تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی
در مقالات قبلی در مورد عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی صحبت کردیم. به طور کلی عوامل اقتصادی و سیاسی متعددی میتوانند بر وضعیت اقتصادی یک کشور و به تبع آن بازار سرمایه آن کشور اثر بگذارند. هر چه قدر که این عوامل در راستای افزایش تولید و بهرهوری باشند، وضعیت صنایع مختلف نیز بهتر بوده و سرمایهگذاری در بازار سهام با بازدهی بالاتری همراه خواهد بود. از آن جا که تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی به عنوان دو متغیر مهم در اقتصاد کشورها شناخته میشوند، در این مقاله قصد داریم که به معرفی این دو متغیر مهم و شباهتها و تفاوتهای بینشان بپردازیم.
تولید ناخالص به چه معناست؟!
“تولید ناخالص” در لغت به معنای مجموع ارزش محصولات و خدمات نهایی (بدون در نظر گرفتن استهلاک و مالیات) در یک واحد یا مجموعه اقتصادی است. در اقتصاد کلان تولید ناخالص به عنوان معیاری برای رشد اقتصادی کشورها در نظر گرفته میشود. در واقع به مجموع ارزش کالاهای تولید شده و همچنین خدمات ارائه شده در طی یک دوره معین (معمولا یک ساله) تولید ناخالص میگویند.
معمولا مفهوم تولید (درآمد) ناخالص در برابر تولید (درآمد) خالص قرار میگیرد. لذا تولید خالص را میتوان با کسر کردن استهلاک کالاها و داراییهای سرمایهای از تولید ناخالص به دست آورد.
استهلاک – تولید (درآمد ناخالص) = تولید (درآمد) خالص
به طور کلی تولید ناخالص را به دو شیوه بیان میکنند:
تولید ناخالص داخلی (GDP)
تولید ناخالص ملی (GNP)
تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product)
در میان معیارهای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی یا همان GDP، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این شاخص نه تنها برای مقایسه و بررسی عملکرد اقتصاد یک کشور، بلکه برای محاسبه و تجزیه و تحلیل سایر شاخصههای اقتصادی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در یک تعریف کلی “به کل ارزش (ریالی) محصولات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در یک بازه زمانی مشخص (معمولا یک ساله)، تولید ناخالص داخلی میگویند.”
در این تعریف لازم است به دو عبارت “مقیم کشور” و “محصولات نهایی” دقت کنید.
منظور از واحدهای اقتصادی مقیم کشور این است که در محاسبه GDP، تنها تولیدات واحدهایی که در داخل کشور فعالیت میکنند باید لحاظ شود. لذا تولیدات ناشی از سرمایهگذاریهای خارجی و مشابه آن، در این تعریف نمیگنجد.
محاسبه تولید ناخالص داخلی با استفاده از روش تولید (Production Method)
در هنگام تولید یک کالا مثل نان، مراحل مختلفی اعم از کاشت گندم، تولید آرد و نهایتا تهیه نان انجام میشود. در محاسبه GDP تنها ارزش کالای نهایی (یعنی نان) در نظر گرفته شده، و ارزش کالاهای واسط مثل آرد و گندم در محاسبات لحاظ نمیشوند. در واقع از آن جا که ارزش کالاهای واسط مثل گندم و آرد در هنگام فرآیند تولید در قیمت نهایی نان لحاظ شده است، دیگر نیازی به محاسبه مجدد ارزش آنها نبوده و تنها ارزش کالای نهایی مورد استفاده باید در نظر گرفته شود.
محاسبات به روش قیمت ثابت
اگر قیمت هر نان را ۲۰۰۰ ریال فرض کنیم، و تعداد ۱۰۰۰ قرص نان در دوره یک ساله تولید شود، کل تولید ناخالص داخلی برابر با ۲ میلیون ریال خواهد بود. حال در صورتی که در سال بعد قیمت قرص نان با ۵۰% افزایش به ۳۰۰۰ ریال برسد، عدد GDP نیز به ۳ میلیون ریال خواهد رسید. در واقع در این حالت عدد GDP به لحاظ ریالی افزایش یافته است، اما میزان واقعی تولید همچنان همان ۱۰۰۰ قرص نان ثابت باقی مانده!
در مثال بالا مشاهده کردیم که رشد GDP به دلیل افزایش مقدار تولید نبوده، بلکه به دلیل افزایش قیمت کالاها ایجاد شده است. اگر بخواهیم اثر افزایش قیمت را حذف کنیم، GDP ثابت خواهد بود. به فرآیند حذف اثر تغییرات قیمت، روش قیمت ثابت میگویند. آن چه که در اقتصاد کشورها نیز به عنوان یک معیار قابل اتکا شناخته میشود، بر اساس روش قیمت ثابت استوار است. بنابراین وقتی در اخبار و جراید گفته میشود که مثلا در برنامه پنجم توسعه رشد تولید ناخالص داخلی به میزان ۵% هدفگذاری شده است، منظور همان رشد بر اساس محاسبات به روش قیمت ثابت است.
روشهای محاسبه تولید ناخالص داخلی
به طور کلی سه روش برای محاسبه GDP یک کشور استفاده میشود:
۱- روش تولید (Production Method) :
به روشی که تا این جا در مورد آن توضیح داده شد، یعنی مجموع ارزش نهایی محصولات و خدمات در یک دوره زمانی معین، روش تولید میگویند. در کشور ما از روش تولید به عنوان روش اصلی محاسبه GDP استفاده میشود.
۲- روش هرینه نهایی (Expenditure Mehod) :
در این روش با جمع هزینههای نهایی واحدهای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی برآورد میشود. در واقع کل محصولات تولیدی در کشور یا به مصرف میرسند، یا سرمایگذاری میشوند و یا به سایر کشورها صادر میگردند. از کسر رقم واردات از مجموع این این سه پارامتر، میتوان GDP را محاسبه کرد. رقم به دست آمده در روش هزینه نهایی باید تقریبا برابر با عدد محاسبه شده در روش تولید باشد.
