریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبتها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده میشود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز میتوان آنرا یافت.
از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار میشود، میتوان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعهای که معامله در آن انجام میشود تاثیر میپذیرد.
با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازههای متفاوت است، معاملهگر میتواند نسبتهای فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیشبینی قیمتهای آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشتهاند و الگوها و سطوحی را یافتهاند که باعث بهبود عملکرد این روش میشود.
مشکل معاملات هارمونیک
الگوهای قیمتی هارمونیک بسیار دقیق هستند و نیاز است الگو، حرکات را کامل نشان دهد تا با آشکار شدن الگو، یک نقطه بازگشتی دقیق مشخص شود. یک معاملهگر ممکن است الگویی را مشاهده کند که همانند یک الگوی هارمونیک باشد اما سطوح فیبوناچی در الگو، تراز و در یک ردیف نباشند و بدین ترتیب آن الگو با توجه به قوانین الگوهای هارمونیک، یک الگوی قابل اتکا تلقی نشود. البته این موضوع میتواند یک مزیت نیز به شمار آید، زیرا نیازمند آن است که معاملهگر شکیبایی پیشه کند و برای شکلگیری کاملتر نمودار صبر نماید.
الگوهای هارمونیک میتوانند میزان پایداری حرکت فعلی قیمت را اندازه بگیرند اما از آنها میتوان برای مجزا کردن نقاط بازگشتی نیز استفاده کرد. ریسک کار زمانی است که یک معاملهگر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه بازگشتی (reversal area) اتخاذ میکند و الگو شکل نمیگیرد (Fail میشود).
وقتی این اتفاق میافتد، ممکن است معاملهگر در معاملهای گیر کند که روند به سرعت و در خلاف جهت معامله او، ادامه مییابد. بنابراین همانند همه استراتژیهای معاملاتی، ریسک این روش نیز باید مدیریت شود.
در نظر داشته باشید که الگوها ممکن است درون الگوهای دیگر شکل بگیرند و همچنین احتمال شکلگیری الگوهای غیرهارمونیک در درون الگوهای هارمونیک نیز وجود دارد. این شرایط میتواند برای سنجش اثربخشی الگوهای هارمونیک به ما کمک کند و عملکرد معاملهگر را در ورود و خروج به معاملات بهبود بخشد.
همچنین احتمال وجود چندین موج قیمتی در یک موج هارمونیک وجود دارد (برای مثال یک موج CD یا موج AB). قیمتها بطور مرتب در حال چرخش هستند، بنابراین باید روی تصویر بزرگتر تایم فریمی که در آن معامله میشود تمرکز کرد. طبیعت فراکتالی بازارها، قابلیت اعمال این تئوری را در کوچکترین تایم فریمها تا بزرگترین آنها فراهم میکند.
برای استفاده از این روش، معاملهگر باید از پلتفرمی معاملاتی استفاده کند که بتواند برای سنجش هر موج قیمت، چندین ابزار Fibonacci retracements را روی نمودار رسم کند.
الگوهای بصری هارمونیک و روش معامله
الگوهای هارمونیک در دستههای زیادی وجود دارند، با این حال این 4 الگو که در ادامه شرح میدهیم پرطرفدار است: گارتلی (Gartley)، پروانه (butterfly)، خفاش (bat) و خرچنگ (crab).
1 – الگوی گارتلی (Gartley)
این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در زیر، از همان کتاب است.
در طی سالها، برخی معاملهگران دیگر برخی نسبتهای رایج دیگر را مطرح کردهاند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر میشوند.
الگوی صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده میشود و نشانهای از این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به بالای قیمت، نقطه D را شکل میدهد.
همه الگوها ممکن است در پسزمینه و درون یک روند گستردهتر باشند یا محدوده خنثی باشند که معاملهگران باید به آن توجه کنند.
اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:
ما از مثال الگوی صعودی استفاده میکنیم. قیمت از X تا نقطه A رشد میکند، سپس اصلاح اتفاق میافتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره در خط BC افزایش مییابد که نقطه اصلاحی 0.382 شروع الگوی هارمونیک تا 0.886 موج AB است.
حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب میشود.
بسیاری از معاملهگران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.
ناحیه D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته میشود. اینجاست که میتوان به موقعیتهای خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت روند و نشانههای رشد قیمت بود.
معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایینتر از نقطه ورود قرار میگیرد.
برای الگوهای نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر میگیرند.