واردات – صادرات + سرمایهگذاریها + محصولات مصرفی بخش دولتی و خصوصی = تولید ناخالص داخلی
البته توجه کنید که تولید ناخالص داخلی محاسبه شده از این روش به قیمت بازار بوده و به اندازه مالیات بر تولید و واردات با روش اول تفاوت دارد. به عبارت دیگر:
مالیات بر تولید و واردات + تولید ناخالص داخلی به روش تولید (قیمت پایه) = تولید ناخالص داخلی به روش هزینه نهایی (قیمت بازار)
۳- روش سهم عوامل تولید (Factor Incomes Method) :
در این روش سهم یا در واقع درآمد هر یک از عوامل در فرآیند تولید لحاظ میشود. در واقع با جمع خدمات پرداختی به کارکنان و مازاد عملیات ناخالص شامل سود عملیاتی، خالص بهره پرداختی، اجاره منابع طبیعی و استهلاک تولید ناخالص داخلی با روش سهم عوامل تولید محاسبه خواهد شد. پس داریم:
خدمات پرداختی به کارکنان + سود عملیاتی + خالص بهره پرداختی + اجاره منابع طبیعی + استهلاک= تولید ناخالص داخلی با روش سهم عوامل تولید
تولید ناخالص ملی (Gross National Product)
در تعریف GDP گفتیم که تنها محصولات نهایی تولید شده در داخل کشور در آن گنجانده شده است. اما تولید ناخالص ملی (GNP) علاوه بر محصولات تولید شده در داخل کشور، خالص محصولات و خدمات تولید شده در خارج از کشور را نیز شامل میشود. برای مثال اگر یک شرکت ایرانی در کشورهای همسایه سرمایهگذاری کرده باشد، درآمد حاصل از این سرمایهگذاریها در تولید ناخالص ملی لحاظ شده اما در تولید ناخالص داخلی لحاظ نخواهد شد.
پس طبق فرمول خواهیم داشت :
خالص درآمد عوامل خارج از کشور + تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار = تولید (درآمد) ناخالص ملی
سرانه GDP کشورها در سال ۲۰۱۴
تولید ناخالص سرانه و تولید (درآمد) خالص سرانه
برای به دست درک مفهوم سود ناخالص آوردن تولید ناخالص سرانه و تولید (درآمد) خالص سرانه نیز کافیست رقم تولید ناخالص و درآمد خالص را بر جمعیت کشور تقسیم کنیم.
چکیده مطلب :
تولید ناخالصی داخلی از این جهت که پارامترهای اقتصادی دیگری نظیر تولید ناخالص سرانه، تولید ناخالص ملی، تولید (درآمد) خالص ملی و تولید (درآمد) خالص سرانه از طریق آن محاسبه میشود، بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله علاوه بر آشنایی با مفاهیم کاربردی و مهمی نظیر تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه و… به روشهای محاسبه آنها نیز پرداختیم. آگاهی از این تعاریف قطعا میتواند برای رسیدن به درک بهتر از اقتصاد کلان و وضعیت کلی سرمایهگذاری در کشور ما کمک کند. همچنین لازم است بدانید که استفاده از عدد GDP به عنوان شاخص توسعه اقتصادی کشورها نسبت به GNP معمولتر است.
مهمترین نکات در تهیه صورت های مالی
۳- درآمد عملیاتی عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، به جز موارد مرتبط با آوردهصاحبان سرمایه، که از فعالیت های اصلی و مستمر واحد تجاری ناشی شده باشد .
۵- درآمد ناشی از استفاده دیگران از دارایی های واحد تجاری تنها در صورتی عملیاتی تلقی می شودکه ناشی از فعالیت های اصلی و مستمر واحد تجاری باشد . (بعنوان مثال، درآمد سپرده بانکی و یا درآمد حاصل از اجاره ساختمان در یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی درآمد عملیاتی نیست .)
۶- درآمد عملیاتی ناشی از استفاده دیگران از دارایی های واحد تجاری باید با توجه به مبانی زیر شناسایی شود :
پ) سود سهام در زمان احراز حق دریافت توسط سهامدار، به استثنای سود سهام حاصل از سرمایه گذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته .
۸- هر گاه در اندازه گیری درآمد عملیاتی، دریافت ما به ازای مربوط به آینده موکول گردید، معمولاً مبلغی اضافه بر بهای فروش نقدی کالا یا ارائه خدمات دریافت می شود. که ارزش منصفانه ما به ازای مربوط، بهای فروش نقدی است و مبلغ اضافه دریافتی درآمد عملیاتی فروشنده محسوب نمی شود بلکه نوعی درآمد تأمین مالی است که باید بطور جداگانه نشان داده شود .
۹- هر گاه قیمت فروش محصول شامل یک مبلغ قابل تفکیک جداگانه در ارتباط با خدمات بعدی باشد، این مبلغ به دوره های آتی منتقل و به عنوان درآمد عملیاتی طی دوره اجرائ خدمات مورد شناخت
قرار می گیرد. چنانچه دو معامله به گونه ای به هم پیوسته باشد که اثر تجاری آن را نتوان بدون توجه کلیت آن درک کرد، معیارهای شناخت در مورد آن به طور یکجا اعمال می شود .
۱۰- اگر واحد تجاری بخش عمده ای از مخاطرات و مزایای مالکیت را حفظ کند، معامله مربوط، فروش تلقی نمی گردد و لذا درآمدی از بابت آن شناسایی نمی شود. این امر ممکن است در حالات
مختلفی اتاق بیفتد. نمونه هایی از مواردی که واحد تجاری ممکن است مخاطرات و مزایای عمده مالکیت را حفظ کند به شرح زیر است :
الف) زمانی که واحد تجاری تعهداتی را در ارتباط با عملکرد غیر مطلوب مورد معامله که توسط مفاد ضمانت نامه کالای فروش رفته پوشش نیافته باشد، به عهده بگیرد .
ب) زمانی که دریافت درآمد عملیاتی مربوط به یک فروش خاص، مشروط به تحصیل درآمد توسط خریدار از محل فروش کالای مورد معامله باشد .
ج) زمانی که ارسال کالای مورد معامله متضمن خدمات نصب باشد، لیکن خدمات نصب که بخش عمده ای از مبلغ قرارداد را تشکیل می دهد، توسط واحد تجاری به طور کامل انجام نشده باشد .
د) زمانی که خریدار حق فسخ معامله را بر اساس مفاد قرارداد داشته باشد و واحد تجاری در مورد احتمال برگشت کالای فروش رفته مطمئن نباشد .
۱۱- هزینه های عملیاتی در صورت سود و زیان بر حسب کارکرد و در مواردی که انجام این امر مفید نباشد برحسب ماهیت طبقه بندی می شوند .
۱۲- هزینه های عملیاتی عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سرمایه، به جز موارد مرتبط با ستانده صاحبان سرمایه، که از فعالیت های اصلی و مستمر واحد تجاری ناشی شده باشد .
۱۴- کاهش در حقوق صاحبان سرمایه که از مبادلات تصادفی و اتفاقی یک واحد تجاری ناشی می شود را اصطلاحاً هزینه غیر عملیاتی می نامند .
۱۵- یک بخش از واحد تجاری عبارت است از جزئی از عملیات واحد تجاری یا گروه که اهمیت نسبی دارد و به طور جداگانه قابل شناسایی است و فعالیت ها، دارایی ها و نتایج مربوط به آن را بتوان به وضوح از بقیه فعالیت های واحد تجاری تمیز داد . یک بخش از واحد تجاری معمولاً خطوط تولید یا بازارهای جداگانه خاص خود را دارد و ممکن است یک قسمت تجاری یا جغرافیایی یا کوچک تر از آن باشد .
۱۶- سود حاصل از واگذاری، در تاریخ واگذاری و زیان حاصل از واگذاری، در تاریخ تصمیم به واگذاری در حساب ها ثبت می شوند .
۱۷- چنانچه انتظار رود فروش یک بخش از واحد تجاری با زیان همراه خواهد باشد، زیان برآوردی باید در سالی که واحد آشکارا متعهد به فروش یا خاتمه عملیات می گردد شناسایی شود .
الف) تاثیر با اهمیتی بر ماهیت و زمینه اصلی عملیات واحد تجاری داشته باشد و معرف کاهش مهمی در امکانات عملیاتی ناشی از خروج از بازاری خاص (اعم از تجاری یا جغرافیایی) یا کاهش عمده در میزان بازارهای در حال تداوم داشته باشد.
ب) دارایی ها، بدهی ها، نتایج عملیاتی و فعالیتهای بخش مزبور از نظر فیزیکی و عملیاتی و برای مقاصد گزارشگری، به روشنی قابل تشخیص باشد .
ج) عملیات توقف حداکثر تا سه ماه پس از تاریخ ترازنامه یا تاریخ تصویب صورتهای مالی، هر کدام که کمتر باشد، تکمیل گردد . در صورت عدم احراز کلیه شرایط یاد شده، عملیات بخش مربوط در صورت سود و زیان به عنوان عملیات در حال تداوم منعکس می شود . لازم به ذکر است فروش یا خاتمه عملیات یک بخش از واحد تجاری که اساساً به منظور دستیا بی به بهسازی تولید یا صرفه جویی در هزینه ها صورت می گیرد، بخشی از عملیات در حال تداوم آن محسوب می گردد .
۱۹- در ارتباط یا توقف عملیات یک بخش از واحد تجاری، موارد زیر باید در یادداشت های توضیحی صورتهای مالی افشا شود :
۲۰- معامله ای که از لحاظ مبلغ با اهمیت بوده و خارج از فعالیت های عادی واحد تجاری باشد وبه طور غیر مکرر واقع شود جزء اقلام غیر مترقبه نشان داده می شود، ولی اگر یکجا دارای هر دو شرط مزبور نباشد بایستی به صورت جداگانه در صورت سود و زیان جزء اقلام سودحاصل ازعملیات مستمرنشان داده شود.
۲۱- در صورتی که انتظار رود تغییر در برآورد حسابداری اثر با اهمیتی در دوره های بعد داشته باشد باید ماهیت و مبلغ آن افشا شود . چنانچه تعیین مبلغ تغییر عملی نباشد، موضوع باید دریادداشت های توضیحی افشا گردد .
۲۲-تغییر در رویه حسابداری عبارت از تغییر از یک رویه استاندارد حسابداری به یک رویه استاندارد حسابداری دیگر می باشد .
۲۴- در صورتی که در اثر تغییر در رویه حسابداری تعیین اثر انباشته تعدیلات سنواتی ممکن، ولی ارائه مجدد اقلام مقایسه ای صورت های مالی عملی نباشد، باید اثر تعدیلات سنواتی محاسبه و در گردش حساب سود (زیان) انباشته منعکس و عملی نبودن ارائه مجدد در یادداشت های توضیحی افشاء گردد .
۲۵- گاه تشخیص بین تغییر در رویه حسابداری و تغییر در برآورد حسابدار ی ممکن است بسیار مشکل باشد . در چنین حالتی، تغییر مورد نظر باید به عنوان تغییر در برآورد حسابداری تلقی و به گونه ای مناسب افشا شود .