2 – الگوی پروانه (butterfly)
الگوهای پروانه از گارتلی متفاوتتر است. این الگوی هارمونیک دارای یک نقطه D گسترشی فراتر از نقطه X است.
در ادامه الگوهای صعودی پروانه را شرح میدهیم.
قیمت از X تا نقطه A افت میکند، موج صعودی AB، موج اصلاحی 0.786 از خط XA است. موج BC اصلاح 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود.
CD امتداد 1.618 تا 2.24 از AB است و D در امتداد 1.27 از موج XA قرار میگیرد.
D نقطهای است که معاملهگران موقعیت فروش را اتخاذ میکنند. با این حال همیشه باید به دنبال نشانههایی برای تایید کاهش قیمت بود. حدضرر نیز کمی بالاتر از نقطه ورود قرار داده میشود.
در تمام این الگوها، برخی از معاملهگران به دنبال نسبتهایی بین نسبتهای اشاره شده میگردند، در حالیکه برخی دیگر از افراد فقط به دنبال یکی از آنها هستند.
برای مثال، در بالا اشاره کردیم که موج CD نسبت 1.618 تا 2.24 از AB است، برخی از معاملهگران فقط به دنبال نسبت 1.618 یا 2.24 هستند و سایر اعدادی که مابین این دو نسبت است را نادیده میگیرند، مگر اینکه این اعداد به اعداد ذکر شده بسیار نزدیک باشند.
3 – الگوی خفاش (BAT)
الگوی خفاش از لحاظ ظاهری مشابه گارتلی است ولی در اندازه فرق دارد.
قصد داریم الگوی صعودی بت را را شرح دهیم.
یک افزایش قیمت از X تا A رخ داده است، قیمت به نقطه B میرسد که نسبت 0.382 تا 0.5 درصد از موج XA است.
موج BC نسبت 0.382 تا 0.886 از AB محسوب میشود و CD نسبت 1.618 تا 2.618 در امتداد AB است.
نقطه D نسبت 0.886 درصد اصلاحی موج XA خواهد بود و نقطهای است که معمولا معاملهگران به عنوان فرصت خرید از آن یاد میکنند. با این حال معاملهگر همیشه باید به دنبال نشانههای دیگری از افزایش قیمت باشد.
حدضرر نیز کمی پایینتر از نقطه خرید قرار میگیرد.
برای الگوی نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نزدیکی نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر تعیین مینمایند.
4 – الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی هارمونیک خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیقترین الگوها در نظر گرفته میشود که نقاط بازگشتی بسیار نزدیک با اعداد فیبوناچی را ارائه میکند.
این الگو با الگوی پروانه مشابه است ولی در محاسبات آن تفاوت وجود دارد.
در یک الگوی گاوی (صعودی)، نقطه B یک پولبک با نسبت 0.382 تا 0.618 از موج XA است.
موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود و CD نسبت 2.618 تا 3.618 از موج است. نقطه D امتداد 1.618 موج XA است و در این نقطه موقعیتهای خرید اتخاذ میشود و حد ضرر کمی پایینتر از نقطه ورود تعیین میگردد.
در الگوی خرسی (نزولی) موقعیت فروش در نزدیکی D اتخاذ میشود و حدضرر نیز کمی بالاتر تعیین میگردد.
تنظیم دقیق نقاط معامله
هر الگو، نشاندهنده نقاط بازگشتی احتمالی (اصطلاحا potential reversal zone یا PRZ) است و الزاما بیانگر نقاط دقیق انجام معامله نیست.
زیرا دو پیشبینی متفاوت، تشکیلدهنده نقطه D است. اگر همه نقاط پیشبینی شده در نزدیکی نقطه موردنظر باشند، معاملهگر میتواند در آن محدوده وارد معامله شود.
اگر پیشبینیها گسترده باشند، باید به دنبال نشانههای دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیر موردانتظار بود. اینکار میتواند از طریق یک اندیکاتور دیگر یا با مشاهده تحرکات قیمت حاصل شود.
سخن آخر
هارمونیک تریدینگ یکی از روشهای دقیق معاملهگری بر مبنای ریاضیات است ولی به صبر، تمرین و مطالعه بسیار زیاد درباره این الگوها نیاز دارد.
محاسبات اولیه، صرفا ابتدای راه است. حرکات قیمت که با محاسبات متناسب با الگو همتراز و ردیف نیست باعث نامعتبر شدن الگو شده و میتواند باعث گمراهی معاملهگر شود.
الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ، شناخته شدهترین الگوهای هارمونیک هستند و اغلب معاملهگران آشنا به معاملات هارمونیک، به دنبال این الگوها در نمودارها میگردند.