۲۷- منظور از اصلاح اشتباه، اصلاح اشتباهات با اهمیتی است که در صورت های مالی دوره های گذشته رخ داده و در دوره جاری کشف گردیده است . این اشتباهات ممکن است از موارد زیر ناشی شود:
۲۸- اشتباهاتی به عنوان تعدیلات سنواتی تلقی می شود که هم بر ترازنامه و هم بر صورت سود و زیان تأثیر بگذارند .
۲۹- سود جامع شامل برخی از درآمدها و هزینه های تحقق نیافته است که در صورت سود و زیان منعکس نمی گردد و مستقیماً تحت سر فصل جداگانه ای در حقوق صاحبان سرمایه منظورمی شوند .
سود و زیان تحققیافته (Realized) و تحققنیافته (Unrealized) چیست؟
اگر اندکی با دنیای ارزهای دیجیتال آشنا باشید، احتمالاً درباره نوسانهای پیشبینیناپذیر و عجیبوغریب بازار داراییهای دیجیتال مطالبی را خواندهاید یا اخباری درباره آن به گوشتان خورده است. در بازارهای پرنوسان، حتی اگر محاسبهها و پیشبینیها روی کاغذ سود یا ضرر چنددهبرابری پورتفو را نشان دهد، تا زمانی که وجه نقد به حسابهای بانکیمان واریز نشده باشد، نمیتوانیم درباره میزان سود یا زیان با قطعیت سخن بگوییم. بهعبارتدیگر، تا وقتی روی گزینه فروش دارایی کلیک نکنید، ضرر یا سود تحققیافته نخواهید داشت.
بیشک یکی از رویکردهای مهم برای داشتن استراتژی کارآمد معاملاتی، تعیین زمان درست فروش دارایی و کسب سود واقعی است. اگر ارزش دارایی شما یکشبه صد برابر شود یا یکشبه به نصف کاهش پیدا کند، تا وقتی درعمل آن را نفروختهاید، معامله خود را نمیتوانید موفق یا شکستخورده بدانید.
ازآنجاکه درک عمیق و جامع از مفاهیم سود و ضرر، جزو الفبای استراتژی معاملاتی موفق است، پیشنهاد میکنیم درادامه این مطلب با ما همراه باشید تا با عباراتی مانند سود و زیان تحققیافته و تحققنیافته بیشتر آشنا شوید.
سود و زیان تحققیافته چیست؟
در بازارهای معاملاتی، سود تحققیافته بهمعنای سودی واقعی است که درنتیجه فروش دارایی بهدستتان میرسد. بهبیان سادهتر، سود تحققیافته سود حاصل از معاملات تکمیلشده است که میتوانید آن را به وجه نقد تبدیل کنید؛ بنابراین، حتی اگر ارزش دارایی پورتفو شما یکشبه ده برابر شود، تا وقتی آن را نفروختهاید، نمیتوانید بگویید سود کردهاید. بههمینترتیب، ضرر تحققیافته نیز فقط درصورت فروش دارایی با قیمتی کمتر از قیمت خرید ایجاد میشود؛ یعنی اگر ارزش پورتفو شما نصف شود، هنوز تا زمانی که آن را درعمل نفروختهاید، نمیتوانید بگویید دچار ضرر تحققیافته شدهاید.
گفتنی است مفهوم سود یا ضرر تحققیافته بهطور ویژه برای معاملهگرهایی بیشتر کاربرد دارد که در کشورهایی مانند ایالات متحده زندگی میکنند. این کشورها اغلب قوانین سفتوسختی درزمینه مالیات بر درآمد و دارایی نقدی افراد اِعمال میکنند و معاملهگرها ترجیح میدهند به امید کاهش نرخ مالیات، سود خود را بهصورت تحققنیافته نگه دارند و درعمل داراییشان را نفروشند و آن را نقد نکنند. بااینحال باتوجهبه شدت نوسانهای بازار، نمیتوانیم از اهمیت درک درست این مفاهیم مهم برای تمام معاملهگرها غافل شویم.
درواقع، بهعنوان معاملهگر باید بتوانید بین سود متلاطمی که در صفحه مانیتور مشاهده میکنید و سود قطعیشدهای که در کیف پول شخصیتان بهدست آوردهاید، تمایز قائل شوید. همچنین، اگر طبق آمار و ارقام صفحههای دیجیتالی در ضرر تحققنیافته هستید، باید تصمیم بگیرید که آیا مایلاید این ضرر را بهصورت قطعی بپذیرید یا طبق پیشبینیهای خود ترجیح میدهید فروش دارایی را بهتعویق بیندازید تا مجدداً وارد بازار صعودی شوید.
فرمول محاسبه سود تحققیافته
همانطورکه توضیح دادیم، سود تحققیافته به میزان سودی گفته میشود که با فروش دارایی بیشتر از قیمت خرید بهدست میآورید؛ بنابراین، سود تحققیافته با این فرمول محاسبه میشود:
سود تحققیافته = قیمت فروش دارایی – قیمت خرید دارایی
فرمول محاسبه زیان تحققیافته
فرمول ضرر تحققیافته نیز بدینترتیب محاسبه میشود:
ضرر تحققیافته = قیمت خرید دارایی – قیمت فروش دارایی
نمونهای از سود تحققیافته
فرض کنید ۳ کوین سولانا را هرکدام به قیمت ۱۰۰ دلار خریدهاید و پس از چند روز، قیمت سولانا به ۱۳۰ دلار میرسد. در این صورت، شما تمام کوینهای سولانای خود را میفروشید و بهازای هر کوین ۳۰ دلار سود میکنید؛ زیرا اکنون ارزش هر کوین شما ۳۰ دلار بیشتر از ارزش آن در زمان خرید است. در این مثال، سود تحققیافته شما برای هر کوین سولانا با این فرمول بهراحتی محاسبه میشود:
ازآنجاکه سه کوین سولانا خریدهاید، کل سود حاصل از انجام این تراکنش برابر با ۹۰ دلار است:
نمونهای از زیان تحققیافته
اکنون، تصور کنید ۲.۵ واحد بایننس کوین هرکدام به ارزش ۴۰۰ دلار خریدهاید؛ اما بازار بایننس کوین دستخوش تحولات منفی میشود و قیمت این کوین به ۳۸۰ دلار کاهش مییابد. شما هم برای جلوگیری از ضررِ بیشتر، تمام موجودی بایننس کوین خود را میفروشید.
در این صورت، برای هر واحد بایننس کوین دچار ۲۰ دلار ضرر تحققیافته شدهاید؛ یعنی هر کوین را ۲۰ دلار کمتر از قیمت خرید، فروختهاید. ازآنجاکه درمجموع ۲.۵ واحد بایننس کوین خریده بودید، کل ضرر تحققیافته شما برابر با ۵۰ دلار خواهد بود:
سود و زیان تحققنیافته چیست؟
ارزش دارایی دیجیتال از هنگام خرید تا زمان فروش ممکن است بارها تغییر کند. تا زمانی که دارایی خود را نفروشید، سود یا ضرر شما فقط روی کاغذ است؛ زیرا آن را هنوز نقد نکردهاید. هر قیمتی که دارایی شما از زمان خرید تا فروش نشان میدهد، سود یا ضرر تحققنیافته یا بهاصطلاح کاغذی محسوب میشود.
تا وقتی دارایی خود را نفروشید، هیچ سود و زیانی تحققیافته و قطعی محسوب نمیشود.
فرمول محاسبه سود تحققنیافته
سود تحققنیافته به افزایش ارزش داراییای اشاره میکند که هنوز دارندهاش آن را نفروخته است. سودهای تحققنیافته با عنوان «سود کاغذی» هم شناخته میشوند. خیلی ساده میتوانید آن را سودی در نظر بگیرید که فعلاً فقط روی کاغذ درست است و خریدار انتظار دارد با فروش دارایی در آینده، بتواند این میزان سود را کسب کند.
بهطورکلی، معاملهگران زمانی سود تحققنیافته خود را به پول نقد تبدیل نمیکنند که انتظار دارند ارزش دارایی به افزایش خود ادامه دهد. همچنین، در کشورهایی همچون ایالات متحده که قوانین مالیاتی سفتوسختی درزمینه دارایی نقد افراد اِعمال میشود، افراد ترجیح میدهند به امید اینکه درصد مالیاتها کاهش پیدا کند، از نقدکردن داراییشان خودداری کنند.
اگر قیمت فعلی دارایی از قیمت خرید آن بیشتر بود، شما در وضعیت سود هستید و برای محاسبه میزان سود تحققنیافته خود میتوانید از این فرمول استفاده کنید:
سود تحققنیافته = قیمت خرید دارایی – قیمت فعلی دارایی
فرمول محاسبه زیان تحققنیافته
زمانی با زیان تحققنیافته سروکار داریم که قیمت دارایی پس از خرید کاهش پیدا میکند؛ اما هنوز آن را نفروختهاید. زیان تحققنیافته با نام «زیان کاغذی» هم شناخته میشود؛ زیرا میزان ضرر شما فقط روی کاغذ بهدست آمده است و تنها زمانی متضرر میشوید که دارایی خود را زیر قیمت خرید بفروشید. بنابراین، اگر داراییتان دچار زیان تحققنیافته شده است و شما هم قصد ندارید سرمایه اولیه خود را از دست بدهید، بهتر است برای فروش عجله نکنید و ارزیابی کنید که آیا احتمال افزایش مجدد قیمت وجود دارد یا خیر.
بااینهمه، گاهی اوقات بهترین گزینه شما خلاصشدن از شرّ داراییای است که دچار زیان تحققنیافته شده و با فروش این دارایی، میتوانید از ضرر بیشتر جلوگیری کنید. درصورتیکه قیمت فعلی داراییتان از قیمت خرید آن کمتر بود، شما متضرر شدهاید و میتوانید میزان زیان تحققنیافته دارایی خود را ازطریق این فرمول بهدست آورید:
زیان تحققنیافته = قیمت فعلی دارایی – قیمت خرید دارایی
نمونهای از سود تحققنیافته
بیایید به مثال سولانا که پیشتر مطرح کردیم، بازگردیم. در این مثال، شما ۳ کوین سولانا را هرکدام به قیمت ۱۰۰ دلار میخرید و در مدت کوتاهی، قیمت سولانا به ۱۳۰ دلار میرسد. اگر این ۳ واحد درک مفهوم سود ناخالص کوین سولانا را بفروشید، به مجموع ۹۰ دلار سود تحققیافته دست پیدا میکنید؛ اما اگر به هر دلیلی تصمیم بگیرید که آنها را نفروشید، درعمل هیچ سودی نکردهاید. فقط روی کاغذ، سود تحققنیافته ۹۰دلاری خواهید کرد که ممکن است بهزودی تغییر کند.
نمونهای از زیان تحققنیافته
برای زیان تحققنیافته هم میتوانیم مثال بایننس کوین را دوباره مرور کنیم. شما ۲.۵ واحد بایننس کوین را هرکدام به ارزش ۴۰۰ دلار خریدهاید و اکنون ارزش هر واحد بایننس کوین ۳۸۰ دلار شده است. در این صورت، اگر تصمیم بگیرید برای جلوگیری از ضرر بیشتر کوینهایتان را بفروشید، درمجموع ۵۰ دلار ضرر میکنید؛ اما اگر پیشبینی کنید که بازار بهزودی دوباره اوج میگیرد و کوینهایتان را نگه دارید، فقط روی کاغذ دچار زیان شدهاید.