نقاط ورود و خروج به معامله در نقاط بازگشتی احتمالی انجام میشود که البته باید نشانههایی دیگر از نقاط بازگشت قیمت نیز در نظر گرفته شود. حدضررها نیز در معاملات خرید اغلب پایینتر از نقطه ورود قرار داده میشود و در معاملات فروش، کمی بالاتر از نقطه معامله تعیین میگردد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
3 گام اساسی برای معامله با الگو های قیمت هارمونیک
همانطور که میدانید برای سود بیشتر در معامله باید الگوهای هارمونیک را بشناسیم. استفاده از الگوهای قیمت هارمونیک به این معناست که آن هارا به طور دقیق و کامل بشناسیم و در معاملات به طور صحیح از آنها اسفاده کنیم. در ابتدا خوب است بدانیم الگوی هارمونیک چیست و با ۳ گام اساسی برای معامله با الگو های قیمت هارمونیک آشنا شویم.
مفهوم الگو های قیمت هارمونیک
الگوهای قیمت هارمونیک در تحلیل تکنیکال به سرمایه گذاران کمک بزرگی کردهاند و باعث سودآوری خوبی در بازار بورس شده اند. این الگوها قالبهای خاص هندسی و قیمتی دارند که با محاسبههای فیبوناچی اندازه گیری میشوند. خوب است قبل از آشنایی با گامهای اساسی برای معامله با الگوهای قیمت هارمونیک با چند نمونه از الگوهای هارمونیک آشنا شویم.
الگوی خفاش یا (But pattern):
این الگو در واقع یک الگوی هارمونیک بسیار کاربردی در تحلیل تکنیکال است که در سال ۲۰۰۱ توسط فردی به نام Scott Carney ابداع شد. به دو صورت نزولی و صعودی ظاهر میشود. الگوی خفاش صعودی شبیه به حرف M و الگوی خفاش نزولی شبیه به حرف W ظاهر میشود.
الگوی خرچنگ یا (Crab):
الگوی خرچنگ در واقع یکی از دقیقترین الگوها است که در سال ۲۰۰۰ کشف شد. این الگو شروع الگوی هارمونیک به نسبت ریسک بالایی که دارد سود خوبی هم دارد.
الگوی ایده آل یا AB=CD:
این الگو شامل سه موج به نامهای AB و BC و CD است و اساس بسیاری از الگو های قیمت هارمونیک است. نکته مهمی که در این الگو باید به آن توجه کرد این است که در تمام بازههای زمانی به فراوانی استفاده میشود. در واقع این الگو با اینکه روندی صعودی یا نزولی دارد امکان دارد در اواسط راه مسیری مخالف جهت اصلی را پیش ببرد و بعد دوباره به جریان اصلی خود بازگردد.
سه گام اساسی برای شناسایی انواع الگوی هارمونیک:
مرحله اول: ابتدا الگوی قیمتی هارمونیک را بیابیم.
مرحله دوم: اندازه گیری الگوی قیمت هارمونیک
مرحله سوم: شروع به خرید و فروش با در نظر گرفتن الگوی قیمت هارمونیک
در ادامه به توضیح این مراحل میپردازیم و روش کار هریک از آن ها را بررسی میکنیم.
یافتن الگوی قیمت هارمونیک:
در این مرحله هنوز آگاهی نداریم که دقیقا با چه الگویی رو به رو هستیم. برای شناخت الگو ها باید با تمرین و تکرار به مهارت کافی برسیم. این الگو می تواند یک خفاش یا خرچنگ باشد.
اندازه گیری الگو های قیمت هارمونیک:
هنگامی که متوجه درستی تشخیص الگو شدیم، با استفاده از فیبوناچی و محاسبات باید مشاهدات خود را بنویسیم.
شروع به خرید و فروش با در نظر گرفتن الگو های قیمت هارمونیک:
حال که به یک الگوی قیمتی مناسب دست پیدا کردیم با در نظر گرفتن حد سود و ضرر شروع به خرید و فروش میکنیم.
سخن پایانی
در پایان می توان گفت شناخت این الگو ها در موفقیت معامله با الگو های قیمت هارمونیک نقش بسزایی دارند. این الگو ها بسیار شبیه و نزدیک به هم هستند و شناخت آن ها نیازمند دقت بسیار بالایی است. در هنگام استفاده از الگوهای هارمونیک برای معاملات بهتر لازم است که از ابزار های فیبوناچی استفاده کنیم.
دیدگاه شما