جمعبندی
اگرچه مفاهیم سود یا زیان تحققیافته و تحققنیافته بسیار ساده بهنظر میرسند، برای هدف اصلی معاملهگران و سرمایهگذاران، یعنی کسب سود از بازار، اهمیت فراوانی دارد. ممکن است بین زمانی که یک دارایی را میخرید تا زمانی که آن را میفروشید، بارها روی کاغذ سود کنید یا متضرر شوید؛ اما درک مفهوم سود ناخالص تا زمانی که درعمل روی دکمه «فروش» کلیک نکردهاید، معامله خود را نمیتوانید موفق یا شکستخورده بدانید.
درک عمیق از زیان یا سود تحققیافته و تحققنیافته میتواند به شما در ایجاد و پیروی از استراتژی معاملاتی قدرتمند و کارآمد کمک کند. سرمایهگذاری در پلتفرمهای معاملاتی همچون بازار ارزهای دیجیتال فقط به سفتهبازی دارایی محدود نیست. در پایان، شما باید بتوانید در زمانی مناسب و با دلیلی منطقی سرمایهتان را از بازار خارج کنید.
نقطه سربه سر
نقطه سربه سر یا نقطه سربه سری اصطلاحی است که برای بررسی ارتباط میزان تولید یک بنگاه اقتصادی با میزان سودآوری آن به کار می رود. نقطه سربه سر، میزانی از تولید بنگاه اقتصادی را نشان می دهد که در آن میزان هزینه ها با میزان درآمدها برابر می شود و بنگاه در این سطح از تولید نه سود می کند و نه زیان. اگر تولید، بیشتر از نقطه سربه سر باشد، بنگاه سود خواهد برد و اگر کمتر باشد، زیان خواهد دید.
سجادی، سیدجعفر (۱۳۸۶)، «فصل اول»، اصول حسابداری صنعتی (ویراست ویراست دوم)، تهران: انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، شابک ]]] مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک)
این اصطلاح در رشته های مدیریت، مهندسی صنایع و حسابداری کاربرد دارد.
در رشته مدیریت مالی، قیمت نقطه سر به سر برای اختیار خرید برابر با قیمت اعمال شده به علاوه هزینه پرداختی و برای اختیار فروش، قیمت اعمال شده منهای هزینه پرداختی است.
اصلاح انگلیسی و یا لاتین نقطه سر به سر break even point می باشد .
پیشنهاد کاربران
نقطه سر به سر ( Break - Even Point ) :[اصطلاح بازارکسب و کار]تحلیل نقطه سر به سر اطلاعاتی حیاتی درخصوص میزان موفقیت برنامه کسب و کار ارایه می کند. در نقطه سر به سر، درآمدهای کل مساوی با کل هزینه های ثابت و متغیر می باشد و سود خالص برابر با صفر است. مقدار تولید بیشتر به سود منجر می شود در حالی که تولید کمتر به معنی زیان می باشد. تحلیل نقطه سربه سر به درک امکان وجود سود کمک می کند. نقطه سر به سر پایین تر، احتمال سودآور بیشتیر را در طرح نشان می دهد. کسب و کاری که نقطه سر به سر 30 درصد از میزان فروش مورد انتظار فراهم سازد نسبت به کسب و کاری که نقطه سر به سرآن 90 درصد از فروش مورد انتظار را داراست، مخاطره کمتری دارد.
اقتصاد کلان چیست؟
اقتصاد کلان چه تفاوتی با اقتصاد خرد دارد؟ محدودیت های اقتصاد کلان چیست؟
ماکرو یک پیشوند به معنی "بزرگ" یا "طولانی" است. بنابراین اقتصاد کلان (Macroeconomics) در اصل، "اقتصاد بزرگ یا طولانی" معنی می شود. این شاخه از اقتصاد، به مطالعه کارایی، ساختار، رفتار و تصمیم گیری اقتصاد در سطح کلان می پردازد و شامل اقتصاد ملی، منطقه ای و جهانی است. در جواب اینکه اقتصاد کلان چیست میشود به طور خلاصه گفت: اقتصاد کلان به شما کمک می کند تا دریابید اقتصاد چگونه به محرک های خاص واکنش نشان می دهد و چگونه صنایع خاص بر کل اقتصاد تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، مطالعه اقتصاد از دید وسیع تر به شما امکان فهمیدن عواملی مانند عرضه در مقیاس بزرگ، تقاضا، بیکاری، تولید ناخالص داخلی (تورم ناخالص داخلی) و چگونگی تاثیر تورم بر اقتصاد و همه افراد در آن، می دهد. اقتصاد کلان تا حد زیادی به عوامل فردی مورد مطالعه در اقتصاد خرد بستگی دارد؛ و در حالی که این دو با یکدیگر متفاوتند، کاملاً به یکدیگر وابسته هستند.
تاریخ اقتصاد کلان
در حالی که اصطلاح "اقتصاد کلان" چندان قدیمی نیست، بسیاری از مفاهیم اصلی آن مدت هاست که مورد مطالعه بوده است. گر چه مطالعه آن ها در قرون 20 و 21 بسیار متمرکزتر و تخصصی تر شده اما موضوعاتی مانند بیکاری، قیمت ها، رشد و تجارت تقریباً از همان ابتدای این رشته اقتصاددانان را نگران کرده است.
با مطالعه اقتصاد در سطح خرد، درک بهتری از الگوهای مشاغل فردی، زنجیره های تأمین درک مفهوم سود ناخالص و نیازهای مصرف کنندگان به دست می آورید. با مطالعه اقتصاد در سطح کلان، بهتر متوجه خواهید شد که شبکه پیچیده عرضه و تقاضا، تولید ناخالص داخلی و تورم چگونه با مشاغل فردی و اقتصاد جهانی ارتباط دارد.
محدودیت های اقتصاد کلان چیست؟
به دلیل اینکه نظریه های اقتصادی معمولا در خلا ایجاد شده و فاقد جزئیات واقعی مانند مالیات، مقررات و هزینه معاملات هستند، درک محدودیت های آن ها حائز اهمیت است. در اینجا چند نمونه ذکر شده:
گاها با مطالعه انباشه ها در اقتصاد کلان هیچ تغییری مشاهده نمی کنیم، حتی در صورتی که تغییری رخ داده! برای مثال افزایش قیمت پنج درصدی محصولات کشاورزی و کاهش قیمت پنج درصدی محصولات صنعتی. اینگونه برداشت می شود که نیازی به اتخاذ سیاست های جدید نیست.
تعمیم نادرست: در تحلیل اقتصاد کلان، «تعمیم نادرست» دخیل است، یعنی رفتار اقتصادی کل، مجموع کل فعالیت های فردی است ولی آنچه در مورد افراد صادق است لزوماً به طور کامل درمورد مالی صادق نیست.
همگن تلقی کردن مجموعه ها: عیب اصلی درتحلیل کلان این است که مجموعه ها را بدون توجه به ترکیب وساختار درونی آنها همگن می داند. متوسط دستمزد دریک کشور مجموع دستمزدها در همه مشاغل است، یعنی دستمزد کارمندان، تایپیست ها، معلمان، پرستاران و غیره. اما حجم کل اشتغال به ساختار نسبی دستمزدها بستگی دارد تا به میانگین دستمزد.
متغیرهای کل ممکن است لزوما مهم نباشند: متغیرهای کل که سیستم اقتصادی را تشکیل می دهند ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشند. به عنوان مثال، درآمد ملی یک کشور مجموع کل درآمدهای فردی است. افزایش درآمد ملی به معنای افزایش درآمد افراد نیست.
دشواری های آماری و مفهومی: اندازه گیری مفاهیم اقتصاد کلان شامل تعدادی یپیچیدگی های آماری و مفهومی است. این مشکلات مربوط به تجمیع متغیرهای خرد اقتصادی است. اگر واحدهای منفرد تقریباً مشابه باشند تجمیع مشکل زیادی ایجاد نمی کند. اما اگر متغیرهای خرد اقتصادی مربوط به واحد های مجزای غیر مشابه باشد، تجمیع آن ها دریک متغیر کلان اقتصادی ممکن است نادرست و خطرناک باشد.
اگر تمایل دارید به یک کارآفرین تبدیل بشید، مقاله رشته کارآفرینی را حتما مطالعه کنید و پی ببرید مهارت های مورد نیاز رشته کارآفرینی چیست.
تفاوت اقتصاد خرد و اقتصاد کلان چیست؟
اقتصاد خرد متفاوت، اما بخشی از یک کل است. در جایی که اقتصاد کلان از منظر بزرگتری به اقتصاد نگاه می کند و شامل همه چیزهایی است که کل اقتصاد را تشکیل می دهد، اقتصاد خرد از منظر کوچکتری به آن می نگرد. این بدان معناست که همه اقدامات یک شرکت یا شخص در اقتصاد را بررسی می کند.
رشد اقتصادی
رشد به عنوان افزایش درآمد خانوار یا تولید ناخالص داخلی تعدیل شده با تورم اندازه گیری می شود، اما مهم است که به خاطر داشته باشید که این تعریف آن نیست، درست مانند امید به زندگی معیاری برای سلامت جمعیت است، اما قطعاً درک مفهوم سود ناخالص تعریفی درستی از آن نیست.
اقتصاد دانان کلان سعی می کنند عواملی را که باعث رشد اقتصادی می شوند و یا بالعکس عقب می اندازند درک کنند تا از حامیان سیاست های اقتصادی توسعه، پیشرفت و افزایش استانداردهای زندگی حمایت کنند.
رشد اقتصادی یک پدیده بسیار جدید است. درست است که در دوران پیش از رشد، برخی از مردم وضع مالی بسیار خوبی داشتند، اما این نخبگان کوچک از رهبران قبایل، فراعنه، پادشاهان و رهبران مذهبی بودند. در حالی که نابرابری های جهانی در جهانی که رشد اقتصادی پایدار هنوز در جایی اتفاق نیفتاده بود کمتر بود، نابرابری اقتصادی در جوامع پیشامدرن به شدت بالا بود و افراد عادی در شرایطی زندگی می کردند که ما امروز آن را فقر شدید می نامیم.
چرخه تجارت
سطوح و نرخ تغییر متغیرهای عمده اقتصاد کلان مانند اشتغال و تولید ملی که در روندهای بلند مدت رشد اقتصاد کلان قرار گرفته است، در پدیده ای موسوم به چرخه تجاری، دچار نوسانات گاه به گاه بالا یا پایین، گسترش و رکود می شود. بحران مالی 2008 یک مثال واضح اخیر است و رکود بزرگ دهه 1930 در واقع محرک توسعه اکثر نظریه های اقتصاد کلان مدرن بود.
اقتصاد خرد چگونه به اقتصاد کلان کمک می کند؟
به طور کل عوامل اقتصاد خرد به اقتصاد کلان کمک می کند. این می تواند شامل عواملی باشد مانند:
• عرضه و تقاضا
اقتصاد خرد اغلب بر مطالعه عرضه و تقاضای کالا تمرکز می کند. عموما وقتی تقاضا بیشتر است، در پاسخ قیمت کالا یا خدمات افزایش می یابد. هنگام کاهش تقاضا، قیمت ها روند نزولی دارد. عرضه و تقاضای تک تک شرکت ها نیز می تواند اقتصاد را در مقیاس کلان تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، چندین صنعت به دلیل COVID-19 آسیب های بسیاری دیدند زیرا دیگر محصولاتشان خریداری نداشت. این کاهش شدید هزینه ها به دلیل تعداد زیاد مشاغل آسیب دیده باعث افت اقتصادی شد.
• هزینه های تولید
اقتصاد خرد همچنین بر هزینه تولید کالا و خدمات نیز متمرکز است. این شامل خرید لوازم، پرداخت هزینه کار و حمل و نقل، هزینه بسته بندی و سایر هزینه های سربار است که امکان دارد یک تجارت شخصی متحمل شود.
• کار دستی
اقتصاد خرد به طور کلی بر نیروی کار متمرکز است تا هزینه آن را بهتر بشناسد، نحوه تاثیر دستمزد بر اقتصاد و نحوه واکنش کارکنان به تغییرات دستمزد. نیروی کار یکی از بزرگترین هزینه های اداره یک کسب و کار است، به ویژه اگر یک تجارت مزایای دیگری را ارائه دهد. مطالعه نیروی کار به مشاغل این امکان را می دهد تا هزینه کار را با هزینه راه اندازی مشاغل تطبیق دهند تا نحوه کسب سود بیشتر را بهتر درک کنند.
• منابع طبیعی
منابع طبیعی اغلب به فرآیند تولید مربوط می شوند و بخشی از زنجیره تامین را تشکیل می دهند. مطالعه منابع طبیعی به شرکت ها اجازه می دهد ارزش منابع و نقش آن ها در فرایند تولید را درک کنند.
حوزه های تحقیقات اقتصاد کلان چیست؟
اقتصاد کلان بر روی زمینه های بسیار خاصی از اقتصاد برای تحقیق متمرکز است که شامل موارد زیر است:
• بیکاری
بیکاری می تواند اقتصاد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. افراد جامعه اگر شاغل نباشند طبیعتا درآمدی نیز برای هزینه کردن ندارند، در نتیجه شاهد رکود اقتصادی خواهیم بود. مطالعه علت بیکاری و تاثیر آن بر اقتصاد کلان و خرد می تواند به کاهش بیکاری در مقیاس بزرگتر کمک کند.
تورم به افزایش عمومی سطح قیمت در یک اقتصاد یا ارزش کلی خود ارز اشاره دارد. با افزایش یا کاهش تورم، ارزش پول و تعداد کالا و خدماتی که خریداری می کنند همزمان افزایش و کاهش می یابد. مطالعه تورم به اقتصاد دانان این امکان را می دهد که بدانند چه عاملی باعث ایجاد آن شده است و چگونه بر مردم و مشاغل و ارز خود تأثیر می گذارد.
• تولید ناخالص ملی
این به ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد در یک سال اشاره دارد. GPD به اقتصاد دانان این امکان را می دهد که سودآوری یک اقتصاد را درک کنند، اینکه چه کالاها و خدماتی شکوفا می شوند یا چگونه دچار مشکل می شوند و چگونه تولید ناخالص داخلی بر ارزش پول تأثیر می گذارد.
• عرضه و تقاضا
در حالی که اقتصاد خرد بر عرضه و تقاضا در سطح خرد تمرکز می کند، این عامل در اقتصاد کلان نیز نقش دارد. فهم زنجیره های تامین و تقاضای عمومی برای کالا و خدمات به شما کمک می کند تا درک کاملی از نحوه عملکرد اقتصاد کلان کسب کنید. شرکت هایی که کالاهای اساسی مانند غذا را ارائه می دهند باید درک کنند که چگونه تقاضا با فصول مختلف و رونق اقتصادی یا رکود تغییر می کند.
• هزینه و بودجه دولت
دولت نقش مهمی در اقتصاد کلان ایفا می کند. بسیاری از دولت ها تریلیون ها دلار دارایی جدا از پول نقد در دست دارند و هزینه دولت برای زیرساخت ها، به عنوان مثال، می تواند بر زنجیره های تأمین و سایر مناطق تأثیر بگذارد.
• سرمایه گذاری ها
شما می توانید سرمایه گذاری ها را در سطوح خرد یا کلان مطالعه کنید، اما سرمایه گذاری کلان به اقتصاد دانان این امکان را می دهد تا بفهمند که پول از کجا در اقتصاد سرمایه گذاری می شود. سرمایه گذاری همچنین می تواند شامل مواردی مانند اوراق قرضه دولتی درک مفهوم سود ناخالص باشد که به ارزش ارز مربوط می شود. اقتصاد دانان همچنین به بررسی سرمایه گذاری ها می پردازند تا مشخص کنند کدام حوزه های اقتصاد منابع مالی را به خود جلب می کنند و برای تعیین ارزش کالاها و خدمات خاص توجه می کنند.
• نرخ بهره
در حالی که بانک ها و وام دهندگان می توانند نرخ بهره خود را تعیین کنند، فدرال رزرو می تواند نرخ سود اوراق و اوراق بهادار دولتی را تعیین کند. نرخ بهره به تعیین درصد وام اصلی که وام گیرنده به عنوان هزینه وام پرداخت می کند، کمک می کند.
نتیجه گیری
اقتصاد کلان شامل سیاست هایی برای نیل به اهداف خاص اقتصادی مانند: اشتغال کامل، رشد و ثبات قیمت ها است. این سیاست ها توسط دو ابزار سیاست های مالی و سیاست های پولی اجرا می شوند. گرچه اقتصاد کلان، مطالعه رفتار اقتصاد در نگاهی کلی است اما سیاست گزاران را برای دستیابی به اهداف نامبرده کمک می کند. دو حوزه اصلی مطالعاتی در اقتصاد کلان، چرخه های تجاری کوتاه مدت و رشد اقتصادی بلند مدت هستند.
دیدگاه شما